mitra mohammadi
-
زمینه و هدف
امروزه تولیدات صنعت مرغداری در سبد غذایی مردم، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است . این صنعت علی رغم مزایای اقتصادی و افزایش روزافزون آن، چالش های زیست محیطی فراوانی ازجمله آلودگی هوا به همراه داشته است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی آلودگی هوای مرغداری در یک دوره ی رشدی با استفاده از تکنیک های آماری و تعیین کارایی سیستم یونیزاسیون هیبریدی در کاهش آلاینده های هوای این صنعت می باشد.
مواد و روش هااین تحقیق در یک مرغداری آزمایشی با استفاده از دستگاه یونیزاسیون بی پلار هیبریدی جهت کاهش ذرات معلق، آمونیاک، سولفید هیدروژن و میکروارگانیزم ها انجام گرفت. تاثیر سه پارامتر غلظت یون های منفی، میزان رطوبت و تهویه با دو سطح در دو تکرار بر کارایی سیستم مورد بررسی قرار گرفت. سپس داده ها با کمک نرم افزارهای SPSS و MSTAT-C و استفاده از روش های آماری آنووا و کروسکال والیس، در سطح معنی داری 1%، 5% و 10% تجزیه وتحلیل گردید.
یافته هانتایج نشان داد که بیشترین مقدار کاهش ذرات معلق (88/40% PM2.5 و 91/31% PM10) توسط دستگاه مذکور مربوط به تیمار3 (حداقل میزان رطوبت و حداکثر یون و تهویه خاموش) در سطح اطمینان 90% و 95% و 99% بوده است. بیشترین میزان کاهش آمونیاک نیز مربوط به تیمار 3 با میانگین رتبه 13/50و حذف کامل سولفیدهیدروژن مربوط به تیمار 4 (حداکثر یون، حداقل رطوبت و تهویه روشن) با میانگین رتبه 14/50در سطح معناداری 10% بود. بیشترین مقدار کاهش میکروارگانیزم ها نیز مربوط به روز سوم با درجه ی یونیزاسیون 7 کیلوولت، تهویه خاموش و رطوبت 30% (تیمار 3)، می باشد.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که با افزایش غلظت یون های منفی تولیدشده توسط دستگاه یونیزاسیون، تفاوت معناداری در کاهش آلاینده های مذکور توسط این سیستم در هوای مرغداری ایجاد می شود. لذا استفاده از سیستم یونیزاسیون بی پلار هیبریدی برای بهبود کیفیت هوای سالن های مرغداری، توصیه می گردد.
کلید واژگان: ذرات معلق, آمونیاک, سولفید هیدروژن, میکروارگانیزم ها, آلودگی مراکز پرورش جوجه های گوشتیBackground and PurposePoultry production is crucial in the global food supply chain. However, despite its economic benefits, the industry poses significant environmental challenges, notably air pollution. This study aims to evaluate air pollution in poultry farms throughout a growth cycle using statistical techniques and assess the effectiveness of a hybrid bipolar ionization system in mitigating air pollutants in this sector.
Materials and MethodsThis research was carried out at an experimental poultry farm equipped with a hybrid bipolar ionization system to reduce particulate matter (PM), ammonia (NH₃), hydrogen sulfide (H₂S), and airborne microorganisms. The study examined the effects of three factors—negative ion concentration, humidity, and ventilation—at two levels, with two replications. The data were analyzed using SPSS and MSTAT-C software, employing analysis of variance (ANOVA) and the Kruskal-Wallis test at significance levels of 1%, 5%, and 10%.
ResultsThe results revealed that the most substantial reduction in particulate matter was achieved in Treatment 3 (low humidity, high ion concentration, and ventilation off), with reductions of 40.88% for PM₂.₅ and 31.91% for PM₁₀, at confidence levels of 90%, 95%, and 99%. The highest reduction in ammonia levels was also observed in Treatment 3, with a mean rank of 50.13. Complete elimination of hydrogen sulfide was observed in Treatment 4 (high ion concentration, low humidity, and ventilation on), with a mean rank of 50.14 at the 10% significance level. Maximum reduction of microorganisms occurred on day 3, with an ionization level of 7 kV, ventilation off, and 30% humidity (Treatment 3).
ConclusionThe study confirms that increasing the concentration of negative ions generated by the ionization system significantly reduces the concentration of airborne pollutants in poultry farms. Therefore, implementing a hybrid bipolar ionization system is recommended to enhance air quality in poultry houses. Open Access Policy: This is an open access article under the terms of the Creative Commons Attribution License, which permits use, distribution and reproduction in any medium, provided the original work is properly cited. To view a copy of this licence, visit https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/
Keywords: Particulate Matter, Ammonia, Hydrogen Sulfide, Microorganisms, Poultry Farm Pollution -
زمینه و هدف
آلودگی هوا یکی از مهم ترین مشکلات قرن حاضر است که سلامت انسان را تهدید می کند. آلودگی هوا باعث ایجاد طیف گسترده ای از اثرات حاد و مزمن سلامتی از ناهنجاری های فیزیولوژیکی خفیف تا مرگ ناشی از بیماری های قلبی و تنفسی می شود. هدف از انجام این مطالعه اندازه گیری آلاینده های هوا شامل منوکسید کربن (CO)، دی اکسید گوگرد (SO2)، ذرات معلق کم تر از 5/2 میکرون (PM2.5)، و ذرات معلق کم تر از 10 میکرون (PM10) در محل زیر گذر حرم مطهر می باشد.
روش بررسیاین مطالعه تحلیلی-توصیفی می باشد. طی 8 ماه 224 نمونه برای هر کدام از آلاینده های CO ،SO2 ، PM2.5 و PM10 از سه ایستگاه با دوبار تکرار انجام شد. آلاینده CO در ساعت 9 صبح و 1 بعد از ظهر تکرار شد و سایر آلاینده ها در ساعت یک بعد از ظهر در سه ایستگاه زیر گذر حرم مطهر رضوی اندازه گیری شد. اندازه گیری CO توسط دستگاه قرائت مستقیم مجهز به سنسور الکتروشیمیایی (Multi- RAE)، SO2 با روش شیمیایی (آب اکسیژنه) و همچنین اندازه گیری ذرات معلق با دستگاه Haz-Dust مدل EPAM5000 انجام شد. شاخص کیفیت هوا (AQI) برای آلاینده های مورد بررسی (CO، SO2، PM2.5، و PM10) با استفاده از روش میان یابی خطی طبق استانداردها ملی کیفیت هوای آزاد (NAAQS) محاسبه شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل و رسم نمودار با Excel انجام گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که همبستگی بین سری های زمانی قابل قبول و رابطه قوی بین رویش و متغیرهای اقلیمی وجود دارد. تفاوت معنی داری بین هر سه منطقه وجود داشته و در میان بند بیشترین رویش قطری به دست آمده است. بررسی رابطه متغیرهای اقلیمی و رویش قطری نیز نشان داد که در منطقه پایین بند، عوامل دما و رطوبت نسبی به ترتیب همبستگی منفی (571/0-) و مثبت (734/0) معنی داری با رویش دارند. در منطقه میان بند نیز همین متغیرها معنی دار بودند. در منطقه بالابند، هیچکدام از متغیرهای اقلیمی ارتباط معنی داری با رویش نشان ندادند.
بحث و نتیجه گیریکیفیت هوای زیرگذر در بازه زمانی مورد مطالعه ناسالم است. نتایج این مطالعه کمک می کند تا داده های کیفیت زیرگذر حرم مطهر امام رضا ناشی از اثرات انسانی روی سلامت انسان تدوین شود.
کلید واژگان: آلاینده های معیار, زیر گذر حرم مطهر, کیفیت هوا, مشهد.Background and ObjectivesAir pollution is one of the most important problems of this century, which threats human health. Air pollution causes wide spectrum acute and chronic effects of health from slight physiological disorders to death from cardiovascular and respiratory diseases. The objective of this study was to measure concentration of air pollutants (CO, SO2, PM2.5, and PM10) in underpass of Emam Reza Holy Shrine, Mashhad in March 2016- Oct 2016.
Materials and MethodsThis Study was a descriptive–analytic study. To determine the concentration of pollutants, 224 samples were collected during 8 month. CO was measured by real time monitoring instrument, Multi-RAE equipped by electrochemical sensor. Furtheremore, SO2 was measured by chemical method (H2O2 method). PM2.5 and PM10 were collected using Haz-Dust, EPAM5000 model. Then, Air Quality Index (AQI) was calculated based on the criteria pollutants’ levels (CO, SO2, PM2.5, and PM10) for three cities through linear interpolation and was classified into describing classes according to tables of National Ambient Air Quality Standards (NAAQS). Data analysis was performed with Excel and SPSS 16 software.
FindingsThe most concentrations for CO (22.31 ppm), SO2 (41.26 ppb), PM2.5 (128.5 μg/m3), and PM10 (165.25 μg/m3) were in Shairazi station. The results showed that the AQI in this station was higher than Iran’s environmental protection agency standards (AQI>100).
ConclusionThe air quality of the underpass of Emam Reza Holy Shrine was unhealthy in March 2016- Oct 2016. The results of the present study aimed to provide data from underpass of Emam Reza Holy Shrine as indicators of anthropogenic impacts on human health.
Keywords: Criteria Pollutants, Underpass Of Emam Reza Holy Shrine, Air Quality, Mashhad -
زمینه و هدف
با رشد جمعیت در شهرها و افزایش رشد صنعت و تکنولوژی، آلودگی صوت همواره رو به افزایش است. بروز بیماری کرونا و ایجاد محدودیت های ناشی از آن در دنیا و ایران از جمله شرایطی بود که باعث ایجاد تغییرات شدیدی در زندگی روزمره مردم گردید که فرصت ارزیابی تغییرات محیط صوتی را فراهم نمود. لذا این مطالعه با هدف بررسی تغییرات تراز صدا در یکی از تقاطعات مهم شهر مشهد در قبل از شیوع بیماری و در زمان ایجاد محدودیت های ناشی از آن انجام شده است.
مواد و روش هااین مطالعه در ابتدا به بررسی وضعیت تراز معادل صوت به تفکیک (فروردین ماه 1398 و 1399) در چهار راه شهدای مشهد بدون در نظر گرفتن هرگونه شرایط خاص پرداخته و در بخش دوم مقایسه شاخص های مختلف صوت در بازه های زمانی مختلف، بر اساس آنالیز آماری ویلکاکسون و با استفاده از نرم افزار SPSS، نسخه 22 در قبل از بروز بیماری (فروردین 1398) و در زمان ایجاد محدودیت های ناشی از شیوع آن (فروردین 1399) انجام شد.
یافته هادر بخش اول مطالعه میانگین Leq ساعتی در فروردین 1398و 1399 به ترتیب70/48 و 70/39 دسی بل بود و نتایج بخش دوم حاکی از معنادار بودن تفاوت در میانگین تراز معادل صوت در دو بازه مطالعاتی می باشد. تراز معادل حداکثر (LMax) و حداقل (Lmin) در زمان شیوع کرونا نسبت به زمان قبل از بیماری به ترتیب0/16 و 0/08دسی بل کاهش یافته است. در ساعات منع تردد شبانه یعنی 21 الی 03 شب در فروردین 1399 نیز میزان تراز معادل صدا به میزان 0/09 دسی بل نسبت به سال 1398 کاهش پیدا کرده است.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که تقاطع چهارراه شهدای مشهد در زمان قبل از بروز بیماری از تراز معادل صوتی بالاتر از حد استانداردهای ملی بوده است. این در حالی است که در سال شیوع بیماری به دلیل کاهش حجم فعالیت های اقتصادی در زمان اوج محدودیت های کرونایی، میزان آلودگی صوتی اگرچه نسبت به سال 1398 کاهش داشته است، اما تراز معادل صوت همچنان نسبت به استانداردهای سازمان حفاظت محیط زیست بالاتر بود و به عبارتی آلودگی صوت در تقاطع مذکور همچنان وجود داشته است. به نظر می رسد بررسی دلایل این موضوع نیاز به انجام تحقیقات بیشتر مانند مدل سازی ترافیکی، تعیین سیاهه انتشار آلودگی صوت، بررسی رابطه بین کاربری ها و آلودگی صدا و تاثیر شرایط آب و هوایی بر میزان تراز صدا دارد.
کلید واژگان: آلودگی صوتی, محدودیت اجتماعی, کرونا ویروس, تراز معادل صوت, آزمون ویلکاکسونBackground and PurposeIncreasing population growth and technological advancements in cities inevitably result in rising noise pollution levels. The emergence of the coronavirus disease worldwide, including Iran, has significantly altered people's daily lives. This has presented a unique opportunity to assess changes in sound levels. Therefore, this study aims to investigate sound level variations before the outbreak and during the COVID-19 restrictions at a pivotal intersection in Mashhad.
Materials and MethodsThe initial segment of this study examined the sound equivalent level in April 2018 and 2019 without considering any specific circumstances at the Shohada crossroad. In the second segment, employing SPSS22 software and the Wilcoxon test, we compared the alterations in various sound level indicators before the disease prevalence (April 2018) and during the restrictions (April 2019).
ResultsThe results of the first part of the study revealed that the hourly equivalent sound level (Leq) in April 2018 and 2019 was 70.48 and 70.39 dB, respectively. The results of the second part indicated a significant difference between the two periods under investigation in terms of equivalent sound levels. The maximum and minimum sound equivalent levels (LMax, Lmin) reduction during the disease outbreak compared to the pre-outbreak period was 0.16 and 0.08 dB, respectively. Additionally, during the night curfew hours (21-03) in April 2019, the sound equivalent level decreased by 0.09 dB compared to 2018.
ConclusionThe findings of this study demonstrate that the equivalent sound level at the Shohada crossroad in Mashhad exceeded national standards before the disease prevalence. However, noise pollution levels have decreased due to decreased economic activities during the outbreak and the associated restrictions. Nonetheless, the equivalent sound level still surpasses the established standards, indicating that noise pollution at the mentioned intersection persists. Further research is warranted on this subject, encompassing traffic modeling, noise pollution emission inventories, establishing links between land use patterns and noise pollution, and the influence of weather conditions on sound levels.
Keywords: Noise Pollution, Social Restriction, Coronavirus, Equivalent Noise Level, Wilcoxon Test -
Background
Regular exercise is beneficial for children and teenagers in terms of physical and mental health, but it is crucial to acknowledge the potential for injuries and the lack of extensive research on the prevalence and consequences of sports-related injuries in this age group.
ObjectivesThis study aims to investigate the occurrence of sports injuries and assess how they may affect students' mental and physical well-being.
MethodsThe current study was cross-sectional research conducted in Hamedan City from 1401 to 1402. The statistical population of this study consisted of students who participated in team sports. A total of 153 students, with an average age of 14.1 ± 2.8, were selected as the study population. The quality of life was assessed using the SF36 scale, while physical and mental health were evaluated using the PROMIS-2 scales. The collected data were analyzed using SPSS version 21 software and the independent t-test statistical method, with a significance level set at 0.05.
ResultsThe research results have shown that 24.2% of student-athletes in Hamedan City suffer from sports injuries in at least one part of their body. The areas that most commonly affected were the feet and toes (16.2%), ankles (13.5%), and knees (10.8%). Furthermore, the findings from the research indicate that student-athletes with a previous history of sports injuries had a significantly lower average quality of life, physical health, social functioning, and pain interference compared to those who had not experienced such injuries (P < 0.05).
ConclusionsSports injuries are common among student-athletes who participate in team sports, and they can significantly affect both their physical and social well-being. Such injuries can have a detrimental impact on the daily lives and social interactions of adolescent athletes. Therefore, health professionals must be fully aware of these repercussions and make them a key focus when managing sports injuries.
Keywords: Sports Injuries, Mental Health, Physical Health, Student Athletes -
BackgroundThe aim of this study was determination of the quantity and quality of construction and demolition waste materials in Kermanshah city, Iran.MethodsThis descriptive cross-sectional research was carried out on eight urban areas in Kermanshah city from April to December in 2018. Due to the fact that in winter season, the C&D rate in Kermanshah is very low, data were not included in the study. Parameters of weight, volume, and density were calculated and presented in a seasonal average. The descriptive statistics were used to analyze the data in SPSS and Excel software.ResultsMore than 372.62 ton of waste materials were generated during the study, and the amount of concrete, bricks, soil, plaster, stone, ceramic, asphalt, and glass were approximately 31.49, 26.09, 23.45, 10.7, 3.37, 2.79, 2.07, and 0.0003%, respectively. According to the results, ferrous and non-ferrous metals, wood, plastic, paper, and cardboard have been recycled and sold due to their high economic value. Therefore, they were not in the C&D waste or were very little.ConclusionWith regards to the high volume of C&D waste generated, setting laws and regulations to reduce C&D waste should be considered to control optimally and efficiently the processes of production, collection, transportation, disposal, and recycling of waste.Keywords: Construction, demolition waste, Generation, Classification
-
زمینه و هدف
80 درصد از آلودگی هوا در مناطق شهری به وسایل نقلیه سنگین و جمعی باز می گردد. هدف ازانجام این مطالعه بررسی میزان آلاینده های CO2 CO ,HC,NOX,انواع خودروهای دیزلی و ارتباط آنها با عمر خودرو، می باشد.
مواد وروش هااز بین تمام خودروهای دیزلی در مشهدکه 5861 خودرو می باشد تعداد425 خودرو به صورت تصادفی انتخاب و پس از ثبت سال تولید خودرو ، با استفاده از دستگاه آلاینده سنج پنج گاز NDIR OPTIMA7 در حالت موتور روشن (درجا کار کردن موتور)، میزان آلایندگی مورد سنجش قرار گرفت . نمونه گیریها در بازه زمانی 15 آذر سال1396 تا 9 اردیبهشت ماه سال 1397 به طور پیوسته(به استثنای یکم تا چهارم فروردین ماه) در ساعت 9 تا 12 و 15 تا 20 انجام شد و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای آماری ارتباط این آلاینده ها با عمر خودرو مورد بررسی قرارگرفت.
یافته هابا توجه به میزان sig(0.05< 0.531 (P= بین عمرخودرو و مونوکسید کربن ، میزان sig (0.05< 0.571 (P= بین عمرخودرو میزان هیدروکربن، میزانsig(0.05< 0.153p=) بین عمرخودرو و دی اکسید کربن خروجی ومیزانsig (0.05< 029. 0p=) بین عمر خودرو واکسیدهای ازت ارتباط معناداری وجود ندارد . بحث : بین سال ساخت خودرو و آلاینده CO2 و NOX همبستگی معکوس وجوددارد بطوریکه هرچه سال ساخت خودرو بالاتر باشد میزان دی اکسید کربن واکسیدهای ازت کمتر می باشد.و بین آلاینده HC و CO همبستگی مثبت وجود دارد.
نتیجه گیریمقدار سطح معنی داری (sig) بین عمر خودرو و همه آلاینده ها ، از 05/0 بیشتر است، بنابراین بین عمر خودرو و همه آلایندگی گازهای خروجی رابطه معناداری از نظر آماری وجود ندارد. لذا باید با اخذ روش های مدیریتی صحیح ازمیزان آلودگی هوا توسط خودروهای دیزلی کاسته شود.
کلید واژگان: اکسیدهای نیتروژن, آلودگی هوا, خودروهای دیزلی, عمر خودرو, هیدروکربن هاBackground and Purpose80% of air pollution in urban areas comes from heavy vehicles. The purpose of this study is to investigate the amount of CO2 , CO, HC, NOX pollutants, types of diesel cars and their relationship with the life of the car.
Materials and MethodsIn this study, out of all diesel cars in Mashhad, which is 5861 cars, 425 cars were randomly selected and after recording the year of car production, using OPTIMA7 NDIR five-gas pollutant device in bright engine mode (Engine operation). Sampling was performed continuously (except for the first to the fourth of April) in the period of December 6, 2017 to May 9, 2017 at nine to twelve and fifteen to twenty o’clock and Then, using SPSS software and statistical tests. The relationship between these pollutants and vehicle life was investigated.
ResultsAccording to the amount of sig (p=0/531>0/05) between the life of the car and carbon monoxide, the amount of sig (p=0/571>0/05) between the life of the car and the amount of hydrocarbon, the amount of sig (p=0/153>0/05) between the life of the car and carbon dioxide output and the amount of p=0/290>0/05 (sig) there is no significant relationship between car life and nitrogen oxides. There is an inverse correlation between the car’s year of manufacture and CO2 and NOX pollutants, So that the higher the car’s year of manufacture, the lower the amount of carbon dioxide and nitrogen oxides. And there is a positive correlation between HC and CO pollutants.
ConclusionThe significant level value (sig) between car life and all pollutants is greater than 0.05, so there is no statistically significant relationship between car life and all exhaust gas pollution. Therefore, the amount of air pollution by diesel cars should be reduced by taking correct management methods.
Keywords: Nitrogen oxides, Air pollution, Diesel cars, Car life, Hydrocarbons -
Background
Studies suggest that sulfur may react with plants or monocellular organisms, such as fungi, to produce toxic agents. It has been theorized that sulfur enters cells and affects their respiration. This study reports on a phototroph development that leads to the diminution and/or production of sulfur and release of hydrogen sulfide from public ponds.
MethodsThis study was conducted in anoxic stabilization ponds at a dimension of 1×0.25×1 (m), with a hydraulic retention time of 6 days. The ponds’ water was tested during the dark and light cycles. The experiments were carried out by factorial design and measured three variables: volumetric organic loading, sulphate concentrations and temperature.
ResultsCyanobacteria and Rhodobacter species were the most abundant phototroph cellular organisms. The mean value of total sulfur and un-ionized hydrogen sulfide concentration were 74 mg/L and 21 mg/L, respectively, at the volumetric organic loading of 100 g BOD5/m3 per day. The efficiencies of biochemical and chemical oxygen removal were 71.9% and 59.1%, respectively. The mean proliferation rate of photosynthetic sulfur bacteria was 3.4×106 cells/ml.
Conclusionphotosynthetic sulfur bacteria significantly reduced the sulfur concentration generated in the ponds. The illumination of bright light enhanced the sulfur reduction by the photosynthetic sulfur bacteria in the wastewater of the anoxic stabilization ponds.
Keywords: Algae, Anoxic ponds, Biochemical oxygen demand, Organic loading sulfur, Photosynthetic sulfur bacteria -
Pollution, Volume:8 Issue: 4, Autumn 2022, PP 1250 -1265The time series model has been exploited to estimate the relationship between meteorological variables and air in Mashhad with respiratory mortality. For this purpose, data on respiratory mortality was based on data recorded on March 2014 to 2015. In order to investigate the effect of meteorological variables and air pollution values on respiratory mortality, the Box- Jenkins time series model has been utilized. Moreover, the effect of age and seasons on the number of respiratory deaths was assessed by the linear regression and ANOVA test. The fit of the final model to determining the monthly relationship between meteorological variables and air pollutants with the number of respiratory mortalities is a (1,0,2) ARIMA. In the monthly survey, temperature and rainfall have the inverse relationship and pressure has the direct relationship with the average of 7.4, 3.2, and 17.42 on the respiratory mortality. It was also found direct relationship between the mortality from respiratory diseases and CO and O3 and inverse relationship with SO2, NO2 and PM2.5 pollutants with an average of 67.40, 17.42, 17.89, 6.83, and 0.68, respectively. Also, the results of this study indicate that older people are more likely to be affected by the inappropriate status of air quality by 0.37%. The results showed a significant difference between respiratory mortality in different seasons of the year, and the highest number of deaths occurred in the winter.Keywords: Air pollutants, meteorological variables, respiratory disease, Mortality, and Time Series Model
-
بررسی رابطه بین تدریس تحول آفرین و نوآوری کاری با نقش واسطه ای مشارکت کاری در دبیران دوره متوسطه اولهدف
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین تدریس تحول آفرین و نوآوری کاری با نقش واسطه ای مشارکت کاری در دبیران دوره متوسطه اول شهر کرمانشاه بوده است.
روشروش طرح پژوهشی حاضر، با توجه به هدف آن از نوع کاربردی و شیوه ی اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری این پژوهش دبیران دوره ی متوسطه اول مشغول به تدریس در سطح شهر کرمانشاه به صورت تقریبی، تعداد 967 نفر در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل داده اند که بر اساس جدول مورگان، تعداد 276 نفر به روش تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزارهای مورد استفاده پژوهش، پرسشنامه های تدریس تحول آفرین (TTQ) بوچامپ و همکاران (2010)؛ پرسشنامه نوآوری و کسب و کار اصلی سازمان مقیمی (1390) و پرسشنامه مشارکت کاری توماس لاداهل و کنجر (1965) استفاده گردیده است.
یافته ها:
نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری نشان دادند که بین تدریس تحول آفرین با نوآوری کاری با نقش واسطه ای مشارکت کاری رابطه وجود دارد. تدریس تحول آفرین بر نوآوری کاری، اثر مستقیم دارد. مشارکت کاری بر نوآوری کاری، اثر مستقیم دارد. تدریس تحول آفرین بر مشارکت کاری، اثر مستقیم دارد.
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می گردد که مسیولان آموزش و پرورش با فراهم آوردن امکانات و شرایط لازم برای تشکیل گروه های کاری دبیران در جهت مشارکت کاری و تبادل نظر در مورد روش های تدریس تحول آفرین و ایجاد نوآوری های کاری آنان بکوشند تا بتوانند آموزش نوآورانه تری برای دانش آموزان خلق کنند.
کلید واژگان: تدریس تحول آفرین, نوآوری کاری, مشارکت کاری, دبیرانPurposeThe purpose of this study was to investigate the relationship between transformative teaching and work innovation with the mediating role of work participation in Middle school teachers in Kermanshah.
MethodThe method of the study design is descriptive-correlational and a component of applied research. The statistical population of this study is the teaching of Middle school teachers in the city of Kermanshah approximately 967 people in the academic year 2020-2011, which according to Morgan table, 276 randomly clustered as a sample were. The instruments study used were the: Transformational Teaching Questionnaire (TTQ) of Bojamp et al. (2010); The Innovation and Main Business Questionnaire of Moghimi Organization (2011) and Thomas Ladahl & Kunger (1965) Business Participation Questionnaire were used.
ResultsTo analyze the data, descriptive statistical indices such as mean and standard deviation and inferential statistical tests including confirmatory factor analysis and structural equation meddling with partial least squares (PLS) approach were used by smart PLS software. The results indicate that there is a relationship between transformational teaching and work innovation with the mediating role of work participation. Transformational teaching has a direct effect on job innovation. Work participation has a direct effect on work innovation. Transformational teaching has a direct effect on work participation.
ConclusionAccording to the obtained results it is suggested that education officials will draw by providing the necessary facilities and conditions for the formation of teachers' work groups to participate and discuss their teaching methods and create their innovations to create more innovative training for students.
Keywords: Transformational Teaching, Work innovation, work Participation, teachers -
مطالعه حاضر با هدف، تعیین تاثیر متمرکز کردن توجه بر رفتار چشم ساکن و دقت اجرا در مهارت پرتاب دارت می باشد. بدین منظور 20 دانشجوی پسر مبتدی در دارت (دامنه سنی 22-19 سال) به طور داوطلبانه انتخاب شدند.تمام شرکت کنندگان به صورت کانتربالانس دستورالعمل های توجه بیرونی و درونی را اجرا کردند. بدین صورت که، ابتدا شرکت کنندگان 10 کوشش را در حالت پایه (بدون دستورالعمل توجهی) انجام دادند. سپس بصورت کانتربالانس در مجموع 20 کوشش تمرینی را در دو شرایط راهبردهای توجه بیرونی و درونی اجرا نمودند. در تمامی کوشش ها اطلاعات سیستم بینایی با استفاده از دستگاه ردیابی چشم ثبت گردید و برای اندازه گیری دقت از فرمول خطای شعاعی استفاده شد. داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس درون گروهی با اندازه گیری تکراری تحلیل شد (05/0 =P) یافته ها نشان داد که دقت پرتاب در شرایط توجه بیرونی نسبت به شرایط پایه و درونی بهبود معنی داری یافت (001/0 =P). همچنین نتایج حاکی از آن بود که، دوره چشم ساکن در شرایط کانون توجه بیرونی نسبت به شرایط توجه درونی طولانی تر بود (001/0 =P). با توجه به نتایج بدست آمده از این تحقیق می توان اینطور فرض کرد که، طول دوره چشم ساکن، یکی از مکانیسم های اساسی در دقت اجرای مهارت هدف گیری در مبتدیان می باشد و متمرکزکردن توجه علاوه بر دقت اجرا بر طول دوره چشم ساکن نیز تاثیرگذار است.
کلید واژگان: طول دوره چشم آرام, دستگاه ردیاب بینایی, خطای شعاعی, دقت اجراThe purpose of this study was to determine the effect of focusing attention on quiet eye behavior and accuracy of execution on dart throwing skills. For this purpose, 20 male students in dart beginner (age range 19-22 years old) were voluntarily selected. All participants performed external and internal attention instructions in a counterbalanced manner. Thus, Participants first made 10 attempts at baseline (without attentive instructions). Then performed a total of 20 training attempts as counterbalance in both external and internal attention strategies. In all trials, visual system information was recorded using an eye tracking device and the radial error formula was used to measure accuracy. Data were analyzed by repeated measure ANOVA (P=0.05). The results showed that the accuracy of throwing was significantly improved in external attention condition compared to baseline and internal conditions (P=0.001). The results also indicate that the quiet eye period was longer in the external focus condition than in the inner attention condition (P=0.001). According to the results of this study, it can be assumed that quiet eye duration is one of the essential mechanisms in execution accuracy of targeting skill in beginners, and that focusing attention in addition to execution accuracy is also effective on quiet eye duration.
Keywords: Quiet eye duration, eye tracking device, radial error, accuracy of execution -
یکی از عوارض حمل و نقل در شهرها، الودگی صوتی ناشی از وسایل نقلیه است. امروزه سر و صدا در محیطهای شهری به عنوان یک مسیله مهم در حوزه بهداشت عمومی مطرح است. با توجه به تاثیرات منفی آلودگی صوتی بر سلامتی و رفاه انسان، شناسایی و درک روزافزون این تاثیرات بر سلامتی افراد در معرض ضرورت یافته است. در این پژوهش بررسی نوع ترکیب ترافیک محور بزرگراهی و شناسایی نوع اطلاعات ترافیکی مورد نیاز با شناسایی موقعیت ها جهت استقرار ایستگاه برداشت صدا در طول محور بزرگراهی و تهیه داده های صدا و شناسایی عوامل موثر بر انتشار صوت صورت پذیرفت. در هر کدام از ایستگاه های نمونه برداری، متغیرهای مورد نیاز در بازه های زمانی 7:30-9:30 ، 12:30-14:30،18:30-20:30،23:30-1:30 و3:30-5:30 و فصول مختلف سال برای مدلسازی اندازهگیری و ثبت شدند. نتایج نشان می دهد که مقایسه میانگین پارامترهای آلودگی صوتی در ایستگاه های مختلف بزرگراه شهید کلانتری در سطح معنی داری 5 درصد نشان داد که بیشترین میزان صدا و شاخصهای صوتی اندازه گیری شده به ترتیب مربوط به ایستگاه اول آبادگران با میزان دسی بل 79.61 دسی بل، جاده ورودی به کوهسنگی حدود 80 دسی بل و کمترین میزان ایستگاه میدان حافظ حدود 58 دسی بل می باشد. پارامترهای Lmax, Leq, L10, L50 و L90 از لحاظ تصویری توزیع یکسان و یکنواخت نتایج در محدوده خط برازش دیده می شود. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق اعلام می گردد که درکلیه فصول سال میانگین تراز معادل صدا در تمامی ایستگاههای مورد بررسی، بالاتر از تراز صدای محیطی روزانه توصیه شده استاندارد صدا در هوای آزاد ایران میباشد . در حالیکه استاندارد میزان تراز صوت در مناطق مسکونی طی روز 55 دسی بل و شب 45 دسی بل می باشد.
کلید واژگان: آلودگی صوتی, ترافیک, تراز معادل صدا, شاخص ترافیکی, خط برازشOne of the complications of transportation in cities is noise pollution caused by vehicles. Today, noise in urban environments is an important issue in the field of public health. Due to the negative effects of noise pollution on human health and well-being, it is necessary to identify and understand these effects on the health of exposed people. In this study, the type of traffic axis composition of the highway was identified and the type of traffic information required was identified by identifying the locations for the sound station along the highway axis and preparing sound data and identifying the factors affecting sound propagation. At each sampling station, the required variables in the intervals of 7: 30-9: 30, 12: 30-14: 30, 18: 30-20: 30, 23: 30-1: 30 And 3: 30-5: 30 and different seasons of the year were measured and recorded for modeling. The results show that the comparison of the average parameters of noise pollution in different stations of Shahid Kalantari Highway at a significant level of 5% showed that the highest amount of noise and sound indicators measured are related to the first station of Abadgaran with the amount of deci, respectively. Bell is 79.61 dB, the entrance road to Kuhsangi is about 80 dB and the lowest station of Hafez Square is about 58 dB. The parameters Lmax, Leq, L10, L50 and L90 are visually uniform distribution of results in the fit line range. According to the results of this study, it is announced that in all seasons of the year, the average equivalent sound level in all stations studied is higher than the recommended daily ambient sound level in the Iranian open air sound standard. While the standard sound level in residential areas is 55 decibels during the day and 45 decibels at night.
Keywords: Noise pollution, Traffic, Equivalent sound level, Traffic index, Fitting line -
زمینه و هدف
سبزیجات از جمله مواد غذایی با ارزشی محسوب می شوند. با این وجود ممکن است علاوه بر عناصر ضروری، حاوی مواد سمی با بیش از غلظت مجاز باشند که باعث ایجاد نگرانی های زیادی از نظر کیفیت و امنیت این محصولات و سلامت انسان شده است. لذا تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر آلاینده های جوی دی اکسید کربن،بنزین و باران اسیدی بر مقاومت گیاهان ریحان و جعفری انجام شد.مواد و
روشاین پژوهش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار و 54 تیمار اجرا شد. در این مطالعه CO2 با سه غلظت 0، 1000 و ppm 1800 ، بنزین با سه شرایط بدون افزودن بنزین، با بنزین معمولی و با افزودن بنزین سوپر و محلول اسیدی در دو سطح pH 4 و 6 مورد بررسی قرار گرفتند. لازم به ذکر است که آب مقطر با 7= pH به عنوان تیمار شاهد انتخاب گردید.
یافته هانتایج نشان داد که غلظت ppm 1000 دی اکسید کربن موجب 63/178% افزایش عملکرد گیاه شده در حالیکه تغلیظ آن تا 1800 ppm، منجر به نابودی گیاه در طی دو روز گردید. همچنین مشخص شد که بنزین سوپر به دلیل بالا بودن عدد اکتان و مکمل های موجود در آن نسبت به بنزین معمولی اثر آلایندگی کمتری (به میزان 7/5%) بر گیاه دارد. علاوه بر این تفاوت معنی داری بین غلظتهای مختلف محلول اسیدی بر مقاومت گیاه مشاهده نشد. در این آزمایش، گیاه جعفری مقاومت بیشتری نسبت به ریحان در مقابل آلاینده ها از خود نشان داد.
نتیجه گیریدی اکسید کربن نسبت به سایر آلاینده های مورد مطالعه و همچنین نقش کلیدی آن در پدیده گرمایش جهانی، نیازمند اعمال مدیریت موثر به منظور ارتقای بهداشتی جامعه و کنترل منابع تولید کننده این گاز در اتمسفر می باشیم.
کلید واژگان: امنیت غذایی, سبزیجات, آلودگی محیط زیست, آلاینده هواBackground and purposeVegetables are among the valuable foods. However, in addition to essential elements, they may contain toxins in excess of permissible concentrations, which has raised many concerns about the quality and safety of these products and human health. Therefore, the present study was conducted to investigate the effect of atmospheric pollutants of carbon dioxide, gasoline and acid rain on the resistance of basil and parsley.
Materials and MethodsThis factorial study was performed based on a completely randomized design with 3 replications and 54 treatments . In this study, CO2 with three concentrations of 0, 1000 and, 1800 ppm, gasoline with three conditions without adding gasoline, with ordinary gasoline and with the addition of super gasoline, and acidic solution at two levels of pH 4 and 6 were studied. It should be noted that distilled water with pH = 7 was selected as a control treatment.
ResultsThe results showed that the concentration of 1000 ppm carbon dioxide increased plant yield by 178.63%, while its concentration up to 1800 ppm, led to the destruction of the plant in two days. It was also found that super gasoline due to the high-octane number and supplements in it has a less polluting effect (5.7%) on the plant than regular gasoline. In addition, no significant difference was observed between different concentrations of acidic solution on plant resistance. In this experiment, parsley showed more resistance to contaminants than basil.
Conclusioncarbon dioxide than other pollutants and also its key role in global warming, we need effective management to promote public health and control the production sources of this gas in the atmosphere.
Keywords: Food security, Vegetables, Environmental Pollution, Air pollution -
این تحقیق با هدف بررسی میزان خروجی آلاینده های مونوکسید کربن، دی اکسید کربن و هیدروکربن های نسوخته از اگزوز خودروهای پراید و سمند با تیپ ها و سیستم های سوخت رسانی مختلف در مشهد با سال های ساخت 1391- 1394 توسط دستگاه Motor Gas Tester برای 2000 خودرو صورت گرفت. داده ها از طریق نرم افزار SPSS و آزمون هایt مستقل، تحلیل واریانس و ازمون تعقیبی دانکن (05/0<p) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تیپ X7 در میان سایر تیپ های مورد بررسی سمند کمترین میزان تولید آلاینده را دارد، این در حالی است که هیچگونه تفاوت معنی داری از نظر میزان آلاینده های خروجی از اگزوز تیپ های مختلف پراید مشاهده نگردید. همچنین مشخص شد که مصرف سوخت گاز طبیعی در پراید دوگانه سوز میزان انتشار آلاینده ها را افزایش و در سمند دوگانه سوز کاهش می دهد که نشاندهنده طراحی بهتر سمند چه از لحاظ پمپ سوخت رسانی، نوع کیت به کار رفته و دیگر قطعات موتور آن نسبت به پراید برای استفاده از این سوخت جایگزین می باشد. این امر نشاندهنده کاملتر بودن فرایند احتراق در پراید بنزینی و طراحی مناسب تر سمند برای استفاده از سوخت گاز طبیعی می باشد.
کلید واژگان: آلاینده های خروجی از اگزوز, پراید, سمند, سیستم سوخت رسانی, مرکز معاینه فنی خودروThis study aims to investigate the emissions of carbon monoxide, carbon dioxide and unburned hydrocarbons from the exhaust of Pride and Samand cars with different types and fueling systems in Mashhad during the 2012-2015 by Motor Gas Tester for 2000 cars. The data were analyzed by SPSS software and independent t-test, analysis of variance (ANOVA) and Duncan post hoc test (P <0.05). The results showed that type X7 among the other studied types of Samand has the lowest level of pollutant production, while no significant difference was observed in terms of the amount of pollutants emitted from the exhaust of different types of Pride. It was also found that the consumption of natural gas fuel in dedicated Pride increases the emission of pollutants and reduces in dedicated Samand, which indicates the better design of Samand in terms of fuel pump, type of kit used and other engine parts compared to Pride for usage of gas as an alternative fuel. It indicates that the combustion process in gasoline Pride is more complete and Samand is more suitable for using natural gas fuel.
Keywords: “Exhaust pollutants”, “Pride”, “Samand”, “Fuel delivery system”, “vehicle technical inspection center” -
زمینه و هدف
آلودگی هوا از مهم ترین مشکلات زیست محیطی در قرن اخیر است که سلامت انسانها را تهدید می نماید و ذرات معلق از مرگبارترین انواع آلودگی هوا محسوب می شوند. لذا مطالعه حاضر با هدف انتخاب بهترین الگوریتم درون یابی در توزیع مکانی ذرات معلق PM2.5 شهر مشهد در سال 1395 توسط مدل های مختلف فضایی انجام شد.
مواد و روش هاغلظت ذرات معلق PM2.5 از تعداد 21 ایستگاه فعال سنجش کیفیت هوا در نقاط مختلف شهر مشهد جمع آوری و مدل های درون یابی کریجینگ معمولی،کریجینگ جهانی و تابع فاصله معکوس وزن دار به منظور بررسی فضایی وضعیت آلودگی هوای کلان شهر مشهد مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای مقایسه مدل ها و انتخاب بهترین مدل از ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و برای انتخاب بهینه ترین شرایط اجرای دو مدل کریجینگ معمولی و کریجینگ جهانی از ریشه میانگین خطای استاندارد (Standardized RMSE) استفاده گردید.
یافته هابر اساس نتایج، بیشترین میانگین فصلی آلاینده PM2.5 در سال 1395 مربوط به فصل پاییز (40/84 میکروگرم بر متر مکعب) و کمترین آن مربوط به فصل بهار (27/78 میکروگرم بر مترمکعب) بود. همچنین منطقه شرق تا شمال شهر مشهد در وضعیت نامناسب تری از نظر غلظت آلاینده نسبت به نواحی غربی این شهر قرار داشت. مقایسه مدل ها با استفاده از شاخص ریشه میانگین مربعات خطا نیز نشان داد که مدل کریجینگ معمولی به علت دارا بودن کمترین میزان RMSE برای میانگین فصلی و سالیانه غلظت ذرات معلق PM2.5 دارای میزان خطای کمتر در مقادیر پیش بینی نسبت به اندازه گیری است، لذا دارای شرایط بهتر در میان یابی است.
نتیجه گیریاین پژوهش در نهایت منجر به تولید نقشه هایی از وضعیت آلاینده PM2.5 بر روی کل شهر مشهد شد که به منظور شناخت مناطق پرریسک در شهر و بکارگیری اقدامات مفید به منظور کاهش آلودگی هوا در آن مناطق بسیار سودمند می باشد.
کلید واژگان: آلودگی هوا, ذرات معلق, شهر مشهد, مدل سازی, GISBackground and AimAir pollution is one of the most important environmental problems in the last century that threatens human health and particulate matter is one of the deadliest types of air pollution.This study was done to choose the best interpolation algorithm in the spatial distribution of PM2.5 suspended particles in Mashhad in 1395by different spatial models.
Material and MethodsPM2.5 particulate concentrations was collected from 21 active air quality measuring stations in different parts of Mashhad and IDW, Ordinary Kriging (OK) and Universal Kriging (UK) interpolation models were evaluated to spatially investigate the air pollution situation in Mashhad. The root mean square error (RMSE) was used to compare the models and select the best model, and the Standardized RMSE was used to choose the most optimal conditions for running the OK and UK models.
ResultsThe results showed that the highest seasonal average of PM2.5 pollutants in 1395 was related to autumn (40.84 µg/m3) and the lowest was related to spring (27.78 µg/m3). Also, the east to north area of Mashhad is in a more unfavorable situation in pollution concentration than the western areas of the city. Comparison of models using RMSE index also showed that OK model due to having the lowest amount of RMSE for seasonal average and annual concentration of suspended particles PM2.5 has a lower error in the predicted values than the measurement, so it has better conditions for intermediation.
ConclusionThis research eventually led to the production of maps of PM2.5 Pollutants situation in the whole city of Mashhad, which is very useful in order to identify high-risk areas in the city and use useful measures to reduce air pollution in those areas.
Keywords: air pollution, particles, Mashhad, Modeling, GIS -
زمینه و هدف
هدف از انجام این مطالعه ارزیابی ارتباط بین پارامترهای اقلیمی و آلودگی هوای شهر مشهد با بیماران قلبی- عروقی و فوت ناشی از آن در سال 1393 توسط مدل سری زمانی است.
روش بررسیداده های بیماران (شامل موارد سرپایی و انتقال به بیمارستان) و مرگ و میر قلبی-عروقی از مرکز فوریت های پزشکی و سازمان فردوس های مشهد، پارامترهای اقلیمی همچون دما، فشار، رطوبت نسبی، سرعت باد و بارندگی از سازمان هواشناسی و آلاینده های شاخص هوا از مرکز پایش آلاینده های زیست محیطی مشهد برای دوره آماری سال 1393 گردآوری گردید. در این پژوهش، جهت بررسی تاثیر پارامترهای اقلیمی و مقادیر آلاینده هوا بر روی بیماران قلبی-عروقی و فوت ناشی از آن با تاخیر روزانه، هفتگی و ماهانه از مدل سری زمانی باکس جنکینز (مدل تلفیقی اتورگرسیون و میانگین متحرک معروف به ARIMA) در سطح معنی داری 5 درصد استفاده شد. سپس به بررسی اثر فصول بر تعداد بیماران مذکور و فوت ناشی از آن توسط آزمون ناپارامتری کروسکال-والیس پرداخته شد.
یافته هابرازش مدل نهایی برای تعیین رابطه ماهانه میان عناصر اقلیمی و آلاینده های هوا با تعداد بیماران قلبی-عروقی و فوت ناشی از آن برابر یک مدل 0,0,0)) ARIMA است. در بررسی ماهانه، رطوبت (رابطه مستقیم)، دما (رابطه مستقیم)، سرعت باد (رابطه معکوس) و PM2.5 (رابطه معکوس) به ترتیب با میانگین 16/2471، 48/1628، 122/38 و 7/3905، اثر معنی داری با تعداد بیماران قلبی-عروقی داشته است. در موارد فوت نیز در بررسی ماهانه فشار (رابطه مستقیم)، دما (رابطه معکوس) و بارندگی (رابطه معکوس) به ترتیب با میانگین 6/5904، 1/5728 و 1/1704 رابطه معنی داری با میزان مرگ و میر بیماری های قلبی-عروقی داشته اند (0/05>p). نتایج نشان داد که تنها میان بیماران قلبی-عروقی در فصل های مختلف سال تفاوت معنی داری وجود دارد و بیشترین میزان بیماران مذکور در فصل پاییز به تعداد 3778 نفر اتفاق افتاده است.
نتیجه گیریاز نتایج این مطالعه مشخص شد که ارتباط میان عناصر جوی و آلاینده های هوا با تعداد بیماران قلبی-عروقی در مطالعات کوتاه مدت قابل مشاهده بوده، هر چند در موارد مرگ و میر مطالعات بلندمدت می تواند اطلاعات بیشتری را نمایان کند. این مطالعه نشان داد که در وقوع بیماری های قلبی-عروقی عناصر اقلیمی و آلاینده های هوا موثرند در صورتی که در مرگ و میر تنها عناصر اقلیمی نقش اساسی را ایفا کرده اند. چالش اصلی مطالعه حاضر این است که بیماری قلبی-عروقی و مرگ ناشی از آن ممکن است تحت تاثیر پارامترهای دیگری غیر از موارد مطرح شده در این پژوهش، همچون متغیرهای مخدوش کننده متعدد فردی و محیطی نیز باشند.
کلید واژگان: آلودگی هوا, عناصر آب و هوایی, بیماری قلبی-عروقی, مرگ و میر, مدل سری زمانیBackground and ObjectiveThis study aimed to evaluate the correlation between climatic parameters and air pollution with cardiovascular disease and its associated death during 2014 in Mashhad by time series model.
Materials and MethodsPatient data (including outpatient and hospitalization) and cardiovascular mortality were obtained from the emergency medical center and Ferdowsi organization of Mashhad. Climatic parameters such as temperature, pressure, relative humidity, wind speed, and rainfall were gathered from meteorological organization. Air pollutants data were collected from Mashhad environmental pollutants monitoring center for the statistical period of 2014-2015. In this study, Jenkins Box time series model (combined model of autoregression and moving average known as ARIMA) with significance level of 5% was used to investigate the effect of climatic parameters and air pollution values on cardiovascular disease and daily, weekly and monthly excess mortality rate. Then, the effect of various seasons on the total number of patients with cardiac issues and the resulting death was investigated by Kruskal-Wallis nonparametric test.
ResultsThe final model for determination of monthly correlation between climatic elements and air pollutants with the number of cardiovascular patients and its corresponding death was found to be best fitted by ARIMA (0,0,0). The monthly survey revealed that humidity (positive correlation), temperature (positive correlation), wind speed (negative correlation), and PM2.5 (negative correlation) with average values of 16.2471, 48.1628, 122.38, and 7.3905, respectively, had significant effects on the number of people experiencing cardiovascular disease. However, the monthly survey of mortality rate due to cardiovascular disease exhibited significant correlation (p < 0.05) with pressure (positive correlation), temperature (negative correlation), and rainfall (negative correlation) with average values of 6.5904, 1.5728, and 1.1704, respectively. The results showed a significant difference between the numbers of patients experiencing cardiovascular diseases in different seasons of the year with the highest recorded number of 3778 in autumn.
ConclusionThe results suggest moderate correlation between atmospheric elements and air pollutants with the numbers of people experiencing cardiovascular diseases in short periods; however, in the case of long-term mortality, the correlation was strong. This study showed that climatic elements and air pollutants effectively affect cardiovascular diseases, while only climatic elements played a significant role in mortality. The main challenge of the present study is that cardiovascular disease and its resulting death may be influenced by parameters other than those considered in this study, such as multiple individual and environmental confounding variables.
Keywords: Air pollution, Climate elements, Cardiovascular disease, Mortality, Time series model -
این تحقیق با هدف تعیین و پهنه بندی کیفیت بهداشتی هوای مشهد در سال 1393 با تکیه بر شاخص کیفیت هوا (AQI) انجام شد. در این مطالعه، غلظت های لحظه ای آلاینده های شاخص هوای مشهد تهیه و میزان AQI محاسبه شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون های Kruskal-Wallis و Mann-Whitney در سطح معنی داری 5% در نرم افزار SPSSV.23 انجام شد. همچنین در این مطالعه از Arc GIS به منظور پهنه بندی کیفیت هوای ایستگاه های مورد بررسی استفاده شد. نتایج نشان داد که ماه های شهریور و مهر به ترتیب دارای بالاترین میانگین شاخص AQI با مقدار 168 و 156 (وضعیت ناسالم) و اسفندماه با مقدار 88 (وضعیت متوسط) دارای کمترین میزان در بین ماه های مورد مطالعه، است. براساس نقشه های پهنه بندی، اکثر ایستگاه های مشهد در وضعیت متوسط و ناسالم برای گروه های حساس ارزیابی شد. همچنین ایستگاه های تقی آباد و خیام جنوبی با میانگین شاخص AQI برابر با 107 (وضعیت ناسالم برای گروه های حساس) به عنوان آلوده ترین و ایستگاه ماشین ابزار با مقدار 37 (وضعیت خوب) به عنوان پاک ترین نقاط در بین ایستگاه های مورد مطالعه، بودند. در طول مدت مطالعه نیز، PM2.5 مهمترین آلاینده مسیول بوده است.کلید واژگان: آلودگی هوا, پهنه بندی, آلاینده های معیار, کیفیت بهداشتی هوا, شاخص کیفیت هوا (AQI)This study was conducted with the aim of determining and zoning the air quality of Mashhad in 2014 based on air quality index (AQI). In this study, instantaneous concentrations of air pollutants in Mashhad were prepared and AQI was calculated. Data analysis was performed using Kruskal-Wallis and Mann-Whitney tests at a significant level of 5% in SPSSV.23 software. Moreover, Arc GIS was used to zone the air quality of the studied stations. The results showed that the months of September and October have the highest average of AQI with 168 and 156 (unhealthy status) and March with a value of 88 (moderate status) has the lowest amount among the studied months. Based on zoning maps, most stations in Mashhad were assessed as moderate and unhealthy status for sensitive groups. Also, Taghiabad and Khayyam South stations with an average AQI index of 107 (unhealthy condition for sensitive groups) as the most polluted and Machine Abzar station with a value of 37 (good condition) as the cleanest points among the studied stations. PM2.5 was the most important pollutant during the study.Keywords: “Air Pollution”, “Zoning”, “Criteria pollutants”, “Air Quality Index (AQI)”, “Air Quality Health Index (AQHI)”
-
This study aimed to model the noise pollution level in 9th and 11th districts of Mashhad municipality (Vakilabad highway) by using Traffic Noise Model (TNM 2.5). To this end, the equivalent sound level measurement of the 25 high-traffic stations selected along the Vakilabad highway in Mashhad was carried out by the TES-1358 sound level meter, for 6 months and each month for 1 working day in the year’s 2017. Traffic volume data was also measured to level the day by the wood line method and then the total data was introduced to model the traffic noise volume in the area. The assessment of the traffic noise of the study area in the model showed that the average equivalent sound level calculated by the model for the stations measured at Vakilabad highway is 6.51 dB less than the recorded values by the sound meter in the real environment by the average of 78 dB. In addition, the results of this study indicated that the TNM could provide a reasonable prediction of traffic volume and its distribution on the Vakilabad highway in Mashhad, due to providing a similar ranking of areas with low or high noise pollution and also displaying acceptable values of Leq calculated as compared to recorded sound values in the real environment.
Keywords: Equivalent Sound Level, Highway, Urban Traffic Noise, Sound Level, Traffic Noise Model (TNM) -
بیوتروریسم شامل استفاده عمدی از پاتوژنهای میکروبی یا محصولات مشتق شده از میکروارگانیسم ها می باشد تا به انسان، دام یا محصولات کشاورزی آسیب برساند. رقیق کردن آب آلوده شده به عوامل بیوتروریسمی، روش های تصفیه فیزیکی، شیمیایی (هیپوکلریت، پراکسید هیدروژن، اسید پراستیک، فرمالدیید، گلوتارالدیید، هیدروکسید سدیم، اتیلن اکسید، کلرید دی اکسید و ازن) برای غیرفعال کردن میکروارگانیسم های وارد شده به منبع آب و روش های تصفیه آب برای حذف فیزیکی (انعقاد / لخته سازی، صافی شنی، کربن فعال) و غیرفعال کردن عوامل بیماری زا و انگل ها (ضد عفونی، نرم کننده آب)، برای کنترل عوامل بیوتریریسم در آب می تواند مورد توجه باشد. همچنین روش هایی مانند اسمز معکوس (RO) که قادر به حذف کیست های تک یاخته، باکتریها، ویروس ها و بیوتوکسین ها است یا استفاده از UV و تابش گاما که اسپورهای باسیلوس را غیرفعال می کنند نیز جزو روش های پیشنهاد شده می باشند. از آنجا که اووسیست های کریپتوسپوریدیوم به طور موثر توسط مواد گندزدا غیرفعال نمی شوند لذا حذف آنها از آب، نیاز به صافی شنی مناسب دارد. سیستم های هشدار دهنده اولیه (EWS) شامل آنالیز فیزیکی (کاوشگرهای آنلاین pH ، هدایت، اکسیژن محلول یا کدورت) و آنالیز شیمیایی (پروب های تحلیلی مختلف آنلاین برای اندازه گیری آنیونهایی مثل کلرید، نیترات، نیترات، کاتیون ها، فلزات خاص، کلروفیل و ترکیبات آلی) در دسترس هستند که می تواند بسته به نوع آلاینده مورد استفاده قرار گیرند. روش های مولکولی برای تشخیص پاتوژن ها و انگل های انسانی، نشانگرهای زیستی آنلاین برای شناسایی سموم شیمیایی، غلظت بیوتوکسین و عوامل بیوتروریسم جزو روش های ارجح می باشند.
کلید واژگان: بیوتروریسم, منابع آب, حملات بیوتروریستی, کنترلBioterrorism involves the deliberate use of microbial pathogens or microbe-derived products to cause harm to humans, livestock, or agricultural crops. Dilution of contaminated water with bioterrorism agents, physical and addition of chemicals (hypochlorite, hydrogen peroxide, peracetic acid, formaldehyde, glutaraldehyde, sodium hydroxide and ozone), water treatment methods (coagulation/flocculation, sand filtration and activated carbon), reverse osmosis and UV and gamma radiation are methods for control of contaminated water by bioterrorism agents. Methods such as reverse osmosis (RO) that can remove protozoan cysts, bacteria, viruses, and biotoxins, or UV and gamma radiation that inactivate Bacillus spores are also suggested for this purpose. Because cryptosporidium oocysts are not effectively inactivated by disinfectants, their removal from water requires proper sand filtration. Early warning systems include physical analysis (online pH, conductivity, dissolved oxygen or turbidity probes) and chemical analysis (various online analytical probes for measuring anions, cations, chlorophyll-specific metals and organic compounds) are available that can be used depending on the type of contaminant. Molecular methods for the detection of human pathogens and parasites, online biomarkers for the detection of chemical toxins, biotoxin concentrations and bioterrorism agents are preferred methods.
Keywords: bioterrorism, water resources, bioterrorism attacks, Control -
نشریه هوزان، سال چهارم شماره 1 (2020)، صص 19 -25
از منابع اولیه تولید سوخت زیستی میتوان به ضایعات چوبی، تفاله محصولات کشاورزی، نیشکر، چغندرقند، غلات و روغن گیاهان و سبزیجات اشاره کرد. استفاده نادرست از سوخت های فسیلی و اثرات بیولوژیکی نامطلوب مانند گرم شدن کره زمین، باران اسیدی، گازهای گلخانه ای اشاره کرد. همچنین طبیعت غیر قابل تجدید این منابع باعث شده است که کشورها از منابع انرژی قابل اعتماد، تجدید پذیر و غیر آلاینده سوخت های زیستی استفاده نمایند. انواع سوخت های زیستی به مایع، جامد و گاز (بر اساس حالت فیزیکی) و نسل های اول، دوم، سوم و چهارم (بر اساس مواد اولیه) تقسیم می شوند. سوخت های زیستی برای کاربردهای تجاری و صنعتی می تواند روشی مناسب و موثر برای رشد اقتصاد زیستی باشد. استفاده از سوخت های زیستی به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، کاهش آلودگی محیط زیست، بهبود اکوسیستم کشاورزی، ایجاد شغل، بهبود مناطق روستایی، بهبود تعادل تجارت و غیره کمک می کند. سوخت های زیستی را می توان به عنوان سوخت وسایل نقلیه استفاده کرد، اما معمولا از سوخت دیزلی به عنوان مکمل برای کاهش ذرات، مونوکسید کربن و هیدروکربن ها استفاده می شود. استفاده از سوخت های زیستی در ایران به اجبار به استفاده از آن و پذیرش آن توسط مصرف کننده نیاز دارد.
کلید واژگان: سوخت زیستی, انرژی تجدیدپذیر, آلاینده زیست محیطیPrimary sources of biofuels include wood waste, agricultural waste, sugarcane, sugar beet, cereals, vegetable oils and vegetables. Improper use of fossil fuels and adverse biological effects such as global warming, acid rain, greenhouse gases and air pollution, as well as the non-renewable nature of these resources, have led countries to use reliable, renewable and non-polluting energy sources as biofuels. Types of biofuels are divided in liquid, solid and gas (base on physical state) and first, second, third and fourth generations (base on primary substances). Biofuels for commercial and industrial applications can be a suitable and effective way to grow the bioeconomy. The use of biofuels helps to reduce greenhouse gas emissions, reduce environmental pollution, improvement of agriculture ecosystem, create jobs, improve rural areas, and improve the balance of trade, and so on. Biofuels can be used as fuel for vehicles, but diesel vehicles are commonly used as a diesel supplement to reduce particulate matter, carbon monoxide and hydrocarbons. The use of biofuels in Iran requires an obligation to use it and its acceptance by the consumer.
Keywords: Biofuel, Renewable Energy, Environmental Pollution -
Introduction
The antiviral property of aqueous garlic extract against a virulent velogenic field isolate of Newcastle disease virus (NDV) was investigated in a time of addition assay in embryonated chicken eggs (ECEs).
MethodsThe ECEs were inoculated with the lowest concentration of the virus with HA (haemagglutination) positive activity. After determination of extract toxicity in ECEs, administration of different concentrations of the extract (0.5, 1, 2, 4 mg/mL) or ribavirin (comparative control) was performed 8 hours before (pretreatment), simultaneously (cotreatment) or 8 hours after (post treatment) virus injection. Allantoic fluids were harvested for infectivity determination, transmission electron microscopy (TEM) and viral load (HA titer) assay. In vitro HA blocking activity test was also performed.
ResultsAllicin content of the extract was 16.6% by HPLC method. The best viability results were related to the extract in pretreatment and ribavirin in co-treatment trials (p<0.05 as compared to infected ECEs with no treatment). Pre and co-treatment assays showed better results on HA titer of garlic treated groups. In infectivity assay, the 50% embryo lethal dose (ELD50) values of NDV were roughly 500 and 50 folds of ELD50 of the untreated virus in pre and co-treatment, respectively. No change was observed in viral shapes in TEM analysis nor HA blocking activity in vitro.
ConclusionAqueous extract of garlic shows antiviral effects against a velogenic strain of NDV in ovo accompanied by a reduction in virus infectivity and titer. These effects are most pronounced in pretreatment trial.
Keywords: Newcastle disease, Garlic, Lethal dose 50, Viral load -
The negligence of health regulations in the preparation of the foods, services, and sanitary and welfare facilities provided in religious borders could increase the risk of waterborne infectious intestinal diseases. Therefore, the continuous monitoring and control of health indicators is essential in mourning borders. This descriptive, cross-sectional study was conducted on the Mawkebs of Shalamcheh border (n=267). In total, 186 samples were evaluated in terms of the microbial quality of water, and 66 samples were evaluated in terms of the microbial quality of food. The studied parameters in drinking water included the residual free chlorine, pH, turbidity, total coliform, and fecal coliform, and the studied parameters in foodstuffs included the total count and fecal coliform (Escherichia coli). According to the findings, these indicators were appropriate in terms of accommodation hygiene and preparation and distribution of crew hygiene by 99.9%. On the other hand, there were zero cases where the food sampling results were undesirable for the measurement of the total count and fecal coliform. The number of the contaminated water samples was 46 (24.7%) out of 186 water samples. Therefore, the proper implementation and continuous control of health instructions seem critical for these borders, and it is suggested that special regulations and indicators be enacted for the crew in charge, so that they would attend training courses, obtain medical examination cards, and practice personal hygiene.
Keywords: environmental health, Food hygiene, Drinking Water, Water Quality, Arbaeen -
Background & Aims:
of the Study: Solid waste management is one of the most daunting environmental challenges. The present study aimed to investigate the awareness and practice of people about household waste management in Kermanshah, Iran.
Materials and MethodsThis cross-sectional descriptive-analytical study was carried out on 150 Kermanshah citizens in 2017. Cluster sampling was performed and the data were collected using a researcher-made questionnaire, including awareness, practice, and resources of education for waste management. Finally, the data were analyzed in SPSS software (version18) using ANOVA and t-test at α = 0.05.
ResultsCitizens' awareness of waste-related diseases and the impact of waste on the environment, the benefits of recycling and reduction in origin were assessed as moderate up to favorable. Nonetheless, the public's performance in relation to the Recycling Agency and the municipality was not favorable. Citizens demonstrated poor practice in terms of household waste management.
ConclusionFrom the results of the present study, it can be concluded that conducting training courses, increasing the level of general knowledge and culture in the field of household waste management can improve public awareness and practice.
Keywords: solid Waste management, Reduce, Recycling, Awareness, Kermanshah, Education -
یکی از موضوعات مورد علاقه پژوهشگران رفتار حرکتی، بررسی تاثیرات متفاوت راهبردهای توجهی بر رفتار حرکتی و فعالیت مغزی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دستورالعمل های توجهی بر تغییرات موج آلفا و تتا و دقت پرتاب دارت است. بدین منظور 20 دانشجوی پسر مبتدی در دارت (22-19 ساله) به طور داوطلبانه انتخاب شدند. پژوهش از نوع کاربردی است. ابتدا شرکت کنندگان 10 کوشش پرتاب دارت را در حالت پایه (بدون دستورالعمل توجهی) انجام دادند. سپس به صورت کانتربالانس در مجموع 20 کوشش تمرینی پرتاب دارت را در دو شرایط راهبردهای توجهی بیرونی و درونی اجرا کردند. در تمامی کوشش ها با استفاده از دستگاه بیوفیدبک موج آلفا و تتای مغزی آزمودنی ها ثبت شد و برای اندازه گیری دقت از فرمول خطای شعاعی استفاده شد. داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس درون گروهی با اندازه گیری تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت. نتایج نشان داد که راهبرد توجه بیرونی در مقایسه با راهبرد توجه درونی سبب افزایش دقت پرتاب دارت (0001/0P=، افزایش طول موج آلفا (01/0P=) و کاهش موج تتا (01/0P=) می شود. این یافته ها، ضرورت استفاده از دستورالعمل های توجهی به خصوص توجه بیرونی را در تکلیف مهارت هدف گیری در سطح مبتدی نشان داد؛ بنابراین پیشنهاد می شود که مربیان از راهبرد توجه بیرونی برای بهبود دقت و اطلاعات مغزی در افراد مبتدی استفاده کنندکلید واژگان: توجه بیرونی, توجه درونی, دقت پرتاب, موج آلفا, موج تتاOne of the topics of interest to motor behavior researchers is to examine the different effects of attention strategies on motor behavior and brain activity.The aim of this study was to investigate the role of attention instructions on alpha and theta wave variations and the accuracy of dart throwing. 20 male students novice in dart (age range 19-22 years old) were voluntarily selected. This study was application. Firstly, the participants performed 10 attempts of dart throwing in the baseline (no attention instructions). Then, as a counterbalance, 20 practice attempts were performed in both the external and internal attention strategies. In all attempts, the alpha and theta brain waves of the subjects were recorded using biofeedback device and the radial error formula was used to measure accuracy. The data were analyzed by in-group variance analysis with repeated measures and Bonferroni post hoc test at a significance level of 0.05. The results showed that the external attention strategy increased the accuracy of the dart throwing (P=0.0001), increased alpha wavelength (P=0.01) and reduced theta wave (P=0.01) in comparison with the internal attention strategy. These findings showed the need to use attention instructions particularly external attention in targeting skill task at a beginner level; therefore, it is suggested that coaches should use external attention strategy to improve the accuracy and intelligence of the brain in beginners.Keywords: Alpha wave, external attention, internal attention, Theta wave, Throw accuracy
-
BackgroundThis study aimed to evaluate reduced drug consumption, risky behaviors, depression, and anxiety and improved quality of life in addicts on methadone maintenance therapy (MMT) at baseline and six months after therapy.MethodsIn this descriptive cross-sectional study, 275 addicts were selected by a random sampling method in 2017. The data collection tools consisted of four questionnaires including a demographic information questionnaire, the Beck depression inventory questionnaire, WHOQOL-26, and Spielberger Anxiety Inventory. Data analysis was done by SPSS20 software at a confidence level of 95%.ResultsBased on the obtained results, after six months, MMT efficiency was 50.5% and no cases of intravenous injection were reported. The consumption of other drugs was significantly reduced (P < 0.05). The highest prevalence of depression was observed in cannabis and opium users. Depression decreased from 85.81% to 63.27%. The mean scores of quality of life and anxiety after MMT increased to 89.6 and 20.41, respectively. The most improvement was in the physical health domain (mean score of 64.11).ConclusionsThe results showed improvements in all the four domains of physical health, psychological health, social relationship, and environment and reductions in depression and anxiety.Keywords: High-Risk Behavior, Depression, Anxiety, Quality of Life, Methadone Maintenance Therapy, Kermanshah
-
این مطالعه با هدف ارزیابی و پهنه بندی تراز آلودگی صوتی مناطق 9 و 11 شهرداری مشهد (بزرگراه وکیل آباد) با استفاده از تکنیک های آماری و نرم افزار GIS صورت گرفته است. به این منظور داده های صوتی مورد نیاز از 25 ایستگاه پرترافیک منتخب در سطح منطقه مورد مطالعه در 4 فصل بهار، تابستان، پائیز و زمستان در سال های 1395-1396به مدت 6 ماه و در هرماه به مدت 1 روز کاری و در بازه زمانی 7:30 الی20:30 توسط دستگاه صداسنج مدل TES-1358 برداشت شده است. اطلاعات ترافیکی و شاخص های صوتی اندازه گیری شده توسط نرم افزارهایMSTAT-C ، SPSS و Excelمورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفته و سپس داده ها وارد نرم افزار GIS شده و لایه های اطلاعاتی جهت ارائه میزان آلودگی در منطقه و تعیین پراکنش آلودگی صوتی منطقه حاصل شد. مقایسه نتایج و یافته ها در سطح معنی داری 5 درصد نشان داد که بیشترین میزان تراز های معادل صوتی(Leq) به ترتیب مربوط به ایستگاه20، ماه مهر و نوبت صبح و کاربری تجاری- مسکونی به میزان 63/85، 72/80،10/78 و 46/81 دسی بل می باشند. نقشه های پهنه بندی شده سایت مطالعاتی نشان می دهد که شدت آلودگی صوتی در قسمت های مرکزی منطقه مذکور بیشتر از سایر نقاط آن بوده که می تواند تحلیل درستی از نحوه توزیع صدا در ناحیه موردنظر ارائه دهد. از آنجا که میانگین تراز صدای به دست آمده در بازه روز بالاتر از حدود استاندارد ایران بود، لذا می بایست اقدامات جدی در جهت کنترل صدا و پیشگیری از عوارض ناشی از آن انجام شود.کلید واژگان: آلودگی صوتی, تکنیک های آماری, ترافیک, نرم افزار GIS, نقشه پهنه بندیThis study aims to evaluate and zone the noise pollution level of districts 9 and 11 (Vakil-Abad Highway) in Mashhad, using statistical methods and GIS software. For this purpose, the required sound data were taken from 25 selected high-traffic stations of studied area in spring, summer, autumn and winter during 2016-2017. The process involved 1 full day of work per month for 6 months, from 7:30 AM through 8:30 PM, using a TES-1358 sound level meter. Traffic data and measured sound indicators were analyzed statistically by MSTAT-C, SPSS, and Excel software. After they were inserted into GIS software, the layers of information were obtained to provide the level of noise pollution and its distribution in the area. The comparison between the results and findings at a significant level of 5% indicated that the highest sound levels 85.63, 80.72, 78.10 and 81.46 dB belong to station 20, October, morning time and commercial-residential use, respectively. Day-time zoning maps of Vakil-Abad Highway in Mashhad also showed that the intensity of noise pollution in the central parts of the mentioned region is more than the other parts and can provide an accurate analysis of how the sound is distributed in the desired area. Since the day-time average level obtained for Vakil-Abad Highway is higher than Iran's standard level, serious action may be taken to control the noise and prevent its complications in the region.Keywords: noise pollution, statistical techniques, traffic, GIS software, zoning map
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.