به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

maryam tofighi mohammadi

  • مریم توفیقی محمدی، وحیده باباخانی*، محمد قمری، جعفر پویامنش
    زمینه

    تحقیقات به اثرات مثبت واقعیت درمانگری بر اختلالات خلقی و عاطفی اشاره دارد که به افراد آموزش می دهد تا از نیازهای اساسی خودآگاهی یافته و بر مواجهه با واقعیت، مسیولیت پذیری و ارزشیابی رفتارهای درست و نادرست تاکید کرده اند. اما در زمینه کاربرد این روی آورد بر تمرکز و کنترل روابط خود و شناسایی و تغییر تحریف های شناختی و استرس در جامعه تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد.

    هدف

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی واقعیت درمانگری بر تمایزیافتگی و تحمل پریشانی مادران کودکان ناتوانی هوشی انجام شد.

    روش

    بر اساس طرح شبه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه، 30 نفر از تمامی مادران کودکان ناتوانی هوشی (آموزش پذیر) در مدارس استثنایی دوره ابتدایی منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 99-98، با استفاده از روش نمونه گیری غیر تصادفی به صورت در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسات مداخله واقعیت درمانگری شرکت داده شدند، در مقابل گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه های تمایزیافتگی خود اسکورن و اسمیت (2003) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.

    یافته ها: 

    بین دو گروه در تمایزیافتگی و تحمل پریشانی تفاوت معناداری وجود داشت (0/0001 P<). مقایسه میانگین ها در دو گروه مداخله و گواه نشان داد که واقعیت درمانگری موجب افزایش تمایزیافتگی و کاهش تحمل پریشانی شده است.

    نتیجه گیری: 

    از یافته های فوق می توان دریافت که واقعیت درمانگری با بهره گیری از فنونی چون آشنایی با مسیولیت های خویش، کمک به پذیرش و افزایش مسیولیت پذیری، همچنین کم اهمیت جلوه دادن گذشته در رفتار کنونی و تاکید بر کنترل درونی موجب می شود به واسطه مسیولیت شخصی هویت موفقی کسب کنند، و درنتیجه تمایزیافتگی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک ناتوان افزایش یابد.

    کلید واژگان: واقعیت درمانگری, تمایزیافتگی, تحمل پریشانی, مادران کودکان ناتوانی هوشی
    Maryam Tofighi Mohammadi, Vahideh Babakhani*, Mohammad Ghamari, Jafar Pooyamanesh
    Background

    Studies suggest the positive effects of reality therapy on mood and emotional disorders. It teaches people to be aware of their basic needs and emphasizes coping with reality, responsibility, and evaluation of right and wrong behaviors. However, there is a research gap in the application of this approach to focusing and controlling their relationships and identifying and changing cognitive distortions and stress in the research community.

    Aims

    This study aimed to determine the efficacy of reality therapy on differentiation and distress tolerance of mothers of intellectually disabled children.

    Methods

    Based on a quasi-experimental design, pre-test and post-test with a control group, 30 persons of all mothers of children with intellectual disabilities (trainable) in exceptional primary schools in District 4 of Tehran in the academic year of 2019-20 were chosen as sample using a convenience non-random sampling method based on inclusion and exclusion criteria and were randomly assigned to the experimental and control groups. The experimental group participated in reality therapy intervention sessions, while the control group did not receive any intervention. Data collection tools were Skorn and Smith questionnaires and Simmons and Gaher's (2005) distress tolerance scale. Analysis of covariance was used to analyze the data.

    Results

    There was a significant difference between the two groups in differentiation and distress tolerance (P<0.0001). A comparison of means in the two groups of intervention and control showed that reality therapy increased differentiation and decreased distress tolerance.

    Conclusion

    Based on the obtained results, it can be concluded that reality therapy helps people acquire successful identity and increase differentiation and distress tolerance of mothers with disabled children by using techniques such as familiarity with one's responsibilities, helping to accept and increase responsibility, also reducing the importance of the past in the present behavior, and emphasizing the inner control.

    Keywords: reality therapy, differentiation, distress tolerance, mothers of intellectual disabilitie children
  • آیلار کلاهدوزی پور*، مریم توفیقی محمدی

    هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش حضورذهن و اضطراب کرونا در پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی  است. جامعه پژوهش را تمامی زنان شاغل مراجعه کننده به مراکز بهداشت و سلامت شهرستان ابهر در سه ماهه پایانی سال 1399 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 156 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای (ProQOL)(استام، 2010)، مقیاس ذهن آگاهی (FFMQ) (بایر و همکاران، 2006)، و پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (CDAS) (علی پور و همکاران، 1398) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان بوسیله نرم افزار 25-SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین حضور ذهن با کیفیت زندگی حرفه ای رابطه مثبت معنادار و بین اضطراب کرونا با کیفیت زندگی حرفه ای رابطه منفی معناداری وجود دارد (01/0P<). همچنین یافته های به دست آمده نشان داد  40 درصد واریانس کیفیت زندگی حرفه ای براساس حضورذهن و اضطراب کرونا قابل پیش بینی است؛ و هر دو متغیر حضورذهن و اضطراب کرونا، کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل را پیش بینی می کند. با توجه به یافته های پژوهش می توان دریافت یکی از اولویت های اصلی مدیران سازمان ها بویژه سازمان بهزیستی مداخلات در بحران و اتخاذ راهکارهای مناسب چون آموزش مهارتهای حضور ذهن، به منظور کاهش اضطراب در محیط کار و ارتقا کیفیت زندگی حرفه ای کارکنان باشد تا شرایط لازم جهت بهبود کیفیت ارایه خدمات فراهم گردد

    کلید واژگان: حضورذهن, اضطراب کرونا, کیفیت زندگی حرفه ای, زنان شاغل
    Aylar Kolahdouzi Pour*, Maryam Tofighi Mohammadi

    The aim of the present study was to identify the role of mindfulness and corona disease anxiety in predicting the quality of professional life of employed women. The present study is a descriptive correlational study in terms of method. The research population included all employed women, referred to Abhar health centers in the last quarter of 2020, from which 156 people were selected as a sample using a convenience sampling method. The instruments of this study included the Professional Quality of Life Scale (ProQOL)(Stam, 2010), the Five-Factor Mindfulness Scale (FFMQ)(Bauer et al., 2006), and the Corona Disease Anxiety Scale(CDAS)(Alipour et al., 2019). The collected data were analyzed using the Pearson correlation test and simultaneous regression analysis in SPSS-25 software. Results revealed a significant positive relationship between mindfulness and quality of professional life and a significant negative relationship between corona disease anxiety and quality of professional life (P<0.01). The results also showed that Forty percent of the variance in the professional quality of life can be predicted based on the mindfulness and corona disease anxiety, and Both the mindfulness and corona disease anxiety predict the professional quality of life of working women.  Based on the research results, it can be one of the main priorities of managers, especially welfare organizations in crisis interventions and adopting appropriate strategies such as training of mindfulness skills to reduce anxiety in the workplace and improve the quality of life of employees to promote professional quality of life so that conditions to improve quality of services to be provided.

    Keywords: mindfulness, corona disease anxiety, quality of professional life, employed women
  • مرضیه کهنوجی *، مریم توفیقی محمدی، رضا ایرانمنش
    زمینه و هدف
    ادراک فرد از خدا می تواند نشان دهنده تحول شناختی و میزان رشد اخلاقی وی باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین ادراک خدا با بنیان های اخلاقی در بین والدین کودکان استثنایی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه همبستگی روی والدین دارای فرزند دانش آموز استثنایی عقب مانده ذهنی مدارس دخترانه استثنایی منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 انجام شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 120 زوج (120 پدر و 120 مادر) برآورد گردید و نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ادراک خدای Lawrence و پرسشنامه بنیان های اخلاقی Haidt & Graham استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 20 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    62 نفر (51/7 درصد) در مقطع ابتدایی، 35 نفر (29/2 درصد) در مقطع راهنمایی و 23 نفر (19/2 درصد) در مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند. بین ادراک خدا و مولفه های بنیان های اخلاقی والدین این دانش آموزان همبستگی معنی داری مشاهده نشد (P<0/05).
    نتیجه گیری
    یافته های تحقیق حاضر بر عدم ارتباط بین مولفه های ادراک خدا با مولفه های بنیان های های اخلاقی در بین والدین دانش آموزان کودکان استثنایی دلالت دارد، لذا توصیه می گردد سازمان ها و ارگان های مرتبط با تامین زیرساخت ها و تسهیلات لازم و سایر حمایت های مادی، معنوی و اجتماعی، فرصت های برابر برای فرزندان این خانواده ها را فراهم سازند.
    کلید واژگان: ادراک خدا, بنیان های اخلاقی, دانش آموزان استثنایی, والدین
    Marzieh Kahnooji *, Maryam Tofighi Mohammadi, Reza Iranmanseh
    Background and Aim
    An individual's perception of God can reflect his cognitive transformation and moral growth. This study aimed to determine the relationship between the God’s perception and moral foundations of the parents of children with special needs.
    Materials and Methods
    This descriptive-correlational study was carried out on parents of mental retard students studying in special girls schools at the district 4 of Tehran city in the academic year of 2016-2017. The sample size was estimated 120 couples based on Cochran's formula (120 fathers and 120 mothers). Simple random sampling method was used. The data were collected using Lawrence’s God perception and the Haidt & Graham’s moral foundations questionnaires. The data were analyzed using SPSS 20.
    Findings
    62 (51.7%) students were studying in elementary school, 35 (29.2%) were in middle school and 23 (19.2%) were in high school. No significant correlation was found between the God’s perceptions and components of the parents' ethical foundations (P<0/05).
    Conclusion
    The findings indicate on the lack of statistical correlation between the components of God's perception with the components of moral foundations among the studied parents. Therefore, it is recommended that organizations involved in providing the necessary infrastructures and facilities and other material, spiritual and social supports provide equal opportunities for the children of these families.
    Keywords: God’s Perception, Ethics, Children, Special Needs, Students, Parents
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال