saeid hamidizadeh
-
Background and Objective
Depression is one of the most common and specific problems during pregnancy and after it. Maternal postpartum depression compromises mother's health and affects social relationship, and has negative effect on infant development. The aim of this study was to investigate the prevalence of postpartum depression and its related factors in Isfahanian mothers.
Materials and MethodsThis is a cross - sectional study. The study populations were 133 women who at the last 8-4 weeks of labor referred to Isfahan health centers. Demographic information and obstetric and Beck Depression Inventory were applied. Three categories emerged according to the degree of scale: Mild, moderate, and severe depression. Statistical analysis was used with the Pearson correlation and linear regression in SPSS version 18.
ResultsA total of 73 mothers had mild depression (10-19) and 56 had moderate depressions (20-29). Among the factors related to depression such as maternal education, financial status, unwanted pregnancy, premenstrual syndrome, and maternal occupational history, there was a significant correlation with postpartum depression (P > 0.05). Variables in the regression analysis include maternal education, financial status, unwanted pregnancy, history of premenstrual syndrome, maternal occupation, type of delivery, history of miscarriage, and having a satisfaction with baby gender. And, a total of 27.7% variance explains the postpartum depression. Among these factors, the predictive variables of maternal education, type of delivery, financial condition, unwanted pregnancy, premenstrual syndrome, and maternal occupational history were significant in the meantime; the prediction of unplanned pregnancy was more than other variables (ί = 0.24).
ConclusionsWith attention to factors associated with postpartum depression, the healthcare planner will help to better manage the problem. The results of this study will help to better understand the factors influencing mothers in the labor process, and mothers in the labor process, experiences minimum mental health disorders.
Keywords: Childbirth, mothers, postpartum depression, predictors -
مجله تحقیقات نظام سلامت، سال نهم شماره 14 (1392)، صص 1786 -1796مقدمهسندرم پیش از قاعدگی یک اختلال روانی – عصبی – غددی است که سبب اختلال در ارتباطات، مختل شدن فعالیت های طبیعی، کم تحرکی، بی انگیزگی و کاهش دقت در انجام کارهای فرد می شود و در صورتی که شدت علایم و نشانه های آن زیاد باشد شیوه زندگی، آسایش و سلامت فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. این سندرم به عنوان یک بیماری با ایجاد تغییراتی در مشخصات فردی و رفتاری دانشجویان دختر، تاثیر مهمی بر عملکرد تحصیلی آنان دارد. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه آرام سازی پیش رونده عضلانی بر پارامترهای افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان دختر با سندرم پیش از قاعدگی ساکن خوابگاه در دانشگاه اصفهان انجام پذیرفت.روش هامطالعه حاضر مداخله ای نیمه تجربی است، که درسال تحصیلی1390-1391 در خوابگاه های دانشگاه اصفهان انجام گرفت.آزمودنی های پژوهش 64 دانشجوی ساکن خوابگاه بودند که در 2 گروه آزمون (32 نفر) و شاهد (32 نفر) به صورت تصادفی تخصیص یافتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، غربالگری سندرم پیش از قاعدگی (PSST) و DASS21 بود. برنامه آرام سازی پیش رونده عضلانی طی 6 جلسه در گروه آزمون اجرا شد و پس از 6 هفته در دو گروه پس آزمون به عمل آمد. اطلاعات حاصله با استفاده ازآزمون های آماری تی مستقل، آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات،کای اسکوئر و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.یافته هاآزمون آماری کای اسکوئر و من ویتنی اختلاف معنی داری را از نظر متغیرهای دموگرافیکی بین دو گروه آزمون و شاهد نشان نداد. آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات نشان داد که بین میانگین نمره سندرم پیش از قاعدگی قبل، بلافاصله و 2 ماه پس از مداخله در گروه شاهد اختلاف معنی داری وجود ندارد (P>0.05)، اما میانگین نمره سندرم پیش از قاعدگی در گروه آزمون را در زمان های مختلف دارای اختلاف معنی دار نشان داد (P<0.05). آزمون T مستقل نشان داد میانگین نمره اضطراب و استرس در زمینه سندرم پیش از قاعدگی دانشجویان در دو گروه، قبل از مداخله اختلاف معنی داری ندارند، اما بلافاصله و 2 ماه بعد از آموزش میانگین نمره اضطراب در گروه آزمون به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (P<0.05). در مورد نمره افسردگی در زمینه سندرم پیش از قاعدگی در دانشجویان، آزمون T مستقل قبل از آموزش در دو گروه اختلاف معنی داری را نشان نداد. همچنین 2 ماه بعد از آموزش علی رغم کاهش نمره افسردگی در گروه مورد این اختلاف معنی دار نبود (P=0.09).نتیجه گیرینتایج حاصله از پژوهش حاضر نشان داد اجرای برنامه های آرام سازی پیش رونده عضلانی در دانشجویان دختر دارای علایم سندرم قاعدگی، منجر به کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی آنان شده است. با توجه به اینکه این دوره یکی از حساس ترین دوره های زندگی هر جنس مونث است و فرد توام با ناتوانی در انجام عملکرد اجتماعی و تحصیلی مواجه استواز سویی دیگر با توجه به ماهیت اینگونه برنامه ها که در عین ارزان و ایمن بودن، کارا و اثربخش نیز می باشند، اجرای آن را در جهت کنترل افسردگی، اضطراب و استرس دختران دانشجو توصیه می نماییم.
کلید واژگان: برنامه آرام سازی پیش رونده عضلانی, سندرم پیش از قاعدگی, افسردگی, استرس, اضطراب, دانشجویانBackgroundBackgroundPremenstrual syndrome is mental - neural - endocrinal disorders that lead toimpaired communication, natural activity, physical inactivity, and reduce motivation, careful activity daily living. If the sever it of the symptoms of PMS is excessive, could be affected a person’s life style, health and welfare. This syndrome as a disease can be caused by changes in the demographic and behavior of female students and has a significant impact on academic performance. The aim of this study was evaluate the effect of progressive muscle relaxation on the parameters of depression, anxiety, and stress related to premenstrual syndrome in female students in university dormitories.MethodsThis interventional quesi-exprimental study was done in 2011-2012 educational year in female student of Isfahan university dormitories’. Participants of study were 64 female students with premenstrual syndrome were randomly selected and divided in two groups’ trial (32) and control (32). After used 6 sessions progressive muscle relaxation program in trial group and fallow up it for 2 month, demographic, PSST and DASS21 questionnaire completed with trial group. After 6 sessions questionnaires completed by trial and control groups, data analyzed with statistical tests such as independent T test, repeated measurement, chi-square and Mann -Whitney U with spss18.FindingsChi-square and Mann -Whitney U showed no significant differences in demographic variables in two groups (P>0.05). Repeated measurement test showed no significant differences in mean score of Premenstrual syndrome before, after and 2 months after in control group, where as this test showed significant differences in trial group (P<0.05). Independent sample T test showed no significant differences in mean score of stress and anxiety before intervention in two groups, but after and 2 months after intervention, significant differences in mean score of stress and anxiety were existe (P<0.05). Independent sample T test showed no significant differences in mean score of depression before intervention in two groups, but 2 months after intervention, despite mean score of depression decrees, this differences was not significant in trial group(P=0.09).ConclusionApplication of progressive muscle relaxation program for premenstrual syndrome and female students leads to decrease student’s depression, anxiety and stress. With attention to the grade of this students, that is one of the most critical periods of the life cycle of each them and PMS syndrome in this section lead to disabilities in social and academic functioning faces, and according to safety, inexpensive, effectiveness and efficiency of this program, application of this program is suggested for controlling depression, anxiety and stress of female students’.Keywords: progressive muscle relaxation, Premenstrual syndrome, depression, anxiety, stress, students -
مقدمهاسترس ذهنی که به عنوان یک عامل ایجاد کننده ی بیماری های عروق کرونر در نظر گرفته می شود، بهبودی این بیماران را به تاخیر انداخته، باعث تشدید بیماری و ایجاد عوارض ناشی از آن می شود؛ ولی از آن جایی که هنوز این ارتباط به اثبات نرسیده است، ما بر آن شدیم تا در این مطالعه به بررسی همزمانی استرس و بروز حمله حاد انفارکتوس میوکارد بپردازیم.روش هااین مطالعه ی مورد- شاهدی در سال های 86 -1385 در مراکز درمانی شهر بروجن انجام شد. 50 نفر با سابقه ی مثبت بیماری عروق کرونر که به تازگی به انفارکتوس حاد میوکارد مبتلا شده بودند و در الکتروکاردیگرافی آنها بالا رفتن قطعه ی ST مشاهده می شد، به عنوان افراد گروه آزمون در مطالعه قرار گرفتند و با50 نفر گروه شاهد مقایسه شدند؛ افراد گروه شاهد با وجود سابقه ی مثبت بیماری عروق کرونر، به بیماری انفارکتوس حاد میوکارد مبتلا نشده، جهت پی گیری درمان بیماری خود به کلینیک و یا مطب مراجعه می نمودند. این دو گروه، از نظر مواجهه با استرس ذهنی، در طی یک ماه گذشته، مورد مقایسه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این مطالعه، پرسش نامه ی اطلاعات دموگرافیک و بیماری و پرسش نامه ی سنجش استرس ذهنی-عملکردیSubjective Stress Functional Classification (SS_FC) بود.یافته هادر مجموع، 9/78 درصد از گروه آزمون، استرس ذهنی بالایی (درجه 3 و 4) را تجربه کرده بودند و این در حالی بود که فقط 3/29 درصد از افراد گروه شاهد دارای استرس ذهنی بالایی بودند (05/0.(p <نتیجه گیریبا توجه به این که در طی مدت یک ماه قبل از بروز حمله حاد انفارکتوس میوکارد، بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر در گروه آزمون، دارای استرس ذهنی بیشتری نسبت به گروه شاهد بودند این امر می تواند نشان دهنده ی ارتباط استرس و ابتلای به انفارکتوس قلبی باشد.
کلید واژگان: استرس, سکته ی قلبی حاد, بیماری عروق کرونرBackgroundMental stress is considered to be a precipitating factor for acute coronary events. Mental stress delays rehabilitation in patients and may increase the complications of coronary events. We aimed to assess the association of subjective or perceived mental stress with the occurrence of acute coronary events.MethodsThis prospective case-control study was carried out in Borojen health centers in 2006-2007. Fifty hospitalized patients with acute myocardial infarction and ST elevation on electrocardiogram were enrolled as cases; unmatched controls were enrolled from amongst patients with coronary artery disease without recent acute coronary events. Equipments for data collection were client’s demographic questionnaire and subjective stress functional classification (SS_FC) questionnaire.FindingsOverall, 78.9% of cases with acute myocardial infarction had high-levels of stress (class III and IV), whereas 29.3% of controls reported high stress levels during the same period (p -
زمینه و هدفخانم های باردار و شیرده از جمله گروه های در معرض خطر کم خونی فقر آهن می باشند. با وجود برنامه مدون در ارتباط با مصرف قرص آهن توسط مادران، آمار به دست آمده نشان میدهد حدود 67 درصد زنان باردار و شیرده قرص آهن را صحیح و منظم مصرف نمی کنند. لذا این مطالعه با هدف بررسی علل مصرف نامنظم قرص آهن در خانم های باردار و شیرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بروجن انجام شد.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی – تحلیلی که در مراکز بهداشتی درمانی شهر بروجن در سال 85-1384 انجام گرفت، 270 نفر خانم که در دوره 16 هفتگی حاملگی الی 2 ماهگی پس از زایمان قرار داشتند به روش دردسترس انتخاب و طی مصاحبه حضوری به سؤالات پرسشنامه حاوی اطلاعات دموگرافیک، چگونگی مصرف قرص آهن، نگرش و عملکرد مادران در این خصوص پاسخ دادند. از آزمونهای کای دو، من ویتنی و ویلکاکسون و کروسکال والیس جهت تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که 1/33% مادران قرص آهن را مرتب و منظم مصرف می کردند، 8/56% نامنظم و 2/10% اصلا مصرف نمی کردند. بین مصرف نامنظم قرص آهن و سطح اقتصادی - اجتماعی خانواده و تعداد زایمان ارتباط معنی داری وجود نداشت. از علل مصرف نامنظم قرص آهن 4/48% مادران فراموش کردن وعده های مصرف دارو، 4/12% تهوع و استفراغ حاملگی و 4/16% عدم آگاهی نسبت به لزوم مصرف آهن را ذکر کردند. بین تعداد زایمان و یا حاملگی، سن فرد و شاغل بودن با آگاهی، نگرش و عملکرد آنان ارتباط معنی دار وجود نداشت (05/0P<).نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده انجام اقداماتی جهت رفع فراموشی مصرف قرص مانند استفاده از علائم هشدار دهنده، استفاده از اشکال غیر محرک گوارشی آهن و افزایش آگاهی مادران دراین زمینه ضروری به نظر می رسد.
Background And AimBoth the pregnant and breast feeding women are of the groups who are predisposed to iron deficiency anemia (IDA). Although there is a regular program about consumption of ferrous sulfate tablet by these women, about 67 percent of them do not use their tablet regularly. Therefore, this study was aimed to investigate the reasons for irregular use of ferrous sulfate tablet in women referred to health centers in bourojen city.MethodsIn this descriptive and analytical study which conducted in health centers of boroujen in 1384-85, 270 pregnant women with 16th week of pregnancy to two mounts after delivery were selected and interviewed. A questionnaire, including their demographic information, tablet consumption, attitude and behavior was filled in. Data were analyzed using Chai-square, Mann Whitney, Wilkakson, and Cruscal-Valis.ResultsThe results showed that %33.1 of the women used their tablet regularly, %56.8 of them consumed it irregularly and %10.2 did not take it at al. There was no relationship between regular consumption of the tablet and familial level of socio-economical statues. Some of the reasons for irregular consumption of this tablets were forgetting of time interval of consumption (48.4%), nausea and vomiting during pregnancy (%12.4), and lack of knowledge and attitude toward necessity of consumption (%16.4). There were no significant relationship between number of delivery or pregnancy and age, employment, knowledge and attitude of the women (P<0.05).ConclusionOur results showed that in mothers increasing knowledge and information by educational methods such as class and booklet, intermittent consumption of tablet can decrease forgotten dose of tablet and improve level of information.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.