به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mehdi sadeghi-shoae

  • مهدی صادقی شعاع*، فرزاد پاک نژاد

    با توجه به محدودیت هایی که تنش کم آبی بر روی گیاهان ایجاد می کند، استفاده از راهکارهایی که باعث کنترل یا کاهش اثرات سوء ناشی از کم آبی گردد، می تواند مد نظر قرار گیرد. به منظور بررسی اثر محلول پاشی متانول بر برخی از صفات کمی و کیفی چغندرقند در شرایط مختلف رطوبت قابل دسترس، آزمایش مزرعه ای طی دو سال در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، ایران، به صورت اسپلیت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول، میزان آبیاری در دو سطح (S1: نرمال (آبیاری بعد از 40 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس) و S2: تنش (آبیاری بعد از 70 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس) و فاکتور دوم، غلظت های مختلف متانول با سه سطح (شاهد)، 14 و 28 درصد حجمی متانول بودند که فاکتور اول در پلات اصلی و فاکتور دوم در پلات فرعی قرار گرفتند. صفات مورد بررسی شامل عملکرد ریشه، عیار قند، سدیم، پتاسیم، نیتروژن، آلکالیته، درصد قند قابل استحصال ، قند ملاس، عملکرد شکر و عملکرد شکر سفید بود. نتایج نشان داد که متانول بدون در نظر گرفتن مقدار رطوبت قابل دسترس می تواند باعث افزایش میزان عملکرد ریشه، عملکرد شکر و عملکرد شکر سفید گردد؛ به طوری که بیشترین عملکرد ریشه مربوط به سطح 14 و 28 درصد حجمی متانول به ترتیب با 70/12 و 68/78 تن در هکتار بود که این دو از نظر آماری در یک گروه قرار گرفتند.

    کلید واژگان: آبیاری, چغندرقند, خصوصیات کیفی, عملکردریشه, عملکرد شکرسفید, متانول
    Mehdi Sadeghi-Shoae *, Farzad Paknejad

    Considering the limitations that drought stress imposes on plants, use of strategies that control or reduce the adverse effects of drought stress is important. In order to evaluate the effect of methanol foliar applicationspraying on some quantitative and qualitative traits of sugar beet under different conditions of available moisture, a field experiment was conducted for two years in the research field of Islamic Azad University, Karaj Branch, Iran, as a split plot in randomized complete blocks with three replications. The first factor was the irrigation at two levels of S1 (normal irrigation after 40% of available moisture drain) and S2 (irrigation after 70% of available moisture drain) and the second factor was different methanol concentrations with three levels (control), 14 and 28% by volume of methanol) in which  the first factor was assigned in the main plot and the second factor in the sub-plot. The studied traits included root yield, sugar content, sodium, potassium, nitrogen, alkalinity, white sugar content, molasses sugar, sugar yield, and white sugar yield. Results showed that methanol can increase root yield, sugar yield, and white sugar yield regardless of the amount of available moisture; so that the highest root yield was related to the 14 and 28% volume of methanol with 70.12 and 68.87 t ha-1, respectively, which were statistically placed in the same group.

    Keywords: Irrigation, Methanol, Quality Characteristics, Root Yield, Sugar Beet, White Sugar Yield
  • مرتضی اشراقی نژاد*، مهدی صادقی شعاع، احمد آئین

    به منظور تعیین رقم مناسب چغندر علوفه‏ای و بهترین تاریخ کاشت و برداشت در منطقه جیرفت، آزمایشی با دو رقم 1025 و لاسینیا در چهار تاریخ کاشت (20 شهریور، 10 مهر، 30 مهر و 20 آبان) و دو تاریخ برداشت (15 اردیبهشت و 15 خرداد) به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، در دو سال زراعی 1401-1400 و 1401-1402 در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی جنوب کرمان اجرا شد. تاریخ کاشت در کرت‏های اصلی و تاریخ برداشت و رقم به صورت تصادفی در کرت‏های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر تاریخ کاشت و برداشت بر عملکرد کل، عملکرد ریشه و اندام هوایی، عملکرد ماده خشک ریشه و اندام هوایی، معنی‏دار بود (P˂ 0.01). اثر رقم بر روی عملکرد ریشه، ماده خشک اندام هوایی و طول ریشه (P˂ 0.01)  و ماده خشک ریشه (P˂ 0.05)  معنی‏دار بود. اثر متقابل سه‏گانه بر عملکرد ریشه، نیز در سطح احتمال یک درصد و عملکرد کل، عملکرد ماده خشک کل، عملکرد ماده خشک ریشه و عملکرد ماده خشک اندام هوایی در سطح اختمال پنج درصد آماری معنی‏دار بود. ساقه‏روی تحت تاثیر تاریخ کاشت، رقم و برهم کنش آن‏ها قرار گرفت. رقم لاسینیا در همه تاریخ‏های کاشت نسبت به ساقه‏روی مقاوم بود. مقایسه اثر میانگین سه‏گانه نشان داد که بیشترین عملکرد کل (187/38)، عملکرد ریشه (136/77)، ماده خشک کل (69/27)، ماده خشک ریشه (20/39) و ماده خشک اندام هوایی (7/30) بر حسب تن در هکتار مربوط به رقم لاسینیا در تاریخ کاشت 10 مهر و تاریخ برداشت 15 خردادماه بود.

    کلید واژگان: اندام هوایی, چغندر علوفه‏ای, ریشه ذخیره‏ای, ماده خشک
    Morteza Eshraghi-Nejad *, Mehdi Sadeghi-Shoae, Ahmad Aien

    In order to determine the suitable fodder beet variety and the best planting and harvest dates in Jiroft region, an experiment was performed. Treatments consisted of two cultivars called 1025 and Lacinia, four planting dates (11 September, 02 October, 22 October, and 11 November) and two harvest dates (5 May and 5 June) evaluated in factorial split plot in 2021-2022 and 2022-23 in the research farm of the South Kerman Agricultural and Natural Resources Research and Education Center. Planting dates were assigned in main plots and harvest dates and genotype were randomly placed in sub-plots. Results of analysis of variance showed that the effect of planting and harvest dates on all studied traits including total yield, root and shoot yield, as well as root and shoot dry matter yield were significant (P ˂ 0.01). The effect of cultivar on root yield, root length, shoot dry matter (P ˂ 0.01) and root dry matter (P ˂ 0.05) was significant. The triple interaction effect was significant on all studied traits, except for shoot yield. Bolting was affected by planting date, variety and their interaction. Lacinia was resistant to bolting in all sowing dates. Comparison of the triple mean effect showed that the highest total yield (187.38 tha-1), root yield (136.77 t ha-1), total dry matter (27.69 tha-1), root dry matter (20.39 t ha-1) and shoot dry matter (7.30 tha-1) was related to the Lacinia on planting date of 10 October and harvesting date of 5 June.

    Keywords: Dry Matter, Fodder Beet, Shoot, Storage Root
  • Dariush Fathollah Taleghani *, Hamed Mansouri, Mehdi Sadeghi-Shoae, Hamid Noshad, Majid Moharamzadeh
    To evaluate the effect of nitrogen (N) fertilization rate on quantitative and qualitative characteristics of drip-irrigated sugar beet, a two-year field experiment was carried out in two areas of Iran including Karaj and Moghan. Four different amounts of N fertilizer (no applied (N0), optimum rate (N100), 75% (N75) and 50% (N50) of optimum rate) and four varieties included two European varieties (Rosire and Flores) and two Iranian varieties (Pars and Ekbatan) were experimental treatments. The results in Moghan showed that the highest values of root and sugar yield were related to N75 by 74.09 and 9.13 t ha-1, respectively. Flores and Rosier had greater sugar yield than Pars and Ekbatan varieties in both locations. Our findings in Karaj demonstrated that SC decreased with increasing N rate, however there was no significant difference among nitrogen levels in SC in Moghan. N application rate had no significant influence on content of the non-sugar impurities in both areas except K concentration. As data, European varieties contained lower non-sugar substances and higher root quality than Iranian varieties. In addition, greater nitrogen use efficiency (NUE) was gained in European varieties compared to Iranian varieties. Increasing N application rate also caused to decrease in NUE under two area conditions. The greatest NUE occurred by no application of N fertilizer as 46.13 and 45.35 kg sugar kg-1 N in Moghan and Karaj, respectively. In general, N fertilizer consumption can be reduced to 75% of the recommended N rate under the drip irrigation system that is developing in the country.
    Keywords: Drip-Irrigated, Nitrogen Use Efficiency, Sugar Yield, Variety
  • حسن فضائلی*، مهدی صادقی شعاع، علیرضا آقا شاهی، رامین علیوردی نسب
    سابقه و هدف

    با توجه به محدودیت منابع خوراک دام کشور، طی سال های اخیر، پژوهش هایی جهت معرفی منابع جدید علوفه ای انجام شده است. چغندر علوفه ای از جمله منابعی است ارقام جدیدی از آن معرفی شده است. برای نگهداری و مصرف تدریجی آن در جیره غذایی دام ها لازم است که این محصول خرد و سیلو شود، اما فناوری مناسب نگهداری و سیلوکردن آن معرفی نشده است. نظر به پایین بودن ماده خشک چغندر، برای سیلوکردن آن لازم است از مواد افزودنی با ترکیب مناسب استفاده شود و دانش فنی جهت تهیه سیلاژ مناسب بر پایه چغندر علوفه ای ارایه گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تهیه سیلاژ خوراک کامل بر پایه چغندر علوفه ای در مقایسه با سیلاژ خوراک کامل بر پایه علوفه ذرت و تعیین ارزش غذایی آنها در تغذیه گوسفند انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش سه جیره آزمایشی شامل: 1) گروه شاهد متشکل از جیره روزانه کاملا مخلوط بر پایه سیلاژ ذرت، 2) خوراک کامل سیلوشده بر پایه سیلاژ ذرت، 3) خوراک کامل سیلوشده برپایه چغندرعلوفه ای، به صورت همگن تنظیم شد. قابلیت هضم و مصرف اختیاری جیره ها با روش درون تنی بر روی 5 راس گوسفند نر نژاد شال، با سن پنج سال و میانگین وزن 80 کیلوگرم، با سه تیمار و پنج تکرار (در قالب طرح چرخشی) تعیین شد.

    یافته ها

    ماده خشک سیلاژهای خوراک کامل ذرت 40 و سیلاژ خوراک کامل چغندر 7/39 درصد و pH آن ها نیز به ترتیب 95/3 و 06/4 بود. میانگین مصرف ماده خشک 1294 گرم برای گروه شاهد و 1579 گرم برای سیلاژ خوراک کامل چغندر بود که تفاوت معنی داری بین آنها وجود داشت (05/0<p). مصرف ماده خشک برای سیلاژ خوراک کامل ذرت علوفه ای نیز نزدیک به جیره شاهد بود. میانگین ماده آلی مصرفی نیز برای سیلاژ خوراک کامل چغندر به مراتب بالاتر (05/0<p). از دو جیره دیگر بود (1450 گرم در مقابل 1206 و 1214 گرم). براساس معیار مصرف به ازای وزن متابولیکی دام ها نیز همین روند مشاهده شد. میانگین قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، ماده آلی در ماده خشک و الیاف نامحلول در شوینده خنثی در سیلاژ خوراک کامل ذرت (به ترتیب 6/71، 74، 1/69 و5/51 درصد) بالاتر از دو جیره دیگر بود (05/0<p). مقدارpH مایع شکمبه در ساعت صفر تحت تاثیر جیره غذایی قرار گرفت (05/0<p). به طوری که در جیره شاهد کمترین (11/6 در مقابل 85/6 و 01/7) مقدار و در سیلاژ خوراک کامل چغندر بالاترین مقدار بود،اما در ساعت 3 و 6، بعد از خوراک دادن، تفاوت معنی داری بین آنها وجود نداشت. غلظت نیتروژن آمونیاکی از زمان خوراک دادن تا 3 ساعت بعد، در همه جیره ها، روند افزایشی نشان داد که البته این روند برای سیلاژ خوراک کامل چغندر بالاترین مقدار (از 85/17 به 89/32 میلی گرم بر دسی لیتر) و جیره شاهد کمترین (از 35/13 به 23/31 میلی گرم بر دسی لیتر) مقدار بود و سیلاژ خوراک کامل ذرت نیز بین این دو قرار گرفت. از ساعت 3 تا زمان بعدی (ساعت 6) تولید نیتروژن آمونیاکی روند کاهشی نشان داد، هرچند که این کاهش برای سیلاژ خوراک کامل چغندر با شیب ملایم همراه بود.

    نتیجه گیری

    نتایج آزمایش خوراک های آزمایشی بر روی گوسفندان شال نشان داد که بالاترین مقدار مصرف اختیاری ماده خشک و ماده آلی مربوط به سیلاژ خوراک کامل چغندر بود. اما از نظر قابلیت هضم مواد مغذی، سیلاژ خوراک کامل ذرت ارزش بالاتری داشت، که این پدیده حاکی از بهبود ارزش غذایی خوراک کامل در طول قرار داشتن در سیلو می باشد. افزایش قابلیت هضم مواد مغذی در سیلاژ خوراک کامل ذرت نسبت به حالت سیلو نشده همین جیره یک مزیت محسوب می شود و به عنوان تیمار برتر معرفی و استفاده از آن توصیه می شود. در مواردی که چغندر علوفه ای در دسترس باشد نیز تهیه و مصرف سیلاژ خوراک کامل بر پایه چغندر علوفه ای توصیه می شود.

    کلید واژگان: ارزش غذایی, چغندر, ذرت علوفه ای, سیلاژخوراک کامل
    Mehdi Sadeghi Shoae, Alireza Agha Shahi, Ramin Aliverdi Nasab
    Background and objectives

    Du to limitation of feed resources in Iran, recently research workers tried to find new feed resources, where they introduce new fodder beet varieties to farmers. Regarding the characteristics of the fodder beet, it must be preserved as silage for progressively use in animal feeding, but no appropriate technology was stablished for ensiling of fodder beet. Ensiling is the well nown technology for preserving of fresh forages, but it is difficult to ensile the fodder beet, because of very low dry matter (DM) content. However, using additives (dry roughages and concentrates) as total mixed ration may be applied as a technology for preserving fodder beet silage. Therefore, this research was conducted to prepared a total mixed ration (TMR) silage based on fodder beet in comparison to corn silage and determine their nutritive values in sheep.

    Materials and methods

    Three experimental diets including: 1) TMR based on corn silage (CTMR), 2) TMR silage (CTMRS) based on similar formula of treatment 1 and 3) TMR silage based on fodder beet (FBTMRS) were prepared. Digestibility and voluntary intake of the treatment diets were determined with three treatments and five replicates by in vivo method, using of 5 mature male Shal sheep (with 5 years old age and 80 kg body weight).

    Results

    The DM contents of the CTMRS and FBTMRS waere 40 and 39.7 percent with pH of 3.95 and 4.06 respectivly. Average daily DM intake (DMI) was 1294g in control, 1301g in CTMRS but 1579g in FBTMRS that were significantly higher (P<0.05) in FBTMRS. Organic matter (OM) intake was significantly (p<0.05) higher (1450 vs 1206 and 1214 g) for the FBTMRS than the other treatments. Similar trend was obsereved when the intake was calculated based on methabolic body weight. Digestibility of DM, OM, organic mater in dry mater (DOMD) and neutral detergent fibre (NDF) were respectively 71.6, 74, 69.1 and 51.5 percent for CTMRS that were statistically (p<0.05) higher than those of the other treatments but no differences were obtained between the control and FBTMRS. The rumen pH, was affected (p<0.05) by the treatments before morning feeding so that it was the lowest in control, but the highest in FBTMRS (6.11 vs 6.85 and 7.01). However, rumen pH was not varied between the treatments at 3h and 6h post feeding. The rumen ammonia nitrogen (NH3-N) showed an increasing tendency in all treatments from morning feedint to 3h post feeding with the highest amount for treatment FBTMRS (from 17.85 to 32.89 mg/dL) and the lowest for the control (from 13.35 to 31.32 mg/dL) but it showed a decreasing trend from 3h to 6h post feeding with slower tendency for the treatment FBTMRS.

    Conclusion

    Results of the experimental diets on sheep nutrition indicated that, the highest DM and OM intake was obtained when the animals received TMR silage based on the fodder beet. However, the TMR corn silage showed the highest nutrients digestibility that may be due to the nutritional improvement during the silage fermentation and preservation. Improvement the nutrients digestibility of TMR corn silage is considered as an advantage when compared to the normal TMR (contained corn silage). Therefore, TMR silage based on corn forage recommended as superior treatment in this study. However, practicing and utilization of TMR silage based on the fodder beet is recommended, where the fodder beet is available.

    Keywords: Fodder beet, maize forage, Nutritive value, TMR Silage
  • اشکان رستمیان، پیام معاونی*، مهدی صادقی شعاع، حمید مظفری، فائزه رجب زاده

    این تحقیق واکنش گندم در برابر تنش های مختلف رطوبتی و روش های مختلف آبیاری و همچنین عکس العمل به باکتری های محرک رشد از لحاظ صفات مختلف مربوط به عملکرد و کارایی مصرف آب را طی دو سال زراعی مورد ارزیابی قرار داد. فاکتورهای آزمایش شامل رژیم آبیاری با سه سطح (آبیاری در 40 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس در تمام دوره رشدی (کامل)، آبیاری طبیعی تا گرده افشانی و عدم آبیاری تا 60 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس تا پایان دوره رشدی، آبیاری تا گرده افشانی در 60 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس و قطع آبیاری تا پایان دوره رشدی) روش های آبیاری با 5 سطح (نشتی معمول، نشتی یک جویچه در میان متغیر، نشتی یک جویچه در میان ثابت، بارانی و تیپ (نواری-قطره ای)) و فاکتور سوم باکتری های افزاینده رشد با دو سطح (عدم مصرف و مصرف (تلفیق میکروباکتریوم+ ازتو باکتر+آزوسپریلیوم+ سودوموناس) بودند. نتایج نشان دادند فاکتور رژیم آبیاری بر روی عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه تاثیر معنی داری داشت به طوری که رژیم آبیاری دوم و سوم (به ترتیب با 89/7 و 70/4 تن در هکتار) باعث کاهش عملکرد دانه با کاهش به ترتیب 39/20 و 58/52 درصد شدند. روش های مختلف آبیاری بر روی صفات مختلف کمی و کیفی تاثیر گذار بود اما در روش آبیاری تیپ بیشترین کارایی مصرف آب را با 00/3 کیلوگرم بر متر مکعب نشان داد. استفاده از تلفیق باکتری باعث افزایش عملکرد بیولوژیک و دانه به ترتیب به میزان 79/9 و 51/13 درصد گردید.

    کلید واژگان: گندم, رژیم آبیاری, روش های آبیاری, باکتری های محرک رشد, کارایی مصرف آب
    Ashkan Rostamian, Payam Moaveni *, Mehdi Sadeghi Shoae, Hamid Mozafari, Faezeh Rajabzadeh

    This research evaluated the reaction of wheat against different moisture stresses and different irrigation methods, as well as the reaction to growth-promoting bacteria in terms of different traits related to yield and water use efficiency during two crop years. The experimental factors include the irrigation regime with three levels (irrigation at 40% of available moisture discharge during the entire growth period (normal), normal irrigation until pollination and no irrigation up to 60% of available moisture discharge until the end of the growth period, irrigation until pollination and stop irrigation until the end of the growth period), irrigation methods with 5 levels (regular leakage, leakage of one furrow in the middle of variable, leakage of one furrow in the middle of constant, rain, type (strip-drop)) and the third factor of growth-increasing bacteria with There were two levels (non-use and use (combination of Microbacterium + Azobacter + Azosperlium + Pseudomonas). The results showed that the factor of irrigation regime had a significant effect on biological performance and grain yield, so that the second and third irrigation regimes (respectively with 7.89 and 4.70 tons per hectare) reduced these traits. Different irrigation methods had an effect on different quantitative and qualitative traits, but the most efficient water consumption was achieved in the tip irrigation method with a rate of 3 kg/m3. The use of bacterial integration increased the biological yield and grain to the extent of 9.79 and 13.51 percent.

    Keywords: Wheat, irrigation regime, Irrigation methods, Growth-inducing bacteria, water use efficiency
  • رضا رحیمی، فرزاد پاک نژاد*، مهدی صادقی شعاع، محمد نبی ایلکایی، مهدی رضایی

    به منظور بررسی تاثیر مصرف پاکلوبوترازول و باکتری های محرک رشد در سطوح مختلف آبیاری بر تغییرات صفات زراعی گندم آزمایشی به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو منطقه قم و همدان در سال زراعی 1398-1397 انجام شد. فاکتور های آزمایش شامل میزان آبیاری با سه سطح (آبیاری در 40 درصد تخلیه رطوبتی قابل دسترس در تمام دوره رشد-ی(نرمال)، آبیاری نرمال تا گرده افشانی و آبیاری در 60 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس تا پایان دوره رشد ی، آبیاری در 40 درصد تخلیه رطوبت قابل دسترس تا گرده افشانی و قطع آبیاری تا پایان دوره رشدی) ، محلول پاشی پاکلوبوترازول با سه سطح (محلول پاشی با آب خالص، 50 و 100 پی پی ام در دو مرحله ساقه دهی و خوشه دهی اعمال شد) و باکتری های محرک رشد با پنج سطح(عدم مصرف، مایکوباکتریوم، ازتوباکتر، آزوسپیریلوم و تلفیق سه باکتری) بودند. نتایج نشان دادند اثر متقابل رژیم آبیاری در پاکلوبوترازول برای عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه معنی دار شد به صورتی که درسطح آبیاری سوم، استفاده از پاکلوبوترازول با غلظت 100 پی پی ام باعث افزایش عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک شد. همچنین بر اساس جدول تجزیه واریانس داده ها اثر متقابل رژیم آبیاری در باکتری برای عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه معنی دار شد به طوری که در سطح سوم رژیم آبیاری دو سطح تلفیق سه باکتری و ازتوباکتر به ترتیب با 19.05 و 17.95 تن در هکتار بیشترین عملکرد بیولوژیک را داشتند.

    کلید واژگان: باکتری های محرک رشد, پاکلوبوترازول, رژیم آبیاری, عملکرد دانه
    Reza Rahimi, Farzad Paknejad *, Mehdi Sadeghi-Shoae, MohammadNabi Ilkaee, Mehdi Rezaee
    Introduction

    Water is one of the most important needs of plants and drought stress is one of the most important stresses for plant growth. Given the global water shortage, provide solutions to save water consumption in agriculture, such as choosing the appropriate irrigation method, irrigation time management, providing methods to reduce and control the negative effects of water shortage on plants and the use of more resistant varieties to water shortage and The use of different techniques to reduce the effects of water scarcity is important and should be a priority for research. Paclobutrazole is a group of plant growth regulators of triazole that prevents the production of a wide range of gibberellic acid and has many applications in agriculture. Paclobutrazole reduces the negative effects of abiotic stress on plant growth by regulating the levels of hormones, enzymatic and non-enzymatic antioxidants and osmolytes. A group of beneficial soil bacteria that increase plant growth are called plant growth promoting bacteria and are among the most important types of biofertilizers. PGPRs by lat out of volatile organic compounds (VOC) increase biomass, plant tolerance to abiotic stresses and disease resistance.

    Materials and Methods

    This research was conducted as a factorial split plot in the form of a randomized complete block design with three replications in Qom and Hamedan regions (Hamedan is a cold and mountainous region with mild summer and Qom is a dry and desert region with hot and dry summers). Experimental factors include irrigation regime with three levels 1- (irrigation at 40% of available plant moisture discharge during the growing season (optimal irrigation), 2- optimal irrigation up to pollination stage and irrigation at 60% of available plant moisture discharge until the end of the growing season 3- Irrigation in 40% of available plant moisture discharge up to pollination stage and cessation of irrigation until the end of growing season), foliar application of paclobutrazole at three levels (zero, 50 and 100 ppm in two stages of stem and spike) and invoice The third included five levels of growth-promoting bacteria (non-consumption, Mycobacterium, Azotobacter, Azospirillium, and a combination of three bacteria). Irrigation regimen factors and paclobutrazol in the main plots and growth-promoting bacteria in the subplots. The traits evaluated in this experiment included parameters related to leaf chlorophyll fluorescence and Rubisco activity.

    Results and Discussion

    The results showed that the interaction effect of irrigation regime on paclobutrazol was significant for biological yield and grain yield, so that at the third irrigation level, the use of paclobutrazol at a concentration of 100 ppm increased grain yield and biological yield. Also, according to the analysis of variance table, the interaction effect of irrigation regime in bacteria for biological yield and grain yield was significant, so that in the third level of irrigation regime, two levels of combination of three bacteria and Azotobacter with 19.05 and 17.95 tons, respectively. Hectares had the highest biological yield.

    Conclusions

    In general, the results showed that in more difficult conditions of irrigation regime, the use of paclobutrazol can cause less decline and improve grain yield and biological yield. It can also be inferred that the use of growth-promoting bacteria increases grain yield and biological yield and improves morphological traits, and the combination treatment of Mycobacterium, Azotobacter and Azospirillium had the highest yield.

    Keywords: growth-promoting bacteria, Irrigation regime, paclobutrazol, Yield, yield components
  • سمیرا افراخته، داوود حبیبی*، مهدی صادقی شعاع، فرزاد پاکنژاد، منصور سراجوقی

    با توجه به جایگاه آب در بخش کشاورزی و اهمیت توسعه سطح زیرکشت چغندرقند پاییزه، این تحقیق به منظور بررسی اثر تیمارهای محدودیت رشد، تاریخ کاشت و رقم بر میزان ساقه روی و سایر صفات کمی و کیفی چغندرقند پاییزه در منطقه کرج طی دو سال زراعی 1397 و 1398 طراحی گردید. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتورهای مورد بررسی عبارت اند از فاکتور اول تاریخ کاشت با دو سطح (اول مهر و اول آبان ماه)، فاکتور دوم محدودیت رشد با چهار سطح شاهد (بدون محدودیت)، مصرف پاکلوبوترازول (300 پی پی ام)، محدودیت مصرف کود نیتروژن (50 درصد میزان توصیه شده) و مصرف پاکلوبوترازول + محدودیت کود نیتروژن و فاکتور سوم ژنوتیپ با سه سطح رقم گیادا، یودورو و یک ژنوتیپ ایرانی مقاوم به ساقه روی بود. فاکتورهای تاریخ کاشت و محدودیت رشد در کرت های اصلی و فاکتور ژنوتیپ در کرت های فرعی قرار گرفت. صفات مورد بررسی شامل درصد ساقه روی، عملکرد ریشه، عیار قند، قند ملاس و عملکرد شکر سفید بود. نتایج نشان داد اثر سال برای صفت درصد ساقه روی معنی دار بود. کم ترین درصد ساقه؜روی به مقدار 0/50 درصد مربوط به اجرای سال دوم آزمایش با رقم یودورو کاشته شده در اول آبان ماه بود. رقم یودورو کاشته شده در اول مهرماه و تیمارشده با پاکلوبوترازول (300 پی پی ام) بیشترین عملکرد ریشه را با میانگین 79/91 تن در هکتار داشت. ارقام گیادا و یودورو کاشته شده در اول مهرماه به ترتیب با میانگین 8/15 و 8/62 تن در هکتار بیشترین عملکرد شکرسفید را داشته و اختلاف معنی‎داری بین آنها وجود نداشت.

    کلید واژگان: تنظیم کننده های رشد, چغندرقند, کشت پاییزه, گلدهی, عملکرد ریشه
    Samira Afrakhte, Davood Habibi *, Mehdi Sadeghi-Shoae, Farzad Paknejad, Mansour Sarajoughi

    Considering the importance of water in agriculture as well as extending ​​autumn-sown sugar beet cultivation area, this study was conducted to evaluate the effect of growth restriction treatments, planting date and cultivar on bolting and other quantitative and qualitative traits of autumn-sown sugar beet in Karaj, Iran during two years (2018-19). The experiment was performed as a factorial split plot in a randomized complete block design with 3 replications. Studied factors included two planting date (22nd September and 22nd October) as the first factor, the growth restriction with four levels including control (without limit), paclobutrazol (300 pp M), Nitrogen fertilizer restriction (50% of the recommended amount), Paclobutrazole + Nitrogen fertilizer restriction as the second factor, and three cultivars including Giada, Eudoro, and one Iranian genotype resistant to bolting as the third factor. Planting date and growth restriction factors were included in main plots and genotype factor in subplots. The studied traits included bolting percentage, root yield, sugar content, molasses sugar, and white sugar yield. Results showed that the effect of the year on bolting percentage was significant. The lowest bolting percentage (50%) was obtained by Eudoro cultivar on the second year of study planted on 22nd October. The highest root yield (79.91 tha-1) was related to the Eudoro cultivar, planted on 22nd September and treated with paclobutrazol (300 ppm). Giada and Eudoro cultivars planted on the 22nd September had the highest white sugar yield of 8.15 and 8.62 t ha-1, respectively with no significant difference between.

    Keywords: Autumn planting, flowering, Growth regulator, Root yield, sugar beet
  • پژمان حقیقی، داوود حبیبی*، حمید مظفری، بهزاد ثانی، مهدی صادقی شعاع

    به منظور بررسی صفات مورفولوژیک، کیفیت و کمیت ارقام (ژنوتیپ های) مختلف چغندر علوفه ای تحت محلول پاشی متانول و اسیدآمینه گلایسین، پژوهش حاضر در سال 1397 در دو منطقه همدان و قم اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتورهای این آزمایش شامل مصرف متانول در سه سطح (شاهد، 15 و 30 درصد حجمی متانول)، مصرف گلایسین در دو سطح (شاهد و چهار گرم به ازای هر لیتر متانول مصرفی) و ارقام چغندر علوفه ای در شش سطح (SBSI050، SBSI051، SBSI052، Brunium، Jamon و Kyros) بود بر اساس نتایج، مناطق مورد ارزیابی تفاوت معنی داری در سطح یک درصد را نشان دادند. عملکرد ریشه در منطقه همدان نسبت به قم به طور میانگین 40/59 تن در هکتار بیشتر و تفاوت عملکرد کل 45/53 تن در هکتار بود. محلول پاشی متانول به طور میانگینسبب افزایش عملکرد ریشه به مقدار 16/56 تن در هکتار و عملکرد ماده خشک به میزان 2/85 تن در هکتار نسبت به تیمار شاهد شد. اما سطوح مختلف مصرف متانول تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. محلول پاشی گلایسین نیز تفاوت معنی داری را در صفات کمی ایجاد نمود، میانگین عملکرد کل را 17/47 تن در هکتار افزایش داد. در بررسی عملکرد کیفی شامل پروتیین خام و درصد قابلیت هضم ریشه، بین سطوح مختلف متانول و گلایسین تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتایج نشان دادند که بین ژنوتیپ ها نیز تفاوت معنی دار در سطح یک درصد وجود داشت. بر اساس نتایج اثرات متقابل ژنوتیپ و متانول، ژنوتیپ kyros در منطقه همدان به انضمام سطح محلول پاشی 15 درصد حجمی با ثبت رکورد میانگین 120 تن در هکتار عملکرد ریشه، میانگین 20 تن در هکتار عملکرد ماده خشک ریشه و میانگین 142 تن در هکتار عملکرد کل به عنوان بهترین گزینه قابل توصیه می باشد.

    کلید واژگان: چغندر علوفه ای, صفات کیفی, عملکرد کل, عملکرد ماده خشک, متانول, محلول پاشی
    Pezhman Haghighi, Davood Habibi *, Hamid Mozafari, Behzad Sani, Mehdi Sadeghi-Shoae

    In order to evaluate the morphological, quantitative and qualitative traits of different fodder beet cultivars (genotypes) under foliar application of methanol and the glycine betaine amino acid, the present study was conducted in 2018 in Hamedan and Qom. The experiment was designed as a factorial split plot in a randomized complete block with three replications. The studied factors were methanol at three levels of foliar application (control, 15 and 30% by volume of methanol) as the first factor, glycine at two levels (control and 4 gL-1 of methanol consumed) the second factor, and six fodder beet cultivars (SBSI050, SBSI051, SBSI052, Brunium, Jamon, and Kyros) as the third factor. Results showed a significant difference (P<0.01) among locations. The root yield in Hamedan region was 40.59 tha-1 more than Qom region. Methanol foliar application increased root yield by an average of 16.56 t ha-1 and dry matter yield by 2.85 tha-1 compared with control treatment. Glycine foliar application also made a significant difference in quantitative traits thorough the average total yield by 17.47 tha-1. There was no significant difference between different levels of methanol and glycine in qualitative traits including crude protein and root digestibility. A significant difference (P<0.01) was observed among genotypes. Based on the results of interaction between genotype and methanol, kyros treatment in Hamedan with applying 15% methanol concentration recorded 120 tha-1 root yield, 20 tha-1 root dry matter yield, and 142 tha-1 total yield which is recommended as the optimum option.

    Keywords: Dry matter yield, Fodder beet, Foliar application, methanol, qualitative traits
  • رضا رحیمی، فرزاد پاک نژاد*، مهدی صادقی شعاع، محمدنبی ایلکایی، مهدی رضایی

    استفاده از باکتری های محرک رشد باعث افزایش رشد رویشی شده و به همراه آن مصرف به موقع و با غلظت مناسب کند کننده رشد می تواند در تسهیم مواد پرورده به بخش های هوایی و ریشه نقش داشته باشد و در نتیجه باعث بهبود تحمل به کم آبی شود. به این منظور در این پژوهش واکنش گندم تحت شرایط رژیم آبیاری همراه با مصرف باکتری های محرک رشد و کاربرد کندکننده رشد پاکلوبوترازول مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش به صورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو منطقه قم و همدان انجام شد. فاکتور اول شامل میزان آبیاری با سه سطح و فاکتور دوم شامل محلول پاشی پاکلوبوترازول در سه سطح (محلول پاشی صفر، 50 و 100 پی پی ام) و فاکتور سوم شامل باکتری های محرک رشد در پنج سطح (عدم مصرف، مایکوباکتریوم، ازتوباکتر و آزوسپریلیوم و تلفیق سه باکتری) بودند. طبق نتایج جدول تجزیه واریانس اثرات اصلی بر صفات عملکرد دانه، پارامترهای فلورسانس کلروفیل، محتوای رطوبت نسبی برگ پرچم، میزان کلروفیل برگ پرچم و فعالیت روبیسکو معنی دار شد. نتایج نشان دادند اثر متقابل رژیم آبیاری در پاکلوبوترازول بر عملکرد دانه معنی دار شد، به صورتی که در سطح آبیاری سوم، استفاده از پاکلوبوترازول با غلظت 100 پی پی ام باعث افزایش عملکرد دانه شد. اثر متقابل رژیم آبیاری در پاکلوبوترازول بر صفت فعالیت روبیسکو معنی دار شد بدین ترتیب که در سطح اول رژیم آبیاری اختلاف معنی داری بین سطوح پاکلوبوترازول مشاهده نشد، اما در سطح دوم و سوم رژیم آبیاری بیشترین مقدار روبیسکو به فاکتور غلظت 100 پی پی ام پاکلوبوترازول به ترتیب با 63/37 و 27/29 واحد تعلق داشت و کمترین میزان صفت به فاکتور شاهد بود.

    کلید واژگان: رژیم های آبیاری, پاکلوبوترازول, باکتری های محرک رشد, پارامترهای فلورسانس کلروفیل, فعالیت آنزیم روبیسکو
    Reza Rahimi, Farzad Paknejad*, Mehdi Sadeghi Shoae, Mohammad Nabi Ilkaee, Mehdi Rezaee

    The use of growth-promoting bacteria increases vegetative growth, and with it, timely consumption with appropriate concentrations of growth retardant can play a role in the distribution of nutrients to the shoots and roots, and thus improve dehydration tolerance. For this purpose, in this study, the reaction of the new super wheat cultivar SHS022 under the conditions of irrigation regime with the use of growth-promoting bacteria and the application of growth retardant paclobutrazol were investigated. This research was conducted as a factorial split plot in the form of a randomized complete block design with three replications in Qom and Hamedan in the 2018-19 crop year. The first factor includes the amount of irrigation with three levels (irrigation at 40% of available moisture discharge throughout the growing season (control), normal irrigation up to pollination stage and irrigation at 60% available moisture discharge until seed maturity, irrigation at 40% Moisture release available up to pollination stage and cessation of irrigation until the end of the growing season) and the second factor includes foliar application of paclobutrazol at three levels (0, 50 and 100 ppm) and the third factor including growth-promoting bacteria at five levels (control, Mycobacterium, Azotobacter and Azospirillium and combination). According to the results of analysis of variance, the main effects on chlorophyll fluorescence parameters, flag leaf relative moisture content, flag leaf chlorophyll content and Rubisco activity were significant. According to the results of comparing the mean in the first level of irrigation regime, there was no significant difference between paclobutrazol levels, but in the second level of irrigation regime, the highest percentage of relative leaf moisture was obtained at a concentration of 100 ppm paclobutrazol (66.23%), so that two levels Control and 50 ppm were in a lower statistical group (52.95 and 56.63%, respectively), but in the third level of irrigation regime, the highest trait was obtained at a concentration of 100 ppm paclobutrazol with 55.36% and The lowest was evident at the control level with 38.24%. The interaction effect of irrigation regime on paclobutrazol on Rubisco activity was significant so that in the first level of irrigation regime there was no significant difference between levels of paclobutrazol, but in the second and third levels of irrigation regime the highest amount of rubisco was 100 ppm paclobutrazol. They belonged to 37.63 and 29.27 units, respectively, and the lowest amount of trait was in the control factor.

    Keywords: Wheat, Irrigation regimes, Paclobutrazole, Growth-promoting bacteria, Chlorophyll fluorescence parameters, Rubisco enzyme activity
  • داریوش طالقانی*، سعید صادق زاده حمایتی، فرحناز حمدی هولاسو، مهدی صادقی شعاع

    بهره گیری از انواع پلیمرها در زمینه فرآوری بذر (پوشش دار کردن بذر انواع گیاهان) در سال های اخیر اهمیت زیادی پیدا کرده است. از مواد پلیمری جهت افزودن ترکیبی از رنگ ها، قارچ کش ها، حشره کش ها و مواد تنظیم کننده رشد استفاده می شود تا بتوان در مراحل اولیه رشد گیاهان، ضمن ترغیب گیاهچه ها به رشد و استقرار بهتر، آنها را در برابر انواع عوامل بیماری زا و حشرات زیان آور اوایل فصل مصون نمود. این تحقیق با هدف ساخت پلیمر داخلی و امکان سنجی استفاده از آن در بذر سه گیاه مهم زراعی چغندرقند، ذرت و یونجه طی سال های 94-1393 اجرا شد. جهت مقایسه اجرای پلیمر خارجی و داخلی خصوصیات کیفی بذر شامل درصد جوانه زنی، درصد گیاهچه های غیرعادی و طول ریشه در آزمایشگاه و بنیه گیاهچه ها در گلخانه مورد ارزیابی قرار گرفت. باتوجه به نتایج طیف های مادون قرمز بدست آمده و مقایسه پلیمر تهیه شده با پلیمر خارجی که به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گرفته است. می توان چنین استنباط کرد که پلیمر سنتزشده داخلی از نظر خصوصیات فیزیکی و مکانیکی مشابه پلیمر خارجی است. کاربرد پلیمرها در پوشش بذر چغندرقند، تاثیر زیانباری بر جوانه زنی و استقرار بذر نداشت. نتایج این مطالعه نشان داد که با ملحوظ داشتن جنبه های اقتصادی، می توان از پلیمر داخلی سنتز شده در این تحقیق به نسبت یک درصد برای پوشش بذرهای چغندرقند و یونجه و 5/1درصد برای بذر ذرت به منظور دستیابی به پوشش دهی مطلوب و یکنواخت بذرها و عدم تاثیر سوء بر صفات کیفی آن ها استفاده نمود.

    کلید واژگان: پلیمر, پوشش دار کردن بذر, چغندرقند, ذرت, یونجه
    Dariush Taleghani *, Saeid Sadeghzadeh Hemayati, Farahnaz Hamdi Holasoo, Mehdi Sadeghi Shoae

    The use of various types of polymers in the field of seed processing (coating seeds of various types of plants) has become very important in recent years. Polymer materials are used to add a mixture of fungicides and pesticides and growth regulators to help protect plant seedlings from growing and deploying better against pathogens and harmful insects in the early stages of plant growth. This research was carried out with the aim of making internal polymer and its feasibility study in seed of three sugar beet, corn and alfalfa crops during the years of 2014-2015. In order to compare the effect of foreign and internal polymer, seed quality, germination, abnormality percentage, Radicle length in laboratory and Seed vigor in greenhouse were evaluated. The results of the obtained spectra and surface tension the comparison of the polymer prepared with the foreign polymer used as a control. It can be concluded that the internalized polymer is physically and mechanically similar to that of an external polymer. Application of polymer in sugar beet cover had no adverse effect on germination and seed establishment. The results of this study showed that the synthesized internal polymer in this study can be used to coating the seeds of sugar beet and alfalfa and 1% and 1.5% for corn seeds in order to achieve optimum seed coating and not to have an adverse effect on their qualitative traits.

    Keywords: polymer, Seed coat, sugar beet, Corn, Alfalfa
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال