shaban shataee joibari
-
پیاده راه ابزاری مرتبط با سلامت اجتماعی، سبک زندگی شهری، اقتصاد شهری و کیفیت محیطی است. امروزه این فضاهای شهری با اهدافی نظیر ایجاد مقیاس انسانی، افزایش پویایی و تعاملات اجتماعی، مسایل محیط زیستی، سلامت فردی و اجتماعی، ایجاد شادابی و جذب توریسم، بسیار مدنظر صاحب نظران برنامه ریزی شهری قرار گرفته است. در دهه اخیر در کلان شهر مشهد با توجه به مسایلی چون افزایش جمعیت، توریسم، رشد شتابان تعداد خودروها، افزایش آلاینده های محیط زیستی ناشی از حمل و نقل و درنهایت، افزایش آمار کم تحرکی شهروندان، نیاز به حمایت از حمل و نقل پاک، انسان محور و ایجاد محورهای پیاده مطلوب و سازگار با محیط زیست احساس می شود که می تواند در ارتقای فضاهای باز پیاده محور نقش بسزایی داشته باشد. در تحقیق پیش رو سعی شده است مناطق جاذب سفر از منظر شهروندان بررسی شود و درنهایت مسیرهای فعال پیاده محور برای بهسازی و بهبود کیفیت به منظور کمک به جنبش پیاده گستری و انسان محور کردن سیمای کلبدی شهر معرفی شود. به این منظور با استفاده از پرسشنامه و نظرات جامعه شهروندی و روش های تجزیه تحلیل و وزن دهی SAW وAHP و مدل تحلیل شبکه شهری UNA، به شناسایی محورهای پیاده روی فعال و جاذب سفر پرداخته شد. نتایج نشان می دهد، حدود 15 درصد از پیاده راه های محورهای اصلی شهری دارای قابلیت جذب سفرهای پیاده و جنبه عملکردی مطلوب هستند که در صورت ایجاد یک محور پیاده مطلوب می توان در جهت ارتقای سیمای کالبدی، معنایی و انسان محور کردن این کلان شهر گام موثری برداشت. همچنین می توان از نحوه به کارگیری مدل UNA در مطالعه پیش رو در ارزش گذاری و وزن دهی ساختمآن ها و کاربری های شهری برای مدیریت، برنامه ریزی و سیاست گذاری طرح های کلان شهری بهره برد.کلید واژگان: مدل تحلیل شبکه شهری, پیاده راه فعال, مشهد, شهر انسان محور, مطلوبیت عملکردی پیاده راهJournal Of Geography and Regional Development Reseach Journal, Volume:20 Issue: 2, 2022, PP 223 -252Sidewalks are related to social health, urban lifestyle, urban economy and environmental quality. In recent decades, these urban spaces have attracted the attention of urban planning experts for such goals as increasing dynamism, social interactions, environmental issues, and personal and social health. In the last decade in Mashhad, due to issues such as population growth, tourism, the rapid growth of the number of cars, the increase in environmental pollutants caused by transportation, and the increase in the number of sedentary citizens, it is necessary to support clean transportation that is human-centered environment-friendly. The metropolis has grown drastically in recent decades, but little attention has been paid to pedestrians’ needs. This research tried to study the areas that attract travelers from the perspective of citizens and to introduce active pedestrian-oriented paths to improve the quality of sidewalks. For this purpose, a questionnaire was used to get the opinions of people. Moreover, through the analysis and weighting methods of SAW and AHP and the urban network analysis model (UNA), the key issues of active walking and travel attraction were identified. The results show that about 15% of the pedestrian paths of the main streets can attract pedestrian trips and have a favorable function. If a desirable pedestrian path is made, an effective step can be taken for improving the physical, semantic, and human-centered image of this city. The way UNA model was used in this study can be used for future studies for valuating and weighting buildings and urban areas.Keywords: Urban network analysis model, active sidewalk, Mashhad, human-centered city, Functional Desirability of Sidewalk
-
مجله جغرافیا و توسعه، پیاپی 68 (پاییز 1401)، صص 192 -212
در کلانشهر مشهد باتوجه به مسایلی چون گردشگرپذیری، 5/4 برابر شدن تعداد خودروها در دهه اخیر، افزایش میزان آلاینده های زیست محیطی ناشی از حمل و نقل، افزایش آمار کم تحرکی و اضافه وزن شهروندان و به طور کلی عدم مطلوبیت زیست پذیری نیاز به حمایت از حمل و نقل پاک و انسان محور احساس می شود. ایجاد یک محور پیاده مطلوب و سازگار با محیط زیست می تواند در ارتقای فضاهای باز پیاده محور، نقش به سزایی داشته باشد. آنچه دربرنامه ریزی این فضاها می تواند نقش موثری بازی کند و اهداف ذکر شده برنامه ریزان شهری را جامع عمل بپوشاند راهکاریست که قابلیت تطبیق بانیازهای مادی و معنوی شهروندان را در خود جای دهد. در تحقیق پیش رو علاوه بر معرفی سبزراه ها به عنوان بستری برای تحقق بسیاری از انتظارت برنامه ریزان شهری برای ایجاد تحول در فضای عمومی پیاده راه ها، سعی شده انتظارات شهروندان از چنین فضاهایی نیز به عنوان یکی از مهمترین عوامل موثر در ایجاد تحول در فضای عمومی شهری مورد بررسی قرار گیرد. به این منظور با استفاده از پرسشنامه و روش های تجزیه تحلیل و وزن دهی SAW وAHP به بررسی نظرات و انتظارات جامعه شهری از یک محور پیاده مطلوب و موثر در سبک نوین زندگی شهری پرداخته شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که سبزراه ها می توانند بستری برای تحول در سبک زندگی شهری و گرایش به پیاده روی و فعالیت روزانه و افزایش ارزش اقتصادی زمین تا میزان 23 درصد باشند. به علاوه استفاده از پوشش گیاهی، اختصاص خط ویژه دوچرخه و درنظر گرفتن اماکن پرتردد در برنامه ریزی این فضاها می تواند نقش به سزایی در افزایش تمایل شهروندان به حضور به صورت پیاده در این فضاها را داشته باشد.
کلید واژگان: سبزراه, پیاده راه, انتظارات شهروندان, ارتقائ پیاده مداری, مشهد شهرانسان محورIn the Mashhad metropolis, due to issues such as tourism, the increase number of cars 4.5 times in the last decade, the increase amount of environmental pollutants caused by transportation, the increase number of sedentary and overweight citizens and in general the unsuitability of livability of this metropolis the need to support clean and human-centered transportation has felt. Creating a desirable and environmentally friendly pedestrian axis can play an important role in improving pedestrian streets. What can play an effective role in planning these spaces and to cover the mentioned goals of urban planners, is to propose a solution that can be adapted to the material and spiritual needs of citizens.For this purpose, using the questionnaire and methods of analysis AHP and SAW, we have examined the sights and expectations of the urban community of an optimal pedestrian axis that effective in a new urban lifestyle.The ratio of increased daily activity of citizens after the addition of greenways to the urban transportation system is more than 3 times. In addition the results show that greenways can be a platform for change in urban lifestyle and the tendency to walk and daily activities and increase the economic value of the land by 23%. In addition, the use of vegetation, the allocation of a special bicycle lane and the consideration of crowded places in the planning of pedestrian spaces can play an important role in increasing the desire of citizens to be present in these spaces on foot.
Keywords: Greenways, pedestrian streets, citizens' expectations, walkability promotion, Mashhad Human centered city -
با توجه به اهمیت شمشاد خزری (Buxus hyrcana ) به عنوان گونه همیشه سبز و زیراشکوب جنگل های هیرکانی و ضرورت شناخت سطح پراکنش آن، در پژوهش پیش رو قابلیت تصویر فصل خزان چندطیفی ماهواره آیکونوس در تهیه نقشه پراکنش شمشاد در بخشی از منطقه حفاظت شده جنگلی خیبوس- انجیل سی مازندران بررسی شد. تطابق هندسی تصاویر آیکونوس با استفاده از تصویر پانکروماتیک ماهواره Pleiades از همین منطقه که پیشتر با استفاده از نقاط کنترل زمینی و ارتفاعی برداشتی توسط سامانه موقعیت یاب جهانی تفاضلی زمین مرجع شده بودند، با RMSE کمتر از یک پیکسل انجام شد. نقشه واقعیت زمینی نمونه ای با سه طبقه غیرجنگل، جنگل پهن برگ بدون زیرآشکوب شمشاد و جنگل پهن برگ دارای زیرآشکوب شمشاد به کمک DGPS برداشت و تهیه شد. پس از ایجاد شاخص های گیاهی، تفکیک پذیری طبقات با معیار واگرایی تبدیل شده با استفاده از 75 درصد از واقعیت زمینی به عنوان نمونه های تعلیمی بررسی شد. طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم های مختلف پارامتریک (حداکثر احتمال، فاصله ماهالونوبیس، حداقل فاصله، متوازی السطوح) و ناپارامتریک (ماشین بردار پشتیبان) روی باندهای اصلی و بهترین ترکیب باندی انجام شد و صحت نتایج طبقه بندی با 25 درصد نمونه های نقشه واقعیت زمینی ارزیابی شد. نتایج نشان داد که نتیجه طبقه بندی با الگوریتم ماشین بردار پشتیبان هم با باندهای اصلی و هم با بهترین ترکیب باندی دارای بهترین صحت کلی و ضریب کاپا (به ترتیب 97/87 درصد و 0/96) در مقایسه با دیگر الگوریتم های مورد استفاده بود. نتایج نشان داد که تصویر چند طیفی فصل خزان ماهواره آیکونوس قابلیت زیادی در تهیه نقشه پراکنش شمشاد داشت و کارایی الگوریتم ناپارامتریک ماشین بردار پشتیبان در مقایسه با الگوریتم های دیگر بیشتر بود.کلید واژگان: الگوریتم های پارامتریک و ناپارامتریک, جنگل های هیرکانی, شاخص گیاهی, ضریب کاپا, ماشین بردار پشتیبانAs one of the most important understory evergreen species in Hyrcanian forests of Iran, information on the distribution of Box (Buxus Hyrcana Pojark.) are essential for both forest research and practice. Here, the capability of very high spatial resolution IKONOS satellite imagery acquired in leaf-off condition was tested for mapping Box distribution in a part of Khiboos-Anjili forest reserve in Mazandaran province. The IKONOS imagery was geometrically corrected with a georefrenced panchromatic Pleaides scene, which was orthorectified using 3D ground control points obtained using differential GPS (RMSE less than one pixel). Reference data samples from three classes of non-forested area, deciduous stands without Box understory and deciduous stands with Box understory were recorded using DGPS-supported field survey. By means of a number of vegetation indices, classes seperabilities were evaluated on main and synthetic image channels by partitioning 75% training area and transformed divergence. IKONOS image was classified using both main and best-selected bands and a number of nonparametric (Maximum Likelihood, Mahalonobis distance, Minimum distance to mean and Paralell piped) and parametric (Suport Vector Machine) classifiers. Then the classified images were assessed using 25 percent of unused sample points. Results of validation using the 25% left-out test data showed the highest performance by SVM algorithm compared to other algorithms, with overall accuracy and Kappa coefficient of 97.87% and 0.96, respectively. The results also showed the potential of IKONOS imagery from leaf-off season has to map Box trees in understory layer.Keywords: Hyrcanian forests, Kappa coefficient, parametric, non-parametric algorithms, Suport Vector Machine, vegetation index
-
نشریه سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی، سال هشتم شماره 4 (زمستان 1396)، صص 109 -126هدف از تحقیق، مقایسه برآورد مشخصه های ساختاری حجم سرپا، رویه زمینی و تعداد درختان در هکتار توده های جنگلی خزری با استفاده از داده های رادار و تلفیق داده های رادار و لیدار در بخشی از سری یک و دو جنگل های شصت کلاته گرگان در استان گلستان است. اطلاعات مشخصه های ساختاری از 307 قطعه نمونه دایره ای شکل در جنگل موردمطالعه محاسبه و استخراج شد. پیش پردازش ها و پردازش های موردنیاز بر روی داده های خام راداری (سال 2009) و لیداری (سال 1390) صورت گرفت و مقادیر متناظر با قطعات نمونه زمینی بر روی همه شاخص های حاصل از داده های رادار و لیدار استخراج گردید. مدل سازی با استفاده از مشخصه های استخراجی راداری به صورت جداگانه و به صورت تلفیقی با لیدار با الگوریتم غیرپارامتریک جنگل تصادفی با 75 درصد از قطعات نمونه انجام شد. ارزیابی اعتبار مدل سازی ها با استفاده از 25 درصد باقی مانده قطعات نمونه و با معیارهای مجذور میانگین مربعات خطا و اریبی به صورت مطلق و نسبی صورت گرفت. نتایج نشان داد که مقدار درصد مجذور میانگین مربعات خطا و درصد اریبی با استفاده از داده های رادار به ترتیب برای حجم سرپا (44/09 درصد و 0/99- درصد)، رویه زمینی در هکتار (35/72 درصد و 3/15- درصد) و تعداد درختان در هکتار (42/73 درصد و 3/52 درصد) و با استفاده از تلفیق داده های رادار و لیدار به ترتیب برای حجم سرپا (37/23 درصد و 0/76 درصد)، رویه زمینی در هکتار (31/37 درصد و 3/14- درصد) و تعداد درختان در هکتار (36/44 درصد و 0/95 درصد) برآورد گردید. نتایج تحقیق نشان داد که تلفیق داده های رادار و لیدار سبب بهبود نتایج برآورد ها به خصوص در مشخصه حجم سرپا نسبت به موقعی که از داده راداری به صورت مجزا استفاده گردید شده است.کلید واژگان: داده های رادار, تلفیق رادار و لیدار, مشخصه های ساختار جنگل, جنگل های خزریThe purpose of this study was to compare the estimation of the structural attributes of stand volume, basal area, and tree stem density per hectare of the Caspian forests using Radar data and integration of Radar and Lidar data in some parts of the district I and II the ShastKalateh forest in the Golestan province. Forest structural data were measured and computed from 307 circular plots. The required pre-processing and processing was performed using raw data of Radar (2009) and Lidar (2011), and the corresponding values of sample plots were extracted on all Radar and Lidar derived indices. The modeling was performed using extracted Radar features as individual and also using Lidar and Radar extracted features as integrated with the non-parametric random forest algorithm in 75% of samples. The modeling validity was performed using 25% of the remained samples by absolute and relative root mean square error (RMSe) and Bias. The percentage RMSe and the Bias values using Radar data were obtained form stand volume (44.09% and -0.99%), basal area per hectare (35.72% and -3.15%) and tree stem density per hectare (42.73% and 3.52%), respectively, and using the integration of Radar and Lidar data for stand volume (37.23% and 0.76%), basal area per hectare (31.37% and -3.14%), and tree density per hectare (36.44% and 0.95%). The results showed that the integration of Radar and Lidar data could improve the estimates, especially in the stand volume, compared to using Radar data as individually.Keywords: Radar data, Integration Lidar, radar, Forest structure attributes, Caspian forests
-
نشریه سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی، سال هفتم شماره 2 (تابستان 1395)، صص 1 -2امروزه استفاده از شاخص های اکولوژیک همانند تاج پوشش درختان برای شناخت وضعیت اکوسیستم های خاص نظیر رویشگاه های مانگرو و پایش و ارزیابی تغییرات ایجاد شده در طی زمان، امری ضروری می باشد. هدف از این مطالعه قابلیت داده های طیفی با قدرت تفکیک مکانی بالا در برآورد مشخصه سطح تاج پوشش با استفاده از الگوریتم های پارامتریک و ناپارامتریک در جنگل های مانگرو استان بوشهر است. برای انجام تحقیق، 50 قطعه نمونه 400 مترمربع (20×20 متر) به روش خط- نمونه پیاده و اطلاعات قطر برابر سینه، قطر بزرگ و کوچک تاج درختان و ارتفاع تمامی درختان به همراه موقعیت مراکز قطعه نمونه برداشت و سطح تاج پوشش در قطعه نمونه و در هکتار به درصد محاسبه گردید. تصاویر مورد استفاده در این تحقیق مربوط به عملیات عکس برداری در تاریخ 20/10/91 است که با استفاده از دوربین رقومی UltraCam-X برداشت گردید. پس از انجام پیش پردازش ها و پردازش های مناسب، ارزش های رقومی متناظر با قطعات نمونه زمینی از باندهای طیفی استخراج و به عنوان متغیرهای مستقل و درصد تاج پوشش به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. مدل سازی با الگوریتم های نزدیک ترین همسایه، ماشین بردار پشتیبان، جنگل تصادفی و رگرسیون خطی چند متغیره با 70 درصد از قطعات نمونه انجام گردید و نتایج با 30 درصد باقیمانده قطعات نمونه مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور پیش بینی درصد تاج پوشش، نتایج الگوریتم جنگل تصادفی، نزدیک ترین همسایه، رگرسیون خطی چند متغیره و ماشین بردار پشتیبان به ترتیب با درصد مجذور میانگین مربعات خطا برابر با 57/13، 95/13، 88/14 و 73/17 و اریبی نسبی برابر با 88/3-، 62/4 – ، 05/5- و 78/2- بدست آمد که الگوریتم جنگل تصادفی با کمترین درصد مجذور میانگین مربعات خطا توانست درصد تاج پوشش را بهتر پیش بینی نماید. نتایج این تحقیق نشان داد الگوریتم های ناپارامتریک جنگل تصادفی، نزدیک ترین همسایه و ماشین بردار پشتیبان قابلیت بالاتری نسبت به الگوریتم پارامتریک رگرسیون خطی چند متغیره در برآورد مشخصه درصد تاج پوشش دارا می باشند.کلید واژگان: تاج پوشش, مانگرو, مدل سازی, دوربین Ultra cam X, بوشهرToday, it is important to use the ecological indicators, such as canopy cover for recognizing the special status of ecosystems, such as mangrove forests and also monitoring and evaluating changes through a specific period. This study aimed to investigate the sufficiency of parametric and nonparametric algorithms using the spectral data with high spatial resolution in the evaluation of canopy cover in the mangrove forest in the Bushehr province. The vegetative characteristics were studied at 20×20 square meter sample plots. 50 Sample plots were studied for the proposed vegetative characteristic such as diameter, Height and percentage of canopy cover of mangrove forest. The camera UltraCamX digital images which used in this study were harvested to the shooting operation on 2012/01/10. After conducting some proper Preprocessing and processing, the digital values corresponding to the ground samples were extracted from spectral bands and were considered as the independent variables while and the crown canopy percent per plot were considered as the dependent variable. Modeling was carried out based on 75 percent of sample plots using K-Nearest Neighbor methods, support vector machine, random forest and General linear model methods and the results were cross-validated using the remaining 25 percent. The results showed that the best estimates were obtained from the crown canopy percent with method Random Forest, k-NN, SVM and General linear model methods with a root mean square error of 13.57, 13.95, 14.88 and 17.73 percent and relative bias of -3.88, -4.62, -5.05 and -2.88 percent that Random Forest method had the best performance. The results of this study showed UltraCam X Arial spectral data had the high ability for estimating of canopy cover percent.Keywords: Canopy cover, Mangrove, Modeling, Ultra Cam, X, Bushehr
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.