mahdi rezaee
-
مقدمه
مسمویت با سموم ارگانوفسفره از جمله شایعترین انواع مسمومیت است . تشخیص سریع و آغاز درمان این مسمومیت بر نتیجه درمان بسیار موثر است. روش قطعی تشخیص اندازه گیری سطح کولین استراز خونی است که به زمان زیادی نیاز داشته و برای اقدام به موقع در بخش اورژانس مناسب نیست. تست چالش آتروپین یکی از آزمون هایی است که به صورت معمول در اورژانس مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از این مطالعه ارزیابی اثربخشی این تست در تشخیص مسمومیت ارگانوفسفره است.
روش مطالعهاین مطالعه مقطعی با بررسی نتیجه ثبت شده از تست چالش آتروپین ،روی 91 نفر ازبیماران مشکوک به مسمومیت با ارگانوفسغره و مقایسه نتایج آن با نتایج حاصل از اندازه گیری سطح کولین استراز سرمی به عنوان Gold Standard ، در پرونده بیماران مراجعه کننده به مرکز مسمومیت بیمارستان لقمان ، در فاصله سالهای 97-98 انجام شد.
یافته هااز 420 بیمار مسمومیت با ارگانوفسفره مراجعه کننده طی سال 97، 108 بیمار با علایم مشکوک وجود داشت که تست چالش آتروپین برای 91 نفر انجام شده بود .از این میان، پس از مقایسه نتیجه تست با تست استاندارد،حساسیت تست چالش آتروپین 8/86% ،ویژگی آن6/82% ،منفی کاذب9/26% و مثبت کاذب 5/20 %، ارزش اخباری مثبت48/79 و ارزش اخباری منفی 07/73 و نسبت درست نمایی مثبت 95/3 و نسبت درست نمایی منفی 37/0 محاسبه شد.
نتیجه گیریبا توجه به شیوع بالای مسمومیت با سموم ارگانوفسفره در کشورهای درحال توسعه و تاثیر چشم گیر تشخیص وآغاز سریع درمان در بهبود نتایج درمان، تست چالش آتروپین جهت غربالگری و تایید تشخیص مسمومیت در موارد مشکوک می تواند به عنوان تستی قابل قبول در شرایط اوژانس به کار رود.
کلید واژگان: مسمومیت, ارگانوفسفره, آتروپینIntroductionOrganophosphate poisoning is among the most common types of poisoning. Rapid diagnosis and initiation of treatment for this poisoning can significantly affect the treatment outcome. The definitive method of diagnosis for this poisoning is measuring blood choline esterase level, which requires a lot of time and is not appropriate for timely treatment in the emergency department. Atropine challenge test is one of the tests commonly used in emergency settings. The aim of this study was to assess the effectiveness of this test in diagnosis of organophosphate poisoning.
MethodsThis cross-sectional study was performed by evaluating the results of atropine challenge test recorded in the medical profiles of 91 patients with suspected organophosphate poisoning, presenting to the poisoning center of Loghmane Hakim Hospital throughout 2018, and comparing the results with those of their serum acetylcholinesterase levels as the gold standard.
ResultsOut of the 420 patients presenting to the hospital with organophosphate poisoning throughout 2018, there were 108 patients who had symptoms, for 91 of which atropine challenge test was performed. After comparing the results with the results of the standard test, the sensitivity of atropine challenge test was calculated to be 68.8\% and its specificity was 82.6\%. The test had 26.9\% false negative, 20.5\% false positive, positive predictive value of 79.48, negative predictive value of 73.07\%, positive likelihood ratio of 3.95, and negative likelihood ratio of 0.37.
ConclusionConsidering the high prevalence of poisoning with organophosphates in developing countries and the significant effect of rapid diagnosis and treatment of patients on improving their treatment outcome, atropine challenge test can be used as an acceptable test for screening and confirming the diagnosis of poisoning in suspected cases in the emergency setting.
Keywords: organophosphate, poisoning, atropine challenge test organophosphate poisoning atropine challenge test -
Background
The study aimed at evaluating steroid biomarker genes (ERα, PGR, ERβ) and determining the expression level of estrogen-regulated genes (SCUB2 and BCL2) and growth factors receptors (HER2 and IGFR1) in cancer tissue samples obtained from Iranian patients with breast cancer. Moreover, relationships with clinicopathologic aspects of tumor and response to treatment were studied.
MethodsThe current study was conducted on 246 breast tissue samples. The expression levels of these genes and their relationships with clinicopathologic aspects and treatment response were evaluated.
ResultsBased on immunohistochemistry (IHC) results, 12% of the ER negative patients expressed ERα. Comparing the effects of ERα and coexpression of BCL2 and SCUBE2 on the survival of the patients demonstrated remarkably poorer survival in ERα positive, SCUBE2, and BCL2 negative groups in comparison with other patients, which was statistically significant in the logrank analysis (P = 0.01). Evaluation of the effects of coexpression of HER2 and IGFR1 on patients’ survival demonstrated a worse survival rate in patients with positive expression of both receptors, which was insignificant.
ConclusionMany studies suggest that PGR alone is not enough for the functional evaluation of ERα. Evaluation of the progesterone receptor expression as well as other genes such as BLC2, SCUBE2, and IGFR1, seems necessary to evaluate functionality.
Keywords: : BLC2, ER, IGFR1, Multigene model, SCUBE2 -
هدف این پژوهش بررسی انگاره ها و ایده آل های نظریه رادیکال در اقتصاد سیاسی جهانی با تاکید بر محور «توسعه» است. بنابراین، پرسش اصلی این نوشتار ماهیت و چیستی مفهوم توسعه در رویکردهای متنوع رادیکالیسم نظیر مطالعات استعمار و امپریالیزم، نظریه وابستگی، نئوکلونیالیزم، جهانی شدن و تطورات مفهوم «توسعه» در هر یک از این نظریات است. یافته های این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده و داده ها به روش کتابخانه ای گردآوری شده اند، نشان می دهد، در تمام نظریات، ارتباط و پیوندی ناگسستنی میان دینامیزم های نظام سرمایه داری و کارکردهای آن با مفهوم توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی در سطوح مختلف ملی، بین المللی و جهانی مطرح شده است که در تمامی آنها ویژگی های ذاتی نظام سرمایه داری کمابیش استثمار، نابرابری، و روابط غیرانسانی توصیف شده است. در حالی که درک ایده آل های رادیکالیست ها در نظریه رادیکالیسم در اقتصاد سیاسی جهانی یا روابط بین الملل پیچیدگی های فلسفی زیادی دارد، اما این ادبیات پیچیده در جهت نفی انسان ایده آل غربی به عنوان محور توسعه و تاکید بر نسبی بودن و بومی بودن ایده آل های جوامع مختلف در ارتباط با موضوع توسعه است. مفهوم توسعه به عنوان چگونگی ساختن جامعه ای برابر از لحاظ روابط اقتصادی و تولیدی دیگر در مرکز توجه رادیکال ها قرار ندارد، بلکه آنچه اهمیت دارد تاکید بر انسانی تر نمودن مناسبات موجود در همه سطوح است. رادیکال ها اگرچه در توسعه و ترویج ادبیات و فلسفه مرتبط با مباحث توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی نقش مهم و کلیدی داشته اند، اما واقعیت آن است که آنها عملا نتوانسته اند نمونه ای از یک مدل توسعه مبتنی بر آراء و مفروضات واقعی خود در سطح ملی و جهانی ارائه دهند.کلید واژگان: توسعه, رادیکالیسم, اقتصاد سیاسی, مارکسیسمThe aim of this research is to study Radical theory ideals in Global political economy with emphasis on development. Thus, the main research question is the nature and meaning of development in the various Radicalism approaches including (such as) studies Colonialism and Imperialism, Dependency theory, Neocolonialism, Globalization, and the evolution of development concept in each theories. As his research is done in descriptive-analytic method and by desk research, the findings show that all theories has been presented (raised) permanent connection (relation) and links between dynamics of Capitalism system and its functions and the concept of development and underdevelopment in different national and international levels, and the inherent characteristics of capitalist system including exploitation, inequality, and inhuman relations has described in all theories. While understanding Radical’ ideals of Radicalism theory in global political economy or international relationships has many complicated philosophy, but it contradict ideal western human as development basis, and the emphasis is on relative and indigenous nature of different communities ideals in relation to the issue of development. The concept of development, as how to make society equal in the light of economic relationships and production is not in the focus (heart) of attention, but the important matter is the emphasis on humanizing the existing relationships at all levels. However, Radicals have key role in development and promotion of literacy and philosophy related to development and underdevelopment issues, but in fact, they cannot provide an example of development model based on their opinions and assumptions on the national and international level.Keywords: Development, Radicalism, Political economy, Marxism.
-
زمینه و هدفمشارکت در عادت های زندگی دوران کودکی برای رشد سلامت، اعتمادبه نفس، مهارت ها و ارتباطات همه کودکان، بدون توجه به توانایی یا ناتوانی، امری اساسی است. نقص مشارکت می تواند منجر به انزوا و گوشه گیری شده و تاثیر عمیقی بر کودکان بگذارد. هدف از این پژوهش، مقایسه مشارکت کودکان نشانگان داون هفت تا 13 ساله در عادت های زندگی با گروه همسالان بود.روش بررسیاین مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی است. جامعه آماری پژوهش، 36 کودک مبتلا به نشانگان داون هفت تا 13 سال در حال تحصیل در مدارس استثنایی شهر اسلام شهر (18 دختر و 18 پسر) و همتایان هفت تا 13 سال عادی آن ها بود. از پرسش نامه LIFE-H به منظور ارزیابی مشارکت کودکان استفاده شد.یافته هادر یافته های این مطالعه، تفاوت آماری معناداری در میانگین رتبه مشارکت در کودکان نشانگان داون و عادی در عادت های تغذیه (0٫64=p) مشاهده نشد. همچنین، در هر دو گروه، بیشترین امتیاز پرسش نامه مربوط به حیطه روابط بین فردی (میانگین داون=4٫7 و میانگین عادی=4٫9) و کمترین امتیاز مربوط به حیطه کار (میانگین داون=2٫72 و میانگین عادی=2٫97) بود. در میانگین نمره کل عادت های زندگی دختران و پسران نشانگان داون و عادی تفاوت آماری معناداری مشاهده شد (0٫001>p).نتیجه گیریبا استناد به یافته های این پژوهش، نتیجه می گیریم که نمره کل مشارکت در عادت های زندگی در کودکان نشانگان داون در مقایسه با کودکان عادی، کمتر است؛ ولی نمره مشارکت در بعضی از حیطه های عادت های زندگی (مثل مشارکت در عادت های تغذیه) با کودکان عادی همسال خودشان یکسان است.کلید واژگان: مشارکت, نشانگان داون, عادت های زندگیObjectiveTo promote health, self-esteem, and communication skills, participation in daily activities of childhood is essential regardless of ability or disability. Participation deficiency can lead to isolation and withdrawal and has a profound impact on children. The purpose of this study was to investigate patterns of participation in children with Down syndrome 7 to 13 years compared with healthy peers at life habits.MethodsThis was a descriptive-analytical cross-sectional study. The study population consisted of 36 children with Down syndrome from 7 to 13 years educating in special schools in Islamshahr (18 girls and 18 boys) and normal peers. The LIFE-H questionnaire was used to evaluate the participation of the children.ResultsOur findings showed that no statistically significant difference in the mean level of participation in Down syndrome and normal peers according to eating habits (p=0.064). In both groups, highest scores on the questionnaire was related to interpersonal relationships (Down syndrome mean=4.7, normal mean=4.9), and the lowest score belonged to the work (Down syndrome mean=2.72, normal mean=2.97). There was a significant difference according to the mean score of life habits between girls and boys with Down syndrome and normal (p<0.001).ConclusionThe total score of participation in the life habits was lower in children with Down syndrome than the normal kids. However, the participation scores were same in some areas of life habits (e.g. participating in dietary habits), with their normal peers.Keywords: participation, down syndrome, life habits
-
مقدمه و اهدافاختلالات خواندن یکی از مشکلات عصب-شناختی است که سبب بروز مشکلات تحصیلی، روان شناختی برای دانش آموزان مبتلا می شود. یکی از تکنیک های درمانی در حوزه اختلال یادگیری ویژه خواندن جهت نرمال سازی امواج مغزی این کودکان، روش نوروفیدبک است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی نوروفیدبک بر عملکرد خواندن و حافظه فعال دانش آموزان مبتلا به اختلال خواندن است.
مواد و روش هامطالعه حاضر به روش نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال خواندن شهرستان تربت حیدریه در سال تحصیلی 95-1394 تعداد 36 دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری نوع خواندن انتخاب که به دو گروه همتای 18 نفره ی (سن، جنس، هوش بهر) آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون از آزمون های نما و حافظه فعال وکسلر استفاده شد. دانش آموزان گروه مداخله در کنار آموزش تحصیلی که جزء کارهای روتین مراکز اختلالات بود، 20 جلسه آموزش نوروفیدبک در بازه ی زمانی 40 دقیقه ای به صورت 4 جلسه در هفته دریافت کردند. گروه کنترل نیز علاوه بر روش آموزش تحصیلی کودکان نارساخوان، 20 جلسه 40 دقیقه ای که به صورت چهار روز در هفته انجام شد، آموزش نوروفیدبک غیرواقعی را دریافت کردند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون آماری تحلیل کوواریانس یک متغیره (حافظه فعال) و تحلیل کوواریانس چندمتغیره (عملکرد خواندن) استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد برنامه آموزش نوروفیدبک سبب ارتقاء حافظه فعال (0001/0>p) و تمامی مولفه های عملکرد خواندن (0001/0>p) به جز مولفه آزمون نشانه های مقوله (05/0نتیجه گیریبنابراین استفاده از این روش در درمان افراد مبتلا به اختلال خواندن در کنار سایر روش های درمانی پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: اختلال خواندن, حافظه فعال, نوروفیدبکBackground And AimReading disorder is one of the neurocognitive problems that causes academic, psycho-cognitive problems for students suffering from this problem. Neurofeedback is one of the therapeutic techniques in the field of reading disorder for normalizing brain waves. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of neurofeedback training on reading performance and working memory of the students with dyslexia.Materials And MethodsThe design used in the current study was quasi-experimental design including pretest-posttest and a control group. Using available sampling method, 36 students with reading disorders were selected from among all students with dyslexia in Torbat Heydarieh city in 1394-95 academic year, divided into two parallel ,age) gender, intelligence) groups of control and experimental with 18 students in each group. In the pretest and posttest, the Wechsler memory and Nema tests were used. Also, in addition to the academic teaching, as a part of routine practice of in the disability centers, the experimental group received 20 sessions of therapeutic; training neurofeedback for four sessions )each session lasted for 40 minutes(. In addition to receiving the academic training of dyslexia, the control group received 20 sessions of sham therapeutic training neurofeedback, four sessions a week, each session lasting for 40 minutes. To analyze the results, a variable analysis of covariance (working memory) and multivariable analysis of covariance (reading performance) were used.ResultsThe findings showed that neurofeedback training improved the working memory (p0.05) and naming images components (p>0.05) in students.ConclusionBased on the findings of the current study, it is suggested that this therapeutic method be used along with other therapeutic methods.Keywords: dyslexia, Working Memory, Neurofeedback -
بحث در خصوص مفهوم توسعه و ابعاد مختلف آن در علوم اجتماعی و علوم انسانی همواره موضوعی مناقشه برانگیز بوده است و به خصوص با ظهور رویکردهای انتقادی در علوم اجتماعی و سیاسی بر دامنه مناقشات در خصوص آن افزوده شده است. حتی در روابط بین الملل به دلیل غلبه مسایل روش شناسانه و معرفت شناسانه و گستردگی مسائل انتزاعی، یافتن یک چارچوب مفهومی که با کمک آن بتوان مسایل و موضوعات بسیار متنوع و گسترده در خصوص توسعه اقتصادی و سیاسی در کشورهای مختلف را مطالعه نمود، دشوار است؛ ضمن آن که این دیسیپلین لزوما مباحث توسعه ای نظیر توسعه سیاسی یا اقتصادی را در اولویت یا کانون توجه خود قرار نمی دهد. این در حالی است که در «دنیای جهانی شده» امروز اقتصاد سیاسی بین الملل همچنان به عنوان یک دیسیپلین مطالعاتی مستقل سعی دارد متغیرهای کلان سیاسی و اقتصادی بین المللی را در قالب رویکردهای متنوع و چندگانه خود مورد مطالعه و بررسی قرار دهد.
با توجه به آن که به منظور انجام مطالعات مقایسه ای در ارتباط با جایگاه کشورها یا واحدهای سیاسی در نظام بین الملل نیازمند چارچوب نظری روشنی می باشیم و با توجه به تنوع و گستردگی مسایل سیاسی و اقتصادی امروز، سئوال اصلی آن است که «مفهوم توسعه در رویکردهای روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی بین الملل چه جایگاهی دارد و امروزه کدام یک از این دو دیسیپلین مطالعاتی از قدرت تبیین و توضیح دهندگی بیشتری در خصوص مفهوم مناقشه برانگیز توسعه برخوردار هستند؟»
در پاسخ، فرضیه این مقاله بر این شالوده استوار گردیده است که «مفهوم توسعه در کانون توجه دیسیپلین مطالعاتی اقتصاد سیاسی بین الملل قرار دارد و اقتصاد سیاسی بین الملل به دلیل ترجیح در دوری جستن از چالش ها و دشواری های روش شناسانه و معرفت شناسانه و تمرکز بر فهم و تبیین مسایل محسوس و عینی در عرصه سیاست و اقتصاد بین الملل دیسپلین مطالعاتی کارآمدتری برای مطالعات توسعه است».کلید واژگان: اقتصاد سیاسی بین المللی, روابط بین الملل, توسعه, جهانی شدنDevelopment has always been considered as a very controversial issue in Social Science and other related academic disciplines. Even in International Relations studies due to the domination of epistemological and methodological Issues in recent decades, complexities and conceptual debate over this subject have been intensified and it has been very difficult to find a conceptual framework to deal with development issues. Furthermore Political Science and International Relations do not necessarily consider development studies as an academic priority. So development studies require an independent academic discipline in an age of globalization and in a globalized world, concentrating on most tangible issues in the realm of global politics and economics. In this regard this article has tried to reassess the position of International Political economy as an independent academic discipline mainly concerned of development issues based on this hypothesis that International political economy is yet considered the best academic discipline to deal with development issues and in comparison with international relations it is enjoying the most explanatory power. On the Other hand it is so crucial establishing the course of International political economy in Iranian academic centers and faculties given the ongoing rise of discipline worldwide and the vital importance of development studies.Keywords: International Political Economy, International Relations, Development, Globalization -
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم و میانجی طرحواره های هیجانی، نشخوار فکری و اجتناب تجربی در افسردگی بود. آزمودنی های این پژوهش مقطعی-توصیفی، 463 دانشجوی زن (96 نفر دارای افسردگی اساسی فعلی، 367 نفر دارای سابقه افسردگی اساسی در 12 ماه گذشته) از شش واحد دانشگاهی پیام نور استان تهران بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه، مصاحبه ساختاریافته برای اختلالات محور یک و دو (SCID؛ مافی و همکاران، 1997)، مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (LESS؛ لهی، 2002)، مقیاس پاسخ های نشخواری (RSS؛ نالن هاکسما، 1991)، پرسشنامه پذیرش و عمل (AAQ-II؛ بوند و همکاران، 2011) و پرسشنامه افسردگی بک-دو (BDI-II، بک و همکاران، 2000) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی بهخوبی برازش شده است (05/0
P). در نهایت در مدل ارائه شده طرحواره های هیجانی با میانجی گری اجتناب تجربی افسردگی را پیش بینی کرد. مطالعه حاضر پیشنهاد می کند که در درمان افسردگی بر طرحواره های هیجانی، نشخوار فکری و اجتناب تجربی توجه شود.
کلید واژگان: اجتناب تجربی, افسردگی, طرحواره های هیجانی, نشخوار فکریThe objective of the present study was to determine the direct and mediating role of the emotional schemas (ES), rumination and experimental avoidance (EA) on depression. The subjects of this descriptive-cross-sectional research were 436 female college students (whit current MDD=03, whit history of MDD in last 11 month=631) from six different branches of Payam-e-Noor University in Tehran that were selected via convenience sampling method. In this study Structured Clinical Interview for DSM-IV Axis I & II (SCID), Leahy Emotional Schemas Scale (LESS), Ruminative Response Scale (RSS; Nolen-Hoeksema, 1001), Acceptance and Action Questionnaire (AAQ-II), and the Beck Depression Inventory-II (BDI-II; Beck et al, 1000) was used. Results indicated that the proposed model fit well (X1= 6051; p>0005). Emotional schemas (ES), rumination and experimental avoidance had direct and significant effect on depression. Finally, results indicated that emotional schemas had an indirect effect on depression that was mediated by experimental avoidance. This study suggests that it is better to attend of emotional schemas, rumination and experimental avoidance in treating depression.Keywords: Depression, Emotional schemas, Experimental avoidance, Rumination -
Nanoparticles have been at the center of research focus as a new promising material for the treatment of cancer in recent years. Although many chemotherapy drugs for cancer treatment are available, their potential toxicity is the main point of concern. On the other hand, the conventional chemotherapeutic approach has not been found to be very efficient in colorectal cancer (CRC) as the drug molecule does not reach the target site with an effective concentration. A major challenge in cancer therapy is to destroy tumor cells without harming the normal tissue. To overcome this problem scientists are trying to use nanoparticles to directly target cancer cells for a more effective treatment and reduced toxicity. Different nanoparticles such as: liposomes, polymeric nanoparticles, dendrimers, and silica have been developed to carry a variety of anticancer agents including: cytotoxic drugs, chemo modulators, siRNA and antiangiogenic agents. This review discusses various treatments for colon cancer and the potential use of nanoparticles which facilitate targeting of cancer cells. The outlook for new treatment strategies in CRC management is also underlined.
Keywords: nanoparticles, Colorectal cancer, Treatment, liposomes, Dendrimers, Drug delivery system -
خرد و خردگرایی از مفاهیم و بن مایه های کلیدی و بنیادین شاهنامه است. مسلماشاهنامه به واسطه اخذ روایات تاریخی از متون ایرانی قبل از اسلام و شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامه ها و روایات شفاهی مقتبس از موبدان و دیگر مورخان آگاه به علوم زرتشتی، تا حدی از اندیشه های اوستایی و زرتشتی اثر پذیرفته است و مسلمافردوسی نیز متاثر از عقاید دینی خویش بوده است؛ هرچند تاثیر دیگر نحله های فکری و اجتماعی بر وی نیز نمی تواند دور از انتظار باشد. در این مقاله با شیوه زبانشناسی متنبه مقایسه ابیات شاهنامه با متون ایرانی پیش از اسلام بر مبنای ارتباط اجزای کلام با یکدیگر در محور همنشینی پرداخته ایم. پس از بررسی مشخص شد که بخش عمده ای از جنبه های خرد در شاهنامه هماهنگ با و متاثر از متون ایرانی قبل از اسلام است و بخش های دیگری در شاهنامه دیده می شود که در منابع ایرانی وجود ندارد که مسلما از نبوغ فردوسی یا متاثر از فرهنگ های دیگر است و همچنین جنبه هایی از خرد در متون ایرانی پیش از اسلام قابل مشاهده است که در شاهنامه ذکر نشده است. این موضوع تا حدی نشان از خردگرایی منحصر به فرد فردوسی است که مشخص می کند خردگرایی در شاهنامه تقلید صرف از یک منبع و ماخذ نیست.کلید واژگان: خرد, شاهنامه, اوستا, فردوسی, زبانشناسی متنIn Shahnameh, one of the basic concepts and motifs is rationality. Undoubtedly, Shahnameh is influenced by Zoroastrian and Avestan ideas through pre-Islamic resources, Abu-Mansuri's Shahnameh, Khodāy-Nāme-hā (Books of Kings) and Mobads (Zoroastrian clerics) oral reports. Also, one should not forget the role of contemporary social and intellectual trends in Ferdowsis time. In the present article, by using text linguistics, we try to compare Shahnameh and pre-Islamic Iranian texts based on the relationship of parts of a speech with one another in syntagmatic chains. The results show that the main parts of rationality discussed in Shahnameh are influenced by pre-Islamic Iranian texts but some parts are results of Ferdowsis genius. Also, there are some aspects of rationality that have not been expressed in Shahnameh but are in the center of attention of pre-Islamic Iranian texts.This case somehow shows the specialty of Ferdowsi's rationalism anddetermines that it isnt imitated from a source or reference.Keywords: Reason, Avesta, Shahnameh, Ferdowsi, Text Linguistics
-
مقدمه و اهدافسکته مغزی مهمترین عامل ناتوانی در بزرگسالان محسوب می شودو ناتوانی عملکردی اندام فوقانی ناشی از آن، از مهمترین اختلالات است که فرد را در انجام فعالیت های روزمره زندگی ناتوان می سازد. مداخلات توانبخشی در قالب راهنمای عملکردی می تواند منجر به عملکرد یکپارچه درمانگران گردد و پروسه بهبودی بعد از سکته را افزایش و ناتوانی عملکردی را کاهش دهد. هدف از این مطالعه مرور ادغام یافته و بومی سازی راهنمای عملکردی مداخلات کاردرمانی در توانبخشی عملکرد اندام فوقانی بیماران سکته مغزی بر مبنای شواهد موجود و نظر خبرگان است.مواد و روش هااین مطالعه از نوع مطالعات ترکیبی و دو مرحله ای است. در مرحله اول یک بررسی ادغام یافته سیستماتیک انجام شدو کلیه مقالات خارجی و داخلی ده سال اخیر در توانبخشی دست و راهنماهای عملکردی با کلید واژه های راهنمای عملکرد بالینی، سکته مغزی، مداخلات کاردرمانی و عملکرد اندام فوقانی، استخراج و نتایج آنها ثبت گردید. در مرحله دوم به روش کیفی نتایج استخراج شده در پانل خبرگان که مشتمل بر 10 نفر از کاردرمانگران حرفه ای در حوزه سکته مغزی بودند، مطرح و مورد بررسی قرارگرفت و نتایج نهایی در قالب کتابچه ای ارائه شد.یافته هادر بررسی انجام شده 268 مقاله در زمینه سکته مغزی و عملکرد اندام فوقانی و 11 راهنمای عملکرد بالینی یافت شد، ابتدا خلاصه مقالات، سپس متن کامل 70 مقاله مرتبط با مداخلات در بهبود عملکرد دست بیماران سکته مغزی که شرایط ورود به مطالعه را داشته اند مورد بررسی قرار گرفت. مداخلات وسایل کمکی رباتیک، محدودیت درمانی اجباری، استفاده از اسپلینت، آینه درمانی، بازآموزی حسی، تمرین ذهنی، تکلیف محور، تمرینات مقاومتی، تمرینات دو طرفه و تحریکات الکتریکی در اندام فوقانی بیماران سکته مغزی در این مقالات بررسی شدند.نتیجه گیریبررسی انجام شده نشان داد هیچ نوع راهنمای عملکرد بالینی مکتوب و مستند در این زمینه تا کنون منتشر نشده است؛ و نتایج حاصل از بررسی مقالات و نظر خبرگان تاکید بر مداخلاتی داشت که بیشترین کاربرد را در کاردرمانی دارند. این مداخلات عبارتند از محدودیت درمانی اجباری، وسایل کمکی رباتیک، آینه درمانی، بازآموزی حسی، تمرین ذهنی و رویکرد تکلیف محور. نتایج حاصل در زمینه مداخلات کاردرمانی در بهبود عملکرد اندام فوقانی بیماران سکته مغزی درقالب کتابچه راهنمای عملکردی کاردرمانی ارائه شد.
کلید واژگان: سکته مغزی, راهنمای عملکرد بالینی, مداخلات کاردرمانی, عملکرد اندام فوقانیBackground And AimStroke is a major cause of disability in adults and functional disability of upper limb. It is the most important difficulty that makes the person unable to perform activities of daily living. Rehabilitation interventions in the guidelines format can result in integrated therapists’ performance and increases the process of recovery and decrease the level of functional disability after stroke. The purpose of this study was to make an integrative review and localization of occupational therapy practice guideline in rehabilitation of upper limb function in stroke patients according to available evidences and experts’ opinions.Materials And MethodsThis study is a combination of two steps. In the first phase, the integrated review was done in all domestic and foreign published articles and practical guidelines of the previous ten years. The key words of Clinical practice guide, stroke, occupational therapy interventions and of upper limb function were used and the found articles were extracted. In the second phase, the quality of the results were analyzed and discussed in the expert panel that included of 10 occupational therapists in CVA area. Then final results were presented in a booklet format.ResultsIn this study 268 articles in the field of stroke and upper limb function and 11 clinical practice guidelines were found. Initially, abstracts and then 70 full texts of articles relating to hand function interventions in stroke patients which had inclusion criteria were investigated. Robotic aids interventions, induced constraint movement therapy, splinting, mirror therapy, sensory training, mental training, task- oriented approach, resistive exercises, bilateral exercises and electrical stimulation of the upper extremities in stroke patients were enrolled in these articles.ConclusionThe results of the study and the experts werefocused on induced constraint movement therapy, robotic assistive devices, mirror therapy, sensory re-education, mental practice and task-based approach in the rehabilitation of hand function in stroke patients.Results were presented in the field of occupational therapy in improving upper extremity function of stroke patients in booklet format.Keywords: cerebral vascular accident, clinical practice guideline, occupational therapy interventions, upper limb function
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.