به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

naser rajabi

  • ناصر رجبی، وحیدرضا میرابی*، خسرو مرادی شهدادی

    هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی اکوتوریسم و توسعه گردشگری پایدار با تاکید بر ارزآوری و توسعه اقتصادی جزیره قشم می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 19 نفر از خبرگان شامل مدیران، کارشناسان و متخصصین حوزه گردشگری، هتلداران، آژانس های مسافرتی، تورگردی و بوم گردی ها به روش نمونه گیری گلوله برفی و در بخش کمی شامل 244 نفر از کارکنان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منطقه آزاد قشم می باشند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته از اعضای جامعه آماری و گرد آوری داده ها در بخش کمی طی پرسشنامه صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی با استفاده از فرآیند کدگذاری در نرم افزار MAXQDA 2018 و در بخش کمی از نرم افزار SPSS 16 و AMOS استفاده شد و همچنین به روش تحلیل عاملی، به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که 207 کد مصاحبه، 68 خرده مقوله و 14 مقوله استخراج شد. عوامل علی شامل عوامل فرهنگی و اجتماعی، پتانسیل جزیره قشم برای گردشگری و عوامل اقتصادی و سیاسی، ویژگی های زمینه ای شامل موقعیت جغرافیایی، ظرفیت و امکانات بالقوه قشم و ژئوسایت ها، شرایط مداخله گر شامل عدم وجود استراتژی و برنامه ریزی درست و مشکلات زیرساختی و همچنین راهبردها و تعاملات شامل هدف گذاری و تعیین استراتژی جهت رسیدن به هدف، آموزش و فرهنگ سازی و فراهم نمودن زیرساخت های مناسب برای گردشگری است. نتایج تحلیل کمی، مبین معناداری مدل های اندازه گیری و معادلات ساختاری در سطح اطمینان 95 درصد می باشد.

    کلید واژگان: اکوتوریسم, توریسم, توسعه پایدار, ارز آوری, توسعه اقتصادی
    Naser Rajabi, Vahid Reza Mirabi *, Khosro Moradi Shahdadi

    The purpose of the current research is to provide a model of ecotourism and sustainable tourism development with an emphasis on foreign exchange and economic development of Qeshm Island. The research method is applicable in terms of purpose, and mixed (qualitative-quantitative) in terms of its implementation. The statistical population in the qualitative section includes 19 experts, including managers and experts in the field of tourism, hoteliers, travel agencies, tours and ecotours; by means of the snowball sampling method, and in the quantitative section, it includes 244 employees of the Cultural Heritage Organization, handicrafts and tourism of Qeshm Free Zone. Data collection in the qualitative part was done using semi-structured interviews of the members of the statistical community, and data collection in the quantitative part was done through a questionnaire. In the data analysis of the qualitative part, the coding process in the MAXQDA 2018 software was used, and in the quantitative part, SPSS 16 and AMOS software were used; and the data was analyzed using the factor analysis method. The results in the qualitative section showed that 207 interview codes, 68 subcategories, and 14 categories were extracted. Causal factors include cultural and social factors, the potential of Qeshm Island for tourism and economic and political factors, background features including geographical location, capacity and potential facilities of Qeshm and geosites, intervening conditions including lack of strategy and proper planning and infrastructural problems as well as strategies and interactions include goal-setting and strategy determination to achieve the goal, education and culture building, and providing suitable infrastructure for tourism. The results of quantitative analysis show the significance of measurement models and structural equations at the confidence level of 95%.

    Keywords: Ecotourism, Tourism, Sustainable Development, Foreign Exchange Production, Economic Development
  • پریسا ذاکری، حمیدرضا روح افزا، شهناز امانی تیرانی، ناصر رجبی، آوات فیضی*، نضال صراف زادگان
    زمینه و هدف

    با بررسی ارتباط استرس شغلی و وضعیت سلامت جسمی و روانی کارکنان در محیط کار می توان اطلاعات ارزشمندی را در ارتباط با وضعیت سلامت جسمی و روانی کارکنان محیط کار ارایه داد که از این اطلاعات در راستای بهبود و ارتقا کیفیت کار در صنایع می توان استفاده نمود. در مطالعات متعددی اثر استرس بر مصرف چربی و قند در افراد مورد بررسی قرار گرفته است ولی به طور کلی مطالعات مربوط به بررسی ارتباط استرس شغلی و عوامل خطر سلامت بیشتر در گروه‌های شغلی غیرکارگری انجام شده‌اند. همچنین در بین مطالعات انجام شده در ایران و سایر کشور‌های در حال توسعه، هیچ مطالعه‌ای به بررسی ارتباط استرس شغلی با چاقی در بین گروه‌های شاغل در صنایع نپرداخته و از این‌رو ضرروت پرداختن به این موضوع احساس گردید. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط استرس شغلی با چاقی در نمونه‌ای بزرگ از کارکنان مرد کارخانه ذوب آهن اصفهان انجام گردید.تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط استرس شغلی با چاقی در کارکنان ذوب آهن اصفهان انجام شده است.

    روش بررسی

    در یک مطالعه مقطعی در سال 1395 تعداد 2803 نفر از کارکنان مرد ذوب آهن اصفهان به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی چند مرحله‌ای به صورت طبقه بندی انتخاب شدند. چاقی با استفاده از شاخص توده بدنی و استرس شغلی با استفاده از پرسشنامه‌ 23 سوالی استرس شغلی اعتبار سنجی شده در ایران و اطلاعات جمعیت شناختی افراد با یک پرسشنامه خود ایفا مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه متغیرهای عددی گزارش‌ها به صورت میانگین±انحراف معیار و برای متغیرهای کیفی به صورت درصد گزارش گردید. نرمال بودن داده ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و نمودار Q-Q بررسی شد. مقایسه متغیرهای کمی با توزیع نرمال با استفاده از آزمون پارامتری‌ تی استیودنت، متغیرهای کمی با توزیع غیرنرمال با آزمون ناپارامتری‌ من‌-ویتنی و مقایسه توزیع متغیرهای کیفی در دو گروه نرمال و اضافه وزن/چاق با استفاده از آزمون کای اسکور انجام شد. در این پژوهش رابطه متغیر مستقل استرس شغلی (در سه رده: کم، متوسط و زیاد) و متغیر وابسته چاقی در دو سطح نرمال و اضافه وزن/چاق در چهار مدل در حضور متغیرهای مخدوشگر جمعیت شناختی، سبک زندگی و شغلی با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک ارزیابی شد. نتایج رگرسیون لجستیک در قالب نسبت شانس (OR) و فاصله اطمینان 95 درصد (OR,95%CI) گزارش گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 22 SPSS استفاده گردید.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان 36/89 با انحراف معیار 7/35 سال بود.در این پژوهش استرس شغلی براساس نمره شاخص ER Ration به سه رده (ترتایل) دسته بندی شده است که ترتایل اول شامل نمرات استرس شغلی پایین، ترتایل دوم نمرات متوسط و ترتایل سوم نمرات بالا می‌باشد. همچنین افراد مورد بررسی براساس شاخص توده بدنی با 25≤BMI به گروه نرمال(1209= n) و افراد با 25 BMI≥ به گروه اضافه وزن/چاق(1593= n) دسته‌بندی شدند. در این مطالعه با افزایش استرس شغلی، شانس چاقی/اضافه‌وزن نیز افزایش یافت. به گونه‌ای که بعد از تعدیل مجموعه مهمی از متغیرهای مخدوشگر رابطه مثبت و معناداری بین استرس شغلی بالا با چاقی/اضافه‌وزن مشاهده شد و شانس چاق بودن افراد دارای سطوح بالای استرس نسبت به افراد واقع در سطوح پایین استرس 19 درصد بیشتر بود (1/41-1/0395%CI: ,19/1(OR=.

    نتیجه گیری

    مطالعه حاضر اطلاعات ارزشمندی را در مورد میزان استرس شغلی کارکنان صنعتی فراهم نمود و این نتیجه حاصل گردید که ارتباط معناداری بین استرس شغلی و چاقی وجود دارد؛ لذا برای بهبود وضعیت سلامت جسمی کارکنان باید به موضوع استرس شغلی توجه ویژه‌ای داشت، به طوری که می‌بایست در بررسی‌های دوره‌ای وضعیت جسمی کارکنان شاغل در صنایع، استرس شغلی در اولویت قرار گیرد. از این‌رو برگزاری کلاس‌های آموزشی در خصوص کنترل و کاهش استرس، جلسات مشاوره روانشناسی، بکارگیری کارشناسان روانشناسی و تامین امنیت شغلی با توجه به زیرساخت‌های موجود، می‌تواند از اقدامات موثر در پیشبرد هدف کاهش استرس شغلی و بهبود وضعیت جسمی کارکنان باشد. بنابراین با مدیریت وضعیت استرس شغلی کارکنان صنایع از طریق کلاس‌های آموزشی، جلسات مشاوره روانشناسی و تامین امنیت شغلی می توان در جهت بهبود شاخص های سلامت منجمله چاقی کارکنان اقدام نمود و در نتیجه بهره وری آن‌ها را ارتقا داد.

    کلید واژگان: استرس, چاقی, رگرسیون, مدل لجستیک
    Parisa Zakeri, HamidReza Roohafza, Shahnaz Amani Tirani, Naser Rajabi, Awat Feizi*, Nizal Sarrafzadegan
    Background and aims

     By examining the relationship between job stress and the physical and mental health status of employees in the workplace, valuable information can be provided regarding the physical and mental health status of employees in the workplace, which can be used to improve the quality of work in industries. Can be used. In several studies, the effect of stress on fat and sugar consumption in individuals has been studied, but in general, studies on the relationship between job stress and health risk factors have been done more in non-working occupational groups. Also, among the studies conducted in Iran and other developing countries, no study has examined the relationship between job stress and obesity among groups working in the industry, and therefore the need to address this issue was felt. This study aimed to investigate the relationship between job stress and obesity in a large sample of male employees of Isfahan Steel Factory. The present study was conducted to investigate the relationship between job stress and obesity in Isfahan Steel employees.

    Methods

     In a cross-sectional study in 2016, 2803 male employees of Isfahan Steel were selected by multi-stage random cluster sampling. Obesity was assessed using body mass index and job stress using a 23-item job stress questionnaire validated in Iran and demographic information of individuals with a self-administered questionnaire. In this study, the numerical variables of the reports were reported as the mean±SD(standard deviation) and for the qualitative variables as the percentage. The normality of the data was checked by the Kolmogorov-Smirnov test and Q-Q plot. Comparison of quantitative variables with normal distribution was performed using the parametric test, Studentchr(chr('39')39chr('39'))s t-test, quantitative variables with abnormal distribution with the non-parametric test, Mann-Whitney, and comparison of qualitative variables distribution in normal and overweight/obese groups were performed using Chi-square test. In this study, the relationship between the independent variable of job stress (in three categories: low, medium, and high) and the dependent variable of obesity at both normal and overweight/obese levels in four models in the presence of confounding variables of demographic, lifestyle and job using the model Logistic regression was evaluated. Logistic regression results were reported in the form of odds ratio(OR) and 95% confidence interval (OR, 95% CI). SPSS 22 software was used for data analysis.

    Results

     The mean age of participants was 36.89 with a standard deviation of 7.35 years. In this study, job stress is classified into three categories based on the ER Ration index score: the first third includes low job stress scores, the second third has average scores and The third trilogy is high scores. Also, the subjects were classified according to body mass index with BMI≤25 into the normal group (n=1209) and individuals with BMI≥25 into the overweight/obese group (n=1593). In this study, with increasing job stress, the chances of obesity/overweight also increased. After adjusting an important set of confounding variables, a positive and significant relationship was observed between high job stress and obesity/overweight, and the chance of obesity in people with high levels of job stress was 19% higher than those at low category (OR= 1.19, 95% CI: 1.03 – 1.41).

    Conclusion

     The present study provided valuable information about the level of job stress of industrial workers and concluded that there is a significant relationship between job stress and obesity; Therefore, in order to improve the physical health of employees, special attention should be paid to the issue of job stress, so that job stress should be given priority in periodic studies of the physical condition of employees working in industries. Therefore, holding training classes on stress control and reduction, psychological counseling sessions, employing psychologists, and providing job security with regard to the existing infrastructure, can be effective measures in advancing the goal of reducing job stress and improving the physical condition of employees. Therefore, by managing the job stress situation of industrial workers through training classes, psychological counseling sessions, and job security, we can take action to improve health indicators, including employee obesity, and thus increase their productivity.

    Keywords: Stress, Obesity, Regression, Logistic Models
  • ساناز نصیری اصفهانی، ناصر رجبی*، پریسا ذاکری
    مقدمه
    سرطان ازجمله بیماری های مزمن و غیر واگیری است که اهمیت آن، با توجه به تغییر درروند بروز بیماری ها در جهان و تاثیر شگرف روانی، اقتصادی این بیماری بر بنیان خانواده، جامعه و اجتماع بر همگان آشکار می باشد. سرطان پستان در ایران شایع ترین سرطان و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان شناخته شده است. ماموگرافی به عنوان دقیق ترین روش بیماریابی و تشخیص سرطان پستان در مراحل اولیه در بسیاری از کشورها به کاربرده می شود و می تواند ضایعات غیرقابل لمس را شناسایی کرده و به تشخیص توده های قابل لمس کمک کند.
    روش
    مطالعه حاضر از نوع مقطعی می باشد که روی 160 نفر از رابطین بهداشتی مراکز بهداشتی درمانی شهری شهرستان اصفهان انجام شده است. نمونه گیری به روش در دسترس صورت گرفته است. برای سنجش آگاهی در زمینه سرطان پستان و خودآزمایی پستان از پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش اعتقادات بهداشتی هم از پرسشنامه استانداردشده چمپیون (Champion’s Health Belief Model Scale) استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با نرم افزارSPSS  نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مشارکت افراد در این مطالعه داوطلبانه و با رضایت آگاهانه صورت گرفت.
    یافته ها: در مطالعه حاضر بیشترین درصد واحدهای پژوهشی (53 درصد) در گروه سنی زیر 45 سال بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان 52/46 سال با انحراف معیار 06/7 بود. (6/90%) 145 نفر از شرکت کنندگان تاکنون در زمینه سرطان پستان اطلاعات کسب کرده بودند که منبع کسب اطلاعات (5/62%) 100 نفر از افراد پزشک و کارکنان مراکز بهداشتی بود. در خصوص سنجش سازه های مدل در زمینه سرطان پستان و خودآزمایی پستان، (2/61%) 98 نفر از افراد دارای آگاهی متوسط، (2/76%) 122 نفر از افراد دارای حساسیت درک شده پایین، (6/65%) 105 نفر از افراد دارای شدت درک شده متوسط، (1/58%) 93 نفر از افراد دارای منافع درک شده متوسط و (8/68%) 110 نفر از افراد دارای موانع درک شده متوسط بودند.
    نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که سطح رفتار و قصد رفتاری ماموگرافی در رابطین بهداشتی پایین می باشد. همچنین نتایج این مطالعه لزوم توجه بیشتر برنامه ریزان بهداشت و درمان کشور را به آموزش و ترویج روش های غربالگری و برطرف نمودن موانع آشکار می سازد.
    کلید واژگان: ماموگرافی, رابطین بهداشتی, الگوی اعتقاد بهداشتی, عوامل مرتبط
    Sanaz Nasiri Isfahani, Naser Rajabi*, Parisa Zakeri
    Introduction
    Cancer, such chronic and non - contagious diseases, is known to its importance, due to the changes in the incidence of diseases in the world and the profound psychological impact of the disease on the foundation of family, and community. Breast cancer is the most common type of cancer and is the second reason for deaths in women. Mammography is the most accurate method of distinction and diagnosis of breast cancer at the early stages in many countries and can identify non-touch waste and help to detect tangible masses.
     
    Method
    The present study is of a cross-sectional base manner that has been carried out on 160 healthy volunteers from the healthcare unit of the city of Isfahan. Sampling was carried out in accessible manner. The data collection tool was a multi-part questionnaire including awareness questions, demographic characteristics, behavior, and behavioral intention and standardized questionnaire (Champion’s Health Belief Model). The collected data were analyzed with SPSS Version 16 software. Participation in this study was informed consent.
     
    Results
    Also, in this study, the highest percentage of research units (53 percent) in the age group were under 45. The median age of the participants was 46.52 with a standard deviation of 7.06. 145(90.6%) of the participants so far were informed about breast cancer, a source of information (62.5%) 100 of the physicians and health centers employees. Regarding the evaluation of model constructs in the field of breast cancer and breast self-examination, 98 (61.2%) persons with moderate knowledge, 122(76.2%) persons with low perceived susceptibility, 105 (65.6%) Of the subjects with moderate perceived severity,93 (58.1%) persons had moderate perceived benefits and 110(68.8%) persons had moderate perceived benefits.
    Conclusion
    The results of the study showed that the level of behavior and behavioral intentions of mammography in healthy volunteers is low. The results of this study also reveal the need for more attention of health planners in the country to educate and promote screening methods and remove barriers.

    Keywords: Mammography, Healthy Volunteers, Health Belief Model, Related factors
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال