به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

rafii ar

  • علیرضا برادران رفیعی، مصطفی رضایی طاویرانی، سعید حیدری کشل*، دانیال روشندل
    هدف
    کشت و بررسی ماهیت سلولی و مولکولی سلول های بنیادی چربی اربیت و مقایسه آن با سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان و سلول های بنیادی چربی شکمی.
    روش پژوهش: جداسازی سلول های بنیادی از چربی اربیت، چربی شکمی و آسپیره مغز استخوان انجام پذیرفت. آنالیز فلوسیتومتری برای مارکرهای سطحی اختصاصی سلول های بنیادی، بررسی توانمندی تمایزی آن ها به رده های سلولی استئوبلاست و آدیپوسیت، بررسی میزان تکثیر آن ها با استفاده از تست MTT و ارزیابی میزان بیان ژن های پلوریپوتنسی با استفاده از Real-Time PCR صورت گرفت. ارزیابی قابلیت ترمیم نیز با آزمون های آزمایشگاهی ترمیم و توانایی بیان مارکرهای اپی تلیالی نیز با آزمایش های هم جوارسازی با هوا انجام شد.
    یافته ها
    نتایج فلوسیتومتری نشان داد که مارکرهای 105CD، 90CD، 73CD، 44CD، 166CD در سلول های بنیادی اربیت (OFSCs) همانند سلول های بنیادی مغز استخوان (MSCs) و چربی شکمی (ASCs) دارای بیان مثبت و مارکرهای 133CD، 34CD، 45CD، 31CD منفی بودند. تمایز به رده های سلولی آدیپوسیت و استئوبلاست در هر سه گروه دیده شد. در نتایج ترمیم آزمایشگاهی، سلول های OFSC در مقایسه با دو گروه دیگر با سرعت بالاتری ترمیم شدند. پس از هم جوارسازی با هوا، فقط در گروه OFSC مارکرهای اپی تلیال 3KRT، 12KRT و کانکسین 43 مثبت بودند.
    نتیجه گیری
    سلول های بنیادی چربی اربیت با منشاء اکتودرم توانایی بالایی در تکثیر و تمایز دارند. با توجه به امکان بیان مارکرهای اپی تلیالی و پتانسیل ترمیمی مناسب و هم چنین موضع قرارگیری آن در مجاورت چشم، شاید بتوان از این سلول ها در ترمیم نقائص پایدار اپی تلیوم قرنیه استفاده نمود.
    Baradaran, Rafii Ar, Rezaei, Tavirani M., Heidari, Keshel S.*, Roshandel D
    Purpose
    To separate and characterize orbital fat-derived stem cells (OFSCs) and compare its cellular and molecular properties with those of bone marrow-derived mesenchymal stem cells (MSCs) and adipose-derived stem cells (ASCs).
    Methods
    Stem cells from orbital fat, abdominal fat and bone marrow aspirates have been isolated. We assessed stem cell specific cell surface markers using cytometry, osteoblast and adipocyte differentiation potential using special stains, and cellular proliferation rate using MTT test and expression of pleuripotency genes by Real-Time polymerase chain reaction (PCR). We also assayed wound healing using a scratch test and expression of corneal epithelial specific cell markers using an air lifting test.
    Results
    Results of flow cytometry showed that OFSCs were positive for CD105, CD90, CD44, CD166 and CD73 and negative for CD34, CD45, CD31 and CD133, similar to MSCs and ASCs. Differentiation to osteoblast and adipocyte was observed in all groups. OFSCs healed more rapidly as compared to MSCs and ASCs. Only OFSCs expressed epithelial markers KRT3, KRT12 and Connexin43 after air lifting.
    Conclusion
    Orbital fat-derived stem cells had a high capability of proliferation and differentiation. Given the possibility of expression of epithelial markers and the potential of regeneration as well as its close location to the eye, these cells can be considered for cell therapy to treat persistent corneal epithelial defects.
    Keywords: Adipose, derived Stem Cell, Bone Marrow, derived Mesenchymal Stem Cell, Orbital Fat, derived Stem Cell
  • علیرضا برادران رفیعی*، رضا رئیس الساداتی، سعید حیدری کشل
    هدف
    معرفی لایه تغذیه کننده نوینی با منشا انسانی به منظور تسهیل کشت سلول های بنیادی.
    روش پژوهش: سلول های بنیادی سوماتیک خون بندناف از مادران با دوران کامل بارداری جداسازی شد. بیان نشانگرهای سطحی سلول بنیادی نظیر CD105،CD90، CD73، CD44،CD34،CD45 با روش فلوسیتومتری بررسی شدند. سلول های بنیادی لیمبال بر روی دو لایه تغذیه کننده که با میتومایسین C فعالیت میتوزی آن ها متوقف شده بود، کشت یافته و با استفاده از میکروسکوپ، مرحله کنتراست مورفولوژی سلول های بنیادی لیمبال مورد ارزیابی قرار گرفت. بیان نشانگرهای اختصاصی سلول بنیادی لیمبال:19، KRT3P63، ABCG2،Involucrin، Vimentin،CX43، KRT با استفاده از روش ایمونوسیتوشیمی و Real-Time PCR بررسی شد. کروموزوم ها نیز پس از همجواری مورد ارزیابی کاریوتایپ قرار گرفتند.
    یافته ها
    سلول های بنیادی سوماتیک خون بندناف دارای شکل دوکی با سرعت تقسیم بالا می باشند. بیان نشانگرهای سطحی بنیادی در آن ها مثبت بوده و نتایج نشان داد که سلول های بنیادی لیمبال کشت یافته بر سطح USSC دارای بیان مثبت برای P63ABCG2، KRT19،Involucrin، Vimentin، می باشند که با Real-Time PCR نیز مورد تایید قرار گرفت. نتایج بیان در گروه لایه تغذیه کننده 3T3 و USSC با یکدیگر مشابه بودند. نتایج کاریوتایپ نیز پس از گذشت 10 پاساژ متوالی، 44XX را نشان داد.
    نتیجه گیری
    سلول های بنیادی مشتق از خون بندناف توانستند حمایت از سلول های بنیادی لیمبال را بطور کامل و حتی مناسب تر از رده سلولی 3T3 انجام دهند. از این جهت که سلول های لایه تغذیه کننده USSC منشا انسانی دارد، دارای مزیت عمده نسبت به 3T3 می باشند.
    Baradaran, Rafii Ar*, Raeisossadati R., Heidari, Keshel S
    Purpose
    The 3T3 feeder layer cells are commonly used for stem cell maintenance and expansion. Although feeder free systems are recently being developed for embryonic stem cells culture, deciphering the ability of new sources of feeder cells is still important for accurate expansion of epithelial stem cells. This study was aimed to introduce a new feeder layer for the culture of human limbal stem cells which can be applied for therapeutic corneal regeneration. For this purpose, the potential of unrestricted somatic stem cells (USSCs) isolated from umbilical cord blood was investigated.
    Methods
    Human limbal stem cells were co-cultured with mouse 3T3 fibroblasts in addition with human unrestricted somatic stem cell (USSC), isolated from full term-pregnant women. The expression of surface markers including CD73, CD90, CD105, CD45, CD34, and CD44was evaluated using flowcytometry. Lmbal stem cells were cultured on two feeder layers in which mitotic activities were inhibited using mitomycin C. The morphology of cultured cells was assessed using phase-contrast microscopy. Furthermore, stem cell characteristics were assessed using immunocytochemistry and real-time PCR for stem cell markers including p63, KRT19, KRT3, Cx43, vimentin, involucrin and ABCG2. Additionally, chromosomal karyotype analysis was preformed.
    Results
    Cord blood somatic stem cells with spindle-shaped morphology can be quickly split up. The results demonstrated that limbal stem cells cultured on USSC surface were positive for ABCG2, 63 and KRT19. These results were confirmed by real-time PCR analysis. Limbal stem cells grown on a USSC feeder layer maintained a stem cell-like phenotype, comparable to cells grown on a 3T3 feeder layer. Karyotype analysis of USSCs and Limbal stem cells represented a normal 44XX karyotype.
    Conclusion
    USSC could successfully support the growth of human limbal stem cells even better than 3T3 feeder cells. Since USSC are derived from human beings, it has an advantage over 3T3.
    Keywords: Cornea, Feeder Layer, Limbal Stem Cells, Umbilical Cord Blood, USSC
  • علیرضا برادران رفیعی، حمیدرضا حسنی*، مهدی اصلانی، فرید کریمیان، محمدحسین جبارپور بنیادی، رقیه شمس الدینی مطلق
    هدف
    بررسی اثر پیوند پرده آمنیون برای درمان بیماران مبتلا به سوختگی های شدید چشم.
    روش پژوهش: این مطالعه کارازمایی بالینی تصادفی روی بیماران مبتلا به سوختگی شدید حاد چشمی (درجه III و IV) که برای یک گروه (15 چشم) درمان طبی و گروه دیگر (15 چشم) درمان طبی و جراحی (پیوند غشا آمنیوتیک) در نظر گرفته شده بود، انجام شد. پیامدهای اصلی اندازه گیری شده شامل زمان ترمیم اپی تلیوم قرنیه، بهبودی ایسکمی اطراف لیمبوس و پیامدهای ثانویه اندازه گیری شده شامل حدت بینایی، تشکیل سیمبلفارون و سایر عوارض بود.
    یافته ها
    سی چشم از 28 بیمار (26 مرد و 2 زن) با میانگین سنی 6.8±25 (49-12) سال برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. میانگین زمان بهبود زخم اپی تلیالی در گروه های درمانی جراحی و طبی به ترتیب 48.07±74.41 (180-22) روز و 36.8±99.67 (170-56) روز بود (P=0.163). میانگین زمان بهبود ایسکمی اطراف لیمبوس در گروه های درمانی جراحی و طبی به ترتیب 42.8±76.41 روز و 44.6±89.16 روز بود (P=0.482). میانگین تغییرحدت بینایی بیماران در گروه درمان جراحی 0.655±0.024+ لوگمار و در گروه درمان طبی 0.50±0.072- لوگمار بود (P=0.655). سیمبلفارون در گروه درمان جراحی، در 6 چشم و در گروه درمان طبی در 10 چشم ایجاد گردید. در کل، 3 بیمار دچار پارگی قرنیه شدند که برای آن ها پیوند قرنیه تکتونیک (Tectonic) انجام شد.
    نتیجه گیری
    پیوند پرده آمنیون در سوختگی های شدید حاد شیمیایی چشم نقش موثری در افزایش دید نهایی، کاهش زمان بهبود زخم اپی تلیالی، زمان بهبود ایسکمی دور لیمبوس و میزان رگ زایی قرنیه ندارد.
    Baradaran, Rafii Ar, Hasani Hr*, Eslani M., Karimian F., Jabbarpoor, Bonyadi Mh, Shamsoddini, Motlagh R
    Purpose
    To evaluate the effect of amniotic membrane transplantation (AMT) in the management of acute severe ocular chemical burns.
    Methods
    This randomized clinical trial was performed in eligible patients with grade III & IV acute chemical burn who randomly received conventional medical therapy (15 eyes) versus combined medical & amniotic membrane transplantation (15 eyes). Main outcome measures were corneal epithelial healing time and improvement in perilimbal ischemia. Secondary outcome measures included visual acuity, corneal transparency, vascularization, symblepharon formation and complications.
    Results
    30 eyes of 28 patients (26 males and 2 females) with a mean age of 256.8 years (12-49) were enrolled in this study. Corneal epithelial defect healed within 74.4148.07 days (22-180 days) in the amniotic membrane group versus 99.6736.8 (56-170 days) in controls (P= 0.163). Perilimbal ischemia improved in 76.4142.8 days in the amniotic membrane group versus 89. 1644.6 days in the control group (P= 0.482). Mean final visual acuity was 0.0240.655 LogMAR versus -0.0720.5 LogMAR in the amniotic membrane and control groups, respectively (P= 0.655). In the amniotic membrane group, symblepharon developed in 6 eyes versus 10 eyes in the control group. Totally 3 eyes developed corneal perforation whom undergone tectonic corneal graft.
    Conclusion
    Compared to conventional medical therapy, combined AMT and medical therapy does not improve perilimbal ischemia or accelerate corneal epithelization. It also does not decrease corneal vascularization or improve visual acuity.
    Keywords: Amniotic Membrane Transplantation, Ocular Chemical Burns, Perilimbal Ischemia, Symblepharon
  • علیرضا برادران رفیعی، میترا اکبری*، محمد مهدی صدوقی
    هدف
    بررسی تاثیر درمانی قطره تاکرولیموس 05/0 درصد در بیماران مبتلا به کراتوکونژنکتویت بهاره مقاوم به درمان های متداول (مانند استرویید موضعی).
    روش پژوهش: در این مطالعه که به صورت «گزارش موارد» و مداخله ای به صورت قبل و بعد صورت گرفت، بیماران مبتلا به کراتوکونژنکتویت بهاره که با مصرف حداکثر میزان دارویی از جمله استرویید موضعی، هنوز علایم و نشانه های بیماری در آن ها فعال بود انتخاب شده و پس از قطع سایر درمان ها و شروع قطره 05/0 درصد تاکرولیموس چهار بار در روز، حداقل به مدت شش ماه پی گیری شدند. نمره بندی علایم و نشانه های بیماری قبل از شروع درمان با تاکرولیموس موضعی و در فواصل زمانی یک هفته، یک ماه و شش ماه از شروع درمان ثبت شد. همه بیماران از نظر بروز عوارض احتمالی موضعی و سیستمیک این دارو با معاینات کامل چشمی و آزمایشات پاراکلینیکی مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    بیست و هشت چشم از 14 بیمار مبتلا به نوع طولانی مدت و مقاوم به استرویید موضعی کراتوکونژنکتویت بهاره برای این طرح تحقیقاتی انتخاب شدند. 4.71 درصد بیماران مرد و 6/28 درصد زن بودند. میانگین سن بیماران 8±22 سال بود. میانگین مدت ابتلا به کراتوکونژنکتویت بهاره 6±12 سال بود و پی گیری بیماران 6 تا 12 ماه به طول انجامید. در تمامی علایم بیماری به فاصله زمانی یک هفته از شروع درمان، بهبود قابل ملاحظه ای مشاهده شد (P<0.001). از نشانه های بیماری تنها در پرخونی ملتحمه در هفته اول شروع درمان از نظر آماری بهبود قابل ملاحظه ای روی داد (P<0.001) و در سایر نشانه ها شامل هایپرتروفی ملتحمه تارسال، لیمبال، اپی تلیوپاتی قرنیه و پانوس قرنیه در هفته اول درمان بهبودی قابل ملاحظه ای حاصل نشد ولی با فاصله زمانی یک ماه از شروع درمان پاسخ درمانی از نظر آماری قابل ملاحظه بود. در میزان کدورت قرنیه در طول دوره پی گیری بیماران تغییر آماری معنی داری حاصل نشد. هم چنین عارضه چشمی و سیستمیک مربوط به مصرف تاکرولیموس موضعی رخ نداد. هیچ یک از بیماران در تحمل داروی مذکور مشکلی نداشتند.
    نتیجه گیری
    استفاده از تاکرولیموس موضعی 0.05 درصد در درمان موارد مقاوم کراتوکونژنکتویت بهاره کاملا موثر و بی خطر بوده و استفاده از این دارو قبل از این که التهاب طولانی مدت منجر به آسیب دائمی و غیرقابل برگشت سطح چشم (نقصان سلول های بنیادی لیمبوس وکدورت قرنیه) شود و آسیب ناشی از استفاده مکرر از استرویید ایجاد گردد توصیه می شود. اگرچه درمان طولانی مدت برای کنترل علایم و نشانه های بیماری مورد نیاز است.
    Baradaran, Rafii Ar, Akbari M.*, Sadooghi Mm
    Purpose
    To evaluate the efficacy and safety of topical tacrolimus 0.05% suspension for the treatment of long standing steroid resistant vernal keratoconjunctivitis (VKC).
    Methods
    In this interventional case series, patients with refractory VKC were included. All patients had active symptomatic disease despite conventional medical therapy including topical steroids. After discontinuation of all the medications, patients were treated with topical 0.05% tacrolimus eye drop four times a day for at leastr 6 months. Changes in subjective symptoms and objective signs scores after treatment were evaluated one week, one month and 6 months after treatment. Development of possible ocular and systemic complications were also assessed.
    Results
    Twenty-eight eyes of 14 patients, 11 male and 4 female were included. Mean age of the patients was 22±8 years (11 to 38 years). Mean duration of VKC was12±6 years (5 to 23 years). Patients were followed for 10±2 months (6-12 months). All symptoms including itching, redness, photosensitivity, foreign body sensation and mucus discharge improved in all follow-up periods (P<.001). Conjunctival hyperemia was the first sign, which improved 1 week after treatment. Other objective signs including conjunctival papillary hypertrophy, limbal hypertrophy (including Horner-Trantas dots), corneal punctate epithelial erosions and corneal pannus decreased at least one month after treatment. There was no changes in corneal opacity during follow-up period (p> 0.05). No ocular or systemic complications was observed.
    Conclusion
    Topical 0.05% tacrolimus is a safe and effective medication for steroid resistant refractory VKC. It might be better to apply it earlier in these cases before occurance of the complications including irreversible limbal stem cell deficiency and corneal opacity and steroid-induced complications. However, long-term use was needed to control the disease.
    Keywords: Refractory, Steroid Resistant, Tacrolimus, Vernal Keratoconjunctivitis, VKC
  • علیرضا برادران رفیعی، محمد آقازاده امیری، سحر محقق*، بهاره خیری، محمد مهدی صدوقی
    هدف
    بررسی تغییرات تراکم عدسی بیماران مبتلا به قوزقرنیه، شش ماه پس از انجام کراس لینکینگ قرنیهروش پژوهش: این مطالعه به صورت نیمه تجربی صورت گرفت. گروه مورد شامل چهل بیمار مبتلا به قوزقرنیه پیش رونده که مورد جراحی کراس لینکینگ (CXL) قرار گرفته بودند و گروه شاهد شامل سی و شش بیمار مبتلا به قوزقرنیه که پیش رفت بیماری آن ها متوقف شده و مورد جراحی CXL قرار نگرفتند، بود. سطح برش، استوانه ای به ابعاد 2×1 میلی متر از کپسول بود و کورتکس قدامی عدسی این بیماران توسط دوربین شیمفلاگ پنتاکم قبل و شش ماه پس از درمان بررسی شد.
    یافته ها
    در گروه مورد، 40 چشم از 25 بیمار با متوسط سن 4±8.25 سال و در گروه شاهد 36 چشم از 18 بیمار با متوسط سن 1.4±25 سال مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین تراکم عدسی در گروه مورد قبل و پس از جراحی 58.0±68.6 درصد و 53.0±77.6 درصد (P=0.352) و میانگین تراکم عدسی در گروه شاهد قبل و پس از جراحی به ترتیب 27.0±53.6 درصد و 31.0±39.6 درصد بود (P=0.312). تفاوتی آماری معنی داری در تراکم عدسی بیماران در دو گروه مشاهده نشد (P=0.19).
    نتیجه گیری
    شش ماه پس از درمان CXL تغییر مشخصی در تراکم عدسی بیماران مشاهده نشد.
    Baradaran, Rafii Ar, Aghazadeh Amiri M., Mohaghegh S.*, Kheiri B. Sadooghi Mm
    Purpose
    To evaluate densitometry of crystalline lens after CXL procedure in keratoconic patients.
    Methods
    In a quasi-experimental study three-dimensional lens densitometry was performed by Pentacam Scheimpflug camera at base line and 6 months later. Subject group contained patients with diagnosed progressive keratoconus who underwent CXL surgery (n=40). Control group contained aged-matched patients with non-progressive keratoconus (n=36). Densitometry was performed in a fixed area of 1 mm × 2 mm of the anterior capsule and anterior cortex.
    Results
    Mean age of the patients and controls were 25.8±4 years and 25±4.1 years, respectively (P = 0.392). Mean lens density in the subject group was 6.68%±0.58% at base line and 6.77 ±0.53% at the last visit (P = 0.352). In the control group it was 6.53%±0.27% and 6.39%±0.31%, respectively (P 0.312). Between the groups and times there is no statistically significant relationship (P=0.19).
    Conclusion
    Exposure of the crystalline lens to the UVA and riboflavin free radicals during CXL procedure does not have any significant impact on the lens density.
    Keywords: Cross, linking, Densitometry, Free Radicals, Lens, Scheimpflug Camera, UVA
  • علیرضا برادران رفیعی، فرید کریمیان، مهدی اصلانی، محمد مهدی صدوقی، حامد اسفندیاری، شهرام صالحی راد
    هدف
    مقایسه نتایج روش Anwar و روش Melles در پیوند لایه ای عمیق قدامی قرنیه (DALK) در چشم های مبتلا به قوز قرنیه.
    روش پژوهش: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور بر روی 57 چشم از 57 بیمار 20 تا 35 ساله مبتلا به قوز قرنیه انجام شد. بیماران با تشخیص بالینی قوز قرنیه که قادر به تحمل لنز تماسی نبودند و دید اصلاح شده دور آن ها (CDVA) کم تر از 80/20 بود، در این مطالعه وارد شدند. چشم های واجد شرایط به صورت تصادفی به دو گروه Anwar (23 چشم) و Melles (25 چشم) تخصیص داده شدند. پیامد اصلی مورد بررسی CDVA بود. پیامدهای ثانویه شامل معادل اسفر عیب انکساری (SE)، حساسیت کنتراست، ابیراهی های (aberration) قرنیه ای، خواص بیومکانیکی قرنیه، شمارش یاخته های اندوتلیوم و ضخامت مرکزی قرنیه بودند.
    یافته ها
    میانگین CDVA در گروه Anwar و Melles به ترتیب 0.09±0.17 و 0.11±0.18 لوگمار بود (P=0.803). میانگین SE در این دو گروه به ترتیب 2.7±1.82 و 3.94±2.69- دیوپتر بود (P=0.155). تفاوت حساسیت کنتراست در تاریکی و روشنایی در دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). بین دو گروه تفاوت معنی داری از نظر میزان کلی ابیراهی و ابیراهی های درجه بالا (تا درجه 5) وجود نداشت. میزان هیسترزیس قرنیه تفاوت معنی داری بین دو گروه نداشت (0.8±9.9 در مقابل 0.6±9.9 و P=0.66). فاکتور مقاومت قرنیه ای (CRF) در دو گروه فوق به ترتیب 0.8±10.02 و 0.76±10.13 بود (P=0.509). اختلاف معنی داری از نظر درصد از دست رفتن یاخته های قرنیه ای بین دو گروه وجود نداشت (به ترتیب 2٪±1٪ در مقابل 3٪±1٪،P=0.86). ضخامت مرکزی قرنیه در دو گروه، به ترتیب 47.87±526.56 و 54.2±50464 میکرومتر بود (P=0.155).
    نتیجه گیری
    روش های Anwar و Melles در DALK از نظر حدت بینایی، نتیجه رفرکتیو، وضعیت ابیراهی، خواص بیومکانیکی، ضخامت قرنیه و تراکم یاخته های اندوتلیوم با یکدیگر قابل مقایسه هستند. گرچه بیمارانی که به روش Anwar، تحت DALK قرار می گیرند، حساسیت کنتراست بهتری دارند.
    Sadoughi Mm, Baradaran, Rafii Ar, Eslani M., Karimian F., Esfandiari H., Salehirad S.
    Purpose
    To compare outcomes of two techniques (Anwar vs. Melles) of deep anterior lamellar keratoplasty (DALK) in patients with keratoconus.
    Methods
    This randomized double-blind clinical trial was performed on 57 eyes of 57 patients with keratoconus. Patients aged 20-35 years with a clinical diagnosis of keratoconus who were contact lens intolerant and had corrected distance visual acuity (CDVA) of less than 20/80 were included. Eligible eyes were randomly allocated into 2 groups: Anwar (23 eyes) versus Melles (25 eyes). The primary outcome measure was CDVA; secondary outcome measures included spherical equivalent (SE), contrast sensitivity,corneal aberrations, corneal biomechanical properties, endothelial cell count, and central corneal thickness.All outcomes were compared 15 months postoperatively.
    Results
    Mean CDVA was 0.17±0.09 vs 0.18±0.11 LogMAR in the Anwar vs Melles groups, respectively (P=0.803) and mean SE was -1.82±2.7 and -2.69±3.94 D (P=0.155). Overall, photopic and mesopic contrast sensitivity function was different between the two groups (P<0.05). There was no significant difference between the two groups in terms of total and higher order aberrations up to fifth order (P>0.05 for all parameters). Corneal hysteresis was not significantly different between the two groups (9.9±0.8 vs 9.9±0.6;P=0.606). Corneal resistance factor was 10.02±0.8 and 10.13±0.76 (P=0.509). There was no significant difference between the two groups regarding percentage of endothelial cell loss (1%±2 vs 1%±3; P=0.869). Central corneal thickness was 525.56±47.87 μm versus 504.64±54.20 μm in the study groups, respectively (P=0.155).
    Conclusion
    Anwar and Melles techniques for DALK have comparable visual and refractive outcomes,aberrometric profile, biomechanical properties, corneal thickness and endothelial cell density. However,patients undergoing Anwar technique show better contrast sensitivity.
    Keywords: Anwar, Melles, DALK, Deep Anterior Lamellar Keratoplasty, Keratoconus
  • علیرا برادران رفیعی*، انوشیروان رحیمی، بهرام عین اللهی، محمد زارع جوشقانی، حمیدرضا آقایان، بابک ارجمند

    ارزیابی نقش درمانی پیوند پرده آمنیون در سوختگی های حاد شیمیایی چشم. این مطالعه در بیماران با سوختگی شیمیایی درجه 2 تا 4 انجام شد. بیمارانی که کمتر از 2 هفته از آسیب شیمیایی آن ها گذشته بود، تحت پیوند آمنیون همراه با درمان طبی قرار گرفتند. بیماران از نظر میزان درد، حدت بینایی، بهبود نقص اپی تلیومی، ایجاد سیمبلفارون و پیدایش کدورت و نورگ زایی قرنیه ارزیابی شدند.دوازده چشم از 8 بیمار تحت این جراحی قرار گرفتند. میانگین سن بیماران 8/11+75/28 سال و متوسط زمان مراجعه بعد از سوختگی 3/3+5/2 روز بود. بیماران به طور متوسط...

    Baradaran, Rafii Ar, Rahimi A., Einollahi B., Zare M., Aghayan Hr, Arjmand B
    Purpose

    To evaluate the role of amniotic membrane transplantation (AMT) in acute ocular chemical burns.

    Methods

    Patients with grade II-IV (GII-GIV) ocular chemical burns (Roper-Hall classification) of less than two weeks’ duration underwent AMT in addition to medical therapy. Patients were followed for at least 6 months and evaluated for ocular pain, visual acuity, epithelial defect healing, symbelpharon formation, and corneal opacity and neovascularization.

    Results

    Twelve eyes of 8 patients (6 male, 2 female) with mean age of 28.75±11.8 (range 12-44) years were operated. Mean duration between chemical burn and surgery was 2.5±3.3 days (range, 2 hours to 10 days). Mean follow up period was 11.5±1.5 (range 10-13) months. The chemical agent was acidic in six eyes and alkaline in the other six. Ocular burns were GII in one eye, GIII in four eyes and GIV in seven eyes. Pain and discomfort decreased in all patients. Visual acuity improved completely in the eye with GII burn. It also improved in three eyes and remained unchanged in one eye with GIII burn. In eyes with GIV burn, two underwent tectonic corneal grafts due to perforation and two were phthisical, however visual acuity decreased in two and increased in one of the remaining eyes. The epithelial defect healed within 6 days in the eye with GII burn. Mean time for healing was 53.75±5.2 days in eyes with GIII burn. Keratolimbal allograft surgery was performed in one eye with persistent epithelial defect and severe corneal thinning. In the other two eyes, the epithelium healed in 70 and 75 days. Corneal neovascularization was seen in two eyes with GIII and all eyes with GIV burns. Corneal opacity developed in all eyes with GIII and GIV burns. Only mild symblepharon was seen in four eyes with GIV burn.

    Conclusion

    AMT seems to be effective in pain reduction and prevention of symblepharon formation. It seems ineffective in preventing corneal opacification and neovascularization. The role of AMT in accelerating epithelial healing and improving visual acuity in patients with GII and GIII ocular burns needs to be evaluated in a clinical trial. It seems that prevention of symblepharon formation is the only role of AMT in eyes with GIV chemical burns.

  • فرید کریمیان، علیرضا برادران رفیعی، شاهین یزدانی، محمد پاک روان، جمیل اسلامی پو، ر محمدرضا محبی، زهرا ربانی خواه
    هدف
    ارزیابی و مقایسه نتایج روش های مختلف جراحی بازسازی بلب با استفاده از ملتحمه، پس از عمل ترابکولکتومی و میزان موفقیت آن ها در مراجعه کنندگان به بیمارستان شهید لبافی نژاد طی سال های 1378 تا 1382.
    روش پژوهش: این مطالعه به صورت بررسی داده های موجود در پرونده بیماران انجام شد. همه بیمارانی که به دنبال عمل ترابکولکتومی، دچار هایپوتونی یعنی فشار داخل چشمی (IOP) کم تر از 6 میلی متر جیوه و یا نشت از بلب شده تحت عمل جراحی بازسازی بلب با استفاده از ملتحمه قرار گرفته بودند؛ وارد مطالعه شدند.موارد نشت از بلب، در صورت وجود سوراخ بزرگ تر از 1mm در بلب یا عدم بند آمدن آن به رغم دو هفته درمان نگه دارنده، تحت بازسازی بلب قرار گرفتند. در موارد هایپوتونی نیز در صورت ایجاد یا پیش رفت آب مروارید، وجود ماکولوپاتی ناشی از هایپوتونی یا ایجاد چسبندگی بین عنبیه و قرنیه، بازسازی بلب انجام شد. روش های جراحی بازسازی بلب عبارت بودند از جلو کشیدن ملتحمه (conjunctval advancement)، فلپ چرخشی ملتحمه (rotational conjunctival flap) و گرافت آزاد ملتحمه (free conjunctival graft). توقف نشت از بلب و عدم نیاز به جراحی مجدد، در حضور IOP بین 6-21 میلی متر جیوه با استفاده از حداکثر 2 داروی موضعی ضد گلوکوم (تیمولول و دورزولامید)، موفقیت در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    طی مدت مزبور، 27 چشم از 27 بیمار (17 مرد و 10 زن) در محدوده سنی 9 تا 73 سال (37.8±15.2 سال) تحت عمل جراحی بازسازی بلب قرار گرفتند. علت جراحی در 22 مورد، نشت از بلب و در 5 مورد، پیدایش عوارض ناشی از هایپوتونی بود. متوسط IOP قبل و بعد از عمل، به ترتیب 4.4±1.04 و 13.0±1.29 میلی متر جیوه بود (P<0.001). متوسط حدت بینایی قبل و بعد از عمل، به ترتیب 0.9 لوگمار (20.160) و 0.6 لوگمار (20.80) بود (P<0.002).
    متوسط نسبت کاپ به دیسک (cup/disc) قبل از عمل 0.7 بود که تا پایان پی گیری 6 ماهه ثابت مانده بود. میزان موفقیت در روش جلو کشیدن ملتحمه 72.2 درصد، در روش فلپ چرخشی ملتحمه 66.7 درصد و با گرافت آزاد ملتحمه 66.7 درصد بود (P=0.73). در 2 مورد به علت تداوم نشت، بازسازی مجدد بلب لازم شد. در 62 درصد بیماران، میتومایسین C- و در 7.6 درصد موارد، فلورواوراسیل به هنگام ترابکولکتومی اولیه مورد استفاده قرار گرفته بود و در 19.4 درصد موارد از آنتی متابولیت استفاده نشده بود. در 11 درصد موارد نیز استفاده از آنتی متابولیت نامشخص بود. متوسط زمان بین ترابکولکتومی اولیه تا تشخیص نشت یا هایپوتونی، در موارد مصرف میتومایسین C-، کوتاه تر از همه (17 ماه) و در موارد عدم مصرف آنتی متابولیت، طولانی تر از همه (52 ماه) بود (P=0.05).
    نتیجه گیری
    بازسازی بلب با استفاده از ملتحمه بعد از ترابکولکتومی، روش موفقیت آمیزی در توقف نشت، رفع هایپوتونی و در نتیجه افزایش دید بیماران می باشد.
    Karimian F., Baradaran, Rafii Ar, Yazdani S., Pakravan M., Eslamipour J., Mohebbi Mr, Rabbanikhah Z
    Purpose
    To evaluate and compare the results of different surgical methods for post-trabeculectomy bleb revision at Labbafinejad Medical Center, Tehran-Iran, from 1999 to 2003.
    Methods
    This study was conducted on all patients who underwent post-trabeculectomy bleb revision due to hypotony [intraocular pressure (IOP) less than 6 mmHg] or bleb leakage. Surgical methods were: conjunctival advancement, rotational conjunctival flap and free conjunctival graft. Bleb revision was performed in the cases of bleb leakage if the bleb hole was greater than 1 mm or leakage could not be controlled within 1 to 2 weeks of conservative treatment. Bleb revision was performed in eyes with hypotony in cases with cataract development or progression or hypotony maculopathy or iridocorneal adhesion. Surgical success was defined as IOP between 6-21 mmHg with a maximum of 2 topical antiglaucoma medications and discontinuation of leakage.
    Results
    Twenty-seven eyes of 27 patients (17 male, 10 female) with mean age of 37.8±15.2 years (9-37 years) were studied. Indication for surgery was bleb leakage in 22 cases (81.5%) and hypotonous maculopathy in 5 cases (18.5%). Mean IOP was 4.4±1.04 mmHg preoperatively and 13.00±1.29 mmHg postoperatively. (P< 0.001) Mean visual acuity was 0.9 LogMAR (20/160) before surgery and reached 0.6 LogMAR (20/80) after bleb revision. (P<0.002) Mean cup/disc ratio was 0.7 preoperatively which remained unchanged postoperatively. Conjunctival advancement was performed in 18 cases (success rate = 72.2%), rotational conjunctival flap in 6 cases (success rate= 66.7%) and free conjunctival graft in 3 cases (success rate= 66.7%). (P=0.73) Bleb revision was repeated in 2 cases due to continuous leakage. Mitomycin-C (MMC) and 5-fluorouracil had been used during primary trabeculectomy in 62% and 7.6% of cases, respectively. In 19.6% of cases surgery was done without using antimetabolites and usage of antimetabolites was unknown in 11%. The average time between primary trabeculectomy and bleb leakage or hypotonia was 17 months in cases with prior use of MMC and 52 months in the cases with no antimetabolite usage. (P<0.05)
    Conclusion
    Post-trabeculectomy bleb revision using conjunctiva seems to be a successful method for control of leakage and prevention of complications of hypotony.
    Keywords: bleb revision, conjunctival advancement, rotational conjunctival flap, free conjunctival graft
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال