فهرست مطالب نویسنده:
mahdi ghavam safari
-
علوم ریاضی، طبیعی و الهی، علومی متمایز، اما هم زمان واجد نوعی وحدت اند؛ این نه وحدت جنسی، بلکه به تبع وحدت خاص معنای وجود، ساختاری ویژه است که وحدت بالنسبه یا وحدت به تقدم و تاخر نامیده می شود. این ساختار از طرفی عامل تمییز صناعات علمی و ممانعت از خلط آن هاست و از طرفی، ضامن تمامیت و یکپارچگی فلسفه است. بر اساس این فهم از وحدت، «فلسفه» نخست بر الهیات اطلاق می شود، سپس بر طبیعیات و سپس، در نسبت با الهیات به تقدم و تاخر، بر سایر علوم اطلاق می شود ؛ هر دانش نیز واجد بخش هایی است که با همین قاعده ترتیب یافته اند و شبکه نظام علوم را قوام می دهند. در این مقاله به شیوه دستیابی ارسطو به این وحدت ویژه خواهیم پرداخت. ارسطو در کتب مقدماتی متافیزیک، نخستدر آلفای بزرگ، حکمت را به شناخت علل و مبادی نخستین تعریف می کند، در آپوریای اول کتاب بتا مبتنی بر این تعریف، سرگشتگی میان وحدت و کثرت حکمت را نشان می دهد؛ در گام بعد، در کتابگاما، برای رفع این سرگشتگی، نظریه خاص خود، یعنی ساختار واحد در کثیر حکمت را با توسل به این وحدت ویژه تثبیت می کند؛ بنابراین، آنچه «متافیزیک اعم» نامیده می شود، در حقیقت نه دانشی واحد و جدا از سایر علوم، بلکه به مثابه دانشی مرتبه دوم و مقوم نظام علوم، تنها در ضمن کثرت علوم تحقق خواهد داشت.کلید واژگان: ارسطو, حکمت, نظام علوم, وحدت بالنسبهPhilosophy, Volume:18 Issue: 2, 2021, PP 89 -110Mathematical, physical, and theological sciences are separate and segregated sciences, but concurrently have a kind of unity. This is not so-called generic unity, but as a consequence of the specific unity of the meaning of being, is a special structure called Analogical unity i.e unity according to priority and latency. This structure, on the one hand, is a factor for distinguishing scientific disciplines and preventing their mix-up, on the other hand, it warranties the integrity and unity of philosophy. Therefore"Philosophy" applies firstly upon theology, then upon physics, and according to priority and latency applies upon other sciences which themselves have parts that are arranged according to the same rule and construct the network of the system of sciences. In this article, we investigate how Aristotle accomplish this special unity. In the introductory books of metaphysics, Aristotle first, in the great Alfa, characterizes the wisdom or Sofia as knowledge of the first causes and principles, then in Beta in the first Aporia, shows the perplexity between the unity and multiplicity of wisdom, and in the next step in Gamma for eliminating this bewilderment establishes his specific theory, that is to say, the unifying structure in the multiplicity of wisdom. Therefore ought not to consider so-called general metaphysics as unit separate science but as second-order science, only establishes under the multiplicity of philosophical sciences.Keywords: Aristotle, Wisdom, System of Sciences, Analogical Unity
-
ارسطو در آثار منطقی خود، علاوه بر گزاره، مفهوم پیشگذارده را مطرح می کند و در تحلیلات اولی آن را بر اساس ایجاب و سلب تعریف می کند. دو مساله مهم درباره پیشگذارده از دیدگاه ارسطو مطرح است: تفسیر تعریف آن و رابطه آن با گزاره. در این مقاله ابتدا سه تفسیر، از جمله تفسیر اسکندر افرودیسی و تفسیر کلاسیک، در این زمینه تقریر و نقد می شود. و از آنجا که ارسطو به رابطه تناقض با پیشگذارده اشاره می کند، ابتدا تعریف تناقض از دیدگاه ارسطو بررسی می شود و سپس رابطه تناقض و پیشگذارده مورد بررسی قرار می گیرد. سرانجام تفسیر پیشنهادی از پیشگذارده مطرح می شود: پیشگذارده گزاره ای است که رابطه آن با تناقض مورد توجه قرار گرفته است و توجه به این رابطه به معنای پذیرش قاعده تناقض است که بنیاد هر گونه استنتاجی است. معنای لغوی پیشگذارده هم با این تفسیر سازگار است: پیشگذارده پیش گذاشتن یکی از دو طرف تناقض است. و از این رو پیشگذارده جدلی دو صورت دارد: پرسش از مخاطب و فرض در استنتاج جدلی.کلید واژگان: ارسطو, پیشگذارده, گزاره, تناقض, ایجاب و سلب, استنتاجAristotle in his logical works, in addition to the statement, introduces the concept of proposition and defines it based on affirmation and negation in Prior Analytics. There are two issues about Aristotle's view of preposition, i.e., the interpretation of its definition, and its relation to the statement. In this article, first, three interpretations of preposition, including Alexander of Aphrodisia's and classical ones, are discussed and criticized. And because Aristotle points to the relation between contradiction and proposition, first, the definition of contradiction from Aristotle's point of view and, then, its relation to proposition are discussed. Finally, my interpretation of proposition is explained: proposition is a statement which its relation with contradiction is considered and the attention to this relation leads to the acceptation of the rule of contradiction which is the foundation of each deduction. The linguistics meaning of proposition is compatible with this interpretation: proposition is to propose one side of contradiction, and because of this, the dialectical proposition has two forms: question form the answerer and its replay as a premise in dialectical deduction.Keywords: Aristotle, proposition, statement, contradiction, affirmation, negation, deduction
-
سطرهای آغازین درباره عبارت ارسطو یکی از تاثیرگذارترین متون در تاریخ معناشناسی است و مقدمه ای مهم برای فهم و تقریر برخی از دیدگاه های ارسطوست. بر اساس تفسیر کلاسیک، ارسطو به طور عام بیان می کند که نوشته ها نشانگر آواها (الفاظ) است و آواها در وهله نخست نشانگر انفعال های نفس و انفعال های نفس شبیه اشیاء و در نتیجه آواها با واسطه نشانگر اشیاء است. در دوران معاصر، نورمان کرتزمن این تفسیر را به چالش کشید و تفسیر جایگزینی را مطرح کرد که سرآغازی برای باز تفسیر این فصل شد. این مقاله بر بخش اول از این فصل متمرکز می شود، برخی از تفسیر های کلاسیک و معاصر از آن را تقریر می کند و پس از بررسی برخی از واژگان کلیدی، تفسیر مختار را ارائه می دهد که بر اساس آن هدف اصلی ارسطو تفکیک بین سه حوزه لفظ، اندیشه و واقعیت و توجه به احکام مشترک و به ویژه اختصاصی آن هاست که در حل برخی دشواری ها سودمند است.
کلید واژگان: ارسطو, درباره عبارت, لفظ, اندیشه, واقعیتThe first lines of Aristotle's On interpretation are one of the most influential texts in the history of semantics and an important introduction to understanding and elaboration of some of Aristotle's views. According to the classical interpretation, Aristotle generally states that one’s writings represent spoken sounds and spoken sounds are in the first place representation of reactions of the soul and reactions of the soul are similar to things and spoken sounds are, as a result, mediated representation of things. In contemporary period, Norman Kretzmann challenged this interpretation and suggested an alternative one which became a starting point for reinterpreting this chapter. This article focuses on the first part of this chapter, gives an account of some classical and contemporary interpretations, and after studying some keywords, it offers an interpretation which holds that Aristotle's main purpose was to recognize three realms of spoken sound, thought, and reality and to address common and specific rules which are helpful in solving some problems.Keywords: Aristotle, on Interpretation, Spoken Sound, Thought Reality -
موضوع اصلی این مقاله بررسی چیستی نوس است. در این مقاله برای آشکار شدن چیستی نوس نخست روشن می شود که هم دانش علمی دو گونه است: برهان پذیر و برهان ناپذیر، هم نوس در آثار ارسطو با دو وجه نظر و به دو معنای درهم تنیده آمده است. از یک منظر نوس دانش علمی برهان ناپذیر، و از منظر دیگر نوس هکسیس و ملکه ی معرفتی نفس است که در چشم ارسطو از این حیث سه کارکرد ویژه ی اصلی دارد: تحصیل اصولی که دانش علمی بر آن ها مبتنی است، درک کلیات در جریان ادراک حسی بالفعل، درک گزاره های کلی در جریان استقرا (اپاگوگه). این بدان معناست که نوس به مثابه خاستگاه دانش علمی برهان پذیر هم خود فرایند فراچنگ آوردن دانش علمی برهان ناپذیر است هم نتیجه ی نهایی آن فرایند. به نظر می رسد درک درست نکته ی اخیر ابهام های موجود در باب چیستی نوس را از بین می برد.
کلید واژگان: نوس, هکسیس, ملکه ی معرفتی, اپیستمه, دانش علمی, دانش علمی برهان ناپذیر, اصول نخستینPhilosophy, Volume:12 Issue: 1, 2014, PP 101 -114Corresponding to the division of the scientific knowledge to demonstrable and indemonstrable knowledge in Aristotle’s philosophy، the concept of nous has two interwoven senses. Besides nous as the demonstrable scientific knowledge، it is also regarded as the hexis of the soul. There are three specific functions of this latter sense: i) acquiring principles on which the scientific knowledge is based; ii) understanding universals in actual sense perception and iii) conceiving universal propositions during induction (epagoge). Nous as the origin of acquiring demonstrative knowledgeis، thus، both the process of acquiring demonstrable knowledge and its final result. The illumination of this point، it seems، can throw light on some of the common ambiguities about nous.Keywords: Nous, Scientific knowledge, Indemonstrable knowledge, Epistemic hexis, First principles -
ارسطو در فصل پایانی کتاب دوم تحلیلات ثانوی (بعد از این ت. ث.) در باب آرخای دانش علمی (اپیستمه) دو پرسش می پرسد و سپس به هر دو پرسش پاسخ می دهد. نوس مفهوم محوری هر دو پاسخ اوست. اما از آنجا که سخن او در باب نوس به اندازه ی کافی روشن نیست درک منظور او مستلزم روشنگری در باب چیستی نوس است. در هر دو پاسخ او، و البته در جاهای دیگر نیز، نوس هکسیس نفس معرفی می شود اما او در پاسخ دوم به گونه ای سخن می گوید که نوس در ردیف مراحل و مراتب معرفت انسان قرار می گیرد. در این مقاله پس از مطرح کردن پرسش دوم و پاسخ ارسطو به آن در بخش اول، معناهای هکسیس در بخش دوم بررسی شده و برای آن سه معنای محوری معرفی شده است. از آنجا که بعضی از مفسران بنا بر دلایلی که دارند وسوسه شده اند هکسیس را در سراسر ت. ث. قوه (دونامیس) بفهمند بخش سوم مقاله به بررسی این مسئله اختصاص یافته است که آیا هکسیس قوه است؟ بخش اول مقاله با روشن شدن پاسخ این مسئله پایان می یابد. بررسی چیستی نوس در بخش دوم مقاله خواهد آمد.
کلید واژگان: نوس, هکسیس, ملکه معرفتی, اپیستمه, دانش علمیPhilosophy, Volume:11 Issue: 2, 2014, PP 29 -46In the last chapter of his Posterior Analytics، Aristotle raises two questions about the archai of knowledge (epistêmê) that are to be answered by nous، the key concept which must be illustrated itself before getting the answers. While in both of these answers، as in some other passages، nous is introduced as the hexis of the soul، it is the second answer where nous is considered as one of the stages and degrees of knowledge. Having discussed Aristotle''s second question and its answers in the first part of this paper، we are going to recognize، in the second part، three substantial senses of hexis. Based on these senses، the third part aims to challenge some commentators'' view of dunamis as the only sense of hexis throughout Posterior Analytics. The first part of article ends with the explanation of this problem. The second part of article will examine what is nous.Keywords: nous, hexis, epistêmê, epagoge, archai
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.