mona tasan
-
کاهش فقر از مهم ترین اهداف سیاست هایی است که توسط دولت ها دنبال می شود. ضمن آنکه رشد اقتصادی و اعتقاد جدی به رشد همراه با عدالت نیز همواره مورد توجه سیاست گذاران بوده است. مفهوم رشد به نفع فقیر، بر ارتباط متقابل بین سه عنصر رشد، فقر و نابرابری تمرکز می کند. از طرف دیگر، رشد به نفع فقیر از عوامل متعددی از جمله سیاست های کلان اقتصادی تاثیر می پذیرد. هدف این مقاله، بررسی اثر بازبودن اقتصاد بر رشد به نفع فقیر طی دوره زمانی 1394-1361 است. بدین منظور با استفاده از داده های سری زمانی و بکارگیری روش خود رگرسیونی با وقفه های توزیعی به تخمین رابطه مورد نظر پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که بازبودن اقتصاد به واسطه ورود تکنولوژی، افزایش بهره وری، تخصیص کاراتر منابع و ترویج نوآوری منجر به بهبود وضعیت فقرا شده است. لذا پیشنهاد می شود دولت سیاست برداشتن موانع تجارت آزاد و نیز عضویت در سازمان تجارت جهانی را پیگیری نماید. اگر چه لازمه موفقیت در این زمینه ایجاد زیرساخت ها و نهادهای متناسب است.کلید واژگان: رشد به نفع فقیر, بازبودن اقتصاد, روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعیPoverty reduction is one of the main goals of policies pursued by governments. The concept of pro poor growth focuses on the interaction between three elements: growth, poverty and inequality. On the other hand, pro poor growth is affected by several factors, including macroeconomic policies. The purpose of this paper is to investigate the effect of Openness on pro poor growth during the period of 1982-2015. For this purpose, we estimate this relation by using ARDL method with time series data. The result shows that the openness of the economy has led to the improvement of the situation of the poor, due to the introduction of technology, increased productivity, more efficient resource allocation and promotion of innovation. So it is suggested that, the government pursue the removal of barriers of free trade and membership of the WTO. Although the success in this field is to create appropriate infrastructures and institutions.Keywords: ProPoor Growth, Openness of the economy, Auto Regressive Distributed Lag (ARDL)
-
کاهش فقر از مهم ترین اهداف سیاست هایی است که توسط دولت ها دنبال می شود. ضمن آنکه رشد اقتصادی و اعتقاد جدی به رشد همراه با عدالت نیز همواره موردتوجه سیاست گذاران بوده است. در این راستا، مفهوم رشدبه نفع فقیر، بر ارتباط متقابل بین سه عنصر رشد، فقر و نابرابری تمرکز می کند. از طرف دیگر، رشدبه نفع فقیر از عوامل متعددی از جمله متغیرهای کلان اقتصادی تاثیر می پذیرد. هدف این مقاله، بررسی اثر متغیرهای کلان اقتصادی بر رشدبه نفع فقیر طی دوره 1394-1361 است. بدین منظور پس از محاسبه شاخص رشدبه نفع فقیر، با استفاده از داده های سری زمانی متغیرهای نقدینگی، بدهی خارجی، مخارج مصرفی و عمرانی دولت، پرداخت های انتقالی، درآمد نفت، بازبودن اقتصادی و به کارگیری روش خود رگرسیونی با وقفه های توزیعی به تخمین رابطه موردنظر پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که متغیرهای موردبررسی به استثنای پرداخت های انتقالی و بازبودن اقتصاد اثر منفی بر رشد به نفع فقیر دارند. به عبارت دیگر، با افزایش آنها، سهم فقرا از رشد اقتصادی کمتر از اغنیا خواهد بود. لذا پیشنهاد می شود دولت با بهبود زیرساخت ها و افزایش مخارج اجتماعی در زمینه آموزش و بهداشت، همچنین هدایت نقدینگی به سمت فعالیت های مولد و اشتغال زا و اختصاص درآمدهای نفتی به بهبود عوامل زیربنایی، مسیر رشد اقتصاد را به گونه ای تغییر دهد که هدف کاهش فقر و نابرابری محقق گردد. همچنین با وجود اثر مثبت پرداخت های انتقالی و بازبودن اقتصاد بر رشد به نفع فقیر، پیشنهاد می شود با شناسایی دقیق افراد فقیر و هدفمندسازی یارانه ها و همچنین برداشتن موانع تجارت آزاد و عضویت در سازمان تجارت جهانی به همراه ایجاد زیرساخت ها و نهادهای متناسب، بر اثرگذاری سیاست های فوق افزوده گردد.کلید واژگان: رشد به نفع فقیر, بدهی خارجی, حجم نقدینگی, مخارج مصرفی و عمرانی دولت, پرداخت های انتقالی, درآمد نفت, بازبودن اقتصاد, روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعیPoverty reduction is one of the main goals of policies pursued by governments. At the same time, economic growth and a strong belief in growth along with justice have always been of interest to policymakers. In this regard, the concept of pro poor growth focuses on the interaction between three elements: growth, poverty and inequality. On the other hand, pro poor growth is affected by several factors including macroeconomic variables. The purpose of this paper is to investigate the effect of macroeconomic variables including government expenditures, transfers, liquidity, openness, oil revenue and external debt on pro poor growth during the period of 1982-2015. For this aim, first, we calculate pro poor growth index and then by using the time series data of desired macroeconomic variables and by ARDL model we estimate that relationship. The results show that all macroeconomic variables, except transfers and openness, have a negative and significant effect. In other words, by increasing liquidity, external debt, oil revenues and government expenditure, the share of poor people from economic growth will be less than the rich. Therefore, it is suggested that the government should change the path of economic growth by improving infrastructure and increasing social spending in the field of education and health, as well as directing liquidity towards productive and employment activities and allocating oil revenues to improve the infrastructures so the benefits of the poor will be more than the rich from economic growth, and the goal of reducing poverty and inequality would be achieved. Also, in spite of the positive effect of transfers and the openness of the economy on pro poor growth, it is suggested that the accurate identification of poor people and the targeting of subsidies, as well as the removal of barriers of free trade and membership of the WTO, along with the establishment of appropriate infrastructures and institutions, will increase the effectiveness of these macroeconomic variables.Keywords: Pro Poor Growth, External debt, Liquidity, government expenditure, Transfers, Oil revenue, Trade Openness, ARDL Method
-
وابستگی اقتصاد کشور به درآمد های نفتی و مشتقات این دسته از فرآورده ها سبب شده اقتصاد کشور به شدت تحت تاثیر نوسانات و بی ثباتی های ناشی از قیمت گذاری این محصولات قرار گیرد. بنابراین، توسعه صادرات غیرنفتی، ضروری به نظر می رسد. این تحقیق به دنبال بررسی علیت و تاثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی، آزادسازی اقتصادی و نرخ ارز حقیقی بر صادرات غیرنفتی ایران است. در این پژوهش از آمار سالیانه، طی دوره زمانی 1353 1387، روش خودتوضیح برداری(VAR)، و علیت تودا- یاماموتو استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان دهنده تاثیر مثبت و معنی دار آزادسازی اقتصادی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، و نرخ حقیقی ارز بر صادرات غیرنفتی است. همچنین، وجود یک رابطه علیت از طرف نرخ ارز حقیقی و درجه بازبودن اقتصادی به صادرات غیرنفتی به اثبات می رسد.
کلید واژگان: آزادسازی اقتصادی, روش خودتوضیح برداری, سرمایه گذاری مستقیم خارجی, صادرات غیرنفتی, علیت تودا, یاماموتو, نرخ ارز حقیقیThe economy's dependence on oil revenues and derivatives of these products make the country's economy heavily influenced by the volatility and instability of the pricing of these products. Therefore, it seems necessary to develop non-oil exports. This paper examines the causality relation and the effect of foreign direct investment, economic openness and real exchange rate on non-oil exporting in I.R.Iran. Using annual data covering the period 1974-2008, vector auto regressive method and Toda- Yamamoto causality test it is shown that significant and positive effect exist between openness of economy, foreign direct investment, and real exchange rate on non- oil export variable. More over the existence of a single causality relation from real exchange rate and economic openness to non–oil exporting has been proved.
Keywords: Non–oil exporting, Foreign direct investment, Real exchange rate, vector auto regressive method, Toda, Yamamoto causality test -
همگرایی بین اعضای گروه 8-D وابسته به افزایش حجم تجارت درون گروهی است. از سوی دیگر، رشد چشمگیر تجارت خدمات و ارزش افزوده بالای این بخش طی سالهای اخیر، کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را به تجارت غیر کالایی ترغیب نموده است. لذا بررسی مزیت های نسبی و توان تجاری بخش خدمات گردشگری این کشورها می تواند گام مؤثری در تقویت همکاری ها در راستای توسعه و تجارت بین آنها باشد.
این مقاله در صدد شناسایی امکانات بالقوه صادراتی کشورهای گروه 8-D در زمینه خدمات گردشگری است تا بر اساس این ظرفیت های بالقوه، زمینه مبادلات بین این کشورها را تعیین کند.
بدین منظور، پس از بررسی و مطالعات موقعیت اقتصادی کشورهای گروه 8-D، با استفاده از روش برآورد توان ساده، ظرفیت بالقوه تجاری کشورهای فوق در زمینه گردشگری محاسبه شده است. نتایج این برآوردها نشان می دهد که این کشورها ظرفیت مبادلاتی نسبتا خوبی دارند ولی در اکثر موارد، این ظرفیت ها در عمل چندان مورد استفاده قرار نگرفته است.
کلید واژگان: توان تجاری, تجارت دو جانبه, روش برآورد ساده, ایران, گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعهTourism is an old concept. Since the 1960's economists in the field of development have referred to tourism as an industry. With the turn of the century the tourism industry has become a major source of income and an important foreign currency provider. According to WTO reports this industry ranks third in securing foreign cash at a worldwide level and after petroleum and automobile industry is the biggest industry. Based on the WTO reports the statistics on tourism have been on an expansion path in all areas. Concomitant with this fact, the planning and investing to take advantage of the benefits of this growing industry has been intense too. Countries with old and historical attractions and ancient monuments have been able to attract more tourists. On the other hand countries with less ancient attractions have tried to attract tourists through other means such as unique recreation centers and natural sceneries. After security, the main factor for the development and progress in the tourism industry in each country is a well established and efficient transportation system. Therefore, paying attention to tourism infrastructure and the underlying facilities such as roads and transportations are major challenges that every country must deal with if they plan to really benefit from tourism. The D-8 countries consisting of Indonesia, The Islamic Republic of Iran, Bangladesh, Pakistan, Turkey, Malaysia, Egypt and Nigeria in their first gathering in the June of 1997 in Istanbul, Turkey formally agreed, among other issues, on mutual and bilateral cooperation in the area of tourism. Therefore, this study is an attempt to evaluate the potentials and also set the grounds for the fulfillment of one of the objectives of the D-8 member state's mandate. In this research a simple method of computing tourism potentials among the D-8 countries for the year 2005 is employed. The results indicate that Indonesia, The Islamic Republic of Iran, Turkey, Malaysia and Egypt have good opportunities in tourism. However, in most cases such opportunities have not been fully utilized.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.