به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mahdi goudarzvand

  • بهاره توکلی فر، آسیه حسینی، حسن فلاح حسینی، مهدی محمدی، مهدی گودرزوند*
    زمینه و هدف

    دیابت ملیتوس یک بیماری متابولیک با علل وابسته به کمبود یا اختلال عملکرد انسولین است. هدف این پژوهش بررسی اثر ضد دیابتی مخلوط عصاره گیاهان شنبلیله، قره قاط، خارمریم، گزنه، بادرنجبویه و هندوانه ابوجهل در مدل حیوانی موش صحرایی دیابتی و ارزیابی عوارض احتمالی کبدی ناشی از این عصاره است.

    روش کار

    در این مطالعه تجربی تعداد 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با تجویز آلوکسان mg/kg 60 به صورت داخل صفاقی دیابتی شدند. بعد از یک هفته، موش های دیابتی به طور تصادفی به پنج گروه شش تایی تقسیم شدند. گروه کنترل منفی تحت گاواژ با آب مقطر، گروه کنترل مثبت تحت گاواژ با متفورمین mg/kg 100 و سه گروه دیگر تحت گاواژ با مخلوط عصاره گیاهی (mg/kg 600، 300 و 150) در هر روز قرار گرفتند. بعد از دوره تیمار (30 روز) نمونه خون از دم هر موش صحرایی برای بررسی FBS و قند دوساعته (2hpp) و بیومارکرهای کبدی گرفته شد. در مرحله بعد موش ها با کتامین و زایلازین بیهوش و بافت کبد با رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین توسط میکروسکوپ نوری مورد بررسی هیستوپاتولوژی قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد عصاره در دوزهای mg/kg 600 و 300، سطح FBS و2hpp را به طور معناداری کاهش داد. همچنین عصاره در دوز mg/kg 600 موجب افزایش معنی دار آنزیم های کبدی شد و به نسج کبد آسیب وارد کرد.

    نتیجه گیری

    مخلوط عصاره گیاهی در دوز mg/kg 300 دارای اثر ضد دیابتی بوده و اثرات سمی روی کبد ندارد.

    کلید واژگان: دیابت شیرین, داروهای ضد دیابت, داروهای گیاهی, بیماری های کبد, موش صحرایی ویستار
    Bahareh Tavakoli-Far, Asieh Hosseini, Hasan Fallah-Huseini, Mahdi Mohammdi, Mahdi Goudarzvand*
    Background

    Diabetes Mellitus is a metabolic disorder characterized by insulin deficiency or dysfunction. This study aimed to investigate the anti-diabetic effects of a mixture of extracts from "Trigonella foenum-graecum", "Vaccinium arctostaphylos", "Silybum marianum", "Urtica dioica", "Melissa officinalis", and "Citrullus colocynthis" in a diabetic rat model, as well as to evaluate potential liver complications associated with this extract.

    Methods

    In this experimental study, thirty male Wistar rats were rendered diabetic through intraperitoneal administration of alloxan (60 mg/kg). One week post-induction, diabetic rats were randomly assigned to five groups of six. The negative control group received distilled water via gavage, the positive control group received metformin (100 mg/kg), and three experimental groups received daily gavage of the plant extract mixture at doses of 150, 300, and 600 mg/kg, respectively. After 30 days of treatment, blood samples were collected from the tail to assess fasting blood sugar (FBS) and liver biomarkers. Subsequently, the rats were anesthetized with ketamine and xylazine, and liver tissue was prepared for histopathological evaluation using hematoxylin-eosin staining and light microscopy.

    Results

    The extract at doses of 300 and 600 mg/kg significantly reduced FBS and hpp2 levels. However, the 600 mg/kg dose resulted in a significant increase in liver enzymes and induced liver tissue damage.

    Conclusion

    The mixture of plant extracts demonstrated an anti-diabetic effect at a dosage of 300 mg/kg without toxic effects on the liver. These findings suggest potential therapeutic benefits of the extract in managing diabetes while highlighting the need for caution at higher dosages.

    Keywords: Diabetes Mellitus, Antidiabetic Agents, Herbal Medicine, Liver Diseases, Rats
  • بیماری آلزایمر یک بیماری تخریب کننده عصبی است که با تجمع دو پروتئین مختلف بتا آمیلوئید و تاو مشخص می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی دقیق اثرات تجویز دو طرفه آنتاگونیست گیرنده کانابینوئید (AM251) در هیپوکامپ بر حافظه فضایی و بیان ژن تاو در مدل بیماری آلزایمر انجام شد. سم بتا آمیلوئید به صورت دوطرفه به هیپوکامپ موش های صحرایی نر ویستار برای القای بیماری آلزایمر تزریق شد و سپس موش ها در گروه کنترل (دریافت آب مقطر به عنوان حلال سم بتا آمیلوئید)، گروه ضایعه (دریافت کننده سم β-آمیلوئید) دسته بندی شدند. گروه β-آمیلوئید + DMSO (به عنوان حلال آنتاگونیست AM251)، و گروه های دریافت کننده آنتاگونیست AM251 با دوزهای 5، 25 و 100 تانوگرم . در طول دوره آموزشی تست ماز آبی موریس، آنتاگونیست گیرنده کانابینوئید 1 AM251 به مدت چهار روز با دوزهای 5، 25 و 100 نانوگرم به صورت دوطرفه به هیپوکامپ تزریق شد. برای ارزیابی حافظه فضایی حیوانات، پارامترهای مسافت طی شده توسط حیوانات، زمان تاخیر برای رسیدن به سکوی پنهان، سرعت حیوانات و بیان ژن تاو با استفاده از real-time مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.شاخص های حافظه فضایی پس از تزریق بتا آمیلوئید و آنتاگونیست کانابینوئید AM251 دچار اختلال شدند. بیان mRNA پروتئین تاو به دنبال تزریق سم β-آمیلوئید افزایش یافت، اما تفاوت معنی داری بین گروه آنتاگونیست کانابینوئید و گروه β-آمیلوئید وجود نداشت.این نتایج نشان دهنده اثر مخرب سم بتا آمیلوئید بر حافظه فضایی و همچنین نقش مثبت سیستم کانابینوئید در شکل گیری و تثبیت حافظه است، اگرچه مطالعات بیشتری در این زمینه ضروری است
    Bahareh Tavakoli-Far, Maryam Zeraati, Samira Choopani, Parviz Falah, Parisa Darabi, Roham Mazloom, Gholamreza Bayat, Marjan Hosseini, Mahdi Goudarzvand *
    Alzheimer's disease is a neurodegenerative disease characterized by the accumulation of two different proteins, β-amyloid and tau. The present study aimed to scrutinize the effects of bilateral administration of the cannabinoid receptor antagonist (AM251) in the hippocampus on spatial memory and tau gene expression in an Alzheimer's disease model. β-amyloid toxin was injected bilaterally into the hippocampus of Wistar male rats to induce Alzheimer's disease, and the rats were then categorized into the control group (receiving distilled water as β-amyloid toxin solvent), lesion group (receiving β-amyloid toxin), β-amyloid + DMSO group (as antagonist solvent of AM251), and AM251 antagonist receiving groups (5, 25, and 100 ng). During the training course of the Morris water maze test, the antagonist of the cannabinoid 1 receptor AM251 was injected bilaterally into the hippocampus for four days at doses of 5, 25, and 100 ng. To assess the spatial memory of the animals, the parameters of the distance traveled by the animals, latency time to reach the hidden platform, velocity of the animals, and tau gene expression in real time were analyzed. The spatial memory indices were impaired after injection of β-amyloid and AM251 cannabinoid antagonist. The mRNA expression of tau protein increased following the injection of β-amyloid toxin, but there was no significant difference between the cannabinoid antagonist and β-amyloid groups.These results indicate the destructive effect of beta-amyloid toxin on spatial memory, as well as the positive role of the cannabinoid system in memory formation and consolidation, although further studies are warranted in this regard.
    Keywords: Alzheimer's Disease, Cannabinoid Antagonist, Spatial Memory, Tau Protein
  • Fatemeh Karami, Faezeh Abdolmaleki Abdolmaleki, Maryam Azizi, Negin Vali Nejad, Maryam Alsadat Hosseini Parsa, Arman Vasighmehr, Mahdi Goudarzvand*, Jalal Solati
    Introduction

    Prenatal exposure to lipopolysaccharide (LPS) can lead to structural damage and CNS dysfunction. The present study aimed to investigate the protective effects of prenatal administration of pycnogenol (PYC) against the negative effects of bacterial LPS on anxiety-like behavior, gonadotropin and sex hormone serum levels, and sperm quality and quantity in the adult male offspring of NMRI mice.

    Methods

    Pregnant mice were randomly divided into four groups (n = 10 per group): 1. Saline group: received a single dose of saline as solvent of pycnogenol by gavage for 3 days on gestation days 16-18. 2. LPS group: received a single dose of LPS (20 µg/kg, subcutaneously) on gestation day 20. 3. PYC: received 200 mg/kg/day of pycnogenol by gavage for 3 days, intraperitoneally, on gestation days 16-18. 4. LPS + PYC: received a single dose of LPS (20 μg/kg) on gestation day 20 and pycnogenol (200 mg/kg/day) by gavage for 3 days on gestation days 16-18. After maturity/puberty in male pups (60 days old), the anxiety-like behavior test was performed. After the behavioral test, serum levels of gonadotropins (luteinizing hormone, LH, follicle stimulating hormone, FSH), testosterone hormone and sperm quality were assessed.

    Results

    LPS administration increased anxiety-like behaviors and decreased serum LH and testosterone levels; however, PYC treatment reversed the negative effects of LPS to normal levels.

    Conclusion

    PYC treatment improves anxiety-like behavior and gonadotropin and testosterone secretions. Therefore, this substance can be used as a protectant and an aphrodisiac agent.

    Keywords: Pycnogenol, Lipopolysaccharid, Anxiety, Gonadotropin, Testosterone, Mice
  • بهاره توکلی فر، مرجان حسینی، هادی گودرزوند، سمیرا چوپانی، مهدی گودرزوند*
    مقدمه

    آلزایمر بیماری ای پیشرونده و همراه با از دست دادن خفیف حافظه است که به مرور منجر به از دست دادن توانایی انجام مکالمه و واکنش به محیط می شود. علیرغم نقش اثبات شده داروهای مورد استفاده  علیه مسببین آشکار بیماری آلزایمر، همچنان دستیابی به درمانی موثر و مانا برای درمان بیماری آلزایمر ناممکن به نظر می رسد. بنابراین، بررسی زوایای مختلف سیگنالینگ سیستم گابا می تواند به عنوان یک هدف امیدوارکننده برای توسعه داروهای ضد آلزایمر معرفی گردد.

    مواد و روش ها

    برای القای مدل حیوانی آلزایمر، بتا - آمیلوئید به میزان µg/µl 5 به صورت دو طرفه در ژیروس دندانه ای هیپوکامپ موش های نر نژاد ویستار تزریق شد، سپس با تزریق دو طرفه آگونیست (موسیمول) و آنتاگونیست گیرنده گابا-A  (بیکوکولین) با دوز ng/µl/side 100 به مدت 4 روز در هر سمت هیپوکامپ درمان شدند. جهت بررسی حافظه فضایی حیوانات از پارامترهایی مانند مسافت طی شده توسط حیوانات، زمان رسیدن به سکوی پنهان و سرعت شنای حیوانات در تست آبی موریس استفاده گردید.

    یافته ها

    میزان مسافت طی شده و مدت زمان رسیدن به سکوی پنهان در تست آبی موریس به دنبال تزریق توکسین بتا آمیلوئید افزایش یافت و موسیمول میزان این اختلال حافظه را تشدید کرد. تزریق بیکوکولین نتوانست به شکل معنی داری تغییری در حافظه فضایی حیوانات ایجاد کند.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه حاکی از اثر مخرب توکسین بتا آمیلوئید بر حافظه فضایی و همچنین نقش مخرب موسیمول، آگونیست گابا-A، در بازیابی و تثبیت حافظه دارد

    کلید واژگان: بیماری آلزایمر, گاما آمینو بوتیریک اسید (گابا), حافظه فضایی, بتا - آمیلوئید
    Bahareh Tavakoli-Far, Marjan Hosseini, Hadi Goudarzvand, Samira Choopani, Mahdi Goudarzvand*
    Introduction

    Alzheimer's disease is a progressive disease with mild memory loss that eventually leads to the loss of the ability to conduct conversation and react to the environment. Despite the proven role of the drugs used against the obvious causes of Alzheimer's disease, it still seems impossible to achieve an effective and permanent treatment for the treatment of Alzheimer's disease. So, investigating different angles of GABAergic system signaling can be introduced as a promising target for the development of anti-Alzheimer drugs.

    Materials and Methods

    To induce Alzheimer's disease, the β-amyloid toxin at a dose of 5µg/µl was injected bilaterally into the hippocampus of Wistar male rats, and the rats were then treated with bilateral injection of GABA-A receptor agonist (muscimol) and antagonist (bicuculline), at a dose of 100 ng/µl/side in the hippocampus for 4 days. To assess the spatial memory of the animals, the parameters of the distance traveled by the animals, latency time to reach the hidden platform, and velocity of the animals were analyzed in Morris water maze test.

    Findings

    The distance traveled and the latency time to reach the hidden platform increased in the Morris water test following the injection of beta-amyloid, and the muscimol increased the amount of this memory impairment. The injection of bicuculline could not significantly change the spatial memory of the animals.

    Conclusion

    The results of this study indicate the destructive effect of beta-amyloid toxin on spatial memory, as well as the destructive role of muscimol in memory consolidation and retrieval.

    Keywords: Alzheimer’S Disease, GABA, Spatial Memory, Beta-Amyloid
  • سامان افراسیابی، مهدی گودرزوند، امیرسعید صدیقی، یزدان شفی خانی، بهروز قنبری*
    مقدمه

    یادگیری کلمات متوالی در پژوهش های حافظه علوم اعصاب شناختی، مورد توجه بسیاری قرار گرفته است و بر اهمیت یادآوری کلمات در ابتدای (تقدم) و انتهای (تاخر) یک سری تاکید دارد. این مطالعه به بررسی میزان تقدم و تاخر در یادگیری کلمات متوالی در بیماران مبتلا به سندرم غفلت با آسیب لوب آهیانه ای راست می پردازد.

    روش کار

    این مطالعه ی مورد- شاهدی، شامل 18 بیمار با تومور لوب آهیانه ای بود که به دو گروه 9 نفره تقسیم شدند. بیماران با سندرم غفلت و بدون سندرم غفلت بودند. بیماران ارجاعی به بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان شهدای تجریش تهران با ضایعات لوب آهیانه ای راست، مورد ارزیابی عصبی و روان شناختی قرار گرفتند. تست های حذف، تصنیف خطوط، رونوشت و 5 نقطه برای تشخیص سندرم غفلت استفاده شد. بیمارانی که تشخیص سندرم غفلت داده شدند در گروه سندرم قرار گرفتند و سایرین، گروه شاهد را تشکیل دادند. هر دو گروه تحت آزمون های حافظه فوری و حافظه کوتاه مدت برای یادگیری کلمات متوالی قرار گرفتند و نتایج تقدم و تاخر بررسی شد.

    یافته ها

    ز 18 بیمار، 61 درصد مرد و 39 درصد زن بودند. بررسی آزمون های حافظه فوری و کوتاه مدت برای یادگیری کلمات متوالی، تفاوت معنی داری را در اثر تقدم و تاخر بین دو گروه نشان نداد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که بیماران با آسیب لوب آهیانه ای راست و سندرم غفلت، تفاوت معنی داری در گرایش به تقدم یا تاخر حافظه لغوی در یادگیری کلمات متوالی نسبت به گروه شاهد ندارند. بنابراین، حافظه فوری و کوتاه مدت در این بیماران کاهش معنی داری نداشتند.

    کلید واژگان: سندرم غفلت نیمکره, لوب آهیانه ای, یادگیری کلمات متوالی
    Saman Afrasiabi, Mahdi Goudarzvand, Amirsaeid Sedighi, Yazdan Shafikhani, Behrooz Ghanbari*
    Introduction

    Sequential word learning is a crucial aspect of memory research in cognitive neuroscience, emphasizing the importance of recalling words at the beginning (primacy) and end (recency) of a sequence. This study aims to investigate the extent of primacy and recency effects in patients with neglect syndrome caused by right parietal lobe damage.

    Methods

    This case-control study involved 18 patients with parietal lobe tumors, divided into two groups: 9 patients with neglect syndrome and nine without. Patients referred to the neurosurgery department of Shahid Tajrish Hospital with right parietal lobe lesions underwent neurological and psychological evaluations, including the cancellation test, line bisection test, copying test, and the 5-point test. Those diagnosed with neglect syndrome formed the syndrome group, while the rest constituted the control group. Both groups participated in immediate recall (short-term memory) and delayed recall (long-term memory) tests for sequential word learning, with results analyzed for primacy and recency effects.

    Results

    Among the 18 patients, 61% were men and 39% were women. Analysis of immediate and short-term memory tests for sequential word learning revealed no significant differences in primacy and recency effects between the two groups.

    Conclusions

    The findings suggest that patients with right parietal lobe damage and neglect syndrome do not exhibit significant differences in primacy or recency effects in verbal memory during sequential word learning compared to the control group. Consequently, immediate and short-term memory appears relatively unaffected in these patients.

    Keywords: Neglect Syndrome, Parietal Lobe, Sequential Word Learning
  • الهه غلامی رودمعجنی، مهدی گودرزوند*، نسیم حیاتی رودباری، کاظم پریور
    زمینه و هدف

    مواجهه با لیپوپلی ساکاریدهای  باکتریایی در دوران جنینی، منجر به آسیب مغزی و گنادی می شود. هدف این مطالعه، بررسی اثر محافظتی آستاگزانتین بر اثرات نامطلوب لیپوپلی ساکاریدهای باکتریایی اعمال شده در دوران جنینی بر روی رفتارهای مادرانه، وزن، قد و تغییرات نورونی هیپوتالاموس در زاده های نر بالغ موش های نژاد NMRI می باشد.

    مواد و روش ها

     موش های ماده باردار به 4 گروه تقسیم شدند. 1) مادران کنترل: فقط آب مقطر را در روز 11 بارداری به صورت گاواژ دریافت کردند. 2) مادران حامله دریافت کننده LPS: در روز 11 بارداری LPS با دوز g/kgµ 20 به صورت زیر جلدی دریافت کردند. 3) مادران حامله دریافت کننده AST: در روزهای 11، 12، 13 بارداری آستاگزانتین را با دوز mg/kg 5 به صورت گاواژ  دریافت کردند. 4) مادران حامله دریافت کننده LPS +AST: در روزهای 11، 12، 13 بارداری آستاگزانتین را با دوز mg/kg 5 به صورت گاواژ دریافت کردند. همچنین در روز 11 حاملگی، LPS را با دوز فوق، 1 ساعت و نیم بعد از گاواژ آستاگزانتین دریافت کردند. سپس بعد از به دنیا آمدن فرزندان، رفتار مادرانه برای 3 روز و قد، وزن اندازه گیری شد. علاوه بر این، پس از روز 60، هیپوتالاموس فرزندان جهت مطالعه تغییرات نورونی بررسی شد.

    یافته ها

    آستاگزانتین موجب بهبود معنی دار رفتارهای مادرانه نشد و بر قد و وزن فرزندان نیز اثری نداشت در صورتی که موجب افزایش تعداد نورون های هیپوتالاموس در فرزندان گردید.

    نتیجه گیری

    آستاگزانتین دارای اثرات محافظت عصبی می باشد که احتمالا از طریق خاصیت آنتی اکسیدانی عمل می نماید.

    کلید واژگان: آستاگزانتین, لیپوپلی ساکارید باکتریایی, رفتار مادرانه, موش نژاد NMRI
    Elaheh Gholami Roudmajani, Mahdi Goudarzvand*, Nasim Hayati Roodbari, Kazem Parivar
    Background

    Prenatal bacterial lipopolysaccharides (LPS) exposure causes damage of the brain and gonadal system.The aim of this study included determination of astaxanthin effect to ameliorate undesired effects of bacterial LPS during fetal period and improve maternal behavior, body weight and length and neural changes in adult male NMRI mice.

    Methods

    Pregnant female mice were divided into four groups. 1) Control: this group received only distill water in gavage route at day 11 of pregnancy. 2) LPS group: this group received subcutaneous 20 µg/kg of body weight LPS at the day 11 of pregnancy. 3) AST receiving females: pregnant mice received 5 mg/kg body weight AST in gavage route at days 11, 12 and 13 of pregnancy. 4) Females receiving LPS+AST: pregnant female received 5 mg/kg AST in form of gavage route at time intervals 11, 12 and 13 of pregnancy. At the day 11 of pregnancy, they received 20 µg/kg LPS 1.5 h after AST gavage. Then, maternal care behaviors were assessed for 3 days. After breeding of offspring, the body weight and height were measured. Moreover, after adult of offspring at the day 60, the neuronal changes of the hypothalamus were studied.

    Results

    In this study, AST did not lead to significant improvement in maternal behaviors, body weight and height of offspring, however, AST conferred positive effect on neuronal cells of the hypothalamus.

    Conclusion

    AST has neuroprotective effects which it might ameliorate the deficits presumably through its antioxidant property.

    Keywords: Astaxanthin, Bacterial lipopolysaccharides, Maternal behaviors, NMRI mice
  • نیلوفر امیرزاده دانا، کیومرث پوررستمی، مرتضی حیدری، ملیحه فرید، مهدی گودرزوند*
    زمینه و هدف

    تشنج تب دار از بیماری های شایع در اطفال است. تاکنون عوامل مختلفی به عنوان پاتوژنز این بیماری مطرح شده اما همچنان علت آن ناشناخته است. مطالعات اخیر ارتباطی بین استرس اکسیداتیو و تشنج ناشی از تب بیان کرده اند. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین سطح سرمی مالون دی آلدهید (MDA) به عنوان شاخص اکسیدانی و سطح سرمی سوپر اکسید دسموتاز (SOD) به عنوان شاخص آنتی اکسیدانی با تشنج ناشی از تب طراحی شده است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مورد - شاهدی دو گروه شامل 46 فرد مبتلا به تشنج ناشی از تب و 44 فرد سالم مورد مطالعه قرار گرفتند. افراد مبتلا پیش از این سابقه تشنج ناشی از تب، تشنج بدون تب، صرع و یا هرگونه اختلالات زمینه ای عصبی و متابولیک نداشتند. بدین ترتیب سطح سرمی آنزیم مالون دی آلدهید و آنزیم سوپر اکسید دسموتاز  این دو گروه به طور جداگانه تا 8 ساعت پس از بروز تشنج مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها 

    یافته های این مطالعه از افزایش معنی دار آنزیم مالون دی آلدهید در مقایسه با افراد سالم می دهد. همچنین سنجش آنزیم سوپر اکسید دسموتاز نشان از افزایش معنی دار نسبت به گروه سالم داشت. 

    نتیجه گیری

    در تشنجات تب دار ساده و کمپلکس، MDA سرمی افزایش می یابد، همچنین شاهد افزایش SOD سرمی و احتمالا پاسخ جبرانی به افزایش اکسیدان ها با مکانیسمی دفاعی، جهت جلوگیری از استرس اکسیداتیو در بیماران بوده ایم.

    کلید واژگان: تشنج تب دار, استرس اکسیداتیو, مالوندی آلدهید, سوپراکسید دسموتاز
    Niloofar Amirzadeh Dana, Kumars Pourrostami, Morteza Heidary, Maliheh Farid, Mahdi Goudarzvand*
    Introduction

    Febrile seizure is one the most common pediatric disease. Diagnosis of this disease is usually based on the history and clinical signs and symptoms. Various factors have been suggested as pathogenesis of febrile seizure but the main cause is still unknown. Recent studies recommended a relationship between oxidative stress and febrile seizure. This study aimed to examine the relationship between febrile seizure and Malondialdehyde (MDA) serum level as an oxidant determinant and Superoxide dismutase (SOD) serum level as an antioxidant determinant.

    Methods

    In this case-control study, two groups of people including 46 patients with simple and complex febrile seizure, and 44 normal children were studied. There was no history of febrile seizures, afebrile seizures, epilepsy or any types of neurologic and metabolic disorders in patients. Thus, serum levels of MAD and SOD in the two groups of study were evaluated, separately.

    Results

    The findings of this study showed a significant increase in malondialdehyde enzymes compared with healthy subjects. Also, the results of the measurement of the superoxide dismutase enzyme indicated a significant increase compared to the healthy group.

    Conclusion

    Significant increase in SOD and also a significant increase in MDA may be due to the stimulation of compensatory responses in the brain and subsequent the antioxidant system counteracting the oxidant system. These results also indicate the importance of time for enzyme measurements.

    Keywords: Febrile seizure, Oxidative stress, Malondialdehyde, Superoxide dismutase
  • فرج الله جعفری، مهدی گودرزوند*، رامین حاجی خانی، مصطفی قربانی، جلال صولتی

    با توجه به نقش عوامل اکسیدان در پاتوژنز بیماری پارکینسون، در این مطالعه اثر تجویز ترکیب پیکنوژینول، به عنوان آنتی اکسیدان، بر بهبود عملکرد حرکتی و رفتار اضطرابی در مدل تجربی بیماری پارکینسون بررسی شد. چهل سر موش کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI به صورت تصادفی در 5 گروه 8 نایی تقسیم شدند: گروه کنترل سالین 3 میکرولیتر محلول نرمال سالین حاوی 1/0 درصد اسید آسکوربیک، به عنوان حلال 6-OHDA، را به صورت یک طرفه در داخل استریانوم چپ دریافت کردند. گروه تیمار که سم 6-OHDA حاوی 1 درصد اسید اسکوربیک به میزان 3 میکروگرم/میکرولیتر را به صورت داخل استریاتوم سمت چپ دریافت نمودند، سپس آب مقطر، به عنوان حلال پیکنوژنول، را به مدت 7 روز به صورت گاواژ دریافت کردند (گروه لیژن یا ضایعه). گروه های تیمار ترکیب پیکنوژنول را با دوز های 10، 20 و 30  میلی گرم/کیلوگرم به صورت گاواژ به مدت 7 روز دریافت کردند. 7 روز بعد از تزریق توکسین 6-OHDA در استریاتوم چپ با روش استریوتاکسی و ایجاد مدل پارکینسون، جهت تایید آسیب نورون های ناحیه استریاتوم از تست آپومورفین و اندازه گیری میزان چرخش حیوانات استفاده شد. همچنین میزان کاتالپسی یا سختی عضلانی با روش تست بار و رفتار اضطرابی با تست ماز صعودی (EPM) سنجیده شدند. بررسی تعداد کل چرخش در تست آپومورفین، کاهش معنی داری را گروه های دریافت کننده پیکنوژینول نشان دادند. تجویز ترکیب پیکنوژینول موجب کاهش معنی دار کاتالپسی شد. نتیجه آزمون رفتار اضطرابی نشان داد که درصد مدت زمان حضور در بازوی باز (OAT) در گروه دریافت کننده پیکنوژینول افزایش معنی داری را نشان داد. تعداد دفعات ورود به بازوهای باز و بسته افزایش معنی داری را در گروهی که ترکیب پیکنوژینول دریافت کردند نشان داد. پیکنوژینول با اثر آنتی اکسیدانی خود موجب بهبودی عملکرد حرکتی و کاهش رفتار اضطرابی در مدل حیوانی بیماری پارکینسون می شود.

    کلید واژگان: بیماری پارکینسون, کاتالپسی, اضطراب, پیکنوژینول, موش های کوچک آزمایشگاهی
    Farajollah Jafari, Mahdi Goudarzvand *, Ramin Hajikhani, Mostafa Qorbani, Jalal Solati

    Considering the role of oxidants in the pathogenesis of this disease, in this study, the effect of pycnogenol as an antioxidant on the improvement of motor function and anxiety behavior in the experimental model of Parkinson’s disease were assessed. Forty male NMRI mice were randomly divided into five groups (n=8 in each group): The control (saline) unilaterally received 3 μl of normal saline solution containing 0.1% ascorbic acid, as a solvent of 6-hydroxy dopamine (6-OHDA), into the left strianum. The treatment group received 6-OHDA toxin containing 1% ascorbic acid at a rate of 3 µg/µl in the left striatum and then received the distilled water, as pycnogenol solvent, via gavage for 7 days (the lesion group). The pycnogenol-treated groups received pycnogenol at doses of 10, 20, and 30 mg/kg via gavage for 7 days. The animals were stereotaxically operated to inject 6-OHDA toxin into the left striatum. Seven days after induction of Parkinson’s model, apomorphine was intraperitoneally used at dose of 0.5 mg/kg and the number of rotation of the animals was measured to confirm the damage to neurons in the striatum. Besides, the catalepsy or muscle stiffness by the bar test and the anxiety behavior by the plus maze test (EPM) were measured. The total number of rotations in apomorphine test showed a significant decrease in the groups receiving pycnogenol. Moreover, administration of pycnogenol significantly reduced catalepsy in pycnogenol-treated groups. The result of the anxiety behavior test demonstrated that the percentage of open arm time (OAT) and the number of open and close arm entries, as an indicator of the animal’s locomotor activity, significantly increased in the pycnogenol-treated groups. Pycnogenol with its antioxidant effect ameliorates movement deficit and reduces anxiety behavior in animal model of Parkinson’s disease..

    Keywords: Parkinson’s Disease, catalepsy, anxiety, Pycnogenol, Mice
  • حنانه روشن بخش، محمود الله دادی سلمانی، مهدی گودرزوند، فرشته پورعبدالحسین*
    سابقه و هدف

    پیپرین مهم ترین آلکالویید فلفل سیاه، دارای خواص آنتی اکسیدانی و حفاظتی برای نورون ها است. بنابراین کاندید مناسبی برای مطالعه در مدل های حیوانی بیماری مولتیپل اسکلروزیس می باشد. در این مطالعه اثر پیش درمانی پیپرین بر حافظه فضایی، شاخص های استرس اکسیداتیو و ترمیم میلین در مدل دمیلیناسیون موضعی بررسی شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی موش های صحرایی نر نژاد ویستار با وزن (220-200 گرم) در 4 گروه آزمایشی n=8 مورد مطالعه قرار گرفتند. دمیلیناسیون با تزریق لیزولسیتین  در ناحیهCA1  هیپوکامپ القاء شد. پیپرین از دو هفته قبل از القای دمیلیناسیون با دوز mg/kg5 تا پایان دوره به صورت داخل صفاقی تزریق شد. اثر پیپرین بر حافظه فضایی با تست ماز آبی موریس و بر بیان ژن های iNOS, Hmox-1,  Nrf2و MBP در بافت هیپوکامپ با تکنیک qPCR ارزیابی شد. ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در بافت هیپوکامپ با تست FRAP اندازه گیری شد.

    یافته ها

     پیش درمانی با پیپرین سبب کاهش شاخص زمان و مسافت طی شده و افزایش زمان اقامت در ربع هدف در آزمون ماز آبی شد (0001/0<P). درگروه پیش درمان بیان شاخص استرس اکسیداتیو iNOS نسبت به گروه دمیلیناسیون کاهش یافت. بیان ژن های ,Nrf2 Hmox-1 وMBP درگروه پیش درمان نسبت به بیمار وکنترل، افزایش معنی داری نشان داد (0001/0<P). ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در گروه پیش درمان افزایش معنی داری نسبت به گروه بیمار و کنترل داشت (0001/0<P).

    استنتاج

    پیپرین با تقویت سیستم آنتی اکسیدانی و افزایش میلین موجب بهبود اختلال حافظه فضایی ناشی از دمیلیناسیون هیپوکامپ می شود.

    کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, پیپرین, حافظه فضایی, دمیلیناسیون, لیزولسیتین
    Hannaneh Roshanbakhsh, Mahmoud Elahdadi Salmani, Mahdi Goudarzvand, Fereshteh Pourabdolhossein*
    Background and purpose

    Piperine as the main alkaloid of black pepper has antioxidant and neuroprotective properties, so, it is an appropriate candidate to be studied in animal models of multiple sclerosis. This research aimed at investigating the effect of pretreatment with piperine on spatial memory, oxidative stress, and myelin repair gene markers in local demyelination model.

    Materials and methods

    Adult male Wistar rats (200–220 g) were studied in four experimental groups (n=8 per group). Demyelination was induced by bilateral injection of lysolecithin (LPC) into the CA1 region of the hippocampus. Piperine was injected intraperitoneally at 5 mg/kg for two weeks before induction of demyelination until the end of the experiment. The effect of piperine on spatial memory was assessed by Morris water maze. The gene expression analysis on iNOS, Nrf2, HO1, and MBP was done using qPCR. Total antioxidant capacity in the hippocampal tissue was measured by FRAP biochemical assay.

    Results

    Pretreatment with piperine significantly reduced escape latency and swimming distance and increased time spent in target quadrant in Morris water maze test (P<0.0001) . In the Piperine pretreatment group, the expression level of iNOS was significantly lower than that in the LPC group. But the expression levels of Nrf2, Hmox-1 and MBP significantly increased in piperine pretreated group compared to LPC and control groups (P<0.001). Total antioxidant capacity of tissue in piperine pretreated group was more than that in the LPC group and controls (P<0.0001).

    Conclusion

    Piperine improved spatial memory impairment induced by hippocampal demyelination through enhancing antioxidant defense and myelin repair.

    Keywords: multiple sclerosis, piperine, spatial memory, demyelination, lysolecithin
  • Elaheh Gholami Roudmajani, Nasim Hayati Roodbari *, Mahdi Goudarzvand, Kazem Parivar
    Background

     Prenatal maternal lipopolysaccharide (LPS) exposure causes behavioral deficits in adulthood. LPS-exposure cause oxidative damage and cytokines production. In contrast, astaxanthin (Ast) is a carotenoid antioxidant that shows protective effects through its antioxidant capacity.

    Objectives

     This study investigates the effect of prenatal treatment with astaxanthin on the behavioral deficit (including sexual, depressive, and anxiety-like behavior) caused by prenatal maternal LPS in adult male offspring.

    Methods

     Pregnant mice were randomly divided into 4 groups: (1) control, (2) LPS: injecting with LPS (20 µg/kg, sc.) on gestation day 11, (3) Ast: receiving astaxanthin (4 mg/kg for 3 days, i.p.) on 11 - 13th gestation day, (4) LPS+Ast: injecting with LPS (20 µg/kg, sc.) on gestation day 11 and receiving astaxanthin (4 mg/kg for 3 days, i.p.) on 11 - 13th gestation day. Then in each group, 23 day old male offspring (3 and 12 male children from each mother and group, respectively) were separated from mothers and then the sexual, depressive and anxiety-like behaviors were examined in adult male mice.

    Results

     Findings showed that prenatal LPS-exposed mice had more anxiety and spent less time in open arms of the elevated plus-maze test (P < 0.05). In addition, it decreased sexual behaviors, the amount of which was significant in the number of sniffing, following behaviors (P < 0.01). Also, there was no significant difference between different groups in the forced swimming test (P < 0.05). On the other hand, prenatal treatment with astaxanthin significantly elevated the percentage of open arm time and open arm entry, without altering in locomotor activity (P < 0.05). Also, it significantly increased sexual behavior in Ast and LPS+Ast groups (P < 0.01).

    Conclusions

     The obtained results suggest that prenatal maternal exposure to LPS impaired several aspects of male sexual behavior and resulted in behavioral deficits in adulthood, while astaxanthin has an antianxiety effect and improves the deficits of sexual behavior presumably via its antioxidant property.

    Keywords: Sexual Behavior, Lipopolysaccharide, Anxiety-Like Behavior, Astaxanthin, Depressive-Like Behavior
  • Abbas Azadmehr*, Mahdi Goudarzvand, Payam Saadat, Hadi Ebrahimi, Reza Hajiaghaee, Niloufar Sadat Miri, Somayeh Fallahnezhad, Reza Norian, Abolfazl Rahmani, Masoud Baee
    Background and objectives

    Scrophularia megalantha is a native Iranian plant. In folk remedies, the species of the genus are used to treat stomach ulcers, goiter, eczema, cancer, psoriasis, and gall; however, there is not much research about S. megalantha. The current study aimed at evaluating the therapeutic effect of Scrophularia megalantha, a medicinal plant of Iran, on myelin oligodendrocyte glycoprotein 35-55 (MOG)-induced experimental autoimmune encephalomyelitis (EAE) as a model of multiple sclerosis (MS).

    Methods

    The ethanol 80% extract of S. megalantha aerial parts was prepared by maceration method. The extract (100 mg/kg/day) was administered to C57BL/6 mice immunized with MOG (35-55) for 7 days, 3 weeks after EAE induction. The mice brain was removed and Hematoxylin-Eosin (H&E) was used to stain the sections. Moreover, spleen mononuclear cells from extract-treated or non-treated of EAE model mice were stimulated with MOG peptide and then culture supernatants were evaluated for IFN-ɣ, IL-17 and IL-10 cytokines using Enzyme-Linked Immuno Sorbent Assay (ELISA) kits.

    Results

    Based on the obtained results, treatment with Scrophularia megalantha areal part extract significantly reduced inflammatory cells infiltration in the central nervous system (CNS) and also the disease severity in the experimental model of MS. Also, findings of the current study indicated that treatment with this medicinal plant in EAE mice model significantly decreased inflammatory cytokines including IFN-ɣ and IL-17 and vice versa significantly increased IL-10 as anti-inflammatory cytokine compared with non-treated of EAE model mice group.

    Conclusion

    Scrophularia megalantha attenuated EAE by suppressing IFN-ɣ and IL-17 production and also increasing IL-10 cytokine. These findings suggested that this medicinal plant has the anti-inflammatory and immunomodulatory effects.

    Keywords: anti-inflammatory, Immunomodulatory, Multiple Sclerosis, Scrophularia megalantha
  • Farahnaz Nikdoust, Elham Bolouri, Seyed Abdolhussein Tabatabaei*, Mahdi Goudarzvand, Seyedeh Tahereh Faezi
    Introduction
    Systemic lupus erythematosus (SLE) myocarditis occurs in between 5% and 10% of patients with lupus. Global longitudinal strain (GLS) via speckle tracking echocardiography can detect cardiac involvement in patients suffering from SLE. We decided to determine the echocardiographic features and subsequent early diagnosis of cardiac involvement in patients with SLE utilizing the GLS index via speckle tracking echocardiography.
    Methods
    In this cross-sectional study, we compared female patients with SLE of at least 2 years’ duration and healthy controls in terms of the left ventricular (LV) GLS via speckle tracking echocardiography. After data collection in both groups, the GLS index and the ejection fraction were evaluated.
    Results
    We analyzed and compared the LV echocardiographic parameters of 33 patients with SLE (mean age=25.45±0.63 years) with those of 35 healthy controls (mean age=27±0.45 years). The apical 2-chamber view indicated a significant decrease in the LV GLS in the case group by comparison with the healthy controls (P=0.005). The LV GLS in the apical 3-chamber view was significantly lower in the case group than in the control group (P=0.006). The LV GLS in the apical 4-chamber view revealed no significant difference between the case and healthy control groups (P=0.2). While there was a significant difference between the case and control groups vis-à-vis the LV GLS (P=0.02), the LV ejection fraction measured with the Simpson method showed no significant difference between the 2 groups (P=0.96).
    Conclusion
    GLS speckle tracking echocardiography is a noninvasive method with diagnostic and prognostic values; it may, therefore, be a sensitive marker for the diagnosis of myocarditis and other cardiac involvements in patients with SLE.
    Keywords: Systemic Lupus Erythematosus, Global Longitudinal Strain, Doppler Echocardiography, Left Ventricle
  • مهدی گودرزوند، زهرا عطایی
    گسترش روزافزون فن آوری نانو در دهه های اخیر و پیدایش کاربردهای بیشتر در حوزه های جدید تری از علوم، حکایت از اهمیت فوق العاده این علم دارد. بخش مهمی از فن آوری نانو به علوم داروئی و طراحی و ساخت سامانه های دارورسانی نانو مربوط می شود که موضوع این مقاله مروری است.
    در این مقاله ابتدا به ذکر کلیاتی درباره فن آوری دارویی نانو، تاریخچه، کاربرد و تقسیم بندی انواع نانو سامانه های دارویی پرداخته می شود. در ادامه به طراحی Abraxane که نانو دارویی از نوع نانو ذره باند شده به پروتئین می باشد، می پردازیم. لیپوزوم ها که یکی از بهترین نانو حامل های داروئی است که دارای یک چهارچوب معین جهت هدفمند سازی سیستم های داروئی به طور خودبخودی می باشد، به طور مفصل مورد بررسی قرار گرفته و سپس دو نمونه از این داروها، از جهت نحوه طراحی دارو، با تاکید بر موانع فیزیولوژیک و راهکارهای عملی غلبه بر آن ها از طریق فرمولاسیون، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. هدفمند سازی خود بخودی در لیپوزوم ها، از سه طریق استفاده از پدیده افزایش نفوذپذیری و احتباس، به دام افتادن توسط سیستم فاگوسیتی تک هسته ای یا MPS و پگیله کردن لیپوزوم ها یا به عبارتی پوشش دادن سطح لیپوزوم ها توسط پلی اتیلن گلیکول، انجام می گردد.
    به طور کلی سیستم های لیپوزومی با حفظ تاثیر دارو همراه با کاهش عوارض و سمیت دارو به خصوص در مورد داروهای ضد سرطان، مورد توجه قرار گرفته اند. تجمع دارو در بافت هدف که ورود دارو به سایر بافت ها را کاهش می د هد، دلیل اصلی کاهش عوارض جانبی در این داروها می باشد. با توجه به عوارض شدید و گسترده داروهای ضد سرطانی معمول، اگر چه لیپوزوم ها در بیماری های مختلف مانند بیماری های عفونی، هپاتیت، بیماری های قلبی- عروقی، بیماری های التهابی و سیستم ایمنی، غدد و سایر بیماری ها کاربرد دارند، اما قسمت عمده ای از لیپوزوم های در حال بررسی، مربوط به بیماری سرطان می باشد.
    مطالعات آینده می تواند در جهت ایجاد یک چهارچوب برای هدفمندسازی فعال لیپوزوم ها و نیز تلاش برای فرمولاسیون های موثر جهت کاربردهای چالش برانگیزی مانند دارورسانی به سیستم اعصاب مرکزی، واکسن های DNA و انتقال ژن باشد.
    کلید واژگان: فن آوری نانو, هدفمند سازی خود بخودی, نانو ذرات, لیپوزوم, سرطان
    Mahdi Goudarzvand, Zahra Ataie
    Progressive development of nanotechnology during the last decades and its increasing involvement in new fields represents its great importance in science and technology. One of its major parts is nanomedicine that is focused in this review. First general principles of medicinal nanotechnology, its history, application and classification are explained. Then Abraxane (a protein conjugated nano drug) design will be addressed. Liposomes as one of the best nano drug delivery systems with a platform for passive targeting are discussed next. Two examples of approved liposomal nanomedicines are described from the state-of-the-art design emphasizing physiologic barriers and formulation strategies to overcome these imposed limitations. Passive targeting to tumors is provided by "Enhanced Permeation and Retention" effect (EPR). Liposomes can be removed from circulation by the mononuclear phagocyte system (MPS) clearance in no time. This effect is also used to passively target liposomes in MPS to treat localized infections for example. Pegylation of liposomes which means attachment of polyethylene glycol chains to the surface of liposomes is one of the methods used to enhance liposome residence time in blood circulation in order to give the vesicles more chance to accumulate at the target site by EPR effect.
    Liposomal medicines have shown significant decrease in toxicity in comparison with free drugs. Their accumulation in target tissue by passive targeting is the main reason for reduction in drug toxicity.
    Liposomes are being used for treating different diseases such as infection, hepatitis, cardiovascular diseases and immune system disorders. However, the vast majority of investigational liposomes are anticancer drugs
    Keywords: Nanotechnology, Passive Targeting, Nanoparticle, Liposome, Cancer
  • ملیحه فرید، کوروش کبیر*، مرجان حاج فیروزآبادی، مهدی گودرزوند، احسان زحمتکش
    مقدمه
    به دست آوردن نقطه نظرات بیماران و بررسی تجارب آنها به عنوان منبع معتبر و مهمی در ارزیابی کیفیت خدمات سلامت محسوب می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تجارب بیماران بستری در بیمارستان های دولتی استان البرز انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی – توصیفی 955 فرد ترخیص شده از 9 بیمارستان دولتی استان البرز در سال 1391 به روش تصادفی طبقه ای انتخاب و در مطالعه مشارکت نمودند. جهت بررسی تجارب بیماران از اقامت بیمارستانی از پرسشنامه محقق ساخته ای که روایی و پایایی آن تائید شده است، استفاده گردید. داده ها با استفاده از ویرایش شانزدهم نرم افزار spss موردتجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    بیش از نیمی از شرکت کنندگان( %4/56 ) مونث بودند. 3/34 درصد افراد شرکت کننده (بیشترین فراوانی) مربوط به گروه سنی 20 تا 30 سال بود. نظم کامل در زمان پذیرش توسط4/45% افراد بستری شده به صورت اورژانس و نیز 5/42% موارد بستری شده به صورت غیر اورژانسی ذکر شده بود. به طور کلی 4/79% شرکت کنندگان مراقبت انجام شده در دوران بستری را خوب (و بالاتر) ارزیابی کردند و 9/35% بیماران اظهار کردند که حتما بیمارستان مورد نظر را برای بستری به دیگران توصیه می کنند.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج این طرح نشاندهنده لزوم طراحی و اجرای برنامه هایی برای بهبود تجارب بیماران بخصوص در حیطه های پذیرش، محیط و امکانات، ارتباط با پزشک و پرستار، توجه و احترام و نیز برنامه ریزی ترخیص بیمار از طریق آموزش و توانمندسازی پرسنل و نیز بهبود زیر ساخت های موجود در بیمارستان ها می باشد.
    کلید واژگان: بیماران, بیمارستان, بستری, تجارب
    Malihe Farid, Kourosh Kabir *, Marjan Hajfiroozabadi, Mahdi Goudarzvand, Ehsan Zahmatkesh
    Background And Aims
    Attaining the patient's viewpoints and evaluating their experiences are reliable and important resources for determining the problems and appraising healthcare improvement. This study aimed to investigate the experiences of patients who hospitalized in hospitals of Alborz province.
    Materials And Methods
    In this descriptive cross-sectional study 955 patients discharged from nine governmental hospitals were selected by stratified random sampling method and participated in this study. The questionnaire that its validity and reliability had been confirmed was used to assess patient's experiences of hospital stay.
    Results
    More than half of the participants (56.4%) were female. The most frequent age group (34.3%) was the age group of 20 to 30 years. 45.4% of patients experienced a perfect organization in reception sector in emergency ward, and 42.5% of patients experienced a perfect organization in reception sector of non-emergency wards. In sum, 79.4% of patients assessed the hospital healthcare services in good level (or higher) and 35.9% stated that they would recommend the hospital to others.
    Conclusion
    The results indicates the need for designing and implementing the programs to improve patient's experiences in the areas of reception and discharge sectors organization, physical environment and facilities, communication with doctors and nurses, respectfulness, through training and empowerment of staff of hospitals and improving the existing infrastructure in the hospital.
    Keywords: Hospital, Hospitalization, Experience, Patient
  • Somayeh Soleymanzadeh Moghadam, Sara Fathizadeh, Ali Majidpour, Nazanin Mohammad, Zeinab Fagheei Aghmiyuni, Zohreh Khodaii, Mehdi Kamalzare, Mahdi Goudarzvand
    Background
    Recently, the use of probiotics in preventing and treating the immune system diseases through changes in blood factors has attracted the attention of researchers. Therefore, the aim of this study was to evaluate the effect of Lactobacillus plantarum and Bifidobacterium B94 on changes of blood factors, influencing the autoimmune system diseases.
    Materials And Methods
    The rats used in this study were divided into four groups (n=10 each), including control (saline), damage with Ethidium bromide (EB), L. plantarum and Bifidobacterium B94 treatment groups. In damage and treatment groups, a single dose of 3μL EB was directly injected into hippocampus of rats for inducing demyelization. Also, in control group, the same amount of saline was used. Then 2×108 probiotic bacteria were administered by gavage for 28 days. Then serum calcium and cholesterol levels were measured. Data were analyzed by one-way ANOVA and Tukey post-hoc tests (p≤ .05).
    Results
    The results showed that level of blood serum calcium increased insignificantly in the L. plantarum and Bifidobacterium B94 treatment groups compared to control group. Also, the level of blood serum cholesterol decreased insignificantly in both treatment groups compared to control group.
    Conclusion
    Probiotics are used for preventing and treating some of the common autoimmune diseases such as MS. Previous studies showed that probiotics affects some of the blood parameters such as calcium and cholesterol while decrease or increase in these parameters is effective in the improvement of MS. Although no significant finding has been obtained in some of these studies, they have almost confirmed the recommendation of probiotic consumption.
    Keywords: Probiotic, Demyelination, Ethidium bromide, Lactobacillus plantarum, Bifidobacterium B94
  • زینب تکلو*، مهدی گودرزوند، زهره خدایی
    اولین قدم برای انتخاب یک سویه به عنوان پروبیوتیک تعیین قابلیت چسبندگی آن سویه به مخاط میزبان می باشد تا علاوه بر پیشگیری از چسبندگی باکتری های بیماری زا، با ترشح برخی مواد، محیط را برای رشد آنها نامساعد سازد. این مطالعه با هدف ارزیابی قابلیت چسبندگی سویه پروبیوتیکی لاکتوباسیلوس کازئی به سلول هپتو انجام شد. در ابتدا لایه سلولی هپتو به پلیت 6 چاهک منتقل و در محیط کشت RPMI حاوی سرم جنین گوساله و آنتی بیوتیک رشد داده شد. سپس باکتری پروبیوتیکی کشت شده در محیط MRS براث، به میزان مشخص به هپتوسل اضافه شد. پس از تعیین زمان مطلوب برای تماس باکتری با لایه سلولی، هپتوسل شستشو داده شد. سلول ها رنگ آمیزی و با روش های بافت شناسی تثبیت شدند. قابلیت یا عدم قابلیت و طرح چسبندگی باکتری پروبیوتیکی در زیر میکروسکوپ نوری مشاهده گردید. نتایج نشان داد کهزمان 3 ساعت زمان مناسب برای آزمایش بوده و لاکتوباسیلوس کازئی قابلیت چسبندگی به سلول مخاط دهانی- حلقی را دارا می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده، استفاده ازباکتری لاکتوباسیلوس کازئی به عنوان پروبیوتیک در محصولات بهداشتی مربوط به دهان و دندان پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: پروبیوتیک, چسبندگی, هپتوسل, لاکتوباسیلوس کازئی
    Zeinab Takalloo *, Mahdi Goudarzvand, Zohreh Khodaii
    The first step to choose a strain as probiotic is capability for the bacteria to adhere to mucosal adhesion due to increase the prevention of the adherence of pathogenic bacteria, and the secretion of antimicrobial agents, which produce an appropriate condition of microbial growth. This study was aimed to evaluate the adherence ability of Lactobacilus casei to Hep-2 cell line. First, the HEp-2 cells were grown in RPMI medium containing fetal calf serum and antibiotics. The defined numbers of probiotic bacteria grown in MRS broth were added to the HEp-2 cell. Then, the cells were washed after attachment of bacteria to the plates. Thereafter, the cells were stained and fixed with histological methods. The adhesion ability of bacteria and the pattern of adhesion was observed under optical microscope. Our results showed that L. casei was able to adhere to oro- pharyngeal cell line. Also, the optimum time to test the ability was 3 hours. These results indicated that the probiotic bacterium L. casei is suitable for application in health products. Based on these results, we recommend application of L. casei in oral hygiene products.
    Keywords: Probiotics, Adhesion, Hep, 2 cells, Lactobacillus casei
  • Mahdi Goudarzvand, Samira Rasouli Koohi, Zohreh Khodaii, Somayeh Soleymanzadeh Moghadam*
    Background
    Multiple Sclerosis (MS) is a disease of the immune system that creates damage of Learning and memory in that. Using probiotic supplements is recommended for preventing MS disease and improving memory. This study aimed to investigate the effect of Lactobacillus Plantarum (LP) and bifidobacterium B94 (BB94), on acquisition phase of spatial memory in the local demyelination of rats` hippocampus.
    Methods
    In this study, 32 male Wistar rats were divided into control, damage group and treatment groups. Treatment groups were including (LP) and (BB94). After the induction of demyelination by 3 μl of EB into the right dentate gyrus of the hippocampus in treatment groups, 1.5×108 probiotic bacteria were administered by gavage for 28 days. Data was analyzed using one-way ANOVA and Tukey post-hoc tests (p≤0.05).
    Results
    Findings demonstrated that injection of EB caused a significant increase in traveled distance (p
    Conclusion
    According to some studies, probiotics have a positive impact on improving the performance of spatial memory and learning, although the results of the current study could not indicate finality of this assumption. It seems that more researches is needed on this subject.
    Keywords: probiotic, demyelination, spatial memory, hippocampus
  • Mahdi Goudarzvand *, Samira Choopani, Alireza Shams, Mohammad Javan, Dr Zohreh Khodaii, Dr Farhad Ghamsari, Naser Naghdi, Abbas Piryaei, Abbas Haghparast
    Introduction
    Memory and cognitive impairments are some of devastating outcomes of Multiple Sclerosis (MS) plaques in hippocampus, the gray matter part of the brain. The present study aimed to evaluate the intrahippocampal injection of Ethidium Bromide (EB) as a simple and focal model to assess cognition and gray matter demyelination.
    Methods
    Thirty Wistar rats were divided into three groups: control group, which received saline, as solvent of EB, into the hippocampus; and two experimental groups, which received 3 μL of EB into the hippocampus, and then, were evaluated 7 and 28 days after EB injection (n=10 in each group), using a 5-day protocol of Morris Water Maze (MWM) task as well as Transmission Electron Microscopy (TEM) assay.
    Results
    Seven days after EB injection, the behavioral study revealed a significance increase in travelled distance for platform finding in the experimental group compared to the control group. In addition, the nucleus of oligodendrocyte showed the typical clumped chromatin, probably attributed to apoptosis, and the myelin sheaths of some axons were unwrapped and disintegrated. Twentyeight days after EB injection, the traveled distance and the time spent in target quadrant significantly decreased and increased, respectively in experimental groups compared to the control group. Also, TEM micrographs revealed a thin layer of remyelination around the axons in 28 days lesion group.
    Discussion
    While intracerebral or intraventricular injection of EB is disseminated in different parts of the brain and can affect the other motor and sensory systems, this model is confined locally and facilitates behavioral study. Also, this project could show improvement of memory function subsequent to the physiological repair of the gray matter of the hippocampus.
    Keywords: Behavior, Remyelination, Ethidium bromide, Hippocampus, Rat
  • Parisa Darabi, Mahdi Goudarzvand, Mahboobeh Mehrabani Natanzi, Zohreh Khodaii *
    Background
    The extensive use of antibiotics in animal farms to promote the growth rate and prevent the enteric pathogen has led to the development of antibiotic-resistant bacteria and drug residues in the birds body. In the recent years, probiotics have been constantly studied for their inhibitory effects on pathogenic bacteria..
    Objectives
    The current study aimed to assess the effect of magnesium oxide on controlling serum phosphorus levels and evaluate its side effects..
    Materials And Methods
    Antibacterial activity of local and commercial probiotic bacteria was investigated using colony overlay assay. Then antibacterial activity of local and commercial probiotics against each pathogen, Salmonella typhimurium, Escherichia coli and Staphylococcus aurous were compared..
    Results
    Local strain of lactic acid bacteria had significantly higher antibacterial activity compared to those of the commercial probiotics. Local probiotics showed a significantly stronger activity against Staphylococcus aureus, Salmonella typhimurium and Escherichia coli compared to all commercial probiotics..
    Conclusions
    Administration of mono strain of Lactobacillus salivarius ES1, or co-administration of ES1 and L. salivarius ES6, is not only more effective than commercial probiotics against Salmonella spp., staphylococcus spp. and E.coli, but also, will have no negative effects on micro flora balance of local birds..
    Keywords: Antibacterial Activity, Probiotics, Broiler feces, Commercial, Local
  • Nasibe Akbari, Mahmoud Elahdadi Salmani *, Mahdi Goudarzvand, Taghi Lashkarboluki, Iran Goudarzi, Kataneh Abrari
    Introduction
    Epilepsy is a neural disorder in which abnormal plastic changes during short and long term periods lead to increased excitability of brain tissue. Kindling is an animal model of epileptogenesis which results in changes of synaptic plasticity due to repetitive electrical or chemical sub-convulsive stimulations of the brain. Lateral hypothalamus, as the main niche of orexin neurons with extensive projections, is involved in sleep and wakefulness and so it affects the excitability of the brain. Therefore, we investigated whether lateral hypothalamic area (LHA) inactivation or orexin-A receptor blocking could change convulsive behavior of acute and kindled PTZ treated animals and if glutamate has a role in this regard.
    Methods
    Kindling was induced by 40 mg/kg PTZ, every 48 hours up to 13 injections to each rat. Three consecutive stages 4 or 5 of convulsive behavior were used to ensure kindling. Lidocaine was injected stereotaxically to inactivate LHA, unilaterally. SB334867 used for orexin receptor 1 (OX1R) blocking administered in CSF.
    Results
    We demonstrated that LHA inactivation prevented PTZ kindling and hence, excitability evolution. Hippocampal glutamate content was decreased due to LHA inactivation, OX1R antagonist infusion, lidocaine injection and kindled groups. In accordance, OX1R antagonist (SB334867) and lidocaine injection decreased PTZ single dose induced convulsive behavior. While orexin-A i.c.v. infusion increased hippocampal glutamate content, it did not change PTZ induced convulsive intensity.
    Discussion
    It is concluded that LHA inactivation prevented kindling development probably through orexin receptor antagonism. CSF orexin probably acts as an inhibitory step on convulsive intensity through another unknown process.
    Keywords: Pentylenetetrazol, Kindling Development, Epileptogenesis, Orexinergic System, Convulsion
  • Sayyed Mohammad Hossein Ghaderian, Mahboobeh Mehrabani Natanzi, Mahdi Goudarzvand, Zohreh Khodaii
    Background
    Prevention of adverse microbial colonization is supposed to be the most important beneficial effect of the gut microflora..
    Objectives
    The aims of the present study were to compare the effect of co-incubation, pre-incubation and supernatant of sixteen probiotic strains on prevention of enteroinvasive E. coli adhesion..
    Materials And Methods
    Probiotic strains were added to Caco-2 cells followed by E. coli in pre-incubation assay. Tested strains and enteroinvasive E. coli were added to cell lines at the same time in co-incubation assay. Finally, enteroinvasive E. coli was treated with bacteria free supernatant of test strains then added to cell line in treatment with bacteria free supernatant assay..
    Results
    This study showed that the most effective assays in prevention of pathogen adherence were treatment with bacteria free supernatant and pre-incubation respectively..
    Conclusions
    The effect of probiotic bacteria by-products on pathogen exclusion may be of more importance in protecting the host. Therefore, gut colonization or at least persistent presence of probiotics may be helpful in infection prevention..
    Keywords: Probiotics, Pathogen Exclusion, Co, Incubation, Pre, Incubation, Caco, 2 Cells
  • Zohreh Khodaii, Mahboobeh Mehrabani Natanzi, Mohammad Hassan Naseri, Mahdi Goudarzvand, Hillary Dodson
    Phytate, the major storage form of phosphorus in plant seeds, can form insoluble complexes with minerals such as iron, zinc and calcium thus reducing their bioavailability. Phytase enzymes are often used to upgrade the nutritional quality of phytate-rich foods and feeds such as grains. The phytate-degrading activity of 43 lactic acid bacteria including isolates from commercial probiotic preparations, dairy products and type strains were measured. The phytate-degrading activity of bifidobacteria and lactobacillus isolates from pharmaceutical probiotics, dairy products and type strains were determined. The enzyme activity of probotic bacteria ranged between 1.1-5.4 mU and was strain not species specific. Phytase activity may thus be a useful additional attribute of probiotics to be used as food supplements..
    Keywords: Dairy Products, Probiotics, Lactic Acid
  • مهدی گودرزوند، حسن اژدری، رقیه خاکپای
    مقدمه
    فعال شدن مسیر آدنوزین مونوفسفات حلقوی (cAMP) سبب پردردی مکانیکی، حساس شدن نورون های دردی مسیر نخاعی و فسفریله شدن مسیر مولکولی پرتئین باندشونده به جزء پاسخ دهنده به cAMP CREB)) می شود که نسخه برداری ژنی را شروع می کند. بنابراین در این مطالعه نقش آدنلیل سیکلاز و مسیر cAMP در تسهیل سیناپسی در منطقه سری شکمی- میانی بصل النخاع (RVM) به دنبال تزریق فرمالین در کف پای حیوان مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از 36 سر موش صحرایی نژاد اسپراگ- دالی در محدوده ی وزنی 300-250 گرم استفاده گردید. حیوانات به طور تصادفی به 6 گروه شاهد، حلال دارو (سالین)، شاهد جراحی و مقادیر 50، 100 و 200 نانومول SQ-22536 تقسیم شده و فرمالین در پای راست حیوانات تزریق گردید. میانگین نمره رفتارهای درد با استفاده از آزمون Anova در گروه های مختلف مقایسه شده است.
    نتایج
    تزریق داخلRVM غلظت 100 نانومولار SQ-22536 توانست در دقایق 5، 10، 15، 50 و 55 علایم رفتاری درد ناشی از تزریق فرمالین را به طور معناداری (05/0>P) کاهش دهد. هم چنین غلظت 200 نانومولار SQ-22536 تنها در دقیقه 15 رفتار دردی را کاهش داد.
    نتیجه گیری
    بنابراین مهار آدنلیل سیکلاز به وسیله SQ-22536 داخل RVMسبب کاهش رفتارهای دردی ناشی از آزمون فرمالین در موش صحرایی می شود.
    کلید واژگان: مهارکننده آدنیلیل سیکلاز, SQ, 22536, آزمون فرمالین, ناحیه سری شکمی, میانی بصل النخاع, موش صحرایی
    Mahdi Goudarzvand, Hasan Azhdari, Roghayeh Khakpay
    Introduction
    Activation of the cyclic adenosine monophosphate (cAMP) pathway produces mechanical hyperalgesia, sensitizes nociceptive spinal neurons, and phosphorylates the transcription factor cAMP-responsive element binding protein (CREB), which initiates gene transcription. This study examined the role of the cAMP pathway in a model of chronic pain, by assessing associated behavioral changes after inhibition of Adenylyl syclase in rostral ventromedial medulla (RVM).
    Methods
    In this study, thirty-six Sprague- Dawley rats (weighing 250-300 g) were divided into six groups including control, vehicle, sham and SQ-22536 (50, 100 and 200 nmol) groups. Formalin was injected into the right paws of all groups.
    Results
    Intra-RVM injection of SQ-22536 (100 nmol) decreased formalin induced nociceptive pain in the 5th, 10th, 15th, 25th, 35th, 50th and 55th minutes. Also, SQ-22536 (200 nmol) decreased formalin induced nociceptive pain in the 15th minute.
    Conclusion
    Therefore, inhibition of the adenylyl cyclase inhibitoion in the rostral ventromedial medulla decreases formalin induced nociceptive behaviors in rats.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال