به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

rouhani

  • مرتضی روحانی*، زهره میرجعفری، هاجر رضاپور، جواد مختاری
    مقدمه
    در دهه های اخیر با توجه به ابتلای شمار زیادی از افراد به بیماری دیابت، گرایش به  استفاده از جایگزین های طبیعی برای شیرین کننده ها افزایش یافته است. یکی از مهمترین جایگزین های طبیعی، عصاره گیاه استویا ربادیانا می باشد. در این تحقیق از امواج فراصوت جهت بهینه سازی فرآیند عصاره گیری از گیاه استویا ربادیانا استفاده شد. همچنین روش کروماتوگرافی لایه نازک با عملکرد بالا (HPTLC) به عنوان روشی سریع و دقیق جهت آنالیز کمی عصاره گیری مورد استفاده قرار گرفت. 
    مواد و روش ها
    در ابتدا مناسب ترین حلال برای استخراج عصاره آبی گیاه استویا ربادیانا از بین حلال های آب، مخلوط آب-متانول، متانول، مخلوط آب-اتانول و اتانول انتخاب شده و سپس فرآیند عصاره گیری به روش سوکسله (با مدت زمان های مختلف) و با استفاده از امواج فراصوت (با توان ها و مدت زمان های مختلف) انجام شد و میزان عصاره استخراج شده با این دو روش با یکدیگر مقایسه و نتایج مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که آب نسبت به دیگر حلال ها نتایج بهتری برای استخراج نشان می دهد. سپس فرآیند استخراج به کمک سوکسله و همچنین امواج فراصوت انجام شد. بررسی شرایط زمانی مختلف در سوکسله و شرایط مختلف توانی و زمانی در فراصوت، برتری چشم گیر روش فراصوت را در استخراج استویوزید به مقدار g/mlμ  61/811 در مدت زمان 2 دقیقه و توان 90 واتنسبت به روش سوکسله به مقدار g/mlμ 70/795 در مدت 2 ساعت نشان داد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده از تابش فراصوت در استخراج شیرین کننده از گیاه استویا ربادیانا می تواند به عنوان یک گزینه مناسب برای بهره برداری آزمایشگاهی و صنعتی مد نظر قرار گیرد. مدت زمان استخراج بسیار کوتاه، استفاده از آب به عنوان حلالی بی خطر، مصرف انرژی اندک و عدم نیاز به روش های آماده سازی پیچیده و وقت گیر و همچنین بهره گیری از روش HPTLC به عنوان روشی سریع، ساده و کارآمد برای شناسایی کیفی و کمی از مزایای روش مورد استفاده در این کار تحقیقاتی است.
    کلید واژگان: استویا ربادیانا, امواج فراصوت, عصاره, استویوزید, کروماتوگرافی لایه نازک با عملکرد بالا
    M. Rouhani *, Z. Mirjafari, H. Rezapour, J. Mokhtari
    Introduction
    In the recent decades, the increase in population, decrease in physical activities and consumption of improper food to fulfill the nutritional need have caused various diseases namely diabetes. The extract from the leaves of Stevia Rebaudiana plant might be employed as a natural sugar substitute. The aim of the present study is to employ ultrasound waves to optimize the extraction process from the leaves of Stevia Rebaudiana and use High Performance Thin Layer Chromatography (HPTLC) to analyze the extract.
    Materials and Methods
    Water, water-methanol mixture, methanol, water-ethanol mixture and ethanol was applied for extraction as solvent. The extraction was carried out by soxhlet and ultrasound waves at various times and power condition according to the official procedures.
    Results
    The results indicated that water was the most suitable solvent among the solvents employed. The results also showed that the application of ultrasound with power of 90 W for 2 minutes resulted better extraction (811.61 g/mlμ) as compared to the soxhlet method (795.70 g/mlμ).
    Conclusion
    The present study indicated that ultrasound application might be a suitable, fast and safe method for extraction of Stevioside sweetener from Stevia Rebaudiana.
    Keywords: HPTLC, Stevioside, Stevia rebaudiana, Ultrasound
  • Fereydoun Sharifi, Ali Reza Arab, Amiri *, Abolghasem Kamkar, Rouhani, Ralph, Uwe B&Ouml, Rner
    In the last decades, helicopter-borne electromagnetic (HEM) method became a focus of interest in the fields of mineral exploration, geological mapping, groundwater resource investigation and environmental monitoring. As a standard approach, researchers use 1-D inversion of the acquired HEM data to recover the conductivity/resistivity-depth models. Since the relation between HEM data and model parameters is strongly nonlinear, in the case of dealing with simple 1-D models which the number of model parameters is less than the number of measured data, i.e. overdetermined system, implementation of regularized nonlinear least square methods is a common approach to recover the model parameters. Among the least square methods, Marquardt-Levenberg acts as an integrated optimization algorithm which comprises both the gradient-descent and Gauss-Newton strategies. This algorithm resolves the deficiencies of the slow convergence of gradient-descent and the singularity of the sparse matrix in the Gauss-Newton. Furthermore, involving the line search strategy improves the objective function to ensure that the algorithm converges to the global optimum point. In this research work, we implemented the Marquardt-Levenberg including the backtracking-Armijo line search for HEM data inverse modeling. Moreover, we used a linear filter of the Fast Hankel Transform (FHT) to figure out the forward operator for data simulation. Developing our algorithm via programming using MATLAB, we successfully obtained a resistivity model of layered earth. We employed the algorithm to recover a resistivity model from the HEM data acquired above the Alut region located at the northwest of Iran where is characterized by shear zone structure consisting of chlorite schist, Phyllite/Phyllonite, metamorphosed limestone and dolomite, mylonite and ultra-mylonite rock units. As a result, in accordance with the geological map the study area, we have successfully derived a resistivity-depth section of the subsurface along the HEM flight line and detected plausible shear zone and mylonitic granite as the favorite targets for the orogenic gold mineralization.
    Keywords: HEM, inverse modeling, Marquardt-Levenberg, backtracking-Armijo line search, orogenic gold mineralization
  • عطالله سلطانی *، حمیده روحانی، ابراهیم جهانشاهی

    در تحقیق حاضر، از یک الگوریتم عددی جدید برمبنای ترکیب روش شبکه بولتزمن و نمایه هموار برای بررسی حرکت تعدادی ذره دایره ای شکل درون سیال غیرنیوتنی قانون توانی در جریان برشی استفاده شده است. در ابتدا تغییرات سرعت سیال در مقادیر مختلف اندیس قانون توانی (n) آنالیز گردید و نتایج آن با نتایج عددی به دست آمده از سایر تحقیقات گذشته مقایسه شد. در این تحقیق، برای اولین بار رفتار رئولوژیکی ذرات دایره ای شکل در دو حالت با اندازه یکسان و اندازه های متفاوت که به صورت تصادفی میان دو صفحه موازی در جریان برشی قرار گرفته اند، در محیط غلیظ برشی با استفاده از مدل شبکه بولتزمن مورد بررسی قرار گرفت و ویسکوزیته موثر سوسپانسیون برای عدد رینولدز بین 0.04 و 0.6 و φ بین 0.05 و 0.25 که φ کسر حجمی جامد می باشد، اندازه گیری شد. برای اعتبارسنجی، نتایج ویسکوزیته موثر نسبی با نتایج سایر کارهای گذشته برای سیال نیوتنی مقایسه شد و هماهنگی خوبی بین آنها مشاهده گردید.

    کلید واژگان: سیال قانون توانی, جریان برشی, روش شبکه بولتزمن, روش نمایه هموار, رئولوژی
    H. Rouhani, A. Soltani *, E. Jahanshahi

    In the present work, we offer a novel numerical algorithm based on the lattice Boltzmann method (LBM) to consider the motion of many circular particles in a non-Newtonian power law fluid in Couette flow and it is combined with the smoothed profile method which explains the movement of particles. At first, the velocity variation of shear-thickening has been analyzed and the results was compared with the numerical results of the previous works. The present study is a first report, which investigate flow behavior of circular particles with the same and different size in power law medium in Couette flow on the LBM framework. The effective viscosity of a particulate suspension that are placed randomly inside two parallel walls is considered for 0.04

    Keywords: Power-law fluid, Couette flow, Lattice-Boltezmann method, Smoothed profile method, Rheology
  • سیامند فتحی بایزیدآباد، علیرضا عرب امیری*، ابوالقاسم کامکار روحانی، اندیشه علی مرادی

    پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجش ازدور و ژئوفیزیک در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهه های اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجنده استر (ASTER) و داده های ژئوالکتریکبه منظور پی جویی ماده معدنی طلا به طور غیرمستقیم، پهنه بندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانه زایی منطقه و شناسایی بخش های پنهان کانی زایی در محدوده معدن طلای زرشوران در شمال شهرستان تکاب در استان آذربایجان غربی، استفاده شد. به این منظور از انواع روش های پردازش تصویر مانند نسبت گیری باندها (Band Ratio)، تحلیل مولفه های اصلی (PCA)، روش پیش بینی خطی باند (LS-Fit)، روش نقشه بردار زاویه طیفی (SAM) و روش طبقه بندی بیشترین شباهت (ML) روی تصاویر ASTER، به منظور پهنه بندی نواحی دگرسانی استفاده شد. همچنین عملیات برداشت داده های IP و مقاومت ویژه، در طول 17 پروفیل موازی با آرایش قطبی-دوقطبی (Pole-dipole) برای شناسایی محل های پنهان کانی سازی طلا در عمق در محدوده انجام شد. داده های برداشتی با مدل سازی معکوس دوبعدی و سه بعدی هموار، مدل سازی شدند؛ که نتایج حاصل از آن ها به کمک اطلاعات زمین شناسی و حفاری های انجام شده در منطقه منجر به شناسایی زون های کانی سازی طلا و تعیین وضعیت کانسار به صورت سه بعدی شد. به طورکلی و با توجه به بررسی های صحرایی و همچنین مقایسه نتایج حفاری تعدادی از گمانه های اکتشافی و حدود تغییرات مقاومت ویژه و شارژپذیری در مقاطع می توان گفت که شدت شارژپذیری تقریبا در تمامی پروفیل ها قابل قبول بوده و مطالعات ژئوفیزیک به روش قطبش القایی و مقاومت ویژه در این محدوده واحدهای زمین شناسی موجود را کامل از هم تفکیک کرده و اطلاعات مفیدی از شرایط عمقی محدوده در اختیار گذاشته است؛ که در مطالعات اکتشافی آینده بسیار موثر خواهد بود. در حالت کلی زون کانی سازی موجود در قسمت میانی محدوده گسترده شده و تا آخرین پروفیل برداشت شده ادامه پیدا کرده است؛ که نواحی با بارپذیری بالا در بین واحدهای آهکی مستعد مطالعات تفصیلی تر هستند. درنهایت نقاط بهینه جهت حفاری اکتشافی پیشنهاد گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده همزمان از تصاویر دورسنجی و ژئوفیزیک می تواند به بهبود نتایج حاصل کمک کند. به همین دلیل استفاده از روش های یادشده برای دسترسی به نتایج مناسب تر و با دقت بیشتر و برای انطباق نتایج داده ها باهم ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: استر, نقشه بردار زاویه طیفی, پیش بینی خطی باند, قطبش القایی, مقاومت ویژه, طلای زرشوران
    Siamand Fathi Bayazidabad, Alireza Arab, Amiri*, Abolghasem Kamkar, Rouhani, Andisheh Alimoradi
    Summary

    In this study, processing and interpretation methods in remote sensing such as visual and spectral analysis have been performed on the ASTER (advanced spaceborne thermal emission and reflection radiometer) data from Zarshuran gold area, and as a result, the alteration zones in the area have been identified. Then, the results of two-dimensional and three-dimensional modeling of Induced Polarization (IP) and resistivity data, using geological information, alteration and mineralization from the core drilling have been interpreted. Eventually, optimal locations for exploratory drilling have been proposed.

    Introduction

    Development of advanced tools in remote sensing and geophysical exploration during recent decades indicates the necessity and importance of these tools in industry. In this paper, ASTER sensor imagery and geoelectrical data have been used in order to determine alteration zones, analyze mineralization system and identify the hidden mineralization in Zarshuran gold mine located in the north of the city of Takab, northwest of Iran. For this purpose, a variety of imageprocessing methods are used. IP and resistivity methods have an important role for exploration of metallic ore deposits. To achieve good results from these methods as well as minimizing the noise in the study area, it is necessary to select appropriate electrode array type for carrying out IP and resistivity surveys. For this purpose, IP and resistivity field operations over 17 parallel survey lines using the pole-dipole array have been made to identify the location of goldmineralization in the area.

    Methodology and Approaches

    In order to identify alteration zones, image processing methods such as BR (band ratio), PCA (principal component analysis), LS-Fit (linear band prediction) and SAM (spectral angle mapping) using ENVI software were applied on the ASTER images from the study area. After collecting IP and resistivity data in the area, two-dimensional and threedimensional smooth inverse modeling were carried out on the data using Res2dinv and Res3dinv software packages, and for better visualization, the results were demonstrated in Voxler and Rock Works software packages.

    Results and Conclusions

    Identification of alteration zones in the study area using remote sensing and image processing methods, and interpretation of the geophysical inverse modeling results using geological and drilling information in the area have been led to the identification of gold mineralized zones or deposits in three-dimensional form. Eventually, based on the whole results, optimal locations for exploratory drilling have been proposed. An outcome of this research is that applying both the remote sensing and geophysics data can be led to improve the accuracy of the results. As the obtained geophysical anomalies at the end of some survey lines have been open, therefore, it is suggested to continue geophysical operations at the end of these survey lines. For better display of gold mineralization, it is also recommended to carry out geophysical operations on a number of survey lines perpendicular to main parallel survey lines. As the acquired considerable IP values in the study area can be due to metallic minerals as well clay minerals, therefore, it is recommended that some samples to be taken from drillings or excavations in the area, and then, to be analyzed by x-ray diffraction (XRD) equipment to determine the amount and type of possible metallic or clay minerals in the samples.

    Keywords: ASTER, Spectral Angle Mapping, Linear Band Prediction, Induced Polarization, Resistivity, Zarshuran Gold Area
  • ابوالقاسم کامکار روحانی، سید رضا قوامی ریابی، امین روشن دل کاهو، سمیه زمان پور*
    توزیع فضایی پارامترهای پتروفیزیکی در مخازن، یکی از مهم ترین عوامل موثر در توصیف مشخصات مخزن است. واحدهای جریان بخش پیوسته ای از یک حجم خاص مخزن است؛ که در آن خواص زمین شناسی و پتروفیزیکی یکسان هستند. بر این اساس، پیش بینی دقیق واحدهای جریان یک کار عمده برای رسیدن به توصیف پتروفیزیکی قابل اعتماد از یک مخزن است. معمولا در مخازن ارتباط ساده ای بین تخلخل و تراوایی وجود ندارد، بنابراین تعیین واحدهای جریان هیدرولیکی روشی مناسب برای بررسی و ارزیابی رابطه تخلخل- تراوایی در مخازن هیدروکربوری است. مفهوم واحدهای هیدرولیکی برای تقسیم بندی مخزن به واحدهای پتروفیزیکی مجزا استفاده می شود. هر واحد جریان دارای یک مقدار شاخص زون جریان منحصر به فرد است. در این مطالعه به منظور ارائه رابطه تخلخل- تراوایی، ابتدا واحدهای جریان هیدرولیکی با روش های شاخص زون جریان و رخساره های الکتریکی در سه چاه میدان مورد مطالعه، تعیین شد. سپس رابطه میان تخلخل و تراوایی در هریک از این واحدها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان دهنده تعداد یکسان واحدهای جریان هیدرولیکی در هر دو روش می باشند. با این حال تعداد واحدهای جریان هیدرولیکی در یک چاه متفاوت از دو چاه دیگر به دست آمده است. نتایج حاصل از بررسی رابطه تخلخل- تراوایی در چاه های مورد مطالعه با استفاده از دو روش فوق حاکی از ضریب همبستگی بالاتر بین تخلخل و تراوایی در روش شاخص زون جریان نسبت به روش رخساره های الکتریکی بوده است. با این حال، تعیین واحدهای جریان هیدرولیکی در روش رخساره های الکتریکی حتی در حالتی که داده های تخلخل و تراوایی در دسترس نیستند، به کمک نگارهای چاه پیمایی امکان پذیر بوده است.
    کلید واژگان: پارامترهای پتروفیزیکی, تراوایی, واحدهای جریان هیدرولیکی, شاخص زون جریان, رخساره های الکتریکی
    Somayeh Zamanpour*, Abolghasem Kamkar, Rouhani, Seyed Reza Ghavami, Riabi, Amin Roshandel Kahoo
    Summary
    The spatial distribution of petrophysical parameters in reservoirs is one of the most important factors for reservoir characterization. A Flow unit is a continuous part of a specific volume of the reservoir in which its geological and petrophysical properties are alike. Therefore, accurate prediction of the flow units in a reservoir is a great task to reliably achieve petrophysical description of the reservoir. Normally, there is no simple relationship between porosity and permeability in reservoirs, thus, a proper method to evaluate the permeability - porosity relationship in hydrocarbon reservoirs is to determine hydraulic flow units. To present the permeability - porosity relationship in this paper, first, the hydraulic flow units in three wells of the hydrocarbon field under study were determined using the methods of flow zone indicator (FZI) and electrofacies, and then, the permeability - porosity relationship in each of the hydraulic flow units was investigated. The results indicate the same number of hydraulic flow units obtained by both methods. However, higher correlation coefficient is obtained for the permeability - porosity plot using FZI method compared to electrofacies method. Moreover, hydraulic flow units can be determined using electrofacies method from well logs even if porosity and permeability data are not available.
    Introduction
    Due to the heterogeneity of some reservoirs in macroscopic and microscopic dimensions, providing a detailed description of petrophysical properties of the reservoirs requires sufficient information about heterogeneity of the reservoirs. Determination of petrophysical properties is significant for exploration, production and management of hydrocarbon reservoirs A flow unit, is a specific volume of a reservoir that contains one or more lithological properties of reservoir, and may be in contact with other flow units. It is necessary to have the accurate prediction of flow units for modeling the reliable petrophysical reservoirs. In this research, conducted in three wells of a hydrocarbon field in south of Iran, hydraulic flow units are obtained using different methods, and then, permeability - porosity relationship in each of the hydraulic flow units is investigated.
    Methodology and Approaches
    In this research, to present permeability - porosity relationship, we, first, determine hydraulic flow units using FZI and electrofacies methods in three wells of the study field, and then, obtain and analyze permeability - porosity relationship in each of the hydraulic flow units.
    Results and Conclusions
    The results of this study have showed that equal number of hydraulic flow units is obtained from both FZI and electrofacies methods. However, the number of hydraulic flow units in one of wells is determined to be different from the other two wells. Furthermore, the obtained permeability - porosity relationship using the aforementioned methods in the hydrocarbon field, indicates that the FZI method establishes this relationship with higher correlation coefficient in comparison with the electrofacies method. However, even if the porosity and permeability date are not available, determination of hydraulic flow units from well logging data using the electrofacies method is possible.
    Keywords: Petrophysical Parameters, Permeability, Hydraulic Flow Units, Flow Zone Index, Electrofacies
  • محمد گرگیج جاسکی، مازیار یحیوی*، کیومرث روحانی قادیکلایی، علیرضا سالارزاده
    نیتروژن به عنوان یکی از عناصر مهم موثر بر متابولیسم لیپید و پروتئین در ریزجلبک ها شناخته شده است. در این پژوهش به منظور بهینه سازی میزان زیتوده جلبک Spirulina platensis و همچنین میزان پروتئین آن، از منابع مختلف نیتروژنی همچون KNO3،NH4NO3 و اوره استفاده گردید. جلبک اسپیرولینا در محیط کشت زاروک محتوی منابع مختلف نیتروژن در ارلن های 3 لیتری محتوی 5/2 لیتر آب دریای استریل شده تحت شرایط یکسان با درجه حرارت °C25-22، شوری ppt 30، قلیائیت 8 و دوره نوریh 12:12 (تاریکی: روشنایی) کشت گردید. مطابق با نتایج، جلبک اسپیرولینا بطور موفقیت آمیزی در محیط کشت زاروک حاوی منابع مختلف نیتروژنی رشد نمود و با وجودیکه بیشینه زیتوده جلبکی در محیط کشت حاوی NH4NO3 بدست آمد، ولی اختلاف معنی داری با سایر منابع نیتروژنی نشان نداده است (05/0
    کلید واژگان: نیتروژن, پروتئین, زیتوده, ریزجلبک, Spirulina platensis
    M. Gorgij, M. Yahyavi*, K. Rouhani, A.R. Salarzadeh
    Nitrogen is known to have a strong influence on the metabolism of lipids and protein in various microalgae. In the present study, the production of S. platensis was optimized in terms of biomass and protein by using different Nitrogen sources as NH4Cl, NH4NO3 and Urea. S. platensis was grown in Zarrouk’s medium in a 3000 ml Erlenmeyer flask, in which the NaNO3 was replaced by NH4Cl, NH4NO3 and Urea with concentrations of 0.010, 0.025 and 0.050 M. Cultures were incubated at temperature of 30oC, salinity of 25 ppt and initial pH of 9.5 under 12/12 hour light-dark photo period with normal white light. The results clearly showed that S. platensis successfully cultivated by using different Nitrogen regimes, and though the maximum biomass was produced in medium containing NH4NO3, but there is not significant differences between treatments (p>0.05). The maximum protein content was obtained in culture containing NH4NO3 followed by NH4Cl and KNO3, and there is not significant differences between treatments (p>0.05). Moreover, in all S. platensis cultures, increasing in nitrogen concentrations, led to an increase in maximum biomass and protein content. The chl. content increased with increasing Nitrogen concentrations in all treatments and relatively high values (9.18 µg/ml) were found with KNO3 as a Nitrogen source at 14th day of culturing period. Overall, though the results of present study clearly showed no significant differences between treatments, but using of NH4NO3 could have relatively more effectiveness than the other Nitrogen sources.
    Keywords: Nitrogen, Protein, Biomass, Spirulina platensis
  • A. Rouhani, M. Bashiri *, R. Sahraeian
    In this paper, a green transportation location problem is considered with uncertain demand parameter. Increasing robustness influences the number of trucks for sending goods and products, caused consequently, increase the air pollution. In this paper, two green approaches are introduced which demand is the main uncertain parameter in both. These approaches are addressed to provide a trade-off between using available trucks and buying new hybrid trucks for evaluating total costs beside air pollution. Due to growing complexity, a Lagrangian decomposition algorithm is applied to find a tight lower bound for each approach. In this propounded algorithm, the main model is decomposed into master and subproblems to speed up convergence with a tight gap. Finally, the suggested algorithm is compared with commercial solver regarding total cost and computational time. Due to computational results for the proposed approach, the Lagrangian decomposition algorithm is provided a close lower bound in less time against commercial solver.
    Keywords: Lagrangean Decomposition, Robust Optimization, Chance Constraint, Green Transportation Location Problem, Mixed Integer Programming
  • نرگس کاوندی، حبیباللهدهقان *، محسن شریف روحانی
    مقدمه
    مطالعات خطر و عملیات (Hazard and operability study یا HAZOP) و شناسایی مخاطرات جهت مدیریت خطر و افزایش سطح ایمنی در ایستگاه های تقلیل فشار گاز شهری ضروری می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی مخاطرات فرایندی ایستگاه تقلیل فشار گاز و ارایه راهکارهای فنی و مدیریتی جهت کاهش آن ها بود.
    روش ها
    این مطالعه در دو ایستگاه تقلیل فشار گاز استان اصفهان صورت گرفت. ابتدا تیم HAZOP تشکیل شد و با توجه به نظرات اعضای تیم، فرایند تقلیل فشار گاز به پنج گره اصلی «ورودی گاز، ورودی فیلتر، فیلتر، گرمکن، رگلاتور و بودارکننده» تقسیم گردید. شاخص های عملیاتی، حد طراحی و انحرافات احتمالی مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز برگه های کاری HAZOP از طریق مراجعه به کتب، دستورالعمل های عملیاتی، دفتر گزارش روزانه و مصاحبه با مهندسان و اپراتورهای ایستگاه جمع آوری شد.
    یافته ها
    انحرافات در گره مسیر ورودی گاز و فیلتر شامل شاخص های فشار، شدت جریان، درجه حرارت و خوردگی و در گره گرمکن شامل انحرافات در جریان گاز، درجه حرارت گاز، دمای هیتر، فشار گاز و خوردگی بود. در گره مطالعاتی رگلاتور، انحرافات در فشار گاز قبل و بعد از رگلاتور، خوردگی، خرابی پایلوت رگلاتور و عدم حساسیت پایلوت به فشار پایین دست تعیین گردید. در گره مطالعاتی واحد بودارکننده نیز انحرافاتی در میزان تزریق ماده بودارکننده، جریان گاز، فشار، سرعت و میزان بو مد نظر قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه HAZOP، علل و پیامدهای ناشی از انحراف شاخص های عملیاتی در پنج گره ایستگاه تقلیل فشار گاز شناسایی گردید و اقدامات پیشگیرانه و اصلاحی آن ها همچون تعمیرات پیشگیرانه و زمان بندی شده، بازرسی مداوم خط لوله انتقال، تهیه یک برنامه زمان بندی شده برای بازرسی تجهیزات از نظر خوردگی و بازرسی و بازنگری در طراحی مورد تاکید قرار گرفت.
    کلید واژگان: کنترل خطر, مطالعات عملیات و خطر, ایستگاه تقلیل فشار گاز, گاز طبیعی, ایران
    Narges Kavandi, Habibollah Dehghan*, Mohsen Sharif, Rouhani
    Background
    Hazard and operability studies (HAZOP) are necessary for risk management and safety enhancement at municipal gas depressurization stations. The present study was performed to identify operational hazards at gas depressurization station and propose technical and management solutions for attenuating them.
    Methods
    This study was performed in two gas depressurization stations in Isfahan Province, Iran. For this purpose, firstly, HAZOP team was built, and based on the team members’ opinions, five principal nodes were identified across the gas depressurization process: gas inlet, filter inlet, filter, heater, regulator, and odorizer. Operational parameters, design limit, and possible deviations were investigated. Required information for HAZOP worksheets were gathered by referring to textbooks, operational procedures, daily report book, and interviews with engineers and operators working at the stations. Findings: Deviations in pressure, flow intensity, temperature and corrosion at the gas and filter inlet nodes, and also those in gas flow, gas temperature, heater temperature, gas pressure, and corrosion at the heater node were determined. At the regulator node, deviations in gas pressure at upstream and downstream of the regulator, corrosion, regulator pilot, and insensitivity of the pilot to the pressure at downstream were evaluated. Finally, deviations in injection rate of odorant, gas flow, pressure, and velocity, and odor intensity were considered at the odorizer node.
    Conclusion
    In this HAZOP study, causes and effects of deviations in operational parameters at five nodes in gas depressurization station were identified, and preventive and corrective actions were emphasized, such as preventive and timely maintenance, consistent inspection of pipelines, preparing a well-scheduled plan for inspecting the equipment in terms of corrosion, inspection, and design revision.
    Keywords: Hazard control, HAZOP, Gas depressurization station, Natural gas, Iran
  • کیانوش سلیمانی، علیرضا عرب امیری، ابوالقاسم کامکار روحانی، محمود شمس الدینی نژاد *، فرجاللهمومنی
    در این پژوهش به بررسی کارایی روش سونداژزنی ژئوالکتریکی در تشخیص لایه معدنی در ذخایر بوکسیت کارستی دارای توپوگرافی شدید سطح زمین پرداخته می شود. بدین منظور 21 سونداژ ژئوالکتریکی در کنار نقاط حفاری شده در یکی از ذخایر بوکسیت جاجرم در طول یک خط، طراحی و برداشت گردید. داده های برداشت شده نخست به وسیله منحنی های استاندارد تفسیر شده و سپس نتایج حاصله به عنوان مدل اولیه به وسیله نرم افزارIX1D ، مدل سازی یک بعدی شد. نتایج مدل سازی یک بعدی، وجود حداقل چهار لایه ژئوالکتریکی را در منطقه مورد بررسی نشان می دهد. جهت درک بهتر و جامع تر، این نتایج به صورت یک مقطع دوبعدی نشان داده شد. بررسی نتایج وارون سازی یک بعدی نشان داد که به دلیل تباین کافی مقاومت ویژه بین بوکسیت و سنگ کف دولومیتی، تشخیص کمر پایین لایه معدنی ممکن است؛ اما از آنجایی که اختلاف مقاومت ویژه بوکسیت کائولنی با لایه های بالایی آن اندک است؛ تشخیص کمر بالای ماده معدنی و در نتیجه تعیین ضخامت لایه معدنی مشکل است. به منظور بررسی صحت و دقت نتایج حاصل از برداشت های ژئوفیزیکی در محدوده معدنی، این نتایج با نتایج حاصل از حفاری های اکتشافی در منطقه مذکور مورد مقایسه قرار گرفتند. در این مقایسه مشخص شد 5 سونداژ دارای خطای تخمین بالای 50 درصد، 10 سونداژ خطای تخمین بین 10 تا 30 درصد و 6 سونداژ خطای تخمین کمتر از 10 درصد دارند. ضریب همبستگی رتبه ای کندال تائو بین تخمین عمق لایه ها به روش ژئوالکتریکی و عمق به دست آمده از حفاری، مقدار 0. 486 به دست آمد؛ که نشان دهنده همبستگی نسبتا خوبی بین عمق تشخیص کنتاکت دولومیت و بوکسیت در تفسیر نتایج سونداژ و نتایج حاصل از داده های حفاری اکتشافی در منطقه است.
    کلید واژگان: ژئوالکتریک, مدل سازی, بوکسیت کارستی, حفاری, مقاومت ویژه
    Kianoush Soleimani, Ali Reza Arab, Amiri, Abolghasem Kamkar, Rouhani, Mahmoud Shamsaddini Nejad*, Farajollah Momeni
    Summary: In this research, the efficiency of electrical sounding method in recognizing the mineral layer in karstic bauxite deposits having coarse topography is investigated. For this purpose, 21 electrical sounding locations beside drilled points along a survey line in one of Jajarm bauxite deposit have been designed and surveyed. First, the acquired data have been interpreted using standard curves, and then, the obtained results have been modelled by IXID software. Because of enough resistivity contrast between the bauxite and dolomite bed rock, the recognition of basement is possible. Despite this, due to low resistivity contrast between the bauxite and upper layers, the recognition of upper layers, and thus, determination of the bauxite layer thickness is difficult. In order to investigate the accuracy of the results of the geoelectrical surveys in the mineralized area, these results were compared with the results of exploration drilling in the study area. After comparison, it was identified that estimation error of the results of 5 sounding locations were above 50%,, estimation error of the results of 10 sounding points were between 10% and 30%, and estimation error of the results of 6sounding locations was less than 10%. Kendall rank correlation coefficient between estimated depth of basement by geoelectrical method and the achieved depth of drilling results was 0.486 that revealed a good correlation between contact of recognized dolomite depth and bauxite from the interpretation of sounding results and from the results of drilling data in the study area.

    Introduction: Bauxite exploration methods like exploration of most of minerals have divided into direct and indirect methods. Different drilling methods such as borehole drilling, core drilling and trench drilling are different kinds of direct methods, which are expensive and taking very much time. Among indirect exploration methods, we can refer to geophysical methods, which their applications are spreading because they are cheaper and faster, i.e. have higher operation speed. The major question of this research is whether electrical resistivity method is effective in bauxite exploration or not? and also, how much is the accuracy of modeling results and interpretation of electrical sounding surveys in determination of the depth and thickness of bauxite layer in the study area?

    Methodology and Approaches: In this research, resistivity method has been used for recognition of bauxite layer in Jajarm bauxite mine. After preliminary studies and inspection of Jajarm bauxite mine, one part of that area has been selected as an area for planning and acquisition of geoelctrical surveys. This area has coarse topography that limits the planning of survey network. Finding the depth and thickness of the bauxite layer is the purpose of this research. As the resistivity in vertical direction changes more than resistivity in horizontal direction in the area, vertical changes in resistivity represent the properties of bauxite layer in the vertical direction, and thus, the Schlumberger electrode array was used for geoelectrical sounding surveys. The distance between successive sounding points in survey lines according to exploration boreholes was considered 25 meters. Geological and exploration reports as well as the positions of the bauxite outcrops show the dip of bauxite layers. Considering this point, 21 electrical sounding points having 25 m distances from each other were surveyed. In this research, first, electrical sounding data were interpreted by standard curves, and then, the achieved results as the primary model were modeled by IXID software. Kendall rank correlation coefficient between estimated depth of basement as a result of modeling electrical sounding data and the achieved depth of drilling results was 0.486 that revealed a good correlation between the basement depth from the interpretation of sounding results and from the results of drilling data in the study area.

    Results and Conclusions: Five geoelectrical layers have generally been recognized in the study area as a result of the interpretation of all the acquired electrical sounding data, and also, the geological evidences from the area. Insufficient resistivity contrast between the bauxite unit and its overlying layer cause that these two units cannot be separable, and thus, determination of the thickness of the bauxite layer using geoelectrical method seems to be difficult. Although there is sufficient resistivity contrast between the bauxite unit and its underlying karstic dolomite basement, the estimated contact depths between these two layers from the interpretation of sounding data in 5 sounding locations, based on the drilling results in these locations, are not acceptable because of artificial noises from different human factors such as drilling equipment, drilling debris and other human installation, and also, because of geological noises such as varying thickness and dip of soil and rock layers and the existence of coarse topography in the study area. In general, based on the obtained results from the interpretation of the electrical sounding data, we can say that the accuracy of the geophysical method in estimation of subsurface information in this research is acceptable. We can also conclude that the geoelectrical method in the estimation of bauxite and basement layers has high accuracy.
    Keywords: Geoelectric , Modeling , Karstic Bauxite , Drilling , Resistivity
  • P. Kasmaei, N. Rouhani, Tonekaboni *, A. Ashouri, P. Mirzajanzade, M. Nasirzade, M. Jahangir Blourchian
    Aims: Pre-adolescence is an essential time for the formation and stability of behaviors. The aim of this study was to determine the correlated factors with nutritional behaviors in elementary school students.
    Instrument and
    Methods
    In descriptive-analytic study, 300 fifth-grade elementary schools students of Talesh and Fouman cities of Guilan Province, Iran were selected using the random cluster method, in 2017. Data were collected by researcher-made questionnaire. The one way analysis of variance, two independent samples t-test, Spearman correlation coefficient, and SPSS 21 software were used. Findings: There was no significant relationship between demographic characteristics and nutritional behaviors (p>0.05) but father's education level had a significant reverse correlation with barriers (r=-0.147; p<0.05). The most important barriers of having breakfast during the week in school were lack of appetite and adequate time, and on vacation, was to be alone. Barriers were disliked milk, embarrassment of taking bread and cheese as a snack, and the lack of fruits and vegetables at home (p<0.05). The important cues to action were mothers (76.5%), fathers (44.5%) and then health workers and teachers, respectively.
    Conclusions
    Barriers play an important role in nutritional behaviors. The most important barriers of having breakfast during the week in school are lack of appetite and adequate time, and on vacation, being alone.
    Keywords: Nutrition, Behavior, Schools, Students
  • مهسا تقی زاده مازندرانی، زهرا رنجبر *، شهره روحانی، مریم رنجبر
    این پژوهش الکتروبرنشانی نانوذرات دی اکسید تیتانیم، از پراکنه های آبی را مورد بررسی قرار می دهد. اثربخشی استفاده از لایه نشانی به این شیوه در فناوری های گوناگون، به شدت وابسته به نوع ترکیب، ریخت شناسی و شاخصه های ساختاری و فرآیندی است، این موارد مستقیما در ارتباط با روش آماده سازی و شرایط لایه نشانی (برای مثال چگالی جریان، نوع سطح، pH، غلظت یون، اندازه و کیفیت نانو ذرات، اختلاط الکترولیت و غیره) می باشد. بررسی اثر چگالی جریان بر میزان جذب ماده رنگزا روی سطح لایه تیتانیای الکتروبرنشانده و امکان سنجی جهت افزایش بازده تبدیل انرژی سلول های خورشیدی حساس شده با ماده رنگزا، از اهداف عمده در پیشبرد این پژوهش بوده است. لایه نیمه رسانا تحت شرایط مختلف ولتاژ و جریان به روش الکتروبرنشانی تهیه شد و پس از آن جذب سه ماده رنگزا بر پایه روتنیم بر سطح لایه نیمه رسانا بررسی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد تغییر چگالی جریان سبب افزایش ضخامت لایه نانوتیتانیای الکتروبرنشسته بر روی الکترود شده است و این تغییرات وابسته به افزایش بازده نشست نانو ذرات تیتانیا می باشد. مقایسه سه ماده رنگزا N719،N455-PF6 و P1نشان می دهد که N455-PF6 نسبت به دو ماده رنگزای دیگر، رفتار خطی و تکرارپذیرتری با افزایش جریان نشان داده است.
    کلید واژگان: چگالی جریان, الکتروبرنشانی, سلول های خورشیدی حساس شده با مواد رنگزا, نانوذرات دی اکسید تیتانیم, جذب
    M. Taghizadeh Mazandarani, Z. Ranjbar *, Sh. Rouhani, M. Ranjbar
    Electrodeposition of nano titania from aqueous dispersion has been studied. Properties of The electrodeposited layer are related to nanoparticle type, morphology, structure and process characteristics. These properties are directly affected by preparation method and electrodeposition parameters such as current density, substrate type, pH, ionic concentration, size, type of nanoparticles, electrolyte mixing, etc. Characteristics of nano titania could affect the conversion efficiency of DSSC (Dye Sensitized Solar Cell) significantly. Electrodeposition is a good candidate for applying nano titania as a semi-conductor. In this study the effect of electrodeposition current density on the adsorption of different types of dyes on electrodeposited nano titania in a DSSC has been studied. N455-PF6 showed more dye adsorption on the electrodeposited nano titania. The increasing current density, the raising nano titania thickness and deposition yield. Comparing three types of dyes (P1, N455-PF6, N719) showed that N455-PF6 represented a linear and reproducible absorption by increasing current density.
    Keywords: Current density, Electro deposition (ED), Dye-sensitized solar cell (DSSC), TiO2 Nanoparticles, Absorption
  • مرجان بهلکه، ابوالحسن فتح آبادی، حامد روحانی، سید مرتضی سیدیان
    انتظار می رود تغییر اقلیم با تغییر مقدار و توزیع زمانی بارش سبب تغییر احتمال خشکسالی و ترسالی ها در بعضی مناطق شود. این اثرات در مناطقی مانند استان گلستان با اقلیم های متفاوت، بارزتر است. در این پژوهش به منظور بررسی پیامدهای تغییر اقلیم در دو ایستگاه باران سنجی با اقلیم متفاوت، اقدام به تجزیه و تحلیل شدت، تداوم و فراوانی ترسالی ها و خشکسالی ها دردوره پایه (1986-2005) و آینده شد. با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی SDSM با در نظر گرفتن مدل گردش عمومی جو بر اساس گزارش پنجم هیئت بین الدول (AR5) و سناریوهای انتشار 6/2RCP، 5/4RCP و 5/8RCP، سری های زمانی بارش در دوره آینده اول (2031 تا 2050) و دوره آینده دوم (2051 تا 2070) پیش گویی شد. بعد از اطمینان از کارایی مدل در بازتولید داده های بارش در دوره پایه، مقادیر شاخص های بارش استاندارد و بارش استاندارد نسبی در پنجره های زمانی مختلف محاسبه و با شمارش تعداد ماه های طبقات ترسالی و خشکسالی و همچنین استفاده از زنجیره مارکف مرتبه اول، ویژگی های خشکسالی آینده نسبت به دوره پایه مقایسه گردید. نتایج نشان داد که در دو ایستگاه ارازکوسه و تمر احتمال خشکسالی ها در آینده افزایش می یابد. همچنین، با افزایش پنجره زمانی بارش استاندارد، تداوم تمام طبقات تحت هر سه سناریو افزایش پیدا خواهد کرد. از طرف دیگر با افزایش پنجره زمانی شاخص استاندارد از شدت ترسالی ها و خشک سالی های کاهش می یابد، در صورتی که تداوم آن ها افزایش می یابد.
    کلید واژگان: تغییر اقلیم, ریز مقیاس نمایی, SDSM, شاخص SPI, زنجیره مارکف, خشکسالی
    M. Bahlake, A. Fathabadi, H. Rouhani, S. M. Seyedian
    As a result of global warming a significant change in wet and dry spells pattern is expected. These variations would be more significant in regions with diverse climates like Golestan province, Iran. In this research, the impact of climate change on the frequency and intensity of droughts are assessed using Standardized Precipitation Indices (SPI) in two raingauges stations namely Arazkuse and Tamar. The rainfall data for baseline period (1986-2005) for both stations were collected and examined. The projections of rainfall amount for two future periods, 2031–2050 and 2051–2070, obtained from the Coupled Model Intercomparison Project Phase 5 (CMIP5) outputs were downscaled under three representative concentration pathway (RCP2.6, RCP4.5 and RCP8.5), using the statistical downscaling model (SDSM). After evaluation of skill of WG model in simulation of historical rainfall data, SPI and relative SPI values in different time steps were calculated. Then by using first-order Markov chains drought characteristics during baseline and future period were compared. The results showed that probability of droughts in the future in both Tamar and Arazkuse stations, would increase. With increasing SPI time scale, duration of all drought classes is projected to decrease in the future under all three RCP scenarios.
    Keywords: Climate change, Downscaling, SDSM, Markov chain, SPI Indices, Drought
  • M. Hosseinnezhad *, S. Moradian, K. Gharanjig, Sh. Rouhani, M. Ataeefard
    In this paper we studied preparation of working films of dye-sensitized solar cells using screen printed method. The organic dye based on phenoltiazine with cyanoacrylic acid as the electron donor group utilized as photosensitizer. Fluorine-doped thin oxide FTO coated glass is transparent electrically conductive and ideal for use in dye-sensitized solar cells. FTO glass was coated by screen printed method and investigated the effect of fabrication´s parameters. The influence of the squeegee printing angle of 37°, 55° and 65° on the dye-sensitized solar cells performance was investigated in order to assess changes in the status of the power conversion efficiency. The Conversion efficiency for 37°, 55° and 65° are 2.71 and 1.96 and 1.58, respectively. When using the FTO glass for working electrode preparation, a low squeegee angle gives a porous thick film, which is ideal for dye absorption.
    Keywords: Organic dye, Dye-sensitized solar cells, Screen printing, working electrode, Power conversion efficiencies
  • فاطمه سادات روحانی *، حمید حسن پور
    وقوع گیر در رشته حفاری در صنعت نفت یکی از مشکلات پرهزینه و وقت گیر عملیات حفاری بوده که پارامترهای حین حفاری، نظیر گشتاور رشته حفاری و ساختار زمین در وقوع گیر رشته حفاری تاثیر مستقیمی در این مشکل دارند. تجارب نشان داده است در زمان گیر رشته حفاری، گشتاور به طور لحظه ای افزایش و سرعت چرخش مته کاهش می یابد. از آنجائی که در تشخیص این تغییرات امکان بروز خطای انسان و عدم دقت کافی وجود دارد لذا با شناسایی تغییرات سوزنی شکل مشترک سیگنال گشتاور و سرعت چرخش مته، لحظه وقوع گیر را می توان تشخیص داد. در این تحقیق تغییرات مثبت و منفی سیگنال تشخیص داده شده و از معیارهای دقت و خطای دسته بندی برای ارائه نتایج استفاده گردیده و نتایج شبیه سازی بیانگر کارایی بالای روش پیشنهادی، نسبت به روش های موجود می باشد. نتایج، نشان دهنده پیدا نمودن 95 % از گیرهای رشته در نمونه حفاری های در دسترس بود. به علاوه، نشان داده شده است که روش پیشنهادی به زمان کوتاهی برای آنالیز یک سیگنال نیاز دارد، بنابراین می توان از آن در سیستم های بلادرنگ استفاده کرد.
    کلید واژگان: گیر رشته حفاری, پردازش سیگنال, گشتاور, چرخش مته, هوش مصنوعی
    F.Rouhani *, H.Hasan Pour
    The stuck pipe is one of the most important problems that it is costly and time consuming in drilling. Studies show that the parameters such as torque and the structure of the ground during drill operation are effective in the stuck pipe. Experience has shown that the torque suddenly rises in the moment of stuck, and drill bit rotates (rotation per minute RPM) get more slowly. Because this approach has many weaknesses with regard to the possibility to human mistakes and lack sufficient precision, thus, by detecting torque and rotation per minute spikes, the stuck moment can be detected. Various methods have been introduced to spike detection in the proposed method. In addition, smooth nonlinear energy operator is used. In this method, signal is detected positive and negative changes. In this study, a method for the detection of positive spike for torque and negative spike for RPM has been introduced. Moreover, it has been shown that the suggested method needs less time for analyzing a signal; therefore, it can be used in the immediately systems.
    Keywords: Stuck Pipe, Signal Processing, Torque, RPM, Artificial Intelligence, Real, time Drilling
  • اصغر مرزبان، روجا روحانی، رمضان فلاح، مسعود اسدی خیاوی
    زمینه و هدف
    عوامل خطر متعددی بر شاخص های رشدی نوزادان حین تولد اثر گذار است ولی علل واضحی برای آن معرفی نشده است. در این بین شواهدی از تاثیر سطح خونی بالای سرب در مادران بر رشد نوزادان گزارش شده است. با توجه به مواجهه بالای ساکنین استان زنجان با سرب، مطالعه حاضر جهت بررسی سطح سرب خون بندناف و ارتباط آن با وزن حین تولد نوزادان در مقایسه با مطالعات مشابه مناطق غیر آلوده با سرب طراحی گردید.
    روش بررسی
    مطالعه بصورت مورد-شاهدی بر روی 300 نوزاد متولد شده در بیمارستان های استان زنجان انجام شد. نمونه خون بند ناف 150 نوزاد با Low Birth Weight (LBW) (وزن کمتر از2500 گرم) به عنوان گروه مورد و 150 نوزاد با وزن 2500 - 4500 گرم به عنوان نوزادان با وزن طبیعی در گروه شاهد لحاظ گردید. سپس سطح خونی سرب به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازه گیری شد و داده ها با آزمون آماری تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میزان سرب خون بند ناف نوزادان LBW (37/10 ± 79/17 میکروگرم در لیتر) نسبت به نوزادان با وزن طبیعی (73/4 ± 42/9 میکروگرم در لیتر)، به طور معنی داری بیشتر بود. چنین ارتباطی (بالا بودن میانگین سطح سرب در نوزادان LBW نسبت به نوزادان با وزن طبیعی) درون گروه های نوزادی توزیع شده بر اساس متغیر های سن و تحصیلات مادر وجود نداشت اما با متغیر جنسیت نوزادان، تفاوت آماری معنی داری بین میانگین سطح سرب این دو گروه نوزادان دیده شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های مطالعه، میانگین سطح سرب در نمونه خون بند ناف نوزادان LBW بیشتر از نوزادان با وزن طبیعی است لذا، سطح سرب بالای خون می تواند به عنوان یکی از دلایل کم وزنی حین تولد در نوزادان مطرح باشد.
    کلید واژگان: سرب, خون بندناف, وزن تولد
    A. Marzban, R. Rouhani, R. Fallah, M. Asadi-Khiavi
    Background And Objective
    Some changes in newborns growth indices are related to several risk factors; though, a distinct etiology is unknown. Due to the available evidence about highly concentrated levels of lead in our province particularly in comparison to non-contaminated regions, this study was designed to evaluate the relationship between lead levels of umbilical cord blood and newborns birth weight variations in Zanjan, Iran.
    Materials And Methods
    300 newborns were enrolled in this case-control study in Zanjan province. Cord blood samples were obtained from 150 low birth weight (LBW) infants (birth weight lower than 2500 gr) as the case group, and 150 normal weight infants (weight= 2500-4000 gr.) as the control group. The blood lead level was measured by atomic absorption spectrophotometry. The collected data were analyzed using independent t-test.
    Results
    Umbilical cord blood lead level was significantly high in LBW newborns (79.17±37.10 mg/L) in comparison with the control group (73.4±42.9 mg/L). there was not this type of relationship(raised mean level of umbilical cord blood lead in LBW newborns compared to normal weight newborns)in newborn groups who distributed based on mother’s age and education level variables but there was significant statistical differences in mean level of lead in both these groups in according with gender variable.
    Conclusion
    High blood level of lead in cord blood samples can potentially be considered as one of the reasons for LBW.
    Keywords: Lead, Umbilical cord blood, Birth weight
  • A. Zeynadini-Riseh, E. Mahdikhani-Moghadam*, H. Rouhani, M. Moradi, R. Sabeririseh, A. Mohammadi
    Root-knot nematodes are the most economically important plant pathogens in pistachio. The ability of Pseudomonas fluorescens strains VUPF5, VUPF52, Bacillus cereus strain PRC95 and Bacillus subtilis strain PRC96 were tested as biocontrol agents for Meloidogyne incognita on the pistachio cultivars Sarakhs and Badami. The effect of these bacterial strains on defenserelated enzymes activity in pistachio was also investigated. Pistachio seedlings of both cultivars were treated with bacterial strains and then were inoculated with 2000 second-stage juveniles of nematode after two days. Evaluations were made for changes of Peroxidase (POX), PolyPhenolOxidase (PPO), Phenylalanine Ammonia lyase (PAL) and Total Phenolic Content (TPC) determined at 2, 4, 7, and 10 Days After nematode Inoculation (DAI). Results showed improved activity of POX, PAL and PPO in both cultivars. The most significant result for POX activity in the treated seedlings belonged to Pseudomonas strain VUPF5 at 7 DAI for Sarakhs and 10 DAI for Badami. However, this strain displayed an increase in PAL activity at 2 and 4 DAI in Badami and Sarakhs, respectively. Seedlings treated by the Pseudomonas strain VUPF52 at 10 DAI had the highest PPO activity among cultivars. TPC concentration was slightly higher, by 8.4% at 4 DAI, in Sarakhs seedlings treated with VUPF5, but no significant increase could be seen in the Badami cultivar compared with the control. In another experiment, 4 months after nematode inoculation in seedlings of both cultivars treated by bacterial strains, numbers of galls, egg masses, and second juveniles decreased compared with the non-treated seedlings.
    Keywords: Bacillus subtilis, Pistachia vera cvs. Badami, Sarakhs, Root knot nematode
  • فاطمه کلایی موخر، محمد آزادفلاح*، مهدی جنوبی، مهدی روحانی
    استفاده از پلیمرهای طبیعی در مقایسه با پلیمرهای سنتزی رایج در ساختار پوشش ها، به حفظ خصوصیات زیست تخریب پذیری و قابلیت بازیافت فراورده های کاغذی کمک می کند. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر پوشش های مانع شونده زیست پلیمری بر خواص کاغذ بسته بندی انجام گرفت. پوشش های کامپوزیتی متشکل از پروتئین سویا/نانوالیاف سلولزی در پنج سطح نانوالیاف سلولزی صفر، 5، 10، 15و 20 درصد در سه وزن پوشش 5، 10و 15 گرم بر متر مربع روی کاغذ پایه از نوع لاینر اعمال شدند. سپس مقاومت به کشش، کرنش شکست، مقاومت به ترکیدن، اختلاف رنگ، مقاومت به عبور روغن، و سرعت عبور بخار آب به منظور بررسی تاثیر پوشش ارزیابی شد. نتایج نشان داد که شاخص مقاومت به کشش، کرنش شکست و شاخص مقاومت به ترکیدن کاغذهای پوشش دار با افزایش درصد نانوالیاف سلولزی و وزن پوشش افزایش یافتند. علاوه بر این اندازه گیری های رنگ نشان داد که پوشش دهی کاغذهای پایه توسط ایزوله پروتئین سویا و نانو الیاف سلولزی موجب افزایش اختلاف رنگ و تیره تر شدن کاغذها در مقایسه با کاغذ پایه به ویژه با افزایش وزن پوشش شد. همچنین هر دو ویژگی مقاومت به عبور روغن و سرعت عبور بخار آب کاغذهای پوشش دار بهبود یافت، به طوری که در بالاترین سطح نانوالیاف سلولزی و وزن پوشش به ترتیب 87/86 و 61/76 درصد افزایش مشاهده شد. به طور کلی وارد کردن نانو الیاف سلولزی در ماتریس پروتئین سویا موجب بهبود خواص ممانعتی و مکانیکی کاغذ پوشش دار شد..
    کلید واژگان: ایزوله پروتئین سویا, پوشش مانع شونده, کاغذ بسته بندی, نانوالیاف سلولزی
    F.K. Moakhar, M. Azadfallah *, M. Jonoobi, M. Rouhani
    The use of natural polymers in comparison with synthetic ones within coating structure would contribute to preserve recyclability and biodegradability characteristics of paper products. Hence, this study was carried out to investigate the effects of biopolymer barrier coatings on packaging paper properties. Therefore, the composite coatings consist of soy protein /cellulose nanofiber (SPI/CNF) with five levels of 0, 5, 10, 15, and 20 wt% CNF was applied at 5, 10 and 15 g/m2 coat weights on the liner base paper. In order to evaluate coatings effects, tensile strength, strain at break, burst strength, color difference, oil resistance, and water vapor transmission rate (WVTR) were considered. The results showed that the tensile index, strain at break and burst strength index of coated paper enhanced with increasing the CNF content and coat weights. Moreover, the color measurements demonstrated that coating of papers with SPI/CNF caused to more color difference in coated papers and it was darker in comparison with uncoated ones as the coat weights increased. The oil resistance and WVTR of coated papers were improved drastically and they were 86.87% and 76.61% respectively at highest CNF level and coat weight. In general, incorporation of CNF into SPI matrix led to an improvement in barrier and mechanical properties of coated paper.
    Keywords: Soy protein isolate, Barrier coating, Packaging paper, Cellulose nanofibers
  • زهرا جعفری، سهیلا روحانی *، مریم نیتی، محمد کمالی نژاد، فرید زائری
    زمینه و هدف
    کیست هیداتیک بیشتر درکبد و ریه دیده می شود. استفاده از پروتواسکولکس کشها در حین جراحی برای کاهش عود بیماری ضروری است. تا به حال ماده پروتواسکولکس کشی که کاملا« موثر و عوارض جانبی کمی داشته باشد، شناخته نشده است. اثرات ضد باکتری، قارچی و انگلی انارPunica granatum به اثبات رسیده است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات پروتواسکولکس کشی عصاره آبی انار ترش برای اولین بار در ایران است.
    مواد و روش کار
    درصد حیات پروتواسکولکس های کیست هیداتیک توسط رنگ آمیزی ائوزین 1/0% سنجیده شد. فعالیت پروتواسکولکس کشی عصاره آبی انار ترش mg/ml80، 70، 60 در زمان های 5، 10 و 15 دقیقه بررسی گردید. سرم فیزیولوژی و نمک اشباع به عنوان کنترل منفی و مثبت مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون Tukey استفاده شد.
    یافته ها
    بیشترین فعالیت پروتواسکولکس کشی مربوط به غلظتmg/m 80 بوده که بعد از 15 دقیقه مواجهه، باعث از بین رفتن 100% پروتواسکولکس ها شده است. با اینکه عصارهmg/ml 70 فعالیت پروتواسکولکس کشی اش در 10 دقیقه اول کمتر بوده، اما بعد از 15 دقیقه باعث از بین رفتن تمام پروتواسکولکس ها شده است. آزمون تحلیل واریانس دوطرفه نشان داده است که بین غلظتهای مختلف عصاره آبی انار ترش و اثر پروتواسکولکس کشی آن، اختلاف آماری معنی داری وجود دارد (05/0> p).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که عصاره آبی انار اثر پروتواسکولکس کشی دارد لذا می تواند پس از بررسی در مدل حیوانی و آزمایشهای تکمیلی، به عنوان پروتواسکولکس کش موثر مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: کیست هیداتیک, انار, پروتواسکولکس کش, عصاره آبی
    Z. Jafari, S. Rouhani *, M. Niyyati, M. Kamalinejad, F. Zayeri
    Background And Objectives
    Hydatid cyst is observed in any organ, especially in liver and lung. Use of effective scolicidal agents during hydatid cyst surgery is essential to prevent the secondary infection. Most of these agents are not safe and effective. Many studies have shown that Punica granatum has antibacterial, antifungal and antiparasitical effects. This study was undertaken for the first time to evaluate the scolicidal effect of P. granatum aqueous extract in vitro.
    Material &
    Methods
    Viability of protoscoleces of hydatid cyst was confirmed by 0.1% eosin staining. Normal saline and hypertonic saline were used as negative and positive controls, respectively. Protoscoleces were treated with 60, 70 and 80 mg/ml of the sour P. granatum extract (based on the total amount of citric acid). All extracts were examined for 5, 10, and 15 minutes. Two-way ANOVA and Tukey’s test were used for data analysis.
    Results
    Sour P. granatum extract at the concentration of 80 mg/ml killed 100% of protoscoleces after 15 minutes of application. Scolicidal effect of Sour P. granatum extract at the concentration of 70 mg/ml was lower than that in 80 mg/ml. However, after 15 minutes of application, all of protoscoleces were killed. We observed a statistically significant difference in the protoscolicidal activity of the sour aqueous extract with different dilutions (60, 70, 80 mg/ml) (p > 0.05).
    Conclusion
    Our results suggest that aqueous extract of P. granatum can be a promising source of potential protoscolicidal agent. Regarding the usage of pomegranate and aqueous extract as drink and food, it seems this component is harmless and safe. Therefore, after being examined in vivo and additional experiments, it may be used as a suitable and effective scolicidal in surgery.
    Keywords: Hydatid cyst, Pomegranate (Punica granatum), Protoscolex, Aqueous extract
  • سید مرتضی سیدیان، معصومه فراستی، حامد روحانی، علی حشمت پور
    در این تحقیق اطلاعات هواشناسی شامل: دمای بیشینه و کمینه، سرعت باد، ساعت آفتابی، ابرناکی، بارندگی، فشار هوا و رطوبت در شش ایستگاه هواشناسی همدیدی مشهد، اصفهان، رامسر، زاهدان، ارومیه و شیراز جمع آوری گردید. با استفاده از آزمون گاما پارامترهای هواشناسی موثر بر تابش خورشیدی در هر ایستگاه تعیین شد. نتایج نشان داد در تمام ایستگاه ها دمای بیشینه و ساعت آفتابی، در پنج ایستگاه ابرناکی و در چهار ایستگاه فشار هوا و سرعت باد جزء پارامترهای تاثیرگذار بر تابش خورشیدی است. پس از تعیین پارامترهای هواشناسی موثر در هر ایستگاه، تابش خورشیدی با استفاده از ماشین بردار پشتیبان (SVM) و سه روش تجربی آنگسترم، هارگریوز و عبدالله پیش بینی گردید. در ایستگاه های مورد بررسی دقت روش های آنگستروم و عبدالله روند خاصی ندارد، در بعضی از ایستگاه ها روش آنگستروم و در برخی دیگر روش عبدالله تابش را با دقت بیشتری پیش بینی کردند. روش هارگریوز تابش خورشیدی را نسبت به دو روش تجربی دیگر با دقت کمتری پیش بینی کرده است. SVM توانسته تابش خورشیدی را در مرحله آزمون در ایستگاه های اصفهان، مشهد، ارومیه، رامسر، شیراز و زاهدان به ترتیب با ریشه میانگین مربع خطای (RMSE) 38/1، 28/1، 36/1، 51/1، 21/1 و 58/1 MJm-2d-1 و خطای MEF 59/3، 50/5، 18/4، 96/7، 26/3 و 17/5 درصد پیش بینی کند. SVM توانسته در تمام ایستگاه ها با استفاده از هوش مصنوعی تابش خورشیدی را با دقت بالاتری نسبت به روش های تجربی پیش بینی نماید. تابش خورشیدی در ایستگاه اصفهان با کمترین مقدار خطا و در ایستگاه رامسر با بیشترین مقدار خطا پیش بینی شده است.
    کلید واژگان: تابش خورشیدی, پارامترهای هواشناسی, آزمون گاما, SVM
    S.M. Seyedian, M. Farasati, H. Rouhani, A. Heshmatpour
    In this study, meteorological data, including maximum and minimum temperatures, wind speed, sunshine hours, degree of cloudiness, precipitation, pressure and humidity were collected in the sixth station of Mashhad, Isfahan, Ramsar, Zahedan, Urmia and Shiraz. The results showed that in all stations the maximum temperature and sunshine hours, in 5 stations degree of cloudiness and in 4 station pressure and wind speed component parameters affecting solar radiation. The most important influencing parameters are different at each station so that wind speed in 4 stations and sunshine hours in three stations are ranked first and second. Checking all parameters show that maximum temperature and the degree of cloudiness effective on solar radiation but is the least important parameters. After determining the effective meteorological parameters at each station, solar radiation was estimated using support vector machine (SVM) and three experimental methods Angstrom, Hargreaves and Abdullah. Hargreaves method estimate solar radiation less accurate than the two other experimental method. SVM estimate solar radiation in the test phase at Isfahan, Mashhad, Urmia, Ramsar, Shiraz and Zahedan stations by RMSE error 1.38, 1.28, 1.36, 1.51, 1.21 and 1.58 MJm-2d-1 and MEF error 3.59, 5.50, 4.18, 7.96, 3.26 and 5.17 percent. SVM estimate solar radiation with greater accuracy than empirical methods in all stations using artificial intelligence.
    Keywords: Solar radiation, metrological parameters, Gamma test, SVM
  • مینا دیلم، مهدی تیموری، حامد روحانی زاده*
    با توجه به اهمیت ارزیابی پارامترهای هیدرولوژیکی از جمله کیفیت آب و جریان رودخانه و یافتن تغییرات آن ها در دوره زمانی بلند مدت، توجه به روش های ارزیابی روند های آماری بیشتر شده است . در این تحقیق روند شش سری زمانی سالانه از متغیر های مهم کیفیت آب و دبی در 7 ایستگاه منتخب حوزه آبخیز گرگانرود از سال 1350 تا 1388 با استفاده از 4 روش غیرپارامتری اسپیرمن ، من -کندال، تخمین گر شیب سن و هوجز- لهمنو به طور مقایسه ای بررسی گردید . نتایج نشان داد که به غیر از آزمون هوجز-لهمن که هیچ روندی را نشان نداد بقیه روش ها داری نتایج تقریبا مشابهی بودند. نتایج کلی این روش ها را می توان به طور مختصر به شرح ذیل بیان کرد : (1) غلظت HCO3درایستگاه های تنگراه، تمر، گالیکش و لزوره کاهش نشان داد ، اما در مکان های نمونه برداری دیگر روندی مشاهده نشد، (2) روند افزایشی (با شیب مثبت) معنی داری در مورد SO4در ایستگاه رامیان مشاهده شد، (3) مجموع مواد محلولمطابق آزمون اسپیرمن در ایستگاه تمر روند افزایشی در گالیکش روند کاهشی داشته است؛ اما براساس آزمون های من-کندال و سن روند در سه ایستگاه تخمین زده شد که مسیر روند در ایستگاه های تمر و گالیکش مشابه با آزمون اسپیرمن و در ایستگاه رامیان روند افزایشی مشاهده شد، (4) غلظت های SARدر سه ایستگاه تمر، گالیکش و تقی آباد افزایش یافته اما درایستگاه های دیگر هیچ تغییر معنی داری یافت نشده است ، (5) نقاط تغییر معنی دار برای سختی کل آب در ایستگاه های تنگراه و گالیکش با شیب مثبت مشخص شد، (6) روندی با کاهش شیب معنی دار در رابطه با داده های سری های زمانی دبی در دو ایستگاه تمر و رامیان یافت شد، اما در مکان های نمونه برداری دیگر روندی مشاهده نشد . براساس تجزیه و تحلیل ها، روند معنی داری مربوط به متغیر های کیفیت آب به خصوص در قسمت شرقی حوضه مشاهده شد.
    کلید واژگان: روندیابی, من, کندال, تخمین گر شیب سن, هوجز, لهمن, اسپیرمن
    M. Deilam, M. Teimori, H. Rouhani*
    The statistical and trend analysis of water quality and water quantity are important in assessment, planning control and management program of streams. The time series of yearly values of five water quality variables ( , , SAR, TDS, TH) and the discharge at seven selected stations in the period 1971-200 were selected for this analysis. Stations were selected on the basis of sample size, period of reporting, and availability of flow data. Four non-parametric trend tests (the Sen’s slope estimator, the Mann-Kendall, the Spearman’s Rho, and the Hodges-Lehmann) are adapted in this study. In most cases, the first three tests provide the same conclusion about trend existence but Hodges-Lehmann test doesnt reveal a significant trend. An overview of results is as follows: 1. concentration at Tangrah, Galikesh, Tamar monitoring stations decreased, while no significant trend is observed in other selected stations, 2. exhibited positive significant trend in Ramiyan monitoring station 3. Spearman's rho test of trend shows an increasing and decreasing trend of TDS for Tamar and Galikesh monitoring stations respectively, while Mann-Kendall test and Sen estimator of trend show an increasing trend of TDS for Tamar and Galikesh monitoring station, while TDS exhibited positive trends at Ramiyan station. 4. SAR concentration at Tagi Abad, Galikesh, Tamar and Lazoreh increased while no significant trend is observed in other selected stations, 5. Significant positive trends were found for TH in Tnagrah and Galikesh monitoring stations. Only two monitoring stations, one at Tamar station and the other at the Ramiyan station, had decreasing trends for discharge.
    Keywords: Trend analysis, the Sen's slope estimator, the Mann-Kendall, the Spearman's Rho, the Hodges-Lehmannm
  • میترا بدخشان، عصمت مهدیخانی مقدم، ساره بقایی راوری، حمید روحانی
    در تحقیق حاضر، کاربرد همزمان دو گونه Trichoderma harzianum و T. virens به همراه دو جدایه از باکتری Bacillus subtilis، در کاهش شاخص های بیماریزایی نماتد Meloidogyne javanica و بهبود فاکتورهای رشدی گیاه گوجه فرنگی ارزیابی گردید. آزمون سنجش زیستی، کاربرد عصاره کشت گونه های قارچی و سوسپانسیون جدایه های باکتریایی را به صورت تکی و تلفیقی بر تفریخ تخم و مرگ و میر لارو نماتد بررسی نمود. در تیمار ترکیبی T. virens (جدایه T65) و B. subtilis (جدایه MD) مرگ و میر لارو سن دوم و عدم تفریخ تخم نماتد به ترتیب به میزان 5 و 5/1 برابر نسبت به شاهد در شرایط آزمایشگاه افزایش یافت. همچنین ریشه های آلوده گوجه فرنگی رقم ارلی اوربانا در مرحله 4-5 برگی با ترکیب جدایه های ذکر شده، در شرایط گلخانه تیمار گردیدند که نتایج حاکی از کاهش 68، 5/57 و 3/38 درصدی به ترتیب در تعداد گال، تخم و لارو سن دوم نسبت به شاهد دارد. ارزیابی بهبود فاکتورهای رشدی گوجه فرنگی در شرایط گلخانه دلالت بر این دارد که جدایه باکتریایی MD، پتانسیل افزایش 34 و 110 درصدی را به ترتیب در طول ساقه و ریشه گوجه فرنگی در مقایسه با شاهد سالم دارا می باشد. به نظر می رسد جدایه MD باکتری B. subtilis ، گزینه مناسبی جهت بررسی های بیشتر در زمینه تولید هورمون های گیاهی و احتمال القاء مقاومت در گیاه باشد. همچنین برآورد کارایی تیمار تلفیقی T.65+MD در کاهش شاخص های بیماریزایی نماتد ریشه گرهی در شرایط طبیعی پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: باسیلوس, تریکودرما, کنترل زیستی, نماتد ریشه گرهی
    M. Badakhshan, E. Mahdikhani, Moghaddam, S. Baghaee, Ravari, H. Rouhani
    In the current research, simultaneous application of Trichoderma harzianum (T.BI) and T. virens (T.65) species with two strains of Bacillus subtilis (MD, Bs) were evaluated on reduction of Meloidogyne javanica pathogenicity indexes and improvement of tomato growth factors in a bioassay trial fungal culture extract and bacterial suspension were tested on mortality of second stage juveniles and egg hatching individually and simultaneously. Application of T65 (T. virens) and MD (B. subtilis) caused 5 and 1.5 times enhancement in juvenile mortality and egg hatching inhibition of M. javanica in comparison to control in laboratory conditions. Furthermore, roots of tomato seedlings with 4-5 leaves were treated by mentioned combination in greenhouse. Comparing to control treatment of T65 MD lead to reduction of gall, egg and second stage juvenile numbers by 68, 57.5 and 38.3 % respectively. According to our results, efficiency assessment of T.65 treatment on reduction of pathogenicity indexes in root knot nematode is recommended under natural condition. Evaluation of tomato growth factors improvement in pot experiments revealed that MD bacterial strain, has potential of increasing tomato shoot and root length by 34 and 110 % respectively in comparison to healthy control. Therefore, it seems that MD strain is suitable candidate for further research in the fields of plant hormones production and possible induction of resistance in plant.
    Keywords: Bacillus, biological control, Trichoderma, Root knot nematode
  • سعید پرنو *، ابوالقاسم کامکار روحانی، علیرضا عرب امیری، نعمت الله کریمی
    تعیین ضخامت یخچال های کوهستانی مانند علم کوه باتوجه به شرایط آب و هوایی بسیار سرد، ارتفاع زیاد یخچال، خطر سقوط بهمن و توپوگرافی زیاد کار بسیار دشواری است. در این پژوهش به دلیل شفاف بودن یخ برای امواج الکترومغناطیسی، غیرمخرب، سریع و دقیق بودن روش رادار نفوذی به زمین (GPR)، برای تعیین ضخامت و توپوگرافی بستر یخچال علم کوه از این روش استفاده شده است. برداشت داده های GPR با استفاده از آنتن 25 مگاهرتز به روش دور افت مشترک (Common offset mode) و فاصله ی بین فرستنده و گیرنده 6 متر انجام شده است. تقریبا کل یخچال های غربی منطقه مورد مطالعه (یخچال های علم چال، تخت چال و تخت سلیمان)، توسط روش GPR برداشت شده است. جهت اختصار فقط داده های سه پروفیل(a، b و c) واقع در یخچال علم چال، مورد پردازش و تفسیر قرار گرفته اند. بعد از پردازش های مناسب، بازتاب های بستر یخچال آشکارسازی شده و با قرار دادن سرعت مناسب موج الکترومغناطیسی در یخ (16/0 متر بر نانوثانیه)، ضخامت متغیر 50 تا 94 متر برای لایه یخ در زیر پروفیل های مورد بررسی تخمین زده شده است. نشانگرهای دامنه، فاز و فرکانس لحظه ای برای آشکارسازی و تفسیر بهتر لایه های زیر سطحی در مقاطع GPR، استخراج شده است. نشانگر دامنه لحظه ای، بازتاب های بستر یخچال، قلوه سنگ های یخچالی و واریزه های داخل یخ را به خوبی تفکیک کرده است. در نهایت در مقاطع عمقی پروفیل های مورد بررسی، مشاهده شد که توپوگرافی بستر یخچال کپی نسبتا دقیقی از توپوگرافی سطح یخچال است.
    کلید واژگان: یخچال علم کوه, ضخامت یخ, رادار نفوذی به زمین (GPR), توپوگرافی بستر یخچال
    Saeed Parnow*, Abolghasem Kamkar, Rouhani, Alireza Arab, Amiri, Neamat Karimi
    Determination of the thickness of a mountains glacier like Alamkooh is very difficult due to its extremely cold climate conditions and high elevation, risk of falling large snow segments or balls and coarse topography of the glacier. In this research, due to the transparency of ice for electromagnetic (EM) waves, and also, that ground penetrating radar (GPR) method is non-destructive, fast and accurate, this method has been used for determination of thickness and basement topography of Alamkooh glacier. The GPR data acquisition has been made by 25 MHZ transmitter antenna using common offset method, and transmitter and receiver spacing or separation of 6 meters. Almost all of the glaciers in the west of the study area (including Alamchal, Takhtechal and Takhtesoleiman) have been surveyed by the GPR method. In this research, only the GPR data from 6 survey lines of a, b and c in Alamchal glacier have been processed and interpreted. The processing step has been made using static correction, signal saturation correction filter, gain functions, f-k migration filter, sequential average filter and topography correction in order to obtain a clear picture from the subsurface layers. After applying these processing methods on the acquired data, the EM waves reflections from the interfaces of different layers including the reflections from the glacier basement have been detected, and by assigning a suitable EM wave velocity in the ice (0.16 m/ns), the varying thickness of 50-94 m for the ice layer laid under the survey lines has been estimated. In this research, the debris sediments inside the ice, trough or bowl-shaped structures in the ice and parabolic reflections indicating the presence of boulders inside the ice, have also been detected. Considering the similarity between GPR and reflection seismic methods, we can use seismic processing methods to process GPR data, GPR attributes comprising of instantaneous amplitude, phase and frequency attributes have been extracted from the GPR data for better detection and interpretation of the subsurface layers. The instantaneous amplitude attribute has well distinguished the EM waves reflections from the interfaces of different layers including the EM reflections from the glacier basement, boulders and sediment debris inside the ice. Furthermore GPR data are demonstrated as a two-dimensional (2-D) time section, in which vertical axis is the two-way time of electromagnetic wave, and the horizontal axis is the location of the middle point between the transmitter and receiver, or the distance of this point from the starting of the survey line. The topography of the ground surface generally causes a mess in the GPR data, but the data presentation and interpretation is based on the flatness of the ground surface. To remove the undesired mess in the data due to the topography and putting the events on their real locations, it is necessary to apply topography correction on the data. The results obtained from this research work indicate that if relatively coarse topography exists in the survey area, applying topography correction on the data is needed. Finally, after investigating GPR depth sections, it has been observed that the topography of the glacier basement is a relatively accurate copy of the topography of the glacier surface.
    Keywords: Alamkooh glacier, Ice thickness, Ground penetrating radar (GPR), Topography of glacier basement
  • ناهید حیدر زاده *، ساره بقایی راوری، حمید روحانی، عصمت مدیخانی مقدم
    سابقه و هدف
    گونه های مختلف تریکودرما به عنوان جایگزین مناسبی برای کودهای شیمیایی وابزار بیولوژیک موفق در زمینه کشاورزی پایدار مطرح می باشند. این میکرو ارگانیسم ها با دارا بودن توان رقابت غذایی و مکانی بالا، استقرار و اسپورزایی فراوان در محیط ریزوسفر اغلب گیاهان زراعی و غیر زراعی و نیز قابلیت القاء مقاومت در گیاه، نه تنها باعث کاهش عوامل بیمارگر در خاک شده بلکه در برخی موارد موجب تحریک به رشدگیاه می گردند. اثرات مطلوب رشدی قارچ مذکور در رشد گیاه بستگی به عواملی چون نوع گونه قارچ، جدایه های مختلف یک گونه و روش مایه زنی دارد. لذا در این تحقیق سعی شده است تاثیرات کاربرد چهار گونه مختلف تریکودرما با استفاده از سه روش مختلف مایه زنی بر فاکتورهای رشدی گیاه گوجه فرنگی مقایسه گردد.
    مواد وروش ها
    اثرات رشدی چهار گونه Trichoderma sp. (T1) ، T. virens (T2)، T. harzianum (T3، T4) و T. koningi (T5) روی گیاه گوجه فرنگی در شرایط گلخانه و در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل در چهار تکرار انجام پذیرفت. سه روش مختلف تلقیح، شامل بذرمال نمودن ، آلوده سازی خاک و محلول پاشی استفاده شده و کارایی هر سه روش با توجه به جدایه مصرفی ارزیابی شد. مایه تلقیح قارچ با غلظت 107 پروپاگول در هر گرم خاک، 107 اسپور در میلی لیتر و 106×3 اسپور برای هر بذر به ترتیب برای روش های آلوده سازی خاک، محلول پاشی و بذر مال استفاده شد
    یافته ها
    بر اساس نتایج حاصل، روش خاک مصرف نسبت به دو روش استفاده شده دیگر بر روی فاکتورهای رشدی به ویژه وزن خشک و تر ریشه و اندام هوایی به طور معنی داری موثرتر عمل نمود. تیمار جدایه های T1، T2 و T5 در دو روش آلوده سازی خاک و بذرمال، بیشترین افزایش را در فاکتورهای رشدی مورد بررسی، نسبت به گیاهان شاهد مشخص نمودند. جدایه برتر T1 طول ریشه و ساقه گوجه فرنگی را به ترتیب به میزان 54 و 5/45 درصد، و نیز وزن خشک ریشه و ساقه، به ترتیب به میزان 80 و 60 درصد در مقایسه با شاهد سالم افزایش داد. در بررسی مقایسه میانگین ها به روش LSD، تیمار گیاهان گوجه فرنگی با جدایه های T1 و T2 به ویژه در روش آلوده سازی خاک، تفاوت محسوسی با احتمال 5٪ ندارد.
    نتیجه گیری
    روش آلوده سازی خاک به عنوان روش پیشنهادی تحقیق حاضر معرفی می گردد. همچنین به نظر میرسد بکارگیری جدایه های T1 و T2 جهت فرموله نمودن انفرادی یا ترکیبی به منظور کاربرد در شرایط مزرعه، بتواند در بهبود وضعیت رشدی گیاه گوجه فرنگی و افزایش محصول تاثیر قابل توجهی داشته باشد.
    کلید واژگان: گوجه فرنگی, صفات رشدی, Trichoderma spp
    N. Heidarzadeh*, S. Baghaee, Ravari, H. Rouhani, E. Mahdikhani Moghaddam
    Background And Objectives
    Different Trichoderma species play role as suitable alternative for chemical fertilizers and successful biological tool in stable agriculture. These microorganisms show rivalry in food and place sources. They establish in the rhizosphere of most agricultural and non-agricultural plants via producing spores. They also could induce resistance in plants. These properties may lead to pathogen reduction as well as plant growth incitation. Favorite effect of Trichoderma species on the plant growth depends on type of species, strains and inoculation methods. Therefore this research has been tried to compare growth effects of four different Trichoderma species using three methods including seed coating, soil application and shoot spraying on tomato growth factors.
    Materials And Methods
    Four Trichoderma spp. including Trichoderma sp (T1), Trichoderm virens (T2), Trichoderma harzianum (T3, T4) and Trichoderma koningi (T5) were evaluated on tomato growth under completely randomized design based on factorial mmethod with four replications in greenhouse conditions. Three methods, consisting of seed coating, soil application and shoot spraying were applied under pot experiments and the performance of all three methods was evaluated according to the isolates. Fungal inoculation suspension was prepared for each method separately. For instance in seed coating method, 3×106 Trichoderma spore on seed surface was estimated. Approximately 107 propagle per gram of soil was calculated for soil application method and in shoot spraying 107 spores per ml was prepared. Statistical analysis was carried out based on averages comparison by LSD method (P=0.05).
    Results
    Based on obtained results, soil application method showed meaningful promotion on tomato growth traits especially on dry root and foliar weight in comparison to other techniques. Overall, T1, T2 and T5 selected as the best candidates in trial conditions specifically in soil and seed application methods based on their positive effect on tomato growth factors. Isolate T1 increased root and shoot length by 54 and 45.5 percent respectively over controls in soil application treatment. In addition, the means comparisons using LSD method shows no significant difference between T1 and T2 isolates at 5% possibility level. So there is no difference between these isolates as a bio-fertilizer.
    Conclusion
    The soil application method was suggested as preferred technique in current study. In addition, it seems that application of T1 (Trichoderma sp.) and T2 (T. virens) isolates in the form of individual or combined formulation which can be used in the field level and could improve tomato growth and yields significantly.
    Keywords: Growth factors, Tomato, Trichoderma spp
  • سوما محمدپور، حامد روحانی *، حجت قربانی واقعی، سید مرتضی سیدیان
    فرسایش شیاری یکی از مهمترین انواع فرسایش آبی است و در نتیجه تمرکز جریان به‏وجود می‏آید. در این تحقیق با هدف چگونگی رفتار شیار، دبی 12 لیتر بر دقیقه جهت شبیه سازی روان آب ورودی طراحی شد. با این آزمایشات تغییرات حجم، سرعت و غلظت رسوب روان آب در طول چهار شیار فرسایشی در اراضی سد گلستان با بافت خاک لوم سیلتی مورد بررسی قرار گرفت. جریان ورودی با 2 تیمار خشک و مرطوب، درابتدای شیارها به مدت زمان 10 دقیقه اعمال شد. برای هر شیار در سه نقطه اندازه گیری به فواصل 5 ، 10 و 16 متری از مبدا طول شیار، غلظت رسوب و دبی جریان اندازه گیری و با استفاده از ردیاب‏ رنگی، منحنی های سرعت روان آب برای هر متر از شیار رسم شد. نتایج نشان داد که سرعت روان آب در تیمار مرطوب نسبت به تیمار خشک بیشتر است. اولین روان آب جاری شده در تیمار خشک با وجود حداقل سرعت جریان حداکثر مقدار غلظت رسوب را نشان داد. در طول زمان و افزایش طول شیار سرعت جریان افزایش یافت؛ اما توانایی حمل جریان کاهش و مقدار رسوب معلق کمتر شد.‏ تغییرات غلظت رسوب در واحد زمان نشان دهنده عدم ایجاد فرآیند فرسایشی مهمی با جریان ورودی در این آزمایشات است، و انتقال رسوبات در شیار بیشتر ناشی از اثر بولدوزری است. همچنین در دو شیار مورد تحقیق که فقط عامل درصد پوشش گیاهی اختلاف معنی داری داشتند، تفاوت آشکار در میزان حجم روان آب و غلظت رسوب مشاهده شد.
    کلید واژگان: اثر بولدوزری, سد گلستان, سرعت روان آب, غلظت رسوب
    S. Mohamadpour, H. Rouhani *, H. Ghorbani Vaghei, S. M. Seyedian
    Rill erosion is considered to be the most important process affecting soils created by the concentrated flow of water. In this research to quantify sediment transport and runoff in natural rills, two rill experiments under dry and wet conditions were accomplished in November 2013 in the Golestan Dam. Filed experiments lead to a closer understanding of the dynamics and power of different soil erosion processes in a rill channel. Water is introduced with an intensity of 12 L min−1 into a rill within 10 min. Rill cross sections, slope values, flow velocities and sediment concentrations were measured for each rill at three points every 5, 10 and 16 m from the origin along a rill. The flow velocity within the rill was measured by recording the travel times of the waterfront and of two applied colour tracers .The results showed that the flow velocity in the under wet condition is higher than dry condition. Under dry condition, the highest sediment concentrations are recorded at the initial runoff flow despite lowest flow velocity. The initial high sediment concentration may be attributed to the existence of a thin loose surface layer. Flow velocity increases along the length of the channel towards an increase with flow duration. However suspended sediment concentration measured tend to decline with decreasing the sediment-transport capacity. Temporal variations in the sediment concentrations indicated that changes Sediment concentration at the time of the creation of the nought erosion process with inflow water in the experiments and sediment transport mostly attributed to the bulldozer effect. Also showed that hydrological response and sediment production were significantly different in two rill channels which only ground cover were significantly different
    Keywords: Bulldozer effect, Golestan Dam, Runoff velocity, Sediment concentrations
  • نسرین ضابط پیشخانی، سید مرتضی سیدیان، علی حشمت پور، حامد روحانی
    بارش یکی از مهم ترین عوامل مورد استفاده در مطالعات منابع طبیعی، آب، هواشناسی و غیره است. تشخیص پیش بینی پذیری و شناخت عوامل تاثیرگذار بر فرآیند بارش با توجه به نوسان ها و بی نظمی های موجود در سری زمانی بارش اهمیت دارد. این تحقیق با روش های سامانه استنتاج
    فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS) و ماشین بردار پشتیبان(SVM) بارش ماهانه شهر گنبدکاووس را الگوسازی کرده است. داده های مورد استفاده مربوط به سال های 2012- 1995 است. 2 سری ورودی (ماهانه) شامل: 1- میانگین دما و رطوبت، سرعت باد و فشار 2- مقادیر متوسط بارش ماهانه ایستگاه های آبسنجی استان گلستان در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد اگرچه دقت SVM بیشتر از ANFIS است، اما پیش بینی بارندگی با پارامترهای هواشناسی توسط هر دو مدل دارای دقت کمی است. نتایج پیش بینی بارش با بارندگی ایستگاه های منطقه برای هر دو روش قابل قبول است. ضریب تعیین و خطای RMSE در مرحله آزمون در روش SVM به ترتیب برابر 91/0 و 59/5 و در روش ANFIS برابر 87/0 و 06/7 است. تحلیل حساسیت نشان داد که رطوبت نسبی مهم ترین متغیرهواشناسی در پیش بینی بارندگی است. سه متغیردیگر تاثیر یکسانی بر نتایج دارند. همچنین موثرترین ایستگاه در پیش بینی بارندگی تعیین شد. این پژوهش نشان داد که SVM عملکرد بهتری نسبت به ANFIS در پیش بینی بارندگی داشته است.
    کلید واژگان: ایستگاه های بارندگی, پارامترهای هواشناسی, تحلیل حساسیت, هوش مصنوعی
    N. Zabet Pishkhani, S.M. Seyedian, A. Heshmat Pour, H. Rouhani
    Introduction
    In recent years, according to the intelligent models increased as new techniques and tools in hydrological processes such as precipitation forecasting. ANFIS model has good ability in train, construction and classification, and also has the advantage that allows the extraction of fuzzy rules from numerical information or knowledge. Another intelligent technique in recent years has been used in various areas is support vector machine (SVM). In this paper the ability of artificial intelligence methods including support vector machine (SVM) and adaptive neuro fuzzy inference system (ANFIS) were analyzed in monthly precipitation prediction.
    Materials And Methods
    The study area was the city of Gonbad in Golestan Province. The city has a temperate climate in the southern highlands and southern plains, mountains and temperate humid, semi-arid and semi-arid in the north of Gorganroud river. In total, the city's climate is temperate and humid. In the present study, monthly precipitation was modeled in Gonbad using ANFIS and SVM and two different database structures were designed. The first structure: input layer consisted of mean temperature, relative humidity, pressure and wind speed at Gonbad station. The second structure: According to Pearson coefficient, the monthly precipitation data were used from four stations: Arazkoose, Bahalke, Tamar and Aqqala which had a higher correlation with Gonbad station precipitation. In this study precipitation data was used from 1995 to 2012. 80% data were used for model training and the remaining 20% of data for validation. SVM was developed from support vector machines in the 1990s by Vapnik. SVM has been widely recognized as a powerful tool to deal with function fitting problems. An Adaptive Neuro-Fuzzy Inference System (ANFIS) refers, in general, to an adaptive network which performs the function of a fuzzy inference system. The most commonly used fuzzy system in ANFIS architectures is the Sugeno model since it is less computationally exhaustive and more transparent than other models. A consequent membership function (MF) of the Sugeno model could be any arbitrary parameterized function of the crisp inputs, most like lya polynomial. Zero and first order polynomials were used as consequent MF in constant and linear Sugeno models, respectively. In addition, the defuzzification process in Sugeno fuzzy models is a simple weighted average calculation. The fuzzy space was divided via grid partitioning according to the number of antecedent MF, and each fuzzy region was covered with a fuzzy rule.
    Results
    Discussion
    The statistical results showed that in first structure determination coefficient values for both the training and test was not good performance in precipitation prediction so that ANFIS and SVM had determination coefficient of 0.67 and 0.33 in training phase and 0.45 and 0.40 in test phase. Also the error RMSE values showed that both models had failed to predict precipitation in first structure. The results of second structure in precipitation prediction showed that determination coefficient of ANFIS at training and testing was 0.93 and 0.87 respectively and RMSE was 7.06 and 9.28 respectively. MBE values showed that the ANFIS underestimated at training phase and overestimated at test phase. Determination coefficient of SVM at training and testing was 0.89 and 0.91 respectively and RMSE was 9.28 and 5.59 respectively. SVM underestimated precipitation at train phase and overestimated it at test phase. ANFIS and SVM modeled precipitation using precipitation gauging stations with reasonable accuracy. Determining coefficient in the test phase was almost the same for ANFIS and SVM but the RMSE error of SVM model was about 20% lower than the ANFIS. The coefficient of determination and error values indicated SVM had greater accuracy than ANFIS. ANFIS overestimated precipitation for less than 20 mm but for higher values of uniformly distributed around the 1:1. SVM underestimated precipitation for more than 90 mm precipitation due to the low number of data in the training phase, which made this model, did not train well. When meteorological parameters were introduced as input, minimum determination coefficient and maximum error in the test phase occurred while humidity parameters were removed. By removing any of the parameters of temperature, pressure and wind speed the error values and coefficient of determination in test phase was approximately equal.
    Conclusion
    The potential of the support vector machine (SVM) and neuoro fuzzy inference system (ANFIS) in monthly precipitation pattern were analyzed. In order to model, two data sets were used containing meteorological parameters (temperature, humidity, pressure and wind speed) and the stations precipitation. The results showed that the simulated precipitation using meteorological parameters by ANFIS and SVM had low accuracy. Precipitation forecasting using stations precipitation in the region had good accuracy by ANFIS and SVM. Comparing the results of this study showed the high efficiency of SVM in simulating precipitation. This method can be successfully used in modeling precipitation to increase efficiency of precipitation modelling.
    Keywords: ANFIS, Modeling, Monthly precipitation, Support Vector Machine
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال