seyyed sajjad izadehi
-
فقه سیاسی به مثابه گرایشی بینارشته ای در عرصه فقه که مسایل و موضوعات سپهر سیاست را مورد عنایت قرار می دهد، گرچه در همه اعصار فقهی وجود داشته است، ولی تحقق نظام اسلامی با محوریت فقه بر ضرورت آن تاکید کرده است. این گرایش در عصر حاضر رویکردی حکومتی برای اداره شریعت مدار و مطلوب و کارآمد جامعه به خود گرفته است و اهدافی چون اداره زندگی، دین و دنیای مردم و نیز پاسخگویی به نیازهای همه جانبه زندگی فردی، اجتماعی و حکومتی مومنان و شهروندان جامعه اسلامی را برعهده دارد. این گرایش بینارشته ای در عرصه سیاست، باوجود اشتراکی که با سایر گرایش های علوم سیاسی مانند فلسفه سیاسی، کلام سیاسی و اخلاق سیاسی در برخی موضوعات و مسایل از جهات مختلفی چون روش، غایت و هدف، منابع و مخاطب دارد، نسبت به آن ها متمایز بوده و کارویژه های متفاوتی را نیز برعهده گرفته است. با توجه به محتوای گرایش های بینارشته ای در عرصه سیاست، فقه سیاسی را باید در رده بندی، در رتبه پشتیبانی شده نسبت به فلسفه سیاسی و کلام سیاسی و نیز پشتیبانی کننده نسبت به اخلاق سیاسی ارزیابی کرد. فقه سیاسی ازحیث روش، تابع علم فقه است و از روش اجتهاد در پردازش و بررسی و ارایه احکام بهره می گیرد، بنابراین نسبت به گرایش هایی چون فقه عبادی، ازحیث رویکرد حداکثری، به عقل و بنای عقلا و ازحیث رویکرد حداقلی، به تعبدیات متمایز می شود.گستره فقه سیاسی تابعی از اقتضایات و شرایط زمانه است و از رویکرد فردی در زمان قبض ید فقیهان، تا پرداختن به شیون مختلف زندگی اجتماعی و حکومتی و اداره زندگی شهروندان جامعه اسلامی درصورت بسط ید و اقتدار اجتماعی فقیهان، امتداد می یابد.
کلید واژگان: فقه, فقه سیاسی, گرایش بینارشته ای, سیاست, فقه حکومتی, نظام سیاسی, اجتهادPolitical jurisprudence as an interdisciplinary tendency in the field of jurisprudence that deals with political issues and issues, although it has existed in all periods of jurisprudence, however, the establishment of the Islamic system with a jurisprudential approach has emphasized its necessity and has, in the present era, become a governmental approach to governing the jurisprudence, favorably and efficiently, with goals such as managing the life of the religion and the people of the world and responding to all the needs of life. Individual, social, and governmental responsibility for believers and citizens of Islamic society. this interdisciplinary tendency in the field of politics, despite sharing with other political science trends such as political philosophy, political theology, political ethics in the system of issues and political issues, in various ways such as method, end and purpose, resources and audience, relevance. They are different and have different characteristics. however, given the content of interdisciplinary tendencies in the political arena, political jurisprudence should be evaluated in the ranking of political arena tendencies, with a priori rank over political philosophy and political theology and a posteriori over political ethics. although the method of political jurisprudence is subordinate to the method of jurisprudence and uses the method of ijtihad in analyzing and presenting rulings, it has a more holistic approach to reason and a minimalist approach to worship. obviously, the scope of political jurisprudence was subject to the conditions of the time and in the time of the jurisprudence's power, it was responsible for analyzing the individual issues of the jurists and, in the case of the social authority of the jurisprudents, it was responsible for analyzing the different aspects of social and governmental life and administering the system of governing the lives of Islamic society.
Keywords: Jurisprudence, Political Jurisprudence, Interdisciplinary Tendency, Politics, Government Jurisprudence, Political System, Ijtihad -
تصدی گری زنان در عرصه های عمومی که در قالب مدیریت آنان بر امور کلان جامعه و سرپرستی نهادهای حکومت، جلوه می کند، در سده های اخیر در جوامع مختلف، مورد توجه قرار گرفته و حتی در بسیاری از کشورها محقق شده است. پرسش از جواز این مقدار حضور و مشارکت سیاسی زنان در سالهای پس از انقلاب به صورت عام و در سالیان اخیر به صورت خاص، تبدیل به یک دغدغه شده است. این تحقیق با عنایت به مبانی و ادله فقهی، به بررسی این موضوع پرداخته و جدا از بررسی این مساله در قالب آموزه های قرآن و سنت، به ادله ای چون سیره شریعت، بنای عقلا، مذاق شرع نیز عنایت شده است؛ بلکه در صورت شک در دلالت این ادله بر جواز یا حرمت تصدی گری زنان، مقتضای اصل عملی نیز مورد بررسی قرار گرفته است و در نتیجه، گرچه حرمت این گستره از حضور به اثبات نمی رسد، لکن مرجوحیت تصدی گری، اثبات شده و نهایتا در صورت ضرورت یا مصلحت قابل اعتناء، در قالب حکم ثانوی، مورد توصیه قرار می گیرد.
کلید واژگان: تصدی گری, مذاق شرع, بنای عقلا, ولایت, وکالت, اولویت قطعیه, سیره شریعتWomen’s participation in public activities (women’s incumbencies) and the clear role they play in managing the general affairs of society and holding high posts in government institutions has been the focus of attention of different societies in recent centuries, and it has become a fact in many countries. The question of the permissibility 0f the increasing level of women’s participation in political activities became a cause of concern in the early years after the Islamic Revolution in general and in the recent years in particular. This paper investigates this issue by resting on fiqhi foundations and evidence; and apart from exploring this issue in the framework of the teachings of the Qur’ān and the Sunnah, such things like Shari‘ah path, the widely accepted foundations of the wise and, last but not least, judgment of Islamic Law are among the evidence that have received special attention.But in case the evidence proving the permissibility or impermissibility of women's participation in public activities is open to doubt, the implications of practical principle is scrutinized. In the conclusion, though impermissibility of women’s broad participation has not been proved, the weightiness of the idea of permissibility has been established and so in case there is a necessity or worthy expedience, this question can be recommended in the form of a secondary judgment.Keywords: incumbency, judgment of Islamic Law, foundation of the wise guardianship, agency, strict precedence, Shariah path -
فقه شیعه به عنوان میراث ماندگار فقهای پیشین، بر بستر مبانی و اصولی، تدوین شده که همواره پاسخگوی نیازهای جوامع بوده است و گرچه فقی هان در بسیاری از ادوار به جهت رعایت ضرورتهای زمانه، پاسخگویی به امور دینی و مومنانه شریعتمداران را مورد عنایت قرار داده اند، لکن این به معنای اختصاص فقه به امور فردی مکلفان نبوده و مبانی و اصول ثابت فقه، مفید جایگاه حکومتی فقه در راستای اداره مطلوب جامعه به سوی سعادت مادی و معنوی است که از سوی برخی فقی هان نیز مد نظر قرار گرفته است. با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام سیاسی با محوریت فقه شیعه، بسیاری از ظرفیت های بالقوه و بالفعل فقه؛ مانند فقه حکومتی در سایه مبانی مکتب فقهی امام خمینی1، به رشد و توسعه مناسبی، دست یافت.
امام خمینی با «نگرشی فراشمول به فقه»، «احتساب حکومت به عنوان فلسفه عملی فقه»، «ارائه نظریه ولایت مطلقه فقیه» و «تاکید بر مولفه هایی، مانند مصلحت، زمان و مکان، حکم حکومتی»، گستره ای از اختیارات که مفید اداره مطلوب دینی و دنیوی جامعه بوده و مفید کارآمدی نظام دینی در اداره مطلوب جامعه است را برای فقیه در عصر غیبت، اثبات کرده و عملا ضمن استحکام بخشیدن جایگاه فقه حکومتی در فقه شیعه، آن را توسعه داده است.
کلید واژگان: فقه, فقه حکومتی, فقه سیاسی, ولایت مطلقه فقیه, ولایت عامه فقیه, مصلحت, حسبهShiʿi fiqh as a long-lasting heritage of the past jurists(foqahā) is formulated and developed on the basis of certain fundamentals and principles which have been capable of meeting the needs of the Islamic society. Although Muslim jurists in various periods and due to some expediencies have paid special attention to the responsibility of answering and resolving religious questions of Muslim believers, this does not imply that fiqh is devouted to the personal affairs of responsible persons(mukallafun), but that the unchanging principles and fundamentals of fiqh are appropriate for the govermental fiqh to be applied by some Muslim jurists in running the affairs of the Muslim society in an efficient way and pushing it towards material and spiritual happiness. With the victory of the Islamic Revolution and the establishment of an Islamic political system based on Shiʿi fiqh, the ground was prepared for the potential and actual emergence and growth of such things as governmental fiqh in the light of priciples and fundamentals of Imam Khomeini's school of fiqh. Imam Khomeini's all-embracing view of fiqh, considering Islamic government as the practical philosophy of fiqh, introducing the thesis of the absolute authority of the Muslim jurist and putting emphasis on such constituents as expediency, time and place, governmental decree gave the Muslim jurists in times of occultation more scope for power and authority to run the desired religious and mundane affairs of the Islamic society in an efficient way which, in turn, will improve the efficiency of the religious system and will further strengthen the position of governmental fiqh in the realm of Shi’i fiqh.Keywords: Fiqh, governmental fiqh, political fiqh, the absolute authority of the Muslim jurist, the general authority of Muslim jurist, expediency -
نوگرایی در فقه شیعه / با تاکید بر دیدگاه های امام خمینی و آیت الله خامنه ایفقه شیعه که همواره در فرایند روزآمدی و نوگرایی قرار داشته و به نیازهای زمانه خویش پاسخ گفته است، در پسامد پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ضرورت تحول جدی همراه نیازهای نوپدید، در بررسی موضوعات حکومت دینی و پاسخ گویی به مسائل گوناگون در گستره مدیریت نظام سیاسی، گام های اساسی برداشته و همچنان در این مسیر حرکت می کند. توفیق در این مسیر در گرو تحول در عرصه های متفاوت فقه است که از آن میان می توان به اموری چون: «ضرورت بازخوانی اهداف و غایات فقه»، «تحول در روش اجتهاد»، «توسعه در منابع فقه»، «عنایت به موضوع شناسی تخصصی در استنباط» و «تخصصی شدن عرصه های متفاوت فقه» اشاره کرد. این تحقیق با عنایت به مقولات یاد شده، نوگرایی فقه در عصر حاضر و مقتضیات آن را بررسی کرده است.
کلید واژگان: فقه, نوگرایی, استنباط, زمان و مکان, موضوع شناسی, مصلحت, عقلShii jurisprudence has been always updating and modernized, and provided replies for the needs of time. After victory of the Islamic Revolution of Iran and because of necessity of serious developments required by emergent needs, it has taken essential steps to study issues concerning religious government, and provided replies for various problems in the scope of management of political system, and it is still going in this way. Success in this way depends upon development in various fields of jurisprudence among which issues such as "necessity of rereading ends and objectives of jurisprudence", "development in methodology of ijtihad", "development of juridical resources", "attention to professional study of subjects in inference", and "professionalization of various fields of jurisprudence" may be mentioned. Taking into account the above issues, the present article has discussed modernization in jurisprudence in the present time and its requirements.Keywords: jurisprudence, modernization, place, time, study of subjects, interest, reason -
فقه سیاسی، مدیون تخصصی شدن فقه و اهتمام به امورات سیاسی و اداره فقهی نظام اسلامی است. ازاین رو، درک هویت فقه سیاسی در عصر حاضر، اهمیت یافته است. در این راستا، شناخت زوایای آن از دیدگاه صاحب نظران از جمله دیدگاه رهبری معظم انقلاب اسلامی؛ حضرت آی هالله خامنه ای از اهمیت زیادی برخوردار است.
دیدگاه معظم له در ادامه دیدگاه های امام خمینی و مبتنی بر تلقی حداکثری از فقه، مثبت انگاری مقوله سیاست و تعامل مثبت دو عرصه فقه و سیاست در برابر تلقی های فردمحور یا حتی فقه جامعه مدار و غیر حکومتی است. ایشان در قبال پارادایم و چارچوبی که برای فقه فردمحور وجود دارد و فقه را در گستره پرداختن به امورات فردی محدود می کند، چارچوبهای نوینی را برای آن ارائه می نماید که در آن، استنباط حکم فقهی در راستای چگونگی اداره جامعه و حکومت قرار می گیرد و نگاه به مسائل شخصی به عنوان جزئی از مجموعه به هم پیوسته اداره فرد و جامعه صورت گرفته، نگاه به فقه به عنوان مجموعه ای که همه جوانب جامعه را در برمی گیرد و نظام اجتماعی، نقشی اساسی را ایفا می کنند.
کلید واژگان: فقه, سیاست, فقه سیاسی, فقه حکومتی, آیهالله خامنه ایAs an important branch of fiqh, political fiqh is indebted to the specialized character of fiqh and the special attention given to political issues and fiqhi management of Islamic system. Therefore, having knowledge of the identity of today's political fiqh is important and the acquaintance with its various aspects in the view of religious authoritiesand with the supreme leader's views has special significance. The views of the supreme leader of the Islamic Revolution, Ayatollāh Khāmenie emphasizes on a maximal attitude towards fiqh, on positive perception of politics and positive interaction between fiqh and politics – as opposed to the individualistic attitudes – and on the non- governmental fiqh which focuses on community, a view which corresponds with that adopted by Imām Khomeini.Contrary to the paradigm and framework set for individualistic fiqh which has a narrow scope, and which lays emphasis on the individuals’ affairs, Ayatollāh Khamenie introduces new models in which things like the inference of fiqhi precepts in line with the manner of the adminstration of society and government, considering personal affairs as part of an overall framework for individual and society administration, considering fiqh as a framework including all social aspects and social system – play a key role.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.