به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب naeem sherafat

  • نعیم شرافت، ولی الله برزگر کلیشمی*، محمدرضا جلالی

    گفتمان ناسیونالیسم ناصری در دهه های پنجاه و شصت میلادی، تجلی آرمان شهر و محل تحقق امیال سرکوب شده انسان عربی در طول سال ها حکومت نظام های فراملی و نیابتی تصور می شد و در برابر دیگر گفتمان های رقیب همچون لیبرالیسم و بنیادگرایی اسلامی، به گفتمان غالب منطقه تبدیل شد؛ اما به مرور، دوگانگی ها در شعار و عمل این گفتمان برای همگان شناخته شد و به عنوان یک گفتمان تحمیلی و هژمونیک از سوی دیکتاتوری نوظهور ناسیونالیسم عربی مورد پذیرش اجباری قرار گرفت. در این مقاله با استفاده از داده های کتابخانه ای و روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف ابتدا به شناسایی نظام معنایی و مولفه های گفتمان ناسیونالیسم ناصری بر اساس تعاریف موجود از دو مفهوم گفتمان و هژمونی پرداخته و سپس با هدف فراتحلیل نگرش ها و رفتارهای این گفتمان، میزان فراوانی دال های گفتمان ناسیونالیسم ناصری در یک تحلیل متنی و بینامتنی سنجیده می شود. داده ها نشانگر آن است که ناسیونالیسم ناصری بیشترین توجه خود را به بزرگنمایی و اسطوره سازی شخص عبدالناصر و هژمونی جریان سیاسی مورد نظر او در داخل کشور، منطقه و حتی جهان متمرکز کرده بود. به بیان دیگر نقطه گره گاهی گفتمان ناسیونالیسم ناصری یعنی هویت یکپارچه عربی در کاریزما و قدرت طلبی شخص عبدالناصر خلاصه می شد و بهره گیری از دوره فقدان و دل نگرانی جامعه عربی از استعمار و فساد سلطنت و تکیه بر دال هایی همچون اتحاد عربی، ملت عربی و دیگر دال های ایدیولوژیک و حماسی، فرصتی برای مشروعیت بخشی به جایگاه و اقتدار سیاسی خود و هژمونی بر دیگر گفتمان های منطقه بود. عبدالناصر از هر ابزاری برای دشمن تراشی و غیریت سازی و افزایش منازعات سیاسی و ایدیولوژیک به نفع خود استفاده می کرد تا بتواند اقشار مختلف مردم را مشتاقانه و داوطلبانه به سمت گفتمان خود جذب کند. تبیین عوامل شکل گیری، اقتدار و در نهایت سرکوب گفتمان ناسیونالیسم ناصری در محیط ژیوپلیتیک آن برهه زمانی، مهمترین مساله این پژوهش است.

    کلید واژگان: گفتمان ناسیونالیسم عربی, ناسیونالیسم ناصری, ملی گرایی عربی, وحدت عربی, گفتمان هژمونیک}
    Naeem Sherafat, Valiollah Barzegar Klishomi *, MohammadReza Jalali

    The discourse of Nasserian nationalism in the fifties and sixties, the manifestation of the utopia and the place of realization of the suppressed Arabic human desires during the years of the rule of transnational and proxy systems were thought and in the face of other competing discourses such as liberalism and Islamic fundamentalism, it became the dominant discourse of the region; But over time, the duality in the slogan and action of this discourse became known to everyone. Moreover, as an imposed and hegemonic discourse, the emerging dictatorship of Arabic nationalism was forced. This article, using library data and critical discourse analysis method, first identifies the semantic system and components of Nasserian nationalism discourse based on the definitions of the two concepts of discourse and hegemony, and then aimed at integrating attitudes and behaviors of this discourse Nasserian nationalism is measured in textual and intertextual analysis. Data indicate that Nasserian nationalism focused most of its attention on the magnification and myth of Abdel Nasser and the hegemony of his intended political movement within the country, the region, and even the world. In other words, the point of Nasserian nationalism discourse, the integrated Arabic identity in Charisma, and the power of Abdel Nasser were summarized. Furthermore, taking advantage of the period of the absence of the Arab society from colonialism and corruption of the monarchy and relying on signs such as the Arab unity, the Arab nation, and other ideological and epic signals was an opportunity to legitimize its political status and authority over other regional discourses. Abdel Nasser used any tool for enemy and non-hostility and increased political and ideological conflicts in order to attract different strata of people to his discourse. Explaining the factors of formation, authority, and ultimately suppressing the discourse of Nasserian nationalism in the geopolitical environment of that time is the most important issue.

    Keywords: Discourse of Arabic Nationalism, Nasserian Nationalism, Arab nationalism, Arabic Unity, Hegemonic Discourse}
  • نعیم شرافت، ولی الله برزگر کلیشمی، محمدرضا جلالی، سید عبدالامیر نبوی

    این جستار با پذیرش فرضیه آشفتگی روح و ذهن عقل عربی در انقلاب‌های ناسیونالیستی کشورهای عربی، در پی آن است تا رفتارها و کنش‌های انسان ملی‌گرای عربی در مواجهه با دیگری‌های گفتمان انقلابی ناسیونالیسم عربی ناصری در فیلم‌های چهارگانه اتوبیوگرافی «یوسف شاهین» -کارگردان مصری- مبتنی بر روش تحلیل گفتمان و در چهارچوب نظری روان شناسی سوژه «ژاک لکان» مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد. جوان روشن فکر انقلابی دهه‌های پنجاه و شصت میلادی مصر به دلیل خلا‌های ایدیولوژیک و هویتی ناشی از قرن‌ها سلطه نظام‌های فراملی و نیابتی، جذب دال‌های گفتمان ناسیونالیسم ناصری می‌شود؛ گفتمانی که در ابتدای امر به عنوان یک امر نامتناهی (امر واقع) و تجلی آرمان‌شهر و محل تحقق امیال سرکوب‌شده انسان ‌عربی (سوژه) تصور می‌شد، اما به مرور، تناقض‌ها و تضادهای شعار و عمل این گفتمان برای همگان شناخته شد و به عنوان یک گفتمان و امر تحمیلی (ساحت نمادین) از سوی دیکتاتوری نوظهور ناسیونالیسم عربی مورد پذیرش اجباری قرار گرفت. جوان روشن فکر انقلابی که زمانی شیفته و فدایی این گفتمان بود، پس از مشاهده شکست و تحقیر ناسیونالیسم عربی در جنگ با اسراییل و رسوایی مالی و اخلاقی فرماندهان آن، دچار دردها و حسرت‌های (ژوییسانس) زیادی می‌شود که به دلیل شیفتگی به این گفتمان، آنها را مخفی می کند و پس از مدتی همچون پدر خود (گفتمان ناصری)، دچار استبداد مشابهی می‌شود. پرسش اساسی این پژوهش، چرایی تغییر رفتار روشن فکران انقلابی مصری از آزادی‌خواهی به استبداد است.

    کلید واژگان: ناسیونالیسم ناصری, گفتمان ناسیونالیسم, انسان ملی گرای عربی, روانشناسی لکان و روان شناسی ناسیونالیسم}
    Naeem Sherafat*, Valiollah Barzegar Klishomi, MohammadReza Jalali, Seyed Abdul Amir Nabavi

    This article, by accepting the hypothesis of confusion of the soul and mind of the Arab intellect in the nationalist revolutions of the Arab countries, seeks to analyze the behaviors and actions of the Arab nationalist man in the face of others in the revolutionary discourse of Nasserism. Arab nationalism in the four autobiographical films of Egyptian director Youssef Shahin Based on the method of discourse analysis and in the theoretical framework of Jacques Lacan's subject psychology. The young revolutionary intellectual of Egypt in the 1950s and 1960s is attracted to the signifiers of the discourse of Nassirist nationalism due to ideological and identical cleavages resulting from centuries of domination by transnational and proxy systems; A discourse that was initially thought of as an infinite matter (reality) and the manifestation of the utopia and the place of realization of the repressed desires of the Arab man (subject), but over time, the contradictions between the slogan and practice in the mentioned discourse became known to all and as a Discourse and the imposed (symbolic dimension) were forcibly accepted by the emerging dictatorship of Arab nationalism. The young revolutionary intellectual who was once fascinated by this discourse, after seeing the defeat and humiliation of Arab nationalism in the war with Israel and the financial and moral scandal of its commanders, suffers a lot of pain and longing (jouissance). But, because of their fascination with this discourse, hides them and after a while, like his father (Nasserist discourse), he experiences a similar tyranny. The main question of this article is why the behavior of the Egyptian revolutionary intellectuals changed from freedom-seeking to tyranny?

    Keywords: Nassirist Nationalism, Nationalism Discourse, Arab Nationalist Man, Lacan Psychology, Psychology of Nationalism}
  • ولی الله برزگر کلیشمی*، نعیم شرافت
    هدف

    دولت اصلاحات که در سال 1376 با شعار توسعه سیاسی و گسترش آزادی های مدنی و با مشارکت قابل توجه زنان در عرصه انتخابات، قدرت سیاسی را در اختیار گرفت، به نظر می رسد از یک سو طرح و پی گیری مسایل و مطالبات سیاسی-اجتماعی مربوط به زنان را در سطح گسترده تری در قیاس با گذشته دنبال نمود و از سوی دیگر زمینه را برای مشارکت و نقش آفرینی هر چه بیشتر زنان در امور جامعه و اداره کشور فراهم ساخت. 

    روش

    مساله اصلی در پژوهش حاضر، بررسی فراگیری و پوشش شاخص های بنیادین فمینیسم در روزنامه های منتسب به جریان اصلاحات است که با روش علمی کاربردی تحلیل محتوای 8 عنوان روزنامه شاخص در بازه زمانی 76 تا 1380 و با استفاده از آزمون T، و تحلیل واریانس دو راهه انجام شده است.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان می دهد که به رغم تحولات رخ داده در حوزه زنان در این دوره، روزنامه های منسوب به اصلاحات با اتخاذ رویکرد محافظه کارانه، همچنان ظاهری مردسالارانه دارند و کمتر به مسایل اساسی و بنیادین زنان در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، هنر و رسانه، خانواده، آموزش، امور حقوقی، ورزش و سرگرمی پرداخته اند.

    کلید واژگان: فمینیسم, فمینیسم ایرانی, احزاب سیاسی ایران, روزنامه های اصلاح طلب, مطالبات زنان ایرانی}
    Valiollah Barzegarklishomi *, Naeem Sherafat
    Introduction

    Emergence of the Reform Government in 1997 which gained political power through the slogan of political development and the expansion of civil liberties and by the significant participation of women in the electoral field, on the one hand, it has again raised and pursued the socio-political issues and demands of women with greater determination and at a wider level than in the past, and on the other hand, there is room for greater participation and participation of women in community affairs and government.

    Methods

    The main issue in the present study is coverage of the basic features of feminism in the newspapers attributed to the reform movement, which is a practical scientific method of analyzing the content of 8 titles of the leading newspapers in the period 1996 to 2000 And using the T test And two-way analysis of variance.

    Findings

    The findings show that despite developments in the field of women during this period, reformist newspapers still adopt a conservative approach and continue to have a patriarchal approach, focusing less on women's fundamental issues in politics, economics, society, art and media, the family, and the family , Education, legal affairs, sports and entertainment.

    Keywords: feminism, Iranian feminism, Iranian political parties, reformist newspapers, demands of Iranian women}
  • ولی الله برزگر کلیشمی*، نعیم شرافت

    با گذشت بیش از دو قرن از ورود مدرنیته و آثار آن به جوامع اسلامی و استقرار تعلیم و تربیت نوین غربی، همچنان نظام آموزش و پرورش جامع، کامل، روشمند و مبتنی بر مبانی و فلسفه تعلیم و تربیت و دارای چشم اندازی روشن در این کشورها دیده نمی شود. محمد عابد الجابری متفکر مراکشی، با تقسیم دوره های آموزشی کشور مغرب به سه دوره پیش از استعمار، استعمار و پس از استعمار، نقدهایی بر سیاست های آموزشی هر سه دوره وارد کرده است. نقد او متوجه سیاست های آموزشی پسا استعماری مغرب بر اساس چهار رکن اساسی است: تعمیم (آموزش همگانی)، توحید (یکسان سازی)، تعریب (عربی سازی) و المغربه (مغربی سازی). رویکرد جابری در تعلیم و تربیت، برگرفته از نظریه پداگوژی اجتماعی امیل دورکیم است که نوعی رابطه دیالکتیک میان جامعه و آموزش برقرار می کند. به نظر جابری، به جای مدرن سازی توده های اجتماعی می بایست، آموزش ها و مهارت ها را متناسب با اقتضائات و شرایط بومی تعریف کرد. هدف اصلی این پژوهش، بیان دیدگاه های جابری و تبیین آن در حوزه تعلیم و تربیت مدرن است.

    کلید واژگان: محمد عابد الجابری, تعلیم و تربیت اسلامی, تعلیم و تربیت مدرن, مغرب عربی, پداگوژی اجتماعی}
    Valiollah Barzegar Klishomi *, Naeem Sherafat

    One of the first fields affected by modernism in Islamic societies over the past two centuries was education. Expansion of the modern system of education, its relative successes, and supports by governments led to a long period of passivity, imitation, and submission in Islamic societies. The late decades of the 20th century revealed drawbacks of this modern system and Islamic scholars tried to review their religion heritage, criticize the Western schools, and introduce comprehensive replacements. They were looking for something rooted in their religion and compatible with today needs. Mohammad Abid Aljabiri critically reviewed the tradition and modernism in Islamic world. He classified education in Morocco into pre-colonization, colonization, and post-colonization and further examined the latter in four fields of Taʾmim (public education), Tuhid (equalization), Taʾrib(Arabization), and Almaqribia (Moroccozation). He supported replacing modernization of social masses by the education compatible with indigenous condition. The present paper elaborates on Jabiri’s ideas about modern education.

    Keywords: Mohammad Abid Aljabiri, modern education, Islamic education, Morocco, Social pedagogy}
  • ایرج نیک سرشت*، نعیم شرافت
    در این مقاله فصل دوم از کتاب جامع بهادرخانی با موضوع نورشناسی برای شرح و نقد برگزیده شده است. سوال مبنایی این مقاله بررسی میزان اثرپذیری نورشناسی جامع بهادرخانی از مکاتب قدیم و جدید است. فرضیه اصلی این است که جامع بهادرخانی با وجود تمام پیشرفت های حاصل شده در نورشناسی جدید، همچنان بر اساس متون نورشناسی هندسی دوره یونانی و دوره اسلامی موجود در زمان خود به نورشناسی می نگرد و پافراتر از ریاضیات اقلیدسی نمی گذارد. این در حالی است که بر اساس مصادیقی از روابط هندسی و آخرین اکتشافات نجومی که جونپوری در کتاب خود بدان اشاره می کند، احتمالا او از آخرین تحولات نورشناسی هندسی جدید زمان خود نیز مطلع بوده است. حال بر اساس این فرضیه اصلی، فرضیه دیگری نیز به ذهن خطور می کند و آن اینکه: نورشناسی به طور خاص و ریاضی به طور عام شامل حساب، هندسه، نجوم و نورشناسی، در قرن نوزده میلادی شبه قاره بیشتر جنبه هندسی داشته و از عمق فلسفی بی بهره بوده است.
    کلید واژگان: جامع بهادرخانی, غلامحسین جونپوری, اصول نورشناسی, نظریه پرتو رویت, نظریه انطباعی}
    Iraj Nikseresht *, Naeem Sherafat
    The present article discusses and criticizes the chapter two of Bahādurkkhānī’s Jāmī‘ on optics. The basic question is the extent to which this book is influenced by old book of optics. The main hypothesis is that despite all scientific advances in new optics, Bahādurkkhānī’s Jāmī‘ still relies on optics of ancient Greece and his Islamic era and does not step beyond Euclidean mathematics. According to his references to geometric relationships and the last astronomical discoveries we can say that Bahādurkkhānī probably was aware of the latest advances in new geometric optics. As a result, optics and mathematics had a strong geometric aspect in the India of 19th century without deep philosophical aspects.
    Keywords: Bah?durkkh?n?'s J?m?', Ghul?m ?usayn Junp?r?, Principles of optics}
سامانه نویسندگان
  • نعیم شرافت
    شرافت، نعیم
    دانش آموخته دکتری گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشکده علوم و تحقیقات اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال