به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

parvane danesh

  • پروانه دانش، حمید عبداللهیان، محمدجواد زاهدی، عاصفه توکلی خمینی*

    فقر و طرد اجتماعی از عوامل ظهور پدیده بی خانمانی است، اما ادراک این گروه از هویت خود از عوامل بنیادی است که تداوم حضور آن ها را در خیابان تضمین می کند و یا در به چالش کشیدن وضعیت موجود و بازگشت آن ها به منزل نقش مهمی دارد. ازاین رو در این پژوهش تجربه زیسته زنان بی خانمان از هویت مطالعه شده است. در این مقاله توصیف می شود که در ادراک زنان بی خانمان، هویت چگونه صورت بندی شده است؟ با استفاده از نظریات پدیدارشناسی و با کاربرد روش پدیدارشناسی تجربی، با 10 نفر از زنان بی خانمانی که به طور موقت در مددسرای نیلوفر آبی چیتگر حضور دارند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده و یافته ها، با استفاده از روش تجزیه وتحلیل کرسول و نرم افزار maxqda 10 تحلیل شده است. از مجموع واحدهای معنایی استخراج شده، چهار مقوله ساختاری «ادراک هویت پیشینی/ پسینی»، «تجربه زیسته از چاره اندیشی برای هویت»، «تجربه زن بودن در تلاقی با اعتیاد» و «درک دیگری از نهادهای حمایت گر» انتزاع شد. نتایج، شکاف بین هویت پیشینی و پسینی را آشکار می سازد و نشان می دهد زنان، نه به شکل منفعل بلکه صورت نمونه هایی فعال و خلاق با هویت مواجه می شوند و در تجربه آنان، ساختارهای شکل دهنده هویت انگ خورده که فاصله اجتماعی را شکل می دهد، مخفی مانده و امکان مقاومت و تغییر هویت از آنان سلب می شود. این نظام معنایی شکل گرفته از هویت، تداوم حضور زنان بی خانمان را در خیابان تضمین کند و نه بازگشت آن ها را به خانه. این تحقیق پیشنهاد می کند، سیاست های دیگری ساز که توسط نهادهای گوناگون و افراد، برضد هویت زنان بی خانمان عمل کند، موردبازنگری قرار گیرد.

    کلید واژگان: زنان بی خانمان, هویت, پدیدارشناسی
    Parvane Danesh, Hamid Abdollaheian, Mohammadjavad Zahedi, Asefeh Tavakoli Khomeini *

    Poverty and social exclusion are among the causes of the phenomenon of homelessness, but this group's perception of their identity is one of the fundamental factors that ensures their continued presence on the street or plays an important role in challenging the existing situation and returning them home. Therefore, in this research, the lived experience of homeless women on identity has been studied. In this article, it is described how identity is formulated in the perception of homeless women. Using phenomenological theories and using the experimental phenomenological method, a semi-structured interview was conducted with 10 homeless women who are temporarily present in Chitgar and the findings were analyzed using Creswell analysis method and maxqda 10 software.From the total of the extracted semantic units, four structural categories were abstracted: "perception of prior/posterior identity", "lived experience of thinking about identity solutions", "experience of being a woman in the intersection with addiction" and " understandings as an Other of supporting institutions". The results reveal the gap between prior and posterior identity and show that women face identity not passively, but as active and creative examples, and in their experience, the stigmatized identity-shaping structures remain hidden and the possibility of resistance and identity change from them. is taken away This semantic system formed by identity ensures the continued presence of homeless women on the street and not their return home. This research suggests that different policies that act against the identity of homeless women by various institutions and individuals should be reviewed.

    Keywords: Homeless Women, Identity, Phenomenology
  • مجتبی حمایت خواه جهرمی *، فرهنگ ارشاد، پروانه دانش، مهدی قربانی
    فراوانی مسائل زیست محیطی در سال های اخیر، توجه و حساسیت اندیشمندان حوزه های مختلف، به ویژه جامعه شناسان، را به این موضوعات برانگیخته است. جامعه شناسان تحلیل و تبیین مسائل زیست محیطی را نیازمند مطالعات جامعه شناختی و راه حل های اجتماعی می دانند. از این رو، این مقاله از دیدگاه جامعه شناسی محیط زیست تاملی در باب مناسبات دانش، نگرش و رفتارهای زیست محیطی دارد و از سویی وضعیت این سه متغیر را بر حسب گروه ها و دوره های تحصیلی دانشجویان بررسی کرده است. سازگار با پارادایم جدید زیست محیطی و پیشینه مطالعاتی، یافته های این مطالعه از تاثیر دانش و نگرش بر رفتارهای زیست محیطی حکایت دارد. همچنین، دانشجویانی که گروه تحصیلی شان ارتباط بیشتری با موضوع محیط زیست دارد (علوم کشاورزی و علوم پایه) به لحاظ هر سه متغیر وضعیت بهتر و سطح بالاتری نسبت به دانشجویان گروه های دیگر تحصیلی دارند. به علاوه، افزایش سطح تحصیلات ارتقا دهنده سطح دانش، نگرش و رفتارهای زیست محیطی دانشجویان است. در مجموع، نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که متغیرهای بررسی شده 20 درصد از واریانس رفتار زیست محیطی را تبیین می کنند.
    کلید واژگان: جامعه شناسی محیط زیست, دانش زیست محیطی, ارزش زیست محیطی, نگرش زیست محیطی, رفتار زیست محیطی
    Mojtaba Hemayatkhah Jahromi *, Farhang Ershad, Parvane Danesh, Mehdi Ghorbani
    Frequency of environmental issues in recent years has provoked attention and sensitivity of different scholars, especially sociologists, toward these issues. to analyze and explain environmental problems, sociologists require social solutions and sociological studies. Therefore, this article from the perspective of environmental sociology reflects on the relationship between knowledge, attitude and environmental behavior and, situation of these three variables in terms of groups and periods of study among students. Compatible with the new environmental paradigm and literature studies, the findings of this study display the impact of environmental knowledge and attitude on environmental behaviors. Also, students who studied in more relevant fields such as Agricultural Sciences and students of Science had better situation and understanding in terms of all three variables rather than students of other departments. In addition, level of education promotes knowledge, environmental attitudes and behaviors of students. The results of the analysis show that variables explained 20 percent of variance of their environmental behavior.
    Keywords: Environmental sociology, Environmental value, Environmental knowledge, Environmental attitude, Environmental behavior
  • سهیلا صادقی فسایی*، مریم قاضی نژاد، پروانه دانش، اعظم آهنگر سله بنی
    زمینه و هدف
    ترس زنان در فضاهای عمومی با پیامدهای خاصی همراه است که می توان آن ها را از تغییرات ظریف در عادت های شخصی تا رفتارهای اجتماعی و محدود کننده دسته بندی کرد. اگرچه بین ترس زنان شرایط عینی که علیه آن هاست، تطابق وجود ندارد و هنوز ارتباط میان این دو شاکله برانگیز است، اما پیامدهای ترس برای زنان بسیار واقعی و محدود کننده است. هدف از انجام این تحقیق بدست آوردن تجربیات زنان و راهکارهای آن ها در مواجهه با ترس ها و هراس هایشان است.
    روش
    پژوهش حاضر با اتخاذ یک رویکرد کیفی و انجام 46 مصاحبه نیمه ساختاریافته با زنان در شهر تهران، بر آن است تا تجربیات زنان و راهکارهای آن ها را در مواجهه با ترس را آشکار سازد.
    یافته ها
    ترس زنان در قالب سه مقوله تحت عنوان ترس های موردی، ترس از آزارهای جنسی و ترس از استیلای مذکر قابل دسته بندی است و راهکارهای زنان برای مواجهه با ترس ها و هراس ها نیز در دو قالب مواجهه مبتکرانه- فعالانه و یا مواجهه انفعالی- واکنشی قابل ارائه است. زنان برای هر یک از این ترس ها از راهکارهای منحصر به فردی استفاده می کنند.
    بحث و
    نتیجه گیری
    زنان در برخورد مبتکرانه- فعالانه، سعی بر مدیریت ترس و مواجهه منطقی با آن دارند و تمام منابع در دسترس خود را در این راستا بسیج می نمایند و حال آنکه در برخورد منفعلانه زنان از راهکارهایی چون سکوت، تسلیم، انزوا، احتیاط و تغییر در عادت های شخصی بهره می جویند. با توجه به غیرتصادفی بودن نمونه، نتایج این تحقیق به هیچ وجه قابل تعمیم نمی باشد.
    کلید واژگان: ترس ها و هراس ها, زنان, محیط های عمومی, محیط های خصوصی
    Soheila Sadeghi Fasaee*, Maryam Ghazi Nejad, Parvane Danesh, Azam Ahangar Sele Bani
    Background And Objectives
    Women’s fears in public accompany special consequences, which can be classified form personal habits to social and restrictive behaviors. Although, there is no congruence between the women’s fears and the objective status, which opposes them, the relationship between these two factors is still under question. The consequences of fear are serious and restrictive for women. The objective of the present study was evaluating the women’s experience and their strategies in facing fear and phobia.
    Method
    The present study was a qualitative research the data of which were obtained using 46 semi-structured interviews.
    Findings
    The women’s fear can be classified into three categories, including case fears, fear of sexual harassment and fear of males’ ruling. The women’s strategies in facing fear can be classified into innovative – active behavior or passive- reactive behavior. For every one of these fears, women use unique strategies.
    Conclusion
    In innovative – active behavior, women try to manage their fears and face the fears logically, in so doing they make use of all their resources. In passive behavior, women make use of strategies like silence, surrender, seclusion, prudence and change in personal habits. Since the participants were selected non-randomly, the results of this study are not generalizable at all.
    Keywords: Fears, Phobia, Women, Strategies to Face Fear, Public Places, Private Places
  • محمد جواد زاهدی، هوشنگ نایبی، پروانه دانش، حسین نازک تبار*
    مقدمه
    نهاد خانواده به موجب مولفه های نوسازی، دچار تغییرات مهمی شده و این تغییرات، مسائلی را در برابر خانواده قرار داده است. پژوهش حاضر، تاثیر فرآیند نوسازی بر پیدایش مسائل جدید خانواده در استان مازندران را بررسی کرده است.
    روش
    روش تحقیق، پیمایشی است. جامعه آماری را تمامی سرپرستان خانوار در مناطق شهری و روستایی تشکیل داده اند و حجم نمونه 400 نفر است که با روش نمونه گیری خوشهای انتخاب شده اند.
    یافته ها
    در نقاط شهری، رابطه بین فرآیند نوسازی و نگرش به طلاق و خیانت خانوادگی معنی دار است، اما در نقاط روستایی این رابطه معنی دار نیست. همچنین، شاهد عدم ارتباط بین فرآیند نوسازی و اختلافات خانوادگی در نقاط شهری و روستایی هستیم. در مقابل، رابطه بین فرآیند نوسازی و مصرف نمایشی در نقاط شهری و روستایی، معنی دار است.
    بحث: طی چنددهه اخیر، نهاد خانواده متاثر از فرآیند نوسازی و پیامدهای آن در سطح فرد و جامعه، تغییرات مهمی را تجربه کرده و با مسائل جدیدی مواجه شده است که برخی از آنها معرف پیشرفت و رفاه و برخی دیگر مبین مسائل اجتماعی آسیب زایی اند که به مثابه عواملی بازدارنده از سرعت پیشرفت و توسعه در جامعه می کاهند.
    کلید واژگان: خیانت خانوادگی, فرآیند نوسازی, مسائل خانواده, مصرف نمایشی, نگرش به طلاق
    Mohammad Javad Zahedi, Parvane Danesh, Hossein Nazok Tabar
    Interdiction: Important changes have been taken on the institution of family pursuant to components of modernization and these changes have caused problems for the Iranian families. This research seeks to survey family changes in the context of modernization in Mazandaran province.
    Method
    The research method was a survey. The statistical society consisted of all heads of households residing in the urban and rural areas of Mazandaran province. The sample size was 400 whom were chosen by cluster sampling method.
    Finding
    The Findings indicate that there is a significant relationship between modernization process and the attitude to divorce and family betrayal in urban areas with the error level less than 0.01 and the confidence level of 0.99. However, in rural areas, this relationship was not significant. Also, no relation between the process of modernization and family disputes in urban and rural areas was observed. In contrast relationship between modernization process and the dramatic consuming in urban and rural areas is significant.
    Discussion
    Over the recent decades, the institution of family and the kinship system have experienced deep changes due to the introduction of modernization process and its consequences in both the individual and society level. These are indicatives of some pathological social issues which inhibits and reduces the pace of development in the community.
    Keywords: Attitude to Divorce, Dramatic Consuming, Family Betrayal, Family Problems, Modernization Process
  • محمدحسن شربتیان*، پروانه دانش
    زمینه و هدف
    احساس امنیت از مهمترین مولفه های اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی هر جامعه می باشد. هدف از نوشتار حاضر، واکاوی اجتماعی و روانشناختی احساس امنیت زنان در شهر مشهد بود.
    روش
    در این تحقیق با بهره گیری از روش پیمایشی در سال 1390 از زنان 20 تا 64 ساله شهر مشهد 391 نفر از طریق روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته که از روایی(68 درصد) بهره مند بود فرضیات تحقیق مورد آزمون و تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، استفاده از رسانه های جمعی، نگرش به پوشش، مقاومت اجتماعی و نگرش فرد به خود، مهمترین عوامل تاثیر گذار بر امنیت اجتماعی زنان در این تحقیق بود و به نحوی که این عوامل، واریانس متغیر وابسته را 55% تبیین کردند.
    کلید واژگان: احساس امنیت, زنان, رسانه های جمعی, مسئله اجتماعی, نگرش
    Mohammad Hassan Sharbatian*, Parvane Danesh
    Background And Objective
    Security feeling is one of the most important social، psychological and cultural components in each society. The purpose of this paper is a social and psychological analysis of women''s security feeling in Mashhad.
    Method
    In this study by using a survey method in 2011، 391 women were selected among 20 to 64 years old by sampling clustering method and research hypothesis were validated by using a researcher made questionnaire (α = 0. 68). Findings and
    Conclusion
    Based on regression analysis، the use of mass media، attitude to clothing، social resistance and the person''s attitude to themselves are the important factors effect on women''s social security so that these factors were identified the variance of the dependent variable as 55%.
    Keywords: Security Feeling, Women, Mass Media, Social Issue, Attitude
  • پروانه دانش، علی فیض اللهی*، سعیده حیدری
    مطالعه ی حاضر، به منظور دستیابی به شناختی توصیفی و تحلیلی از میزان شیوع مصرف مواد مخدر در سطح شهرستان ایلام انجام شده و درصدد است میزان و گستره ی شیوع مصرف مواد مخدر، مهم ترین انواع مواد مخدر مصرفی و پراکندگی توزیع مصرف مواد مخدر مصرفی در نواحی چهارده گانه ی شهر ایلام را بررسی نماید. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق شیوع شناسی توصیفی و با استفاده از ابزار پرسش نامه ی مبتنی بر چک لیست و شیوه ی نمونه گیری صید– صید مجدد توام با نمونه گیری گلوله برفی به گردآوری داده ها از معتادان مراجعه کننده به مراکز درمانی و کمپ های ترک اعتیاد پرداخته است. سپس، به مدد فرمول آماری فوق هندسی تعداد جمعیت پنهان معتادان محاسبه، تعداد تخمینی معتادان واقعی در سطح شهرستان را برآورد نموده است. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که اعتیاد در شهرستان ایلام به عنوان پدیده ای مذکرگزین، جوان گزین، مجردگزین، شهرنشین گزین، کم سوادگزین و قشر متوسط گزین عمل نموده و روندی تصاعدی و بی وقفه داشته و رشد آن در دهه ی 70 آغاز و در دهه ی 80 سرعت گرفته و نوعی جابه جایی از مصرف مواد سنتی (نظیر تریاک) به سمت مواد مخدر جدید صنعتی و آشپزخانه ای (نظیر شیشه و کراک) در حال رخ دادن است. برآورد می شود تعداد معتادان شهرستان حدود 7 هزار نفر و میزان شیوع اعتیاد 1/5 درصد به ازای جمعیت 15 سال به بالا باشد.
    کلید واژگان: شیوع اعتیاد, سوءمصرف مواد مخدر, جمعیت پنهان, روش صید و بازصید
    Parvane Danesh, Ali Faizolahi*, Saeideh Haidari
    The purpose of the present study is to obtain an analytical-descriptive knowledge of the narcotic outbreak throughout Ilam city. It tries to analyze the rate and prevalence of the narcotic outbreak and most significant narcotic used and its distribution in fourteen various parts of the city. The data collection of the addicts who have referred to the clinical centers and addiction abandon camps; have been done through the descriptive epidemiology method by the use of questionnaire based on check list and method of prey- reprey along with snowball sampling. Moreover, through the usage of statistical extra geometrical formula, the hidden population of addicts is calculated and the approximate real number of addicts in Ilam city is estimated. The overall findings of the research show that addiction in Ilam city is functioned as a male-chose, young-chose, single - chose, burgess-chose, illiterate-chose and middle class chose phenomenon. It has a continuous and progressive procedure and through the decades of 70s to 80s its development has been increased. The research also indicates that a kind of replacement of traditional use of narcotic (like opium) with the new industrial and kitchen narcotics (such as crack and glass) are going to happen. It is estimated that the addict population in Ilam city are about 7000 and the rate of addiction prevalence is about 5.1% for the population of above 15 years old.
    Keywords: addiction outbreak, drug abuse, hidden population, prey, reprey method
  • محمد جواد زاهدی، هوشنگ نایبی، پروانه دانش، حسین نازک تبار
    در ایران، نهاد خانواده در چند دهه ی اخیر عمدتا به دلیل مولفه های نوسازی، سبب تغییرات ساختاری شده است. در این پژوهش تغییرات ساختاری خانواده در بستر فرایند نوسازی در استان مازندران بررسی خواهد شد. روش تحقیق، کمی و پیمایشی است. جامعه ی آماری، را تمامی سرپرستان خانوار در مناطق شهری و روستایی ساکن در استان مازندران تشکیل می دهند که تعداد آنها 931002 خانوار می باشد. حجم نمونه 400 نفر و روش نمونه گیری، خوشه ایچند مرحله ای است. یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین متغیرهای نوع خانواده، ساختار قدرت و نگرش به فرزندآوری نقاط شهری و روستایی با سطح معنی داری 000/0 وجود دارد. بر این اساس، روستاییان نسبت به شهری ها میزان بیشتری از ویژگی های فوق را در زندگی خود تجربه کرده اند. همچنین، میانگین استقلال خواهی زنان و نگرش و رفتار باروری در بین شهری ها از روستاییان بیشتر بوده است و این تفاوت به لحاظ آماری در سطح خطای کوچکتر از 01/0 و اطمینان 99/0 نیز معنی دار می باشد و نیز بین میانگین متغیرهای روابط خویشاوندی، نگرش به ازدواج و سن ازدواج به لحاظ آماری در سطح خطای کوچک تر از 01/0 و اطمینان 99/0 تفاوت معنی داری وجود ندارد. طی چند دهه ی اخیر، نهاد خانواده و نظام خویشاوندی متاثر از فرایند و پیامدهای نوسازی، تغییر و تحولات عمیقی را در سطح عینی ساختار خانواده تجربه کرده است.
    کلید واژگان: فرایند نوسازی, ساختار خانواده, ساختار قدرت, روابط خویشاوندی, نگرش به ازدواج
    Mohammad Javad Zahedi, Houshang Nayebi, Parvane Danesh, Hossein Nazoktabar*
    The institution of the family has undergone significant changes in Iran over the recent decades mostly due to modernization process, and such changes have caused structure of the Iranian family. This research seeks to survey family structure changes in the context of modernization in Mazandaran province. The research method is quantitative and the methodology utilized is sectional surveying. The statistical society is made up of all family all heads of households residing in the urban and rural areas of Mazandaran province that numbers 931002 households as the general census of population and housing in 2011 indicates. The sample size is 400. Based on cluster sampling method, the share of rural and urban households has been taken into consideration. The findings indicate that is significant difference between mean variables of family types, power structure and attitude to fecundity urban and rural areas with the error level less than 0.01 and the confidence level of 0.99. Also, the mean of dependency women and attitude to fertility was higher in areas urban than areas rural.On the other hand, that is not significant difference between mean variables of family relationship, attitude to marriage and attitude to age with the error level less than 0.01 and the confidence level of 0.99.Over the recent decades, the institution of family and the kinship system have experienced deep changes in their family structure level as a result of introduction of modernization processes and consequences (social, cultural, psychological and political modernization).
    Keywords: Modernization Process, Family Structure, Power Structure, Family Relationship, Attitude to Marriage
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال