به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mina nouri

  • مینا نوری، افسانه افضلی*، صدیقه کیانی سلمی

    مهم ترین جنبه رفتار گردشگران طبیعت محور توجه به پایداری زیست محیطی است. بسیاری از پژوهش های زیست محیطی در حوزه گردشگری بر نقش ارزش ها، نگرش ها، باورها و هنجارها در شکل دادن رفتار زیست محیطی متمرکز شده است. در این پژوهش، با توجه به نظریه بیشتر روان شناسان مبنی بر تاثیر نگرش بر رفتار، از نگرش زیست محیطی گردشگران به عنوان متغیر میانجی در تبیین ارتباط میان دانش و رفتار زیست محیطی گردشگران در مناطق گردشگری تهران استفاده شده است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی پیمایشی است. برای انجام پژوهش، پرسش نامه ای پژوهشگرساخته با 75 متغیر تهیه و تنظیم، و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ 939/0 و روایی آن به صورت صوری تایید شد. جامعه آماری پژوهش، گردشگران مراجعه کننده به پنج منطقه گردشگری کوهستانی شهر تهران است و برای برآورد حجم نمونه 302نفری، از فرمول کوکران در شرایط جامعه نامعلوم استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش مدل سازی معادلات ساختاری به کار رفت. نتایج تحلیلی مدل های رفتاری گردشگران طبیعت محور نشان می دهد رابطه مثبت و معناداری میان نگرش و رفتار زیست محیطی و همچنین میان نگرش و دانش زیست محیطی گردشگران با بارهای عاملی 68/0 و 82/0 در سطح معناداری کمتر از 05/0 وجود دارد. به این ترتیب می توان بیان کرد که وجود یک سیستم تجزیه و تحلیل شناختی به نام «دانش زیست محیطی گردشگران» در ترکیب با یک سیستم عاطفی به شکل گیری نگرش زیست محیطی در گردشگران منجر خواهد شد که می تواند مبنایی برای بهبود و بهینه سازی رفتارهای گردشگران در مقاصد گردشگری باشد.

    کلید واژگان: : رفتار زیست محیطی, نگرش زیست محیطی, دانش زیست محیطی, مدل سازی معادلات ساختاری
    Mina Nouri, Afsaneh Afzali *, Sediqheh Kiani Salmi

    The most important aspect of nature-oriented tourists’ behaviors is paying attention to environmental sustainability. Much environmental research in the field of tourism has focused on the roles of values, attitudes, beliefs, and norms in shaping environmental behavior. In this study, according to the theory adopted by the majority of psychologists concerning the effect of attitude on behavior, it was used as an intermediate variable for explaining the relationship between knowledge and tourists’ environmental behaviors in the tourist areas of Tehran. This research was applied in terms of purpose and a descriptive survey in terms of data collection method. To conduct it, a researcher-made questionnaire with 75 variables was prepared and adjusted. Its reliability was confirmed by a Cronbach's alpha of 0.939 and its validity was formally confirmed. The statistical population included the tourists referring to 5 mountain tourism areas of Tehran. To estimate the sample size of 302 people from an unknown community, Cochran's formula was used. The study area included 5 mountain tourism areas of Tehran. Structural equation modeling was used to analyze the data. The analytical results of the behavioral models of the nature-oriented tourists showed a positive and significant relationship between attitude and environmental behavior and also between attitude and environmental knowledge with the factor loads of 0.68 and 0.82 at the significant level of less than 0.05, respectively. Also, the tourists’ environmental behaviors were studied based on their educational levels. According to the results, the tourists’ environmental behaviors depended on their levels of education. Thus, it could be stated that the existence of a cognitive analysis system called “tourist environmental knowledge” in combination with an emotional system would lead to the formation of their environmental attitudes, which could act as a basis for improving and optimizing their behaviors in the tourism destinations.

    Keywords: Environmental behavior, Place Attachment, Environmental Commitment, environmental attitude, Nature-Based Tourists
  • SeyyedMahdi Hosseini Motlagh *, Samira Ebrahimi, Mina Nouri, Mohammadreza Nematollahi

    In this study, a contract for vertical and horizontal coordination is developed in which transportation mode and carbon emissions tax play a key role in determining the values of the contract parameters. The contract is designed for simultaneous coordination of cooperative advertising and periodic review replenishment decisions of a supplier and two competitive retailers. To obtain the optimal decisions, firstly, the traditional decision-making structure is modeled. After that, the centralized structure is modeled to obtain decisions that are profitable for the whole supply chain. Finally, for convincing the competitive retailers to accept the centralized decisions, the supplier applies a lead time crashing contract in which two transportation modes, i.e. fast and slow, can be used. Considering the carbon emissions tax imposed by the government, the coordination contract is designed in such a way that the supplier considers the trade-off between reducing lead time and paying tax on carbon emissions while providing enough incentives for the competitive retailers. Results of the sensitivity analyses showed that the proposed model is profitable from economic and environmental viewpoints. From environmental viewpoint, considering the carbon tax leads to a decrease in the carbon emissions that will be released by the transportation modes. From economic viewpoint, coordinating coop (cooperative) advertising and replenishment decisions of the SC members, enhances demand and provides a higher service level, which increases the SC profit. The contract is conditionally applicable under situations where the carbon emissions tax or lead time reduction costs become high.

    Keywords: Transportation lead time, Competition, Cooperative advertising, Transportation mode, Carbon emissions tax
  • مرضیه معراجی، امیر حسین ضیایی، مریم عرفانی، علی اکبر فتح علی زاده، مینا نوری*
    مقدمه
    حضور در کلاس درس ارتباط تنگاتنگی با پیشرفت تحصیلی و جلوگیری از افت تحصیلی دانشجو دارد در حالی که امروزه دانشجویان تمایلی برای حضور در کلاس ندارند لذا مطالعه ای با هدف تعیین عوامل موثر در حضور در کلاس های نظری از دیدگاه اساتید و دانشجویان دانشکده علوم پیراپزشکی انجام گردید.در مطالعه توصیفی- تحلیلی 38 تن از اساتید و 447 تن از دانشجویان دانشکده علوم پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مشارکت داشتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساز بود که مشتمل بر دو بخش اطلاعات دموگرافیک و بررسی عوامل حضور در کلاس در 4 حوزه استاد، دانشجو، محیط فیزیکی و محتوی درس بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده بود. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS18  مورد آنالیز قرار گرفتند.
    روش بررسی
    در مطالعه توصیفی- تحلیلی 38 تن از اساتید و 447 تن از دانشجویان دانشکده علوم پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد مشارکت داشتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساز بود که مشتمل بر دو بخش اطلاعات دموگرافیک و بررسی عوامل حضور در کلاس شامل 25 سوال در بخش اساتید و 27 سوال در پرسشنامه دانشجویان و در 4 حوزه استاد، دانشجو، محیط فیزیکی و محتوی درس بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم گردید. روایی محتوی پرسشنامه بعد از بررسی متون علمی مرتبط و توسط اساتید مجرب این حیطه و پایایی پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ مورد بررسی و ارزشیابی قرار گرفت. داده-های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS18  و آزمون های توصیفی مورد آنالیز قرار گرفتند.
    نتایج
    اساتید و دانشجویان شرکت کننده در این پژوهش به ترتیب با میانگین سنی39/9 ± 16/43 و 23/1 ± 64/21 بودند. طبق نظر اساتید و دانشجویان به ترتیب بیشترین اهمیت به روش تدریس و تسلط استاد (%7/73) و (%6/46) و کمترین اهمیت به عوامل محیطی همچون نور و حرارت (%9/7) و (%2/13) تعلق گرفت.
    نتیجه گیری
    یکی از مهمترین دلایل حضور موثر دانشجویان در کلاس های درس نظری ویژگی های مثبت اساتید می باشد، در نتیجه مدرسان می توانند با بهبود روش تدریس، بالا بردن سطح علمی و ایجاد رابطه مناسب با دانشجویان باعث حضور آنها در کلاس درس گردند.

    کلید واژگان: روش تدریس, ارتباط موثر, کلاس درس, دانشجویان علوم پزشکی
    Marzie Meraji, Amirhosein Ziaee, Maryam Erfani, Aliakbar Fathalizdeh, Mina Nouri*
    Introduction
    The presence in the classroom is closely linked to academic achievement and the prevention of student academic failure. This is while students are unwilling to attend class today. Therefore, study was conducted to determine the effective factors in their absence from the theoretical classes from the viewpoint of faculty members and students of Paramedical Sciences Faculty.
    Methods
    : In this descriptive-analytical study, 38 faculty members of Paramedical Sciences Faculty of Mashhad University of Medical Sciences and 447 students was participated The data gathering tool was a researcher-made questionnaire that it was included two parts of demographic information and attendance factors in the class including 25 questions in the faculty' questionnaire and 27 questions in the students' questionnaire and in the four areas of teacher, the student, the physical environment and  the content of course which were based on Likert scale.  The content validity of the questionnaire was evaluated after reviewing the relevant scientific texts and by qualified professors in this area and reliability of the questionnaire was calculated by Cronbach's alpha. Data were analyzed using SPSS18 software and descriptive tests.
    Result
    The professors and students participating in this study were with an average age of (43.16 ± 9.39) and (21.64 ± 1.21). According to the opinion of faculty members and students, the most important factors were the teacher's teaching and mastery (73.7%) and (46.6%), respectively,  The least importance was attached to environmental factors such as light (7.9%) and heat (13.2%).
    Conclusion
    One of the most important reasons for the effective presence of students in theoretical classes is the positive qualities of professors, As a result, they can improve their teaching methods, raise their level of science, and create an appropriate relationship with students so interested them present in the classroom.
    Keywords: Teaching method, Effective relationship, classroom, Medical students
  • Mohsen Asadinezhad, Mohammad Taghi Bahreyni Toossi*, Mina Nouri
    Introduction
    International Commission on Radiological Protection introduced three basic principles of radiation protection, namely justification, optimization, and dose limit. Medical exposure has no dose limits, and generally, diagnostic reference levels are used as a tool for optimization of patient protection.
    Material and
    Methods
    Dosimetry was performed on 20 CT scanners located in 14 cities in 12 provinces of Iran. A calibrated pencil-shaped ionization chamber, standard head and body CT dosimetry phantoms and a radiation monitor were used to determine and calculate Computed Tomography Dose Index (CTDI) and Dose Length Product (DLP). The DLP-based estimates of effective dose were derived using effective dose conversion coefficients.
    Results
    The nCTDIw values for head phantoms fell within the range of 22.05-168.38 and 43.77-426.69 µGy/mAs for 5 and 10mm slice thicknesses, respectively. These values for body phantom were 4.65-146.39 and 9.43-308.92 µGy/mAs for 5 and 10mm slice thicknesses, respectively. The third quartile of CTDIvol and DLP values for head CT examinations were 49.85 mGy and 1161.00 mGy-cm, respectively. The body CT examinations had the values of 8.89 mGy and 370.97 mGy-cm, respectively. The findings of this study revealed that the above-mentioned values can be considered as national diagnostic reference levels for head and body CT examinations in Iran.
    Conclusion
    The results of the current study suggested that there is a need to re-assess DRLs for CT examinations at regular time intervals by the appropriate regulatory authority which can improve the continuous performance of CT scanners in Iran.
    Keywords: Computed Tomography, Iran, Radiation Dosimetry
  • Seyyed, Mahdi Hosseini, Motlagh *, Parvin Pazari, Mina Nouri
    In this paper, we explore the issue of coordination in a manufacturer-retailer supply chain where the manufacturer is socially responsible and invests in CSR activities. On the other hand, the retailer invests in promotional efforts and uses a periodic review order-up-to policy for replenishing items. First, the decentralized decision-making structure is modeled to calculate the minimum acceptable level for the members profit to accept coordination. Then, the centralized structure is formulated to obtain the benchmark solutions for the whole supply chain profitability. Afterwards, a cost-sharing (CS) contract is proposed to persuade the members to accept the centralized decision-making structure and to follow the benchmark solutions. The results of the sensitivity analyses demonstrated that the proposed coordination model is beneficial from three aspects, i. e. economic, environmental and social viewpoint, compared to the decentralized model. Furthermore, some outstanding managerial insights are provided which further illustrates the applicability of the proposed model.
    Keywords: supply chain coordination, corporate social responsibility, promotional efforts, periodic review order-up-to policy, cost-sharing contract
  • قربان صفاییان، یعقوب زنگنه، فهیمه مینایی، مینا نوری *، رقیه پناهی لایین
    زمینه و هدف
    یکی از جنبه های برجسته عدالت اجتماعی، توزیع فضایی متعادل امکانات و خدمات مختلف، به ویژه خدمات بهداشتی و درمانی است، چرا که دسترسی مناسب و سریع به این خدمات نقش اصلی را در تامین سلامت افراد جامعه ایفا می کند. گام نخست برای برنامه ریزی جهت توزیع فضایی عادلانه خدمات بهداشتی، تعیین سطح برخورداری مناطق مختلف از این امکانات است. پژوهش حاضر با هدف تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان خراسان بر اساس شاخص های بهداشتی– درمانی انجام گرفته است.
    روش پژوهش: مطالعه حاضر، مطالعه ای تحلیلی بود، به این ترتیب که با به کارگیری 2 روش تاکسونومی عددی و روش موریس و با استفاده از 15 شاخص بهداشتی– درمانی، سطح توسعه یافتگی 24 شهرستان استان خراسان رضوی تعیین و رتبه بندی شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و به روش کتابخانه ای از طریق مراکز درمانی و شبکه های بهداشت شهرستان ها به دست آمد.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد که بر اساس هر 2 روش تاکسونومی عددی و روش موریس شهرستان چناران از شهرستان های با توسعه یافتگی بالا و شهرستان های جوین، جغتای، زاوه و بینالود از شهرستان های با سطح توسعه یافتگی پایین بودند.
    نتیجه گیری
    شهرستان های استان خراسان رضوی از نظر توسعه یافتگی در یک سطح نبوده و اختلاف فاحشی در ضریب موریس و روش تاکسونومی عددی مشهود می باشد. پیشنهاد می گردد به منظور ایجاد توازن در خدمات بهداشتی و درمانی، شهرستان های کمتر توسعه یافته مورد توجه مسئولین قرار گیرد و منابع و بودجه مناسبی به آن ها تخصیص داده شود.
    کلید واژگان: توسعه یافتگی, شاخص بهداشتی درمانی, روش تاکسونومی عددی, ضریب موریس
    Ghorban Safaeian, Yaqoub Zanganeh, Fahimeh Minaei, Mina Nouri *, Roghaye Panahi Laeen
    Background
    One of the outstanding aspects of social justice is the balanced distribution of various facilities and services, especially health services, because proper and quick access to these services plays a key role in providing community health. The first step in planning for a fair distribution of health services is to determine the level of access to these facilities. The present study was conducted to determine the development degree of cities in Khorasan Razavi province based on health indicators.
    Methods
    In this analytic study 2 methods of numerical taxonomy and Mauritius method and 15 health-therapeutic indicators were utilized to determine and rank the level of development in 24 districts of Khorasan Razavi province. The data were gathered using researcher made questionnaire and by a library method in health centers of cities.
    Results
    The results of this study indicate that based on both methods of numerical taxonomy and Mauritius method, Chenaran area is among the developed cities and the cities of Jouvein, Goghatay, Zavve and Binalood have low level of development.
    Conclusion
    The cities of Khorasan Razavi province were not at the same level of development, and there was a significant difference between the Mauritius coefficient and the numerical taxonomic method. It is suggested that less developed cities should be considered by authorities to provide a balance in health services, and appropriate resources and funds should be allocated to them.
    Keywords: Development, Health indicator, Mauritius coefficient, Numerical taxonomy
  • Ashkan Salajegheh, Mehdi Hoseini, Mina Nouri, Rasool Dehghani Soltani, Yaser Masoumi Ardakani
    Introduction
    It has long been known that ionizing radiation can lead to detrimental effects in normal cells. In this light, Radioprotective chemicals have been used to decrease morbidity or mortality caused by ionizing irradiation. This study aimed to evaluate the radio-protective effect of N-acetylcysteineagainst radiation-induced mortality in male mice.
    Materials And Methods
    52 healthy male mice were divided into four groups including NAC before irradiation (1), irradiation (2), NAC after irradiation (3) NAC before irradiation (4) and control. Three groups were treated orally with 100 mg/ kg of NAC. Gamma irradiation was performed at 8 Gy using a Co-60 machine. Kaplan-Meier method and the log-rank test were performed, using SPSS version 16. The significance level was considered to be 0.05.
    Results
    The statistical analysis revealed a significant difference between the test and control groups (P>0.05). The percentage of survival after 30 days was 46.2% for the irradiation group (1). In addition, the percentage of decreased lifespan was calculated at 5.90%, 23.60% and 17.93% for the first-third groups, respectively.
    Conclusion
    Results revealed lack of effectiveness of treatment with NAC after lethal dose. These results suggested that application of NAC for mice before irradiation protected them from the lethal effects of whole-body irradiation.
    Keywords: Gamma-Irradiation, Radioprotective, N-Acetylcysteine, Radiation Sickness
  • سید حمید خداداد حسینی، پریسا ریاحی، مینا نوری
    نوآوری مسیرحرکت به سوی جامعه دانشی را می سازد. متداول ترین رویکرد پیشبرد نوآوری، توجه به فعالیت های تحقیق و توسعه و فناوری های پیشرفته است. این واقعیت که سهم بنگاه های صنعتی دارای فناوری های متوسط و پایین در تولید و رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه بسیار بیشتر از بخش فناوری پیشرفته است، تناسب این رویکرد با شرایط کشورهای در حال توسعه زیر سئوال می رود بویژه آن که نوآوری پدیده ای فراگیر است و در تمام بخش ها صرفنظر از نوع فناوری می تواند ظهور کند. کمبود توجه سیاست گذاران به بنگاه های دارای فناوری متوسط و پایین موجب افزایش عقب ماندگی آنها شده و شکاف فناوری کشورهای در حال توسعه را بیشتر می کند. در این مطالعه با پیش فرض ضرورت ارتقاء نوآوری در کلیه بخش های اقتصادی و با توجه به ساختار غالب صنعتی هر کشور، تلاش شده تا از طریق بررسی دیدگاه های نظری و مطالعات تجربی، استراتژی های مناسب نوآوری در کشورهای در حال توسعه تشخیص داده شود. پس از استخراج چارچوب سیاستی مناسب، به بررسی سیاست های برنامه های پنج گانه توسعه ایران پرداخته و پیشنهاداتی برای بهبود سیاست های نوآوری ایران ارائه شده است. نتایج تحلیل محتوی این اسناد نشان دهنده وجود اریب عرضه محور و عدم توجه کافی به بخش های فناوری متوسط و پایین در سیاست های نوآوری ایران است.
    کلید واژگان: سیاست نوآوری, سیستم نوآوری, فناوری های متوسط و پایین, کشورهای در حال توسعه, برنامه های توسعه اقتصادی ایران
    Seyed Hamid Khodadad Hosseini *, Parisa Riahi, Mina Nouri
    Innovation is considered the path towards the knowledge society. The most popular approach to promoting innovation, is investment in research and development of high technologies. However, the sum of contributions of low and medium technology-based firms to the total production and economic growth in the developing countries is much higher than the contributions of the high technology sectors. The inadequate attention of policymakers to the technological development of the low and medium technology-based firms could cause more underdevelopment, and as a result the technology gap in developing countries will become wider. In this study, given the need to promote innovation in all economic sectors, according to the dominant industrial structure of each country, with the review of theoretical perspectives and empirical studies, innovation strategies in developing countries especially in sectors with medium and low technology are categorized. By extracting the appropriate policy framework, policies of Iran's economic development plans have been reviewed and suggestions for improving innovation policy are presented. The results of content analysis of plans indicate the bias of supply-driven approach and lack of sufficient attention to the low and medium technology sectors in Iran's innovation policies.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال