mohammadbaset ghoreyshi
-
مقدمه
نظام ساختاری عملکردی کنونی مدیریت روستایی کشور، گویای این است که مدیریت روستایی با وجود نهادسازی و استقرار نهاد دهیاری ها و شوراهای اسلامی، همواره با نگاهی بالا به پایین، با روستا و روستاییان روبه رو شده و مردم در هیچ سطحی از فرآیند برنامه ریزی و مدیریت توسعه ی سرزمین خود دخالت و مشارکت داده نمی شوند. مدیریت روستایی در واقع، فرآیند سازماندهی و هدایت جامعه و محیط روستایی از طریق شکل دادن به سازمان ها و نهادهاست.
هدفمطالعه حاضر به شناسایی آسیب ها و چالش های موجود مدیریت محلی (دهیاران) در روستاهای شهرستان رضوانشهر در دو دهه اخیر می پردازد.
روش شناسی:
نوع تحقیق کاربردی و روش آن پیمایشی است که اطلاعات میدانی آن از طریق پرسشنامه مخصوص اعضای شورای اسلامی، دهیاران و مردم جمع آوری گردید. جامعه آماری تحقیق شامل 3 گروه روسا و اعضای شورای اسلامی، دهیاران و مردم بوده که به ترتیب 196، 75 و 380 نفر جمعیت را در بر می گیرد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش:
روستاهای شهرستان رضوانشهر بعنوان قلمرو جغرافیایی تحقیق می باشد.
یافته ها و بحث:
در ابعاد مختلف، چالش ها و آسیب هایی را در مدیریت روستایی شهرستان رضوانشهر، می توان دید که به ترتیب اهمیت عبارتند از: عوامل زیست محیطی، اداری سازمانی، حقوقی، عمرانی و اجتماعی فرهنگی.
نتیجه گیریمدیریت توسعه در روستاهای شهرستان رضوانشهر دارای موانعی است که لازم است مورد بازنگری برنامه ریزان توسعه قرار گیرد و در جهت رفع آن در هر یک از بخش ها تدابیری لحاظ گردد.
کلید واژگان: آسیب شناسی, مدیریت محلی, چالش مدیران, روستا, شهرستان رضوانشهرIntroductionThe current functional structural system of rural management in the country shows that despite the institutionalization and establishment of rural institutions and Islamic councils, rural management has always faced the village and villagers with a top-down view and people at any level of The process of planning and managing the development of their land is not involved. Rural management is in fact the process of organizing and guiding the community and the rural environment through the formation of organizations and institutions.
ObjectiveThe present study identifies the existing ills and challenges of local management in the villages of Rezvanshahr in the last two decades.
Research MethodologyThe type of applied research and its method is a survey whose field information was collected through a special questionnaire for members of the Islamic Council, villagers and the people. The statistical population of the study includes 3 groups of heads and members of the Islamic Council, villagers and people, which includes 196, 75 and 380 people, respectively.Geographical area of research: The villages of are considered as the geographical area of research.
Findings and DiscussionIn different dimensions, challenges and harms can be seen in the rural management of city, which are in order of importance: environmental, administrative-organizational, legal, civil and socio-cultural factors. In fact, development management in the villages of city has obstacles that need to be reviewed by development planners and measures should be taken to eliminate them in each of the sectors. Which is considered in the above article.
Keywords: Pathology, Local Management, Managers' Challenge, Village, Rezvanshahr City -
مقدمه
کیفیت زندگی مفهومی چند جانبه و چند بعدی است و تنها جنبه های مادی زندگی را در بر نمی گیرد؛ اندازه گیری و پی بردن به آن خود در گرو عوامل مختلف محیطی - اکولوژیک، اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی می باشد و خصوصیات فردی افراد جامعه نیز در آن دخالت دارند.
هدفمقاله با هدف بررسی عوامل موثر بر تحولات کیفیت زندگی، بین روستاییان در دو دهه اخیر تدوین شده است.
روش شناسی:
روش تحقیق، روش توصیفی - تحلیلی است. در این روش، ابتدا شاخص های کیفیت زندگی به تفکیک نقاط روستایی مورد مطالعه و سنجش قرار گرفت. جامعه آماری روستاییان21 روستا و حجم نمونه 380 خانوار از روستاییان است که با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردیده اند. سپس در مرحله تحلیل، فاصله از شهر و فاصله تا جاده اصلی بر تفاوت های فضایی کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفت.
قلمرو جغرافیایی پژوهش:
قلمرو جغرافیایی شامل بخش مرکزی شهرستان نوشهر می باشد .
یافته ها و بحث:
نتایج نشان داد که وضعیت روستاهای مورد مطالعه از نظر کیفیت شاخص های کالبدی کیفیت زندگی مطلوب و شاخص های اقتصادی در سطح نامطلوبی قرار دارند. که می توان ناشی از عوامل مختلف مانند عدم برخورداری از سطوح خدماتی مطلوب، عدم وجود منابع درآمدی و... در سطح منطقه باشد. همچنین از میان روستاهای مورد بررسی روستاهای خیرودکنار، توسکاتک، تازه آباد و شریعت آباد در بالاترین سطح کیفیت زندگی و رضایتمندی جای روستاهای سنگتو، حمزده دارند؛ و علیا و چلک علیا در پایین ترین سطح کیفیت زندگی و رضایتمندی قرار می گیرند.
نتیجه گیریبین تمام سطوح کیفیت زندگی در سطح روستاهای نمونه بر اساس عوامل فاصله تا جاده اصلی و فاصله تا شهرستان تفاوت معناداری وجود دارد. و هر چه فاصله کمتر باشد شاخص های کیفیت زندگی در وضعیت مناسب تری قرار می گیرند و سطح کیفیت زندگی بالاتر می رود.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, تحلیل جغرافیایی, عوامل کالبدی - اجتماعی, بخش مرکزی شهرستان نوشهرTIntroduction Quality of life is a multifaceted and multidimensional concept and does not include only the material aspects of life. Measuring and understanding it depends on various environmental factors - ecological, social - cultural and economic, and individuals in the community also live in it.Methodology In the last two decades. Due to the nature of the subject and the studied components, the research method is descriptive-analytical. In this method, first, quality of life indicators were studied and measured separately in rural areas. Then, in the analysis stage, the distance from the city and the distance to the main road were evaluated on the spatial differences in quality of life.Geographical area of research The studied geographical area is the central part of Nowshahr city and the statistical population of the villagers is 21 villages and the sample size is 380 families of villagers who have been determined using the Cochran's formula. Results and discussion The results showed that the situation of the studied villages in terms of physical quality indicators of quality of life and economic indicators are at an unfavorable level. Which can be due to various factors such as lack of desirable service levels, lack of income sources, etc. in the region. Satisfaction is there; And the villages of Sangtu, Hamzdeh Olya and Chelek Olya are at the lowest level of quality of life and satisfaction.
Keywords: Quality Of Life, Geographical Analysis, Physical-Social Factors, The Central Part Of Noshahr City -
هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر افزایش مشارکت زنان در اقتصادروستایی شهرستان شفت است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و جامعه آماری پژوهش نیز 66 نفر از دهیاران و افراد ساکن در روستاهای مختلف این شهرستان بوده است. روایی گویه ها توسط افراد متخصص مورد تایید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب برای نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید برابر با 841/0، 837/0، 871/0 و 78/0 و در حد خوب و قابل قبول به دست آمد. سپس با استفاده از تحلیل عاملی به روش مولفه های مبنا (PCA)، گویه های مورد نظر گروه بندی و مولفه های مهم نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی و به ترتیب برای هر کدام 3، 1، 2 و 1 مولفه تعیین شد. به طوری که سهم واریانس مولفه اول تا سوم نقاط فرصت برابر با 05/31، 33/22 و 564/13، سهم واریانس تنها مولفه نقاط ضعف برابر با 154/59، سهم واریانس مولفه اول و دوم نقاط فرصت برابربا 316/32 و 964/29 و در نهایت واریانس تک مولفه نقاط تهدید برابر با 537/70 محاسبه و در مجموع واریانس کل تبیین شده برای نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید برابر با 943/66، 154/59، 281/62 و 537/70 به دست آمد. نتایج نشان داد که عوامل قوت مشارکت زنان نیز به ترتیب اولویت شامل "بستر فرهنگی مناسب، تامین مالی و نقش مشارکت زنان در توسعه پایدار"، "اشتغال زنان دربخش کشاورزی و صنایع مربوط به آن در راستای توسعه گردشگری و حفظ محیط زیست روستاها" و "جاذبه های گردشگری و فروش صنایع دستی"، تنها مولفه نقاط ضعف نیز "نبود آموزش و امکانات فنی جهت افزایش تولید صنایع دستی و عدم تامین مالی، ضعف فرهنگی و ناچیز انگاشتن مشارکت زنان"، مولفه اول و دوم نقاط فرصت نیز "تولیدمازاد، حمایت دولت اززنان و ایجاد تشکل ها و تعاونی ها و افزایش سطح سوادآموزی" و " اشتغال درکنار مردان، توسعه اگروتوریسم، ایجاد بازارچه های محلی و بنگاه های اقتصادی و کارگاه ها، تامین مالی" و تک مولفه نقاط تهدیدنیز "موانع فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی" هستند.کلید واژگان: مشارکت, زنان, تحلیل عاملی, اقتصاد روستایی, شهرستان شفتRural women's participation in various rural activities not only enhances their social presence but also contributes to increased income for rural households and improved livelihoods. This research investigates and identifies the influential factors in enhancing women's participation in the rural economy of Shaft County. The descriptive-survey research method is employed, with a statistical population of 66 members of village councils and residents from various villages in the county. The validity of the items, confirmed by experts, exhibits reliability using Cronbach's alpha test, with scores of 0.841, 0.837, 0.871, and 0.78 for strengths, weaknesses, opportunities, and threats, respectively, indicating a good and acceptable level. Subsequently, through factor analysis utilizing the Principal Component Analysis (PCA) method, the designated items are categorized, and the crucial components for strengths, weaknesses, opportunities, and threats are identified, comprising 3, 1, 2, and 1 components, respectively. The variance shares of the first to third components for opportunity points are 31.05, 22.33, and 13.564. For weaknesses, the variance share of the only component is 59.154. The variance shares of the first and second components for opportunity points are 32.316 and 29.964. Lastly, the variance share of the single component for threat points is 70.537. The total explained variance for strengths, weaknesses, opportunities, and threats is 66.943, 59.154, 62.281, and 70.537, respectively. The results highlight that the key factors driving women's participation include a suitable cultural platform, financial support, and the role of women in sustainable development, women's employment in agriculture and related industries for tourism development and environmental conservation, and tourism attractions and handicraft sales. Weaknesses mainly stem from a lack of training, insufficient technical facilities for handicraft production, financial constraints, cultural shortcomings, and underestimation of women's participation. Opportunities focus on surplus production, government support, and the establishment of organizations and cooperatives, alongside increasing literacy levels. Threats are rooted in cultural, economic, and social barriers.Keywords: Participation, Women, Factor analysis, Rural Economy, Shaft County
-
مقدمه
برنامه ریزی و سیاست گذاری، جهت توسعه گردشگری روستایی از آن دست اقداماتی است که در مناطق روستایی می تواند منجر به توسعه آن مکان شود. سیاست گذاران حوزه روستایی بایستی با در نظر گرفتن منابع محلی و ظرفیت های موجود این مناطق سیاست هایی را مورد توجه قرار دهند که فرایند کارآفرینی روستایی را به عنوان مداخله ای راهبردی برای ارتقای توسعه روستایی تسریع بخشد.
هدفهدف اصلی از انجام این پژوهش تحلیل اثرات سیاست های گردشگری در توسعه کارآفرینی نواحی روستایی شهرستان رامسر بود.
روش شناسی:
روش انجام پژوهش، توصیفی تحلیلی انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از روش پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، روستاهای هدف گردشگری در شهرستان رامسر بود. برای نمونه گیری نیز از روش تمام شماری استفاده شد و 25 روستای هدف گردشگری، مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع تعداد 150 پرسشنامه توسط کارآفرینان، سرمایه گذاران بخش گردشگری، دهیاران و اعضای شورا روستاهای نمونه تکمیل شد. در این پژوهش 28 نوع سیاست گردشگری در سه بعد زیرساخت های گردشگری، آموزش و توسعه منابع انسانی و بازاریابی و تبلیغات گردشگری انتخاب شدند. همچنین تعداد 10 شاخص در زمینه کارآفرینی انتخاب شد. با استفاده از تکنیک پرسشنامه میزان تاثیرگذاری هر سیاست بر روی هر یک از شاخص ها در قالب طیف لیکرت ارزیابی شد. برای رتبه بندی سیاست ها و تعیین سیاست هایی که بیشترین تاثیرگذاری را داشتند، از مدل آنتروپی شانون و مدل تاپسیس استفاده شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش:
این مطالعه در نواحی روستایی شهرستان رامسر به انجام رسید.
یافته ها و بحث:
نتایج نشان داد که سیاست های توسعه گردشگری روستایی در حوزه های متنوع همچون سلامت، ورزش، غذا و...با نمره 845/0 بیشترین اثرات را بر کارآفرینی نواحی روستایی شهرستان رامسر داشت. سیاست های ارتقاء امنیت در شبکه های ارتباطی روستایی و همچنین سیاست های ارتقا زیرساخت های اقامتی در روستاها به ترتیب با نمرات 8/0 و 796/0 در رتبه های دوم سوم قرار داشتند. نمرات نهایی بدست آمده از مدل تاپسیس نشان داد که سیاست گذاری در حوزه زیرساخت های گردشگری با نمره 706/0 بیشترین و در زمینه بازاریابی و تبلیغات گردشگری نیز با نمره 649/0 در رتبه دوم و نهایتا در آموزش و توسعه منابع انسانی با نمره 619/0 در رتبه سوم تاثییرات سیاست های گردشگری در توسعه کارآفرینی نواحی روستایی قرار گرفت.
نتیجه گیرینتایج به طور کلی نشان از تاثیرات بالای سیاست های گردشگری بر روی کارآفرینی در محدوده مورد مطالعه داشت. در این زمینه می توان سیاست گذاری در زمینه زیرساخت های گردشگری نسبت به دو بعد دیگر تاثیرگذاری بیشتری داشت. بازاریابی و تبلیغات گردشگری و آموزش و توسعه منابع انسانی نیز از تاثیر قابل توجهی برخوردار بودند.
کلید واژگان: گردشگری روستایی, سیاست های گردشگری, کارآفرینی, رامسرIn this study, the effects of tourism policies on the development of entrepreneurship in tourism target villages in Ramsar city have been investigated using questionnaire techniques and quantitative models.The research method is descriptive-analytical. The results of TOPSIS model and Shannon entropy in prioritizing tourism policies in terms of the impact on entrepreneurship development indicators showed that rural tourism development policies in various fields such as health, sports, etc. with a score of 0.845 have the greatest effects on entrepreneurship in the regions. There was a village in Ramsar city. Policies to improve security in rural communication networks as well as policies to improve residential infrastructure in rural areas were ranked second to third with scores of 0.8 and 0.796, respectively. Policies for the revitalization and activation of rural industries, the provision of necessary training for rural professionals and tourism managers, the training of tour guides among rural youth, and policies to promote environmental health in rural tourism spaces were also ranked next. Then, the mean scores for the three main areas of the studied infrastructure were analyzed. In fact, the effectiveness of tourism infrastructure, training and development of tourism human resources and tourism marketing and advertising has been calculated and prioritized based on the final scores obtained from the TOPSIS model. The results in this regard showed that policy-making in the field of tourism infrastructure with a score of 0.706 will have the greatest impact on the development of entrepreneurship in rural areas.
Keywords: Rural tourism, Tourism Policies, Entrepreneurship, Ramsar -
مقدمه
امروزه کشاورزی در اکثر کشورهای در حال توسعه به تنهایی نمی تواند فرصت های اشتغال و منابع درآمدی کافی برای رفع تمامی نیازهای مناطق روستایی را تامین نماید، از این رو، گردشگری به عنوان راهبردی برای توسعه روستایی و بازساخت روستاها است. در این راستا از آنجایی که شغل غالب جمعیت روستایی محدوده مورد مطالعه کشاورزی می باشد شکل گیری و توسعه فعالیت های گردشگری کشاورزی، بهره برداری و استفاده درست از منابع و توان های انسانی ومحیطی، مدیریت خردمندانه محیط و کاربری صحیح منابع می تواند راهبرد مناسبی برای ارتقاء کیفیت محیط و پایداری محیطی باشد.
هدفهدف این مقاله تبیین نقش گردشگری کشاورزی در آمایش محیطی مناطق روستایی شهرستان رودسر است.
روش شناسی:
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی تحلیلی می باشد. جامعه آماری سه گروه شامل گردشگران، مدیران محلی روستاها و کارشناسان متخصص بودند. 16 روستا از 382 روستای دارای سکنه شهرستان رودسر با شیوه هدفمند و قضاوتی انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و توزیع تصادفی بین 384 نفر مورد تجزیه و تحلیل گردید و با استفاده از روش های آمار ی از جمله نرم افزار SPSS و مدل TOPSIS، مولفه های کیفیت بخش محیط در محدوده مطالعاتی ارایه و در راستای آمایش محیطی روستاها اولویت بندی شدند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش:
قلمروی جغرافیایی تحقیق حاضر مناطق روستایی شهرستان رودسر است.
یافته ها و بحث:
یافته های تحقیق حاکی از آن است که در ارزیابی مولفه های کیفیت بخش محیط روستاها برای رونق گردشگری کشاورزی، با استفاده از مدل کمی تاپسیس، مولفه های زیبایی شناختی با کسب امتیاز 9637/0 = *</sup>C در رتبه اول، مولفه های عملکردی ساختاری و فعالیتی با کسب امتیاز 5760/0 = *</sup>C در رتبه دوم و مولفه های زیست محیطی با کسب امتیاز 4251/0 = *</sup>C در رتبه سوم قرار گرفتند. و همچنین با توجه به امتیاز ریزمولفه ها روستاهای دارای پتانسیل گردشگری کشاورزی به ترتیب اولویت بندی شدند.
نتیجه گیرینتایج نهایی تحقیق نشان می دهد روستاهایی که دارای کیفیت محیطی مطلوب هستند، شرایط مناسب و لازم برای اجرای موفق گردشگری کشاورزی و در نهایت توان های لازم برای توسعه گردشگری روستایی را با حفظ ابعاد پایداری محیط برخودارند.
کلید واژگان: گردشگری کشاورزی, مولفه های کیفیت محیط, آمایش محیط, مناطق روستایی, شهرستان رودسرIntroductionToday, agriculture cannot provide enough employment opportunities and income sources to meet all the needs of rural areas in most developing countries, hence, tourism is a strategy for rural development and reconstruction of villages. In this regard, since the dominant occupation of the rural population in the study area is agriculture, the formation and development of agricultural tourism activities is a must. Through this development, villagers can obtain the proper exploitation and use of human and environmental resources and capabilities, the efficient management of the environment and the correct use of resources.
ObjectivesThe purpose of this article is to explain the role of agricultural tourism in the environmental improvement of rural areas of Rudsar County.
MethodologyThe current research is a descriptive-analytical study. The statistical population of three groups included tourists, local managers of villages and experts. 16 villages out of 382 inhabited villages of Rudsar city were selected non-randomly. The required data were analyzed using a researcher-made questionnaire and randomly distributed among 384 people. According to statistical methods such as SPSS software and TOPSIS model, the environmental quality components were presented in the study area and prioritized in line with the environmental goals of the villages.
Geographical Context:
The geographical territory of the current research is the rural areas of Rudsar County.
Results and DiscussionThe findings show that the aesthetic component with a score of *C = 0.9637 ranks first, the functional-structural and activity component with a score of 5760 *C = 0.0 ranks second and environmental component is ranked third with a score of *C = 0.4251 among components of development of agricultural tourism. Also, according to the score of sub-components, the villages with agricultural tourism potential were prioritized.
ConclusionThe final results of the research show that the villages with favorable environmental quality have the necessary conditions for the successful implementation of agricultural tourism. Therefore, the area has the necessary capabilities for the development of rural tourism while maintaining the dimensions of environmental sustainability.
Keywords: Agricultural tourism, environmental quality, environmental improvement, rural areas, Rudsar County -
تبیین عملکرد تعاونی های تولید کشاورزی در توسعه روستاهای شهرستان ساوجبلاغ بود بعنوان هدف اصلی پژوهش در نظر گرفته شد. برای انجام این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری شامل «روستاییان عضو تعاونی و مدیران تعاونی» به تعداد 708 نفر بود. حجم نمونه ها برای نظرسنجی با ابزار پرسشنامه بر اساس روش کوکران، 250 نمونه برآورد شد. این تحقیق بصورت مطالعه موردی در 28 روستای برخوردار از شرکت تعاونی در انجام پذیرفت. روش تجزیه و تحلیل داده ها، استفاده از آمار کیفی (محاسبه فراوانی، درصد فراوانی، میانگین وزنی و انحراف از معیار گویه های پرسشنامه) و استفاده از آمار استنباطی (انجام آزمون آماری خی دو برای آزمون فرضیه های تحقیق و انجام آزمون ویلکاکسون برای مقایسه نتایج بدست آمده از نظرسنجی ها در مورد عملکرد تعاونی های تولید کشاورزی در قبل و بعد از تاسیس) بوده است. قلمرو مکانی تحقیق روستاهای برخوردار از شرکت تعاونی در شهرستان ساوجبلاغ استان البرز بودند. تعاونی تولید کشاورزی اگرچه در افزایش مشارکت، همیاری و کار گروهی روستاییان موثر بوده اند؛ اما بدلیل کسب میانگین وزنی کمتر از حد متوسط 3 در اغلب گویه های مورد بررسی، این مشارکت چندان ملموس نبوده است. براساس نتایج آزمون آماری ویلکاکسون، بخش کشاورزی در زمان بعد از تاسیس تعاونی تولید کشاورزی با شرایط مطلوب تری نسبت به زمان قبل از تاسیس مواجه بوده است. علاوه بر این، مشخص شد که مقادیر میانگین وزنی اغلب گویه های مورد بررسی در زمینه ماندگاری جمعیت روستاهای برخوردار از شرکت تعاونی کشاورزی، کمتر از حد متوسط 3 بود. لذا فعالیت این تعاونی ها در افزایش یا ماندگاری جمعیت روستاها، تاثیر زیادی نداشته است. تعاونی های کشاورزی توانایی حل مشکلات عملکردی از جمله توسعه اشتغال، تامین سرمایه و گسترش مکانیزاسیون فعالیت های بخش کشاورزی را دارند، ولی به علت ضعف اقتصادی روستا و محدویت منابع و زیرساخت ها در این نقاط، عملکرد چندان قابل قبولی نداشته اند.
کلید واژگان: شرکت های تعاونی کشاورزی, مشارکت, تولیدات کشاورزی, ماندگاری جمعیت, نواحی روستایی ساوجبلاغIntroductionAgricultural production cooperatives are an appropriate approach to achieve economic and social development and the realization of social justice. These companies are a good tool for improving agricultural conditions in terms of redistributing the benefits of agricultural sector growth, increasing job opportunities, developing people's participation, paying attention to rural women, lowering investment risk in agriculture, reducing production costs, and others
Explaining the performance of agricultural production cooperatives in the development of villages in Savojbolagh city was considered as the main goal of the study.MethodologyDescriptive-analytical method was used to conduct this research. The statistical population included 708 cooperative villagers and cooperative managers. The sample size was estimated to be 250 for the survey using a questionnaire based on the Cochran method. This study was conducted as a case study in 28 villages with cooperatives. Data analysis method was the use of qualitative statistics (calculation of frequency, frequency percentage, weight average and deviation from the criteria of the questionnaire items) and the use of inferential statistics (chi-square test to test research hypotheses and Wilcoxon test to compare the results obtained from Surveys have been on the performance of agricultural production cooperatives before and after their establishment). The research area was villages with cooperative companies in Savojbolagh County of Alborz province.
Results and discussionAgricultural production cooperatives, however, have been effective in increasing the participation, cooperation and teamwork of the villagers; However, due to the fact that the weight average was below the average in most of the items studied, this participation was not very tangible. According to the results of the Wilcoxon statistical test, the agricultural sector in the time after the establishment of the agricultural production cooperative was faced with more favorable conditions than before the establishment. In addition, it was found that the mean weighted values of most of the items studied in the field of survival of the population of villages with agricultural cooperatives were less than the average of 3. Therefore, the activities of these cooperatives have not had much effect on increasing or maintaining the rural population.
ConclusionAgricultural cooperatives have the ability to solve operational problems such as employment development, financing and expansion of mechanization of agricultural activities, but due to the economic weakness of the village and the limited resources and infrastructure in these areas, they have not had acceptable performance.
Keywords: Agricultural cooperatives, Participation, Agricultural Production, Population Survival, Savojbolagh Rural Areas
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.