به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

saeid salehi

  • Kamran Vahedi, Saeid Salehi *
    This research examines the tension between modernization and preservation of cultural heritage in Bandar Laft, a historical port village in Iran that has undergone significant changes due to economic growth and modernization. One hypothesis is the combination of traditional architectural features and materials in new buildings and the other hypothesis is to preserve and protect the historical monuments of the region. The research method uses a qualitative and normative approach using phenomenological and hierarchical research strategies to deepen the content and reach basic concepts. A conceptual framework is presented using modeling, conceptual matrices, and drawing comparative diagrams. The acquisition steps included completing the matrix based on documents, observations, available background and interviews with residents. The coordinates of the meanings in the place and mind of each element of the residential fabric of Bandar Laft were drawn and the frequency of each concept was calculated. The highest score and average semantic values of Bandar Laft's local historical context were obtained at "immediate-primary" value levels. This research concludes that old textures have a functional-instrumental level of value, which is important because it aligns the reality of the fabric with the associated meaning in the viewer's mind. On the other hand, new textures try to be in tune with the spirit of the times, but often lack individual and private connotations. This comparative analysis provides insights into ways to balance economic growth and development with cultural heritage preservation in the built environment of Bandar Laft.
    Keywords: Cultural Heritage, Bandar Laft, old fabrics, historical context, built environment
  • Ali Bakooie Katrimi, Naser Hoghooghi-Rad, Azadeh Mizani, Afsaneh Amouei, Shahrokh Ranjbar-Bahadori, Ali Eslami, Mehdi Mehralinezhad Shiadeh, Bahram Laktarashi, Saeid Salehi, Tooran Nayeri Chegini, Zahra Hosseininejad, AmirHossein Pourmand, Mehdi Sharif, Ahmad Daryani, Shahabeddin Sarvi, Shirzad Gholami*
    Background

    Trichostrongylus is an intestinal parasite that is highly prevalent in humans and livestock worldwide. There is limited information about the prevalence and epidemiology of Trichostrongylus species among the infected livestock in Mazandaran Province, northern Iran. This study aimed to identify Trichostrongylus spp. among small ruminants using morphometric and molecular methods.

    Materials and Methods

    Small intestinal organs of sheep and goats, slaughtered in Mazandaran Province, were examined for infectivity with Trichostrongylus parasites. Primary species identification was conducted based on the morphological characterization of the male worms. The internal transcribed spacer (ITS) II regions of the ribosomal DNA of the worm tissues were amplified using the polymerase chain reaction (PCR) assay and then the product was subjected to sequencing. Subsequently, the PCR products of the ITS II region were subjected to digestion by HinfI and DraI restriction enzymes using the PCR-restriction fragment length polymorphism (RFLP).

    Results

    Of 180 samples, 98 (54.44%) were confirmed positive for Trichostrongylus based on the conventional PCR. The digestion of the PCR products with HinfI and DraI facilitated the identification of three Trichostrongylus species, namely Trichostrongylus colubriformis (35%, 90.81%), Trichostrongylus axei (4%, 4.08%), and Trichostrongylus vitrinus (5%, 5.1%). Both morphometric and RFLP techniques resulted in the differentiation of the three Trichostrongylus species.

    Conclusion

    The present study was the 1st attempt in the last 30 years for the identification of Trichostrongylus species in small ruminants in Mazandaran Province. The findings of this study can be helpful for epidemiological and ecological studies, the establishment of effective control programs, and the management of gastrointestinal parasites in Mazandaran Province.

    Keywords: Trichostrongylus, PCR-RFLP, Ruminants, Mazandaran Province
  • مدینه خسروجردی، مهدی نوری پور، سعید صالحی
    زمینه و هدف

    تعاونی‌های عشایری به دلیل تجمیع منابع کالبدی- مادی در سطوح ملی و مدیریت درون گروهی محلی برای ایجاد خدمات پایدار و به عهده گرفتن بخش قابل توجه از خدمات توزیعی، تولیدی و کشاورزی در کشور ارگانی مهم محسوب می‌شوند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر موفقیت تعاونی‌های عشایری در استان فارس انجام شد.

    روش‌شناسی/رهیافت: 

    این پژوهش نوعی تحقیق کمی است که با بهره‌گیری از شیوه پیمایش انجام شده است. داده‌های مورد نظر با کمک پرسشنامه از 380 نفر از اعضاء تعاونی‌های عشایری استان فارس بدست آمد که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به روش تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شده بودند. روایی مقیاس‌های پرسشنامه توسط متخصصان مربوطه و پایایی آن از طریق مطالعه راهنما و ضریب آلفای کرونباخ تایید گردید.

    یافته‌ها و نتیجه‌گیری:

     نتایج نشان داد که، رابطه میان سازه‌های اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی درون سازمانی و همچنین سازه‌های اجتماعی فرهنگی، اقتصادی، سیاستگذاری و آموزشی برون سازمانی با موفقیت تعاونی‌های عشایری، مثبت و معنی‌دار بود. فزون بر این، از میان عوامل موثر بر موفقیت تعاونی‌های عشایری، عوامل اقتصادی، اجتماعی فرهنگی، مدیریتی و آموزشی درون سازمانی به ترتیب دارای بیشترین سهم بودند و در مقابل، عوامل اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و سیاستگذاری برون سازمانی سهم اندکی در موفقیت تعاونی‌های مزبور داشتند.

    اصالت: 

    اتحادیه تعاونی‌های عشایری با استفاده از نتایج این تحقیق می‌تواند در سیاست‌های کلان خود بازنگری کند و مسایل و مشکلات ساختاری حاکم بر فضای تولید را در برنامه‌های خود جدی بگیرد و آن‌ها را به مراجع ذی‌ربط انعکاس دهد.

    کلید واژگان: تعاونی های عشایری, موفقیت, عوامل درون سازمانی, عوامل برون سازمانی, بازاریابی
    madineh khosrowjerdi, Mehdi Nooripoor, Saeid Salehi

    The current research conducted with the aim of identifying the effective structures on the success of nomadic cooperatives in Fars province. This research used a quantitative approach, which conducted using a survey method. The data obtained via a questionnaire from 380 nomadic cooperatives members in Fars province, who selected using Krejcie and Morgan table with proportional assignment. The results showed that the relationships between internal factors such as relationship between socio-cultural, economic and management structures as well as external factors i.e. socio-cultural, economic, policy and educational structures with the success of nomadic cooperatives was positive and significant at 1% level. In addition, the results of multiple regression in a step-by-step method showed that internal factors such as economic, socio-cultural, educational and managerial structures as well as external economic, political and socio-cultural structures totaled 79.1% of the changes in the dependent variable. Therefore, internal and external factors are effective and have a role in the activities of cooperative companies, which directly and indirectly influence the way cooperatives operate. According to the results, for nomadic cooperatives to be more successful, holding empowerment meetings and workshops related to the principles and goals of the cooperative and the duties of the members and the board of directors recommended. Moreover, providing suitable and easily accessible banking facilities and communicating with other cooperatives by holding meetings to introduce the best cooperatives in the field of production, marketing, and performance, high profitability and waste reduction are also recommended.

    Keywords: Nomadic Cooperatives, Success, Internal Factors, External Factors, Marketing
  • سید محمد میرتقیان رودسری*، سعید صالحی

    طرح های اسکان و گذار از نظام های عشایری به نظام های نوین، به عنوان یکی از روش های رسیدن به توسعه، به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. ولی دیدگاه نظری، بازیگران و بازی گردان ها و روش عملیاتی مشخص و واحدی برای آن تعریف نشده است و در هر فضای عشایری با یک روش، درک و اجرا می شود. مبتنی بر این مسیله، هدف پژوهش حاضر استخراج و الگوسازی رویه و فرایند وضع موجود طرح های اسکان هدایتی و شناسایی آسیب های موجود در این رویه است. با توجه به وجود طیف گسترده ای از عشایر و نیز اجرای اولین طرح اسکان هدایتی در استان فارس، طرح های اسکان هدایتی عشایر کوچنده استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. جامعه و نمونه آماری پژوهش شامل اسناد و مدارک (48 پرونده اسکان هدایتی) و خبرگان حوزه اسکان عشایری (7 نفر) بود. داده ها به صورت آرشیوی و میدانی جمع آوری و از طریق تحلیل محتوای اسناد و مصاحبه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که در رویه موجود، برای گفتمان سازی و اجرای طرح اسکان هدایتی 12 مرحله وجود دارد که در قالب 4 مقوله «تصمیم سازی، تصمیم گیری، زمینه سازی و عملیاتی سازی» انتزاع شدند. به علاوه با کنکاش در هر مرحله، آسیب های آن شناسایی و گزارش گردید. با توجه به هدف پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای رویه های موجود اسکان هدایتی بررسی شده، نظریه مورد توافق اسکان در بین صاحب نظران، رویه منسجم سازمانی، سیاست های پس از اسکان و توجه به بهبود شاخص های برخورداری و شاخص های توسعه انسانی و نیز بررسی مسیله دوران گذار از کوچ نشینی به اسکان به لحاظ مدت و متولی، وجود ندارد. مبتنی بر این نتیجه، بازنگری در مبنای نظری و تعریف اسکان، تعیین نوع و نحوه نقش آفرینی بازی گردانان اسکان، مواجهه میان رشته ای با اسکان و اتخاذ برنامه ریزی مشارکتی و جامعه بنیاد در سیاست گذاری و اجرای سیاست پیشنهاد گردید.

    کلید واژگان: عشایر کوچنده, ساماندهی عشایر, اسکان هدایتی (برنامه ریزی شده), فرایندیابی اسکان, آسیب شناسی اسکان
    Seyyed Mohammad Mirtaghian Rudsari *, Saeid Salehi

    Settlement and transition plans from nomadic systems to modern systems have become an inevitable necessity as one of the ways to achieve development. However, the theoretical point of view, actors and acting coach and Specific unique operational method are not defined for it and it is understood and implemented in the same way in every nomadic space. Based on this issue, the aim of the current research is to extract and model the procedure and process of the current status of guided settlement plans and to identify the damages in this procedure. Considering the existence of a wide range of nomads and the implementation of the first guided settlement plan in Fars province, these were investigated. The population and the statistical sample of the research included documents (cases of 48 guided settlement) and experts in the field of nomadic settlement (7 people). Data were collected archaically and field study then analyzed through content analysis of documents and interviews. The findings showed that in the existing procedure, there are 12 steps for the discussion and implementation of the guided settlement plan, which were abstracted in the form of 4 categories of "decision-making, decision-taking, contextualization and operationalization". In addition, by examining each step, its damages were identified and reported. According to the purpose of the research, it can be concluded that for the existing guided accommodation procedures, do not exist the agreed theory of accommodation in the eyes of experts, coherent organizational procedure, post-settlement policies and paying attention to improving indicators of human welfare and development and also examining the issue of the transition period from migration to settlement in terms of duration and guardian. Based on this result, it was proposed to review the theoretical basis and definition of settlement, determine the type and manner of role-playing of settlement actors and acting coach, interdisciplinary encounter with settlement and adopt participatory planning and community foundation in policy making and policy implementation.

    Keywords: nomads, organizing the nomads, guided (planned) settlement, settlement process identification, settlement pathology
  • مسعود یوسفی، یحیی اسماعیل پور*، حامد جنیدی جعفری، حنانه محمدی کنگرانی، سعید صالحی

    رشد روزافزون جمعیت انسان و تعداد دام و چرای بی رویه موجب سیر صعودی روند تخریب مراتع در چند دهه اخیر شده است. شناسایی عوامل تخریب و پایداری مراتع از نخستین گام های لازم در اصلاح بهره برداری از این منابع و احیاء آنها است. از این رو این مطالعه بنا به ضرورت و با هدف تحلیل و ارزیابی تخریب پوشش گیاهی مراتع قشلاقی استان فارس انجام شد. گزینه های موثر با مرور منابع تحقیق تعیین و در چهار شاخص شامل: هیدرولوژی (H) ، تولید گیاهی (P) ، خاک (S)، انسان (A) دسته بندی شدند. سپس گروه مرجع از 45 خبره آشنا با زمینه پژوهش شامل کلیه کارشناسان و بهره برداران محلی در دسترس و تعدادی از پژوهشگران که به روش گلوله برفی تعیین شدند، تشکیل شد. پرسشنامه ها متناسب با دو روش ارزیابی بولین و دلفی فازی به صورت جداگانه طراحی و توسط گروه مرجع امتیازدهی شد. میانگین امتیازات شاخص ها و گزینه ها به روش مقایسه زوجی رتبه بندی و تحلیل شد. پایایی با آزمون آلفای کرونباخ (88/0) بررسی شد و وجود تناسب بین اجزای تشکیل دهنده پرسش نامه را تایید نمود. با توجه به اینکه در این تحقیق گزینه ها و شاخص ها به دو روش بولین و فازی مورد ارزیابی قرار گرفتند همگرایی نتایج دو روش فوق روایی پرسش نامه را تایید می کند. ارزیابی شاخص های پایداری به روش فازی نشان داد شاخص های انسان و خاک به ترتیب با وزن 48/0 و 33/0 از بیشترین وزن نسبی برخوردار هستند و شاخص های تولید گیاهی و اقلیم و هیدرولوژی به ترتیب با وزن نسبی 134/0 و 056/0 از درجه اهمیت کمتری برخوردار بوده و در رتبه بعدی قرار دارند. وزن و اهمیت محاسباتی شاخص ها در روش بولین اختلاف بسیار کمتری داشته و در مجموع می توان گفت در مقایسه روش های بولین و فازی از نظر امکانی که در اختیار ارزیابان جهت اولویت بندی شاخص ها و گزینه ها می گذارند روش فازی کارایی بیشتری داشته و با طیف متنوع پاسخ های ممکن کمک می کند تا نتایج گویاتر و واضح تری جهت ارزیابی پایداری حاصل شود.

    کلید واژگان: پوشش گیاهی, تخریب, توسعه, زیست بوم, مراتع میانبند
    Masoud Yousefi, Yahya Esmaeilpour*, Hamed Joneidi Jafari, Hananeh Mohammadi Kangarani, Saeid Salehi

    The increasing growth of human population and the number of livestock and wasteful has led to a rise in the trend of land degradation in the last few decades. Identifying the factors of destruction and sustainability of Rangelands is one of the first steps in reforming the exploitation of these resources and rehabilitating them. hence This study was done on the necessity of analysis and evaluation of the destruction of vegetation cover in Fars province. Effective choices were determined by reviewing the research resources and were grouped into Four indicators including: Hydrology (H), plant production (P), soil (S) and Atherogenic (A). The reference group of 45 experts familiar with the field of research consisted of all local operators and Operators available and a number of researchers determined in snowball method. The Questionnaires were Designed separately and scored by the reference group according to the two methods of Boolean evaluation and Fuzzy Delphi. The mean values of the indices and options were ranked and analyzed in a comparison method. Reliability was investigated by Cronbach's alpha test 0.88) and confirmed the existence of fit between Components of the questionnaire. the convergence of the results of the two above methods confirms the validity of the two methods, given that the two Boolean and Fuzzy methods were evaluated. the evaluation of Sustainability indices in fuzzy method showed that the human and soil indices have the highest relative weight, respectively, with the weight of 0.480 and 0.330 respectively. plant and climate production indices and hydrology are less important in terms of relative weight of 0.134 and 0.056, respectively. the weight and the Computational importance of indicators in the Boolean method is much less than that, and it can be said that in Comparison of the Boolean and Fuzzy methods, the fuzzy method has more performance and helps with a diverse Range of responses to provide clearer and clearer results for the evaluation of sustainability.

    Keywords: Vegetation, Degradation, Development, Ecosystem, Intermediate Rangelands
  • مسعود یوسفی، یحیی اسماعیل پور*، حامد جنیدی جعفری، حنانه محمدی کنگرانی، سعید صالحی

    یکی از دیدگاه های رایج و رو به گسترش در زمینه دستیابی به پایداری، تدوین شاخص های آن بر اساس داده های محلی و رویکرد هدایت شده و تجربی است. به این منظور طراحی و اولویت بندی شاخص های پایداری مراتع از دیدگاه کارشناسان در مراتع عشایری خم نمدان اقلید، رباط سروستان و دوگوش نادری خنج انجام شد. این سه منطقه به ترتیب به عنوان معرف مراتع فصلی عشایری (سردسیر، معتدل و گرمسیر) در استان فارس در نظر گرفته شد. در این پژوهش روش های تصمیم گیری چندمتغیره، دلفی فازی، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و روش تاپسیس (TOPSIS) مورد استفاده قرار گرفتند. گزینه های پرسش نامه در قالب چهار شاخص اقلیم و هواشناسی، تولید گیاهی، خاک و انسانی تقسیم بندی شد. تجزیه و تحلیل نتایج در سطح شاخص ها نشان داد شاخص های انسان و خاک به ترتیب با وزن 480/0 و 330/0 از بیشترین وزن نسبی برخوردار بوده و شاخص های تولید گیاهی و اقلیم و هیدرولوژی با وزن های نسبی 134/0 و056/0 در رتبه بعدی قرار گرفتند. در سطح گزینه ها یا معیارها همه گزینه های تاییدنشده مربوط به شاخص انسان بودند درحالیکه در شاخص های اقلیم و هیدرولوژی، تولید گیاهی و خاک همه گزینه ها مورد تایید خبرگان قرار گرفت. مقایسه زوجی گزینه ها نیز نشان می دهد که گزینه های درآمد و سرمایه، مالکیت و انواع فرسایش خاک قابل مشاهده به ترتیب با وزن های نسبی 16/0، 13/0 و 11/0 دارای بالاترین اولویت و گزینه های شاخص خشکی، میانگین دمای سالانه و دسترسی به علوفه جایگزین با وزن نسبی کمتر از 005/0 دارای کمترین اولویت هستند. نتایج روش تاپسیس نشان داد گزینه های مالی (درآمد، پس انداز، وام و بیمه)، مالکیت (زمین، دام، مسکن و خودرو) و انواع فرسایش بر دیگر گزینه ها برتری دارند.

    کلید واژگان: اقلیم, تولید گیاهی, تحلیل سلسله مراتبی, تصمیم گیری چندمعیاره, خاک
    Masood Yousefi, Yahya Esmaeilpour, Hamed Joneidi, Saeid Salehi

    One of the common and growing perspectives on achieving sustainability is to formulate its indicators based on local data alongside with a guided and experimental approach. On this basis, designing and prioritization of rangeland sustainability indicators from the experts perspectives in the nomadic rangelands of Kham Namdan in Eghlid county, Robat Sarvestan and Dogush Naderi of Khanj county were done. These three regions were considered as the representatives of seasonal nomadic rangelands, cold, temperate and warm, of Fars province, respectively. In this study, multivariate decision-making methods, fuzzy Delphi, hierarchical analysis (AHP) and TOPSIS method were used. The questionnaire criteria were divided into four categoris: climate and meteorology, crop production, soil and anthropogenic. Analysis of the results at the level of indices showed that anthropogenic and soil indices with a weight of 0.480 and 0.330 were the highest, respectively, and crop production and climate and hydrological indices with relative weights of 0.134 and 0.056 were fallen in the next rank. At the level of options or criteria, all unapproved options were related to the anthropogenic index, while in the indicators of climate and hydrology, crop production and soil, all options were approved by experts. Paired comparison of the options also shows that the options of income and capital, ownership and types of visible soil erosion with relative weights of 0.16, 0.13 and 0.11 have the highest priority. On the contrary, for drought index, average annual temperature and access to alternative forage with relative weights less than 0.005 have the lowest priority. The results of TOPSIS method showed that options: finance (income, savings, loans and insurance), ownership (land, livestock, housing and car) and types of erosion are superior to other options.

    Keywords: Climate, Plant Production, Hierarchical Analysis, Multi-Criteria Decision Making, Soil
  • شادی پرتو، سعید صالحی، علی اکبری*، حسین ابوالحسن تنهایی
    با افزایش قیمت زمین و کالایی شدن آن در دوران معاصر، مساحت خانه ها رفته رفته کم تر شده است و خانه های حیاط دار به واحدهای کوچک آپارتمانی تبدیل شده است. ازاین رو، رابطه ساکنان خانه با طبیعت در حیاط و نیز با فضای بیرون از خانه به مثابه فضای عمومی دچار تحولات ماهوی شده است. معماری مسکونی معاصر ایران، در گذار از سنت به مدرنیته بیش از هر چیز نسبت خود با محیط بیرون را بازتعریف کرده و نحو جدیدی از گسست و پیوند دیالکتیکی را آزموده است. بنابراین، پرسش از نسبت بین پارامترهای گسست و پیوند با الگوهای شاخص مسکن معاصر تهران، مبتنی بر نقش فضاهای باز و بسته مطرح می شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه پارامترهای گسست و پیوند در الگوهای شاخص معماری مسکونی معاصر تهران شامل سه الگوی سنتی (حیاط مرکزی های اوایل قاجار)، سنتی- معاصر (ویلایی های حیاط یک طرفه پهلوی اول و دوم) و معاصر (آپارتمان های بعد از انقلاب) است تا بر این اساس بتوان دیالکتیک گسست و پیوند را در فضاهای باز و بسته تبیین نمود. با استفاده از روش تحقیق توصیفی با رویکرد کیفی، پارامترهای گوناگون گسست و پیوند خانه های تهران و ویژگی های چیدمان فضا از مطالعات کتابخانه ای معتبر شناسایی شده است. سپس رابطه میان پارامترهای گوناگون گسست و پیوند و شاخص های چیدمان فضا از طریق استدلال منطقی بررسی شده است. ذیل قضیه تجربی استدلال منطقی، تحلیل نمونه های موردمطالعه، از طریق قیاس زوجی در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار اکسپرت چویس و ذیل قضیه تحلیلی، از طریق تحلیل نمونه ها در نرم افزار دپث مپ، پارامترهای گسست و پیوند بر سه الگوی اصلی از طریق تکنیک چیدمان فضا، موردسنجش قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل ها نحوه تعامل انسان ایرانی با طبیعت در فرآیندهای مدرن شدن را نشان می دهد و می رساند که فضای باز و نیمه باز واحدهای مسکونی، ماهیت خویش را نسبت به گذشته از دست داده است.
    کلید واژگان: معماری مسکونی ایران, معماری معاصر تهران, دیالکتیک گسست و پیوند, فضاهای باز و بسته, رابطه درون و بیرون
    Shadi Parto, Saeid Salehi, Ali Akbari *, Hossein Abolhasan Tanhaei
    With the rise in land value and its commodification in the contemporary era, the area of houses has been gradually reduced, and the houses with courtyards have been turned into small apartments. Hence, the residents' relationship with nature in the yard and the outdoor space, as a public space, has faced substantial changes. The contemporary residential architecture of Iran has redefined its relationship with the outdoor space more than anything in the transition from tradition to modernity and has explored a new way of dialectic discontinuity and interconnection. Therefore, the research question is the relationship between the parameters of the discontinuity and interconnection and the prominent patterns of the contemporary housing of Tehran based on the role of the closed and opened spaces. The current research aimed to study the relationship between the parameters of the discontinuity and interconnection in the prominent patterns of the contemporary residential architecture of Tehran, including three patterns- traditional (courtyard at the early Qajar era), traditional-contemporary (villa houses with a courtyard in the first and second Pahlavi era), and contemporary (apartments after the Islamic revolution)- based on which the dialectic of discontinuity and interconnection in the open and closed spaces can be explained. Various parameters of the discontinuity and interconnection of the houses in Tehran and the space syntax features were identified using valid library studies and the qualitative descriptive research method. Then, the relationship between the various parameters of the discontinuity and interconnection and the indicators of the space syntax were studied using logical reasoning. The case studies in the experimental theorem of logical reasoning were analyzed using pairwise comparison in the analytical hierarchy process by Expert Choice. Also, the parameters of the discontinuity and interconnection on the three main patterns were evaluated using the space syntax method by DepthMap software in the analytical theorem. The results of analyzing the Iranian human's interaction with nature in the modernization processes show that the open and semi-open spaces in the residential units have lost their nature than in the past.
    Keywords: Residential Architecture of Iran, Contemporary Architecture of Tehran, Dialectic of Discontinuity, Interconnection, Open, Closed Spaces, Internal, External Relations
  • Behnaz Salehi, Afsaneh Amouei, Samira Dodangeh, Ahmad Daryani, Shahabeddin Sarvi, MohammadReza Safari Kharyeki, Saeid Salehi, Seyed Abdollah Hosseini, Zahra Hosseininejad
    Background

    We aimed to identify Neospora caninum DNA in the brain samples of aborted fetuses of cattle, goats, and sheep in Mazandaran, northern Iran, using PCR.

    Methods

    In total, 133 aborted fetuses (51 sheep, 78 cattle, and 4 goats) were randomly collected from different stages of gestation in various regions of Mazandaran, Iran, from Mar 2016 to May 2017. The DNA was extracted from all the brain samples using phenol chloroform isoamyl alcohol instructions. The Nc-5 gene was used for the detection of N. caninum DNA by nested-PCR assay.

    Results

    The detection of N. caninum DNA was confirmed by the observation of a 227 bp band in 24 samples of 133 aborted fetuses (18.1%). The highest prevalence rate of N. caninum was detected in the cattle (20.5%) followed by the sheep (15.6%); however, no positive cases were reported in the goats. The highest and lowest prevalence rates of the infection were reported as 23.8% and 8.6% in Qaemshahr, and Behshahr, respectively. The prevalence rate of infection (32%) in the early gestational period was higher than those in the middle (15%) and late (3.8%) gestational periods.

    Conclusion

    The obtained data of the present study indicated that N. caninum infection may partly be responsible for abortion and economic loss in livestock farming in Mazandaran Province.

    Keywords: Neospora caninum, Ruminants’ aborted fetuses, Nested-PCR, Iran
  • شادی پرتو، سعید صالحی*، علی اکبری، حسین ابوالحسن تنهائی

    بیان مسئله:

     یکی از وظایف اصلی معماری تنظیم ارتباط بیرون و درون است. عدم توجه به چگونگی ارتباط بیرون و درون و هم زیستی موجود بین آنها از جمله مشکلاتی است که معماری امروز با آن مواجه است و نتیجه آن کم بهره ماندن محیط زندگی از کیفیت لازم و نارضایتی افراد از فضاهای سکونتی است. دیوارها به عنوان اولین واسطه بیرون و درون، تنظیم کننده دیالکتیک گسست و پیوند انسان و محیط هستند که در ادوار گوناگون، اشکال متفاوتی به خود گرفته اند. چگونگی تاثیرگذاری دیوارها بر ادراک کاربر فضا از دیالکتیک گسست و پیوند پرسشی است که پژوهش حاضر به دنبال فهم آن است.

    هدف پژوهش: 

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند، به دنبال ارایه مدلی برآمده از ادراک کاربر فضاست تا شرح دهنده چگونگی تقابل عوامل گوناگون در این فرایند باشد.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر از نوع کیفی با پارادایم تفسیری و به روش داده بنیاد صورت گرفته است. با نمونه گیری نظری هدفمند، به روش گلوله برفی، مطلعان کلیدی جهت انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. جمع آوری داده ها تا مرحله اشباع نظری پیش رفت و در نرم افزار «مکس کیو.دی .ای.» مورد تحلیل و کدگذاری سه مرحله ای با روش سیستماتیک اشتراوس و کوربین قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی کرسول ارایه شد.

    نتیجه گیری

    مدل به دست آمده نشان داد که تغییر دیالکتیک گسست و پیوند وابسته به بستر زمانی و مکانی بوده و حاصل تقابل عوامل گوناگون است. در این راستا پدیده مرکزی مدل به دست آمده، به نام مونولوگ دیوار، بیان کننده ادراک فازی کاربر فضا از نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند بود. به این معنی که در طیف گسست تا پیوند بناهای عصر حاضر، نحوه ادراک افراد متمایل به محدوده «بیشتر گسست تا پیوند» بود، ضمن اینکه موثرترین پارامتر در نحوه ادراک، پارامترهای فردی شناخته شد.

    کلید واژگان: معماری معاصر, منطق فازی, ادراک کاربر فضا, بیرون و درون, نظریه دادهبنیاد, تجربه زیسته
    Shadi Parto, Saeid Salehi *, Ali Akbari, Hossein Abolhassan Tanhaei

    Problem statement: 

    One of the main tasks of architecture is to regulate indoor and outdoor communication. Lack of attention to this communication and coexistence between them is one of the problems that architecture faces today and the result is the lack of quality in living spaces and dissatisfaction of humans in residential spaces. The walls, as the first mediator between outside and inside, regulate this dialectic between man and environment, which have taken different forms in different periods. How walls affect the user’s perception of space from the dialectic of rupture and connection is a question that the present study seeks to understand.

    Research objective

    This study aims to investigate the role of walls in the dialectic of rupture and connection, to develop a model based on the perception of users and explain how different factors interact in this process.

    Research method

    The present study is qualitative with an interpretive paradigm Grounded theory method. Key informants has been selected with snowball method and sampling method is purposive theoretical with semi structured inteviews.. Data collection proceeded until reaching to theoretical saturation and was analyzed and three step coded in Max QDA software with the systematic method of Strauss and Corbin and presented in the form of Creswell paradigm model.

    Conclusion

    The obtained model showed that the dialectical change of rupture and connection, is dependent on the time-space context and is the result of the interaction of various factors. In this regard, the central phenomenon of the obtained model, called the wall monologue, reflectsthe fuzzy perception of the users from the role of walls in the dialectic of rupture and connection. This means that in the range of rupture and connection of today’s houses, the perception of users, is in the range of “more rupture than connection”, while the individual parameters, were recognized as the most effective parameter in the perception process.

    Keywords: Contemporary Architecture, Fuzzy logic, Users Perception of Space, Indoor, Outdoor, Grounded theory method, lived experience
  • Kaveh Azimi, Afsaneh Amouei, Mehdi Sharif, Shahabeddin Sarvi, Nemat Shams, Azadeh Mizani, Seyed Abdollah Hosseini, Saeid Salehi, MohhamadReza Safari Kharyeki, Tooran Nayeri Chegeni, Zahra Hosseininejad, Ahmad Daryani*
    Background

    Toxoplasma gondii is a zoonotic obligatory intracellular protozoan parasite that infects a wide range of warm-blooded species. This study aimed to obtain further information on the role of T. gondii infection in ruminant abortion (sheep, goats and cattle) using bioassay and PCR methods in Mazandaran province, northern Iran.

    Methods

    Overall, 104 aborted fetuses (52 bovine, 48 ovine, 4 caprine) were collected at different stages of gestation during the lambing seasons in various parts of Mazandaran Province from Mar 2016 to May 2017. Brains of 104 aborted fetuses were bioassayed in female BALB/c mice. DNA was extracted from all brain samples using phenol-chloroform-isoamyl Alcohol instructions. RE gene was used for detection all of T. gondii DNA by conventional PCR assay.

    Results

    The results of the bioassayed samples were negative because no tachyzoites or cyst were observed in the peritoneal and brain specimens of the mice. The detection of T. gondii DNA was confirmed by observation of a 529 bp band in 15 out of 104 fetuses (14.4%). The highest prevalence rate of T. gondii detected from sheep (16.6%) followed by cattle (13.4%) and goats (0%). The highest prevalence of the infection was observed in east area, while the lowest prevalence of the infection was observed in west area.

    Conclusion

    T. gondii infection may partly be responsible for abortion and economic losses in livestock husbandry in this region. Therefore, further additional researches such as genotyping T. gondii and designing control strategies for improving management in livestock flocks are necessary.

    Keywords: Toxoplasma gondii, Aborted fetuses, Sheep, Goats, Cattle, Iran
  • Abbas Pezeshki, Anahita Almasian, Saeid Salehi, Faezeh Zahabi, Mehrdad Jahanfar, Hafez Amraei, Mohammad Keshvari*
    Background
    Hospitals are the most important element of the health system. Hospitals play a key role in providing health services and have a major impact on the health system's performance. The success of organizations depends on their managers’ performance. Organizations with qualified and experienced managers will be more successful in achieving their goals and can reach optimal efficiency.
    Methods
    This is a phenomenological qualitative study in which content analysis was used to achieve study objectives. The study population included the hospitals managers and senior experts of the vice chancellor for treatment of a provincial department of the Ministry of Health and Medical Education in Iran. Participants were selected by purposive and heterogeneous methods and data collection continued until data saturation was achieved. Data were collected by semi-structured face-to-face interviews.
    Results
    From our data, seven main themes were drawn, consisting of monitoring and control, planning, organizing, leadership and motivational factors, management of resources and information, communication and interdepartmental coordination and patient orientation
    Conclusion
    Hospital managers play a key role in improving hospital function. Assessing hospital managers' performance, determining their strengths and weaknesses and taking corrective actions are beneficial to the improvement of hospitals’ performance.
    Keywords: Performance Assessment, Hospital Management, Qualitative Study
  • سعید صالحی، محمد چیذری*، حسن صدیقی، مسعود بیژنی
    بسیاری از مشکلات محیط زیست، ریشه در رفتار انسان داشته که با درک رفتار او قابل حل هستند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر علی باورهای عمومی زیست محیطی و باور ویژه آب زیرزمینی بر رفتار پایداری آب زیرزمینی در بین کشاورزان استان فارس انجام شد. مطالعه به روش توصیفی و علی رابطه ای و با استفاده از فن پیمایش و مبتنی بر پارادایم های «روانشناسی محیط زیست» انجام شد. اعضای نمونه از بین آب بران سه محدوده مطالعات آب زیرزمینی استان فارس با وضعیت آسیب پذیری بالا، متوسط و پایین آب زیرزمینی کشاورزی (N=1224)، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 296 نفر برآورد گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی ساختارمند بود که روایی آن به روش آماری و همچنین بهره گیری از دیدگاه پانلی از استادان دانشگاه و کارشناسان مربوطه و پایایی آن نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ بین 0/61 و 0/82 تایید گردید. تحلیل علی با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاریانجام شد. نتایج نشان داد باور ویژه آب زیرزمینی تعیین کننده قوی از رفتار پایداری آب زیرزمینیاست که خود متاثر از باورهای عمومی زیست محیطی پارادایم مستثنی بودن انسان و پارادایم نوین زیست محیطی است. همچنین نتایج نشان داد در بین باورهای عمومی زیست محیطی، پارادایم نوین وابستگی متقابل انسانی، بیشترین اثر علی مستقیم و پارادایم مستثنی بودن انسان، بیشترین اثر علی غیرمستقیم را بر رفتار کشاورزان استان فارس دارا بودند.
    کلید واژگان: باورهای زیست محیطی کشاورزان, پارادایم مستثنی بودن انسان, پارادایم نوین زیست محیطی, پارادایم نوین وابستگی متقابل انسانی, استان فارس
    Saeid Salehi, Mohammad Chizari *, Hasan Sedighi, Masoud Bijani
    Many environmental problems are rooted in human behavior and can thus be solved by understanding behavior. The purpose of this study was to investigate the causal effect of ‘general environmental beliefs’ and ‘special groundwater belief’ on ‘groundwater sustainable behavior’ among agricultural groundwater users in Fars Province. This study is a ‘descriptive and causal-correlative’ research that was conducted using survey technique as a research method by using the paradigms of environmental psychology. The units of analysis was agricultural groundwater users (owners of agricultural wells; N=1224). Based on the stratified random sampling method, 296 people were selected as a sample in three high, medium and low vulnerability range of groundwater studies limits. A researcher-structured questionnaire was used for data collection, which its validity and reliability were confirmed by using a panel of university professors and relevent experts and using Cronbach's alpha (0.61≤α≤0.82), respectively. A causal analysis was performed by using Structural Equations Modeling. The results showed special groundwater belief was strong determinant of groundwater sustainable behavior that is affected by human exception paradigm and new environmental paradigm. According to results, new human interdependence paradigm has the most direct causal effect and human exception paradigm has the most indirect causal effect on groundwater sustainable behavior.
    Keywords: Farmer's Environmental Beliefs, Human Exception Paradigm, New Environmental Paradigm, New Human Interdependence Paradigm, Fars Province
  • سعید صالحی، کیانوش هاشمیان *، مالک میرهاشمی
    یکی از زمینه های برجسته در گستره سلامت، استوار ساختن و توانمندسازی خانواده ها در برابر مشکلات است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تاب آوری خانواده بر اساس بخشایش و معنویت بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه آموزگاران متاهل در شهرستان سلسله در سال تحصیلی 1395-1394 بود. نمونه دربرگیرنده 212 نفر (72 زن و 140 مرد) بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب گزینش شدند. ابزار اندازه گیری دربرگیرنده شاخص تاب آوری خانواده، مقیاس بخشایش خانواده و پرسشنامه نگرش و توانایی معنوی بودند. یافته های برآمده از پژوهش نشان داد میان متغیرهای بخشایش و معنویت با متغیر تاب آوری خانواده همبستگی معنادار وجود دارد. افزون بر این میان بخشایش و تاب آوری خانواده همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت. یافته ها نشان داد که بخشایش و معنویت می توانند در بالا بردن تاب آوری خانواده نقش داشته باشند.
    کلید واژگان: بخشایش, تاب آوری خانواده, معنویت
    Saeid Salehi, Dr Kiyanoosh Hashemiyan*, Dr Malek Mirhashemi
    One of the prominent fields in the health domain is the empowering and stabilizing families against difficulties. The purpose of the present study was to prediction the family resiliency based on family forgiveness and spirituality. The research method was descriptive and correlational. Statistical population consisted of all married teachers in Selseleh city in academic year of 2015-2016. The sample included 212 individuals (72 female and 140 male) who were selected by proportionate stratified random sampling method. The measurement tools consisted of Family Hardiness Index (FHI), Family Forgiveness Scale (FFS) and the Spiritual Attitudes and Ability Questionnaire (SAAQ). The research findings showed that there was a significant correlation among forgiveness and spirituality variables with family resiliency. Moreover, there was a significant and positive correlation between forgiveness and family resiliency. The findings indicated that the forgiveness and the spirituality could have a role in promoting family resiliency.
    Keywords: forgiveness, family resiliency, spirituality
  • سعید صالحی، عماد دهقانی فرد، رضا قنبری، احمد عامری، احمد جنیدی جعفری، مهدی فرزادکیا، رامین نبی زاده، محمد مهدی بانشی
    مقدمه
    کیفیت کمپوست تولیدی، یکی از پارامترهای مهم و تاثیرگذار در کیفیت و فروش کمپوست بوده، مواد خارجی موجود در کمپوست اهمیت ویژه ای دارند. در این مطالعه، کیفیت مواد خارجی موجود در کمپوست تولیدی کارخانه های خمین و تهران مطالعه شد.
    روش ها
    این مطالعه به مدت 9 ماه بر روی کمپوست تولیدی در کارخانه های کمپوست خمین و تهران، با نمونه برداری مرکب تعداد 10 نمونه از کمپوست تولیدی برداشته شد و مواد خارجی آن از قبیل شیشه، پلاستیک، فلز، مواد خارجی و سنگریزه مورد آنالیز قرار گرفت و از آزمون t برای مقایسه میانگین داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین درصد شیشه، پلاستیک، فلز، مواد خارجی و سنگریزه در کمپوست تولیدی تهران 62/0، 22/0، 0، 84/0 و 24/2 درصد به دست آمد. در کمپوست خمین به ترتیب 17/1، 17/0، 02/0، 36/1 و 61/3 بود، که در محدوده استانداردهای مورد نظر می باشد. همچنین با توجه به آزمون آماری اختلاف معنی داری بین میانگین پلاستیک نمونه های کمپوست خمین و تهران مشاهده نشد، ولی میانگین سایر اجزاء اختلاف معنی دار با هم داشت (0001/0 < P).
    نتیجه گیری
    به طور کلی، کمپوست تولیدی کارخانه های تهران و خمین، مشکل خاصی از لحاظ مواد خارجی نداشت و در محدوده اکثر استانداردها قرار داشت. با این حال، چون مقدار مواد خارجی کمپوست حتی در مقادیر کم نیز موجب عدم ترغیب کشاورزان به خرید کمپوست می شود، با کاهش مواد خارجی توسط برنامه های تفکیک از مبدا و ممانعت پسماند مخلوط به کارخانه کمپوست، باعث بهبود کیفیت و ورود آن به بازار مصرف خواهد بود.
    کلید واژگان: پسماند, کمپوست, مواد خارجی, کارخانه کپوست تهران, کارخانه کپوست خمین
    Saeid Salehi, Emad Dehghani Fard, Reza Ghanbari, Ahmad Ameri, Ahmad Joneidi Jafari, Mehdi Farzad Kia, Ramin Nabizadeh, Mohammad Mehdi Baneshi
    Background
    The quality of the compost produced is one of the most important and effective parameters in its marketing and external materials presence in the compost have specific consideration. This study was conducted to investigate the quantity and quality of foreign materials in the compost produced by Khomein and Tehran plants.
    Methods
    This study was conducted on the compost produced by Khomein and Tehran plants in 9 months; 10 composite samples were gathered and the external constituents such as glass, plastic, metal, miscellaneous and sand were analyzed, then to compare the data t-test analysis was used.
    Findings
    The average percentage of glass, plastic, metal, miscellaneous and sand in Tehran and Khomein compost were 0.62, 0.22, 0.84, 2.24 and 1.17, 0.17, 0.02, 1.36, 3.61, respectively; which were in accordance to the considered standards. Moreover, the statistical analysis showed that except the plastic, there was a significant difference (P < 0.0001) between the other parameters average in Tehran and Khomein’s composts.
    Conclusion
    In general, the compost produced by Tehran and Khomein plants did not have any significant problem in terms of external materials. However, as the presence of external materials causes the farmers hesitation to buy the compost, the source separation of inorganic materials and prohibition of mixed compost production could improve the compost quality and its markets.
    Keywords: Solid Waste, Compost, External Materials, Tehran Compost Plant, Khomein Compost Plant
سامانه نویسندگان
  • دکتر سعید صالحی
    دکتر سعید صالحی
    (1395) دکتری مهندسی کشاورزی - ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال