به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "اثربخشی مدیریت دانش" در نشریات گروه "علوم انسانی"

جستجوی اثربخشی مدیریت دانش در مقالات مجلات علمی
  • علی ایزانلو*، مجتبی رفیعی، حسن فراتی
    مقدمه

    موفقیت های مختلف سازمان ها بر حسب توانایی آنها در ارایه خدمات با مدیریت دانش ارتباط دارد. به همین دلیل  بررسی رابطه مدیریت دانش با اثربخشی سازمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. نتایج پژوهش ها نشان داده است که در کل مدیریت دانش با اثربخشی سازمانی رابطه مثبت معناداری دارد، ولی میزان این رابطه براساس پژوهش های مختلف متفاوت است. هدف این پژوهش تعیین مولفه های مدیریت دانش و بررسی میزان تاثیر آنها بر اثربخشی سازمانی است.

    روش شناسی

    برای این منظور از روش شناسی آمیخته استفاده شد. در مرحله کیفی ابتدا براساس پیشینه نظری و تجربی، مولفه های مدیریت دانش مشخص و سپس به کمک 11 ارزیاب خبره با اجرای سه مرحله پانل دلفی، میزان توافق آنها در خصوص مولفه ها با ضریب کندال (W) مشخص شد. در مرحله کمی، براساس نتایج بخش کیفی یک پرسشنامه مدیریت دانش تهیه و همراه با پرسشنامه اثربخشی سازمانی بین 293 نفر که به روش در دسترس انتخاب شده بودند توزیع و داده ها جمع آوری گردید. روایی سازه هر دو پرسشنامه با تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد. در هر دو پرسشنامه برازش مدل با داده ها  قابل قبول بود. یافته ها: آلفای کرانباخ هر یک از پرسشنامه های مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی در حالت کلی به ترتیب 96/0 و 93/0 به دست آمد. جهت تحلیل داده ها از مدل یابی معادله ساختاری و تحلیل مسیر استفاده شد. نشانگرهای سازه مدیریت دانش به ترتیب میزان تاثیر این سازه برآنها عبارتند از: بکارگیری دانش، درونی سازی دانش، بیرونی سازی دانش، تسهیم دانش، ایجاد دانش و حفظ دانش. نشانگرهای سازه اثربخشی سازمانی به ترتیب میزان تاثیر این سازه بر آنها عبارتند از: عملکرد کارکنان، کارآیی عملیاتی، تصویر ذهنی ارباب رجوع، نوآوری، سودآوری و توسعه خدمات. . نتایج نشان داد که مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی تاثیر مثبت دارد، به طوری که 6/7 درصد از واریانس اثربخشی سازمانی توسط مدیریت دانش تبیین می شود که جزو اندازه اثرهای متوسط محسوب می شود. در بین مولفه های مدیریت دانش، فقط مولفه های ایجاد، حفظ و بکارگیری دانش بر متغیر اثربخشی سازمانی تاثیر مثبت دارند. براساس نتایج تحلیل مسیر در بین مولفه های مدیریت دانش فقط ایجاد دانش و حفظ دانش بر متغیر اثربخشی سازمانی (یعنی نمره کل اثربخشی سازمانی) تاثیر مثبت دارند (05/0>P)، در حضور این دو متغیر سایر مولفه ها تاثیر معناداری بر نمره کل اثربخشی ندارد (05/0>P). این دو متغیر با هم در حدود 20 درصد از واریانس اثربخش را تبیین کرده اند (جدول 10). نتایج تحلیل مسیر در خصوص تاثیر مولفه های مختلف مدیریت دانش بر مولفه های مختلف اثربخشی سازمانی نشان داد که فقط سه مولفه توسعه خدمات، سودآوری و نوآوری اثربخشی سازمانی با مولفه های مختلف مدیریت دانش رابطه دارند. در مولفه توسعه خدمات فقط ایجاد دانش، حفظ دانش و بکارگیری دانش تاثیر مثبت و معنادار بر آن دارند، به طوری که در حدود 41 درصد از واریانس مولفه توسعه خدمات (متغیر وابسته) توسط مولفه های ایجاد دانش، حفظ دانش و بکارگیری دانش (متغیرهای مستقل) تبیین شده است. در مولفه سوآوری فقط تاثیر مولفه های ایجاد دانش و بکارگیری دانش معنادار است به طوری که در حدود 32 درصد از واریانس مولفه سودآوری تبیین شده است. در مولفه نوآوری فقط تاثیر مولفه های ایجاد دانش و حفظ دانش معنادار است به طوری که در حدود 18 درصد از واریانس مولفه نوآوری تبیین شده است. وجود رابطه معنادار بین اثربخشی مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی در پژوهش های مختلف مشخص شده است.

    بحث و نتیجه گیری

    براین اساس لزوم توجه به مولفه های ایجاد، حفظ و بکارگیری به منظور دستیابی به اثربخشی سازمانی مورد تاکید قرار می گیرد. برنامه ریزی بلندمدت برای ارتقاء سطح بیشتر اثربخشی کارکردهای خلق دانش؛ اصلاح و تقویت برنامه های اثربخشی کارکردهای ذخیره دانش؛ اصلاح و تقویت برنامه های اثربخشی کارکردهای تسهیم دانش؛ برنامه ریزی بلندمدت برای ارتقاء سطح بیشتر اثربخشی کارکردهای بکارگیری دانش؛ برنامه ریزی بلندمدت برای ارتقاء سطح بیشتر اثربخشی کارکردهای درونی سازی دانش و برنامه ریزی بلندمدت برای ارتقاء سطح بیشتر اثربخشی کارکردهای بیرونی سازی دانش مواردی هستند که باید بر آنها تاکید شود.

    کلید واژگان: اثربخشی مدیریت دانش, اثربخشی سازمانی, ایجاد دانش, حفظ دانش, به کارگیری دانش, نوآوری اثربخشی سازمانی, سودآوری اثربخشی سازمانی
    Ali Izanlou *, Mojtaba Rafiei, Hasan Forati
    Introduction

    The various successes of organizations are related to knowledge management in terms of their ability to provide services. Therefore, examining the relationship between knowledge management and organizational effectiveness is very important. Researches have shown that, in general, knowledge management has a significant positive relationship with organizational effectiveness, but the extent of this relationship varies based on different studies. The purpose of this study was to determine the components of knowledge management firslty, and then to examine their impact on organizational effectiveness.

    Methodology

    For these purposes, mixed methodology was used with the priority of qualitative method over quantitative one. In the qualitative stage, first based on theoretical and experimental background, the components of knowledge management were identified, and then with the help of 11 expert evaluators by performing three stages of Delphi panel, the degree of agreement on the components with Kendall coefficient (W) was determined. In the quantitative stage, based on the results of the qualitative part, a knowledge management questionnaire was prepared and distributed along with the organizational effectiveness questionnaire among 293 people who were selected by the convenince sampling and data were collected. The construct validity of both questionnaires was assessed by confirmatory factor analysis. In both questionnaires, the fit of the model with the data was acceptable.

    Findings

    The Cronbach’s alpha of knowledge management and organizational effectiveness questionnaires were 0.96 and 0.93, respectively. Indicators of knowledge management construct, with respct to the impact of this construct on them respectively are: knowledge application, knowledge internalization, knowledge externalization, knowledge sharing, knowledge creation and knowledge retention. Indicators of organizational effectiveness structure, with respect to the impact of this construct on them respectively are: employee performance, operational efficiency, client's mental image, innovation, profitability and service development. Structural equation modeling (SEM) and path analysis were used to analyze the quantitative data. The results revealed that knowledge management positively influenced organizational effectiveness, such that about %7.6 of its variance is explained by knowledge management, which is considered as the average effect size. Among the knowledge management components, only knowledge creation, knowledge retention, and knowledge application positively influenced organizational effectiveness. According to the results of path analysis among the components of knowledge management, only knowledge creation and knowledge retention have a positive effect on the organizational effectiveness variable (i.e. total organizational effectiveness score) (P <0.05), in the presence of these two variables other components have a significant effect, and they have no effect on the total score (P> 0.05). Together, these two variables accounted for about 20% of the effective variance (Table 10). The results of path analysis regarding the effect of different components of knowledge management on different components of organizational effectiveness showed that only three components of service development, profitability and innovation of organizational effectiveness are related to different components of knowledge management. In the service development component, only knowledge creation, knowledge retention and knowledge application have a positive and significant effect on it, so that about 41% of the variance of the service development component (dependent variable) by the components of knowledge creation, knowledge retention and knowledge application (independent variables) is explained. In the equity component, only the effect of the components of knowledge creation and application of knowledge is significant, so that about 32% of the variance of the profitability component is explained. In the innovation component, only the effect of the components of knowledge creation and knowledge retention is significant, so that about 18% of the variance of the innovation component is explained. There is a significant relationship between knowledge management effectiveness and organizational effectiveness in various studies.

    Discussion

    It can be concluded that knowledge creation, retention and application need to be emphasized in achieving organizational effectiveness. Long-term planning to further enhance the effectiveness of knowledge creation functions; improving and strengthening programs for the effectiveness of knowledge storage functions; improving and strengthening programs for the effectiveness of knowledge sharing functions; long-term planning to further enhance the effectiveness of knowledge utilization functions; long-term planning to further enhance the effectiveness of knowledge internalization functions and long-term planning to further enhance the effectiveness of knowledge externalization functions are areas that need to be emphasized.

    Keywords: Knowledge management effectiveness, organizational effectiveness, knowledge creation, knowledge retention, knowledge application, organizational effectiveness innovation, organizational effectiveness profitability
  • علیرضا امیدی، فریدون تندنویس، سیدامیراحمدمظفری
    هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط فرهنگ سازمانی با اثربخشی مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی در برخی سازمان های ورزشی ایران بود. بدین منظور 169 مدیر و 209 کارشناس با استفاده از نمونه گیری تصادفی به-عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه های استاندارد فرهنگ سازمانی دنیسون (2007)، اثربخشی مدیریت دانش گولد و همکاران (2001) و اثربخشی سازمانی چاین (2004) بودند. جهت تعیین روایی صوری و محتوایی (از نظرات متخصصان)، روایی سازه (از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) و پایایی (از آلفای کرونباخ) استفاده شد در جهت تعیین روابط علی و ارائه مدل نیز از روش معادلات ساختاری (SEM) استفاده گردید. درنهایت، یافته های تحقیق ضمن تایید مدل استخراج شده نشان دادند که فرهنگ سازمانی به ترتیب تاثیر مستقیم و غیرمستقیم مثبت و معناداری برابر با 55/0 و 31/0 بر اثربخشی سازمانی دارد. اثربخشی مدیریت دانش نیز تاثیر مثبت و معناداری برابر با 41/0 بر اثربخشی سازمانی دارد و درنهایت فرهنگ سازمانی تاثیر مثبت و معناداری برابر با 66/0 بر اثربخشی مدیریت دانش دارد. بنابراین سازمان های موجود جهت دستیابی به حداکثر اثربخشی سازمانی نیاز به تقویت هرچه بیشتر ابعاد ماموریت و یک پارچگی فرهنگ سازمانی دارند تا زمینه مساعدی برای رشد فعالیت های خلق کنند و تسهیم دانش به وجود آورند.
    کلید واژگان: سازمان های ورزشی, فرهنگ سازمانی, اثربخشی مدیریت دانش, اثربخشی سازمانی
    Omidi, A. R., Tondnevisf., Mozafari, S. A. A. Kharazmi University
    The purpose of this study was to survey the relationship between organizational culture with knowledge management effectiveness and organizational effectiveness among selected sport organizations of Iran. For this purpose, 169 administrators and 209 experts have been selected using random sampling. The study scales consisted of Denison’s Organizational Culture Questionnaire (2007), Gold’s Knowledge Management Effectiveness Questionnaire (2001) and Chin’s Organizational Effectiveness Questionnaire (2004). To determine the face and content validity were used from panel of experts, construct validity (exploratory and confirmatory factor analysis) and reliability (alpha cronbach. Equation Modeling (SEM) was used to determine causal relationships and present of model. Results showed that organizational culture has a significant positive direct effective on KM effectiveness (P= 0/66). KM effectiveness has a significant positive direct effective on organizational effectiveness (P= 0/41) and organizational culture has a significant positive direct effective on organizational effectiveness (P=0/55) and finally organizational culture has a significant indirect effect on organizational effectiveness (P=0/31).
    Keywords: Sport Organizations, Organizational Culture, KM Effectiveness
  • بیژن نهاوندی، رضا فرهی، سید علیرضا کزازی، نوید جعفری نژاد
    چیزی را که نتوانیم کنترل کنیم، نمی‎توانیم مدیریت نماییم و نیز چیزی را که نتوانیم اندازه‎گیری کنیم، نمی توانیم کنترل نماییم، از این‎رو تعیین مدلی جهت ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش امری مهم و حیاتی است.هدف این پژوهش توسعه وگسترش مدلی به‎منظور ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش در مراکز پژوهشی است. پس از مطالعه ادبیات موضوع و دریافت نظرهای متخصصان از طریق مصاحبه های عمیق و بررسی آن‎ها، سنجه های تاثیرگذار بر اثربخشی مدیریت دانش در مراکز پژوهشی استخراج شدند. در پژوهش حاضر داده ها بر اساس فرآیند تحلیل سلسله‎مراتبی توسعه یافته فازی به‎عنوان یک فرآیند تصمیم گیری چند شاخصه- تحلیل شده اند. در مجموع 34 زیر معیار در قالب 6 معیار اصلی جهت ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش در مراکز پژوهشی تعیین شدند. نتایج تجزیه و تحلیل‎ها بیانگر این مطلب است که معیار «منابع انسانی» با کسب رتبه اول، بیشترین اهمیت را در ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش در سازمان های پژوهشی دارد. در پایان از مدل مذکور برای ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش در 9 مرکز پژوهشی ایران استفاده شد.
    کلید واژگان: نظریه فازی, اثربخشی مدیریت دانش, سازمان‎های پژوهشی, سنجه‎های ارزیابی, فرآیند تحلیل سلسله‎مراتبی
    Bijan Nahavandi, Reza Farahi, Seyed Alireza Kazzazi, Navid Jafarinezhad
    Since we cannot manage what we cannot control, and we cannot control what we do not measure, the measurement of knowledge management (KM) effectiveness is a very important issue. This study aims at developing a methodology to evaluate the KM effectiveness under fuzziness in research organizations. In order to develop such a methodology and to define measures of KM effectiveness, first the relevant literature were studied thoughtfully, in the next step, the opinions of the experts, specialists, scholars and professionals in IT and KM systems and senior managers in Iran’s research organizations were gathered through in-depth interview and consultation. Linguistic data that people use in their judgments may result in ambiguities. To decrease these ambiguities, linguistic terms based on the extent fuzzy analytic hierarchy process (FAHP) - as a multi-attribute decision making approach- are used in this study. 34 measures, which are the major variables to evaluate the KM effectiveness, have been defined under six main measures: Human resources, leadership and organizational structure, knowledge creation and acquisition, knowledge storage and security, knowledge sharing, and knowledge utilization and updating. The results indicate that “human resources” is the most important measure. The other 5 criteria in order of importance are the “Knowledge Sharing”, “Leadership and Organizational Structure”, “Knowledge Utilization and Updating”, “Knowledge Creation and Acquisition” and “Knowledge Storage and Security”. Finally, to test validity and reliability of the proposed framework, we have used this framework to evaluate the KM effectiveness in 9 of Iran’s research organizations.
  • فائزه فرهودی *، فریبرز درودی

    این مقاله بر آن است تا به نقش مدیریت دانش در سازمان ها، به ویژه کتابخانه ها، و تاثیر آن در بهبود روند کاری آنها بپردازد. هدف اصلی از مدیریت دانش در یک سازمان تبدیل دانش ضمنی کارکنان، به عنوان منبعی مهم در تصمیم گیری و اقدام عملی، به دانش صریح و مدون برای رسیدن به اهداف آن است. به هر میزان که میان توانایی ها، درک، قوه شناخت و اطلاعات انسان ارتباط نزدیک تری برقرار شود، می توان به تولید دانش اثربخش تر و کاربردی تر امیدوار بود. امروزه سازمان ها نباید تنها منبع مالی را سرمایه های خود بدانند بلکه دانش کارکنان یک سازمان، از مهم ترین سرمایه های آن به شمار می آید که انتظار می رود مدیریت یک سازمان به نحو شایسته و مطلوبی در این زمینه سرمایه گذاری کند.

    کلید واژگان: اثربخشی مدیریت دانش, دانش سازمانی, کتابخانه ها
    Faezeh Farhoodi *, Fariborz Doroudi

    The present paper deals with the role of played by knowledge management in organizations and its impact on their improved operations, including libraries. The KM mission within an organization is to transform the tacit knowledge of employees into an important source for decision making as well as proactive documentation of explicit knowledge for achieving organizational goals. The closer man’s abilities, understanding, cognition and information are matched, the more one could be optimistic about generation of a more effective and applied knowledge. Nowadays organizations should not solely consider their financial holdings as their assets, rather the collective knowledge of those employed within an organizations are one of its most important asset on which the management must duly invest.

نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال