naiemeh moheb
-
مقدمه و اهداف:
اختلال یادگیری خاص بر مبنای آخرین نسخه تشخیصی آماری اختلالات روانی، اختلال عصبی رشدی با منشا زیستی است که موجب نابهنجاری هایی در سطح شناختی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر تکانشگری و پرخاشگری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص بود.
مواد و روش هاروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص از نوع خواندن در شهرستان تبریز بودند. نمونه پژوهش نیز شامل 36 دانش آموز دختر و پسر دوره دوم ابتدایی با اختلال یادگیری از نوع خواندن بودند. برای انتخاب نمونه، ابتدا از ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر تبریز به صورت خوشه ای 3 مدرسه ابتدایی دوره دوم دختر و 3 مدرسه دوره دوم پسر انتخاب شدند. با مراجعه به پرونده دانش آموزان از میان افرادی که سابقه تشخیص اختلال یادگیری از نوع خواندن داشتند و والدین آن ها فرم رضایت نامه آگاهانه را تکمیل کردند، 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت، 36 نفر با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 18 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون هوش ریون، چک لیست بررسی نشانگان نارساخوانی (فرم معلم)، پرسش نامه پرخاشگری باس و پری و مقیاس تکانشوری بارات استفاده شد. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نسخه 22 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر پرخاشگری و تکانشگری کودکان در گروه آزمایش معنادار بود (0/001>P).
نتیجه گیریبراساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر کاهش تکانشگری و پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری موثر است.
کلید واژگان: پرخاشگری, تکانشگری, اختلال یادگیری خاص, تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ایBackground and AimsSpecific learning disabilities Based on the latest statistical diagnostic version of mental disorders, neurodevelopmental disorder of biological origin is considered, which causes abnormalities at the cognitive level. Therefore, the aim of this study was to investigate the effectiveness of Transcranial Direct Current Stimulation on students’ impulsivity and aggression with a particular learning disorder.
MethodsThe present research method was a quasi-experimental pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of all male and female students in the second grade of elementary school with special learning disabilities was the type of reading in Tabriz. The study sample included 36 male and female students in the second year of elementary school with a learning disability. To select the sample, first from the 3rd district of Tabriz education, three primary schools for girls in the second year and three schools for boys in the second year were selected as a cluster. And their parents completed the consent form. Fourty five people were selected for targeted sampling and 36 of them were selected as the final sample by considering the entry and exit criteria as the final sample and randomly tested in two experimental groups. Particepents (18 in each group) were in test group and control group. Raven’s intelligence test, checklist of teacher dysfunction checklists (teacher form), Buss and Perry’s aggression questionnaire, and Barratt’s developmental scale were used to collect data. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance with SPSSsoftware 22 and the significance level was considered to be 0.05.
ResultsThe results showed that Transcranial Direct-Current Stimulation on aggression and impulsivity of children in both experimental and control groups was significant (P<0.001).
ConclusionAccording to the results of this study, it can be concluded that Transcranial Direct Current Stimulation is effective in reducing impulsivity and aggression in children with learning disabilities.
Keywords: Aggression, Impulsivity, Specific Learning Disabilities, Transcranial direct current stimulation -
نوجوانی به واسطه برخی تغییرات زیستی، روانی و اجتماعی با گرایش به انواع رفتارهای پرخطرهمراه بوده است؛ هدف از پژوهش بررسی روابط علی کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با نقش میانجی خود تنظیمی هیجانی بود. جامعهی آماری شامل دانش آموزان دوره اول متوسطهی شهر زنجان میباشند که تعداد آنها 46000 هزار نفر بود و با توجه به جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از طریق فضای مجازی به خاطر عدم کلاس حضوری دانش آموزان نمونه ای به حجم 403 نفراز هر دو جنس انتخاب (214 نفر در گروه دختران و 189 نفر در گروه پسران) شد، و به صورت مجازی به پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی، (IARS) خود تنظیمی عاطفی(MARS) ،مقیاس کنترل روانشناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار والدین (DAPCS)و پرسشنامه ذهن آگاهی(MFQ) ، پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان دادند که خود تنظیمی هیجانی رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی و رفتارهای پرخطر را میانجیگری میکند. همچنین اثر مستقیم کنترل روانشناختی والدین، ذهن آگاهی و خودتنظیمی هیجانی با رفتارهای پرخطر و اثر خود تنظیمی هیجانی با کنترل روانشناختی والدین و ذهن آگاهی معنادار بود. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت حمایت و کنترل خانواده نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به رفتارهای پرخطر دارد. همچنین تجهیز دانش آموزان به مهارتهای فردی همچون ذهن آگاهی و خودتنظیمی هیجانی می تواند در پیشگیری به انجام رفتارهای پرخطر موثر باشد.
کلید واژگان: رفتارهای پرخطر, خود تنظیمی هیجانی, کنترل روانشناختی والدین, ذهن آگاهی و دانش آموزان دوره اول متوسطهAdolescence due to some changes Biological, psychological and social with a tendency to a variety of risky behaviors. The aim of this study was to investigate the causal relationship between parental psychological control and mindfulness with high-risk behaviors of adolescents with mediating the role of emotional self-regulation. The statistical population includes junior high school students in Zanjan, whose number was 46,000 and according to Krejcie and Morgan table and using multi-stage cluster random sampling method. Through cyberspace, due to the lack of face-to-face class, a sample of 403 students of both sexes was selected (of which 214 were in the girls 'group and 189 were in the boys' group) and Virtually, they responded to the Iranian Adolescent Risk Questionnaire (IARS), the Emotional Self-Regulation Questionnaire (MARS), the Dependent Oriented Parental Control Scale (DAPCS), and the Mindfulness Questionnaire (MFQ).Statistical method of structural equation modeling was used to analyze the data. Findings showed that emotional self-regulation mediates the relationship between parental psychological control and mindfulness and high-risk behaviors. Also, the direct effect of parental psychological control, mindfulness and emotional self-regulation with high-risk behaviors and the direct effect of emotional self-regulation with psychological control of parents and mindfulness were significant. Based on the findings, it can be concluded that family support and control play an important role in preventing the tendency to high-risk behaviors. Equipping students with individual skills such as mindfulness and emotional self-regulation can also be effective in preventing high-risk behaviors.
Keywords: High-risk behaviors, Emotional self-regulation, Parental psychological control, Mindfulness, and junior high school students -
مقدمه
مشکلات رفتاری به عنوان مجموعه پیچیده ای از مشکلات هیجانی، شناختی و رفتاری می باشند، که به وسیله فقدان کنترل و عدم پایبندی به اصول اخلاقی و اجتماعی و اختلال در رفتار به شیوه مطلوب جامعه شناخته می شوند. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر تکانشگری و پرخاشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری بود.
روشروش پژوهش حاضر نیمه مداخله ی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم ابتدایی (کلاس چهارم، پنجم و ششم) با مشکلات رفتاری شهرستان تبریز بودند. نمونه پژوهش نیز شامل 36 دانش آموز دختر و پسر دوره دوم ابتدایی با مشکلات رفتاری بودند. برای انتخاب نمونه، ابتدا از ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر تبریز، به صورت خوشه ای سه مدرسه ابتدایی دوره دوم دختر و سه مدرسه دوره دوم پسر انتخاب شدند و پرسشنامه مشکلات رفتاری کوای و پترسون توسط معلم تکمیل گردید و از میان دانش آموزانی که نمره بالایی در پرسشنامه مشکلات رفتاری کوای و پترسون کسب کرده بودند، 36 نفر با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه مداخله (18 نفر) و شاهد (18 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست تجدید نظرشده مشکلات رفتاری، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) و مقیاس تکانشوری بارات (1994) استفاده شد.
نتایجدرمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر پرخاشگری و تکانشگری کودکان در گروه مداخله معنادار است (0/001>P)؛ با توجه به مجذور ایتا در هر یک از متغیرهای پرخاشگری (بدنی، کلامی، خشم و خصومت) به ترتیب 0/240، 0/260، 0/196 و 0/221 و تکانشگری (عدم برنامه ریزی، حرکتی و شناختی) به ترتیب 0/270، 0/283 و 0/251 درصد تغییرات با توجه به درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان تبیین می شوند.
نتیجه گیریدرمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر کاهش تکانشگری و پرخاشگری در کودکان با مشکلات رفتاری موثر است.
کلید واژگان: درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان, تکانشگری, پرخاشگری, مشکلات رفتاریIntroductionBehavioral problems are a complex set of emotional, cognitive and behavioral problems, which are characterized by a lack of control and non-adherence to moral and social principles and behavioral disorders in a desirable way in society. Therefore, the aim of this study was to investigate the effectiveness of cognitive therapy based on emotion regulation on impulsivity and aggression of students with behavioral problems.
MethodThe method of the present study was a semi-interventional pretest-posttest design with a control group. The statistical population was all male and female students in the second grade of elementary school (fourth, fifth, and sixth grade) with behavioral problems in Tabriz. The research sample also included 36 male and female elementary school students with behavioral problems. To select the sample, first from the 3rd education district of Tabriz, three primary schools for girls and three secondary schools for boys were selected in clusters, and the Quay and Peterson Behavioral Problems Questionnaire was completed by the teacher. Among the students who scored high on the Quay and Peterson Behavioral Problems Questionnaire, 36 were selected as the final sample based on the inclusion and exclusion criteria and randomly divided into two experimental groups (18 people) and a control group (18 people) were replaced. To collect data from a revised checklist of behavioral problems, Buss and Perry Aggression Questionnaire (1992) and Barratt Impulsivity Scale (1994) were used.
ResultsCognitive therapy based on the emotional regulation of aggression and impulsivity in children in the intervention group is significant (P <0.001); According to ETA square in each of the variables of aggression (physical, verbal, anger, and hostility) 0.40, 0.260, 0.196 and 0.221, respectively, and impulsivity (lack of planning, motor and cognitive), respectively. 0.270, 0.283, and 0.251% of the changes are explained according to cognitive therapy based on emotion regulation.
ConclusionsCognitive therapy based on emotion regulation is effective in reducing impulsivity and aggression in children with behavioral problems.
Keywords: Cognitive therapy based on emotion regulation, impulsivity, aggression, behavioral problems -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 115 (مهر 1401)، صص 1463 -1484زمینه
رفتارهای پرخطر یکی از عمده ترین عامل تهدیدکننده نظام سلامت تلقی می شود. گرایش به خطرپذیری در نوجوانان نسبت به دیگر گروه های سنی بالاتر است و کنترل والدین نقش مهمی در پیشگیری از بروز رفتارهای پرخطر دارد. فقدان مهارت ابرازگری هیجانی عامل زمینه ساز مهمی در جهت بروز رفتارهای پرخطر می باشد. مرور پژوهش های مرتبط با خطرپذیری نشان می دهد پژوهش های زیربنایی به ندرت به ارزیابی متغیرهای مربوط پرداخته اند.
هدفبررسی مدل ساختاری رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و خودکارآمدی عمومی با رفتارهای پرخطر نوجوانان با میانجی گری خودنظم جویی هیجانی بود.
روشجامعه ی آماری شامل دانش آموزان دوره اول متوسطه ی شهر زنجان بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از طریق فضای مجازی به خاطر عدم کلاس حضوری دانش آموزان نمونه ای به حجم 403 نفراز هر دو جنس انتخاب (که 214 نفر در گروه دختران و 189 نفر در گروه پسران بودند) شد، و به صورت مجازی به پرسشنامه های خطرپذیری نوجوانان (گالونه و همکاران، 2000)، خودتنظیمی عاطفی مارس (1988)، کنترل روانشناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار والدین سوننز و همکاران (2010)، و خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته هااثر مستقیم کنترل روانشناختی والدین بر خودنظم جویی هیجانی (0/01p< ، 0/28- β=) و رفتارهای پرخطر (0/01p< ، 0/22 β) معنادار بود. اثر مستقیم خودکارآمدی بر خودنظم جویی هیجانی (0/01p< ، 0/31 β=) و رفتارهای پرخطر (0/01p< ، 0/24- β=) معنادار بود. همچنین رابطه بین کنترل روانشناختی والدین و خودکارآمدی با رفتار پرخطر از طریق خودنظم جویی هیجانی معنادار بود.
نتیجه گیری:
براساس نتایج به دست آمده، حمایت و کنترل خانواده نقش مهمی در پیشگیری از گرایش به رفتارهای پرخطر دارد. همچنین تجهیز دانش آموزان به مهارت های فردی همچون خودکارآمدی در زمینه مدیریت و خودنظم جویی هیجانی می تواند در پیشگیری به انجام رفتارهای پرخطر موثر باشد.
کلید واژگان: رفتارهای پرخطر, خودنظم جویی هیجانی, کنترل روانشناختی والدین, خودکارآمدی عمومیBackgroundHigh-risk behaviors are considered to be one of the major threats to the health system. The tendency to take risks in teenagers is higher than in other age groups, and parental control plays an important role in preventing the occurrence of risky behaviors. The lack of emotional expression skills is an important factor in the emergence of risky behaviors. A review of the research related to high-risk behaviors shows that basic research has rarely evaluated the related variables.
AimsTo investigate the structural model of the relationship between parental psychological control and general self-efficacy with adolescents' high-risk behaviors mediated by emotional self-regulation.
MethodsThe statistical population included the students in the first year of high school in Zanjan who were studying in the academic year 2021-2022. The statistical population according to Krejcie and Morgan table and using multi-stage cluster random sampling method through cyberspace due to the lack of face-to-face class of a sample of 403 students of both sexes (of which 214 in girls and 189 were in the boys' group (selected), and were virtually assigned to Adolescent Risk Questionnaires (Galone et al., 2000), March Emotional Self-Regulation (1988), Dependent Psychological Control, and Parental Developmental Progress by Sonnens et al. (2010). and General self-efficacy Scherer et al. (1982) responded. The statistical method of structural equation modeling (SEM) was used to analyze the data.
ResultsThe results showed that direct effect of parental psychological control on emotional self-regulation (β= -0.28, p< 0.01) and high-risk behaviors (β= 0.02, p< 0.01) was significant. Was. The direct effect of self-efficacy on emotional self-regulation (β= 0.01, p< 0.01) and high-risk behaviors (β= -0.24, p< 0.01) was significant. Also, the relationship between parental psychological control and self-efficacy with high-risk behavior through emotional self-regulation was significant.
ConclusionFamily support and control play an important role in preventing the tendency to risky behaviors. Equipping students with individual skills such as self-efficacy in management and emotional self-regulation can also be effective in preventing high-risk behaviors.
Keywords: High-risk behaviors, Emotional self-regulation, Parental psychological control, General self-efficacy
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.