به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

somaye bahrami

  • سمیه بهرامی، رضا سارمی *، مهدی خداداد

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات دمای سطح زمین و تبخیر- تعرق در ارتباط با شاخص بهنجار شده پوشش گیاهی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در شهرستان مینودشت می باشد. در این تحقیق از تصاویر سنجنده مودیس ماهواره ترا برای سال های 2001 تا 2016 استفاده شده است تصویر ماهواره ای که مربوط به 1 ژانویه سال 2005 تا 31 ژانویه سال 2016 می باشد. برای ارزیابی مدل سبال، تبخیر و تعرق به کمک روش های پنمن مانتیث و هارگریوز سامانی و با در نظر گرفتن ضریب رشد گیاهی محاسبه شده و با تبخیر و تعرقی که از الگوریتم سبال به دست آمده، مورد مقایسه و بررسی قرار گرفتند. برای برآورد میزان دمای سطح زمین از تصاویر ماهواره لندست 5 باند 6 که باند ترمال یا حرارتی می باشد استفاده گردید. نتایج این تحقیق مشخص کرد که پارامتر پوشش گیاهی همسو و دمای سطحی زمین در جهت مخالف با تبخیر و تعرق تغییر می کند. در مناطق با پوشش گیاهی خوب و متراکم و دمای سطح زمین کم، تبخیر و تعرق بیشتر از مناطق دیگر است.

    کلید واژگان: تبخیر- تعرق, شاخص پوشش گیاهی (NDVI), سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS), شهرستان مینودشت
    Somaye Bahrami, Reza Sarami*, Mehdi Khodadad

    The purpose of this study is to investigate the changes in land surface temperature and evapotranspiration in relation to the standard vegetation cover index using GIS in Minoodasht city. In this study, we used satellite images of the Terra Modis satellite for the years 2001–2016. The satellite image is from January 1, 2005 to January 31, 2016. To evaluate the Seabull model, evapotranspiration was calculated using Penman Monteith and Hargreaves Samani methods and calculated using vegetation growth coefficient and compared with the evapotranspiration obtained from the Seabull algorithm and also to estimate the ground surface temperature of the images. Landsat 5 band 6 satellite which is thermal or thermal band was used. The results showed that the parameter of the coherent vegetation and the surface temperature of the earth changes in the opposite direction to evapotranspiration. So that in areas with good and dense vegetation and low ground temperature, evapotranspiration is more than other areas.

    Keywords: Evapotranspiration, Vegetation Index (NDVI), Geographic Information System (GIS), Minoodasht County
  • مرتضی نورمحمدی، حسین حمیدی نجات، محمدرضا تابنده، سعد گورانی نژاد، سمیه بهرامی
    زمینه و هدف
    تک یاخته توکسوپلاسما گوندای یک انگل تک یاخته ای داخل سلولی اجباری زئونوز است که همه حیوانات خونگرم از جمله انسان را در سراسر دنیا آلوده می کند. تعیین ژنوتیپ انگل در میزبان های واسط در ارزیابی نقش این تیپ ها در عفونت های انسانی و همچنین برنامه های پیشگیری نقش مهمی دارد. لذا این مطالعه با هدف شناسایی و تشخیص ژنوتیپهای توکسوپلاسما گوندای در جنین های سقط شده میش های استان لرستان انجام گرفت.
    روش کار
    شناسایی انگل در نمونه های بافت های مغز و کبد 142 راس میش استان لرستان با استفاده از PCR متعارف بر پایه تکثیر قطعه 529 جفت بازی نواحی پرتکرار ژنوم انگل انجام شد. شناسایی ژنوتیپ های انگل بر روی نمونه های مثبت مغز و کبد نمونه جنین سقط شده میش آلوده با روش PCR-RFLP و با استفاده از 3 مارکر ژنتیکی SAG3، SAG2،GRA6 انجام پذیرفت.
    یافته ها
    از مجموع 142 نمونه مغز و جنین جمع آوری شده، در 10 مورد (7%) حضور انگل با روش PCR مستقیم شناسایی شد. حضور DNA انگل در کبد 3 مورد از نمونه ها ی مثبت نیز شناسایی گردید. ارزیابی الگوی RFLP محصولات ژنی SAG2، SAG3 و GRA6 وجود 3 نمونه سویه تیپ I، 2 نمونه سویه تیپ II و 5 نمونه سویه غیرتیپیک را تایید نمود.
    نتیجه گیری
    جداسازی سویه های تیپ I، II و غیرتیپیک توکسوپلاسما گوندایی از میش های استان لرستان نشان دهنده ضرورت توجه بیشتر به انتقال انگل از حیوانات پرورشی به انسان به ویژه زنان باردار و افراد با ضعف سیستم ایمنی می باشد.
    کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندای, زئونوز, سقط, ژنوتیپ, PCR-RFLP
    Mortaza Nourmohammadi, Hosein Hamidinejat, Mohammadreza Tabandeh, Saad Goraninejad, Somaye Bahrami
    Background and Objectives
    Toxoplasma gondii is a zoonotic obligate intracellular protozoan parasite that infects all warm-blooded animals as well as human worldwide. Determining the parasite genotype in intermediate hosts is crucial in evaluating the role of these types in human infections as wll as in prevention programs. Therefore, this study aimed to identify and detect the genotypes of Toxoplasma gondii in aborted fetuses of ewes in Lorestan province.
    Methods
    Identification of the parasite was performed on the brain and liver tissues of 142 aborted fetuses using a conventional PCR based on amplification of highly repetitive 529 bp region of the parasite genome. Genotyping of positive samples, which were isolated from the brain and liver, was performed by PCR-RFLP based on SAG2, SAG3 and GRA6 molecular markers.
    Results
    From a total of 142 samples obtained from brain and fetus, 10 cases (7%) were determined as positive samples based on conventional PCR. The precence of parasite DNA was also confirmed in the liver of 3 positive samples. Evaluation of RFLP pattern of amplified SAG2, SAG3 and GRA6 genes showed the presence of various types of parasites, incuding type I in 3 samples, type II in 2 samples and atypical type in 5 samples.
    Conclusion
    Isolation of types I, II and atypical type of T. gondii from ewes in Lorestan province suggests the need for greater attention to parasite transmission from livestock to human, particularly in pregnant women and people with weakened immune system.
    Keywords: Toxoplasma gondii, Zoonotic, Abortion, Genotype, PCR-RFLP
  • Amirreza Talaiekhozani *, Somaye Bahrami, Seyed Mohammad Javad Hashemi, Sahand Jorfi
    Background
    The biogases are the mixture of gases produced through the microbial decomposition of organic waste which are amply observed in the landfills. The main purpose of this study was to estimate the emission rates of landfill gases such as carbon dioxide, methane and non-methane organic compounds (NMOCs) in the solid waste landfill of Rodan city in Hormozgan province.
    Methods
    All the necessary information such as population, geographic and climate of Rodan city were collected. Solid waste analysis was then conducted. Afterward, the LandGEM software is used in this study for the purpose of estimation of total biogas, methane, carbon dioxide and NMOCs emission from Rodan’s landfill.
    Results
    The analysis of results showed that only 24.18% of the produced waste in this city is perishable. The calculations indicate that the peak of biogas production which is equal to 420 tons per year would be achieved in the year 2019. The production rates of carbon dioxide and methane in the same year would be equal to 308 and 112 tons per year respectively. The pollutants transmittance calculations in the vicinity of the landfill revealed that the maximum pollutant concentration is within the maximum distance of 200 m.
    Conclusion
    The results obtained in this study could be used for the purpose of design and installation of extraction or incineration equipment in the landfill of Rodan.
    Keywords: Solid waste, Landfill, Biogas, Rodan city, LandGEM
  • Nasim Babaknejad, Fatemeh Sayehmiri, Kourosh Sayehmiri, Ashraf Mohamadkhani, Somaye Bahrami
    Objective
    Autism is a complex behaviorally defined disorder. There is a relationship between zinc (Zn) levels in autistic patients and development of pathogenesis, but the conclusion is not permanent.
    Materials and Methods
    The present study conducted to estimate this probability using meta-analysis method. In this study, Fixed Effect Model, twelve articles published from 1978 to 2012 were selected by searching Google scholar, PubMed, ISI Web of Science, and Scopus and information were analyzed. I² statistics were calculated to examine heterogeneity. The information was analyzed using R and STATA Ver. 12.2.
    Results
    There was no significant statistical difference between hair, nail, and teeth Zn levels between controls and autistic patients: -0.471 [95% confidence interval (95% CI): -1.172 to 0.231]. There was significant statistical difference between plasma Zn concentration and autistic patients besides healthy controls: -0.253 (95% CI: 0.498 to -0.007). Using a Random Effect Model, the overall Integration of data from the two groups was -0.414 (95% CI: -0.878 to -0.051).
    Conclusion
    Based on sensitivity analysis, zinc supplements can be used for the nutritional therapy for autistic patients.
    Keywords: Zinc concentration, Autism Spectrum Disorders, Meta, analysis
  • سمیه بهرامی *، محمدحسین راضی جلالی، زهرا رمضانی، مهدی پورمهدی بروجنی، فریال طعیمه پور
    زمینه و هدف
    یکی از مهمترین بیماری های انگلی مشترک انسان و دام، هیداتیدوز است که توسط مرحله لاروی اکینوکوکوس گرانولوزوس ایجاد می شود. تحقیقات نشان داده است که متابولیت های ثانویه گیاهان دارویی مانند اسانس‬ها دارای خواص ضد انگلی می باشند. از آن جایی که برای تره تیزک خصوصیات ضدانگلی عنوان شده است، در مطالعه حاضر اثرات ضد پروتواسکولکسی اسانس گیاه تره تیزک مورد تحقیق قرار گرفته است.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی اسانس تره تیزک به روش تقطیر با آب تهیه گردید. کروماتوگرافی گازی- اسپکترومتری جرمی (GC/MS)، جهت تعیین ترکیبات اسانس به کار گرفته شد. کبدهای گوسفندی آلوده به کیست هیداتیک از کشتارگاه صنعتی اهواز جمع آوری گردیدند، پس از جمع آوری مایع کیست هیداتیک در شرایط استریل و سانتریفوژ آن ها پروتواسکولکس های کیست هیداتیک جمع آوری گردید. پروتواسکولکس ها تحت غلظت های مختلف اسانس (1، 3، 5، 10 و 15 میلی گرم در میلی لیتر)، به مدت 10، 20، 30 و 60 دقیقه قرار داده شدند. میزان زنده ماندن پروتواسکولکس ها توسط رنگ ائوزین 1/0 درصد تعیین گردید.
    یافته ها
    در این مطالعه 19 ترکیب که 5/95% کل اسانس را تشکیل می داد، تشخیص داده شد. Thujene -alpha (86/88%)، Myrcen (9/2%) و P-cymene (67/1%) اجزای اصلی اسانس تعیین شدند. بر اساس نتایج بدست آمده میزان مرگ و میر پروتواسکولکس ها در غلظت 1، 3 و 5 میلی گرم در میلی لیتر اسانس با گروه کنترل ارتباط معنی داری نداشت، در حالی‬که اختلاف در کشندگی در غلظت 10 میلی گرم در میلی لیتر اسانس در زمان های 30 و 60 دقیقه معنی دار بود. همچنین غلظت 15 میلی گرم در میلی لیتر اسانس در تمامی زمان های انکوباسیون به شکل معنی داری درصد پروتواسکولکس کشی بالاتری نسبت به گروه کنترل داشت. در مطالعه حاضر بین میزان پروتواسکولکس کشی غلظت های مختلف اسانس و زمان های متفاوت انکوباسیون ارتباط معنی داری وجود داشت، بعبارتی با افزایش غلظت اسانس و زمان انکوباسیون میزان کشندگی هم افزایش می یافت.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن است که اسانس تره تیزک غنی از Thujen - alpha بوده و دارای قدرت بالای اسکولکس کشی می‬باشد. این گیاه ممکن است به عنوان عامل طبیعی اسکولکس کش مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: تره تیزک, اسانس, پروتواسکولکس, کیست هیداتیک, برون تنی
    Somaye Bahrami *, Mohammad Hossein Razi Jalali, Zahra Ramezani, Mehdi Pourmehdi Boroujeni, Ferial Toeimepour
    Background and Objectives
    One of the most important zoonotic parasitic diseases, hydatidosis, is caused by the larval stage of Echinococcous granulosus. Investigations have shown that plants secondary metabolites, such as essential oils have anti parasitic properties. Based on previous reports on antiparasitic properties of Lepidium sativum, in this study we investigated the scolicidal effects of the essential oil (EO) extracted from this plant.
    Methods
    Lepidium EO was obtained by hydrodistillation method. Gas chromatography-mass spectrometry (GC-MS) was employed to determine the chemical composition of the EO. Protoscolices were exposed to various concentrations of EO (1, 3, 5, 10 and 15 mg/ml) for 10, 20, 30 and 60 min. Viability of protoscolices was confirmed by 0.1% eosin staining.
    Results
    A total of 19 compounds representing 95.5% of the total oil, were identified. α-Thujene (88.86%), Myrcene (2.9%) and P-cymene (1.67%) were found to be the major EO constituents. Based on the results, protoscolices mortality rates at 1, 3 and 5 mg/ml of EO didn’t have a significant relationship with the control group. While, the difference in mortality rate at a concentration of 10 mg/ml of EO in 30 and 60 min was significant. Also, the concentration of 15 mg/ml of EO at all times of incubation had significantly higher protoscolicidal effect. In the present study there was a significant relation between the amount of protoscolicidal activity of different EO concentrations and different incubation times. In other words mortality rates enhanced with increasing concentrations and incubation times.
    Conclusion
    The results of present study revealed that the EO of Lepidium is rich in α-Thujene and has a high scolicidal power. This plant may be used as a natural scolicidal agent
    Keywords: Lepidium sativum, Essential Oil, Protoscolex, Hydatid Cyst, In vitro
  • Nasim Babaknejad *, Ali Asghar Moshtaghie, Kahin Shahanipour, Somaye Bahrami
    Background
    Cadmium (Cd) is a heavy metal that has widespread use. It enters the food chain in different ways, including soil and water. Cadmium can cause dysfunction of different body organs. Zinc (Zn) and magnesium (Mg) supplementation can have protective effects against cadmium toxicity due to their antagonistic and antioxidants properties. This study examines the influence of supplemental Zn and Mg on Cd renal toxicity.
    Methods
    Young male Wistar rats were divided into six groups of five. The Cd group received 1 mg Cd/kg and the control group received 0.5 mg/kg normal saline (i.p.). The other four groups were administered 1 mg/kg Cd+0.5 mg/kg Zn, 1 mg/kg Cd+1.5 mg/kg Zn, 1 mg/kg Cd+ 0.5 mg/kg Mg, and 1 mg/kg Cd+ 1.5 mg/kg Mg (i.p.) for 21 days. Then, serum sodium, potassium, urea, creatinine, and protein levels were measured.
    Results
    The results indicated that creatinine and proteinlevels decreased while urea, sodium, and potassiumlevels increased as a result of Cd exposure. Co-administered Cd and Zn and Mg decreased urea and increased sodium serum level in comparison to the cadmium group. Treatment by Mg, contrary to co-administered Cd and Zn, reduced serum protein level compared to the cadmium group. Compared to the cadmium treated group, Zn and Mg treatment enhanced serum creatinine level and reduced serum potassium level.
    Conclusion
    The findings seem to suggest that zinc and magnesium compounds,due to their antagonistic and antioxidant activities, can protect Cd renal toxic effectsin a dose-dependent manner.
    Keywords: Cadmium, Magnesium, Renal Function, Zinc
  • نسیم بابک نژاد*، سیدعلی اصغر مشتاقی، کهین شاهانی پور، سمیه بهرامی
    پیش زمینه و هدف
    کادمیوم یکی از فلزات سنگین و سمی است که در صنایع مصرف گسترده داشته و از راه های مختلف ازجمله آب وخاک وارد زنجیره ی غذایی می شود. عنصر منیزیم با خاصیت آنتاگونیستی با کادمیوم می تواند نقش محافظتی در برابر سمیت این فلز سمی داشته باشد. این مطالعه به بررسی نقش محافظتی منیزیم بر سمیت کادمیوم بر روی پارامترهای سرمی مربوط به عملکرد کلیه می پردازد.
    مواد و روش ها
    رات های نر بالغ از نژاد ویستار به 4 گروه 5تایی تقسیم گردیدند. کلرید کادمیوم با میزان 1 میلی گرم/ کیلوگرم و کلرید منیزیم با مقدار 1/5 میلی گرم/ کیلوگرم و cc 0/5 سرم فیزیولوژی برای گروه کنترل، روزانه به صورت داخل صفاقی به مدت 21 روز به رات ها تزریق گردیدند. سپس، سطح سرمی پارامترهای مربوط به عملکرد کلیه (سدیم، پتاسیم، اوره، کراتینین و پروتئین) اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در معرض قرارگیری با کلرید کادمیوم سبب کاهش سطح کراتینین و پروتئین و افزایش اوره، سدیم و پتاسیم سرم نسبت به گروه کنترل می شود. تیمار همزمان منیزیم با کادمیوم سبب کاهش معنی دار اوره، پتاسیم و افزایش سدیم، پروتئین و کراتینین سرم نسبت به گروه کادمیوم شد (05/0 p<).
    نتیجه گیری
    یافته های مطالعه ی حاضر نشان می دهد که عنصر منیزیم دارای نقش محافظتی در برابر عمل سمی کادمیوم بر عملکرد کلیه می باشد.
    کلید واژگان: کادمیوم, عملکرد کلیه, منیزیم
    Nasim Babaknejad *, Ali Asghar Moshtaghie, Kahin Shahanipour, Somaye Bahrami
    Background and Aims
    Cadmium (Cd) is a heavy metal that has widespread use in industries and is entering the food chain in different ways, including soil and water. Magnesium (Mg) supplementation could have a protective effect against cadmium toxicity because of their antagonistic properties. In this work the influence of Mg on toxicity that is caused by Cd on serum parameters related to renal function has been investigated.
    Materials and Methods
    Adult male Wistar rats were divided into 4 groups of five and were administered to Cd (1 mg/kg) and Mg (1.5 mg/kg) and 0.5cc normal saline for control group by ip injection for 21 days. Then, the levels of serum parameters related to renal function (sodium, potassium, urea, creatinine, protein) were measured.
    Results
    The results illustrated that levels of creatinine and protein decreased and levels of urea, sodium and potassium increased as a result of Cd exposure in comparison to the control group. Co-administered Cd and Mg decreased serum urea, sodium and potassium. Treatment by Mg enhanced serum creatinine and protein level.
    Conclusion
    The findings seem to suggest that magnesium compounds by its antagonistic activities can have protective effects against Cd renal toxicity.
    Keywords: Cadmium, Renal function, Magnesium
  • Mahnoosh Fatemi, Fereshte Ghandehari *, Somaye Bahrami, Nahid Tajedin
    Background
    Antimicrobial peptides belong to a large family of bioactive peptides that play an important role in human health. Lactoferrin of transferrin family is considered to be a glycoprotein. Human lactoferrin has a length of 689 - 711 amino acid polypeptides. Lactoferrin plays a role in various biological activities such as anticancer, antibacterial, antiviral, antifungal, and anti-inflammatory activity, and also as an immune system regulator.
    Objectives
    In this study, we examined the toxic effects of human lactoferrin-derived peptides on breast cancer cells in vitro using the web server Anticp. The results obtained from the Anticp web server showed that four peptides (P39, P40, P24, P66), out of the 70 peptides, had anticancer activity, and 66 peptides had non-anticancer activity.
    Methods
    The cytotoxicity of two peptides with high cytotoxic activity (P39, P40) and a peptide with low cytotoxic activity (P38) on breast cancer cells (MCF-7, MDA-MB-231) was examined using the MTT assay. The CC50 values of the peptides (P39, P40) were 100 μg/mL for MCF-7 cells and 950 and 1000 μg/mL for MDA-MB-231 cells, respectively.
    Results
    The results showed that the activity of the cytotoxic peptides P39 and P40 was significantly higher than that of P38 on the breast cancer cells (P ≤ 0.001). Cancer cells treated with CC50 concentrations showed a percentage of the cells detached from the flask and surrounding cells as well as shrinkage and deformation on the surface. Also, apoptotic seeds inside the cells were observed with 40X magnification.
    Conclusions
    These finding demonstrated that P39 and P40 peptides could be appropriate candidates for in vivo testing as cytotoxic agents.
    Keywords: Antimicrobial Cationic Peptides, Lactoferrin, Breast Neoplasms
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال