sayyedeh rozatian
-
یکی از موارد کاربرد تضاد و متناقض نما در آثار ادبی وصف حال عاشق و معشوق است؛ زیرا قدرت عشق فراتر از آن است که در منطق گفتار عادی زبان جریان یابد. به همین سبب گاه برای شرح مفاهیم عشق بیان شاعر و نویسنده از گفتار عادی فراتر می رود که در آشکارسازی احوال عاشق و معشوق موثر است. در این پژوهش کوشش شده است تا با استفاده از تحلیل گفتمان انتقادی و مدل سه بعدی فرکلاف به این پرسش پاسخ داده شود که تضاد و تناقض در بیان احوال عاشق و معشوق چه نقش و جایگاهی دارد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تضاد و تناقض در تمام سطوح نظریه فرکلاف آشکار است و نسبت به آنچه در متون بلاغی مطرح می شود، عمومیت بیشتری دارد. کاربرد تضاد و تناقض برای بیان احوال عاشق بیش از معشوق است. تفاوت جنسیت نیز سبب می شود شاعر از شیوه های متفاوت تضاد و تناقض برای احوال عاشق و معشوق بهره گیرد؛ به گونه ای که از تضاد برای جنس مرد که قدرت بیشتری نسبت به زن دارد، آشکارتر و محسوس تر بهره می گیرد؛ اما تضاد را برای جنس زن به آن سبب به کار می برد که در اجتماع آشکار شدن مسایل عشق برای آنها خلاف عرف محسوب می شود.کلید واژگان: تضاد و تناقض, عاشق و معشوق, فرکلاف, نظامی, لیلی و مجنونOne of the cases of the use of Contradiction and Paradox in literary works is the description of the lover and the beloved, Because the power of love is beyond what can flow in the normal speech of the language. To describe the concept of love poets and writers go beyond ordinary language to better express the state of the lover and the beloved. In this research, an attempt has been made to answer this question by using critical discourse analysis and Fairclough's three-dimensional model, what is the role and position of Contradiction and Paradox in expressing the state of the lover and the beloved .The result of the research is that Contradiction and Paradox are evident at all levels of Fairclough's theory. The use of Contradiction and Paradox to express the state of the lover is more than the beloved. The gender difference makes the poet use different methods of contradiction and paradox to describe the lover and the beloved. The male sex has more power than the female, and the poet uses a more obvious contrast, But because revealing the issues of love for the female gender is against the custom, he uses contrastKeywords: Contradiction, paradox, Lover, beloved, Fairclough, Nezami, Lily, Majnoon
-
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمارمی رود و به تجزیه و تحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را بررسی می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی-نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، توجیهات و دلایل لازم را از لایه های زیرین کلام او بیرون می کشد و به تفسیر و تبیین ایدیولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل ایفای فرانقش بینافردی در زبان حافظ، نشاندار و گفتمان مدارند؛ عمل ایدیولوژیک انجام می دهند و مولفه گفتمان شناختی به شمارمی آیند. تفسیر و تبیین این مولفه های معنایی بیان می کند جهان بینی، ایدیولوژی، روابط قدرت و ابزارهای معرفت شناختی، از عوامل اصلی موثر در تولید و درک گفتمان عرفانی حافظ است. دستاورد تحقیق حاضر، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او، با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرامی سازد.
کلید واژگان: غزلیات حافظ, تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی, فرکلاف, هلیدی, فرانقش بینافردیOne of the effective methods to study the semantic aspects of mystical language in literary texts is critical discourse analysis, which is a new attitude of discourse analysis in linguistics studies that analyses texts considering sociocultural context. The present research analyses Hafez's mystical language with an analytic-descriptive method and based on Fairclough’s pattern and answers to this issue: How and why did Hafez create his mystical discourse and make it comprehensible? For this purpose, after describing Hafez's mystical sonnets according to Halliday’s systemic-functional linguistics framework and relying on the interpersonal metafunction of language in that framework, by observing the interlingual and extralingual contexts and with an intertextual analysis, it pulls out the reasons and explanations required from the beddings of his words and interprets and explains them ideologically. The results of the research indicate that factors performing the interpersonal metafunction in Hafez’s language are marked and discursive; they play an ideological role and are considered discursive features. The interpretation and explanation of these meaning features indicate that worldview, ideology, power relations and epistemological devices are the main effective factors in the formation and comprehension of Hafez’s mystical discourse. The achievement of the present research is to justify and describe Hafez's mystical language scientifically and pattern based and also to express how and why his mystical discourse is formed, produced and comprehended with applying effective and reliable instruments of critical discourse analysis. Therefore, the achieved results are based on linguistics authentic and reasonable rudiments and are also far from generalization and its following mistakes.
Keywords: Hafez&rsquo, s sonnets, Critical analysis of mystical discourse, Fairclough, Halliday, interpersonal metafunction -
نظریه ساختار بلاغی رویکردی علمی است که در حوزه مطالعات زبانشناسیرایانشی مطرح شده است و ابزاری کارآمد برای توصیف متن در اختیار پژوهشگران قرار میدهد. در این ساختار هر بخش از متن نسبت به دیگر بخشهای متن نقشی بر عهده دارد. متداول-ترین رابطه متنی، رابطه هسته-وابسته است. در این رابطه بخشی از متن برای بخش دیگر نقش مکمل ایفا میکند. نظام روابط این بخشها با خواندن متن و ترسیم نمودارهای درختی به تصویر کشیده میشود. در تحقیق حاضر نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که روابط پرکاربرد در ساختار متن پیامهای بازرگانی مورد بررسی، رابطههایی چون «بسطی»، «انگیزشی»، «ربطی»، «پسزمینه-ای»، «ممکنسازی»، «مشکل-راهحلی» و «شواهدی» است. طی بررسی بهعملآمده درصد فراوانی روابط «بسطی» و «انگیزشی» بیشترین نمود را در میان دیگر روابط دارا است و روابط بعدی، بسته به موضوع آگهی، متغیر بوده است. با شناخت روابط فوق در متن آگهی، میتوان به کارکرد زبان بر مبنای نقش ترغیبی آن دست یافت؛ چراکه تمرکز پیام به سمت مخاطب است و بهکارگیری چنین روابطی مخاطب را به خرید کالا و استفاده از خدمات ترغیب میکند. آمار و اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش به صورت دادههای مقطعی و به وسیله تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با تعداد 100 نفر دانشجو به شکل تصادفی به دست آمده و با در اختیار قراردادن تعدادی از 268 نمونه متن پیامهای بازرگانی جمعآوری گردیده است؛ سپس 7 رابطه بلاغی مورد اشاره به روش OLS (حداقل مربعات معمولی) که روشی متداول برای برآوردهای خطی است، به منظور تخمین میزان تاثیرگذاری بر مخاطبان با بهکارگیری نرمافزار SPSS مورد پردازش قرار گرفته است. نتایج حاصل از تخمین روابط مذکور بر میزان تاثیرگذاری بر مخاطبان نشان میدهند روابط «بسطی» و «ممکنسازی» اثری منفی بر مخاطبان داشته و موجب کاهش تاثیرگذاری بر ایشان شده است. از طرفی در دیگر روابط، تاثیرات مثبتی در جذب مخاطبان مشاهده شده است.
کلید واژگان: نظریه ساختار بلاغی, تحلیل گفتمان, نقش ترغیبی, رسانه, آگهیRhetorical structure theory is a scientific approach that has emerged in the field of linguistic-computational.It also seeks to use the most appropriate way to deliver a message by advertising agents of goods/services, and in addition to providing techniques to strengthen business texts in discovering hidden relationships in commercial. The present study aims to study the content of268 sample context of commercials in eight topics, during one year of Green Family Magazine, Success and Iran Newspaper .we study the relations between the text components of commercials in the context of rhetorical structure theory and what effect it and drawing tree diagrams. The results of this study the contextof commercials studied by the research, relations such as “elaboration”,“joint”,“background”,“enablement”,“solutionhood”, and “evidence”.“Elaboration” has the most frequency Percentage. Then “enablement” has the greatest share. Subsequent relationships depend on the subject of commercials. By using “Elaboration”, “enablement”, and “evidence” relations, the author aims to engage the reader with the nucleus content, using the complementary section which is satellite.
Keywords: Rhetorical structure theory, Discourse analysis, Conative function, Media, Commercial
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.