reza vala
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و هفتم شماره 1 (پیاپی 193، فروردین و اردیبهشت 1403)، صص 185 -206مقدمه
پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی برنامه درسی تلفیقی در جهت پرورش تفکر خلاق در دانش آموزان متوسطه دوم صورت گرفت.
روش کارروش پژوهش آمیخته (کیفی و کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه متخصصین برنامه درسی (500 نفر) و دبیران دوره متوسطه دوم کشور در سال تحصیلی 1402-1401 (183000 نفر) بودند. جامعه متخصصین برنامه درسی به روش نمونه گیری هدفمند ملاک و جامعه دبیران دوره متوسطه دوم، ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، چهار استان خوزستان، مرکزی، آذربایجان غربی و چهارمحال بختیاری انتخاب گردید و در نهایت با توجه به تخصصی بودن موضوع مورد بررسی (برنامه درسی تلفیقی) ضمن مراجعه و استعلام از ادارات آموزش و پرورش استان های انتخاب شده به روش نمونه گیری هدفمند ملاک محورگزینش صورت گرفت. ابزار پژوهش مصاحبه و پرسش نامه بود. داده ها با استفاده از آزمون کای اسکوئر و آزمون رتبه بندی فریدمن و نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایجبراساس یافته های پژوهش، مفاهیم با توجه به چهار بعد الگو مورد تاکید متخصصان برنامه ریزی درسی و دبیران قرار گرفت. (001/0>P).
نتیجه گیریبه نظر می رسد الگوی طراحی شده در چهار بعد هدف، محتوی، فعالیت های یادگیری و ارزشیابی در دوره دوم متوسطه با توجه به نتایج حاصل از مرور نظام مند منابع و متون تخصصی و همچنین تحلیل محتوای کیفی، دارای کارآیی و اثربخشی بوده و از پیش بینی کنندگی مناسبی برای پرورش تفکر خلاق در مدارس متوسطه برخوردار باشد.
کلید واژگان: ارزشیابی, متوسطه دوم, تفکر خلاقIntroductionThe present research was conducted with the aim of providing a consolidated curriculum model to foster creative thinking in secondary school students.
MethodsThe research method is mixed (qualitative and quantitative). The statistical population of the research included two groups: curriculum experts (500 people) and secondary school teachers of the country in the academic year 1402-1401 (183,000 people). The community of curriculum experts was selected using the purposeful criterion sampling method and the community of secondary school teachers was first selected using the random cluster sampling method in four provinces of Khuzestan, Central, West Azarbaijan and Chaharmahal Bakhtiari, and finally, considering the specialization of the subject under investigation. integrated curriculum) while referring and inquiring to the education departments of the selected provinces, the selection criterion was made by the method of targeted sampling. The research tools were interviews and questionnaires. Data were analyzed using Chi-square test and Friedman's rank test and SPSS software version 26.
ResultsBased on the findings of the research, concepts were emphasized by curriculum planning experts and teachers according to the four dimensions of the model (P<0.001).
ConclusionIt seems that the model designed in the four dimensions of goal, content, learning and evaluation activities in the second year of high school, according to the results of a systematic review of specialized sources and texts as well as qualitative content analysis, has efficiency and effectiveness. and have a suitable predictor for cultivating creative thinking in secondary schools.
Keywords: Evaluation, Secondary School, Creative Thinking -
هدف این پژوهش طراحی مدل برنامه درسی مدارس مجازی در دوره دوم متوسطه شهرستان خواف می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش اجرای پژوهش, پیمایشی؛ و به طور مشخص مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری را کل دبیران مشغول در مدارس متوسطه دوم شهرستان خواف (خراسان رضوی)، به تعداد 260 نفر, تشکیل داد که براساس جدول مورگان-کرسجی تعداد 152 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند؛ باتوجه به در دسترس داشتن اسامی پاسخگویان، روش نمونهگیری تصادفی ساده میباشد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر پرسشنامه ساخته محقق میباشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS؛ و به منظور طراحی مدل نهایی پژوهش از نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج نشان داد که طراحی برنامه درسی مدارس شامل 6 مولفه اهداف برنامه درسی، محتوای برنامه درسی، ارزشیابی برنامه درسی، جریان های یادگیری- یاددهی برنامه درسی، راهبردهای برنامه درسی، درجه تناسب برنامه درسی می باشد و نتایج حاصل از آماره های برازش مدل نشان می دهد مقادیر به دست آمده در مورد هر یک از شاخص ها نشان دهنده برازش بسیار مناسب مدل می باشد.
کلید واژگان: مدارس مجازی, طراحی مدل برنامه درسی, ارزشیابی متنوع, آموزش مجازی, تعاملThe purpose of this research is to design the curriculum model of virtual schools in the second period of high school in Khaf city. The current research is applicable in terms of its purpose; and survey in terms of the research implementation method; and it is specifically based on structural equation modeling. The statistical population was made up of all the teachers working in the second period of high schools of Khaf city (Razavi Khorasan), numbering 260 people, of which 152 people were selected as a sample based on the Morgan-Kresji table; the sampling method is simple random due to having the names of the respondents available. The collection tool in this research is a researcher-made questionnaire. SPSS software was used to analyze data; and PLS software was used to design the final research model. The results showed that school curriculum design includes 6 components of curriculum goals, curriculum content, curriculum evaluation, curriculum learning-teaching flows, curriculum strategies, degree of curriculum fitness; and the results of model fit statistics show that the values obtained for each of the indicators suggest a very good fit of the model.
Keywords: Virtual schools, Curriculum Model Design, diverse evaluation, Virtual Education, Interaction -
طراحی برنامه درسی به شیوه ی سنتی (موضوع مدار) با کاستی ها و مشکلات عدیده ای همراه است. مثلا بی توجهی به شخصیت، نیازها و رغبت های یادگیرندگان، عدم انطباق با واقعیت های زندگی فردی و گسیختگی بخش های گوناگون برنامه درسی را می توان نام برد. این برنامه ها موضوعاتی را آموزش می دهند که مجزا هستند و موجب احساس بی ربطی، بیهودگی و گاهی حتی سردرگمی در دانش آموزان می شود. بنابراین مبحث تلفیق در دهه های اخیر با فراوانی و شدت بیشتری، در حوزه ی برنامه ی درسی، مطرح شده و به عنوان متغیری جدید هم افق های تازه ای را در مسیر تحول و تغییر پارادایم برنامه ی درسی قرار داده و هم بر پیچیدگی های نظری و عملی رشته افزوده است. پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی برنامه درسی تلفیقی در جهت پرورش تفکر خلاق در دانش آموزان متوسطه دوم صورت گرفت. براساس یافته های پژوهش، مفاهیمی که با توجه به چهار بعد الگو مورد تاکید متخصصان برنامه ریزی درسی و دبیران قرار گرفت. به نظر می رسد الگوی طراحی شده در چهار بعد هدف، محتوی، فعالیت های یادگیری و ارزشیابی در دوره دوم متوسطه با توجه به نتایج حاصل از مرور نظام مند منابع و متون تخصصی و همچنین تحلیل محتوای کیفی، دارای کارآیی و اثربخشی بوده و از پیش بینی کنندگی مناسبی برای پرورش تفکر خلاق در مدارس متوسطه برخوردار باشد.کلید واژگان: ارزشیابی, متوسطه دوم, تفکر خلاقCurriculum design in a traditional way (subject-oriented) is associated with many shortcomings and problems. For example, neglecting the personality, needs and desires of learners, non-compliance with the realities of individual life, and discontinuity of various parts of the curriculum can be mentioned. These programs teach subjects that are separate and cause students to feel irrelevant, futile and sometimes even confused. Therefore, the topic of integration has been raised in the field of curriculum in recent decades with more frequency and intensity, and as a new variable, it has placed new horizons in the path of evolution and change of the curriculum paradigm, and has added to the theoretical and practical complexities of the field. The present research was conducted with the aim of presenting a consolidated curriculum model for the development of creative thinking in secondary school students. Based on the findings of the research, the concepts that were emphasized by curriculum experts and teachers according to the four dimensions of the model. It seems that the model designed in the four dimensions of goal, content, learning and evaluation activities in the second year of high school, according to the results of a systematic review of specialized sources and texts as well as qualitative content analysis, has efficiency and effectiveness and has already To have a suitable vision for cultivating creative thinking in secondary schools.Keywords: Evaluation, Secondary School, Creative Thinking
-
هدف
هدف پژوهش حاضر ارایه الگوی برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی در دوره متوسطه دوم بود.
روشپژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا پژوهشی تلفیقی(کیفی-کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان رشته کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 بودند که تعداد 14 نفر بر اساس روش اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی شامل کلیه معلمان متوسطه دوم درس برنامه ریزی و کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 (266 نفر) بودند که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و گرجسی 154 نفر تعیین و به صورت روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود و در بخش کمی پرسشنامه ای محقق ساخته بر اساس یافته های بخش کیفی بود. برای اعتبار داده های کیفی از استراتژی کدگذاری مجدد و پایایی نیز با ضریب توافق کدگذاری 86/0 حاصل شد. برای اعتبار یافته های کمی نیز از روایی صوری و پایایی با روش آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها نیز در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون در نرم افزارMaxquda18 و در بخش کمی از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Smart Pls3 استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد 56 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی (دانش کارآفرینی، نگرش کارآفرینی، مهارت های کارآفرینی و توانایی کارآفرینی) برای کارآفرینی وجود داشت. نتایج تحلیل عاملی نیز نشان داد عامل اول یعنی ایجاد دانش کارآفرینی دارای بارعاملی 884/0، عامل دوم نگرش کارآفرینی 891/0، عامل سوم مهارت های کارآفرینی 911/0 و عامل چهارم توانایی کارآفرینی 927/0 بودند. همچنین هر چهار عامل توانستند حدود 95/0 کل واریانس برنامه درسی مبتنی بر کارآفرینی را تبیین کنند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که برنامه درسی بر نگرش و دانش کارآفرینی دارای مثبت و اثر معناداری بود، همچنین برنامه درسی بر متغیرهای مهارت ها و توانایی نیز دارای اثر مثبت و معناداری بودند (05/0>P).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش حاضر، یک برنامه درسی مطلوب باید به عوامل دانشی، مهارتی، نگرشی و توانایی توجه نماید و برنامه ریزان نظام درسی باید در طراحی برنامه درسی کتاب کارآفرینی، توجه بیشتری به "ایجاد توانایی کارآفرینی" و "مهارت های کارآفرینی" دانش آموزان داشته باشند.
کلید واژگان: کارآفرینی, برنامه درسی, دوره متوسطهPurposeThe aim of this study was to provide a model of entrepreneurship-based curriculum in secondary school.
MethodologyThe present study was applied in terms of purpose and integrated (qualitative-quantitative) in terms of implementation method. The research population in the qualitative section included experts in the field of entrepreneurship in Alborz province in the academic year 2020-2021, in which 14 people were selected based on theoretical saturation method and purposive sampling. The statistical population of the quantitative section also included all secondary school teachers of Alborz planning and entrepreneurship course in the academic year 2020-21 (266 people). The sample size was determined based on Morgan and Georgian table and 154 people were selected by simple random sampling method. The research tool in the qualitative part was semi-structured interviews and in the quantitative part was a researcher-made questionnaire based on the findings of the qualitative part. To validate the qualitative data, a recoding strategy and reliability were obtained with a coding agreement coefficient of 0.86. For quantitative findings, face validity and reliability were obtained by Cronbach's alpha method of 0.82. For data analysis, in the qualitative part, the content analysis method was used with Maxquda18 software and in the quantitative part with exploratory factor analysis and structural equation modeling with Smart Pls3 software.
FindingsThe findings of the qualitative section showed that there are 56 sub-themes and 5 main themes (entrepreneurial knowledge, entrepreneurial attitude, entrepreneurial skills and entrepreneurial ability) for the entrepreneurship curriculum. The results of exploratory factor analysis also showed that the first factor, ie the creation of entrepreneurial knowledge explains 6.54 of the total variance, the second factor (entrepreneurial attitude) 7.65%, the third factor (entrepreneurial skills) 12.76% and the fourth factor (entrepreneurial ability) 14.65% explained the total variance of entrepreneurship. The results of structural equation modeling also showed that all identified factors have a significant effect. The GOF criterion also showed that the overall fit of the model was at a desirable level.
ConclusionIt can be concluded that a good curriculum should pay attention to the factors of knowledge, skills, attitudes and abilities, and curriculum planners should pay more attention to "creating entrepreneurial ability" and "entrepreneurial skills" in designing the entrepreneurship textbook.
Keywords: Entrepreneurship, Curriculum, high school -
There are many factors that entail avoiding going to physical schools. Then virtual schooling is a challenge nowadays. To respond to ‘What is the curriculum of virtual schools in the second period of secondary school?’ in a mixed exploratory method in this study, the validity and reliability of coding were verified via credibility, dependability, confirmability and transferability criteria. The questionnaire validity was approved by the experts and its reliability by Cronbach’s α of 0.70. The questionnaire was given to 152 high school participant teachers in Khaf. The validity and reliability of the curriculum content, evaluation, learning-teaching flows, presentation strategies, and suitability was verified by factor loading (above 0.50) and significance level (above 1.96); the virtual curriculum components’ coefficient of determination, predictive power of the model, and Goodness of Fit were acceptable. The findings imply the development of an in-depth hardware and software for the required virtual infrastructure across the country.Keywords: virtual schools, Curriculum Design, diverse evaluation, virtual education, interaction
-
هدف این پژوهش، ارایه مدل برنامه درسی کار آفرینی جهت ارتقاء و کسب شایستگی های کارآفرینی دانش آموزان (نمونه پژوهش: مدارس متوسط دوم استان البرز) است. پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، پژوهشی تلفیقی(کیفی-کمی) بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان رشته کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 به تعداد 14 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی نیز شامل کلیه معلمان متوسطه دوم درس برنامه ریزی و کارآفرینی استان البرز در سال تحصیلی 400-1399 (266 نفر) بودند که حجم نمونه بر اساس جدول مورگان و گرجسی 154 نفر تعیین و به صورت روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بر اساس یافته های بخش کیفی بود. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از نرم افزارMaxquda18 و در بخش کمی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart Pls3 استفاده شد. نتایج نشان داد که بخش کیفی 56 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی برای برنامه درسی کارآفرینی وجود دارد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نیز نشان داد عامل اول یعنی ایجاد دانش کارآفرینی 54/6 از واریانس کل را تبیین می کند، عامل دوم (نگرش کارآفرینی) 65/7 درصد، عامل سوم (مهارت های کارآفرینی) 76/12 درصد و عامل چهارم (توانایی کارآفرینی) 65/14 درصد از کل واریانس کارآفرینی را تبیین کردند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد همه عوامل شناسایی شده دارای اثر معناداری هستند. همچنین معیار GOF نیز نشان داد برازش کلی مدل در سطح مطلوبی قرار داشت.
کلید واژگان: شایستگی های کارآفرینی, قصد کارآفرینانه, تسهیم دانش فردی, استاندارد آموزشیJournal of Curriculum Development and Educational Planning Research, Volume:12 Issue: 2, 2022, PP 115 -125The purpose of this study is to present an entrepreneurship curriculum model to promote and acquire entrepreneurial skills of students (case study of secondary schools in Alborz province). The present study was applied in terms of purpose and mixed (qualitative-quantitative) in terms of method. The population in the qualitative section, included experts in the field of entrepreneurship in Alborz province in the academic year 2016-2017 out of whom 14 people were selected via purposive sampling. The population of the quantitative section also included all secondary school teachers in the planning and entrepreneurship course of Alborz province in the same academic year (n= 266). Based on Morgan and Georgian’s table 154 people were selected by simple random sampling. The research tool was semi-structured interviews in the qualitative part and a researcher-made questionnaire based on the findings of the qualitative part in the quantitative part. MAXQDA18 was used to analyze the qualitative data and structural equation modeling with Smart Pls3 was used in the quantitative part. The results showed that there are 56 sub-themes and 5 main themes for the entrepreneurship curriculum. The results of exploratory factor analysis also showed that the first factor, ie creation of entrepreneurial knowledge explains 6.54 of the total variance, the second factor (entrepreneurial attitude) 7.65%, the third factor (entrepreneurial skills) 12.76% and the fourth factor (entrepreneurial ability) 14.65% explained the total variance of entrepreneurship.
Keywords: entrepreneurial competencies, Entrepreneurial Intention, sharing of individual knowledge, educational standard -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 111 (خرداد 1401)، صص 559 -574زمینه
کتاب های درسی منبع اصلی و رسمی انتقال ارزش های جامعه به دانش آموزان بوده و نیروی بسیار قدرتمند در فرآیند شکل گیری نقش های جنسیتی کودکان و نوجوانان محسوب می شوند. در این مقاله باز نمایی جنسیتی و شناسایی ارتباط جنسیت در کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه در ایران مد نظر می باشد .
هدفشناسایی مولفه های اساسی گفتمان جنسیتی در کتب ادبیات فارسی و زبان انگلیسی و علوم اجتماعی دوره دوم متوسطه دبیرستان.
روشتحلیل محتوای کمی و کیفی به صورت ترکیبی می باشد. تحلیل محتوای کیفی متن دروس و تصاویر، انتخاب شده است که در این بخش کیفیت بازنمایی ها مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحلیل محتوای کمی نیز برای مقایسه کمی تعداد تصاویر، اسامی و ضمایر مونث و مذکر مورد استفاده قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق کل کتاب زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه بوده است و با استفاده از میانگین و F و آزمون T نتایج تحقیق بررسی شده است.
یافته هایافته های حاصل از تجزیه و تحلیل کمی، دلالت بر وجود نابرابری و تبعیض جنسیتی در کلیه کتب دوره دوم متوسطه بررسی شده داشته اند. نتایج تحلیل محتوایی کتاب ها نیز حاکی از رویکردی سنتی و کلیشه ای و عدم تناسب و توازن به ویژه در ابراز احساسات عاطفی توجه به هر دو جنس بوده است.
نتیجه گیرینادیده گرفتن واقعیت تربیتی دانش آموزان دختر و عدم بازتاب آن در کتاب های درسی چندان منطقی به نظر نمی رسد. همچنین برای اصلاح شرایط ابتدا باید زمینه ی فرهنگی فراهم آید این پژوهش نشان داد که باز تولید کلیشه های تبعیض آمیز جنسیتی به صورت پنهان و گاه آشکار در کتب آموزشی از طریق تصاویر و متون ادبی صورت می پذیرد.
کلید واژگان: گفتمان جنسیتی, تحلیل گفتمان انتقادی, بافت, زمینه, کتب درسیBackgroundTextbooks have been the main and official source of transmitting the values of society to students and a very powerful force in the process of forming gender roles of children and adolescents. In this study, gender representation and identification of gender relationship in the English language textbook of the second year of high school in Iran is considered.
AimsIdentifying the basic components of gender discourse in Persian and English literature and social science textbooks in the second year of high school
MethodsQuantitative and qualitative content analysis is a combination. Qualitative content analysis of the text of lessons and pictures has been selected, in which the quality of representations has been examined. Quantitative content analysis method is also used to quantitatively compare the number of images, feminine and masculine nouns and pronouns. The statistical population of this research was the whole English language textbook of the second year of high school and the results of the research were examined using the mean, f and t test.
ResultsContent analysis of books has also shown a traditional and clichéd approach and disproportion and balance, especially in expressing emotional feelings of attention to both genders.
ConclusionIgnoring the educational reality of female students and not reflecting it in textbooks does not seem very logical. Also, in order to improve the situation, a cultural background must first be provided. This research showed that the reproduction of sexist discriminatory stereotypes is done covertly and sometimes openly in educational books through images and literary texts
Keywords: Gender Representation, Critical Discourse Analysis, Context, Background, Textbooks -
هدف تحقیق حاضر، طراحی مدل توسعه مدیریت استعداد معلمان دوره اول متوسطه شهرتهران بود.روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی علی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان دوره اول متوسطه شهر تهران به تعداد 2360 بود که با استفاده از فرمول کوکران 331 نفر به صورت نمونه گیری چند مرحله ای و طبقه ای متناسب انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته توسعه مدیریت استعداد معلمان بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مورد تایید سوالات پرسشنامه 81/0 بدست آمد. پایایی (AVE) صاحب نظران قرار گرفت. روایی همگرای پرسشنامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ83/0 بدست آمد. به منظور تحلیل داده های کمی ازمدل معادلات ساختاری با نرم افزار PLS2 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که شایسته گرایی(شایسته گزینی، شایسته پروری،شایسته گماری) از طریق عوامل علی مدیریت استعداد(بلوغ سازمانی و ساختار سازمانی) راهبردهای مدیریت استعداد (آموزش کارکنان، طرح ریزی اجرای مدیریت استعداد، تمرکز زدایی) عوامل زمینه ای (مشارکت معلمان، ساختار نظامند، امکانات آموزشی و استقلال مدارس) تاثیر مثبت و معناداری بر بالندگی سازمانی دارد. شاخص ارتباط پیش بین یا استون-گایسر نیز نشان داد که مدل ساختاری از کیفیت مناسبی برخوردار است.کلید واژگان: آموزش و پرورش, شایسته گرایی, توسعه مدیریت استعداد, مدیریت استعدادThe purpose of this study was to design a model for developing the talent management of junior high school teachers in Tehran. The research method was correlational using causal modeling. The statistical population of this study included 2360 primary school teachers in Tehran, of whom 331 were selected based on the Cochran's formula, using multi-stage and stratified sampling. The data collection tool was a researcher-made questionnaire on teacher talent management development. The face and content validity of the approved questionnaire was 0.81. Convergent validity of the questionnaire was approved by obtaining a Cronbach's alpha coefficient of 0.83. In order to analyze the quantitative data, the structural equation model in PLS2 software was used. Findings showed that competency-orientation (competency-based selection, competency-based education, competency-based appointment) through causal factors of talent management (organizational maturity and organizational structure), talent management strategies (staff training, talent management planning, decentralization), and underlying factors (teacher participation, systematic structure, educational facilities, and school independence) has a positive and significant effect on organizational growth. The Aston-Geiser predictive correlation index or Q 2 also showed that the structural model is of good quality.Keywords: Education, Competency-orientation, Talent management development, Talent Management
-
هدف
هدف از پژوهش حاضر بررسی و اریه مدل پارادایمی توسعه مدیریت استعداد در دوره اول متوسطه آموزش و پرورش شهر تهران بر اساس نظریه داده بنیاد بود.
روش شناسیروش پژوهش از نوع کیفی بود و به این منظور از مصاحبه فردی نیمه ساختار یافته استفاده شد. جامعه حاضر در مرحله کیفی را معلمان نمونه دوره اول متوسطه شهر تهران که در دو سال اخیر در شهر تهران به عنوان معلمان نمونه در زمینه های آموزشی، پژوهشی و فرهنگی انتخاب شدند، تشکیل دادند که با توجه به اشباع نظری و از طریق نمونه گیری هدفمند 18 نفر از این معلمان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار Atlas-Ti تحلیل شدند.
یافته هانتایج تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی حاکی از 12 مقوله کلی بود که در قالب مدل پارادایمی شامل: شرایط علی(تغییرات سیستمی و تغییرات مدیریتی)؛ مقوله محوری (مدیریت حرفه ای فرد در سازمان و مدیریت روانی - ذهنی فرد در سازمان)؛ راهبردهای (اقدامات اجرایی طرح)؛ عوامل زمینه ای (فضاسازی زمینه ای محیطی، ساختاری و نیروی انسانی)؛ عوامل مداخله ای (تغییرات عملکردی و تغییرات ساختاری لازم در مدارس) و پیامد (دستاوردهای شناختی روانی و دستاوردهای علمی آموزشی) فرایند توسعه مدیریت استعداد معلمان در دوره اول متوسطه شهرتهران و روابط بین ابعاد مختلف آن را منعکس می کند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد مدیریت استعداد با تغییرات سیستمی و تغییرات مدیریتی تحقق می یابد.
کلید واژگان: مدیریت استعداد, توسعه استعداد, معلمان, آموزش و پرورش, نظریه داده بنیاد, شهرتهرانPurposeThe aim of this study was to investigate and present a paradigm model of talent management development in the first year of secondary education in Tehran based on the Grounded theory.
MethodologyThe research method was qualitative and for this purpose a semi-structured individual interview was used. The present society in the qualitative stage is the sample teachers of the first secondary school of Tehran who in The last two years in Tehran as exemplary teachers in the fields Educational, research and cultural were selected, formed according to by theoretical saturation and through purposive sampling, 18 of these teachers were selected as a statistical sample. Data were analyzed using Atlas-Ti software.
FindingsThe results of data analysis during three stages of open, axial and selective coding indicated 12 general categories in the form of a paradigm model including: causal conditions (systemic changes and managerial changes); Central category (professional management of the individual in the organization and psychological-mental management of the individual in the organization); Strategies (project implementation measures); Underlying factors (environmental, structural and manpower background space); Interventional factors (functional changes and necessary structural changes in schools) and outcome (psychological cognitive achievements and scientific-educational achievements) reflect the process of developing the talent management of teachers in the first year of high school in Tehran and the relationships between its various dimensions.
ConclusionThe results showed that talent management with systemic changes And managerial changes are realized.
Keywords: Talent Management, Talent Development, Teachers, Education, The Gerounded Theory, Tehran -
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر میزان حضور و استفاده دانشجویان در شبکه های اجتماعی آنلاین بر افت تحصیلی و کاهش زمان مطالعه دانشجویان، خستگی در کلاس و عدم تمرکز برای امتحان و به تبع آن کاهش کیفیت عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی رودهن می باشد. روش با توجه به ماهیت موضوع از بعد هدف کاربردی و بر حسب روش اجرا روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد گرایشات مختلف در علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل می باشند، تشکیل می دهد که مجموعا 301 نفر می باشندبرای نمونه گیری از جدول مورگان استفاده شد و تعداد افراد نمونه 169 نفر برآورد گردید. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده می باشد. پرسشنامه پژوهش به صورت محقق ساخته در غالب 5 متغیر و 21 سوال اصلی و سه سوال دموگرافی است، برای پایایی ابزار از آزمون آلفای کرنباخ استفاده شد نتایج نشان داد اعتبار کل پرسشنامه برابر با 875/0 می باشدکلید واژگان: شبکه های اجتماعی آنلاین, افت تحصیلی, آمادهسازی امتحانThe aim of this study was to evaluate the effect of the presence and use students on the online social network on students' academic performance and reduce study time, Fatigue and lack of concentration to try and consequently reduce the quality of the academic performance of students of Islamic Azad University Branch. The study of the purpose and method based on correlation methods are implemented. The study population included all postgraduate research population included all students of Islamic Azad University Branch in the academic year studying an important loss 94-95 A total of 301 people are up to. Morgan table was used for sampling and sample 169 was estimated. The method is simple random sampling. A self-made questionnaire with 21 questions is in the form of 6 variables, Cronbach's alpha was used for reliability test results showed the validity of the questionnaire is equal to 0/875 and for validity of content validity were used. In analyzing the data according to the normality of the dependent variable regression test was used. The results showed that the use of social networking negative impact on students' focus and leads to fatigue in class, academic failure and lack of time to prepare for exams.Keywords: Online social networks, academic failure, exam preparation
-
از عوامل مهم و تاثیر گذاری که می تواند در کارایی و اثربخشی و در نهایت بهره وری کارکنان ناجا موثر واقع شود و باعث ایجاد سازمانی سالم گردد، توجه به ابعاد و ویژگی های شخصیتی و عمل به باورهای دینی نیروی انسانی سازمان می باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی پنج نوع از ویژگی های شخصیتی (برون گرایی، روان نژندی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن، مسئولیت پذیری) و رابطه آنها در عمل به باورهای دینی کارکنان انجام شده است. این تحقیق از نوع هدف/ کاربردی/ و از نظر ماهیت و روش توصیفی از نوع/ همبستگی/ و با روش میدانی است که در سطح فرماندهی یگانهای ویژه ناجا (شهر تهران) در سال 1393 انجام شده است. برای جمع آوری داده های پژوهش از: 1- پرسشنامه عمل به باورهای دینی (معبد 2- فرم 25 سوالی – دکتر گلزاری) و 2- پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو – فرم کوتاه (NEO- FFI) استفاده گردید و پس از بررسی و تایید روایی و پایایی در بین نمونه مورد بررسی 320 نفر از کارکنان یگان ویژه شهر تهران (222 نفر عملیاتی و 98 نفر اداری) که برابر جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند توزیع گردید.در پایان، داده های به دست آمده با نرم افزار spss با استفاده از روش همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفته و نتایج ذیل حاصل شد: یافته های پژوهش (در سطح 05/0) نشان داد که بین عمل به باورهای دینی و ویژگی های شخصیتی کارکنان رابطه معناداری وجود دارد که در این خصوص رابطه باورهای دینی با ویژگی های شخصیتی نیز حاکی از ارتباط معنادارمنفی بین روان نژندی با باورهای دینی و ارتباط معنادار مثبت برون گرایی، انعطاف پذیری و مسئولیت و دلپذیر بودن با باورهای دینی بود.
کلید واژگان: ویژگی های شخصیتی, عمل به باورهای دینی, شیفتی, اداریThe important and effective agents than can be impressive in afficiency and eventually in police staff,s operation, are paying attention to dimensions and personality traits and practicing of religious beliefs which can create a workable organization. Thus, the present search was to evaluate five personality traits (extroversion, neurosis, flexibility, agreeableness, accountability) in relation to the emplayee,s exercise of religious beliefs. This search aimed to (applications) and the nature and description of the type (correlation) or with special unit police field command level (in Tehran) was conducted in 1393 to collect data for this search: 1- The practice of religious beliefs question naire (Temple 2- form 25 item- doctor Golzari) and 2- The characteristic of the NEO personality Inventory- short form (NEO-FFI) was used, and were distributed after review, approval and lasting between considering sample of 320 person from Tehran special unit employees (222 person, operational and 98 person, administrative) that were chosen according to random sampling and Morgan table.Finally, obtained datas were analyzed with SPSS software using pearson correlation statistics and following results were obtained: Findings of research (at 05/0) showed that the practice of religious beliefs and personality characteristics there is a meaningful relation that in this way the relation of religious beliefs with personality traits were indi cated from the negetive meaningful relation between neurosis with religious beliefs and possitive meaningful relation of extroversion, flexibility and accountabilityand agreeablenes with religious beliefs.Keywords: personality traits, religious practice, administrative
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.