به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

m. azmodeh

  • زهرا مرتضی زاده، معصومه ازموده*، تورج هاشمی، شعله لیوارجانی
    زمینه و هدف

    رضایت زناشوئی و شادکامی از دغدغه هایی است که در زندگی زناشوئی کودک همسران قابل بررسی است. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زناشویی بر شادکامی و رضایت زناشوئی زنان کودک همسر انجام گرفت.

    روش کار

    مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی قبل و بعد با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان کودک همسر مراجعه کننده به مرکز مشاوره امید ترنم شهرستان شبستر در سال 1401 بودند که از بین آنها، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. روایی محتوائی بسته آموزشی توسط اساتید راهنما و مشاور و 6 نفر از اساتید مشاور خانواده و روان شناس تایید شد. از ابزار پرسشنامه رضایت زناشوئی هودسن و پرسشنامه شادکامی آکسفورد به عنوان پیش آزمون- پس آزمون در این پژوهش استفاده شد. سپس برنامه آموزشی طراحی شده در 8 جلسه یک ساعته در همان مرکز مشاوره اجرا گردید. در نهایت، داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و در نرم افزار SPSS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد آموزش مهارت های زناشوئی نظیر مهارت های تنظیم هیجان، تنظیم روابط عاطفی، مهارت های زندگی و مهارت های ارتباطی و رفتاری در افزایش رضایت زناشوئی و شادکامی زنان کودک همسر موثر بود (0/001<p).
     

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های مطالعه، می توان با آموزش و توانمندسازی زنان کودک همسر، برخی از چالش های زندگی زناشوئی نظیر عدم رضایتمندی زناشوئی و عدم شادکامی آنان را در زندگی کاهش داد.

    کلید واژگان: مهارت های زناشوئی, رضایت زناشوئی, شادکامی, کودک همسری
    Z Mortezazadeh, M Azmodeh*, T Hashemi, SH Livarjani
    Background

    Satisfaction and happiness in marriage are significant concerns that can be discussed in the marital life of child-spouse females. The present study was conducted to evaluate the effectiveness of training marital skills on satisfaction and happiness of child-spouse females in marriage.

    Methods

    This study was pretest-posttest semi-experimental with a control group study. The study population included all child-spouse females who referred to the Omid Tarnam counseling center in Shabesar town in 1401. A total number of 30 people were randomly selected by convenience sampling and divided into two experimental (15 people) and control (15 people) groups. The content validity of the educational package was confirmed by research-professors and 6 other professors of family counselling and psychology. The Hudson Marital Satisfaction Questionnaire (25 questions) and the Oxford Happiness Questionnaire (OHQ) were used to collect pretest and posttest data in this study. The intervention, which was an educational program designed for 8 sessions of one-hour each, was conducted at the same counseling center. Finally, the data were analyzed using analysis of covariance using SPSS-23.

    Results

    The results showed that the designed training program of marital skills, including excitement regulation skills, emotional relationship regulation, life skills and communication and behavioral skills, was effective in increasing marital satisfaction and happiness of child-spouse females (p<0.001).

    Conclusion

    According to the study findings, education and empowerment of the child-spouse females has helped to improve some of the marital life challenges in their life, such as lack of marital satisfaction and unhappiness

    Keywords: marital skills, marital satisfaction, happiness, female child spouses
  • راحله محمدنژاد، معصومه آزموده*، سید محمود طباطبایی، سید داود حسینی نسب
    زمینه و هدف

    مطالعات نشان داده است که عملکرد شناختی در بیماران دچار رتینوپاتی دیابتی دچار نقص می باشد. هدف از این پژوهش تعیین و مقایسه حافظه فعال، بازداری پاسخ و ابعاد سرشت و منش در بیماران رتینوپاتی دیابتی نوع 2 و همتایان عادی شهرستان تبریز بود.

    روش بررسی

    این مطالعه یک پژوهش توصیفی مقطعی از نوع پژوهش های مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش 160 بیمار رتینوپاتی دیابتی نوع دو با دامنه سنی 32 تا 55 سال مراجعه کننده به مرکز دیابت شهر تبریز در سال 1397 بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس تعداد 80 بیمار رتینوپاتی دیابتی نوع 2 در بیمارستان های شهر تبریز انتخاب شدند و با 80 فرد عادی همتا شدند، علاوه بر پرسشنامه ابعاد سرشت و منش کلونینجر به تکالیف حافظه کاری و بازداری پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری آنالیز واریانی چند متغییره، لون و کالموگراف اسمیرنوف تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    تحلیل داده ها نشان داد که بین نمرات بیماران رتینوپاتی دیابتی نوع 2 و افراد عادی تفاوت معنی داری در حافظه فعال، بازداری پاسخ و ابعاد سرشت و منش وجود داشت. بدین معنی که در حافظه و بازداری پاسخ عملکرد گروه عادی بهتر از وضعیت بیماران رتینوپاتی نوع 2 می باشد و هم چنین در مولفه های پاداش وابستگی، پشتکار، همکاری و خود فراروی نیز عملکرد گروه عادی بهتر از گروه رتینوپاتی نوع 2 می باشد (01/0>p)، ولی در مولفه آسیب پذیری بیماران رتینوپاتی نمره بالاتری نسبت به افراد عادی کسب کرده اند (01/0>p) و در مولفه نوجویی و خودراهبری نیز بین دو گروه تفاوت معنی داری پیدا نشد (05/0<p).

    نتیجه گیری

     با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت بیماران رتینوپاتی دیابتی از نظر شخصیتی منفعل تر و از نظر حافظه نسبت به همتایان خود ضعیف تر بوده و در رفتارهای خود بازداری کمتری داشته و تکانشی تر رفتار می کنند. در نتیجه پیشنهاد می شود که برای این بیماران آموزش توانبخشی شناختی در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: حافظه, بازداری, شخصیت, رتینوپاتی
    R .Mohammadnezhad, M. Azmodeh*, SM. Tabatabaee, SD .Hosseini Nasab
    Background & aim

    Studies have shown that cognitive function is impaired in patients with diabetic retinopathy. The aim of this study was to determine and compare active memory, inhibition of response and dimensions of nature and character in patients with type 2 diabetic retinopathy and normal counterparts in Tabriz.

    Methods

    The present investigation was a cross-sectional descriptive-comparative study. The statistical population of this study were 160 patients with type 2 diabetic retinopathy with an age range of 32 to 55 years referred to Tabriz Diabetes Center in 2019. Based on the available sample, 80 patients with type 2 diabetic retinopathy were selected in Tabriz hospitals and with 80 Ordinary people became equal, in addition to the questionnaire of the dimensions of nature and the character of Cloninger, they answered the tasks of memory and inhibition. Data were analyzed using multivariate, Levene's Test and Kolmogorov-Smirnov analysis of variable statistical tests.

    Results

    Data analysis indicated that there was a significant difference between the scores of patients with type 2 diabetic retinopathy and normal people in active memory, response inhibition and the dimensions of nature and character. This means that in memory and inhibition, the response of the normal group is better than the condition of patients with type 2 retinopathy, and also in the components of reward dependence, perseverance, cooperation and self-care, the performance of the normal group is better than the retinopathy type 2 (p<0.01). However, retinopathy patients scored higher than normal subjects (p<0.01) and no significant differences were observed between the two groups in the component of regression and self-guidance (p<0.05).

    Conclusion

    According to the results of the present study, it can be said that diabetic retinopathy patients are more passive in terms of personality and weaker in terms of memory than their counterparts and have less inhibition and more impulsive behavior in their behaviors. As a result, it is recommended that cognitive rehabilitation training be considered for these patients.

    Keywords: Memory, Inhibition, Personality, Retinopathy
  • حسین رستمی*، آیت الله فتحی، معصومه آزموده، رسول رضایی ملاجق، الناز ابراهیم زاده اصل
    اهداف

    روانشناسی مثبت نگر، در کنارترمیم آسیب ها، به سمت بهینه ساختن کیفیت زندگی گام بر می دارد. کیفیت زندگی کادر درمانی بسیار مهم است. سطح بالایی از فرسودگی کاری کادر درمانی می تواند بر کیفیت زندگی آنها و در نتیجه کیفیت و کمیت مراقبت از بیمار تاثیر بگذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط فرسودگی شغلی، انگیزش شغلی و تاب آوری با کیفیت زندگی کادر درمان در یکی از بیمارستان های نیروهای مسلح بود.

    ابزار و روش ها

    این پژوهش توصیفی- همبستگی در کلیه کارکنان کادر درمانی یکی از بیمارستان های نیروهای مسلح در سال 1397 انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های کیفیت زندگی، فرسودگی شغلی، انگیزش شغلی وتاب آوری استفاده شد. برای بررسی پایایی این مقیاس ها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر مطلوبیت این مقیاس ها بود. داده ها با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    بین مولفه های خستگی عاطفی و شخصیت زدایی با کیفیت زندگی کاری رابطه منفی (05/0>p) و بین مولفه موقعیت فردی با کیفیت زندگی کاری رابطه مثبت وجود داشت (05/0>p). علاوه بر این، بین مولفه های تنوع مهارت، هویت وظیفه و بازخورد با کیفیت زندگی کاری رابطه مثبت (05/0>p) و بین تاب آوری و کیفیت زندگی کاری نیز رابطه مثبت وجود داشت (05/0>p).

    نتیجه گیری

    فرسودگی شغلی، انگیزش شغلی و تاب آوری کارکنان در میزان کیفیت زندگی کاری ایشان موثر است.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, فرسودگی, انگیزش, تاب آوری
    H Rostami*, A Fathi, M Azmodeh, R Rezaye Malajeg, E Ebrahimzadeh Asl
    Aims

    Positive psychology, along with the repair of injuries, aims to improve the quality of life. The treatment staff's quality of life is very important. A high level of treatment staff's burnout can affect their quality of life and, consequently, the quality and quantity of care for the patients. The purpose of this study was to evaluation the relationship of job burnout, job motivation and resilience with the treatment staff's quality of life in one of the armed forces hospitals.

    Materials & Methods

    This descriptive-correlation study was carried out on all hospital treatment staff in one of the armed forces hospitals in 2018. Using a random sampling method, 300 persons were selected as samples. Questionnaires for quality of life, burnout, job motivation and resilience were used for data collection. Cronbach's alpha was used to measure scales' reliability. Data were analyzed using correlation and multiple regression tests in SPSS 20 software.

    Findings

    There was a negative correlation between the components of emotional exhaustion and de-personalization with quality of work life (p<0.05) and There was a positive relationship between personal status and quality of work life (p <0.05). There was a positive relationship between components of skill diversity, task identity and feedback with quality of work life (p<0.05). There was a positive relationship between resilience and quality of work life (p<0.05).

    Conclusion

    Job burnout, job motivation and resilience of employees are effective in their quality of work life.

    Keywords: Quality of Life [https:, www.ncbi.nlm.nih.gov, mesh, 68011788], Burnout [https:, 2027894], Motivation [https:, 68009042], Resilience [https:, 68055500]
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال