به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

naser behroozy

  • سیده مولود سالاری پور*، علیرضا حاجی یخچالی، مرتضی امیدیان، ناصر بهروزی
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر رنگ آمیزی مندلا بر حافظه کاری و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر سال دوازدهم شهر اهواز انجام شد.

    روش

    روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی از نوع گروه کنترل نابرابر و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل، کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم سال تحصیلی 1402-1401 شهر اهواز بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای بر اساس ملاک-های ورود و خروج انتخاب گردیدند. از بین دانش آموزان 30 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به همین روش در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. هر دو گروه در مراحل پیش-آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از آزمون حافظه کاری فراخنای اعداد (وکسلر، 2009) و اضطراب امتحان (فریدمن، 1997) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 11 جلسه 45 دقیقه ای تحت مداخله رنگ آمیزی طرح های مندلا قرار گرفت اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS23 و روش اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج به دست آمده نشان داد رنگ آمیزی مندلا بر افزایش حافظه کاری و کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان در مرحله پس آزمون موثر بوده است و اثرات آن در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است (05/0>p).

    نتیجه گیری

    بنابر یافته های پژوهش می توان برای افزایش حافظه کاری و کاهش اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر از مداخله رنگ آمیزی طرح های مندلا استفاده کرد.

    کلید واژگان: رنگ آمیزی مندلا, حافظه کاری, اضطراب امتحان, دانش آموزان
    Seyede Molod Salari Poor *, Alireza Hajiyakhchali, Morteza Omidiyan, Naser Behroozy
    Aim

    This research determination the effect of coloring mandalas on working memory, and test anxiety in grade 12 female high school students in Ahvaz City, Iran.

    Method

    This was an experimental study with Semi-experimental type of unequal control group, and one month follow-up. The statistical population included all grade 12 female high school students in Ahvaz. The study sample was selected using cluster sampling based on the inclusion and exclusion criteria. For this purpose, one education district was selected first and all grade 12 students in this school took the GHQ-28 screening test. Thirty of those scoring above the cut-off point were randomly assigned to the experimental and control groups (15 students in each group). Both groups were evaluated in the pretest, posttest, and follow-up stages using the Wechsler Memory Scale, which includes the digit span test (Wechsler, 2009), and Friedman Test Anxiety Scale (Friedman, 1997). The experimental group attended eleven 45-minute sessions of coloring mandalas, but the control group received no intervention program. The data were analyzed using repeated measures MANOVA in SPSS23.

    Results

    The results indicated that coloring mandalas was effective in increase memory in and reducing test anxiety in students in the posttest stage, and its effects remained stable in the follow-up stage (P<0.05).

    Conclusions

    Based on the findings of the research, coloring mandalas can be used to increase memory and reduce test anxiety in female high school students, and it can also be employed by counselors and psychologists.

    Keywords: Working Memory, Test Anxiety, Coloring Mandalas, Students
  • اسفندیار سپهوند*، منیجه شهنی، سیروس عالی پور، ناصر بهروزی

    هدف پژوهش حاضر، آزمون و مقایسه  مدل رابطه علی الگوهای ارتباط خانوادگی(گفت و شنود و همرنگی، فراشناخت و گرایش به تفکر انتقادی  با میانجی گری باورهای معرفت شناختی در دانش آموزان پسر  و دختر  پایه های  مختلف تحصیلی دبیرستانی(متوسطه اول و  دوم)  شهر اهواز بود.  جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان  پسر و دختر  دبیرستان های شهر اهواز بود که به روش نمونه گیری  خوشه ای تصادفی چند مرحله ای 808 نفر به عنوان نمونه از میان آن ها انتخاب شدند. در پژوهش حاضر پنج پرسشنامه،  یعنی الگوهای ارتباط خانوادگی کوئرنر و فیتزپاتریک (2002)، آگاهی های فراشناختی شرا و دنیسون (1994)، پرسشنامه  باورهای معرفت شناختی بیلس (2009) و پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003)  جهت جمع آوری داده ها مورداستفاده قرار گرفتند. ارزیابی مدل پیشنهادی از طریق  مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده  از  نرم افزارهای SPSS  و AMOS  ویراست 21 انجام گرفت. در این مدل،  رابطه گفت و شنود،  فراشناخت و باورهای معرفت شناختی با  گرایش به تفکر انتقادی مثبت و معنی دار بود.  همچنین،  رابطه همرنگی و گرایش به  تفکر انتقادی منفی و معنی دار بود.  شاخص های برازندگی نشان دادند که در کل نمونه مدل با داده ها برازش قابل قبول دارد.  فرضیه های غیر مستقیم با استفاده از روش بوت استراپ بررسی شدند و نتایج نشان داد  همه فرضیه های غیر مستقیم مورد تایید می باشند.  همچنین، برای مقایسه مدل پایه های مختلف تحصیلی از روش تحلیل چند گروهی استفاده شد.  نتایج حاصل از مقایسه مدل ها  نشان داد سه مسیر در دانش آموزان دو پایه تحصیلی (سوم متوسطه اول  با سوم متوسطه دوم)  با هم تفاوت معنی دار داشتند.

    کلید واژگان: گرایش به تفکر انتقادی, الگوی های ارتباط خانوادگی(گفت و شنود و همرنگی), فراشناخت, باور های معرفت شناختی
    Sfandiar Sepahvand *, Manijeh Shehni, Naser Behroozy, Siros Allipour

    The purpose of this study was testing and comparing a model of causal relationships of family communication patterns (conversation and conformity), metacognition and critical thinking disposition, mediated by epistemic beliefs of male and female students in various high school grades in Ahvaz. The sample consisted of 808 high school students from Ahvaz who were selected by multi-stage random sampling method. The five questionnaires that have been used for collecting data were two subscales of Revised Version of Family Communication Patterns (RFCP), Metacognition Awareness Inventory, (MAI), Epistememic Beliefs Inventory (EBI) and Critical Thinking Disposition Inventory (CTD). Fitness indices of the proposed model were examined through structural equation modeling (SEM) method, using SPSS-21 and AMOS-21 softwares. The relationships of conversation, metacognition, and epistemic beliefs with critical thinking disposition were positive and significant, but the relationship of conformity with critical thinking disposition was significant and negative. The model fit indices showed that the model fitted the data. The indirect paths were also tested using the bootstrap procedure of Preacher and Hayes macro program for mediation. The results indicated that all of the indirect hypotheses have been confirmed. Also, the multi-group analysis method was used to compare the models of various high school grade levels (3rd grade of the first part of high school and 3rd grade of the second part of high school). Comparing The results of both groups showed that in the two high school grade levels three paths were significantly different.

    Keywords: Critical Thinking Disposition, family communication patterns (conversation, conformity), Metacognition, epistemic beliefs
  • Zohreh Ahmadi, Zahra Abbaspoor, Naser Behroozy, Amal Saki Malehi
    Background
    Studies show that infertility can result in body image changes, which can majorly affect personality.
    Objectives
    The current study aimed to determine the effects of cognitive behavioral therapy (CBT) on body image in infertile women.
    Methods
    This clinical trial was performed on 24 infertile women, admitted to the Infertility Research and Treatment Center of Ahvaz, Iran in 2016-2017. In the first stage, convenience sampling was applied, and the participants were allocated to 2 groups (12 patients per group), using a table of random numbers. The experimental group participated in 10 sessions of CBT weekly, based on the 8-step program by Cash. body-self relations questionnaire and Beck Self-Concept inventory were completed in each group before, immediately after, and 1 month after the intervention.
    Results
    After the intervention, the mean scores of body image were 156.9 ± 3.4 and 148.7 ± 4.8 in the experimental and control groups, respectively; the difference was significant (P = 0.025), and the effects persisted until the follow-up.
    Conclusions
    CBT based on the 8-step program by Cash can improve the body image of infertile women through challenging and improving their irrational beliefs about their bodies.
    Keywords: Body Image, Cognitive Behavioral Therapy, Infertility
  • علی دره کردی، ناصر بهروزی، غلامحسین مکتبی، کیومرث بشلیده
    هدف پژوهش حاضر یافتن رابطه علی بافت و کارکرد خانواده با رفتارهای تخریبی با میانجی گری نظم جویی شناختی هیجان و نظریه ذهن است. جامعه آماری دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهر اهواز بودند. نمونه ای 384 نفری به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس رفتارهای تخریبی نبوی و همکاران (1390)، فرم کوتاه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، مقیاس نظریه ذهن استیلمن نسخه قمرانی و همکاران (1385)، مقیاس عملکرد عاطفی خانواده مدارس کشور (1392) بود. تحلیل داده ها با روش مدل ساختاری و آزمون بوت استراپ برای بررسی نقش میانجی گری متغیرها در نرم افزار آموس انجام شد. بررسی شاخص های برازش مدل نشان داد مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین، نتایج بوت استراپ نقش میانجی گرانه عملکرد نظریه ذهن و تنظیم شناختی هیجان در ارتباط بین بافت و عملکرد خانواده با رفتارهای تخریبی را تایید کرد. بر اساس نتایج به دست آمده از معنی داری نقش میانجی گرانه نظریه ذهن و نظم جویی شناختی هیجان می توان گفت مداخله روی آموزش نظریه ذهن و نظم جویی شناختی هیجان می تواند روی کاهش رفتارهای تخریبی مدنظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: رفتار تخریبی, نظم جویی شناختی هیجان, نظریه ذهن
    Ali Dare Kordi, Naser Behroozy, Gholam Hossein Maktabi, Kiomars Beshlideh
    The present study was carried out to find the causal relationship between family function and destructive behaviors through the mediating of the cognitive emotion regulation and the theory of mind.The population included first class high school students in the city of Ahvaz. A random sample of 384 was selected by cluster samplingmethod. Nabavi et al destructive behaviors questionnaire (1390), Garnefsky et al. short form of cognitive emotion regulation questionnaire (2001), Stillman et al. theory of mind questionnaire (1385), educational and emotional functioning scale of compatibility Family Schools (1392)were used In this study. Data analysis was done by fitting indicators to check the structural Equestion Modeling (SEM) and the test model to examine the role of mediating variables in Breaking Bootstrap Amos software. The reliability and validity of the questionnaire were also confirmed at the desirable level. Indices showed the model is a good model fit. The results of the bootstrap showed the mediating role of theory of mind and cognitive emotion regulation in the relationship between structure and function of the family in reducing destructive behaviors.
    Keywords: Destructive behavior, Cognitive emotion regulation, The theory of mind
  • فاطمه فرزادی، ناصر بهروزی، حمید فرامرزی
    زمینه و هدف
    اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتار مخرب است. هدف پژوهش حاضر مقایسه نظریه ذهن، نگهداری توجه، و همدلی در دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای و بهنجار بود.
    روش
    روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر اول تا سوم دبیرستان شهرستان اهواز در سال تحصیلی 95-1394 بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 100 نفر (50 نفر دانش آموز بهنجار و 50 نفر دانش آموز مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان آخنباخ (1991)، آزمون ذهن خوانی از طریق چشم ها (بارون-کوهن، 2001)، آزمون عملکرد پیوسته، پرسشنامه همدلی بارون-کوهن (2003) و مصاحبه بالینی ساختاریافته (2013) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای و بهنجار از لحاظ نظریه ذهن، همدلی، و نگهداری توجه تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0 p<)؛ بدین معنی که دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای دارای عملکرد پایین تری در نظریه ذهن، همدلی، و نگهداری توجه نسبت به دانش آموزان بهنجار هستند. همچنین دانش آموزان با اختلال نافرمانی نسبت به دانش آموزان بهنجار در مولفه خطای حذف و خطای ارائه اشتباه های بیشتری داشتند.
    نتیجه گیری
    این نتایج اهمیت نظریه ذهن، همدلی، و نگهداری توجه را در ابتلا و بهبود نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای برجسته کرده است.
    کلید واژگان: اختلال نافرمانی مقابله ای, نظریه ذهن, همدلی, نگهداری توجه
    Fatemeh Farzadi, Naser Behroozy, Hamid Faramarzi
    Background and
    Purpose
    Oppositional defiant disorder is one of the most common, disruptive behavioral disorders. The main purpose of this study is to compare theory of mind, attention maintenance and sympathy in male students with Oppositional Defiant Disorder and normal students of first grade of high schools in Ahwaz.
    Method
    This study was cross-sectional analysis. To analysis of data, multivariate ANOVA (MANOVA) has been used. The sample included 100 students (50 normal students and 50 students with oppositional defiant disorder) were selected from all male students of first grade of high schools in Ahwaz using random cluster sampling method. Instruments in this study included Achenbach Youth Self Report Questionnaire (1991), Reading Mind through the Eyes Test (Baron Cohen, 2001), Continuous Performance Test (Baron Cohen Sympathy Scale, 2003) and structured clinical interview.
    Results
    Results of this study showed that there is significant difference between students with oppositional defiant disorder and normal students in terms of theory of mind, attention maintenance and sympathy (p
    Conclusion
    These results highlight the importance of developing and improving the theory of mind, empathy and attention maintenance in children with oppositional defiant disorder.
    Keywords: Oppositional defiant disorder, theory of mind, sympathy, attention maintenance
  • ناصر بهروزی، فاطمه فرزادی، حمید فرامرزی
    زمینه و هدف
    اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتار مخرب است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه رابطه علی خشونت فیزیکی و عاطفی والدین با مدیریت خشم و رفتارهای پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای با میانجی گری رابطه والد- فرزند و همدلی دانش آموزان بود.
    روش
    پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. 100 نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم تا ششم دبستان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای شهر اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان هومرسون و همکاران (2006)، پرسشنامه کودک آزاری و ضربه برنستاین (1995)، مقیاس تاکتیک تعارض اشتراس (1979)، پرسشنامه رابطه والد- فرزند فاین و همکاران (1983)، مقیاس مدیریت هیجانی کودک زمان و همکاران (2001)، پرسشنامه همدلی بارون-کوهن (2003)، مقیاس رفتار کودک لاد و پروفلیت (1996) و مصاحبه بالینی ساختاریافته بود.
    یافته ها
    نتایج مدل نشان داد که خشونت عاطفی دارای اثر مستقیم معنی دار بر رفتار پرخاشگرانه و مدیریت خشم بود اما خشونت فیزیکی تنها دارای اثر مستقیم بر رفتار پرخاشگرانه بود. همچنین همدلی و رابطه والد- فرزند به عنوان واسطه بین خشونت فیزیکی و خشونت عاطفی با مدیریت خشم و رفتار پرخاشگرانه قرار گرفتند.
    نتیجه گیری
    این نتایج اهمیت نوع رفتارهای والدین و شناخت هر چه بیشتر علائم و چگونگی رویارویی درست با کودک مبتلا به نافرمانی مقابله ای را در بهبود نشانه های اختلال برجسته کرده است.
    کلید واژگان: اختلال نافرمانی مقابله ای, خشونت فیزیکی و عاطفی, همدلی, مدیریت خشم, رفتار پرخاشگرانه
    Naser Behroozy, Fatemeh Farzadi, Hamid Faramarzi
    Background and
    Purpose
    Oppositional defiant disorder is one of the most common disruptive behavioral disorders. The aim of this study was to study the causal relationship of parents’ physical and emotional violence with anger management and aggressive behavior of children with oppositional defiant disorder mediated by parent-child relationship and empathy
    Method
    This study is the correlation and path analysis. Statistical population of this study included all female students in third to eighth grade with defiant disorder. Of this population, a sample of 100 subjects were selected by multistage random sampling. The tools used in this study included Children Oppositional Defiant Disorder Rating Scale of Homerson et al (2006), Child Abuse and Trauma Questionnair (CTQ) of Bernstein (1995), Conflict Tactics Scale (CTS) of Strauss (1979), Child-Parent Relationship Questionnaire (CPRS) of Fine et al (1983), Children’s Emotional Management Scale (CEMS) of Zeman et al (2001), Baron-Cohen’s Empathy Questionnaire (2003), Child Behavior Scale (CBS) of Ladd and Proflit (1996), and the structured clinical interview.
    Results
    The results showed that emotional violence has a significant direct effect on aggressive behavior and anger management, but physical violence has only a direct effect on aggressive behavior. Also, the results demonstrated that empathy and parent-child relationship can act as a mediator between physical violence and emotional violence with anger management and aggressive behavior.
    Conclusion
    The results has highlighted the importance of parents’ behaviors and recognizing symptoms and how to deal properly with child has oppositional defiant disorder symptoms.
    Keywords: Physical, emotional violence, aggressive behavior, anger management, empathy, oppositional defiant
  • مهسا کارآموزیان *، قاسم عسکری زاده، ناصر بهروزی
    زمینه و هدف
    اضطراب بارداری یک حالت روانی است که به نگرانی های مختص بارداری ازجمله نگرانی در مورد زایمان و سلامت نوزاد گره خورده است. هدف از این مطالعه، تحلیل عاملی تاییدی پرسشنامه اضطراب بارداری Pregnancy Related Anxiety Questionnaire (PRAQ) در جمعیت زنان باردار ایرانی طراحی گردید.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است. پس از تایید روایی صوری و محتوا به منظور روان سنجی این ابزار 170 نفر از زنان باردار مراکز بهداشتی درمانی شهر کرمان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه PRAQ و پرسشنامه اضطراب بک را تکمیل نمودند. در این پژوهش به منظور ارزیابی روایی از مدل های تحلیل عاملی تاییدی و روایی همزمان و برای بررسی پایایی از آزمون باز آزمایی و ضرایب آزمون آلفای کرونباخ در نرم افزار AMOS در SPSS استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج تحلیل عاملی تاییدی برازش قابل قبولی برای ساختار مکنون (PRAQ) در سطح سوال و در سطح 5 خرده مقیاس به دست داد. همچنین، همبستگی معنی دار، مولفه ها و مقیاس کلی پرسشنامه (PRAQ) با پرسشنامه اضطراب بک روایی همزمان پرسشنامه را تایید کرد. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفا کرونباخ 78/0 تایید و برای عامل های پنج گانه بین 69/0 تا 76/0 بود. دامنه ضریب اعتبار بازآزمایی یک ماه بعد بر روی 40 نفر از مادران باردار بین 65/0 تا 72/0 بود (01/0
    نتیجه گیری
    پرسشنامه فرم کوتاه اضطراب بارداری ویژگی های روان سنجی لازم را دارد. در این پژوهش 5 عامل استخراج شده در پرسشنامه (PRAQ)، با عوامل استخراج شده در نسخه اصلی منطبق بود؛ بنابراین، پیشنهاد می شود از این ابزار برای تشخیص اضطراب و نگرانی های زنان در دوره بارداری استفاده شود.
    کلید واژگان: روان سنجی, پرسشنامه اضطراب بارداری
    Mahsa Karamoozian *, Ghasem Askarizadeh, Naser Behroozy
    Background And Aims
    Pregnancy anxiety is a particular emotional state tied to pregnancy-specific concerns, such as worries about maternity and infant health. The aim of this study was confirmatory factor analysis of Pregnancy Related Anxiety Questionnaire (PRAQ) that was designed in Iranian pregnant women population.
    Methods
    This research was a descriptive analytic study After confirming the validity and content for psychometric of tool, 170 pregnant women in health centers of Kerman city were selected by convenience sampling and completed PRAQ questionnaire and Beck Anxiety Inventory. In this study, Confirmatory factor analysis and concurrent validity were used to evaluate the validity of models; and test-retest and coefficients Cronbach's alpha test were used in SPSS 19 and the AMOS software to evaluate reliability of models.
    Results
    Confirmatory factor analysis gave an acceptable value for the latent (PRAQ) in the question scale and level 5 of micro-scale. Also, a significant correlation between the components and the overall scale of the PRAQ questionnaire with the Beck Anxiety Inventory confirmed concurrent validity of questionnaire. Reliability of questionnaire is confirmed based on Cronbach's alpha coefficient value of 0.78 that calculated 0.69 to 0.76 for the five factors. A month later, reliability coefficient amplitude of test-retest on 40 pregnant women was between 0.65 to 0.72 (P
    Conclusion
    The short form of pregnancy anxiety questionnaire has the necessary psychometric properties. In this study, five factors extracted in the PRAQ were adapted with the factors extracted from the original version. It is recommended using this tool for diagnosis of anxiety and concerns of women during pregnancy.
    Keywords: Psychometrics, Questionnaire, Pregnancy anxiety
  • فاطمه فرزادی *، ناصر بهروزی، منیجه شهنی ییلاق
    پیش زمینه و هدف
    بی انضباطی در مدارس یک پدیده چندوجهی بوده که اثرات نامطلوب فراوانی بر خشنودی معلم از کار و یادگیری دانش آموزان دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی پیشایندهای مهم تئوری ذهن، خودتنظیمی هیجانی و سبک های دل بستگی (ایمن و ناایمن) در بروز رفتار بی انضباطی ست.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان های شهر اهواز در سال تحصیلی 1393-1394 تشکیل داده اند. از این جامعه تعداد 440 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. به این صورت که از بین نواحی چهارگانه آموزش وپرورش شهر اهواز سه ناحیه به صورت تصادفی انتخاب شدند. در گام های بعدی، از هر ناحیه 3 دبیرستان دخترانه و از هر دبیرستان سه رشته و از هر رشته تعدادی دانش آموز (تجربی 160 نفر، انسانی 148 نفر و ریاضی 132 نفر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس دل بستگی بزرگ سالان (AAI)، پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ، آزمون محقق ساخت بی انضباطی و آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (RMET) بودند
    یافته ها
    داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون به روش ورود هم زمان و گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین تئوری ذهن، خودتنظیمی هیجانی، سبک دل بستگی ایمن و ناایمن اجتنابی به عنوان متغیرهای پیشایند با بی انضباطی رابطه ای معنی دار وجود دارد. در ضمن نتایج نشان داد که بین خودتنظیمی هیجانی و سبک دل بستگی ایمن با بی انضباطی رابطه منفی معناداری وجود دارد. از نتایج قابل توجه این پژوهش، وجود رابطه مثبت معنادار بین ذهن خوانی و بی انضباطی ست. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون به روش گام به گام نشان داد که سبک دل بستگی ایمن (57/0- =β، 001/0P ≤) از میان متغیرهای پیش بین بیشترین نقش پیش بینی کنندگی متغیر بی انضباطی را داراست.
    استنتاج: با توجه به نقش مهم متغیرهای فردی و خانوادگی موثر در بروز رفتارهای نامطلوب در دانش آموزان، پژوهش حاضر نشان داد که سبک دل بستگی ایمن بیشترین نقش را در بروز رفتار بی انضباطی نشان می دهد که به تاثیر بسیار زیاد رابطه گرم و صمیمی بین والدین و فرزندان اشاره می کند. پیشنهاد می شود به والدین درباره اثربخشی فراوان رابطه مطلوب و صمیمی به همراه وجود قوانین استاندارد در خانواده آگاهی لازم داده شود.
    کلید واژگان: بی انضباطی, تئوری ذهن, خودتنظیمی هیجانی, سبک های دلبستگی
    Fatemeh Farzadi *, Naser Behroozy, Manije Sheheyni Yeylagh
    Background and Aims
    School indiscipline is a multi-faceted phenomenon that has many adverse effects on satisfaction from teaching and learning of students. This study examines the important antecedents theory of mind, self-regulation and emotional attachment styles in creating indiscipline behavior is.
    Materials and Methods
    This study descriptive correlational study was conducted on junior high school students in Ahwaz 2014-2015. The 440 girls of the population were selected using multistage cluster sampling method. Adult Attachment Interview (AAI), Emotional Intelligence Questionnaire, Reading the Mind in the Eyes Test (RMET) and researcher-made questionnaire were filled and the data were analyzed using correlation and regression analysis.
    Results
    The results showed there was a significant relationship between the theory of mind, emotional self-regulation, secure and avoidant attachment style with indiscipline behavior. There was a significant negative relationship between emotion regulation and secure attachment with indiscipline. Also there was a positive relationship between mind reading and indiscipline acts. Also, stepwise multiple regression analysis showed that secure attachment style was the most predictive variable for indiscipline behavior. (P ≤0.000, β= -0.57)
    Conclusion
    Given the important role of individual and familial factors affecting the incidence of inappropriate behavior in students, this study showed that the most important indicator goes the development of secure attachment. Therefore, the warm relationship between parents and children plays a critical role. It is suggested to inform parents about the effectiveness of parental close relationship along with particular rules in order to raise healthy children.
    Keywords: Indiscipline, Theory of mind, Emotions self, regulating‚ Attachment styles
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال