به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

nahid moazam

  • Azar Tol, Fatemeh Alhani, Davoud Shojaeazadeh, Gholamreza Sharifirad, Nahid Moazam

    Type 2 diabetes is one of the most serious health concerns and policy agendas around the world. Epidemiological evidence suggests that it will likely continue to increase globally. Diabetes is strongly associated with the patients’ unhealthy lifestyle and behavioral patterns and socio-economic changes. New model of thinking is required to recognize whether the patients are in control of and responsible for the daily self-management of diabetes. Such a new approach should be based on ‘empowerment and involvement’ to be more applicable to daily activities in diabetic patients. Rapid changes toward patient empowerment and increasing involvement of patients in their care plan indicate more emphasis on disease prevention and health promotion and education than on mere disease and its treatment. Such changes make a step toward pervasive sense of responsibility among patients about their illness for their daily activities. Using the empowerment approach, healthcare professionals would help patients make informed decisions in accordance with their particular circumstances. Patient empowerment implies a patient-centered, collaborative approach that helps patients determine and develop the inherent capacity to be responsible for their own life. Empowerment is something more than certain health behaviors. Empowerment is more than an intervention, technique or strategy. It is rather a vision that helps people change their behavior and make decisions about their health care. It has the potential to improve the overall health and well-being of individuals and communities, and to change the socio-environmental factors that cause poor health conditions. The main concept of this change is the tendency to change.

    Keywords: Empowerment, quality of life, self-management
  • Omolbanin Motamed Rezaei, Mitra Moodi*, Nahid Moazam
    Background

    Achieving a balanced and proper nutrition is one of the most important health objectives in the early years of the child’s life. The aim of this study is to determine the level of knowledge and attitude of the mothers covered by the urban health centers of Birjand about nutritional behaviors.

    Materials and Methods

    This descriptive‑analytical study was conducted on the mothers with children less than five years referring the health centers of Birjand, in 1387. A questionnaire was prepared for data collection. Data were analyzed using SPSS software, Chi square, ANOVA, Tukey’s post hoc and Pearson correlation coefficient statistical tests with a accuracy level of P < 0.05.

    Results

    Two hundred ninety four patients were studied. A meaningful difference was observed between the knowledge and attitude scores in terms of the mothers’ education stand (P = 0.002). Eighty three point seven percent, 65.6%, 82.7% and 64.6% of mothers were aware about the importance of iron absorption, the onset of iron supplement drop, the minerals and vitamins in the body, and the effects of vitamin A deficiency, respectively. The mothers’ knowledge and attitude about the nutritional behavior was evaluated at the average and good level, respectively.

    Conclusions

    Considering the average level of the mothers’ knowledge and attitude about children’s nutritional behaviors, the retraining of family physicians and health centers staff about the importance of nutritional behaviors is recommended.

    Keywords: Attitude, Birjand, knowledge, mothers, nutrition
  • الهام حاج صالحی، غلامرضا شریفی راد، ناهید معظم، ناهید عزیزی، ملیحه طیبانی، مهنوش رئیسی، سید همام الدین جوادزاده
    مقدمه
    خشونت های خانگی رایج ترین شکل خشونت علیه زنان می باشد که تاثیر منفی بر سایر اولویت های بهداشتی مهم مانند سلامت مادران، تنظیم خانواده، پیشگیری از بیماری ها و بهداشت روان دارد و حتی سلامت کودکان را هم تحت تاثیر قرار می دهد. با در نظر داشتن این مهم که شیوع این سوء رفتارها در شهرهای مختلف کشور به لحاظ دارا بودن خصوصیات ویژه فرهنگی متفاوت می باشد؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف، تعیین شیوع خشونت های خانگی و عوامل موثر بر آن در زنان شهر اصفهان انجام شد.
    روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که بر روی 900 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر اصفهان صورت گرفت. روش نمونه گیری در این مطالعه به صورت خوشه ایبود. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته مشتمل بر شش بخش (مشخصات فردی، سوء رفتار جسمی، سوء رفتار کلامی، سوء رفتار مالی، علل سوء رفتار و سوء رفتار روانی- عاطفی) و از رابطین مراکز بهداشتی- درمانی جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 11 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سنی زنان مورد مطالعه 05/11 ± 1/34 سال و شیوع خشونت در زنان مورد مطالعه 44/34 درصد بود. در این مطالعه بین سن زنان و اعمال خشونت کلامی و مالی از جانب همسرانشان ارتباط آماری معنی داری دیده شد (05/0 > P). همچنین زنان با تعداد فرزند بیشتر، بیش از سایرین مورد خشونت مالی قرار گرفته بودند (001/0 > P). بین سن هنگام ازدواج با خشونت روانی- عاطفی و خشونت مالی ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (01/0 > P). در این مطالعه زنان با سطح تحصیلات کمتر بیش از سایرین خشونت های کلامی و مالی را تجربه کرده بودند (001/0 > P). همچنین بین ابتلا به بیماری های روانی و انواع خشونت ها ارتباط آماری معنی داری دیده شد (01/0 > P).
    نتیجه گیری
    آموزش و آگاه سازی زنان و مردان مهم ترین گام در پیشگیری و کاهش موارد خشونت علیه زنان است. ارایه برنامه های آموزشی مناسب با هدف ارتقای سطح آگاهی افراد جامعه؛ به طوری که بتوانند میان فرهنگ صحیح و بالنده ملی و مذهبی و سنت های غلط جاری زمینه ساز خشونت و صدمات جسمی و روحی تفاوت قایل شوند، ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: خشونت های خانگی, زنان شهر اصفهان
    Elham Hajsalehi, Gholamreza Sharifirad, Nahid Moazam, Nahid Azizi, Maliheh Taebani, Mahnoosh Reisi, Seyed Homamodin Javadzade
    Background
    Domestic violence is the most common type of violence against women. It negatively affects health issues such as maternal health, family planning, prevention of diseases and mental health; even children’s health can also be affected. The prevalence of this violence in various communities in terms of having the special characteristics of cultural differences is not the same. This study aimed to determine the prevalence of domestic violence and factors affecting it among women in Isfahan, Iran.
    Methods
    This cross-sectional study was performed on 900 women referred to health centers of Isfahan selected by cluster sampling method. For data collection, a researcher-made questionnaire consisted of six sections (individual characteristics, physical abuse, verbal abuse, financial abuse, causes of abuse, and psychological-emotional abuse) was used. Data collection was done by voluntary workers in health centers and data were analyzed by SPSS software. The significance level of 0.05 was considered.
    Findings
    The mean age of women was 34.1 ± 11.05 years and the prevalence of violence against them was 34.44%. A significant relationship between the age and verbal and economic violence against women by their husbands was seen (P < 0.05). Also, economic violence was higher among women with more children (P < 0.001). There was a significant relationship between age at marriage and emotional and economic violence (P < 0.010). Women with lower educational level experienced more verbal and economic violence than others (P < 0.001). Also, there was a significant relationship between mental illness and all type of violence (P < 0.010).
    Conclusion
    Educate and inform women and men is the most important step in preventing and reducing violence against women. Providing appropriate educational programs to promote community awareness to distinct between the thriving culture and wrong traditions by them may seem necessary.
    Keywords: Domestic violence, Women, Isfahan, Iran
  • محسن رضاییان، غلامرضا شریفی راد، محمدرضا فروتنی، ناهید معظم
    مقدمه
    خودکشی و اقدام به خودکشی پدیده های پیچیده روانی هستند که تحت تاثیر متقابل عوامل فردی و محیطی قرار دارند. از آن جایی که شناخت عوامل خطر مربوط به هر پدیده از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد، هدف مطالعه حاضر شناخت مهم ترین عوامل خطر این دو پدیده و جهت عملکرد هر یک از آن ها در استان ایلام بود.
    روش ها
    نظام جامع ثبت اطلاعات موارد خودکشی و اقدام به خودکشی در استان ایلام که در فاصله سال های 1375 تا 1382 فعالیت داشته است، داده های مطالعه حاضر را فراهم نموده است. اطلاعات مربوط به موارد خودکشی و اقدام به خودکشی رخ داده در استان با ذکر مشخصات دموگرافیک هر مورد شامل سن، جنس و وضعیت تاهل همراه با روش خودکشی، مکان و زمان رخداد حادثه، در این نظام جامع ثبت شده است.
    یافته ها
    یافته ها نشان می دهد که اقدام در فصل بهار، استفاده از روش دار زدن، اسلحه گرم و خودسوزی به طور معنی داری باعث افزایش و متاهل بودن، در گروه سنی 40-49 سال قرار داشتن، استفاده از سم و قرص به طور معنی داری باعث کاهش احتمال ارتکاب به خودکشی در مقایسه با اقدام به خودکشی می شود.
    نتیجه گیری
    مراکز بهداشتی و درمانی موجود در استان ایلام به منظور کاهش میزان خودکشی بایستی به پیشگیری مرحله اول خودکشی به ویژه در مواردی که در افراد مجرد و یا در فصل بهار رخ داده است و یا از روش های بسیار کشنده ایی نظیر دار زدن، اسلحه گرم و خودسوزی استفاده کرده اند توجه بیشتر معطوف نمایند.
    کلید واژگان: خودکشی, اقدام به خودکشی, عوامل خطر, اپیدمیولوژی, ایلام
    Mohsen Rezaeian, Gholamreza Sharifirad, Mohammad Reza Foroutani, Nahid Moazam
    Background
    Suicide and attempted suicide are mental complex phenomena which directly affected by personal and environmental factors. Since recognition of the risk factors for suicide and attempted suicide is very important, the aim of the present study was to recognize some of the most important risk factors of these two phenomena and their directions of function within Ilam province.
    Methods
    In the present study, registered data related to suicide and attempted suicide data by the systematic registry in Ilam province were studied. The registered data contained all suicide and attempted suicide cases and their demographic characteristics including age, sex, marital status and the method of suicide plus place and time of incident.
    Findings
    Suicide in spring and methods such as hanging, firearm and self-immolation significantly increased and whilst to be married, being in age group 40-49 years and using methods such as poisoning and overdose significantly decreased the likelihood of committing suicide in comparison to committing attempted suicide (P < 0.05).
    Conclusion
    Health and Medical centers within Ilam province in order to decrease the suicide rate should focus on primary prevention of those suicide cases that occur in singles, within spring and apply lethal methods such as hanging, firearm and self-immolation.
    Keywords: Suicide, Attempted suicide, Risk factors, Epidemiology, Ilam
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال