به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب mohammad hossein jabarpoor-bonyadi

  • مرتضی جبارپور بنیادی، محمدحسین جبارپور بنیادی، زهره جهان فروز، سوسن کلاهی، سعید دستگردی
    هدف
    بررسی رابطه پلی مورفیسم پروموتور ژن TNF-α در دو جایگاه T/C 1031- و G/A308- و بروز علایم چشمی بیماری بهجت.
    روش پژوهش: تعداد 53 نفر از مبتلایان به بیماری بهجت از جمعیت آذری ایران پس از معاینه بالینی، جهت بررسی ژنتیکی وارد یک مطالعه مورد- شاهدی شدند. هم زمان 79 فرد سالم از همان جمعیت که رابطه خویشاوندی با یکدیگر یا با بیماران و سابقه ابتلا به بهجت یا بیماری التهابی دیگری نداشتند، به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. پلی مورفیسم های T/C1031- و G/A308- از ناحیه پروموتور ژن TNF-α مورد بررسی قرار گرفت تا رابطه این پلی مورفیسم ها و بروز علایم چشمی بیماری بهجت مشخص گردد. جهت مقایسه آلل ها از آزمون آماری کای مربع، تصحیح Yates یا آزمون دقیق فیشر استفاده شد.
    یافته ها
    مقایسه توالی آلل ها و ژنوتیپ پلی مورفیسم G/A308- TNF-α، تفاوت قابل ملاحظه ای را بین افراد سالم و بیمار نشان نداد (234/0(P=. برخلاف آن پلی مورفیسم آلل های T/C1031-TNF-α بین افراد بیمار و گروه کنترل متفاوت بود (0006/0P=). هاپلوتیپ G308-1031-TNF-α نیز با کاهش احتمال ابتلا به بیماری بهجت همراه بود (0001/0P<). هاپلوتیپ A308-T1031-TNF-α با کاهش احتمال ابتلا به بهجت رابطه داشت. در بررسی پلی مورفیسم نواحی T/C1031-TNF-α و G/A308-TNF-α، توالی آلل T و G با بروز علایم مختلف چشمی (واسکولیت شبکیه، یووییت قدامی و خلفی) رابطه معنی داری نداشت (128/0P=).
    نتیجه گیری
    با وجود آن که پلی مورفیسم آلل T/C1031-TNF-α با بیماری بهجت همراهی داشت، اما رابطه معنی داری بین انواع مختلف هاپلوتیپ و درگیری چشمی و یا نوع درگیری چشمی مشاهده نشد.
    Morteza Jabarpoor-Bonyadi, Mohammad Hossein Jabarpoor-Bonyadi, Zohreh Jahanafrooz, Soosan Kolahi, Saeid Dastgiri
    Purpose
    To evaluate the distribution of TNF-alpha promoter -1031T/C and -308G/A polymorphisms in an Iranian population with Behcet disease and ocular manifestation.
    Method
    We investigated the distribution of TNF-alpha promoter -1031T/C and -308G/A polymorphisms in 53 patients with Behcet disease (BD) and 79 matched healthy controls, using the PCR-RFLP technique. All subjects were from an Iranian Azeri population.
    Results
    The frequency of the TNF-alpha -308G/A polymorphism was similar in BD patients and healthy controls (P= 0.234) whereas the frequency of the TNF-alpha-1031T/C polymorphism was different between two groups (P= 0.0006). The frequency of the CG haplotype was significantly higher (P< 0.0001), and that of the TA haplotype was significantly lower in BD patients than healthy controls. Different TNF--1031T/C and TNF--308G/A polymorphisms were not associated with ocular involvement.
    Conclusion
    TNF-alpha is a susceptibility gene for BD in Iranian patients of Azeri ethnicity. There was no relation between different haplotypes in the investigated genetic region in this group of BD patients with ocular manifestation.
  • علیرضا برادران رفیعی، آسیه عبداللهی، محمدحسین جبارپور بنیادی، سیدعلی میردهقان، دکترمحمد زارع جوشقانی، بهرام عین الهی، محمد علی جوادی، فرید کریمیان، محمدرضا جعفری نسب
    هدف
    بررسی نتایج پیوند کراتولیمبال آلوگرافت (KLAL) در بیماران مبتلا به کمبود کامل سلول های بنیادی لیمبوس.
    روش پژوهش: در این مجموعه موارد مداخله ای، به صورت آینده نگر بیماران مبتلا به کمبود کامل سلول های بنیادی لیمبوس با مقادیر طبیعی تولید اشک، وارد مطالعه شدند. تعداد 27 مورد KLAL بر روی 21 چشم از 20 بیمار انجام و پس از آن جهت سرکوب ایمنی سیکلوسپورین و میکوفنولات موفتیل تجویز شد. تمام بیماران از لحاظ بهبود دید، بقای پیوند و عوارض جراحی بررسی شدند.
    یافته ها
    متوسط زمان پی گیری 83/11±14/22 ماه (39-6 ماه) و میانگین دید قبل از عمل و دید نهایی به ترتیب 21/0±53/2 و 77/0±49/1 لوگمار (001/0P<) بود. در 6 مورد بافت اپی تلیوم قرنیه پس از پیوند ایجاد نگردید و به عنوان شکست اولیه در نظر گرفته شد. متوسط بقای پیوند 5/1±23/14 ماه و میزان بقای 12 و 20 ماهه به ترتیب 9/61 و 31 درصد بود. عوارض شامل 6 مورد زخم قرنیه، 2 مورد گلوکوم و 1 مورد نازک شدن اسکلرا بود.
    نتیجه گیری
    در پی گیری میان مدت، پیوند کراتولیمبال آلوگرافت در بهبود دید بیماران مبتلا به کمبود کامل سلول های بنیادی لیمبوس موثر است. البته نتیجه گیری قطعی نیاز به پی گیری طولانی مدت دارد.
    Alireza Baradaran-Rafii, Asiyeh Abdolahi, Mohammad Hossein Jabarpoor Bonyadi, Seyyed Ali Mirdehghan, Mohammad Zare Joshaghani, Bahram Einollahi, Mohammad Ali Javadi, Farid Karimian, Mohammad Reza Jafarinasab
    Purpose
    To investigate the outcomes of keratolimbal allograft (KLAL) for treatment of total limbal stem cell deficiency (LSCD).
    Method
    Patients with total LSCD and adequate tear production were included. A total of 27 KLAL procedures were performed in 21 eyes of 20 patients with LSCD. Immunosuppression was achived using mycophenolate and cyclosporine. Main outcome measure was improvement in vision; in addition, KLAL survival and post operative complications were studied.
    Results
    Mean follow up period was 22.14±11.83 months (range 6-39). Mean visual acuity improved from 2.53± 0.21 to 1.49±0.77 LogMAR (P<0.0001). Six KLALs never re-epithelialized and were considered as primary failures. Mean KLAL survival was 14.23±1.5 months. Graft survival rate was 61.9% at 1 year and 31% at 20 months. Complications included corneal ulcers in 6, glaucoma in 2 and scleral thining in 1 case.
    Conclusion
    Keratolimbal allograft surgery is successful in the short term for visual rehabilitation of patients with total limbal stem cell deficiency.
  • علیرضا برادران رفیعی، محمدعلی جوادی، مژگان رضایی کنوی، محمدحسین جبارپور بنیادی، مهدی اصلانی، حسینجمالی، فرید کریمیان
    هدف
    ارزیابی سلول های بنیادی لیمبوس با استفاده از ایمپرشن سیتولوژی (IC) در بیماران مبتلا به کراتوپاتی مزمن و دیررس ناشی از گاز خردل.
    روش پژوهش: در این مجموعه موارد توصیفی، 35 چشم از 18 مرد مبتلا به کراتوپاتی مزمن و دیررس ناشی از گاز خردل به روش پی درپی تحت IC قرارگرفتند. وجود سلول های جامی در سمت قرنیه ای نمونه ها به عنوان کمبود سلول های بنیادی در نظر گرفته شد. شدت درگیری به سه گروه خفیف، متوسط و شدید و برحسب مناطق مختلف قرنیه تقسیم بندی شد. رابطه بین طبقه بندی بالینی و یافته های IC تحت بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    حداقل در یک ربع قرنیه در تمام 35 چشم تحت بررسی، کمبود سلول های بنیادی لیمبوس مشاهده گردید. شدت درگیری قرنیه در ربع نازال و تمپورال (266/0P=) و ربع فوقانی و تحتانی (263/0P=) مشابه بود. شدت درگیری بالینی نواحی افقی (ربع نازال و تمپورال) نسبت به نواحی عمودی (ربع فوقانی و تحتانی) شدیدتر بود (001/0P<). رابطه آماری بین شدت کمبود سلول بنیادی و شدت درگیری بالینی یافت نشد (893/0P=). از نظر نتایج IC (وجود یا عدم وجود سلول های جامی) نواحی مختلف قرنیه تفاوت معنی داری نداشتند (378/0(P=.
    نتیجه گیری
    درجات متفاوتی از کمبود سلول های بنیادی در بیماران مبتلا به کراتوپاتی مزمن و دیررس ناشی از گاز خردل وجود دارد. علایم بالینی در نواحی نازال و تمپورال شدیدتر است. در این مطالعه شدت کمبود سلول های بنیادی و تظاهرات بالینی، رابطه معنی دار آماری نداشتند.
    Alireza Baradaran-Rafii, Mohammad Ali Javadi, Mozhgan Rezaie Kanavi, Mohammad Hossein Jabarpoor-Bonyadi, Mehdi Aslani, Hossein Jamali, Farid Karimian
    Purpose
    To evaluate stem cell deficiency using impression cytology (IC) in patients with chronic and delayed-onset mustard gas keratopathy (MGK).
    Methods
    A consecutive series of patients with MGK underwent IC. Thirty-five eyes of 18 patients (all male) with mustard gas keratopathy were included in this observational case series. Presence of goblet cells on the corneal side of specimens was considered to indicate stem cell deficiency. Corneal involvement was graded as mild, moderate and severe. Relation between IC findings and clinical grading was evaluated.
    Results
    There was limbal stem cell deficiency in at least one quadrant of the cornea in all 35 eyes (100% of cases). No differences was found between impression cytology findings (positive versus negative for corneal goblet cells) among different quadrants (p= 0.378). Clinical grading was the same between nasal and temporal quadrants (P=0.266) and between superior and inferior quadrants (P= 0.263). Combining the superior and inferior quadrants (vertical zone) and also the nasal and temporal quadrants (horizontal zone) together, clinical grading was more severe in horizontal versus vertical zones (p< 0.001). There was no correlation between stem cell deficiency and clinical corneal severity (p=0.893).
    Conclusion
    Varying degrees of stem cell deficiency was demonstrated in all patients with chronic or delayed-onset MGK using IC. Clinical corneal manifestations are more severe in nasal and temporal quadrants. We found no correlation between stem cell deficiency and clinical manifestations. Other factors such as perilimbal conjunctival ischemia might play a role.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال