به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

parva mohammadi

  • پروا محمدی، کیومرث ابراهیمی*، جواد بذرافشان
    هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات کاربری اراضی حوزه گرگانرود برای سال های 1379، 1388 و 1397 است. برای این منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست و پروداکت مودیس و با روش طبقه بندی الگوریتم جنگل تصادفی در گوگل ارث انجین نقشه های کاربری اراضی تهیه و ارزیابی شد. تصاویر ماهواره ای به هشت کلاس جنگل، زمین زراعی، بوته زار، علفزار، تالاب، شهری، بایر و پهنه های آبی طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که بیشترین مساحت کاربری اراضی در سال های 1379، 1388 و 1397 مربوط به زمین زراعی، به ترتیب برابر با 58 /3150، 8/ 3403 و 82/ 3031 کیلومترمربع و کمترین میزان در سال 1379 مربوط به کاربری پهنه های آبی با مساحت 67/ 84 و در سال های 1388 و 1397 مربوط به کاربری تالاب با مساحت 98 /167 و 7/ 118 کیلومتر مربع است. مقایسه نتایج نشان داد طی دوره مطالعاتی کاربری شهری در سال 1397 نسبت به سال 1379 حدود 34 درصد (341 کیلومترمربع) رشد داشته است. همچنین اراضی جنگلی به میزان 5/5 درصد (92/ 148 کیلومترمربع)، بوته زارها به میزان 7/ 8 درصد (79 /135 کیلومترمربع) و زمین زراعی به میزان 8 /3 درصد (76 /118کیلومترمربع) کاهش یافته اند.
    کلید واژگان: ماهواره لندست, طبقه بندی, ضریب کاپا, شاخص های طیفی, پروداکت مودیس
    Parva Mohammadi, Kumars Ebrahimi*, Javad Bazrafshan
    The purpose of this study is to investigate landuse changes in Gorganrood basin in 2001, 2010 and 2019. Using Landsat and Product-Modes satellite images, used maps were prepared using the classification method of random forest algorithm in Google Earth Engine. Satellite imagery was classified into eight classes including forest, cropland, shrubland, grassland, wetland, urban, barren, and water. The results showed that the highest landuse area in 2001, 2010 and 2019 is related to cropland, respectively, equal to 3150.58, 3403.8 and 3031.82 square kilometers, and lowest amount in 2001 is related to water with an area of 84.67 and in 2010 and 2010 is related to wetlands with an area of 167.98 and 118.7 square kilometers. Comparison of the results showed that the urban landuse study period in 2019 compared to 2001, it has grown by about 34% (341 square kilometers). Also, forest lands at a rate of 5.5 percent (148.92 kilometers), shrubs at a rate of 8.7 percent (135.79 kilometers) and arable land at a rate of 3.8 percent (118.76 kilometers) had a negative growth.
    Keywords: Landsat satellite, classification, kappa coefficient, spectral indices, Modis product
  • پروا محمدی، کیومرث ابراهیمی*، جواد بذرافشان
    گرم شدن زمین باعث تغییرات الگوی بارندگی و کاهش ذخایر برف شده است. هدف مقاله ی حاضر ارزیابی تاثیر افزایش دما بر ذوب برف و رواناب رودخانه در ماه های گرم سال و تحلیل متغیرهای اقلیمی در حوضه تمر می باشد. بدین منظور سطح پوشش برف از تصاویر روزانه ماهواره مودیس استخراج و براساس ارتفاع و با کاربرد نرم افزار GIS محدوده ی مطالعات به چهار ناحیه تقسیم شد. به منظور شبیه سازی رواناب ناشی از ذوب برف از داده های مشاهداتی دبی ایستگاه هیدرومتری تمر، بارش ایستگاه قرناق و میانگین دمای ایستگاه گیداغ (سال های1395-1392) برای واسنجی و (سال های 1398-1396) برای صحت سنجی استفاده شد. سطح پوشش برف در مرحله واسنجی در دی ماه به بیشترین مقادیر برابر 28 درصد در ناحیه سوم و 8/28 درصد در ناحیه چهارم رسید. در مرحله صحت سنجی نیز نواحی سوم و چهارم در بهمن ‏ماه بیشترین درصدها را به ترتیب برابر با 8/45 و 2/30 به خود اختصاص دادند. مقایسه نتایج رواناب شبیه سازی شده و مشاهداتی نشان داد که سهم رواناب ناشی از ذوب برف در گذر از بهمن به فروردین ماه قابل توجه است. بطوری که بیشترین افزایش مقدار رواناب مربوط به سال آبی 1398-1397 از 8/1 به 1/39 درصد برآورد شد. همچنین بیشترین و کمترین درصد ذوب برف در سال های 1394-1393 و 1398-1397 به ترتیب به مقدار 19 و 3/3 درصد بوده است. نتایج تحلیل حساسیت پارامترهای مدل شامل آهنگ کاهش دما، دمای بحرانی، زمان تاخیر، فاکتور درجه_روز، ضرایب X  و Y، ضریب رواناب بارش و ضریب رواناب برف نشان داد که پارامترهای ضریب رواناب باران و X از تاثیرگذارترین پارامترها هستند. تاثیر دما و بارندگی بر فرآیند رواناب نیز در ماه‎های مختلف متفاوت ثبت شد.
    کلید واژگان: حوضه کوهستانی, سیلاب, مدل هیدرولوژیکی, منابع آب, نوسانات اقلیمی
    Parva Mohammadi, Kumars Ebrahimi *, Javad Bazrafshan
    Global warming has changed rainfall patterns and reduced snow sources. The main objective of this research was to investigate the impact of temperature increase on snowmelt and river runoff in hot months of the year along with analysis of climate variables in Tamar basin, Iran. For this purpose, the snow cover area was extracted from the daily images of Modis Satellite, based on elevation. Then, the study area was divided into four districts. Discharge flow measured data of Tamar hydrometric station, precipitation of Qarnaq and average temperature of Gidagh stations were used from 2013 to 2016 for calibration and from 2017 to 2019 for verification, to simulate snowmelt runoff. Snow cover extent, in calibration stage and january, reached the highest values of 28% and 28.8% in the third and fourth districts, respectively. Furthermore, in the verification stage, the third and fourth districts in February had the highest percentages of 45.8 and 30.2, respectively. Comparison of simulated and measured runoff data revealed that the portion of runoff due to snowmelt is significant by passing from February to April. So that the highest increase (from 1.8% to 39.1%) in runoff amount was corresponded to the water year of 2018-2019. The highest and the lowest percentages of snowmelt in water years of 2014-2015 and 2017-2018 were 19 and 3.3 percent, respectively. The results of sensitivity analysis of model parameters including temperature decrease rate, critical temperature, delay time, degree-day factor, X and Y coefficients, precipitation runoff coefficient and snow runoff coefficient showed that the rainfall coefficient and X parameters are the most effective parameters. The effect of temperature and rainfall on runoff process was varied in different months.
    Keywords: Climate variability, floods, hydrological model, Mountain basin, water resources
  • Parva Mohammadi, Kumars Ebrahimi *, Ali Vanaei, Javad Bazrafshan
    Surface water, especially rivers, is one of the most important water resources that play an important role in supplying water for various activities. The purpose of this study was to investigate the temporal and spatial variability of water quality parameters in three different basins, in terms of land use, at 50 hydrometric stations in 9 rivers in the period 1992-2015 by using multivariate and GIS statistical methods. In this study, factor analysis based on 10 qualitative parameters was performed to determine the most important parameters affecting the surface water quality of the study area. The results of Principal component analysis showed that the North, Northwest and Southwest basins have two significant main components with 82.38%, 79.86% and 81.60% of the total variance, respectively. Cluster analysis of hydrometric stations located in northwestern and southwestern regions was divided into two clusters and north into three clusters. In the cluster analysis, some stations in Aji Chay, Atrak and Zayanderood rivers had different water quality characteristics than other stations. These stations are located downstream of the rivers. Based on the pattern of mean water quality parameters in GIS and land use map, station 2 had the lowest values for most parameters.
    Keywords: GIS, PCA, surface water quality, WARD
  • پروا محمدی*، احمد فاخری فرد، یعقوب دین پژوه، اسماعیل اسدی
    در بین عوامل اقلیمی موثر برای کشت دیم، بارندگی مهم ترین عامل محسوب می شود. تعیین اراضی مستعد دیم در کشور به ویژه حوضه آبریز دریاچه ارومیه امری ضروری می باشد. به منظور پهنه بندی منطقه شرق دریاچه ارومیه براساس عملکرد دیم و بارش برای بررسی قابلیت کشت دیم، آمار بارش روزانه 26 ایستگاه باران سنجی برای دوره آماری 1370 تا 1392 به کار گرفته شد. در این مطالعه گیاه گندم، به عنوان یک محصول استراتژیک، انتخاب شد و و از آمار عملکرد گندم دیم طی دوره مذکور استفاده گردید. سپس با به کارگیری روش های تجزیه به مولفه های اصلی،K- Means و وارد خوشه بندی انجام گرفت. همگنی خوشه های به دست آمده با آزمون های آماری H و S بررسی شد و خوشه های همگن در محیط GIS رسم گردید. نتایج نشان داد که ضرایب عامل های تجزیه به مولفه های اصلی با خوشه بندی K- Means از نظر درصد مساحت و درصد میانگین خوشه های حاصل شده بارش و عملکرد دیم همخوانی بیشتری باهم دارند و نتایج به هم نزدیک است. از طرفی دیگر، از نقطه نظر تغییرات مکانی، خطوط هم عملکرد توام با خطوط هم بارش رسم شد. نتایج افزایشی هم سو برای عملکرد محصول و بارش در شمال غرب و مرکز منطقه مورد مطالعه را نشان داد که با ماهیت فیزیکی روند عملکرد دیم همخوانی دارد؛ اما در بخش های دیگر منطقه برخی مناطق ناهمگن مشاهده شد. مناطق همگن 47/24 درصد و مناطق ناهمگن 53/75 درصد مساحت منطقه مورد مطالعه را در برگرفت.
    کلید واژگان: بارش, پهنه بندی, خوشه بندی, عملکرد دیم
    Parva Mohammadi *, Ahmad Fakherifard, Yaghob Dinpazhoh, Esmaeil Asadi
    Rainfall is among the most important climatic factors affecting the rainfed cultivation. Thus, in order to maintain water consumption in current agriculture, with the view of water resources management, the country needs to convert some irrigated land areas to rainfed cultivation in the near future. Indeed, it is necessary to conduct an analytical study on rainfed agriculture and identify appropriate areas for rainfed agriculture in the country, especially in Urmia Lake basin. Principal component analysis (PCA), K-Means and Ward have been already used to assess climate regionalization in different regions such as Spain (Diaz and Rodrigo, 2004), Greece (Kitsara et al, 2005), central-northeastern region of Mexico (Pineda-Martinez et al, 2007), Luanhe basin (Hassan and Ping, 2012) and Iberian Peninsula (Parracho et al, 2015). This study was, thus, intended to study the regionalization of the eastern part of Urmia Lake basin on the basis of the precipitation and yield of rainfed wheat using PCA, K-Means and Ward methods. To that end, the maps were drawn in the GIS environment and three methods of clustering were compared. Finally, using the clustering of precipitation and rainfed yield, wheat cultivability was investigated in the eastern part of Urmia Lake. To that end, the daily rainfall dataset of 26 rain gauge stations were used and the yield of rainfed wheat was considered during the period. Then, PCA, K-Means and Ward clustering were performed and the results were compiled. The homogenousity of the resulting clusters were analyzed by H and S statistical tests and homogeneous clusters were drawn in the GIS environment. The analytical factor coefficients to the main components, through K-Means clustering method, showed that the clusters point of view, precipitation and rainfed yield were more consistent and the results were close to each other.
    Keywords: Clustering, Precipitation, Regionalization, Rainfed yield
  • بختیار کریمی*، پروا محمدی

    استفاده بیش از حد نیترات می تواند منجر به آلودگی منابع آب زیرزمینی شود. بنابراین دانش دقیق از توزیع نیترات در ناحیه توسعه ریشه به منظور طراحی و مدیریت سیستم های آبیاری قطره ای ضروری است. در این تحقیق به منظور مدل سازی الگوی توزیع نیترات از شبکه عصبی مصنوعی استفاده گردید. زیرا این تکنیک به دلیل الگوی تشخیص قوی، روابط منطقی بین پارامترهای ورودی و خروجی برقرار می کند. در این تحقیق، به منظور شبیه سازی الگوی توزیع نیترات، آزمایش هایی برروی سه نوع بافت مختلف خاک در سیستم های آبیاری قطره ای سطحی و زیرسطحی انجام پذیرفت. قطره چکان ها در سه عمق 15، 30 و 45 سانتی متر مورد ارزیابی قرار گرفتند. دبی قطره چکان ها با مقادیر 4/2 (Q1)، 4 (Q2)و 6 (Q3) لیتر در ساعت اعمال گردید. همچنین تیمارهای کود آبیاری شامل سه تیمار با غلظت نیترات 125، 250 و 375 میلی گرم در لیتر بودند. با در نظر گرفتن متغیرهای نیترات اولیه خاک، غلظت نیترات در کود آبیاری، رطوبت اولیه خاک، فاصله شعاعی نقاط مورد نظر، حجم آب کاربردی در زمان آبیاری، هدایت هیدرولیکی خاک، دبی قطره چکان، عمق نصب قطره چکان، چگالی ظاهری خاک و همچنین نسبت درصد شن، سیلت و رس روابطی را برای تخمین الگوی توزیع نیترات در سیستم آبیاری قطره ای سطحی و زیر سطحی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی ارایه شد. نتایج مقایسه بین مقادیر شبیه سازی شده و اندازه گیری شده نشان دادند که مدل شبکه عصبی با دقت بالایی نیترات را پیش بینی می کند و مقادیر ضریب همبستگی (R) برای سیستم آبیاری قطره ای سطحی از 9/0 تا 94/0 و برای سیستم آبیاری قطره ای زیرسطحی از 8/0 تا 96/0 تغییر می کند.

    کلید واژگان: آبیاری قطره ای, شبکه عصبی مصنوعی, شبیه سازی, نیترات
    Bakhtiar Karimi *, Parva Mohammadi

    Surplus application of nitrate can lead to contamination of groundwater resources. Accurate knowledge of nitrate distribution in the root zone is essential for the design and management of drip irrigation systems. In this study, artificial neural network (ANN) model is used based on strong pattern recognition technique that made reasonable relations between input and output parameters. In order to simulate the nitrate distribution pattern, the Experiments were set on three different soil textures for surface and subsurface drip irrigation systems. The drippers were installed at 3 different soil depths (i.e. 15, 30 and 45 cm). The emitter outflows were considered as 2.4, 4 and 6 lit/hr. The fertigation treatments include treatments with nitrate concentrations of 125, 250 and 375 mg/liter. The effective variables include the initial nitrate of soil, nitrate concentrations in fertigation, initial soil moisture content, radial distance of points, applied water volume, saturated hydraulic conductivity, emitter discharge, emitter installation depth, soil bulk density, and the proportions of sand, silt and clay of soil. The mentioned variables were utilized for estimation of nitrate distribution pattern of surface and subsurface drip irrigation systems using ANN model. The comparisons results of simulated and measured values indicated that ANN models were capable methods for prediction of nitrate distribution. The values of correlation coefficient (R) were ranged 0.9-0.94 and 0.8-0.96 for surface and subsurface drip irrigation systems, respectively.

    Keywords: Drip Irrigation, Artificial Neural Network, Simulation, Nitrate
  • پروا محمدی *، احمد فاخری فرد

    با توجه به اهمیت بارش و کمبود منابع آب، تحلیل مکانی بارش های روزانه توام با فواصل زمانی مربوطه، یکی از ضروریات می باشد. هدف این مطالعه، معرفی یک شاخص برای شناسایی مناطق مستعد از نظر توان دیم کاری، با استفاده از داده های توام بارش و فواصل زمانی آن ها در شرق حوضه دریاچه ارومیه می باشد. با استفاده از مقدار بارش و فواصل زمانی آن، در دوره آماری سال 1370 تا 1392 شاخص توزیع زمانی بارش برای 23 ایستگاه محاسبه شد. برای خوشه بندی شاخص توزیع زمانی بارش، روش های K-Means و وارد به کار گرفته شد. آزمون همگنی خوشه های به دست آمده از طریق روش آماره H انجام گرفت. مقایسه نواحی همگن حاصل از خوشه بندی با دو روش ذکرشده با توزیع مکانی خطوط هم شاخص نشان داد که روش K-Means نواحی همگن را بهتر از روش وارد تفکیک کرد. بخش های جنوبی، مرکزی، شمال شرقی و جنوب غربی ناحیه مورد مطالعه توانایی کشت دیم بیشتری را نسبت به سایر مناطق در شرق دریاچه ارومیه دارند.

    کلید واژگان: شاخص توزیع زمانی بارش, بارش, پهنه بندی, خوشه بندی
    Parva Mohammadi, Ahmad Fakherifard

    Considering the importance of precipitation and scarcity of water resources, spatial analysis of daily rainfall together with corresponding time intervals is one of the requirements. Among the atmospheric factors affecting the rainfed farming, precipitation is the most important factor in numerous studies about the rainfed cultivation. In order to reduce the destruction threat of water resources and resolve the future’s food needs of the people, the importance of rainfed agriculture would be inevitable. In this regard, one of the effective measurements that can be done to find rainy areas with the possibility of rainfed cultivation. The greatest water consumption is corresponding to the agricultural sector. According to the water crisis in the country, decline in the groundwater levels and the importance of agriculture in job creation, the water resource management is essential. Therefore, it will have a value of higher management to determine for the fertile lands in the current situation. Despite the reduction in rainfall, it is also necessary to analytically study the rainfed and determine the fertile lands in the country, especially in the Urmia Lake basin. This study aimed to introduce an index for identification of the suitable areas from the viewpoint of rainfed ability, by using daily rainfall in corresponding with the time intervals for each year in the east part of the Urmia Lake basin. First a program is written in Fortran, using the rainfall data, the proportion of rainfall intervals is determined, then the Fortran program is developed for this propose, based on the concept of the temporal intensity precipitation and their related mechanistic, an index is defined which is the main outcome of the Fortran programming. The index was a criterion for analysis and disintegration of the rainfed quantity. The idea of introducing an index is based on the ratio of rainfall to the interval corresponding. If the ratio quantity was high, it represents the water supply, in other words, the rainfed capability will be great which can play the role of an index rating. In this index, the rainfall depth has positive role and intervals have negative role in the assessment. When the index amount is high, the rainfed capability will increase. Because the amount of precipitation must be bigger (which is the sign of the large amount of rainfall or the smaller interval time) an increase in the amount of rainfall would be followed, or in compound, causes an increase in the proportion, which shows the increase of rainfed ability. The statistical period was 1992-2014 for 23 rainfall stations. The index values were calculated for each year of all stations. Clustering is one of the most useful classification methods. In the cluster analysis, one attempts to actual observations of each cluster, which have the most similarity in terms of variables together. In this study, the clustering methods of the K-Means and Ward were carried out to deline the homogeneous regions based on the developed index values. Clustering in the rainfall stations was considered as a variable, the correlation matrix 23 * 23, where 23 is related to the number of the years stations used. The homogeneity of the clusters were checked through the H-Statistics method and the homogeneous clusters were shown in the GIS environment. In order to use the K- Means method, the whole study area was considered as two clusters and the results of the H-Statistics homogeneity test showed that the two clusters are homogeneous. The first cluster has a mild homogeneity while the second one is completely homogeneous. In the clustering index using the Ward method, the study area was divided into two clusters. The observation of thehomogeneous clusters with the H-Statistics homogeneity test showed that the both clusters are mild homogeneous. On the other hand, from the viewpoint of spatial variation, Iso-Index lines were drawn over the study area. Identifing the rainy areas was conducted by examining the lines of these areas w are suitable for the rainfed agriculture and have a better temporal rainfall distribution. The comparison of two maps regionalization with two methods and the Iso-Index lines show that the regionalization by K- means method, the first part of this regionalization with Iso-Index lines have the same incremental direction, that suggests more rain stations in this area in comparison with the second area. The second cluster of homogeneous region was obtained using the Ward method, having similarity with Iso-Index only in the limited stations. The comparison of the regions resulted from clustering methods with the spatial distribution of the Iso-Index lines over the study area implied that the K-Means method isolated the regions better than the Ward method. The results show that the south, northeast, northwest and the center parts of the study area were more eligible for the rainfed agriculture than the other parts. These areas, regarding to agriculture, temporal distribution of precipitation and richness of groundwater, are better.

    Keywords: Clustering, Homogeneity Test, Rainfed, Spatial Distribution
  • بختیار کریمی*، پروا محمدی
    یکی از پارامترهای مهم در طراحی، مدیریت و اجرای سامانه های آبیاری قطره ای سطحی و زیرسطحی تخمین سرعت پیشروی جبهه رطوبتی در خاک است. از جمله پارامترهای تاثیرگذار در این پارامتر نوع خاک (بافت و ساختمان )، دبی قطره چکان و رطوبت اولیه خاک است. در این رابطه آزمایش ها در یک مدل پلکسی گلاس شفاف با ابعاد m 5/0× m22/1 ×m 3 و بر روی سه نوع بافت (متوسط، سنگین و سبک) به انجام رسید. قطره چکان ها در چهار عمق صفر (سطحی)، 15 (H1)، 30 (H2) و 45 (H3) سانتی متر مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش، تیمارهای دبی قطره چکان ها با مقادیر 4/2 (Q1)، 4 (Q2) و 6 (Q3) لیتر در ساعت اعمال شد. با در نظر گرفتن متغیرهای دبی قطره چکان، عمق نصب قطره چکان، زمان، هدایت هیدرولیکی اشباع، چگالی ظاهری خاک، رطوبت اولیه خاک و همچنین نسبت درصد شن، سیلت و رس روابطی برای تخمین سرعت پیشروی جبهه رطوبتی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی ارائه شد. نتایج مقایسه بین مقادیر شبیه سازی و اندازه گیری شده نشان دادند که مدل شبکه عصبی با دقت بالایی سرعت پیشروی جبهه رطوبتی در خاک را در جهات مختلف برآورد می کند. مقادیر شاخص های میانگین ریشه دوم خطا (RMSE) و میانگین خطای مطلق (MAE) به ترتیب برای سرعت افقی از 09/0 تا 35/0 و 06/0 تا 27/0 سانتی متر بر دقیقه، برای سرعت عمودی به پایین از 02/0 تا 17/0 و 02/0 تا 07/0 سانتی متر بر دقیقه و برای سرعت عمودی به بالا از 08/0 تا 25/0و 05/0 تا 12/0 سانتی متر بر دقیقه نوسان می کند. استفاده از این مدل ها در طراحی و اجرا می تواند باعث بهبود عملکرد این سامانه در آبیاری قطره ای سطحی و زیرسطحی شود.
    کلید واژگان: مدیریت آبیاری, شبیه سازی, آبیاری قطره ای زیر سطحی
    Bakhtiar Karimi *, Parva Mohammadi
    One of the most important parameters in designing, managing, and operating surface and subsurface drip irrigation systems is the advance velocity of the wetting (moisture) front in soil, which enormously affects the performance of these systems. Emitter discharge, soil type (soil texture and structure) and initial moisture content are the main factors affecting advance velocity under drip irrigation. Experiments were carried out in a transparent plexiglass tank (0.5 m*1.22 m*3 m) using three different soil textures (light, heavy, and medium). The drippers were installed at 4 different soil depths (surface, 15 cm, 30 cm, and 45 cm). The emitter outflows were considered 2.4, 4, and 6 L/hr. A simulation model was developed using artificial neural network (ANN) for predicting advance velocity of the wetting front (horizontal, downward, and upward direction) under point sources in surface and subsurface drip irrigation. The variables affecting wetting pattern included emitter discharge, emitter installation depth, application time, saturated hydraulic conductivity, soil bulk density, initial soil moisture content, and the proportions of sand, silt and clay in the soil. The results of the comparisons between the simulated and measured values showed that the ANN model was capable of predicting the advance velocity of the wetting front in different directions with high accuracy. The values of Root Mean Square Error (RMSE) varied from 0.09 to 0.35, from 0.02 to 0.17, and from 0.08 to 0.25 cm/min for horizontal, downward and upward velocity, respectively. Also, the values of Mean Absolute Error (MAE) varied from 0.06 to 0.27, from 0.02 to 0.07, and from 0.05 to 0.12 cm/min for horizontal, downward, and upward velocity, respectively. Using these models in designing and operating surface and subsurface drip irrigation systems could improve system performance.
    Keywords: Irrigation management, Simulation, subsurface drip irrigation
  • پروا محمدی *، احمد فاخری فرد، یعقوب دین پژوه، اسماعیل اسدی
    بارش از مهم‏ترین عوامل موثر بر عملکرد دیم است. لزوم مدیریت و استفاده بهینه آب در بخش کشاورزی، برای مدیریت و حفظ منابع آبی ضروری است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر تغییرات فصلی بارش بر میزان عملکرد سالانه دیم است. از داده های بارش ماهانه 26 ایستگاه باران‏سنجی منطقه شرق دریاچه ارومیه طی دوره آماری 1370 تا 1392 استفاده شد. خوشه‏بندی با روش‏های K- Means و وارد انجام شد. بررسی همگنی خوشه ها با آزمون آماری H صورت گرفت و خوشه‏ های همگن در محیط GIS رسم شد. میزان تاثیر بارش‏های فصلی با عملکرد سالانه دیم مقایسه شد. نتایج نشان داد اثر بارش در سه فصل بهار، پاییز و زمستان در میزان عملکرد دیم مثبت است و بارش در این فصل‏ها روی افزایش عملکرد تاثیر شایان توجهی دارد. در این سه فصل بارش موجب افزایش ذخیره رطوبت خاک می شود که فصل تابستان مصرف کننده افزایش ذخیره است و در فصل تابستان رابطه معکوسی بین بارش و عملکرد سالانه دیم وجود دارد. خطوط هم بارش فصل‏ها با عملکرد دیم منطقه مطالعه شده به منظور شناسایی مناطق با افزایش توام بارش و عملکرد دیم رسم شد. نتایج به دست آمده از این خطوط نشان داد در سه فصل بهار، پاییز و زمستان در ایستگاه های دریان، لیقوان، خرمازرد، سهلان، هروی، سعیدآباد، شیرین‏کندی، قوری گل، تبریز و مغانجیق افزایش بارش با مقدار عملکرد رابطه مستقیم دارد. این مناطق می‏تواند به‏عنوان مناطق‏ مستعدتر کشت دیم در منطقه شرق دریاچه ارومیه معرفی شود و شناخت تاثیر بارش بر میزان عملکرد دیم این مناطق می‏تواند کاربردی‏تر و قابل اطمینان‏تر باشد.
    کلید واژگان: بارش های فصلی, پهنه بندی, خوشه بندی, شرق دریاچه ارومیه, عملکرد دیم
    Parva Mohammadi *, Ahama Fakherifard, Yaghoob Dinpazhoh, Esmaeil Asadi
    The supply to manage and optimal use of water in agriculture is essential for management and conserve water resources. This study aimed to evaluate the effect of seasonal precipitation fluctuations on annual rainfed yield. Monthly precipitation data for 26 rainfall stations with Statistical period 1992 to 2014 of the east part of Urmia Lake basin were used. Clustering were done with Ward and K-means methods. The homogeneity of cluster were checked through H-Statistics method and homogeneous clusters were shown in GIS environment. The effect of seasonal precipitation were compared with annual rainfed yield. Results showed that the effect of precipitation in the spring, autumn and winter in the amount of rainfed yield is positive and precipitation in these seasons has a remarkable effect on increasing yield, In the three seasons precipitation cause increase of soil moisture storage that summer is consumer this storage But in the summer there is an inverse relationship between precipitation and annual rainfed yield. In order to identify areas combined with increased precipitation and rainfed yield Iso-line of precipitation seasons with the rainfed yield of study area was drawn. The results of this lines showed that in the spring, autumn and winter at the Daryan, Lighvan, Khormazard, Sahlan, harvy, Saidabad, ShirinKandy, Ghorigol, Tabriz and Moghanjigh increased amount of pricipitation is directly related to the amount of yield. These areas can be introduced more eligible rainfed Cultivation in East Lake Urmia and recognition the effects of precipitation on yield rainfed areas can be more practical and reliable.
    Keywords: Clustering, East Lake Urmia, Seasonal Precipitation, regionalization, Yield Rainfed
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال