samaneh sadat tabatabaee
-
تدوین مدل ساختاری علائم اختلالات خوردن و مشکلات خواب براساس ترومای کودکی با میانجی گری ناگویی هیجانیمقدمه
مطالعات فراوانی به سبب شناسی اختلالات خوردن و خواب پرداخته اند. اما میزان موفقیت درمان های کنونی این دو اختلال، به دلیل عدم شناخت کافی از مکانیسم های روان شناختی درگیر، محدود بوده است. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری علائم اختلالات خوردن و مشکلات خواب براساس ترومای کودکی با میانجی گری ناگویی هیجانی انجام شد.
روش کارپژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع الگوی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک ها و مراکز خدمات روان شناختی شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند. از میان جامعه آماری، 280 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه آسیب های کودکی، آزمون نگرش های خوردن، پرسشنامه اختلال خواب و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و از نرافزار SPSS نسخه 23 وAMOS نسخه 23 استفاده شد.
یافته هایافته ها حاکی از برازش مدل مورد نظر بود. نتایج به دست آمده حاکی از تاثیر غیرمستقیم ترومای کودکی بر اختلالات خوردن (05/0>P، 47/0=β) و مشکلات خواب (05/0>P، 51/0=β) از طریق ناگویی هیجانی بود. نتایج همچنین نشان داد که متغیرهای پژوهش در مجموع 69 درصد از واریانس اختلالات خوردن و 79 درصد از واریانس مشکلات خواب را تبیین کردند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که ناگویی هیجانی، عاملی است که افراد مبتلا به ترومای اولیه را در برابر اختلال خوردن و خواب آسیب پذیرتر می کند. تحقیقات آینده می توانند با افزودن مداخلات بالینی که هدف آنها رسیدگی به ناگویی هیجانی است، نتایج درمان اختلالات خوردن و خواب را بهبود ببخشند.
کلید واژگان: اختلالات خوردن, مشکلات خواب, ترومای کودکی, ناگویی هیجانیIntroductionMany studies have studied the etiology of eating and sleeping disorders. However, the success rate of the current treatments of these two disorders has been limited due to insufficient knowledge of the psychological mechanisms involved. The present study was conducted with the aim of development of a structural model for symptoms of eating disorders and sleep problems based on childhood trauma with the mediation of alexithymia.
MethodsThe present study was a descriptive-correlation type of structural equation model. The statistical population of the research was made up of all the people who referred to the clinics and psychological service centers of Tehran in 2023. Among the statistical population, 280 people were selected by convenience sampling. The research tools were: Childhood Trauma Questionnaire, Eating Attitudes Test, Sleep Disorder Questionnaire and Toronto Alexithymia Scale. For data analysis, Pearson correlation, structural equation modeling and SPSS version 23 and AMOS version 23 software were used.
ResultsThe findings indicated the fit of the desired model. The obtained results indicated the indirect effect of childhood trauma on eating disorders (P<0.05, β=0.47) and sleep problems (P<0.05, β=0.51) through alexithymia. The results also showed that the research variables explained a total of 69% of the variance of eating disorders and 79% of the variance of sleep problems.
ConclusionsThe results showed that alexithymia is a factor that makes people with primary trauma more vulnerable to eating and sleeping disorders. Future research could improve treatment outcomes for eating and sleep disorders by adding clinical interventions that target alexithymia.
Keywords: Eating Disorders, Sleep Problems, Childhood Trauma, Alexithymia -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 5 (پیاپی 185، آذر و دی 1401)، صص 2574 -2584مقدمه
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سرزندگی تحصیلی بر خودکارآمدی دانش آموزان با نقش میانجی حمایت همسالان و تاب آوری تحصیلی میباشد.
روش کارروش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر قاین بوده که بر مبنای نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 214 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS استفاده گردید. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامههای مارتین و مارش (2013)، لیانگ (2000)، مارتین و مارش (2006) و جیانگ (1999) استفاده گردید که پایایی آنها به وسیله آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. سرزندگی تحصیلی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق میانجی گری حمایت همسالان و تاب آوری تحصیلی بر خودکارآمدی دانش آموزان تاثیر مثبت و معناداری دارد.
نتایجنتایج پژوهش حاضر در حوزه خودکارآمدی و توسعه فردی دانش آموزان نوآوری هایی به همراه داشته است و به مسیولان و سیاست گذاران عرصه آموزش کشور در درک تاثیرگذاری سرزندگی تحصیلی، حمایت همسالان و تاب آوری در ارتقا خودکارآمدی کمک میکند.
کلید واژگان: سرزندگی تحصیلی, خودکارآمدی, تاب آوری تحصیلی, حمایت همساالن, دانش آموزان مقطع متوسطه اولIntroductionThe purpose of this research is to investigate the effect of academic vitality on students' self-efficacy with the mediating role of peer support and academic resilience.
Material and MethodThe method of the present research is practical in terms of purpose, and in terms of the method of data collection, it is descriptive of the correlation type. The statistical population of this research is all male students of the first secondary level of Qain city, based on stratified random sampling, 214 of them were selected as a sample. SPSS and Smart-PLS software were used for data analysis. To measure the research variables, Martin and Marsh (2013), Liang (2000), Martin and Marsh (2006) and Jiang (1999) questionnaires were used, and their reliability was confirmed by Cronbach's alpha. Academic vitality has a positive and significant effect on students' self-efficacy both directly and indirectly through the mediation of peer support and academic resilience.
ResultsThe results of the present research have brought innovations in the field of self-efficacy and personal development of students and help the officials and policy makers of the country's education in understanding the effectiveness of academic vitality, peer support and resilience in promoting self-efficacy.
Keywords: academic vitality, self-efficacy, academic resilience, peer support, firstsecondary students -
زمینه و هدف
کم توانی یادگیری خاص اختلالی است که با توانایی دانش آموز در گوش دادن، فکر کردن، صحبت کردن، نوشتن، هیجی کردن، یا انجام محسابات ریاضی تداخل ایجاد می کند. دانش آموزان با کم توانی یادگیری خاص ممکن است در خواندن، نوشتن، یا ریاضی مشکل داشته باشند. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش تقویت حواس پنج گانه بر توانمندی شناختی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود.
روشپژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزانی بود که در سال تحصیلی 99-1398 به مرکز مشکلات یادگیری شهرستان فردوس مراجعه کردند. از این جامعه تعداد 30 دانش آموز به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس آزمون هوش وکسلر کودکان (2003) اجرا و از پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) و سیاهه درجه بندی رفتاری کنش های اجرایی (جیویا وهمکاران،2000) به عنوان ابزارهای جمع آوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 70 دقیقه ای تحت آموزش تقویت حواس پنج گانه قرار گرفت و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان هر دو گروه مجددا به ابزار پژوهش پاسخ دادند (پس آزمون) و در پایان دوره پیگیری پس از دو ماه انجام شد. داده ها به روش تحلیل کوواریانس یک راهه در محیط نرم افزار spss نسخه 23 تحلیل شدند.
یافته هانتایج تحلیل داده ها نشان داد که اثر گروه بر ترکیب متغیرهای توانمندی شناختی (0/847=اندازه اثر، 0/001>p، 149/942=F) و مهارت های اجتماعی (0/824=اندازه اثر، 0/001>p، 126/809=F) در دانش آموزان با اختلال یادگیری معنادار است.
نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش، آموزش تقویت حواس پنج گانه می تواند به عنوان یک مداخله موثر بر توانمندی شناختی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: حواس پنج گانه, توانمندی شناختی, مهارت های اجتماعی, اختلال یادگیریBackground and PurposeA specific learning disability is a disorder that interferes with a student’s ability to listen, think, speak, write, spell, or do mathematical calculations. Students with a specific learning disability may struggle with reading, writing, or math. This study aimed to investigate the effectiveness of the five senses enhancement training (5-SET) on cognitive ability and social skills of students with mathematical learning disabilities (MLD).
MethodThe present study was a quasi-experimental study with pretest-posttest-follow-up design with control group. The statistical population included all students referred to the Learning Problems Center of Ferdows City in the 2019-20 academic year. A sample of 30 students was selected by purposive sampling and randomly assigned in the control and experimental groups. Then, the Wechsler Intelligence Scale for Children (WISC-IV) (2003) was performed, and the Matson Evaluation of Social Skills with Youngsters (1983) and Behavior Rating Inventory of Executive Function (Givia et al., 2000) were used as data collection instruments in two phases of pretest and posttest. The experimental group received the 5-SET for ten 70-minutes-sessions, while the control group underwent no interventions. Then, both groups were assessed as the posttest. Finally, the follow-up phase was performed after two months. Data were analyzed by the one-way analysis of covariance in the SPSS statistics-23 software.
ResultsThe results of the data analysis showed that the effect of the group on the combination of cognitive ability variables (F = 149.942, p <0.001, effect size = 0.847) and social skills (F = 126.809, P <0.001, effect size = 0.824) is significant in students with learning disabilites.
ConclusionAccording to the results of the present study the 5-SET can be used as an effective intervention on the cognitive ability and social skills of students with MLD.
Keywords: Five senses, cognitive ability, social skills, learning disability -
زمینه و هدف
دانش آموزان با اختلال یادگیری، بیشتر از دانش آموزان عادی دچار مشکلات شناختی هستند. هدف از انجام این پژوهش بررسی آموزش حواس پنج گانه بر توان مندی شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خواندن بود.
روش بررسیروش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزانی تشکیل دادند که در سال تحصیلی 99-1398 به مرکز مشکلات یادگیری شهرستان فردوس مراجعه کردند. شیوه نمونهگیری به صورت دردسترس بود. تعداد سی دانش آموز 7تا8ساله، داوطلب واجد شرایط به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. به منظور اطمینان از نبود ناتوانی ذهنی در دانش آموزان، مقیاس هوش وکسلر کودکان-ویرایش چهارم (وکسلر، 2003) اجرا شد؛ همچنین در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، والدین پرسشنامه درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (بریف) (جیویا و همکاران، 2000) را تکمیل کردند. برای گروه آزمایش به مدت ده جلسه هفتاددقیقه ای، آموزش تقویت حواس پنج گانه با همراهی مادران آن ها ارایه شد؛ اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی به کمک نرم افزار SPSS نسخه 23 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون ها 0٫05 در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج نشان داد، تحلیل واریانس متغیر توان مندی شناختی برای اثر زمان، اثر گروه و اثر گروه*زمان معنادار بود (0٫001>p)؛ همچنین در متغیر توان مندی شناختی در گروه آزمایش، بین مراحل پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار مشاهده شد (0٫001>p)؛ اما بین مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود نداشت (0٫207=p).
نتیجه گیریبراساس یافته های این پژوهش، آموزش تقویت حواس پنج گانه می تواند به عنوان مداخله ای بهنگام بر توان مندی شناختی دانش آموزان با اختلال خواندن موثر باشد و استفاده از آموزش مذکور به مربیان مراکز اختلال یادگیری توصیه می شود.
کلید واژگان: حواس پنج گانه, توان مندی شناختی, اختلال یادگیریBackground & ObjectivesReading and its disability are the major learning areas that can specifically challenge students with Learning Disabilities (LDs). Students with LDs are more significantly affected by cognitive problems. These students often grapple with disorganized thinking that can, in turn, generate other problems, like issues in problem-solving, planning, and life organizing. The role of cognitive ability in various LDs and the need for improving this ability has been well documented. When managing students with LDs, the primary focus must be on nurturing the 5 senses. This could be achieved using multi-sensory teaching techniques to help the learners grasp new data by various methods. The present study aimed to investigate the effects of the 5 senses enhancement on cognitive ability in students with LDs.
MethodsThis was a quasi-experimental study with a pretest-posttest-follow-up and a control group design. The population of the study consisted of all students referring to the Correction Center for Learning Disorders in Ferdows City, Iran, in the academic year of 2019-2020. The convenience sampling method was used to select a sample of thirty 7-8-year-old students with LDs. The selected students were randomly assigned into the control and experimental groups. PASS was applied to determine the sample size. Moreover, the error level (0.05) and the test power (0.9) was used to determine the sample size (n=15/group). In other words, the total sample size of the study was estimated to be 30 subjects. The inclusion criteria of the research were being diagnosed with LDs; presenting hearing and vision health according to the assessment plan; studying in regular public schools, an age of 7-8 years, and no mental health issues. The exclusion criteria of the study included absence from ≥2 sessions, simultaneous participation in another program, and receiving training on learning and completing homework for each session. To ensure the absence of intellectual disabilities in students, the Wechsler Intelligence Scale for Children (Wechsler, 2003) was administered. For cognitive assessment, the Behavior Rating Inventory of Executive Function (Gioia et al., 2000) was completed by the parents in all evaluation stages. The experimental group received the 5 sense enhancement training (ten 70-minute sessions, 3 sessions/week); however, the controls received no treatment. Two months after the intervention, the follow-up test was performed. The control group also received training courses to observe all ethical principles. To analyze the obtained data, descriptive statistics, such as mean and standard as well as repeated-measures Analysis of Variance (ANOVA) and Bonferroni posthoc test were used. Statistical analyses were performed in SPSS at the significance level of 0.05.
ResultsThe ANOVA data of cognitive ability was significant for time effect (within the subjects) (p<0.001), group effect (intermediate subjects) (p<0.001), and time*group effect; the effect of group intervention for cognitive ability equaled 0.708. Thus, there was a significant difference in cognitive competence between the experimental and control groups during the research stages, highlighting the effects of the intervention. Moreover, in the experimental group, a significant difference was observed in cognitive ability between pretest and posttest and follow-up stages (p<0.001). However, there was no significant difference between the posttest and follow-up stages (p=0.207), reflecting that the effect of the intervention in the follow-up stage remained stable.
ConclusionThe present study findings suggested that the five-sense enhancement training can be effective as a timely intervention on cognitive ability in students with reading disabilities; thus, implementing this training is recommended to LD instructors.
Keywords: Five senses, Cognitive ability, Learning disability -
زمینه و هدفیادگیری خودتنظیمی شامل راهبردهایی است که دانشجویان به کار می برند تا شناخت هایشان را بر اساس آن تنظیم کنند و بر پیشرفت تحصیلی خود بیفزایند. اضطراب، یکی از علل عمده بیماری و اختلالات روانی است که بر پیشرفت تحصیلی تاثیرگذار است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی و آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر پیشرفت تحصیلی و اضطراب دانشجویان انجام شد.
روش تحقیق: در این پژوهش نیمه تجربی، از 173 دانشجوی روان شناسی مقطع کارشناسی، به صورت داوطلبانه آزمون اضطراب بک (BAI) گرفته شد. تعداد 46 نفر از دانشجویانی که دارای نمره اضطراب بالاتر از 8 بودند، انتخاب شدند و به روش نمونه گیری تصادفی ساده، در دو گروه 23 نفری مورد و شاهد قرار گرفتند. گروه مورد، هفته ای دو جلسه و طی هشت جلسه 100 دقیقه ای، با رویکرد یادگیری خودتنظیمی، به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و به گروه شاهد هیچ گونه آموزشی داده نشد. ابزار مورد استفاده برای ارزیابی اضطراب و پیشرفت تحصیلی، آزمون اضطراب بک و معدل کل بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 17) و آزمون های آماری تی مستقل و وابسته، کای دو و کوواریانس در سطح معنی داری 05/0 P< تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هاپس از ارائه آموزش در مورد راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، میزان اضطراب گروه مورد از 26/18 به 83/7 کاهش معنی داری نشان داد (001/0> P)؛ در حالی که میانگین میزان اضطراب گروه شاهد ثابت بود و میانگین نمره پیشرفت تحصیلی پس از مداخله، از نظر آماری در گروه مورد معنی دار نبود.
نتیجه گیریبر اساس نتایج این تحقیق، پیشرفت تحصیلی دانشجویان، با اضطراب ارتباط مستقیمی دارد؛ بنابراین آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی جهت بهبود پیشرفت تحصیلی پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: تدریس, اضطراب, دانشجویان, وضعیت آموزش, یادگیری, خودکارآمدی, هومئوستازBackground And AimLearning self-regulation involves a set of strategies that students use to regulate their cognition and increase their academic achievement accordingly. Anxiety، on the other hand، is a main cause of psychological disorder that affects students’ academic achievement. The present paper was conducted to study the influence of teaching self-regulatory learning strategies on students'' academic achievement and anxiety.Materials And MethodsIn this quasi-experimental study، 173 freshmen of psychology were voluntarily given Beck Anxiety Inventory (BAI). 46 of whom who had anxiety scores above 8 were selected and divided into 2 simple randomized homogeneous experimental and control groups; 23 students in each. The experimental group received eight 100-minute sessions of self-regulatory learning instruction twice a week; the control group had no education at all. The instrument to assess students’ anxiety and academic achievement included BAI and students’ total average scores. The obtained data was fed into SPSS software (V: 17) and analyzed by means of statistical tests (i. e. independent and dependent t-tests، c 2، and covariance) at the significant level P<0. 05.ResultsHaving applied self-regulatory learning strategies education، findings indicated that، the experimental groups’ mean anxiety score decreased from 18. 26 to 7. 83 which was statistically significant (P<0. 001); while that of the control group was not statistically significant after the intervention.ConclusionIf one takes the fact that students’ academic achievement has a direct relationship with their test anxiety into account، teaching self-regulatory strategies can be suggested for the improvement of students’ academic performance.Keywords: Teaching, Anxiety, Students, Educational Status, Learning, Self Efficacy, Social Control, Informal
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.