به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohamad javad zoqi

  • محمدجواد ذوقی*

    در پی افزایش آلودگی های رنگی در پساب های صنعتی و نیاز به روش های تصفیه موثر، این پژوهش به بررسی کاربرد فرآیندهای فنتون و مایکروویو-فنتون در رنگ زدایی می پردازد. هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی این دو فرآیند و شناسایی شرایط بهینه برای حذف بیشینه آلاینده های رنگی است. برای بررسی تاثیر متغیر های pH، غلظت رنگ،  Fe2+و H2O2 بر راندمان حذف رنگ راکتیو قرمز 198 و COD، در آزمایشهای این پارامترها متغیر در نظر گرفته شدند. مکانیسم حذف مولکول های رنگ از طریق آنالیز طیف های UV-Vis بررسی شد. تحلیل داده ها نشان داد که میزان حذف رنگ در فرآیند مایکروویو-فنتون پس از min 4 برابر میزان حذف رنگ در فرایند فنتون پس از min 80 بود. شرایط بهینه در فرایند مایکروویو-فنتون شامل غلظت اولیه رنگ mg/l 300، pH 5/3، غلظت Fe2+ برابر با mg/l 20، و H2O2 برابر mg/l 100 بود. در این شرایط، کاهش COD تا 85% و رنگ زدایی بیش از 98% مشاهده شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرآیند مایکروویو-فنتون به طور موثری آلاینده های رنگی را کاهش داده و کیفیت پساب های صنعتی را بهبود می بخشد، با کارایی بالا و سرعت واکنش چشمگیر، این فرآیند گزینه ای ایده ال برای تصفیه پساب های با بار رنگی زیاد است.

    کلید واژگان: اکسیداسیون, رنگزای آزو, فرایند فنتون, گرمایش انتخابی, مایکروویو
    Mohamad Javad Zoqi *

    In response to the increasing color pollution in industrial wastewaters and the need for effective treatment methods, this research investigates the application of the Fenton and microwave-enhanced Fenton processes for color removal. The aim of this study is to compare the effectiveness of these two processes and to identify the optimal conditions for the maximum removal of color pollutants. This study evaluates the efficiency of the Fenton and microwave-enhanced Fenton processes in dye removal from wastewater. To examine the impact of parameters such as pH, dye concentration, Fe2+, and H2O2 on the efficiency of removing the Reactive Red 198 dye and COD, these variables were altered during the experiments. The mechanism of dye molecule removal was analyzed through UV-Vis spectroscopy. The optimal conditions for the microwave-enhanced Fenton process included an initial dye concentration of 300 mg/l, a pH of 3.5, an Fe2+ concentration of 20 mg/l, and an H2O2 concentration of 100 mg/l. Under these conditions, a COD reduction of up to 85% and dye removal of over 98% were observed. The findings suggest that the microwave-enhanced Fenton process can effectively reduce color pollutants and improve the quality of industrial wastewater. This method offers high reaction speed and remarkable efficiency under various treatment conditions, making it a suitable solution for treating wastewater with high dye loads.

    Keywords: Azo Dye, Fenton Process, Microwave, Oxidation, Selective Heating
  • Innovative approaches for removing reactive Yellow 145 dye pollutants from water sources
    Mohamadjavad Zoqi *

    The escalating challenge of industrial dye pollution in wastewater necessitates the exploration of effective treatment methodologies. This study introduces a novel approach combining microwave irradiation with the Fenton oxidation process, showcasing a significant leap in the removal of Reactive Yellow 145 pollutants. By systematically manipulating variables such as Reactive Yellow 145 concentration, catalyst presence, and reaction environment pH, the investigation reveals a substantial increase in the degradation efficiency of complex dye molecules. The synergy between microwave energy and chemical oxidants under optimal conditions results in a remarkable reduction of both color and chemical oxygen demand (COD) levels, with the process achieving over 95% dye elimination and 82% COD reduction within 7 minutes. The analysis of UV-Vis spectroscopy before and after treatment showed that the microwave-enhanced Fenton process efficiently decomposed dye molecules, with a notably faster decomposition rate observed for azo and hydrazine groups compared to aromatic structures. This study not only underlines the potential of microwave-assisted Fenton processes in addressing persistent wastewater contaminants but also sets the groundwork for future research in scalable, environmentally friendly wastewater treatment solutions.

    Keywords: Industrial Dye Pollution, Reactive Yellow 145, Oxidation, Wastewater Remediation, Environmental Sustainability
  • محمدجواد ذوقی، مهدی ایوبی، بهنوش خطائی*
    زمینه و هدف

    فلزات سنگین معمولا در غلظت های بالا، در فاضلاب صنایع یافت شده و با ورود به آب و خاک و زنجیره غذایی، اثرات سمی بر انسان و سایر جانداران خواهد گذاشت. روش تثبیت و جامدسازی در تصفیه لجن های حاوی فلزات سنگین کاربرد دارد. در این تحقیق، تثبیت و جامدسازی لجن صنایع کاشی و سرامیک، با کاربرد سیمان و افزودنی های آب، آهک، میکروسیلیس و خاک رس معمولی بررسی گردید.

    مواد و روش ها

    در این تحقیق با استفاده از طراحی آزمایش ها به روش سطح پاسخ به بررسی اثر افزودنی های مختلف بر مقاومت فشاری نمونه و غلظت فلزات پس از آبشویی نمونه های تثبیت و جامد شده پرداخته شد. بدین ترتیب، میزان خطر زایدات پس از تثبیت و جامدسازی و نیز میزان تحمل نمونه ها در برابر بارهای محیطی ارزیابی گردید.

    یافته ها

    طبق نتایج در مقادیر بالای سیمان، مقاومت فشاری بیشترین مقدار را داشته است. با کاهش مقدار پسماند و جایگزینی مقدار بیشتر آهک، رس و میکروسیلیس نیز مقاومت فشاری افزایش یافت. طوری که در حالت بهینه، با 77/5% آهک، 69/8% رس، 35/4% میکروسیلیس و 84/51% سیمان، مقاومت فشاری حداکثر حدود kg/cm2 116 بدست آمد. کمترین غلطت کروم در مقدار آهک 23/11%، رس 31/21%، میکروسیلیس 65/10% و سیمان 46/27% برابر با mg/L 0782/0بوده؛ و در مقدار آهک 23/11%، رس 31/21%، میکروسیلیس 35/4% و سیمان 76/33% کمترین غلطت سرب (mg/L 0043/0) حاصل شد.

    نتیجه گیری

    بیشترین اثرگذاری همبندکننده ها در مقاومت فشاری مربوط به سیمان بوده است. همچنین کاربرد آهک، رس، میکروسیلیس و سیمان، کاهش موثر غلظت کروم و سرب در آبشویی نمونه های تثبیت شده، را نتیجه داد.

    کلید واژگان: تثبیت, جامد سازی, سیمان پرتلند, کروم و سرب, لجن صنایع, روش سطح پاسخ
    MohamadJavad Zoqi, Mahdi Ayobi, Behnoosh Khataei *
    Background

    Heavy metals are found in high concentrations in industrial wastewater and cause damage to humans and other organisms by entering to water, soil and food chain. Stabilization and solidification is a common process in the treatment of sludge containing heavy metals. In this study, solidification/stabilization of ceramic tile industry sludge was investigated using cement and additives like water, lime, microsilica and ordinary clay.

    Methods

    In this study, by designing the tests by response surface methodology, the effect of different additives on compressive strength and metals concentration after pollution leakage test was investigated. So, hazardousness of wastes after stabilization and solidification and the samples tolerance against the environmental loads was evaluated.

    Results

    Results showed the highest value compressive strength in high amounts of cement. Decreasing the amount of waste and replacing more lime, clay and microsilica, the compressive strength was increased. In optimal mode, by 5.77% lime, 8.69% clay, 4.35% microsilica and 51.84% cement, the maximum compressive strength was achieved about 116 kg/cm2. The minimum concentration of Cr was 0.0782 mg/L and resulted from 11.23% lime, 21.31% clay, 10.65% microsilica and 27.46% cement. Minimum Pb concentration (0.0043 mg/L) was obtained in 11.23% lime, 21.31% clay, 4.35% microsilica and 33.76% cement.

    Conclusions

    The more efficiency on compressive strength is related to cement. In addition, applying the lime, clay, microsilica and cement concluded the effective reduction of Cr and Pb concentration in leaching the stabilized samples.

    Keywords: Stabilization, Solidification, Chromium Lead, Portland cement, Industrial Sludge, RSM
  • محمدجواد ذوقی*، محمدرضا دوستی، محمدحسین ربیعی گسک، مهدی ایوبی

    پساب صنایع نوشابه سازی دارای مقادیر بالای ترکیبات آلی است که روش های تصفیه زیستی در این زمینه بسیار متداول است. با اعمال روش های کارآمد جهت تصفیه پساب صنایع نوشابهسازی، می توان زمینه مصرف پساب تصفیه شده را در جاهای دیگر فراهم نمود. هدف کلی از تحقیق حاضر بررسی کارایی فرآیند لجن فعال با هوادهی گسترده و برگشت لجن جهت کاهش میزان COD پساب صنایع نوشابه سازی است. جهت ارزیابی در ابتدا از یک مخزن 20 لیتری به صورت کاملا بی هوازی استفاده شده که پساب ساختگی از آن به پایلوت منتقل شده است. میزان بارگذاری آلی از مقدار kg COD/m3.day 1.03 تا kgCOD/m3.day 1.93 افزایش یافته است و در این تحقیق جهت سنجش میزان آلودگی پساب صنایع نوشابه سازی از پارامتر COD استفاده شده و سیکل کاری 24 ساعت بوده است. همچنین پارامترهای زمان ماند هیدرولیکی، دما و pH نیز مورد اندازه گیری قرار گرفتند. نتایج حاصل شده از فرآیند مذکور نشان داد که با بارگذاری آلی نهایی به میزان kg COD/m3.day 1.93 راندمان حذف برابر 90 درصد گردید، که بخشی از راندمان حذف (20 تا 30 درصد) مرتبط با مخزن بی هوازی استفاده شده در ابتدا پایلوت است. با بررسی زمان ماندهای هیدرولیکی 6، 12، 18 و 24 ساعت، بیشترین راندمان در زمان ماند 24 ساعت به دست آمده و در روند تحقیق میزان pH بین 7 تا 9 و دما در محدوده مزوفیلیک قرار داشته است. لذا می توان نتیجه گرفت که فرآیند لجن فعال با هوادهی گسترده و برگشت لجن در تصفیه پساب صنایع نوشابه سازی با بار آلی متوسط موثر است.

    کلید واژگان: تصفیه بیولوژیک, تصفیه فاضلاب, لجن فعال, هوادهی گسترده, پساب صنایع نوشابه سازی
    MohamadJavad Zoqi *, MohammadReza Doosti, MohammadHoseyn Rabee Gasak, Mehdi Ayobi

    The effluent of the beverage industry has high amounts of organic compounds, and biological treatment methods are very common in this field. By applying efficient methods to treat the effluent of the beverage industry, it is possible to provide the ground for the consumption of treated effluent in other places. The general purpose of the present study is to evaluate the efficiency of the activated sludge process with extensive aeration and sludge return for wastewater treatment of the beverage industry. The present study lasted for 60 days. After making a laboratory pilot, for evaluation, first the pilot was fed with sugar and then synthetic effluent was prepared and transferred to the pilot. The organic load has increased from 1.03 kgCOD/m3.d to 1.93 kgCOD/m3.d. In this study, the COD parameter was used to measure the effluent pollution of the beverage industry and the working cycle was 24 hours. The results of the mentioned process showed that with the final organic loading at the rate of 1.93 kgCOD/m3.d, the removal efficiency was equal to 90%. By examining the hydraulic retention times of 6, 12, 18 and 24 hours, the highest efficiency in the retention time of 24 hours was obtained and in the research process, the pH was between 7 and 9 and the temperature was in the mesophilic range. Therefore, it can be concluded that the process of activated sludge with extensive aeration and sludge return is effective in treating the effluent of beverage industries with medium organic load.

    Keywords: Biological Treatment, Wastewater treatment, Activated Sludge, Extensive Aeration, Beverage Effluent
  • محمدجواد ذوقی*
    زمینه و هدف

    بیشترین رنگ مصرفی در صنایع نساجی رنگ های گروه آزو هستند. مواد رنگی آزو دارای ترکیبات آروماتیک پیچیده، پایداری شیمیایی و زیست تخریب پذیر کم هستند. با توجه به این خواص تصفیه این نوع فاضلاب با روش های مرسوم، استانداردهای زیست محیطی را برآورده نخواهد کرد. فرایند اکسیداسیون پیشرفته بصورت گسترده برای تصفیه مواد آلی از فاضلاب استفاده شده است. در این مطالعه تصفیه رنگزای آزو واکنشی قرمز 195 با فرایند UV/H2O2 و همچنین پارامترهای تاثیرگذار بر این فرایند بررسی می شود.

    روش بررسی

    در این مطالعه، تصفیه رنگ در غلظت آب اکسیژنه، زمان ماند، دما و pH مختلف و در یک راکتور پیوسته دارای لامپ UV انجام شد. دامنه تغییر غلظت آب اکسیژنه، زمان ماند، دما و pH به ترتیب برابر 0 تا 2 درصد، 60 تا min 240، C° 25 تا C° 80 و 3 تا 10 در نظر گرفته شد و تاثیر آنها بر حذف رنگ و COD بوسیله طرح مرکب مرکزی و روش سطح پاسخ مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد مهمترین پارامترهای تاثیرگذار بر حذف رنگ و COD غلظت آب اکسیژنه و زمان ماند بود. افزایش زمان ماند و غلظت آب اکسیژنه در فاضلاب ورودی به ترتیب به min 200 و 1/2 درصد سبب افزایش محسوس راندمان فرایند حذف رنگ می شود. افزایش pH سبب افزایش درصد حذف رنگ شد. افزایش دما به C°50 سبب افزایش سرعت فرایند حذف رنگ و COD شد. درحالیکه افزایش دما به C°80 تاثیر منفی بر فرایند داشت. با توجه به نتایج روش سطح پاسخ، مقادیر بهینه پارامترها برای غلظت آب اکسیژنه، زمان ماند، دما و pH به ترتیب برابر 1/28درصد، min 240، C° 49 و 10 بود. در حالت بهینه حداکثر درصد حذف رنگ و COD به ترتیب برابر 98/63 و 87/52 درصد بود.

    نتیجه گیری: 

    با توجه به نتایج این مطالعه، توانایی فرایند UV/ H2O2 در تجزیه رنگ و COD ناشی رنگزای آزو واکنشی قرمز 195 اثبات شد. بطوری که تقریبا تمام رنگ ناشی از رنگزای آزو در min 209 و 87/52 درصد از COD ناشی از رنگزا در min 240 حذف شد.

    کلید واژگان: رنگزای آزو, ماورا بنفش, پراکسید هیدروژن, روش سطح پاسخ, بهینه سازی
    MohamadJavad Zoqi*
    Background and Objective

    The most used dyes in textile industries are Azo Group dyes. Azo dyes have complex aromatic compounds, low chemical and biodegradable stability. Due to these properties, treatment of this type of wastewater by conventional methods will not meet environmental standards. The advanced oxidation process has been widely used to treat organic matter from wastewater. In this study, dye purification of azo dye Reactive Red 195 by UV/H2O2 process was investigated. Moreover, the parameters affecting this process have also been determined.

    Materials and Methods

    In this study, dye treatment was conducted in the presence of different concentrations of hydrogen peroxide, and at different retention time, temperature and pH values in a continuous photoreactor equipped with UV lamps. Using central composite design and response surface methodology (RSM), effects of various concentrations of hydrogen peroxide, retention time, temperature, and pH on the color and COD removal were studied in the range of 0–2%, 60-240 min, 25-80 oC, and 3-10, respectively.

    Results

    The results showed that the concentration of hydrogen peroxide and retention time were the most influential parameters on color and COD removal. Color removal significantly enhanced by increasing retention time and H2O2 concentration to 200 min and 1.2%, respectively. pH increase had positive effect on color removal. There were increases in the rate of color and COD removal as the temperature went up to 50 oC. However, temperature of 80 oC negatively impacted AOP process. According to RSM, the optimum factor levels were achieved at 1.28%, 240 min, 49 oC and 10 for concentrations of hydrogen peroxide, reaction time, temperature, and pH, respectively.

    Conclusion

    According to the result, UV/H2O2 proved to be capable of degrading Reactive Red 195. Almost all the azo dye color destroyed after 209 min while 87.52 % of the COD was removed after 240 min of irradiation.

    Keywords: Azo dye, Ultraviolet, hydrogen peroxide, Response surface methodology, Optimization
  • محمدجواد ذوقی*، محمدرضا دوستی
    زمینه و هدف

    تثبیت و جامدسازی فرایندی کاربردی و کم هزینه در کاهش نشت فلزات سنگین از خاک آلوده می باشد. همیندکننده های معدنی مانند سیمان منیزیم فسفات و سیمان پرتلند بطور عملیاتی و در مقیاس بزرگ در این فرایند قابل استفاده می باشند. در این مطالعه کارایی سیمان منیزیم فسفات و سیمان پرتلند در تثبیت و جامدسازی با یکدیگر مقایسه می شوند.

    مواد و روش ها: 

    در این مطالعه خاک مورد استفاده با غلظت های 500، 1000 و 5000 گرم سرب بر کیلوگرم خاک، آلوده شد. سپس از سیمان منیزیم فسفات و سیمان پرتلند با نسبت وزنی سیمان به خاک خشک برابر  25%و %50 برای تثبیت و جامدسازی خاک آلوده به فلز سرب استفاده شد. سپس ملات خاک و سیمان با آب دوبار تقطیر با نسبت وزنی سیمان به آب برابر 5/0 آماده شد. نمونه های ساخته شده پس از نگهداری به مدت 7 و 28 روز مورد آزمایش مقاومت فشاری، روش استخراج ویژه سمیت (TCLP)، گیرش اولیه و نهایی و پراش اشعه ایکس (XRD) قرار گرفتند. 

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که استفاده از سیمان منیزیم فسفات به جای سیمان پرتلند سبب کاهش غلظت سرب در شیرابه TCLP، کاهش زمان گیرش و افزایش ظرفیت بافری و تشکیل کریستال های حاوی سرب در نمونه می شود. بطوریکه در نمونه های 28 روزه حاوی خاک با غلظت سرب mg/kg  5000 و نسبت وزنی سیمان به خاک برابر 50% و 25% غلظت سرب در شیرابه TCLP نمونه تثبیت شده با سیمان منیزیم فسفات بترتیب برابر  mg/L 41/0 و mg/L  15/1 و در نمونه های تثبیت شده با سیمان پرتلند بترتیب برابر  mg/L 92/4 و  mg/L 04/12 بود. هرچند که استفاده از این نوع سیمان به جای سیمان پرتلند سبب کاهش مقاومت فشاری 7 و 28 روزه شد.

    نتیجه گیری: 

    با توجه به نتایج این مطالعه استفاده از سیمان منیزیم فسفات به جای سیمان پرتلند در فرایند تثبیت و جامدسازی خاک آلوده سبب کاهش نشت فلزات سنگین به محیط زیست، کاهش زمان گیرش و در نتیجه کاهش هزینه نگهداری، وسایل و تجهیزات خواهد شد.

    کلید واژگان: سیمان منیزیم فسفات, سرب, تثبیت و جامدسازی, خاک, سیمان پرتلند
    MohamadJavad Zoqi*, MohamadReza Doosti
    Background and objectives

    Solidification/stabilization is an effective technique for reducing the leachability of contaminants in soils. Magnesia phosphate cement and ordinary Portland cement can be used to remediate soils contaminated. In this study, the performance of the solidified/stabilized soil was compared for mixtures composed of magnesia phosphate and ordinary Portland cement.

    Materials & Methods

    In this study, the experimental soil were contaminated with 500, 1000 and 5000 mg/kg of lead. Lead-contaminated soils were stabilized by mixing magnesia phosphate and Portland cement in proportions of 25% and 50% by weight. Cement and soil mortars were prepared with water-to-cement ratio 0.5 of distilled water. The performance was assessed using unconfined compressive strength (UCS), toxicity characteristic leaching procedure (TCLP), initial and final setting and X-ray powder diffraction (XRD).

    Results

    The results showed that use of magnesia phosphate cement instead of Portland cement could significantly reduce the concentration of lead in TCLP leachate, the setting time and increase the buffer capacity and the formation of crystals in samples containing lead. In 28-day samples containing soil with 5000 mg Pb/kg, Pb concentration in TCLP leachate of samples stabilized with 50% and 25% cement had been determined as 0.41 mg/L and 1.15 mg/L for magnesia phosphate cement and 4.92 mg/L and 12.04 mg/L for Portland cement, respectively. However, using this type of cement instead of Portland cement reduces the compressive strength of 7 and 28 days.

    Conclusion

    The substitution of Portland cement with magnesium phosphate cement for stabilization and solidification of contaminated soil revealed a significant decrease in leachability of heavy metals, setting time, maintenance and equipment cost.

    Keywords: Magnesia phosphate cement, Lead, Solidification, Stabilization, Soil, Portland ceme
  • محمدجواد ذوقی*، محمدرضا دوستی، وحید گل کاری

    آنتی بیوتیک ها به دلیل اثرات سمی بر زنجیره غذایی و بوم سازگان های آبی و ایجاد مقاومت دارویی، مشکلات زیست محیطی و بهداشتی برای انسان ایجاد می نمایند. در این مطالعه با استفاده از تالاب مصنوعی جریان افقی، حذف پنی سیلین جی، از فاضلاب مصنوعی انجام شد. هدف کلی این تحقیق، تعیین کارآیی سیستم پایلوت تالاب مصنوعی با جریان افقی زیرسطحی در حذف آلاینده دارویی آنتی بیوتیک پنی سیلین جی است. برای بررسی تاثیر و بهینه سازی متغیر غلظت آلاینده در فاضلاب ورودی، زماند ماند و وجود و عدم وجود گیاه در تالاب بر روی حذف آلاینده از روش سطح پاسخ استفاده شد. تالاب مصنوعی زیرسطحی در شرایط مختلف مورد بهره برداری قرار گرفت و 30 نمونه فاضلاب از خروجی تالاب در شرایط مختلف، آزمایش شد. نتایج نشان داد که وجود گیاه نی، و زمان ماند با راندمان حذف، رابطه مستقیم و غلظت ورودی آلاینده با راندمان حذف رابطه معکوس دارد، همچنین وجود گیاه سبب افزایش تاثیر زمان ماند بر کاهش غلظت آلاینده در خروجی تالاب می شود. بطوریکه در تالاب مصنوعی گیاه کاری شده، راندمان حذف برای زمان ماند 72 ساعت و غلظت های ورودی مختلف بین 17/94 % تا 61/73 % بود. بر مبنای نتایج حاصل از این مطالعه تالاب مصنوعی زیر سطحی می تواند فاضلاب حاوی پنی سیلین جی با غلظت دوبرابر متوسط غلظت حداکثری موجود در فاضلاب های بیمارستانی را با راندمان بالای 90 درصد حذف و به عنوان یک سیستم تصفیه مناسب در حذف پنی سیلین جی، مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: تالاب مصنوعی, پنی سیلین جی, روش سطح پاسخ, گیاه نی, فاضلاب بیمارستانی
    Mohamad Javad Zoqi *, Mohamad Reza Doosti, Vahid Golkari

    Antibiotics are potential pollutants that represent an important environmental problem because of their toxic effects on the food chain and aqueous streams. The goal of this study was determining the efficiency of a horizontal subsurface flow constructed wetland for a pharmaceutical pollutants antibiotic penicillin G. This study used constructed wetland pilot system for removal of penicillin G in artificial wastewater.in this study, the effects of initial concentration of wastewater, hydraulic retention time and reed on the pollutant removal efficiency were investigated. The data was analyzed using the central composite design which is the most commonly used response surface methodology design. 30 Samples of wastewater were taken from the output of constructed wetlands subsurface and tested in laboratory based on the standard reference method for experiments in water and wastewater. The results showed that reed, and retention time, has a direct relationship, and enhance them to increase efficiency. The initial concentration of wastewater is inversely related to removal efficiency. In the constructed wetland, the removal efficiency for 72 hours and different input concentrations was between 94.17% and 73.61%. Based on the study results, it can be stated that subsurface constructed wetland can remove the maximum concentration of hospital wastewater and even double this concentration with efficiency up to 90 percent, and it can be used as a proper treatment system for removal of penicillin G.

    Keywords: Constructed wetland, Penicillin G, Response surface methodology, Phragmites australis, Hospital Wastewater
  • هادی انتظاری زارچ، محمدجواد ذوقی*، محمدرضا دوستی، سمیه رحمانی
    زمینه و هدف

    رنگ راکتیو قرمز 198 متعلق به رنگ مونو آزو است که به طور گسترده ای در صنایع نساجی کشور استفاده می شود. میزان سمیت رنگ های راکتیو در مقایسه با دیگر رنگ ها بیشتر است و موجب عواملی مانند تحریک، سرطان و جهش در انسان می شوند. هدف کلی این تحقیق، تعیین کارایی سیستم پایلوت تالاب مصنوعی با جریان افقی زیرسطحی متعارف و بافل دار جهت حذف رنگ راکتیو قرمز 198 است.

    روش بررسی

    به منظور حذف رنگ راکتیو قرمز 198 تعداد دو سلول به صورت موازی به ابعاد m 2×0/5×0/6 ساخته شد. در سلول متعارف و بافل دار از نی بومی Phragmites australis استفاده شده است. در روند تحقیق، غلظت COD و رنگ راکتیو بررسی و اثر زمان ماند و گیاه در میزان راندمان بررسی شده است.

    یافته ها

    نتایج حاصل شده نشان داد که حداکثر راندمان حذف رنگ راکتیو قرمز 198، در غلظت آلاینده ورودی mg/L 100 و زمان ماند 3/5 روز به دست آمده که مربوط به سلول بافل دار است. همچنین وجود بافل در سیستم تالاب مصنوعی باعث افزایش راندمان حذف می شود. وجود گیاه نی در هر دو سلول با راندمان حذف رابطه مستقیم دارد. زمان ماند در سلول متعارف موثرتر از سلول بافل دار، در راندمان حذف عمل کرد. همچنین غلظت ورودی آلاینده با راندمان حذف رابطه معکوس داشت.

    نتیجه گیری

    مطابق با نتایج، تالاب مصنوعی زیر سطحی افقی بافل دار و متعارف می توانند در غلظت و زمان ماند پایین به عنوان سیستمی با عملکرد مناسب در حذف رنگ راکتیو قرمز 198 به کار برده شوند.

    کلید واژگان: رنگ راکتیو قرمز 198, تالاب مصنوعی زیر سطحی افقی متعارف, تالاب مصنوعی زیر سطحی افقی بافل دار, گیاه نی
    Hadi Entezari Zarch, Mohamad Javad Zoqi*, Mohamad Reza Doosti, Somayeh Rahmani
    Background and Objective

    Reactive Red 198 is a mono azo dye widely used in the textile industry of Iran. The toxicity of reactive dyes is higher than other dyes and causes disorders such as irritation, cancer and mutation in humans. The overall objective of this study was to determine the efficiency of a Constructed Wetland pilot system with conventional and baffled horizontal subsurface flow to remove reactive red 198.

    Materials and Methods

    In order to remove Reactive Red 198, two cells were constructed in parallel with 2 × 0.6 × 0.5 m. In the conventional and baffled cell, native straw of Phragmites australis was used. In the research process, COD concentration and reactive dye concentration were investigated. The effect of retention time and type of plant on the efficiency were also investigated.

    Results

    The results showed that the maximum removal efficiency of the reactive red dye 198 was obtained at 100 mg/L inlet pollutant concentration and 3.5 days retention time, which was related to the baffled cells. Also, the presence of the baffles in the constructed wetland system increased the removal efficiency. The presence of straw in both cells was directly affected the removal efficiency. The effect of the retention time in the conventional cell was more effective in removal efficiency than the baffled cell. The pollutant inlet concentration was also inversely correlated with the removal efficiency.

    Conclusion

    According to the results, it can be concluded that the baffled and conventional horizontal subsurface constructed wetland can be used for low concentrations and at low retention time as a well-functioning system in the removal of reactive Red 198.

    Keywords: Reactive Red 198, Conventional horizontal subsurface constructed wetland, Baffled horizontal constructed wetland, Phragmites australis straw
  • محمدجواد ذوقی*، محمدرضا دوستی
    زمینه و هدف

    در سال های اخیر در کشورهای خشک و نیمه خشک استفاده از فاضلاب شهری در آبیاری گیاهان مورد توجه قرار گرفته است. با وجود اینکه استفاده از فاضلاب می تواند یک استراتژی پایدار و موثر باشد، اثرات زیست محیطی این کاربرد باید بررسی شود. هدف در این مطالعه بررسی امکان استفاده از فاضلاب شهری تصفیه شده در آبیاری گیاهان زراعی می باشد.

    مواد و روش ها:

     در این مطالعه غلظت فلزات سنگین آهن، روی، کروم، مس، منگنز و نیکل در اندام های مختلف و خاک اطراف ریشه گیاه جو و ذرت بررسی شد. گیاهان مورد بررسی با منابع مختلف آب آبیاری شدند. سپس اثرات منابع مختلف آبیاری بر جذب فلزات در قسمت های مختلف گیاه به وسیله آزمون های آماری بررسی شد.

    یافته ها: 

    با توجه به نتایج، نوع منبع آب (آب چاه، فاضلاب تصفیه شده) بر میانگین غلظت فلز سنگین مس در برگ جو، فلزات کروم ، مس و نیکل در ریشه جو و فلزات مس و نیکل در خاک اطراف ریشه جو در سطح 5% معنی دار بود. غلظت نیکل در این مطالعه در خاک اطراف ریشه برای هر دو گیاه و هر دو منبع آبیاری به علت وجود نیکل در سنگ های اولترامافیک منطقه بیش از حد بحرانی بود. به علت عملکرد مناسب برکه های تثبیت تصفیه خانه شهر بیرجند در کاهش فلزات سنگین از فاضلاب شهری، غلظت اکثر فلزات سنگین اندام های گیاهی و خاک اطراف ریشه در حالت آبیاری با فاضلاب تصفیه شده نسبت به حالت آبیاری با آب چاه بطور معنی داری کمتر بود. به علت نزدیکی مزارع به محل تردد خودروهای سنگین غلظت مس در تمام حالات مورد بررسی بالا و نزدیک به محدوده بحرانی بود. غلظت فلز کروم در اندام های هوایی گیاه نسبت به سایر فلزات مورد بررسی کمتر بود که نشان دهنده، تحرک کمتر این فلز نسبت به سایر فلزات مورد بررسی است.

    نتیجه گیری:

     با توجه به نتایج این مطالعه، غلظت فلزات سنگین در گیاهان مورد بررسی کمتر از حدود بحرانی بود. همچنین غلظت فلزات در خاک اطراف ریشه بیشتر از غلظت در اندام گیاهان بود. بنابراین پایش مستمر غلظت این فلزات در خاک و گیاهان برای جلوگیری از تجمع فلزات سنگین در زنجیره غذایی ضروری است.

    کلید واژگان: فلزات سنگین, محصولات زراعی, فاضلاب شهری, اندام های گیاهی, خاک
    MohamadJavad Zoqi*, MohamadReza Doosti
    Introduction

    In the recent years, the use of municipal wastewater for irrigation has attracted the consideration of arid countries. Despite the potential use of municipal wastewater in plants irrigation as sustainable strategy, the environmental impacts need to be investigated. The aim of this study was to evaluate the use of treated wastewater in irrigation crop plants.

    Methods

    The present study was carried out to assess levels of iron, zinc, chrome, copper, manganese and nickel, in plants irrigated with water from different sources. Impact of different irrigation sources on metals uptake by plants were determined using Statistical tests.

    Results

    According to the results, the type of water source (well water, treated wastewater) had a significant effect at 5% level on the mean concentration of Cu in barley leaves, Cr, Cu and Ni in barley root and Cu and Ni in soil around barley root. In this study, nickel concentration was higher than critical value in the soil around the roots for both plants and both irrigation sources due to the presence of nickel in the ultramafic rocks. Due to the proper performance of Birjand treatment plant stabilization ponds in reducing heavy metals from municipal wastewater, the concentration of most heavy metals in plant and soil in irrigation with treated wastewater was significantly lower than in irrigation with well water. The proximity of farms to heavy-duty vehicles increased the concentration of copper in all the situations studied which were close to the critical range. The concentration of chromium in shoots of plant was lower than other metals.

    Conclusion

    As a result, the values of heavy metals in different parts of plants were below the acceptable levels as suggested. In comparison to plants, the soil presented higher concentration of all studied metals. However, the regular monitoring of levels of these metals from well water and treated wastewater, in plants and soil is essential to prevent excessive build-up of these metals in the food chain.

    Keywords: Heavy metals, Crops, Municipal wastewater, Herbal organs, Soil
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال