zahra golnaz manteghi fasaie
-
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 41 (بهار 1400)، صص 204 -222
خلق آثار هنری توسط افراد به عوامل مختلفی فردی و اجتماعی بستگی دارد. در این میان با توجه به ارتباط نزدیک آفرینش هنری با توانایی جسمی و روحانی مسایلی در خصوص امکان و چگونگی خلق آثر هنری توسط افراد دارای معلولیت مطرح می گردد. فلسفه ی دلوز موید این موضوع است که خلق اثر هنری نیازی به یک سازمان مندی خاص ندارد و برای آفرینش یک عکس هنری نیازی به تکامل جسمانی انسان نیست. می توان بدون یک جسم سازمان مند، دست به خلق اثر هنری زد. فرد معلول می تواند در این دیدگاه با استفاده از صیرورت احساس اثر هنری خلق کند. این پژوهش با روش کیفی و از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. روش مبتنی بر مطالعه بر آثار عکاسی افراد معلولی بوده است که با روش توصیف فلسفه ی بدن بدون اندام احساس را اصلی ترین مولفه ی هنر عکاسی برای انتقال نیروی هنر و آفرینش و تحلیل در عکاسی می دانسته اند. در این پژوهش آثار پیت اکرت و احمد زورکارنیان به عنوان افراد هنرمندی که دارای معلولیت هستند بررسی می گردد. یافته های پژوهش حاکی از این است که معلولین نیز با در نظر داشتن دیدگاه بدن دلوز می توانند دست به آفرینش هنری از هم گسیخته اما دارای کمال دست بزنند که استوار بر احساس است. با تکیه بر فلسفه ی بدن، ناتوانی جسمی مانع از خلق اثر هنری در عکاسی نیست. معلولین با درک مفهوم هستندگی و احساس در هنر می توانند به خلق و آفرینش آثار هنری زنده که از صیرورت برخوردار است، روی بیاورند.
اهداف پژوهش:
1.بررسی امکان حذف ناتوانی جسمی در عکاسی با تکیه بر فلسفه بدن دلوز.2.بازشناسی تاثیر عوامل جسمی و روحی در خلق اثر هنری.
سوالات پژوهش:
1.احساس در آثار هنری معلولین عکاس بر طبق فلسفه ی بدن دلوز چه نقشی دارد؟چه عوامل جسمی و روحی نزد هنرمند در آفرینش آثار هنری او نقش دارد؟
کلید واژگان: فلسفه ی بدن, دلوز, اثر هنری, احساس, معلولین, عکاسیIslamic Art Studies, Volume:18 Issue: 41, 2021, PP 204 -222The creation of artworks by individuals depends on various individual and social factors. In this regard, due to the close relationship between artistic creation and physical and spiritual ability, issues regarding the possibility and how to create a work of art by people with disabilities are raised. Deleuze's philosophy affirms that the creation of a work of art does not require a special organization nor does it necessitate the physical development of mankind; hence, it is possible to create a work of art without an organized body and a disabled person can easily create a magnificent artwork through the power of his senses. This research follows a qualitative method and by the aid of library studies it seeks to study of the effects of photography of disabled photographers who describe the philosophy of the body without any parts as the main component of the art of photography to transfer the power of art, creation and scrutiny in photography. In this study, the works of Pete Eckert and Ahmad Zorkarnian as artists with disabilities are examined. The findings of the study indicate that people with disabilities can also create a fragmented but perfect artistic creation based on the view of Deleuze's body, which is based on emotion and senses. Relying on the philosophy of the body, physical disability does not prevent the creation of a work of art in photography; therefore, by understanding the concept of existence and sensation in art, people with disabilities can create works of art that are alive and spectacular.
Research aimsTo investigate the possibility of eliminating physical disability in photography based on Deleuze's body philosophy.To recognize the effect of physical and mental factors in creating a work of art.
Research questions
What is the role of senses in the works of art of the photographer according to Deleuze's body philosophy?What physical and mental factors play a role in the artist's creation of his works of art?
Keywords: body philosophy, Deleuze, artwork, senses, Disabled, Photography -
نمی توان ادعا کرد که ابن مسکویه فیلسوف قرن چهارم هجری، به طور نظام مند در آثار خود به موضوعات اساسی زیبایی شناسی و فلسفه هنر پرداخته است. با وجود این، او موضوع تجربه زیبایی شناختی و زیبایی را به عنوان یک مسئله در نظر می گیرد و معتقد است که ویژگی های اساسی تجربه زیبایی شناختی، با وحدت مرتبط هستند. وحدت، ویژگی وجود الهی است و هدف از هماهنگی، تناسب و ریتم موجود در جهان جسمانی، نزدیک شدن به این وحدت است. از نظر او، زیبایی یک مفهوم عینی است و «زیبا»، در مثلث نفس طبیعت ماده تعیین می شود. چیزی که باعث زیبایی یک شیء می شود، هماهنگی موجود بین نفسی است که منعکس کننده وجود الهی است با ماده ای که قادر به دریافت آن است. زمانی که هنرمند آنچه را که متناسب با نفس است در ماده اعمال می کند، کمال به وجود می آید. کمال همچنین محصول رابطه موجود میان نظریه و عمل است که دو حوزه مکمل به شمار می روند. ابن مسکویه در آثار خود به بررسی موسیقی و شعر نیز می پردازد. از نظر او، موسیقی نزدیک ترین تجربه به دریافت وجود الهی است. تجربه ای که از طریق موسیقی کسب می شود، نسبت به هنرهای دیگر تاثیر بیشتری بر روح دارد. از نظر او، بین موسیقی و وحدت و نظم کیهانی ارتباط وجود دارد. با وجود این، او فاصله خود را با شعر حفظ می کند؛ زیرا معتقد است که در شعر، ترفندهایی برای برانگیختن نفس به کار می رود.
کلید واژگان: ابن مسکویه, تجربه زیبایی شناختی, زیبایی, هنرIt cannot be claimed that Ibn Miskawayh, the philosopher of the fourth century AH, systematically addressed the basic issues of aesthetics and philosophy of art in his works. However, he considers the issue of aesthetic experience and beauty as an issue and believes that the basic features of aesthetic experience are related to unity. Unity is a characteristic of divine existence, and the purpose of harmony, proportion, and rhythm in the physical (corporeal, bodily) world is to approach (to come close) this unity. In his view, beauty is an objective idea (concept) and “beautiful” is defined in the triangle of soul-nature-matter. What makes an object beautiful is the harmony between the souls that reflects the divine existence with a matter that is able to receive it. Perfection occurs when the artist applies what is appropriate to the soul in matter. Perfection is also the product of the relationship between theory and practice, which are two complementary fields. Ibn Miskawayh, in his works also examines music and poetry. In his view, music is the closest experience to receiving a divine existence. The experience gained through music has a greater impact on the soul than other arts. In his view, there is a connection between music and the unity and universal order. However, he keeps his distance from poetry, because he believes that poetry uses tricks to arouse the soul.
Keywords: Ibn Miskawayh, Aestheticism experience, Beauty, Art
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.