به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « «نارضایتی زناشویی» » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • فاطمه جعفری*، زهرا نوباوه وطن
    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد نابهنجار شخصیت، تن انگاره و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی در پیش بینی نارضایتی زناشویی زنان متقاضی طلاق بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش زنان اقدام کننده به طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده شهر کرج در سال 1400 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 160 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نارضایتی زناشویی انریچ، ابعاد نابهنجار شخصیت کروگر و همکاران، تن انگاره سویوتو و گارسیا و پرسشنامه چندمحوری بالینی- میلون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (همزمان) انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بین ابعاد نابهنجار شخصیت (عاطفه منفی، گسلش، مخالفت ورزی، مهارگسیختگی) و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی با نارضایتی زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.در واقع با افزایش ابعاد نابهنجار شخصیت و نشانه های اختلال شخصیت نمایشی، میزان نارضایتی زناشویی نیز افزایش می یابد. همچنین بین رضایت از تن انگاره با نارضایتی زناشویی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. به طوری که با افزایش رضایت از تن انگاره، نارضایتی زناشویی کاهش می یابد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای اختلال شخصیت نمایشی، عاطفه منفی و مخالفت ورزی ابعاد تاریک شخصیت و رضایت از تن انگاره به صورت منفی و معناداری می توانند نارضایتی زناشویی زنان متقاضی طلاق را پیش بینی کنند. بنابراین توجه به ویژگی های شخصیتی و رضایت از تن انگاره نقش مهمی در نارضایتی زناشویی دارند.
    کلید واژگان: نارضایتی زناشویی, اختلال شخصیت نمایشی, تن انگاره, ابعاد نابهنجار شخصیت}
    Fatemeh Jafari *, Zahra Nobavehvatan
    The aim of this study was to investigate the role of abnormal personality dimensions, body image and symptoms of dramatic personality disorder in predicting marital dissatisfaction of women seeking divorce. The research method is descriptive-correlational. The statistical population of the study was women who filed for divorce and referred to family courts in 1400. The statistical sample of the study consisted of 160 people who were selected and examined using the available sampling method based on entry and exit criteria. Enrich's marital dissatisfaction questionnaire, abnormal personality dimensions of Krueger et al, Sueto and Garcia's self-concept and clinical-Millon multi-axis questionnaire were used to collect data. Data were analyzed by Pearson correlation coefficient and multiple (simultaneous) regression analysis. The results showed that there is a positive and significant relationship between abnormal dimensions of personality (negative emotion, failure, opposition, restraint) and symptoms of dramatic personality disorder with marital dissatisfaction. Marital dissatisfaction also increases. There is also a negative and significant relationship between body image satisfaction and marital dissatisfaction. So that with increasing satisfaction body image, marital dissatisfaction decreases. The results of regression analysis also showed that the variables of dramatic personality disorder, negative emotion and opposition, dark dimensions of personality and satisfaction with body image can negatively and significantly predict the marital dissatisfaction of women seeking divorce. Attention to personality traits and body image satisfaction play an important role in marital dissatisfaction.
    Keywords: Marital dissatisfaction, dramatic personality disorder, body image, Abnormal Personality Dimensions}
  • طیبه محمدی نیا*

    این مطالعه با استفاده از روش نظریه زمینه ای به تحلیل پدیدارشناختی تجربه زیسته کاربران اعم از مردان و زنان متاهل در تالارهای همسریابی انجام شده است؛ برای این منظور با استفاده از تکنیک نمونه گیری هدفمند با 11 عضو متاهل در تالارهای همسریابی از طریق واتس اپ مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد و با نرم افزار مکس کیو دی ای ورژن 12 تحلیل شدند. پس از ترکیب، ادغام و مقایسه مفاهیم، چهار مقوله مشترک زمینه ای میان کاربران زن و مرد متاهل شامل (اعتیاد به چت با جنس مخالف، تجربه خانواده سنتی، چت علاج رفع تنهایی، سرگرمی و گذران وقت،) کشف شد؛ همچنین دو مقوله خاص کاربران زن متاهل شامل (اختفای تاهل و پرهیز از دیدار حضوری) و دو مقوله خاص کاربران مرد متاهل شامل (حس آزادی در انتخاب همسر دوم و تمایل به ازدواج سفید) نیز به دست آمد. پس از تحلیل خط داستانی مشارکت کنندگان مقوله هسته تحت عنوان « مقاومت در برابر کم رضایتی زناشویی» آشکار شد.

    کلید واژگان: «نظریه زمینه ای», «همسریابی مجازی», «کاربران متاهل», «نارضایتی زناشویی»}
    Tayebeh Mohamadi Nia *

    This study was conducted by using narrative analysis to phenomenological analysis of users' lived experiences of married men and women in chatting rooms; for this purpose, using purposeful sampling technique with 11 married members through WhatsApp and Semi-structured interviews were conducted and analyzed using Max QDO version 12 software. After constant combining, integrating and compared concepts, four common themes were identified among married male and female users (Syber addiction, Sex chat, Traditional family experience, Chat as remedy of loneliness, Chat as an entertainment and lisure time); Specific categories of married female users were included (Disquisition of marriage and Avoid face-to-face meetings) and two specific categories of married male users were included (sense of freedom to choose a second spouse and desire to have white marriage). After analyzing the story line of the participants, the core category under the title of “resistance against Low satisfaction with marriage” was revealed.

    Keywords: “Grounded Theory”, “Virtual Marriage”, “Married women”, “Marital dissatisfiction“}
  • شکوفه علیدادی شمس آبادی *، مریم مجیدپورآزادشیرازی
    طرحواره های جنسی در تحقیقات متعددی به عنوان عامل موثری بر اختلال عملکرد جنسی افراد معرفی شده است. لذا این مطالعه با هدف مرور نظامند مستندات موجود در زمینه تاثیر طرحواره جنسی بر اختلال عملکرد جنسی و عدم رضایت زناشویی زنان انجام شده است. برای یافتن مستندات موجود در زمینه تاثیر طرحواره جنسی بر اختلال عملکرد جنسی و عدم رضایت زناشویی دوازده پایگاه داده های اطلاعاتی از بدو تاسیس این پایگاه ها تا ماه می 2017 به زبان فارسی با استفاده از کلید واژه های تعیین شده مورد جستجو قرار گرفتند. پس از جستجوی اولیه، 80 مقاله یافت شد که از این تعداد 26 مقاله پس از غربالگری عنوان انتخاب شد، 26 مقاله پس از مطالعه چکیده و 6 مقاله پس از بررسی متن کامل مقالات کنار گذاشته شدند و در نهایت 20 مقاله واجد معیارهای ورود به مطالعه شناخته شد. فهرست منابع تمامی مقالات حاصل از جستجوی الکترونیکی نیز برای یافتن مقالات مرتبط به طور دستی مورد جستجو قرار گرفت اما مقاله جدیدی یافت نشد. علیرغم وجود مطالعات در زمینه طرحواره جنسی بر اختلال عملکرد جنسی و عدم رضایت زناشویی، شواهد به خوبی حاکی از آن است که طرحواره جنسی میتواند عملکرد جنسی و عدم رضایت زناشویی را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین نیاز به انجام مطالعات بیشتر در این زمینه به خوبی احساس می شود تا با تکیه بر شواهد بیشتری بر حل مشکلات زناشویی آگاهانه تر قدم برداشت.
    کلید واژگان: عملکرد جنسی, نارضایتی زناشویی, طرحواره های جنسی, مروری}
  • محمدسعید منتظرالمهدی *، حسن احمدی، محمدحسین الیاسی

    تنش ها، تعارضات و نارضایتی های زناشویی، و اختلالات روان شناختی همراه آن ها، نه تنها امنیت و آرامش را از زوج ها و فرزندان آنان می ستاند بلکه جامعه را نیز دچار بدکارکردی می سازد. از همین روی، باید برای «مداخله موثر» در آنها اهتمام جدی ورزید.هدف این پژوهش آن بود با مقایسه میزان اثر بخشی روش های درمانی و آموزشی «مداخله سودمند» در تنش های زناشویی و «درمان» اختلالات روانی همراه آن، سودمند ترین روش را شناسایی و معرفی نماید.برای این منظور از بین زوج های جوان مراجع مراکز مشاوره نمونه ای به حجم 120 نفر (شامل 60 زوج جوان) انتخاب و سه گروه از آن ها (گروه های آزمایش) در معرض سه نوع مداخله روان شناختی (درمان اکت، آموزش EQ و آموزش SQ) قرار گرفتند، در حالی که گروه چهارم (گروه کنترل) در لیست انتظار قرار داده شد. میزان نارضایتی زناشویی و افسردگی و اضطراب هر چهار گروه با استفاده از سه مقیاس پایا و معتبر، پیش و پس از فرایند درمان و آموزش، اندازه گیری شد. داده های حاصل به کمک نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های آماری محاسبه میانگین ها، کولموگروف-اسمیرنف و تحلیل واریانس یک طرفه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اولا: هر سه روش مورد استفاده موجب کاهش نارضایتی زناشویی و علائم اضطراب و افسردگی می شوند. ثانیا: در کاهش نارضایتی زناشویی روش آلت موثرتر است. ثالثا: در کاهش علائم افسردگی آموزش مهارت های هوش معنوی تاثیر بیش تری دارد

    کلید واژگان: نارضایتی زناشویی, افسردگی, اضطراب, درمان وابسته به تعهد و پذیرش, هوش هیجانی, هوش معنوی}
  • سیده فاطمه موسوی
    روند رو به رشد آمار طلاق قانونی بخصوص در سال های نخست و در شهرهای بزرگ، نشان از وجود رابطه مخدوش زناشویی و نارضایتی همسران از استمرار رابطه همسری دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی و واکاوی پدیده طلاق عاطفی (خاموش) به عنوان عامل هموارکننده طلاق قانونی در همسران صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی و اسنادی است. این پژوهش، با استناد به رویکردهای مثلث حریم زناشویی، مبادله اجتماعی و وجود مانع در صدد تحلیل وضعیت طلاق عاطفی بین همسران برآمده است. کیفیت رابطه بین همسران و عوامل تاثیرگذار برآن تعیین کننده رضایت یا دلزدگی زناشویی بوده، نقش مهمی در تداوم زندگی مشترک دارد. از این رو، توجه خانواده ها و همسران و در سطح کلی تر دست اندرکاران و سیاست گذاران به جدایی و ازهم گسیختگی زناشویی، می تواند زمینه ساز ایجاد و رشد زناشویی موفق در آینده خانوده ایرانی گردیده، فشارهای اقتصادی، اجتماعی و روانی ناشی از طلاق عاطفی را در سطح خانواده ها و اجتماع تخفیف دهد.
    کلید واژگان: طلاق عاطفی, جدایی, نارضایتی زناشویی}
  • حسین پورشهریار*
    پژوهش ها نشان داده اند که نارضایتی زناشویی با مجموعه وسیعی از مسائل و مشکلات فراگیر فردی و بین فردی همراه است. اقدامات مداخله ای نیز عمدتا بر اساس نتایج چنین مطالعاتی و با هدف کنترل آن ها طرح و مورد ارزیابی قرار گرفته اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش «الگوی مکالمه زوجین با موقعیت/فرد سوم» در کاهش نارضایتی زناشویی صورت گرفت. در این بررسی 28 زوج (56 آزمودنی) بر اساس علاقه، مصاحبه تشخیصی و نمرات مربوط به پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH) انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت هشت جلسه هفتگی در برنامه آموزشی «مکالمه زوجین با موقعیت/فرد سوم» شرکت کردند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که اگرچه الگوی ترکیب خطی ابعاد رضایت زناشویی در متمایز کردن سطوح متغیر گروه موثر بود، اما سه مولفه ارتباطی روابط زناشویی، بستگان و دوستان و ازدواج و فرزندان به میزان قابل توجهی بیشتر از شش مولفه دیگر تحت تاثیر مداخله مورد نظر در بررسی حاضر قرار گرفتند. بر این اساس می توان گفت اصلاح الگوی مکالمه زوجین از طریق اصلاح تحریف های شناختی و نیز کنترل و تنظیم هیجانی می تواند سطح رضایت زناشویی را تا حد قابل توجهی افزایش دهد.
    کلید واژگان: آموزش, نارضایتی زناشویی, مکالمه زوجین, موقعیت, فرد سوم}
    H. Pourshahriar*
    Studies have shown that marital dissatis factionis correlated with a broadet of personal and interpersonal issues and problems. So, interventional proceedings have designed and evaluated mainly based on the results of such studies. The aim of the present study was to evaluate the effectiveness of “pattern of couple’s dialogue with third position/person” training to reduce marital dissatisfaction. A sample of 28 couples (56 subjects) were selected regarding their main complain, diagnostic in terview and marital satisfaction question naire (ENRI-CH) scores and were assigned in control and experimental groups randomly. The subjects on experimental group participated in couple’s dialogue with third position\person program in 8 weekly sessions. Multivariate analysis of variance (MANOVA) showed that although the linear combinations of dime-nsions of marital satis faction differentiated the levels of groups, the three components of marital communication, family and friends and marriage and children received more statistical power than other six components. Accordingly, we can consider that correction of the pattern of couple’s dialogue via modification of cognitive distortions and emotional control and regulation can sign ificantly in crease the level of marital satis faction.
    Keywords: Couples Dialogue, Marital Dissatis Faction, Third Position, Person, Training}
  • حسین پورشهریار
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ابراز هیجانات کارآمد به زنان در کاهش نارضایتی زناشویی آن ها انجام شد. نمونه ای متشکل از 34 آزمودنی زن بر اساس شکایت آن ها، مصاحبه تشخیصی و نمرات مربوط به پرسشنامهرضایتزناشوییانریچ (ENRICH) انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش در هشت جلسه آموزشی-مداخله ای «ابراز هیجانات کارآمد» شرکت کردند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که پس از اجرای برنامه آموزشی، هریک از دو گروه آزمایش و کنترل در نمره کل رضایت زناشویی و نیز در چهار مولفه موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، حل تعارض و روابط جنسی متمایز بودند. بر این اساس می توان گفت ابراز هیجانات کارآمد می تواند سطح رضایت زناشویی را تا حد جالب توجهی افزایش دهد.
    کلید واژگان: نارضایتی زناشویی, ابراز هیجانات کارآمد, آموزش, زنان, شهر تهران}
    Hossein Pourshahriar
    In many studies marital dissatisfaction is mentioned as a consequence of problems associated with the relationship between a couple, and the interventional proceedings have focused mainly on modifying these relationships by utilizing various therapeutic and counseling techniques. The aim of the present study was to evaluate the effectiveness of efficient expression of emotions by training women to reduce their marital dissatisfaction. A sample of 34 females were selected regarding their main complaints, diagnostic interviews and Marital Satisfaction Questionnaire (ENRICH) scores and were placed in control and experimental groups randomly. The subjects of experimental group participated in the efficient expression of emotions training program which was held in the form of eight weekly sessions. The findings based on Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) showed that marital satisfaction and some of its components including personality issues, marital communication, conflict resolution and sexual relationship were distinguished in control and experimental groups. Accordingly, it can be said that the efficient expression of emotions training program can increase the level of marital satisfaction considerably.
    Keywords: marital dissatisfaction, efficient expression of emotions, training}
  • فرشاد محسن زاده*، علی محمد نظری، مختار عارفی
    افزایش فروپاشی ازدواجها یکی از چالش های اساسی زندگی خانواده در عصر کنونی است.در کشور ما نیز آمار طلاق یک روند صعودی را در طی سالیان اخیر تجربه کرده است. با توجه به پیامدهای ناگواری که فروپاشی ازدواج برای افراد مطلقه و فرزندان آنها در پی دارد، هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه کیفی عوامل موثر بر نارضایتی زناشویی و طلاق بوده است. بدین منظور 28 زوج متقاضی طلاق در شهر کرمانشاه به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساخت دار مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های نظریه داده بنیاد نشان داد که دو دسته از عوامل، نارضایتی زناشوئی را رقم می زنند: عوامل قبل از ازدواج شامل ازدواج با انگیزه نامناسب (فرار از فشارهای اجتماعی مجرد ماندن و فضای ناخوشایند خانه پدری) و ازدواج اجباری؛ و عوامل بعد از ازدواج شامل تعارض با خانواده همسر، حضور اندک شوهر در منزل و تداوم معاشرت های مجردی، تعارض بر سر نگرش های نقش جنسیتی، خشونت زناشوئی، خیانت، بدگمانی و مشکلات مالی. به علاوه، یافته ها حاکی از این بود که تنها چهار عامل اعتیاد، خیانت، خشونت وتعارض شدید با خانواده همسر (مشخصا درگیری فیزیکی) باعث اقدام عملی متقاضیان طلاق برای پایان دادن به رابطه زناشوئی می شود. یافته ها نشان دادند که برخی از عوامل نارضایتی زناشوئی و طلاق در بافت فرهنگی- اجتماعی نمونه مورد مطالعه با آنچه که در بافت فرهنگ های غربی مطرح می باشد، متفاوتند و مستلزم تلاش ها و اقدامات متفاوت نظری و درمانی (مداخله ای) از جانب متخصصان حوزه خانواده هستند.
    کلید واژگان: طلاق, نارضایتی زناشویی, تعارضات زناشویی, خانواده, بافت فرهنگی اجتماعی, ازدواج}
    Farshad Mohsenzadeh *, A.Mohammad Nazariy, Mokhtar Arefi
    One of the basic challenges of family life in the present era is the increase in marital dissolution. In recent years, our country also has experienced an ascending pace of divorce proportion. With regard to the deleterious effects of marriage instability on divorced individuals and their children, the purpose of this study was to investigate the contributing factors to marital dissatisfaction and dissolution. For this purpose, 28 divorce seeking couples who had experienced chronic marital conflicts were selected and interviewed using a semi structures interview format. Data analysis using grounded theory procedures revealed that two major category of factors contribute to marital dissatisfaction. 1) premarital factors including marriage with improper motive(for escaping from social pressures, for escaping from the unpleasant atmosphere of paternal house); and coerced marriages; 2) post- marital factors including Conflict with in-laws, Little presence of husband at home, Gender role conflicts, violence, infidelity, suspicion, and financial problems. Moreover, findings revealed that only four factors lead to applying for divorce; 1) addiction, 2) infidelity, 3) violence, 4) severe conflict with the spouse family (esp. physical struggle). Whole findings indicate that some of the dissatisfaction and divorce factors are context- specific and different from those of western cultures. It requires addressing different theoretical frameworks and interventions by experts of the field, to meet the special needs of couples in this context.
  • رحیم یوسفی، علیرضا عابدین، عبدالحکیم تیرگری، جلیل فتح آبادی
    مقدمه
    رضایت زناشویی یک جنبه بسیار مهم و پیچیده از یک رابطه زناشویی است که عوامل مهمی در آن نقش دارند و می تواند به وسیله روش های مداخله ای مختلف تحت تاثیر قرار بگیرد. هدف پژوهش حاضر شناسایی طرحواره های غالب در نارضایتی زناشویی و بررسی اثربخشی مداخله آموزشی مبتنی بر مدل طرحواره ها در ارتقاء رضایت زناشویی زوجین بود.
    روش
    به این منظور، تعداد 40 نفر (زن و مرد) از زوجین دارای نارضایتی زناشویی پس از مصاحبه و ارزیابی به وسیله ابزارهای پژوهش (ENRICH، SCL-90، GHQ، YSQ-SF)، در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند و سپس مداخله روی گروه آزمایش اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد و در فهرست انتظار قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه با نارضایتی زناشویی مرتبط هستند، همچنین مداخله طرحواره محور در ارتقاء رضایت زناشویی زوجین اثربخش بود.
    نتیجه گیری
    مداخله آموزشی مبتنی بر مدل طرحواره ها می تواند به عنوان یکی از روش های مداخله در زمینه مشکلات بین فردی زوجین به ویژه نارضایتی زناشویی مورد استفاده قرار بگیرد.
    کلید واژگان: طرحواره, نارضایتی زناشویی, زوجین}
    Yousefi, R., Abedin, A. R., Tirgari, A., Fathabadi, J.
    Introduction
    Marital satisfaction is a complex and important aspect of marital relationship that can be influenced by several factors; and different intervention styles can have an impact on in. The aim of this study was to identify dominant schemas in marital dissatisfaction and to investigate the effectiveness of schema-focused training intervention on enhancement of marital satisfaction.
    Method
    For this propose, forty persons (man and woman) with marital dissatisfaction interviewed and assessed by research instruments (ENRICH, SCL-90, GHQ, YSQ-SF) and then divided to experimental and control groups. Intervention was conducted on experimental group but control group received no intervention.
    Results
    Findings showed that primary non adaptive schemas are associated with marital dissatisfaction and also schema-focused intervention is effective in enhancement of marital satisfaction.
    Conclusion
    Schema-focused training intervention can be used as an effective intervention in interpersonal problems of couples, especially marital dissatisfaction.
  • محمدرضا ضمیری
    به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران اجتماعی، عنصر رضایت و توافق طرفین در ازدواج، یکی از عوامل استحکام نهاد خانواده و پایداری نکاحی است؛ لیکن از گذشته تا امروز، ازدواج هایی اجباری و ناخواسته به وقوع پیوسته که در این نوع وصلت ها معمولا عمده خسارات مادی و معنوی متوجه دختران بوده است. این در حالی است که در تمام ادیان الهی، حق آزادی فرد در همسرگزینی مشروع و حق انتخاب شدن در فرآیند ازدواج جزء حقوق مسلم دختران شمرده شده است. اما در طول اعصار و در ملل مختلف گاهی این حق نادیده گرفته شده است که تبعاتی فردی، خانوادگی و اجتماعی درپی داشته است. این نوشتار با توجه به اهمیت موضوع، برخی از زمینه های فردی، خانوادگی و اجتماعی موثر بر وقوع ازدواج های تحمیلی را بررسی کرده و راهکارهایی پیشگیرانه ارائه نموده است.
    کلید واژگان: ازدواج تحمیلی, دختران, ازدواج اجباری, ازدواج ناخواسته, ازدواج ربایشی, ازدواج مبادله ای, نارضایتی زناشویی, همسرگزینی, وصلت}
    Mohammad, Reza Zamiri
    Based on the views of many sociology experts', the agreement and conformance of the two parties in marriage, is among the elements bringing about constancy in family and stability marriage; however, from the past so far, there have been compulsory and unwanted marriages in which, generally, the girls have been the ones to suffer from material and spiritual losses. While in most of the divine religions, the girls are unquestionably free to choose their own husbands, lawfully of course, and to be chosen in the process of marriage, through out different periods and among different nations, this unarguable right has been neglected, leading to personal and social aftermaths. With regard to the importance of the issue, this article has focused on some personal, familial, and social grounds effective on the occurrence of such a phenomenon, and has suggested some preventive strategies.
    Keywords: imposed marriage, girls, compulsory marriage, unwanted marriage, obligatory marriage, exchange marriage, marriage dissatisfaction, spouse choosing, marriage.}
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال