به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ارزش ذاتی" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • پروانه آقایی*، سید سپهر قاضی نوری، مهدی پاکزاد بناب
    هر چند که نظریه بوم سازگان نوآوری در زمینه فناوری و به یک معنا در علوم پایه و مهندسی، تا حد خوبی ساختار و توسعه یافته، در علوم انسانی و اجتماعی و فناوری های نرم به درستی شکل نگرفته است. شاید از این رو که پژوهش گران حوزه مطالعات نوآوری همواره با ذهنیت اقتصادی به مفهوم «نوآوری» نگریسته اند. این رویکرد اقتصادی، آغازگر شکل گیری گفتمان «ارزش ابزاری» در ارزش گذاری پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی است که به عنوان منطقی برای حمایت مالی آغاز شد و شروع به گسترش کرد. فراگیر شدن این گفتمان و مقایسه نتایج پژوهشی این علوم با علوم پایه و مهندسی توسط معیارهای ارزیابی یکسان، چالش ها و آسیب های فراوانی در میان فعالان در حوزه علوم انسانی و اجتماعی داشته و به ایجاد فضایی دلسردکننده و انزوای آن ها منجر شده است. در مقابل این گفتمان، پژوهشگران علوم انسانی و اجتماعی بر این باورند که کاری که انجام می دهند در مقابل «ارزش ابزاری» دارای یک «ارزش ذاتی» است که اقتصاد نمی تواند در آن نقشی داشته باشد. این تقابل در توجیه و منطق سرمایه گذاری در فعالیت ها و پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی اختلافات راهبردی جدی ایجاد می کند. در این مقاله ضمن مرور دیدگاه های طرح شده پیرامون «ارزش» پژوهش ها علوم انسانی و اجتماعی در بوم سازگان نوآوری، مدلی برای نشان دادن گذرگاه های مشارکت این علوم در بوم سازگان نوآوری پیشنهاد شده است. این مدل می تواند راهکاری برای مصالحه منتقدان ابزارگرایی در مقابل اقتصاددانان بوده و مسیر پیش روی تامین مالی پژوهش ها علوم انسانی و اجتماعی را هموارتر کند. در نهایت دلالت هایی برای خط مشی گذاری در زمینه تامین مالی هر یک از گذرگاه های مشارکت پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی در بوم سازگان نوآوری بیان شده است.
    کلید واژگان: بوم سازگان نوآوری, علوم انسانی و اجتماعی, ارزش ذاتی, ارزش ابزاری
    Parvaneh Aghaei *, Seyyed Sepehr Ghazinoory, Mahdi Pakzad Bonab
    Although the theory of innovation ecosystems is well structured and developed in the field of technology and in a sense in basic sciences and engineering, it is not shaped in humanities and social sciences and soft technologies. Perhaps because researchers in the field of innovation studies have always looked at the concept of “innovation” with an economic mindset. This economic approach is the beginning of the formation of the “instrumental value” discourse in the valuation of humanities and social science researches, which started as a rationale for getting financial support and began to expand. The spread of this discourse and the comparison of the research results of these sciences with the basic and engineering sciences by the same evaluation criteria have caused many challenges and harms among the activists in the field of humanities and social sciences and has led to the creation of a discouraging atmosphere and their isolation. In contrast to this discourse, humanities and social science researchers believe that the work they do has an “intrinsic value” in contrast to "instrumental value" in which the economy cannot play a role. This confrontation creates serious strategic differences in the justification and logic of investing in the activities and researches of humanities and social sciences. In this article, while reviewing the views proposed about the “value” of humanities and social sciences research in innovation ecosystems, a model is proposed to show the channels of participation of these sciences in innovation ecosystems. This model can be a solution for the compromise of critics of instrumentalism in front of economists and make the way forward for financing humanities and social sciences research smoother. Finally, implications for policy making in the field of financing each of the channels of humanities and social science research participation in innovation ecosystems have been stated.
    Keywords: Innovation Ecosystems, humanities, social sciences, Intrinsic value, instrumental value
  • احمد واعظی

    موضوع این نوشتار، طرح دیدگاهی جدید در باب عدالت پژوهی، تحت عنوان «نظریه ی ارزش اخلاقی فراگیر و خودبسنده ی عدالت» است. مساله ی اصلی این است که برخی از تقریرهای موجود درباره ی عدالت اجتماعی، به تقلیل گرایی انجامیده و با تمرکز بر وجه کاربردی عدالت و غفلت از وجوه بنیادین آن، نوعی کژتابی در فهم از عدالت را رقم زده اند؛ نظریه ی مختار این پژوهش درصدد است تا ضمن برشمردن نقص رهیافت های محدودنگر و تقلیل گرا به عدالت و مبنای ارزشمندی و الزام آوری آن، بر ضرورت توجه به مباحث پایه و بنیادین عدالت در نظریه پردازی در عرصه عدالت اجتماعی تاکید نموده و «فراگیربودن ارزش اخلاقی عدالت» و «ذاتی بودن و خودبسنده بودن عدالت» را اثبات نماید. در این مقاله ارکان سه گانه ی این نظریه، شامل: «رکن مفهومی»، «رکن ارزشی» و «رکن موضوعی» منقح گردیده و لوازم و پیامدهای آن مورد تامل قرار گرفته است. نتایج این تحقیق می تواند تسهیل گر تدوین کلان نظریه ی عدالت اجتماعی باشد.‏

    کلید واژگان: عدالت, نتیجه گرایی, رویه گرایی, نفع انگاری, عدالت توزیعی, عدالت اجتماعی, ارزشمندی اخلاقی, ارزش ذاتی, ارزشمندی مطلق
    Ahmad Vaezi

    This article proposes a new account of justice under the theory of global and self-sufficient moral value of justice. The main problem is that some formulations of social justice end up in reductionism, and by focusing on the pragmatic dimension of justice and neglecting its fundamental aspects, they lead to a confusion in understanding justice. My account enumerates the flaws of the narrow reductionist approaches to justice and the grand of its value and requirement, emphasizing the need for an acknowledgement of fundamental issues of justice in an account of social justice to establish that the moral value of justice is global and justice is intrinsic and self-sufficient. This article refines the three tenets of this theory; that is, the conceptual tenet, the axiological tenet, and the thematic tenet, considering its implications. The results of this research can pave the path for the formulation of a grand theory of social justice.

    Keywords: Justice, consequentialism, proceduralism, Utilitarianism, Distributive Justice, social justice, Moral value, intrinsic value, absolute value
  • غلامرضا حسینعلی بیکی*، عباس اکبرپور نیک قلب رشتی، سید عظیم حسینی، حمیدرضا عباسیان جهرمی

    امروز رشد و توسعه جوامع در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، بهداشت عمومی و امنیتی به عملکرد زیرساخت های حیاتی وابسته است. مدیریت و راهبری زیرساخت برای اطمینان داشتن از عملکرد صحیح و پایداری آن ها در برابر ریسک های پیش رو، یکی از دغدغه های بسیار مهم در این حوزه محسوب می شود. ایمن سازی و مراقبت از زیرساخت های حیاتی و دارایی های کلیدی در برابر تمامی ریسک ها، عوامل و شرایط نامطلوب با توجه به محدودیت منابع مالی، یکی از موضوعات چالش برانگیز برای دولت ها محسوب می شود. یکی از راه کارها رفع این محدودیت ها، اولویت بندی و طبقه بندی زیرساخت ها است. تعیین صحیح اولویت ها، با استفاده از شاخص های قابل سنجش علاوه بر تشخیص دارایی ها و زیرساخت های حیاتی از غیرحیاتی، باعث مدیریت بهینه منابع و افزایش اثربخشی اقدامات در حفاظت از زیرساخت ها حیاتی می گردد. هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی و اعتباریابی شاخص های حیاتی بودن زیرساخت های حیاتی و تعیین وزن هر کدام از شاخص ها به روش بهترین-بدترین می باشد. نتیجه مطالعات انجام شده بر روی 26 شاخص اولیه و بررسی روایی و پایایی شاخص ها، منجر به تایید نهایی 24 شاخص گردید. وزن دهی شاخص ها بر اساس روش بهترین-بدترین (BWM) انجام گردید. بر اساس محاسبات انجام شده مبتنی بر نظرات خبرگان منتخب، شاخص «تعداد جمعیت در معرض خطر» با وزن 8.5 درصد، «استقلال و تمامیت ارضی» با وزن 7.8 درصد و «توان دفاعی» با وزن 7.8 درصد به ترتیب بیشترین وزن و اهمیت را بین شاخص ها به خود اختصاص داده اند.

    کلید واژگان: طبقه بندی, اولویت بندی, ارزش ذاتی, زیرساخت حیاتی, دارایی, شاخص, بهترین-بدترین
    Gholam Reza Hossein Ali Beyki *, Abbas Akbarpoor Nikghalb Rashti, Seyed Azim Hosseini, Hamidreza Abbasian Jahromi

    Today, the growth and development of societies in economic, social, political, public health and security dimensions depends on the performance of critical infrastructure. Infrastructure management and management is one of the most important concerns in this field to ensure their proper performance and sustainability against the risks ahead. Securing and safeguarding critical infrastructure and key assets against all risks, factors and adverse conditions is one of the most challenging issues for governments due to limited financial resources. One way to overcome these limitations is to prioritize and classify infrastructure. Proper determination of priorities, using measurable indicators, in addition to distinguishing critical assets and infrastructure from non-critical ones, leads to optimal resource management and increases the effectiveness of measures to protect critical infrastructure. The main purpose of this study is to evaluate and validate the indicators of the vitality of critical infrastructure and determine the weight of each indicator by the best-worst method. The results of studies performed on 26 initial indicators and the validity and reliability of the indicators led to the final confirmation of 24 indicators. Weighting of indicators was done according to the best-worst method (BWM). Based on calculations based on the opinions of selected experts, the index "Number of population at risk" with a weight of 8.5%, "Independence and territorial integrity" with a weight of 7.8% and "Defense capability" with a weight of 7.8%, respectively, have the highest weight and importance. Are assigned among the indicators.

    Keywords: Classification, prioritization, intrinsic value, Critical Infrastructure, Indices, Best-Worst
  • رویا کاظمی*، علیرضا آل بویه

    فرزندآوری یکی از مولفه های مهم علم جمعیت است و از جمله موضوعاتی است که در جوامع مختلف اهمیت دارد. اکثر کشورهای جهان به نوعی در حالت عدم تعادل جمعیتی قرار دارند و با چالش های ناشی از آن مواجهند. این مسئله سبب می شود که کشورهای با روند نزولی رشد جمعیت، به تدریج با سالخوردگی جمعیت و چالش های ناشی از آن مواجه شوند. فرزندآوری از جهات مختلف فقهی، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی قابل بررسی است. در ایران به مسئله فرزندآوری کمتر با رویکرد اخلاقی پرداخته شده است، اما در غرب این موضوع با رویکردهای مختلف اخلاق هنجاری مانند غایت گرایی، وظیفه گرایی و فضیلت گرایی بررسی شده است. از این میان، وظیفه گرایان _ برمبنای اصل ادای وظیفه _ استدلال های قابل توجهی بر اخلاقی بودن فرزندآوری ارایه کرده اند، ازجمله استدلال از طریق ارزش ذاتی فرزندآوری که تقریر های مختلفی از آن ارایه شده است. در این مقاله به بررسی و نقد استدلال ارزش ذاتی فرزندآوری با تقریرهای گوناگون آن پرداخته می شود.

    کلید واژگان: اخلاق, فرزندآوری, وظیفه گرایی, ارزش ذاتی, ارزش ابزاری

    Childbearing may be regarded as a significant constituent of demography as well as an important issue in different societies. The population of the majority of countries in the world is not balanced, and these countries are faced with challenges which such imbalance creates. This will lead countries with a decreasing trend of population growth to encounter the problem of population aging and difficulties arising from it. Childbearing can be explored with respect to jurisprudence, law, economics, and sociology. The problem of childbearing has not often been morally addressed in Iran; but in the West it has been examined by philosophers through applying different moral approaches such as consequentialism, deontology, and virtue theory. Deontology has advanced remarkable arguments for childbearing to be moral based on the principle of discharging duties, including the argument from the intrinsic value of childbearing. In view of the fact that a variety of accounts have been provided for this argument, we shall assess and criticize it in our article.

    Keywords: Childbearing, deontology, intrinsic value, instrumental value
  • علی محمد حکیمیان*، حسین جاور، حسین هوشمند فیروزآبادی، حسن نقدیان
    یکی از ضرورت های موجود در ساحت بحث های حقوقی، یافتن مبانی متقن و قابل اتکاء برای چالش های فرارروی مسایلی مثل تخریب محیط زیست است. این پژوهش به منظور یافتن مبنایی بومی برای صیانت و حمایت از محیط زیست، به ویژه در جایی است که به آن، تعرض و محیط زیست تخریب شود. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش داده های لازم از منابع کتابخانه ای گردآوری و به شیوه تحلیلی توصیفی تجزیه و تحلیل شده است. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، مبنای احترام، از جمله مبانی قابل طرح در توجیه مسئولیت مدنی نقض حق در قلمرو محیط زیست است. ضرورت احترام و حمایت از محیط زیست از یک سو، با توجه به ارزش ذاتی محیط زیست و در درجه دوم، ارزش ابزاری آن برای زیست بهتر انسان ها و نیز ارزش اقتصادی مهم آن در زندگی انسان ها و نیز زیان های گرانباری که اقدام های مخرب علیه محیط زیست بر زندگی و منافع مادی و معنوی انسان ها وارد می کند، قابل توجیه است و از سوی دیگر، ادله احترام، حدوثا، هم جنبه های مالی و هم جنبه هایی را که ممکن است ارزش مبادلاتی نداشته باشد، تحت شمول قرار می دهد و علاوه بر آن، تمامیت این صیانت، بقایا، اقتضا دارد که درصورت نقض مسئولیت جبران اقدام زیان بار و مخرب علیه محیط زیست توجیه پیدا کند.
    کلید واژگان: مبنای مسئولیت مدنی, ارزش ذاتی, احترام, خسارت زیست محیطی, حقوق محیط زیست
    Alimohammad Hakimian *, Hosein Javar, Hosein Houshmand Firuzabady, Hasan Naghdian
    One of the requirements in the field of legal discussions is to find consistent and reliable foundations for the challenges related to issues such as environmental degradation. This study aims to find a local basis for the protection and preservation of the environment, especially where the environment is devastated and degraded. The question arises here is that among the local principles, can the rule of respect be used in the protection and preservation of the environment and for the liability resulting from its destruction and damage? In order to achieve the objectives of the research, the necessary data have been collected from library sources and were examined via the descriptive-analytical method. Based on the findings of the present study, the rule of respect is known as one of the possible principles in justifying civil liability for violating the right in the realm of the environment. The need to respect and protect the environment are justifiable on the one hand, given the intrinsic value of the environment and secondly, its instrumental value for better life of the human and its significant economic value in human life and also, the substantial damages that destructive actions against the environment inflict on human life and his/her material and spiritual benefits. On the other hand, arguments of respect, incidentally, include both financial and non-transactional aspects. In addition, the integrity of this protection, inevitably, requires that it be justified in case of violation of liability for compensation of harmful and destructive action against the environment.
    Keywords: Basis of Civil Liability, Intrinsic Value, Respect, Environmental damage, Environmental Law
  • سارا اصل مرز*، علیرضا آل بویه، فاطمه جمشیدی

    سقط جنین یکی از مسائل جنجال برانگیزی است که استدلال های مختلفی بر جواز یا عدم جواز اخلاقی آن از سوی موافقان و مخالفان، اقامه شده است . یکی از استدلال هایی که بر نادرستی سقط جنین اقامه شده ، استدلال ذات نوعی است . به اعتقاد فرانسیس بکویث ، ازآنجا که در این استدلال، نوع انسان ذاتا ارزشمند انگاشته می شود، بر دیگر استدلال ها برتری دارد . از نظر او ، ذات و نوع خاص انسان موجب ارزشمندی حیاتش می شود ، هرچند کارکرد و تحرکی نداشته باشد . از این رو ، چون جنین از نوع انسانی است، حتی اگر فاقد کارکرد و فعالیت باشد، باز هم ارزش ذاتی دارد . او با ارائه این استدلال، جنین را از لحظه لقاح واجد حق حیات و شان و منزلت اخلاقی دانسته و سقط جنین را مگر زمانی که جان مادر در معرض خطر باشد، نادرست می داند . در این مقاله که به روش توصیفی۔تحلیلی و نقدی نگاشته شده است ، افزون بر تقریر این استدلال که مبتنی بر نگاهی مادی گرایانه به انسان است، به تبیین و نقد مثال های بکویث که در جهت تقویت و توضیح استدلالش ارائه کرده است، پرداخته شده و تقریری دیگر از استدلال ذات نوعی مبتنی دوگانه انگارای نفس و بدن ارائه خواهد شد .

    کلید واژگان: فرانسیس بکویث, ارزش ذاتی, استدلال ذات نوعی, سقط جنین, اخلاق کاربردی

    Abortion is a controversial issue—various arguments have been presented for or against its moral permissibility. An argument against its moral permissibility is the species essence argument. According to Francis Beckwith, this argument is superior to other arguments since it regards the human species as being essentially valuable. In his view, the human life is valuable in virtue of its species and essence, even if it has no function or motion. Thus, since a fetus belongs to the human species, it is essentially valuable, even if it has no functions or activities. In light of this argument, he sees the human fetus as having the right to live and moral status since the moment of conception, concluding that it is wrong to abort unless the mother’s life is in danger. In this paper, we deploy the descriptive-analytic and critical method, formulating Beckwith’s argument, which is founded on a materialistic view of humans. We then explicate and criticize examples deployed by Beckwith to reinforce his argument. We finally present another version of the species essence argument based on soul-body dualism.

    Keywords: Applied ethics, environmental ethics, abortion, species essence argument, Francis Beckwith
  • سجاد بهروزی*، ابوالقاسم فنایی

    تمرکز بر رفاه انسان و بیتوجهی به سایر موجودات زنده در استفاده از منابع محدود طبیعی، پیامدی جز بحران محیط زیست ندارد. به دلیل اینکه در حفاظت از محیط زیست هیچ تدبیری به اندازه اخلاق نمی تواند انسان را از درون به ترک رفتار ناشایست در قبال محیط زیست ملزم کند، برای رهایی از این بحران لازم است اخلاق محیط زیست را جدی بگیریم، زیرا مجموعه ای از معیارهای فردی و اجتماعی را در اختیار ما می نهد که برای تنظیم رابطه شایسته میان انسان و محیط زیست ضروری است. متفکران قرن بیستم در قلمرو اخلاق محیط زیست انبوهی از نظریه های «انسان محور»، «زیست محور» و «بوم محور» تولید کرده اند. به نظر می رسد که در میان این نظریه ها، نظریه های زیست محور، به خصوص نظریه «احترام به طبیعت»، از معقولیت قابل قبولی برخوردارند. در این پژوهش نخست می کوشیم این نظریه را صورت بند ی کنیم، سپس معقولیت آن را در بعد نظری و عملی نشان دهیم و در پایان به اشکالاتی که به این نظریه وارد شده است، پاسخ می دهیم.

    کلید واژگان: اخلاق محیط زیست, نظریه احترام به طبیعت, اخلاق زیست محور, خیر مخصوص موجود زنده, ارزش ذاتی, و قاعده عدم مداخله
    Sajjad Behruzi *, Aboalghasem Fanaei

    Environmental crisis is due to the welfare of humans and the negligence of other living organisms in the use of natural resources. Because of the ethics more than other schemes of protecting the environment can lead to require humans to leave bad behavior towards the environment, for resolve of this crisis, we need to attend to the ethics of the environment seriously, because it provides us with a set of personal and social criteria that are essential for establishing relationship between humans and their environment. In twentieth-century, thinkers in the field of environmental ethics generate “anthropocentric”, “biocentric” and “ecocentric” theories. Among these theories, biocentric theories, in particular the theory of “respect for nature”, are in an acceptable level of rationality. In this research, we will formulate this theory, then we will prove that this theory is reasonable in field of environmental ethics. Finally, we will respond to criticisms of this theory.

    Keywords: Environmental ethics, Respect for nature theory, Biocentric ethics, The good of a being, Inherent worth, The rule of noninterference
  • شیرزاد نادری، جلال اسپوکه
    هر ساله شرکتهای زیادی در دنیا با عرضه سهام خود به مردم از طریق بورس، برای نخستین بار وارد بازار سرمایه می شوند. مساله کشف قیمت اولیه سهام، مشکل عرضه های اولیه شرکتهاست. عرضه زیر قیمت بازار سهام در اکثر بازارهای بورس اوراق بهادار دنیا با درنظر گرفتن تئوری های پشتیبان آن به صورت یک پدیده عمومی درآمده است. شرکت های خصوصی زمانی تمایل به عرضه عمومی سهام خود در بورس را می نمایند که ارزش ذاتی دارایی ها و فرصت های رشد و توسعه آتی خود را از سرمایه گذاران دریافت نمایند. در صورتیکه قیمت سهام جدید عرضه شده به بازار، به صورت عادلانه تعیین شود، سرمایه گذاران با اطمینان در بازار سرمایه اقدام به خرید سهام جدید می نمایند. لذا شناخت عوامل موثر بر عرضه زیر قیمت سهام جدید حائز اهمیت است. هدف این پژوهش تعیین این موضوع است که آیا در ایران عرضه اولیه سهام جدید دارای عرضه زیر قیمت است در صورت وجود، عوامل موثر برآن کدامند.برای این منظور تعداد 36 شرکت دارای عرضه اولیه سهام طی سالهای 1386 – 1392 انتخاب و فرضیات مربوط با استفاده از روش رگرسیون حداقل مربعات آزمون شده است. نتایج همبستگی بین متغیرهای مستقل (اندازه شرکت، حجم سهام جدید عرضه شده، عملکرد بازار، معیارهای معکوس عدم اطمینان و نوع صنعت) و متغیر وابسته پژوهش حاکی از همبستگی منفی و معنی دار عملکرد بازار و معیارهای معکوس عدم اطمینان ( عمر شرکت (در سطح اطمینان 90%) و تعداد پرسنل) با عرضه زیر قیمت سهام جدید طی دوره پژوهش است.
    کلید واژگان: عرضه زیر قیمت سهام, عدم اطمینان, عملکرد بازار, عرضه اولیه سهام جدید, ارزش ذاتی
    Shirzad Naderi, Jalal Espoukeh
    Every years, several companies around the world enter the capital market for the first time, through offering own shares to the public. It is the main problem to discover the stock price in initial offering .In the most capital markets in the world, the new IPO under
    pricing has become a common phenomenon. Private companies trend to offer their shares to the public, when they receive intrinsic value of their asset and future development and growth opportunities from investors. If the price of the new shares offered to the market is determined fairly, Investors with more confidence in the capital market buy new shares. Therefore, understanding the factors affecting on IPO underpricing shares is significant. The aim of this research is to determine whether new IPO shares in Iran is underpriced or not, if so, what are the factors influencing it.
    For this purpose, 34 companies with IPO are selected during 1386 – 1392 and related hypothesis were tested using the method of least squares regression .The result of the correlation between the independent variables (size of company, new offering volume, market performance, uncertainty and industry type) and dependent variables of research show a meaningful negative correlation between market performance and uncertainty reverse criteria ( Age and number of personnel)on the new IPO underpricing during the research period.
    Keywords: Initial Public Offering, Uncertainty, Market Performance, Underpricing
  • کسری رهبری پور *، حسن ستاری ساربانقلی، رسول درسخوان
    تحقیق پیش رو با هدف شناسایی تاثیرات اجرای پروژه کاخ موزه فرش تبریز، از ابعاد مختلفی، به ویژه از بعد اقتصادی و اجتماعی بر گروه های مختلف شهروندان و اجتماع محلی انجام شده است. در این ارزیابی سعی شده ارزش ذاتی، ابزاری و نهادی این موزه در قالب اثرات اجتماعی و اقتصادی بررسی شود. این تحقیق با استفاده از رویکرد ترکیبی تکنوکراتیک و مشارکتی، نگاشته شده است که نتایج هر دو روش به اشکال کمی و کیفی در بخش یافته های تحقیق، نتیجه گیری و مدیریت پیامدها ذکر شده اند. تحقیق حاضر به روش پیمایشی انجام شده و حجم نمونه 142 نفر می باشد که پاسخگویان را ساکنین و کسبه محل، عابرین و متخصصین حوزه فرش و مدیریت شهری تشکیل داده اند. انتخاب مصاحبه شوندگان به صورت تصادفی و هدفمند بوده؛ به این صورت که ساکنین محل و عابران به صورت تصادفی ساده، کسبه و متخصصین به صورت هدفمند، انتخاب شدند. نتایج تحقیق بیانگر توافق نسبی بین نظرات عموم مردم و افراد متخصص در زمینه اثرات اجتماعی، انسانی و اقتصادی طرح می باشد. یافته ها نشان می دهند که ایجاد کاخ موزه فرش تبریز به لحاظ اقتصادی می تواند اثرات مثبتی از قبیل: اشتغال زایی، ایجاد زمینه سرمایه گذاری، رونق اقتصادی محل و نتایج مثبت اجتماعی از قبیل: توسعه تعاملات اجتماعی عمومی و متخصصین با یکدیگر، افزایش دانش و اطلاعات مردم نسبت به صنعت فرش داشته باشد. از اثرات منفی این طرح نیز می توان به ایجاد شلوغی، ترافیک و سلب آسایش ساکنین محل و به هم خوردن بافت همگون اجتماعی محله اشاره نمود.
    کلید واژگان: موزه, ارزیابی اثر اجتماعی, ارزش ذاتی, ارزش ابزاری, ارزش نهادی
    Kasra Rahbaripoor *, Hassan Sattari Sarebangholi, Rasool Darskhan
    This research has been done to identify the impacts of implementing the project of carpet museum of Tabriz from different aspects particularly economic and social dimensions on various groups of citizens and local society. It has been tried to study intrinsic, instrumental, and institutional values of this museum in the form of social and economic impacts. Combined approach of participatory and technocratic has been used and the results of both methods have been listed in research findings, conclusion, and management of consequences. Survey method has been used. 142 people are sample including inhabitants, salespersons, passengers, and experts in the field of carpet and urban management. Respondents were selected both randomly and purposefully so that inhabitants and passengers were selected randomly and salespersons and experts were chosen purposefully. The results indicate relative agreement between people’s ideas and experts’ about social, economic, and human impacts of the project. The findings show that building this museum may have positive impacts including employment, preparing the ground for investment, economic boom of the area, and socially positive results such as development of social interactions of ordinary people and experts together, and increasing people’s knowledge about carpet industry. Crowd, traffic, discomfort for residents, and disruption of the social homogeneous texture of the neighborhood can be noted as negative impacts.
    Keywords: museum, assessment of social impact, intrinsic value, instrumental value, institutional value
  • سیدعباس هاشمی، غلامحسین کیانی، وحید روح الهی
    یکی از نابهنجاری های بازار سرمایه، نابهنجاری اقلام تعهدی است. این نابهنجاری به رابطه منفی اقلام تعهدی و بازده آتی سهام اشاره دارد. دو دیدگاه رفتاری و دیدگاه انتظارات عقلایی در تشریح این نابهنجاری معرفی شده است. پژوهش حاضر، با تجزیه نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، این دو دیدگاه را در یک چارچوب یکپارچه بررسی می کند و به دنبال این است که کدام یک از دو دیدگاه مذکور ارتباط بیشتری با نابهنجاری اقلام تعهدی دارند. در این مطالعه، براساس مبانی نظری و پیشینه پژوهش، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار (B/M) به دو جزء نسبت ارزش دفتری به ارزش ذاتی (B/V) و نسبت ارزش ذاتی به ارزش بازار (V/M) تجزیه شده است. جزءB/V نماینده تغییرات نرخ تنزیل و سرمایه گذاری مرتبط با رشد شرکت (ریسک و رشد) و براساس دیدگاه انتظارات عقلایی، و جزء V/M نماینده قیمت گذاری نادرست سرمایه گذاران و براساس دیدگاه رفتاری است. نتایج حاصل از بررسی هشتاد شرکت طی سال های 1381 تا 1388 در بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نشان می دهد که B/V و V/M بر اقلام تعهدی تاثیر منفی و معنی دار دارد. علاوه بر این، در بورس اوراق بهادار تهران نابهنجاری اقلام تعهدی وجود دارد. این نابهنجاری با جزءB/V ارتباط معنی دار دارد؛ در نتیجه علت ایجاد نابهنجاری اقلام تعهدی، ریسک و رشد است.
    کلید واژگان: نابهنجاری اقلام تعهدی, ارزش ذاتی, بازده تعدیل شده براساس اندازه سهام
    Seyed Abbas Hashemi, Gholam Hosein Kiani, Vahid Rouhollahi
    One of the equity market anomalies is accrual anomaly. This anomaly observes the negative relationship between accruals and future stock returns. In this regard، there are two points of view، behavioral and rational expectations. Analyzing book-to-market decomposition، this study investigates these two views in one framework، examining which of the two is more related to accrual anomaly. Based on theoretical and research background، Book-to-Market (B/M) ratio is decomposed into Book-to-Intrinsic value (B/V) ratio and Intrinsic-to-Market value (V/M) ratio. B/V component shows the discount rate changes and firms’ investment related to growth (risk and growth) and of course it is based on the rational expectations view and V/M component states the investor’s mispricing and based on the behavioral view. The results of investigating 80 firms from companies listed in Tehran Stock Exchange from 2002 to 2009 offers that B/V and V/M have a negative and significant impact on accrual. Furthermore، there is accrual anomaly in the Tehran Stock Exchange somehow، relating to B/V. As a result، risk and growth are main cause of anomaly accrual.
    Keywords: Accrual Anomaly, Intrinsic Value, Size, Adjusted Future Stock Return
  • احمدحسین شریفی
    بحث حسن و قبح یکی از مهم ترین و فرقه سازترین موضوعات در تاریخ اندیشه های کلامی و اخلاقی بوده است. مباحث متعدد معناشناسی مفاهیم حسن و قبح، هستی شناسی جملات مشتمل بر حسن و قبح، و معرفت شناسی قضایای مشتمل بر حسن و قبح در لابه لای کتاب های کلامی و فلسفی و اصولی اندیشمندان مسلمان مطرح شده است. اشاعره، به منزلهٔ مهم ترین منکران حسن و قبح ذاتی و عقلی، و عدلیه، به منزلهٔ مشهورترین مدافعان حسن و قبح ذاتی و عقلی، ادلهٔ فراوانی برای اثبات مدعای خود و طرد مدعای طرف مقابل اقامه کرده اند. در این میان، عدم تفکیک بحث «معناشناسی» حسن و قبح و «معیارشناسی» حسن و قبح از یک سو، و عدم توجه به تمایز مباحث هستی شناسانه و معرفت شناسانه در این باره، موجب خلط و خطاهای فراوانی شده است. نوشتار پیش روی کوشیده است با تکمیل راهی که بزرگانی چون عبدالرزاق فیاض لاهیجی و ملاهادی سبزواری در زمینهٔ تمایز میان ارزش های «ذاتی/ الاهی» و «عقلی/ شرعی» پیموده اند، تمایزهای دیگری را مانند تمایز ارزش های «غایی/ ابزاری» و «ذاتی/ غیری» بررسی کند، تمایزهایی که میان ارزش ها می توان ترسیم کرد و بی توجهی به آن ها مغالطه هایی را در پی داشته است.
    کلید واژگان: انواع ارزش, ارزش غایی, ارزش ابزاری, ارزش ذاتی, ارزش غیری, ارزش الاهی, ارزش عقلی, ارزش شرعی
    Ahmad Hossien Sharifi
    The issue of virtue and evil of actions has been one of the most important and sect-creating issues in the history of scholastic and ethical thoughts. The numerous topics such as semantic description of virtue & evil of actions, ontological description of virtue & evil of actions and epistemological description of virtue & evil of actions have been discussed in the scholastic, philosophic and jurisprudence books of Muslim thinkers. Asharites as the most ardent deniers of the essential and rational virtue & evil of actions; and Adliyyah Sect as the most famous apologist for the essential and rational virtue & evil of actions have adduced reasons as proof for their claims and have rejected the opposite partys. Amidst all these discussions, due to the lack of separation of "semantics" of virtue & evil of actions from "criteriology" of virtue & evil of actions on the one hand, and also the lack of enough attention to distinguish between the ontological and epistemological debates in this regard at the other hand, have raised lots of confusions and misunderstandings. This paper tries not only to complete the way that scholars such as Abdul Razzaq Fayadh Lahiji and Mullah Hadi Sabziwari has paced to distinguish between the «intrinsic/divine values» and «intellectual/religious values» but also to analyze the other distinctions such as the ones between the «final/instrumental values» and «intrinsic/extrinsic values» because neglecting them has brought about some fallacies in this field of study.
    Keywords: types of value, final value, instrumental value, intrinsic value, extrinsic value, divine value, intellectual value, religious value
  • روح الله رمضانی ورزنه*، احمدعلی اکبر مسگری
    این نوشتار عهده دار انجام واکاوی هایی است که هر بحثی در اخلاق زیست محیطی به نحوی مبتنی بر آن هاست: این واکاوی ها تا اندازه ای به جایگاه، اهمیت، و نتیجه بخشی این شاخه از فلسفه و تا اندازه ای به روش ها، پیش انگاشت ها، مفهوم ها، استدلال ها، و دیدگاه های مطرح در آن نظر دارد. بر پایه این واکافت ها نتایجی ایجابی به دست خواهد آمد. استدلال خواهد شد که رویکرد اصول نگر که به اصول حاکم بر رفتار اخلاقی می پردازد، گریزناپذیر است. در ادامه با پیشنهاد رویکردی فاعل بنیاد یا کنش بنیاد بجای رویکرد موضوع بنیاد، از شکلی از کل گرایی دفاع می شود که درجه بندی وظایف را نادیده نمی گیرد. همچنین، ضمن واکاوی مفاهیم پایه ای اخلاق همچون «ارزش»، «وظیفه» و «حق»، نشان داده خواهد شد که با ابتناء وظیفه انسان در قبال طبیعت بر انگاره «حق»، بجای انگاره ارزش، گره های نظری در اخلاق زیست محیطی بهتر گشوده خواهد شد.
    کلید واژگان: اخلاق زیست محیطی, انسان محوری, اصول نگری, روایت نگری, ارزش ذاتی, وظیفه, حق
    Rouhollah Ramezani Varzaneh*, Ahmad Ali Akbar Mesgari
    This article covers some conceptual analyses made about basic issues in environmental ethics. The analyses were partly concerned with the significance and efficacy of philosophical efforts regarding environmental issues and partly with the methods, arguments, concepts, and ideas common in this field of philosophy. The findings led the researchers to conclude that a principlistic attitude is inevitable, and a doer-based or action-based attitude, instead of the common subject-based attitude, towards ethical duties would pave the way for extending human duties to non-human beings. Moreover, a right-based conception of duty would better explain our duty towards non-human beings while “right” is understood according to the notion of “need” rather than “value”.
    Keywords: environmental ethics, human, centeredness, principlism, narrativism, intrinsic value, right, duty
  • علی مشهدی، اسماعیل کشاورز
    مبانی فلسفی حق بر محیط زیست از سه مفهوم ارزش، منفعت و نیاز سرچشمه می گیرد. اینکه نیاز انسان به محیط زیست سالم یا منافع جوامع انسانی و یا تنها ارزش مداری فرد انسان مبنای حق برخورداری از محیط زیست سالم است دیدگاه های متفاوتی را مطرح نموده است. این حق به عنوان یکی از مصادیق نسل سوم حقوق بشر در قالب اسناد بین المللی نظیر اعلامیه استکهلم، اعلامیه ریو، طرح میثاق نسل سوم حقوق بشر مورد شناسایی قرار گرفته است. حقی که در آن جامعه از آن جهت که جامعه است و نه اشخاص به طور منفرد، صاحب حق می شود. ولی از آنجا که جامعه واقعیتی متافیزیکی است و حقوق بشر بر عللی روان شناختی (نظیر خودآگاهی و اراده آزاد) متکی است، در نهایت این افراد هستند که به دلیل عضویت در جامعه و نه به مناسبت فردیتشان، صاحب حق بر محیط زیست سالم تلقی می شوند. آثاری از هر سه نظریه فوق را می توان در اعلامیه های ارزشی زیست محیطی از جمله اعلامیه استکهلم مشاهده نمود. در این نوشتار به بررسی برخی از ابعاد فلسفی این نظریه ها پرداخته ایم.
    کلید واژگان: حق بر محیط زیست, انسان محوری, ارزش ذاتی, فایده گرایی, حقوق حیوانات
    Ali Mashhadi, Esmaeil Keshavarz
    Right to healthy environment has been recognized as one of subjects of third generation of human rights by international documents. Thus، philiosophical fundations of right to healthy environment arised from conseptions of value، utilility and need that efects of those conceptions could be find in environmental declarations for example Stockholm declaration. In the framwork of need theory and concept of sustainable devalopment، human''s need to healthy enrironment is recognized as base of right to healthy environment. in accordanse with utility theory the envirenment that has maximum of health and intrest and minimom of pain (for example pollution) for human being or animals is recognized as object of right to healthy environment but value theory explain conception of vulue as base of right to healthy enriroment in the framework of existansailism and naturalism theories and recoynized human being، animals، other creatures and earth planet as rightholders of right to healthy environment.
    Keywords: Right to healthy environment, Intrinsic value, Animal rights, Utilitarianism, Anthropocentrism
  • فریدون رهنمای رودپشتی، مهدی معدنچی زاج، شهرام بابالویان
    در بازاری که قیمت سهام شرکت ها کارا باشد هم تخصیص سرمایه به صورت مطلوب و بهینه انجام می شود و هم قیمت سهام به درستی و عادلانه تعیین می شود. در بازار ناکارا، احتمال وقوع حباب در سطح قیمت ها وجود دارد، زیرا عدم شفافیت کامل اطلاعاتی عامل اصلی پیدایش حباب قیمت و فاصله یافتن قیمت بازاری از قیمت ذاتی است.
    هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی کارایی اطلاعاتی و حباب عقلایی قیمتی بورس اوراق بهادار تهران و زیربخش های آن (شاخص 50 شرکت برتر، 30 شرکت بزرگ، سهام شناور آزاد و شرکت های اصل44) در سال 1389 است. در این مقاله، برای بررسی کارایی اطلاعاتی و حباب عقلایی قیمت به ترتیب از آزمون های نسبت واریانس پایایی قیمت سود استفاده شده است.
    نتایج تحقیق نشان می دهد که قیمت سهام بورس اوراق بهادار تهران و زیربخش های مذکور در سال 89 نه تنها در سطح ضعیف کارا نبوده بلکه حبابی نیز بوده است. نتایج تحقیق همچنین نشانگر رابطه مستقیم بین عدم کارایی اطلاعاتی و حباب عقلایی قیمت در سال 89 است.
    کلید واژگان: کارایی اطلاعاتی, حباب قیمت, آزمون نسبت واریانس, ارزش ذاتی
    In an efficient market, both the allocation of capital is done optimally and the stock price of firms is determined fairly. The bubbles in price of stocks may occur in inefficient markets, because the lack of information transparency is the major reason of bubble arising and the gap between intrinsic and market value. The purpose of this paper is investigating the informational efficiency and rational bubble in stock prices of Tehran Stock Exchange (TSE) and its subsections (TEFIX30, TX-50 and the principle 44 companies offered in TSE) in 1389 by using variance ratio test and stationary test of price-dividend ratios. The results indicate that:1- Total index of TSE an its subsections (TEFIX30, TX-50 and the principle 44 companies offered in TSE) is not weak form efficient in 1389.2- The null no bubble hypothesis of TSE and its subsections is rejected in 1389.3- There is direct relationship between inefficiency and bubble in 1389.
    Keywords: Informational Efficiency, rational bubble, variance ratio test, intrinsic value
  • علی پاکپور
    معیارهایی مانند حیات، ژن انسانی، فاعلیت اخلاقی، ادراک و احساس، روابط اجتماعی یا بیولوژیک و ترکیبی از موارد مذکور اموری است که براساس آن می توان درباره شان اخلاقی موجودات گفتگو کرد. این نظریات براساس محوریت انسان و غیر انسان و با تاکید بر ارزش ذاتی، درصدد دفاع از معیار خود برآمده اند. مراد از ارزش ذاتی عموما ارزش غیر ابزاری و مستقل از نظر ارزش گذار است. نگارنده معتقد است براساس بررسی دیدگاه های موجود، با توجه به دو مسئله ارزش اخلاقی و ارزش ذاتی به این نتیجه رسیده است که اولا، اطلاق شان اخلاقی برای غیرانسان (حیوانات و نباتات) به صورت حقیقی صحیح نیست؛ ثانیا با پذیرش انسان محوری در مسئله شان اخلاقی می توان ارزش ابزاری سایر موجودات را با توجه به هدف متعالی اسلام، همسان ارزش ذاتی دانست.
    کلید واژگان: اخلاق, شان اخلاقی, ارزش ذاتی, ارزش ابزاری
    Ali Pakpoor
    Such criteria as life, human gene, ethical agency, perception and feeling, social or biological relationships, and a combination of them form the basis on which one can speak about case of morality. The views, being based upon man or beings other than man or emphasizing essential values have sought to defend themselves. By essential value is publicly meant non instrumental and independent value. As is explained in the paper, with regard to common views in the field and considering ethical value and essential value, one cannot know plants and animals to be cases of morality. Furthermore, with regard to transcendent purpose of Islam and accepting human-based state of morality, instrumental value of the beings other than man can be viewed as essential value.
    Keywords: Ethic, case of morality, essential value, instrumental value
  • احسان ترکاشوند
    استاد مصباح مصداق کمال انسان را ارزش ذاتی می داند که منطبق بر «قرب الی الله » است. لکن از آن رو که «قرب» دارای معانی متعددی است و همه آنها نمی توانند موردنظر باشند، ایشان معتقد است: قرب حداقل به سه معنای «مکانی و زمانی»، «وجودی» و «ارزشی» به کار می رود و معنای ارزشی، خود به سه معنای «تشریفی و اعتباری»، «تشبیهی» و «عرفانی و توحیدی» تقسیم می شود. با تحلیل هایی که این استاد بزرگوار دارند، معتقدند: قرب به معنای ارزشی آن، همان معنای عرفانی و توحیدی است که می تواند مصداق ارزش ذاتی و کمال انسان باشد. مستفاد از آیات و روایات از مصداق کمال انسان نیز قرب به خدا به معنای مذکور (عرفانی و توحیدی) است، و این حقیقتی است که خود استاد هم در آثار متعدد خود، بیان فرموده اند.
    کلید واژگان: ارزش ذاتی, کمال انسان, قرب الی الله, قرب عرفانی, قرب در قرآن, قرب در روایات, استاد مصباح
    Ihsan Torkashvand
    Professor Misbāh believes that man's perfection is exemplified in the intrinsic value which conforms to "drawing to Allah". However, since "nearness" has several meanings and none can be the intended meaning, he believes that "nearness" has at least three meanings: temporal-spatial", "existential", and "axiological". The axiological meaning itself is divided into three kinds: "honorific and hypothetical", "assimilative", and "gnostic and monotheistic". Based on the analyses provided by this eminent professor, "nearness" in its axiological meaning corresponds to the gnostic and monotheistic meaning which may account for intrinsic value and man's perfection. According to what is inferred from the verses and traditions, the meaning of man's perfection and also nearness to God as already stated, a gnostic and monotheistic meaning, and this is a fact which the professor himself has made explicit in his different works.
  • حسن آقا نظری
    سیاست های اقتصادی برخاسته از علم اقتصاد است به گونه ای که می توان گفت علم اقتصاد مشخصا علمی تجویزی است. این واقعیت نه بدان معناست که اقتصاد ذاتا رشته ای غیر علمی است و نه به این معناست که نظریه های اقتصادی ذاتا درباره عقیده شخصی است و ماهیت ایدئولوژیک دارد.
    بر همین اساس، در ادبیات علم اقتصاد متعارف تاکید بر تفاوت دو مقوله اقتصاد اثباتی و هنجاری است، اما از چگونگی ارتباط این دو مقوله کمتر بحث شده است.
    این مقاله درصدد تبیین چیستی منشا تفاوت این دو مقوله و در عین حال چگونگی ارتباط منطقی آن دو است. با توجه به نوع ارتباط این دو مقوله می توان خاستگاه نظریه پردازی علم اقتصاد اسلامی را تعریف کرد.
    کلید واژگان: ارزش ابزاری, ارزش ذاتی, ضرورت ارتباط دو نوع ارزش, علم اقتصاد اسلامی
    Hassan Agha Nazari
    Doubtlessly, the economical polices are derived from the economical science, suchthat it can be claimed that economical science is a specifically prescriptive science.This reality does not imply that economy is intrinsically unscientific. It also does notmean that economical theories are intrinsically about personal opinions with anideologic nature.Thus, in the literature of the standard economical science the stress is on thedifference of positivist economy and normative economy. But, the nature of therelationship of these two concepts is less discussed.In this article, it is attempted to explain the root of the difference of these twoconcepts and also the state of their logical relation. With respect of the kind ofrelation between these two concepts, the origin of theorizing in Islamic economicscience can be defined.
  • فرزانه نصیرزاده، فرهاد کریمی پور
    تحقیق حاضر، رابطه بین ارزش ذاتی شرکت ها و بازده آنها را بر اساس مدل ارزش گذاری فلتهام- اولسن (1995) مورد بررسی قرار می دهد. این مدل، خواستار تعیین ارزش ذاتی شرکت ها با استفاده از ارزش دفتری آنهاست. جامعه آماری این تحقیق در برگیرنده شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که در صنایع محصولات غذایی و آشامیدنی به جز قند وشکر، مواد و محصولات دارویی و نهایتا خودرو و ساخت قطعات، فعالیت دارند. نمونه مورد بررسی شامل 37 شرکت است که داده های آنها برای بازه زمانی 1377 تا 1386 با استفاده از مدل رگرسیون مقطعی- زمانی (پانل دیتا) مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد در صنایع مورد بررسی مدل یاد شده با قاطعیت کامل قادر به تعیین ارزش ذاتی شرکت های مورد مطالعه نیست؛ اما شواهد نشان می دهد شرکت هایی که دارای ارزش ذاتی بیشتری هستند، سود بیشتری کسب می نمایند. با توجه به نتایج حاصل، نمی توان کارایی این مدل را به طور کامل رد کرد؛ اما در حال حاضر استفاده از این الگو در بورس اوراق بهادار تهران توصیه نمی شود.
    کلید واژگان: ارزش ذاتی, مدل فلتهام, اولسن, ارزش بازار شرکت, پیش بینی بازده سهام
    Farzaneh Nassirzadeh, Farhad Karimipour
    This study seek to examine performance of Feltham - Ohlsen (1995)valuation model at the Tehran Stock Exchange and is trying to identify relation between intrinsic company value and return. This model is trying to determine the intrinsic value of company using their book value. Statistical community of this study includes all TSE accepted companies and Statistical sample is including 37 TSE accepted companies from 3 different industry (Food and beverage industry other than sugar, Food industry and pharmaceutical products, Automotive Industry) and data for these firms are analyzed interval 1377 to 1386 using Time series-Cross sectional (panel data) regression model. Results show that the model above boldly dose’nt able to determine the intrinsic value of companies. But evidence shows that the companies that have more intrinsic value, earn more profits. According to the results of performance of this model can not completely rejected, but now using of this model in Tehran Stock Exchange is not recommended.
  • بررسی حباب قیمت در شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران
    غلامحسین اسدی، امید توکلی
  • ارزش ذاتی و ارزش ابزاری در فلسفه محیط زیست / از رویکرده ای فلسفی تا راهبرده ای حقوقی
    عزیزالله فهیمی، علی مشهدی
    این مقاله ضمن تحلیل و بسط دو مفهوم ارزش ذاتی و ارزش ابزاری در حوزه طبیعت و محیط زیست و تطبیق آن با رویکردها و نحله های غالب فلسفه و اخلاق محیط زیست به مطالعه این بحث در حوزه حقوقی، بویژه حوزه مربوط به خسارات زیست محیطی و ارزیابی آنها پرداخته است. فرض اساسی این نوشتار براین امر استوار است که هنوز قوانین و رویکردهای حوزه محیط زیست رنگ و بویی مبتنی بر انسان محوری دارند و از رویکردهای طبیعت محوری که انسان نیز جزئی از آن بشمار آمده، غفلت گردیده است. در نهایت برآیند این مقاله تاکید بر رویکرد انسان «طبیعت محور» (آنترو بیوسنتریک) با الهام از آموزه های اسلام در عرصه فلسفه و حقوق محیط زیست است.
    کلید واژگان: ارزش ذاتی, ارزش ابزاری, رویکرد انسان محور, رویکرد طبیعت محور, حقوق محیط زیست, فلسفه محیط زیست
    Azizollah Fahimi, Ali Mashhdi
    Having Analyzing the concepts of ‘intrinsic value’ and ‘instrumental value’ in the domain of natural environment, the present essay deals with the major approaches in the philosophy of environment and ethics of environment as well as discusses the approaches in the domain of law, especially in relation to the environmental damages. The basic assumption of this writing is that the orientation of the laws and approaches is still anthropocentric, neglecting the biocentric approaches which include man as one element. In the end, while inspired by the Islamic doctrines in the philosophy of environment and the law of environment, the essay emphasizes on the anthrobiocentric approach.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال