به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

tachara roohikarimi

  • تاچارا روحی کریمی، محمود شیرازی*، غلامرضا ثناگوی محرر
    زمینه و هدف

     خیانت زناشویی پیامدهای منفی فراوانی برای زنان دارد. بر همین اساس استفاده از مداخلات مناسب درجهت کاهش اثرات منفی آن دارای اهمیت فراوانی است؛ هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری بر تاب آوری و کیفیت زندگی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود.

    روش بررسی

    روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را همه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی منطقه غرب تهران در سال 1398 تشکیل دادند که به مراکز مشاوره و کلینیک های روان شناختی مراجعه کردند. با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند تعداد سی فرد داوطلب واجد شرایط وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام پانزده نفر) قرار گرفتند. همه آزمودنی ها برای پیش آزمون و پس آزمون به مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) پاسخ دادند. آزمودنی های گروه مداخله براساس پروتکل خانجانی وشکی و همکاران (2017) طی دوازده جلسه یک بار در هفته به مدت نود دقیقه به صورت گروهی آموزش دریافت کردند. طی این مدت برای گروه گواه هیچ مداخله ای ارایه نشد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت. سطح معناداری در همه آزمون های آماری 0٫05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که زوج درمانی شناختی رفتاری منجربه بهبود تاب آوری (0٫001>p) و کیفیت زندگی (0٫001>p) آزمودنی های گروه آزمایش شده است.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های این پژوهش زوج درمانی شناختی رفتاری بر تاب آوری و کیفیت زندگی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر است.

    کلید واژگان: خیانت زناشویی, تاب آوری, کیفیت زندگی, زوج درمانی شناختی رفتاری.
    Tachara Roohi Karimi, Mahmoud Shirazi*, GholamReza Sanagouye Moharrer
    Background & Objectives

    Marital infidelity may severely deteriorate couples' relationships. Researchers and family therapists have offered several definitions of marital infidelity. Generally, it is a violation of a couple’s stated contract regarding emotional and/or sexual behaviors. Marital infidelity potentially disrupts couples' relationships and causes numerous disorders and psychological problems among individuals. Accordingly, performing appropriate interventions to reduce its negative effects seems critical. Cognitive–Behavioral Couple Therapy (CBCT) is an intervention with effective outcomes for various marital problems. This approach, in addition to mental cognitive reconstruction, uses different behavioral interventions to strengthen couples' coping skills. Therefore, this study aimed to evaluate the effects of CBCT on resilience and quality of life in women affected by marital infidelity.

    Methods

    This was a quasi–experimental study with a pretest–posttest and a control group design. The statistical population of the study included all women affected by marital infidelity in the western region of Tehran City, Iran who were referred to psychological clinics (4 counseling centers), in 2019. Using the purposive sampling method, 30 eligible volunteers were selected and randomly assigned to the experimental (n=15) and control (n=15) groups. The inclusion criteria of this study included having the experience of infidelity; a minimum level of education (middle–school degree); having lived together for at least one year; presenting voluntary consent to participate in the research; the ability to attend all research meetings, and no diagnosable physical and mental illnesses. All study subjects completed the Connor–Davidson Resilience Scale (Connor & Davidson, 2003) and the World Health Organization Quality of Life Questionnaire (WHOQOL–BREF) (1996) before and after the training. The experimental group was provided with twelve 90–minute weekly CBCT sessions in groups according to the protocol of Khanjani Veshki et al. (2017); however, the control group received no intervention. The obtained data were analyzed using Multivariate Analysis of Covariance (MANCOVA) in SPSS.

    Results

    The present research results suggested that CBCT improved resilience (p<0.001) and quality of life (p<0.001) in the experimental group.

    Conclusion

    According to the study findings, CBCT was effective on resilience and quality of life in the explored infidelity–affected women.

    Keywords: Marital infidelity, Resilience, Quality of life, Cognitive–Behavioral couple therapy.
  • تاچارا روحی کریمی، محمود شیرازی*، غلامرضا ثناگوی محرر
    به کارگیری مداخلات فراخور برای کاهش اثرات منفی خیانت زناشویی ارج فراوانی دارد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر هم سنجی کارایی زوج درمانی شناختی رفتاری و زوج درمانی  پذیرش و تعهد بر بی رمقی زناشویی و تنیدگی پس ضربه ای زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده همه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی منطقه غرب تهران در سال 1398 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه زوج درمانی شناختی رفتاری، زوج درمانی  پذیرش و تعهد و گروه گواه گمارش شدند. آزمودنی های گروه شناختی رفتاری و گروه پذیرش و تعهد هرکدام به صورت جداگانه طی دوازده جلسه و یک بار در هفته به مدت 90 دقیقه تحت آموزش قرار گرفتند. طی این مدت گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. همه آزمودنی ها قبل و بعد از پژوهش به پرسشنامه بی رمقی زناشویی ((Pines, 1996  و تنیدگی پس ضربه ای (Foa, Riggs, Dancu, & Rothbaum, 1993)  پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که هر دو درمان تاثیر معناداری بر بی رمقی بدنی (64/ 7 ;F=002/ 0P=)، بی رمقی هیجانی (07/ 19 ;F=001/ 0P=)، بی رمقی روانی (42/ 16 ;F=001/ 0P=) و تنیدگی پس ضربه ای (72/ 65 ;F =001/ 0P=) داشتند. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در بی رمقی زناشویی وجود نداشت (05/0<p) ولی در تنیدگی پس ضربه ای تفاوت دو گروه معنادار بود و نتایج به نفع گروه زوج درمانی پذیرش و تعهد بود (05/0p <). بر اساس نتایج حاضر، می توان دریافت که زوج درمانی شناختی رفتاری و زوج درمانی  پذیرش و تعهد بر بی رمقی و تنیدگی پس ضربه ای زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر است؛ بر این اساس پیشنهاد می شود متخصصین مشاوره روان شناختی خانواده از این روش های زوج درمانی برای کاهش اثرات خیانت زناشویی بهره بگیرند.
    کلید واژگان: خیانت زناشویی, بی رمقی زناشویی, تنیدگی پس ضربهای, زوج درمانی شناختی رفتاری, زوج درمانی پذیرش و تعهد
    Tachara Roohi Karimi, Mahmoud Shirazi *, Gholam Reza Sanagouye Moharrer
    It is important to use appropriate interventions to reduce negative effects of marital Infidelity. Therefore, the aim of this study was to comparison of the effectiveness of cognitive-behavioral couple therapy and acceptance and commitment couple therapy on marital burnout and post-traumatic stress in women affected by infidelity. The statistical population of the study consisted of all women affected by infidelity in the west region of Tehran in 2019. Forty-five women selected by purposeful sampling and then randomly assigned to one of the three groups, including the cognitive-behavioral couple therapy group, the acceptance and commitment couple therapy's group, and the control group. Participants in the cognitive-behavioral couple therapy group as well as the acceptance and commitment therapy group received 12 90-minutes weekly sessions of therapy, while the control group received no intervention. All participants completed the marital burnout (Pines, 1996) and the post-traumatic stress questionnaires (Foa, Riggs, Dancu, & Rothbaum, 1993) at pre/post intervention. Data were analyzed using covariance analysis. The results was show that both cognitive-behavioral couple therapy and acceptance and commitment couple therapy had a significant effect on physical burnout (P= 0.002; F=7.64), emotional burnout (P= 0.001; F=19.07), mental burnout (P= 0.001; F=16.42), and post-traumatic stress (P= 0.001; F=65.72). Also, the results of Bonferroni post hoc test showed that there was no significant difference between the two groups in marital burnout (p>0.05), while, in terms of post-traumatic stress, the difference between the two groups was significant and the results were in favor of the acceptance and commitment couple therapy (p < 0.05). According to the results, it can say that cognitive-behavioral couple therapy, and acceptance and commitment couple therapy are effective on marital burnout and post-traumatic stress in women affected by marital infidelity. Therefore, we recommended that family psychological counseling specialists use these couple therapy methods to reduce the effects of marital infidelity.
    Keywords: marital infidelity, Marital Burnout, post-traumatic stress, Cognitive-Behavioral Couple Therapy, acceptance, commitment couple therapy
  • امیر حمزه زینالی، تاچارا روحی کریمی
    با توجه به اینکه طفل بودن فرد در حیطه «بزهکاری» و «بزه دیدگی» او و بطور کلی در عرصه حقوق کیفری ماهوی و شکلی و همچنین در عرصه حقوق مدنی از نظر حقوق و تکالیف افراد دارای آثار و تبعات مختلف و متنوعی است، قانونگذاران کشورهای مختلف سن معینی را به عنوان سن کودکی در نظر گرفته اند. قانونگذار ایرانی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. امروزه به دلیل پذیرش جهانی اصل حمایت ویژه از کودکان در تمامی حوزه ها، نوع رویکرد قانونگذار به این تعریف، آثار و تبعات مثبت و منفی زیادی می تواند به دنبال داشته باشد. بی تردید، عدم تعیین مرز مناسب و مطابق با معیارهای علمی و حقوق بشری برای تفکیک کودکی از بزرگسالی در حوزه بزه دیدگی کودکان آثار و تبعات منفی به دنبال خواهد داشت. زیرا اصولا پس از پذیرش یک سیاست افتراقی و حمایت ویژه از این گروه آسیب پذیر در برابر نقض حقوق آنان، هنگامی می تواند این سیاست و حمایت ها را به آنها تسری داد که از نظر قانونی کودک محسوب شوند. از این رو، اگر سن طفولیت از نظر قانونی با واقعیت های علمی و جامعه شناختی در تضاد باشد، این گروه ا آسیب پذیر با وجود پیش بینی سازوکارهای حمایتی ویژه در قوانین مختلف، از آن محروم خواهند شد. سن کودکی در حقوق ایران از زمان اولین قانونگذاری ها در حوزه بزهکاری، بزه دیدگی و حقوق مدنی و سیاسی و اجتماعی تحولات زیادی را پشت سرگذاشته است. از همان ابتدا تعریف کودکی در حقوق ایران تحت تاثیر معیارهای شرعی و فقهی از یک سو و واقعیت های علمی و اجتماعی از سوی دیگر و در نهایت معیارهای بین المللی قرار گرفته است به نحوی که در این زمینه با یک سیاست تتقنینی سرگردان و گاها متضاد مواجه هستیم. این مقاله به بررسی این تحولات و مشخص نمودن رویکردهای مختلف قانونگذاری و آثار و تبعات هر یک می پردازد.
    کلید واژگان: کودکی, بزهکاری, بزه دیدگی, مسولیت کیفری, قانونگذار ایرانی, طفل, حقوق ایران
    Amirhamze Zeynali, Tachara Roohikarimi
    The term ‘Legislative Politics’ determines a country prospective view, and provide its own expectation from ‘legal institutions’ before enacting relevant acts. But in the Iranian legal system, since legislator doubted between ‘adoption’ and ‘fostering’, the legislative politics about orphan children is dual and vague. That situation caused by two facts: on one hand, in Islamic context adoption has some limitations, and on the other hand sometimes best interests of the child requires an adoptive family and government inevitably is attracted to adoption. These dual politics caused some discordance, conflicts in the acts and also discouraged adoptive parents or attracted them to the alternative options (such as Embryo Donation for infertile couples). The legislator must determine its own politics definitely and pass from its doubt forever.
    Keywords: Adoption, Foster Care, Legislative Politics, Family, Orphan Children, Iranian Legislator
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال