به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب n. meftah

  • سید احمد رسولی نژاد، منصور بابایی*، ندا مفتاح، همت قلی نیا
    سابقه و هدف

    ادم ماکولای دیابتی (DME) یکی از عوارض شایع دیابت می باشد که به طور قابل توجهی باعث اختلال بینایی و نابینایی قابل پیشگیری می شود. ضخامت مرکزی ماکولا (CMT) یک ویژگی است که در بیماران مبتلا به ادم ماکولای دیابتی یافت می شود. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین ضخامت مرکزی ماکولای اندازه گیری شده با توموگرافی انسجام نوری (Optical Coherence Tomography= OCT) و حدت بینایی (VA) در بیماران مبتلا به ادم ماکولای دیابتی قبل و بعد از تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی، بر روی 100 بیمار مبتلا به ادم ماکولای دیابتی با درگیری هر دو چشم مراجعه کننده به بخش چشم پزشکی بیمارستان روحانی بابل که تحت تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب قرار گرفتند، انجام شد. حدت بینایی (اندازه گیری شده توسط نمودار اسنلن)، ضخامت مرکزی ماکولا (اندازه گیری شده با توموگرافی انسجام نوری) و عوامل بالینی و پاراکلینیکی (شامل مدت زمان ابتلا به دیابت، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c)، قند خون ناشتا (FBS)، فشار خون و سابقه استعمال دخانیات) برای همه بیماران درست قبل از تزریق بواسیزوماب و 45 روز بعد، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.

    یافته ها

    پیش از مداخله با تزریق بواسیزوماب در 200 چشم، میانگین حدت بینایی (letter score) و میانگین ضخامت مرکزی ماکولا به ترتیب 12/73±36/83 و 85/18±425/48 میکرومتر بود ((0/001>p) و فاصله اطمینان 95% به ترتیب (17/5 - 12/5) و (55/5- - 71/5-)). 45 روز پس از تزریق بواسیزوماب، میانگین تغییرات مطلق حدت بینایی 10/16±15/24 و میانگین تغییرات مطلق ضخامت مرکزی ماکولا 43/08±67/83- میکرومتر بود (ضریب= 0/18-، فاصله اطمینان 95%= 0/05 - 0/39-).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه اگرچه حدت بینایی به طور متوسط با ضخامت مرکزی ماکولا ارتباط داشت و مدل رگرسیون چند جمله ای توانایی پیش بینی را افزایش داد، کاملا بدیهی است که ضخامت مرکزی ماکولا و عوامل بالینی می توانند نقش اساسی را به عنوان جایگزین حدت بینایی ایفا کنند.

    کلید واژگان: رتینوپاتی دیابتی, بواسیزوماب, حدت بینایی}
    SA .Rasoulinejad, M. Babaei*, N .Meftah, H .Gholinia
    Background and Objective

    Diabetic macular edema (DME) is one of the common complications of diabetes which significantly accounts for preventable visual impairment and blindness. Central macular thickness (CMT) is a feature found in DME patients. This study aims to determine the relationship between optical coherence tomography (OCT)-measured CMT and visual acuity (VA) in patients with DME before and after intravitreal injection of bevacizumab.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted on 100 patients with diabetic macular edema with involvement of both eyes referred to the Ophthalmology Department of Rouhani Hospital in Babol who underwent intravitreal injection of Bevacizumab. VA (measured by Snellen chart), CMT (measured by OCT), clinical and paraclinical factors (including the duration of diabetes, glycosylated hemoglobin (HbA1c), fasting blood sugar (FBS), hypertension, and smoking history data) were evaluated and compared among all patients just before and 45 days after Bevacizumab injection.

    Findings

    Before the injection of Bevacizumab in 200 eyes, the mean value of VA (letter score) and mean value of CMT (µm) were 36.83±12.73 and 425.48±85.18 µm, respectively (p<0.001, 95% CI=12.5 – 17.5 and 95% CI=-71.5 – -55.5, respectively). 45 days after Bevacizumab injection, the mean value of absolute VA changes was 15.24±10.16, and the mean value of absolute CMT changes was -67.83±43.08 µm (coefficient=-0.18, 95% CI=-0.39 – 0.05).

    Conclusion

    Although VA was correlated moderately with CMT and the polynomial regression model enhanced the predictive ability, it remains fully obvious that CMT and clinical factors could play an essential role as VA surrogates.

    Keywords: Diabetic Retinopathy, Bevacizumab, Visual Acuity}
  • آذر شیرزادیان کبریا، مرگن حاسمی، ندا مفتاح*، محمود حاجی احمدی
    سابقه و هدف

     دیابت شایع ترین اختلال آندوکرین در جهان است. شناخت تظاهرات پوستی همراه با دیابت می تواند در انتخاب رویکرد درمانی مناسب در این بیماران کمک کننده باشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی تظاهرات پوستی در بیماران دیابتی مراجعه کننده به درمانگاه غدد دانشگاه علوم پزشکی بابل می باشد.

    مواد و روش ها

    مطالعه مقطعی حاضر بر روی 300 بیمار مبتلا به دیابت مراجعه کننده به بیمارستان روحانی بابل در طی سال 1398 انجام شد. سن، جنس، BMI، نوع و مدت ابتلا به دیابت، وضعیت کنترل دیابت بیمار (HbA1C) ثبت و بیماران توسط متخصص پوست تحت معاینه کامل قرار گرفته و به دو گروه کمتر و بیشتر از 50 سال تقسیم شدند. همچنین از نظر تظاهرات پوستی در دو گروه با و بدون تظاهرات پوستی تقسیم و مورد بررسی قرار گرفتند.

    یافته ها

    293 نفر (97/76%) دیابت نوع دو داشتند. میانگین سنی بیماران 12±55 سال و میانگین مدت ابتلا به دیابت 1/20±9/73 سال بود. در این مطالعه 130 نفر (43%) دارای ضایعات پوستی بودند که 76 نفر (58/5%) از آنها زن بودند. به ترتیب خارش، آکروکوردون، آنژیوم گیلاسی، دیابتیک درموپاتی، عفونت های جلدی قارچی با فراوانی 25/7%، 21%، 14/3%، 6% و 5/7% شایع ترین اختلالات پوستی بودند. 68 نفر (69/4%) دارای تظاهرات پوستی، بیش از 10 سال مبتلا به دیابت بودند. در دو گروه با و بدون تظاهرات پوستی، جنسیت و مدت ابتلا به دیابت تفاوت معنی داری داشت (0/001>p). بین میانگین سنی و BMI و HbA1C در دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت (به ترتیب 0/07=p، 0/09=p و 0/11=p).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که خارش و آکروکوردون شایعترین تظاهرات پوستی می باشند و ابتلا طولانی مدت به دیابت و جنس زن مهمترین ریسک فاکتور ایجاد تظاهرات پوستی می باشد.

    کلید واژگان: دیابت شیرین, بیماری غددی, تظاهرات پوستی}
    A .Shirzadian Kebria, M. Hasemi, N .Meftah*, M .Hajiahmadi
    BACKGROUND AND OBJECTIVE

    Diabetes is the most common endocrine disorder in the world. Understanding the cutaneous manifestations associated with diabetes can help in choosing the appropriate treatment approach in these patients. The aim of this study was to evaluate the frequency of cutaneous manifestations in diabetic patients referred to the endocrinology clinic of Babol University of Medical Sciences.

    METHODS

    The present cross-sectional study was performed on 300 patients with diabetes referred to Rouhani Hospital in Babol in 2019. Age, gender, BMI, type and duration of diabetes, and patients’ diabetes control status (HbA1C) were recorded and patients were thoroughly examined by a dermatologist and divided into two groups of below and above 50 years. In terms of cutaneous manifestations, they were divided into two groups; with cutaneous manifestations and without cutaneous manifestations.

    FINDINGS

    293 patients (97.76%) had type 2 diabetes. The mean age of patients was 55±12 years and the mean duration of diabetes was 9.73±1.20 years. In this study, 130 patients (43%) had cutaneous lesions, of which 76 patients (58.5%) were female. Pruritus, acrochordon, cherry angioma, diabetic dermatopathy, fungal skin infections with frequencies of 25.7%, 21%, 14.3%, 6% and 5.7% were the most common skin disorders, respectively. 68 patients (69.4%) had skin manifestations and had diabetes for more than 10 years. There was a significant difference between the two groups of with and without cutaneous manifestations, gender and duration of diabetes (p<0.001). There was no significant difference between the mean age, BMI and HbA1C in the two groups (p=0.07, p=0.09 and p=0.11, respectively).

    CONCLUSION

    The results of the study showed that pruritus and acrochordon are the most common cutaneous manifestations and long-term diabetes and female gender are the most important risk factors for cutaneous manifestations.

    Keywords: Diabetes Mellitus, Glandular Disease, Cutaneous Manifestations}
  • ندا مفتاح، صدرا یادسار، مسعود بهرامی، محمدعلی صابر، سپیده سیادتی *
    سابقه و هدف

    پاژه، بیماری با پیشرفت تدریجی است که موجب تخریب و بازسازی بیش از حد و دفورمیتی استخوان می شود. با توجه به شیوع کم پاژه در ایران یک مورد بیمار مبتلا به پاژه که بدون علامت اختصاصی مراجعه نمود معرفی می گردد.
    گزارش مورد: بیمار مرد 44 ساله ای است که طی بررسی سالانه متوجه آلکالن فسفاتاز بالای وی شدند و به درمانگاه داخلی ارجاع شد. با توجه به طبیعی بودن سایر آزمایشات، منشا استخوانی برای افزایش آلکالن فسفاتاز در نظر گرفته شد، هر چند در بررسی، دفورمیتی استخوان مشاهده نشد. افزایش فعالیت استئوبلاستیک در لگن راست و در سمت راست T1 و L3 در اسکن استخوان و گرافی ساده از این نواحی مطرح کننده پاژه بود. بیوپسی استخوان، تشخیص پاژه را تاییدکرد. درمان خوراکی آلندرونات (روزانه 35 میلی گرم به مدت 6 ماه) برقرار شد. طی 6 ماه آلکالن فسفاتاز کاهش یافت. درمان ادامه دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به این مورد گزارش شده در می یابیم که پاژه با اینکه بیماری استخوان است، می تواند بدون دفورمیتی استخوان نیز رخ می دهد.

    کلید واژگان: پاژه, دفورمیتی, استئوبلاستیک}
    N. Meftah, S. Yadsar, M. Bahrami, Ma Saber, S. Siadati
    Background And Objective

    Paget’s disease is a progressive skeletal disorder, which involves the gradual destruction of the bones. Regarding the low prevalence of this disease in Iran, this study aimed to present a case of Paget’s disease in an asymptomatic patient. CASE REPORT: A 44-year-old male patient with elevated alkaline phosphatase (ALP) level in yearly examinations was referred to an internal medicine clinic. Considering the normal results of other examinations, high ALP level was found to be of an osseous origin. However, no bone deformity was detected in the patient. Bone scan and simple radiography were indicative of Paget’s disease considering the high osteoblastic activity in the right hip and right sides of T1 and L3 segments. Diagnosis of Paget’s disease was confirmed by bone biopsy. The patient was initiated on oral alendronate (35 mg daily) for six months. Following this period, ALP level reduced, and the treatment is still in progress.

    Conclusion

    According to the results of this study, although Paget’s disease is a skeletal disorder, it could remain asymptomatic and occur without any deformities.

    Keywords: Alkaline Phosphates (AlP), Paget õs diseaseof bone}
  • جواد شکری شیروانی، بتول کردی نژاد، ندا مفتاح *، ندا امانی
    سابقه و هدف

    کانسر معده چهارمین سرطان شایع در جهان و دومین علت مرگ به سبب بدخیمی در دنیا می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه اطلاعات دموگرافیک، یافته های بالینی و یافته های آندوسکوپی بیماران مبتلا به اولسر معده با کانسر معده می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی طی سالهای 1389 - 1384 روی کلیه بیمارانی که تحت آندوسکوپی فوقانی در بیمارستان شهید بهشتی بابل قرار گرفتند، انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، شاخص توده بدنی (BMI)، استعمال سیگار، مصرف اوپیوم، وجود عفونت (H.pylori)، یافته های بالینی مانند دیس فاژی، کاهش وزن، تهوع، استفراغ، دیس پپسی، کم خونی، خونریزی بخش فوقانی دستگاه گوارش و محل ضایعه در قسمت های مختلف معده با هم مقایسه گردید.

    یافته ها

    از 961 نفر افراد مورد مطالعه 601 نفر مرد (5/62%) و 360 نفر زن (4/37%) بودند. میانگین سنی بیماران مبتلا به اولسر معده 1/17±9/53 سال و در کانسر معده 3/14±0/66 سال بود (001/0p<). متوسط شاخص توده بدنی (BMI) بیماران با تشخیص اولسر معده در زمان تشخیص 58/4±97/24 و متوسط BMI بیماران مبتلا به کانسر معده در زمان تشخیص10/4±21/23 بود (001/0(p<. شایعترین علائم به ترتیب درد اپیگاستر (58/44)، تهوع و استفراغ (2/15%)، دیسفاژی (7/8%)، کاهش وزن (8/8%) و خونریزی قسمت فوقانی دستگاه گوارش (1/23%) بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه یافته های بالینی برای تشخیص بیماران با سرطان اختصاصی نیستند. اتخاذ روش هایی برای غربالگری افراد در مناطق با شیوع بالای کانسر معده باید در اولویت پژوهشهای آینده باشد.

    کلید واژگان: کانسر معده, اولسر معده, هلیکوباکترپیلوری, دیس پپسی}
    J. Shokri, Shirvani, B. Kordinejad, N. Meftah, N. Amani
    Background And Objective

    Gastric cancer is the fourth most common cancer and the second most common cause of cancer deaths worldwide. This study was designed to compare demographic characteristics، clinical symptoms and endoscopy findings in patients diagnosed as gastric ulcer versus gastric cancer.

    Methods

    This cross sectional study was carried out on all patients underwent upper endoscopy in Shahid Beheshti hospital of Babol، Iran during the years 2005-2010. Demographic characteristics، BMI، smoking، opium addiction، H. pylori status، clinical symptoms like: dysphasia، weight loss، nausea and vomiting، dyspepsia، anemia، upper gastrointestinal tract bleeding، and anatomic location of lesion in different parts of the stomach were main variables for comparison.

    Findings

    Of these 961 patients، 601 (62. 5%) were men and 359 (37. 4%) were women. The mean age of the patients with gastric ulcer was 53. 9±17. 1 years old and in patients with gastric cancer was 66. 0±14. 3 years old (p<0. 001). The BMI of the patients with gastric ulcer was 24. 97±4. 58 kg/m2 and in patients with gastric cancer was 23. 21±4. 10 kg/m2 (p<0. 001). The most common symptoms in patients with gastric cancer were epigastric pain (44. 8%)، nausea and vomiting (15. 2%)، dysphagia (8. 7%)، weight loss (8. 8%) and upper gastrointestinal tract bleeding (23. 1%).

    Conclusion

    Clinical findings are not specific for the diagnosis of patients with cancer. Adoption of procedures for screening people in areas with high prevalence of gastric cancer should be a priority for future research.

    Keywords: Gastric cancer, Gastric ulcer, H. pylori, Dyspepsia}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال