به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

marziyeh gholami tooranposhti

  • حدیث نگهداری، مرضیه غلامی توران پشتی*، محمدرضا صیرفی، فاطمه محمدی شیرمحله، مهدی دهستانی
    مقدمه

    پرخوری یکی از مشکلات رایج در زنان است که علاوه بر عوامل جسمی تحت تاثیر عوامل مختلف روانی قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر تبیین روابط علی بین صفات شخصیت با پرخوری در دانشجویان زن براساس نقش میانجیگر پریشانی روان شناختی و سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی در کنترل وزن است.

    روش کار

    روش این پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آن شامل بود و نمونه آن که از طریق نمونه گیری بدست آمد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس پرخوری گورمالی و همکاران (1982)، پرسشنامه پنج عاملی نئو (1989)، پرسشنامه سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی کلارک و همکاران (1991) و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس لاویبوند و لاویبوند (1995)  بود. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش حداکثر درستنمایی و نرم افزار ایموس نسخه . تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که ضریب مسیر غیر مستقیم بین عامل های وظیفه شناسی (001/0= P) و برونگرایی (001/0= P) شخصیت با پرخوری از طریق سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی در کنترل وزن منفی و ضریب مسیر غیر مستقیم بین عامل روان رنجورخویی (001/0= P) با پرخوری از طریق سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی مثبت و معنادار بود. همچنین ضریب مسیر غیر مستقیم بین عامل برونگرایی (001/0= P) با پرخوری از طریق پریشانی روان شناختی منفی و ضریب مسیر غیر مستقیم بین عامل روان رنجورخویی (001/0= P) با پرخوری از طریق پریشانی روان شناختی مثبت و معنادار بود.

    نتیجه گیری

    به طورکلی می توان گفت که سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی در کنترل وزن و پریشانی روان شناختی در رابطه میان صفات شخصیتی و پرخوری نقش میانجی دارند. بنابراین، به درمانگران حوزه پرخوری پیشنهاد می شود که علاوه بر مداخلات دارویی به متغیرهای روان شناختی موثر نظیر صفات شخصیت، خودکارآمدی و پریشانی روان شناختی توجه نمایند.

    کلید واژگان: پرخوری, پریشانی روانی, صفات شخصیتی, سبک زندگی مبتنی بر خودکارآمدی
    Hadiseh Negahdari, Marziyeh Gholami Tooran Poshti*, Mohammadreza Seirafi, Fatemeh Mohammadi Shirmahaleh, Mehdi Dehestani
    Background

    Overeating is one of the common problems in women, which is affected by various psychological factors in addition to physical factors. The aim of the present study is to explain the causal relationship between personality traits and overeating in female students based on the mediating role of psychological distress and lifestyle based on self-efficacy in weight control.

    methods

    The method of this research was structural equation correlation. Its population included all male and female students of Islamic Azad University, Karaj branch in 1401, and the sample size was 356 people who were selected by available sampling method. The instruments used in this research included Gormali et al.'s binge eating scale (1982), Neo's five-factor questionnaire (1989), Clark et al.'s self-efficacy lifestyle questionnaire (1991), Lavibond and Lavibond's depression, anxiety, and stress scale (1995). The data obtained from the research were analyzed using maximum likelihood method and Imus version 24 software.

    Findings

    The results showed that the coefficient of the indirect path between the factors of conscientiousness (P=0.001) and extroversion (P=0.001) with overeating through a lifestyle based on self-efficacy in weight controll was negative and the coefficient of the indirect path Between the factor of neuroticism (P=0.001) and overeating through lifestyle based on self-efficacy was positive and significant. Also, the indirect path coefficient between the extroversion factor (P=0.001) and overeating through psychological distress was negative and the indirect path coefficient between the neuroticism factor (P=0.001) and overeating through psychological distress was positive and significant.
     

    conclusion

    In general, it can be said that lifestyle based on self-efficacy in weight control and psychological distress play a mediating role in the relationship between personality traits and overeating. Therefore, therapists in the field of overeating are suggested to pay attention to effective psychological variables such as personality traits, self-efficacy and psychological distress in addition to pharmacological interventions.

    Keywords: Overeating, Psychological Distress, Personality Traits, Self-Efficacy-Based Lifestyle
  • سیده الهام اروانه، مرضیه غلامی توران پشتی*، فاطمه محمدی شیرمحله، فرحناز مسچی
    زمینه و هدف

    بیماری های مزمن سیستم های شناختی و رفتاری بیماران را به چالش می کشد. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مقابله ای و ذهن آگاهی  بر ادراک درد و انعطاف پذیری شناختی در بیماران با نارسایی کلیوی با اثر ماندگاری بود.

    روش ها

    روش پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت نیمه تجربی بود که به طور مقطعی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه بیماران نارسایی کلیوی بود که در سال 1401-1400 (از بهمن تا خرداد) به بیمارستان شریعتی مراجعه کردند. بر این اساس 45  بیمار مبتلا به نارسایی کلیوی به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل با روش همتاسازی به صورت تصادفی گمارده شدند. هر سه گروه به پرسشنامه درد مک گیل (1997) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (2010) در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، پاسخ دادند. برنامه گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی گروه آزمایشی اول و مهارت های مقابله ای بر روی گروه آزمایشی دوم در 8 جلسه، یک ساعت و نیمه اجرا شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد؛ آموزش گروهی مهارت های مقابله ای و ذهن آگاهی منجر به کاهش ادراک درد و افزایش انعطاف پذیری شناختی می شود. همچنین، بین اثربخشی آموزش گروهی مهارت های مقابله ای و ذهن آگاهی بر ادراک درد و انعطاف پذیری شناختی در مبتلایان به نارسایی کلیوی تفاوت معنادار وجود ندارد (P = 0.001).

    نتیجه گیری

    دو نوع مداخله آموزش گروهی مهارت های مقابله ای و ذهن آگاهی می توانند بر ادراک درد و انعطاف پذیری شناختی در بیماران با نارسایی کلیوی اثر بگذارند و این اثر در طول زمان تداوم دارد.

    کلید واژگان: ادراک درد, انعطاف پذیری شناختی, آموزش گروهی مهارت های مقابله ای, آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی, نارسایی کلیوی
    Elham Arvane, Marziyeh Gholami Tooranposhti*, Fatemeh Mohammadi Shirmahleh, Farahnaz Meschi
    Background & aim

    Chronic diseases challenge the cognitive and behavioral systems of patients. The purpose of the present study was to compare the effectiveness of group training of coping skills and mindfulness on pain perception and cognitive flexibility in patients with kidney failure with a lasting effect.

    Method

    This semi-experimental study was carried out cross-sectionally. The statistical population of this study included all kidney failure patients who were referred to Shariati Hospital in 2021-2022 (from February to June). Accordingly, 45 patients with kidney failure were selected voluntarily and were randomly assigned to two experimental groups and one control group by using matching method. All the three groups responded to the McGill Pain Questionnaire (1997) and the Cognitive Flexibility Questionnaire (2010) in the pre-test, post-test and follow-up stages. The group therapy program based on mindfulness on the first experimental group and coping skills on the second experimental group were implemented in eight sessions, each lasting for one hour and a half.

    Results

    The findings indicated that group training of coping skills and mindfulness leads to a reduction in pain perception and an increase in cognitive flexibility. Therefore; There is no significant difference between the effectiveness of group training of coping skills and mindfulness on pain perception and cognitive flexibility in patients with kidney failure (P = 0.001).

    Conclusion

    Two types of grouping training interventions, coping skills and mindfulness; can affect pain perception and cognitive flexibility in patients with kidney failure, and this effectiveness continue

    Keywords: Pain Perception, Cognitive Flexibility, Coping Skills Group Training, Mindfulness-based Group Training, Kidney Failure
  • حدیث نگهداری کردبچه، محمدرضا صیرفی*، مرضیه غلامی توران پشتی، فاطمه محمدی شیرمحله، مهدی دهستانی
    مقدمه

    رفتار خوردن و پرخوری در افراد و همین طور سبک زندگی کارآمدی وزن، تحت تاثیر عوامل فردی و شخصیتی قرار دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین روابط ساختاری بین ویژگیهای شخصیت با پرخوری با میانجیگری سبک زندگی کارآمدی وزن در دانشجویان دانشگاه آزاد بود. 

    روش کار

    روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل تمام دانشجویان زن و مرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال 1401 بود که 357 تن به روش نمونه گیری غیر تصادفی و در دسترس از میان آن ها انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی، «سیاهه پنج عاملی نیو» (NEO Five-Factor Inventory)، «مقیاس پرخوری» (Binge Eating Scale) و پرسشنامه سبک زندگی کارآمدی وزن (Weight Efficacy Lifestyle Questionnaire)  استفاده شد. روایی ابزارها با استفاده از روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. تحلیل داده های جمع اوری شده در نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 24 و آموس نسخه 24 انجام شد.

    یافته ها

    بین روان رنجورخویی (001/0=P، 406/0-=β) و وظیفه شناسی (008/0=P، 332/0=β) و پرخوری همبستگی مستقیم و معنادار وجود دارد. بین سبک زندگی کارامدی وزن و پرخوری همبستگی مستقیم مثبت و معنادار وجود دارد (003/0=P، 474/0=β). بین روان رنجورخویی و سبک زندگی کارامدی وزن همبستگی مستقیم منفی و معنادار وجود دارد (002/0=P، 334/0=β). بین روان رنجورخویی با پرخوری با میانجیگری سبک زندگی کارامدی وزن همبستگی غیرمستقیم منفی و معنادار وجود دارد (001/0=P، 158/0-=β).

    نتیجه گیری

    بین ویژگی شخصیت روان رنجورخویی با پرخوری با میانجیگری سبک زندگی کارآمدی وزن روابط ساختاری وجود دارد. پیشنهاد می شود در کنار رژیم غذایی به دچار اختلال پرخوری و اضافه وزن درمان های روانشناختی سبک زندگی کارامدی وزن نیز به آن ها ارایه شود.

    کلید واژگان: پرخوری, سبک زندگی کارامدی وزن, شخصیت, دانشجویان
    Hadis Negahdari Ordbacheeh, Mohammadreza Seirafi*, Marziyeh Gholami Tooran Poshti, Fatemeh Mohammadi Shirmahaleh, Mehdi Dehestani
    Introduction

    People's eating behavior and binge eating, as well as the weight efficacy lifestyle, are influenced by individual and personality factors. The present study aimed to determine the structural relationships between personality traits and binge eating with the mediation of weight efficacy lifestyle of Azad University students 

    Methods

    The method of the present research was descriptive-correlation and the statistical population included all male and female students of Islamic Azad University of Karaj in 2022, and 357 people were selected from among them by non-random and convenience sampling method. Demographic questionnaire, "NEO Five-Factor Inventory", "Weight Efficacy Lifestyle Questionnaire" and "Binge Eating Scale" were used to collect data. The validity of the instruments was measured using content validity using a qualitative method and reliability using the internal consistency method by calculating Cronbach's alpha coefficient. The collected data were analyzed in SPSS.24 and AMOS.24. 

    Results

    There is a direct and significant relationship between neuroticism (P=0.001, β=0.406) and conscientiousness (P=0.008, β=0.332) and binge eating. There is a positive and significant direct relationship between weight efficacy lifestyle and binge eating (P=0.003, β=0.474). There is a negative and significant direct relationship between neuroticism and weight efficacy lifestyle (P=0.002, β=0.334). There is a negative and significant indirect relationship between neuroticism and binge eating with the mediation of weight efficacy lifestyle (P=0.001, β=0.158). 

    Conclusions

    There is a structural relationship between the neuroticism personality trait and binge eating with the mediation of weight efficacy lifestyle. It is suggested that psychological treatments based on weight efficacy lifestyle should also be provided to those suffering from binge eating disorder and overweight in addition to the diet.

    Keywords: Binge Eating, Personality, Students, Weight Efficacy Lifestyle
  • سما جدیدی، عصمت دانش*، مرضیه غلامی توران پشتی
    با به دنیا آمدن کودکان بنیان خانواده نیازمند تغییرات اساسی خواهد شد والدین خصوصا مادران بایستی در راستای به کارگیری نحوه فرزند پروری موثر گام بردارند تا با تقویت خوداثربخشی راهکارهای تربیتی کودک را به بهترین شکل عملی نمایند و در مسیر رشد و تکامل پا به پای کودکان قدم بردارند. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی روش آموزش گروهی فرزند پروری به عنوان مسیری در راستای خود اثربخشی مادران صورت گرفته است.
    مطالعه مروری حاضر ، از طریق جستجو در مجلات، بررسی در پایگاه اطلاعاتیGoogle Scholar ، Scopus ، Iran index، ISI ، Pubmed، Elsevier ، Proquest، در محدوده سال های 2000-2018 استفاده شد.
    جستجوی مقالات با استفاده از کلیدواژه های آموزشی گروهی، فرزند پروری، خود اثربخشی مادر، فرزند پروری مثبت صورت گرفته است. حاصل جستجو اولیه 145 مقاله بوده است که پس از غربالگری عناوین چکیده ها، 48 مقاله انتخاب و در نهایت 37 مقاله واجد معیارها ورود به مطالعه داشته اند.
    نتایج یافته ها نشان داد که مادران به عنوان نزدیک ترین فرد به کودک نیازمند دریافت آموزش و ارتقای دانش، آگاهی و مهارت در راستای نحوه فرزند پروری می باشند. بنابراین با به کارگیری روش های موثر آموزشی خصوصا آموزش گروهی می توان رویکرد فرزند پروری مثبت را در خانواده ها ارتقا داد.
    کلید واژگان: آموزش گروهی, فرزند پروری, خود اثربخشی, فرزند پروری مثبت
    Sama Jadidi, Esmat Danesh*, Marziyeh Gholamitooranposhti
    With the birth of the children, the family foundation will require major changes, parents, especially mothers, have to take effective steps toward effective parenting and parents to improve self-efficacy, are best implemented the child's educational strategies, and on the path to development with their children. Accordingly, the present study aims to investigate method Group training Positive Parenting In children to strengthen mother's Self Effectiveness.
    The present review study was conducted through a search in data base in the Google Scholar, Scopus, Iran index, ISI, Pubmed, Elsevier, Proquest databases in the years 2000-2018.
    Finding articles using group education, parenting, mother's self-efficacy, positive parenting was done. The result of the original search was 145 articles. After screening the titles of abstracts, 48 articles were selected and finally 37 articles had the criteria for inclusion in the study.
    The results of the findings indicated that mothers -The closest person to the child- need to receive education and promotion of knowledge, knowledge and skills in the direction of childbirth.
    Therefore, by using effective educational methods, especially group training, a positive parenting approach can be promoted in families.
    Keywords: Group Education, Parenting, Self-Efficacy, Positive Parenting
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال