به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

sayyed husayn sadjadi

  • فاطمه امین رعیا جزه، علی مرادخانی*، سید حسین سجادی، سید جواد میر مینق

    دغدغه اصلی ابن خلدون هم در مقدمه و هم در العبر شرح چگونگی تشکیل و زوال دولت در شرق و غرب جهان اسلام بوده که تلاش کرده است آن را براساس نبرد دوری میان دو جامعه بدوی و حضری تبیین کند. فرید العطاس به منظور بسط نظریه ابن خلدون، آن را به مثابه نظریه اصلاح دینی مسلمانان معرفی کرده است. از نظر او مراکش، یک مورد تاریخی است که اصلاح دینی را تجربه کرده است. نظریه ابن خلدون فاقد نظام اقتصادی است؛ از این رو، فرید العطاس تلاش کرده شیوه های تولید را از کارل مارکس اخذ و در نظریه ابن خلدون ادغام کند. هدف این پژوهش، تبیین نظریه تشکیل دولت ابن خلدون به مثابه نظریه اصلاح دینی مسلمانان در خوانش فرید العطاس است که به همین منظور به مطالعه سه سلسله متوالی مراکش _ مرابطون، موحدون و مرینیان _ پرداخته است. بنابر یافته های پژوهش که به شیوه توصیفی _ تحلیلی به دست آمده، فرید العطاس به جای تکرار محض اطلاعاتی که از مقدمه به دست می آید، کاربردی نظری از دیدگاه ابن خلدون ارایه داده است.

    کلید واژگان: نظریه تشکیل دولت ابن خلدون, نظریه اصلاح دینی مسلمانان, شیوه تولید, مراکش
    Fatemah Amin ReYa Jezah, Ali Murad Khani *, Sayyed Husayn Sadjadi, Sayyed Javad Miri Minaq

    The substantive interest of Ibn Khaldun, both in Al-Muqaddimah and Al-Ibar was describing the formation and decline of the state in the east and west of the Islamic world, which he tried to explain based on the cycle struggle between the two types of pastoral nomadic and sedentary societies. In order to develop Ibn Khaldun's theory, Seyed Farid Alatas has introduced it as a theory of Muslim reform. In his view, Morocco is a historical case that has experienced religious reform. .  Theory of Ibn Khaldun lacks an economic system. For this reason, Farid Alatas has tried to take the modes of production from Karl Marx and integrate them into Ibn Khaldun's theory. The purpose of this study is to explain Ibn Khaldun's theory of state formation as a theory of Muslim reform in the Farid Alatas’s reading. To this reason, it has studied three consecutive Moroccan dynasties – Almoravids, Almohads, Marinids _. According to the study’s results obtained in a descriptive _ analytical manner, Farid Alatas, instead of simply repeating the information obtained from the introduction, offers a theoretical application of Ibn Khaldun's theory.

    Keywords: Ibn Khaldun’s theory of state formation, theory of Muslim reform, Mode of production, Morocco
  • معصومه اخلاق پسند، مریم ابن تراب، سید حسین سجادی

    تدوین کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان یکی از نتایج مطالعات دنیای غرب پیرامون مساله ی زنان است. عمده ترین ابزار تدوین کنندگان کنوانسیون، رفع تبعیض در جهت محو کلیشه های جنسیتی سنتی موجود و انکار تفاوت های میان زن و مرد و در نتیجه ایجاد حقوق یک سان است. در این صورت مفاد این کنوانسیون با حقوق اسلامی انطباق کامل ندارد و این خود موجب چالش هایی در زمینه های مختلف اجتماعی حقوقی و فرهنگی شده است. این پژوهش به هدف مقایسه حقوقی میان حقوق برخاسته از مواد کنوانسیون و حقوق اسلامی صورت گرفته است، تا پاسخی درخور برای رفع چالش های موجود در این زمینه باشد. بر اساس بررسی های به عمل آمده به روش تحلیلی توصیفی این نتیجه به دست آمد که در کنار اشتراک ماهوی انسانی زن و مرد، این دو به صورت ذاتی و تکوینی تفاوتهای متعددی با هم دارند، از این رو طبیعی است از نظر اجتماعی و در حوزه ی تنظیم قواعد حقوقی نیز نباید توقع همانندی آن ها را داشت.حقوق اسلام در بسیاری از قواعد و قوانین خود، با بندهای کنوانسیون مطروحه همخوانی دارد. حق حیات، حق آزادی، کرامت انسانی، حق اشتغال و حقوق سیاسی نظیر حق شرکت در انتخابات ، حقوق اجتماعی، حق بر آموزش و سلامت از مواردی هستند که از دیر باز در دین مبین اسلام مورد توجه بوده است. اما در برخی موارد بر اساس ویژگی های آفرینش زنان و مردان و مسیولیت های مبتنی بر آن، حقوق و قواعد ایشان، متفاوت است. بنابراین تساوی در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان بر خلاف حقوق اسلام ، بر مبنای عدالت و فطرت پایه گذاری نشده است و این خود به نوعی تبعیض است .

    کلید واژگان: حقوق زنان, کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان, تبعیض, تساوی, فطرت, عدالت, نفقه, ارث
    Masumeh Akhlaq Pasand, Maryam Ibn Turab, Sayyed Husayn Sadjadi

    The drafting of the Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination against Women is one of the results of Western studies on the issue of women. The main tool of the drafters of the Convention is the elimination of discrimination in order to eradicate the existing traditional gender stereotypes and to deny the differences between men and women and thus to create equal rights. In this case, the provisions of this convention are not in full compliance with Islamic law, and this has caused challenges in various social, legal and cultural fields. The purpose of this study is to compare the rights arising from the articles of the Convention and Islamic law, in order to provide an appropriate response to address the challenges in this field. Based on descriptive analytical studies, it was concluded that in addition to the common human and male commonalities, the two are inherently and evolutionarily different from each other, so it is natural from a social point of view and in the field. The regulation of legal rules should not be expected to be similar to them. In many of its rules and laws, Islamic law complies with the provisions of the Convention. The right to life, the right to liberty, human dignity, the right to employment and political rights such as the right to participate in elections, social rights, the right to education and health are some of the issues that have long been considered in Islam. But in some cases, men and women have different rights and rules based on the characteristics of creation and the responsibilities based on it. Therefore, equality in the Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination against Women, contrary to Islamic law, is not based on justice and nature, and this is a form of discrimination.

    Keywords: women's rights, Convention on the Elimination of All Forms of Discrimination against Women, Discrimination, equality, nature, justice, Alimony, inheritance
  • معصومه کشاوری، یونس واحد یاریجان، سید حسین سجادی

    هدف پژوهش حاضر، تطبیق و مقایسه خصوصیات و ویژگی های معاملات اینترنتی با اقسام معاملات دیگر از جمله بیع معاطاتی است. این تحقیق به روش کتابخانه ای و اسنادی انجام و با مرور پیشینه های مرتبط با حوزه ی تجارت الکترونیک و معاملات اینترنتی از منظر فقهی و حقوقی پردازش شده است. در زمینه مباحث فقهی و حقوقی ماهیت قراردادهای اینترنتی، دیدگاه جدیدتری می طلبد، چرا که یافته های پژوهش حاکی از این است که: از نظر عدم بیان لفظ، معاملات معاطاتی، نقاط مشترکی با معاملات الکترونیکی دارد که در پژوهش های قبلی به این مهم کمتر پرداخته شده است. از آنجا که تجارت الکترونیک روش های سنتی تجارت را تحت الشعاع قرار داده و فقها و حقوقدانان را برآن می دارد تا با نگاهی نو و متفاوت، ارایه دهنده مباحث جدید در این زمینه باشند، در عصر فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی که در هر زمان و مکانی می توان قراردادهای الکترونیکی را منعقد نمود؛ معاملات اینترنتی معتبر تلقی می شود و روش های سنتی تجارت را دچار تغییر وتحول می نماید و سرعت و صرفه جویی در زمان و انرژی را در پی دارد. نتایج پژوهش حاضر، بیانگر این است که درمعاملات اینترنتی نه تنها مانند معاملات معاطاتی به غیر از اینکه  لفظی بین دو طرف معامله، مبادله نمی شود؛ بلکه تفاوت های دیگری نیز با معاملات سنتی دارد؛ از جمله اینکه دو طرف معامله هیچ شناختی از هم نداشته و در یک مکان و زمان مشترکی روبروی هم قرار ندارند.

    کلید واژگان: تجارت, حقوق تجارت, معاملات اینترنتی, معاملات سنتی, بیع معاطاتی
  • ملیحه بهشتی*، مریم ابن تراب، سید حسین سجادی

    قانون اساسی، سند ملی و قانون مادر در هر کشوری محسوب می شود که نمایانگر ایدیولوژی حاکم بر آن کشور است. در جمهوری اسلامی ایران با توجه به قیام مردم جهت دستیابی به یک نظام اسلامی و  نجات از سلطه ی مستکبرین جهان،  همچنین آرای بی نظیر مردمی به چنین نظام و قانون اساسی ای سبب میشود تا از پشتوانه بالای مردمی برخوردار باشد و در عین حال به دلیل آنکه اصول مندرج در قانون اساسی، برگرفته از احکام و قوانین اسلام است پایبندی به آن دارای لزوم شرعی نیز میباشد. با نگرش و بررسی دقیق مواد قانون اساسی می توان اصول کلی سیاست خارجی را بدست آورد و پاسخگوی بسیاری از مسایل اجتماعی در زمینه سیاست خارجی بود. این پژوهش با هدف تبیین چارچوب اصول سیاست خارجی برگرفته از قانون اساسی و تاکید بر اجرای آن توسط مسیولین انجام گرفته است که نتیجه ی استخراج مواد مذکور از قانون اساسی ؛ صلح در روابط بین الملل، طردکامل استعمار و محو هرگونه استبداد ونفی هرگونه سلطه گری و سلطه پذیری، حمایت از مبارزه ی حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین جهت تامین سعادت انسان در کل جامعه بشری و حفظ استقلال و آزادی او در سایه ی عزت و عدالت است و بدین صورت بشر را از حصار حاکمیت ظالمانه ی زر و زور نجات میدهد لذا اجرای چنین قوانینی که بر اساس احکام اسلامی به تصویب رسیده است توسط مسیولین جمهوری اسلامی ایران منتج به زمینه سازی ایجاد عدالت جهانی خواهد شد.

    کلید واژگان: قانون اساسی, سیاست خارجی, عدم سلطه پذیری, صلح جهانی, حمایت از حقوق مظلوم, وفای به پیمان
    Malihe Beheshti *, Maryam Ebn Torab, Sayyed Husayn Sadjadi

    The constitution is the national document and the mother law in any country that reflects the ideology of that country. In the Islamic Republic of Iran, due to the uprising of the people to achieve an Islamic system and salvation from the arrogant domination of the world, also the unique popular vote for such a system and constitution causes it to have high popular support and at the same time because The fact that the principles contained in the constitution are derived from the rules and laws of Islam, adherence to it is also a religious requirement. By carefully examining the articles of the constitution, one can obtain the general principles of foreign policy and answer many social issues in the field of foreign policy.This research has been carried out with the aim of explaining the framework of foreign policy principles derived from the Constitution and emphasizing its implementation by the authorities, which is the result of extracting the mentioned articles from the Constitution; Peace in international relations is the complete rejection of colonialism and the eradication of any tyranny and the denial of any domination and domination, support for the right-wing struggle of the oppressed against the arrogant to ensure human well-being in all human society and maintain its independence and freedom in the shadow of dignity and justice. And in this way, it saves human beings from the tyranny of tyrannical rule of gold and force, so the implementation of such laws that have been approved according to Islamic rules by the officials of the Islamic Republic of Iran will lead to the creation of global justice.

    Keywords: Constitution, Foreign policy, Non, Dominance, World Peace, Protection of the Rights of the Oppressed, Fulfillment
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال