به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « انسداد اجتماعی » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • محمد احمدی، جعفر هزارجریبی، مهسا رحیمی آدرگانی*، پریسا طباخیان قمی
    پژوهش حاضر درصدد شناسایی معانی، مفاهیم، دلالت ها و شاخصه های سنجش کارایی آموزشی است و برای نیل به این هدف به توصیف، تحلیل، مقایسه و ارزیابی سیاست ها و ایدیولوژی های حاکم بر مدارس می پردازد و درعین حال پیامدها و راهکارهای مواجه با سیاست های خصوصی سازی مدارس را مورد بررسی قرار می دهد. روش پژوهش از جنس کیفی و مشخصا به شیوه فراتحلیل و مطالعه مروری نظام مند است. جامعه آماری شامل 72 مقاله منتخب در زمینه عوامل مرتبط با کارایی آموزشی و عدالت آموزشی در بین دبیرستان های دولتی و غیردولتی است که پس از بررسی، 25 مورد از آن ها مورد توصیف، تحلیل و مقایسه قرار گرفتند. داده های پژوهش با مراجعه به فصلنامه های حوزه آموزش و تربیت، پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و ایران داک گردآوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مفهوم عدالت آموزشی در دبیرستان های غیردولتی در مقایسه با دبیرستان های دولتی به معنای برخورداری برابر از نظر دسترسی آموزشی، امکانات آموزشی و عملکرد نظام آموزشی اگرچه در سطح خرد و عرصه های آموزش، مدیریت و فرصت های اجتماعی مطلوب عمل کرده است، اما آموزش به عنوان یک کالای اقتصادی در سایر عرصه های فرهنگی و اجتماعی به بروز و تداوم شکاف طبقاتی و اجتماعی بین افراد منجر شده است. این امر می تواند در درازمدت بدین نتیجه ختم شود که در صورت تداوم بی توجهی به استعدادها و توانمندی های افراد کم درآمد به تدریج دانش آموزان متعلق به اقشار فقیر از دایره دسترسی به فرصت های برابر جهت حضور در مناصب دولتی و مشارکت در سیاست گذاری های اجتماعی و فرهنگی حذف شوند و سلسله مراتب طبقاتی موجود در جامعه همچنان به میانجی بی عدالتی های نهفته در نظام آموزشی بازتولید شود.
    کلید واژگان: انسداد اجتماعی, شکاف اجتماعی, عدالت آموزشی, فرصت های برابر, کارایی آموزشی, قشربندی اجتماعی}
    Mohammad Ahmadi, Jafar Hezarjaribi, Mahsa Rahimi Adargani *, Parisa Tabakhian Ghomi
    The current research seeks to identify the meanings, concepts, implications and indicators of measuring educational efficiency to describe, analyse, compare and evaluate the ruling policies and ideologies among schools, especially government and non-government high schools, and the consequences and solutions faced accordingly.  It considers the policy of privatization of schools.  This qualitative research is a descriptive meta-analysis and a systematic review.  The statistical population of the research includes 72 selected articles in the field of factors related to educational efficiency and educational justice between government and non-government high schools, after review, 25 of them were described, analyzed and compared.  The data of the research was collected by referring to the quarterly journal of the fields of education and training, the comprehensive portal of humanities, the scientific information base of academic Jihad, Iran Dog. They showed that the concept of educational justice in non-government high schools compared to government high schools means equal enjoyment in terms of educational access, educational facilities, and the functioning of the educational system, although it has worked well in the fields of education, management, and social opportunities, but education as an economic commodity in other cultural and social fields has led to the emergence and continuation of class and social gap between people. If the background and capabilities of low-income people are not paid attention to and these people do not have equal opportunities to participate in government positions for policymaking in the social and cultural fields, in the future we can witness the occurrence of damages and social issues to compensate for the lost opportunities.  It was from this group of people in the society.
    Keywords: Social blockage, social gap, Educational Justice, equal opportunities}
  • سمانه کوثری

    قشربندی خصلت اجتماعی بوده که قدمتی طولانی دارد و گستره آن سرتاسر جهانی است. از سویی این قشربندی صورتهای گوناگونی در این بین مردم در مناسبات متقابل خود با دیگران، آنان را از نظر پایگاه اجتماعی در موقعیتهای بالا و یا پایین طبقه بندی میکنند. در این مقاله به بررسی نظریات نیووبریهایی همچون پارکین و گیدنز که نابرابری را بر مبنای قدرت و منزلت تحلیل کردهاند مورد واکاوی قرار داده و تفاوتها و تشابهات آنها مورد مداقه قرار گرفته است. نتایج بررسی ها نشان میدهد، پارکین با مطرح کردن تیوری انسداد اجتماعی، نقش قدرت را به خوبی نشان داده است. و گیدنز نیز به بهترین وجه، دوگانگی قدرت و طبقه را مطرح میکند. آنچه از بررسی آرای این دو نظریه پرداز بر میآید، این است که نقش دولت در تولید و باز تولید نابرابری، نقش مثبتی نبوده است و تا حدی دولت را دست نشانده طبقه ای میدانستند که در بلوک قدرت قرار دارد و دولت یا ساختار سیاسی مدافع منافع آنان است.

    کلید واژگان: قشربندی, طبقه اجتماعی, قدرت, انسداد اجتماعی, جهانی شدن}
  • زهرا ذاکری نصرآبادی*، عظیمه السادات عبداللهی، اعظم علیزاده
    در پژوهش حاضر هدف تحلیل مکانیسم تولید نابرابری در ایران عصر مدرن در چارچوب آرای تحلیل گران سنت وبری با تاکید بر نقش قدرت است. روش پژوهش از نوع تاریخی تحلیلی است و داده‎ها از منابع دست دوم جمع می شود. مبنای نگرش وبر در تحلیل نابرابری، قدرت و حیثیت است. برخی نظریه پردازان وبری و نووبری بر صور متفاوت نابرابری چون توزیع نابرابر فرصت های حیاتی، انسداد اجتماعی و توزیع نابرابر منزلت و حیثیت سخن می گویند و بر توزیع نابرابر قدرت به عنوان عامل اصلی این نابرابری ها تاکید دارند. در این تحلیل نشان داده شد صور نابرابری در ایران دوره مدرن چگونه است و چه عواملی در تولید و بازتولید نابرابری ها در این دوران نقش دارند. همچنین نقش دولت به مثابه مکانیسم اصلی اعمال قدرت و وزنه قدرت گروه های ممتاز در بدنه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی جامعه ایران در تولید و بازتولید این نابرابری ها تشریح شد. گروه های ممتاز لایه های پنهان قدرت در دل ساختار دولت مدرن هستند که انسداد اجتماعی پدید آوردند و مانع توزیع برابر فرصت های زندگی در بین اقشار مختلف جامعه گردیدند. این نتایج می تواند بنیان هایی برای فهم تشدید نابرابری در لحظه حال فراهم کند.
    کلید واژگان: نابرابری, سنت وبری, قدرت, انسداد اجتماعی, دولت مدرن ایران}
    Zahra Zakerinasrabadi *, Azimeh Sadat Abdullahi, Azam Alizadeh
    In this paper, the aim is to analyze the mechanism of inequality production in modern Iran in the context of the views of the Weberian tradition analysts with emphasis on the role of power. The research method is historical-analytical and data is collected from second-hand sources. Weber's view on the analysis of inequality is based on power and prestige. Some Weberian and Neo Weberian theorists state on different forms of inequality, such as the unequal distribution of vital opportunities, social obstruction, and the unequal distribution of prestige, and emphasis the unequal distribution of power as the main cause of these inequalities. This analysis showed the forms of inequality in modern Iran and which factors play a role in the production and reproduction of inequalities in this period. The role of the government as the main mechanism for exercising power and the weight of power of privileged groups in the political, social and economic body of Iranian society in the production and reproduction of these inequalities were also explained. The privileged groups are the hidden layers of power at the heart of the modern state structure that have created social closure and prevented the distribution of life opportunities among different sections of society. These results can provide a basis for understanding the intensification of inequality in the present moment.
    Keywords: Inequality, Weberian Tradition, Power, Social Closure, State Modern of Iran}
  • سعید داراب نیا، حسین کریمی فرد*، جهانبخش مرادی، علی بختیارپور

    حکمرانی خوب که از شاخص هایی همچون ثبات سیاسی و کارایی دولت برخوردار است، از مهم ترین موضوعاتی است که در چند دهه اخیر در علم سیاست مطرح شده و ارتباط تنگاتنگی با سایر موضوعات مطرح از جمله امنیت انسانی دارد. نکته قابل توجه در این باره اهمیت نقش دولت در تحقق حکمرانی خوب و نسبت آن با امنیت انسانی است. بر این اساس هدف اصلی در این پژوهش بررسی رابطه بین حکمرانی خوب و امنیت انسانی در ایران در سال های 1400-1392 است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی پیمایشی می باشد و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی صورت پذیرفته است. جامعه آماری شامل اساتید، دانش آموختگان و دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد گرایش های رشته علوم سیاسی و رشته روابط بین الملل می باشد. از جامعه آماری فوق بر اساس فرمول کوکران، تعداد 384 نفر  به روش تصادفی ساده مورد پرسش قرار گرفتند. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده نیز از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مرتبط با ماهیت پژوهش استفاده گردیده است. نتایج حاکی از آن است که میزان ثبات و پایداری رژیم سیاسی و احتمال استمرار حیات آن (17.74)، تنش های قومی و درگیری های داخلی (15.29)، توانایی دولت در سیاست گذاری (14.03)، شیوه انتقال قدرت در سطح بالای نخبگان سیاسی (13.54)، وقوع جنگ و بحران های فراروی کشورها (13.41)، قابلیت، صلاحیت و شایستگی کارگزاران نظام (13.22) از بین گویه های دو شاخص حکمرانی خوب، بیشترین تاثیر را بر امنیت انسانی طی دوره مذکور داشته اند.

    کلید واژگان: نابرابری, سنت وبری, قدرت, انسداد اجتماعی, دولت مدرن ایران}
    Saeed Darabnia, Hossein Karimifard *, Jahanbakhsh Moradi, Ali Bakhtiyarpour

    Good governance, which has indicators such as political stability and government efficiency, is one of the most important issues raised in political science in the last few decades and is closely related to other issues such as human security. The important thing about this is the importance of the government's role in realizing good governance and its relationship with human security. Based on this, the main goal of this research is to investigate the relationship between good governance and human security in Iran in the years 2013-2021. The research method in this article is of descriptive-survey type and it was done by using library studies and field investigations. Based on Cochran's formula, 384 people were questioned by a simple random method from the above statistical population. Also, spss software and statistical tests related to the nature of the research have been used to analyze the collected data. The results indicate that the degree of stability and stability of the political regime and the possibility of its continued life (17.74), ethnic tensions and internal conflicts (15.29), the ability of the government to make policies (14.03), the way of transferring power at the top level of the political elite (13.54), The outbreak of war and crises facing countries (13.41), the capability, competence and competence of system agents (13.22) among the two indicators of good governance have had the greatest impact on human security during the mentioned period.

    Keywords: Good Governance, human security, political stability, government efficiency, effectiveness}
  • جمال محمدی*، کویستان حسنی

    مسئله محوری این پژوهش بازنمایی اجتماعی بدن است که عمدتا در قالب دو کنش بدن آرایی و بدن نمایی نمود می یابد؛ پرسش اصلی این است که این پدیده واجد چه ظرفیت های رهایی بخش و چه سویه های سرکوب گرانه ای است؟ برای پاسخ به این پرسش بر رویکردی مفهومی تکیه شده است که استخوان بندی آن مصرفی شدن بدن و برساخت بدن مند «خود» در جامعه مصرفی معاصر است، امری که مصادیق آن در هر دو ساحت مجازی (اینستاگرام، تلگرام، فیس بوک و غیره) و واقعی (خیابان، مراکز خرید، پارک ها و دیگر فضاهای همگانی) خاصه در میان زنان به وضوح قابل رویت است. میدان مطالعه پژوهش زنان تهرانی 19 تا 40 است که تجارب زیسته آن ها با استفاده از نظریه زمینه ای و تکنیک مصاحبه عمیق تفسیر شده است. نتایج گویای آن است با سترون شدن مولفه های جامعه مدنی (انجمن ها، پاتوق ها، شبکه های همیاری، سندیکاها، جنبش ها و حوزه عمومی) و سیطره فرهنگ مصرفی، بدن به یگانه سرمایه قابل اتکا، تنها منبع لذت و یگانه وسلیه برقراری تعامل بدل شده است. داشتن خودپنداره ضعیف، پایین بودن سرمایه اقتصادی و رواج انگاره خیر محدود در میان زنان، در کنار زمینه هایی همچون گم گشتگی زنان در هزارتوی جامعه مصرفی، کاربرد تکنیک های انضباطی مدیریت بدن و مردانه بودن فضاها، باعث شده اند که زنان از دستیابی به تثبیت نفس زنانه و نهادینه کردن جایگاه و مطالبات خویش بازمانند و با اتخاذ راهبردهایی واکنشی مثل خودخواهی و دگرگریزی، لذت گرایی افراطی، پنهان کاری و پرخاشگری عملا به سوی تخریب نفس و بیگانگی فزاینده از جامعه سوق داده شوند. سوژه مونثی که سلبریتیزه کردن بدن را مناسب ترین راه به عنوان ابراز وجود در جامعه برگزیده است، با جامعه بیگانه گشته و سلامت روانی و اجتماعی اش دستخوش تهدید می شود. نفس زنانه در این وضعیت انسداد اجتماعی از انجام کنش راهگشا ناتوان و به مصرف کننده تولیدات عامه پسند فرهنگ مصرفی بدل شده است.

    کلید واژگان: سلبریتیزه شدن, فرهنگ مصرفی, انسداد اجتماعی, لذت گرایی افراطی, پنهان کاری.}
    Jamal Mohamadi*, Kwestan Hassani

    This article is about celebritization of body which is usually objectifies in body-building and body-representation. The main question is about the emancipative and repressive of this process. To answer this question, we have relied on a conceptual approach which studies the consumption of bodies and the bodily construction of self in consumer society. We can observe the objectification of this process both in virtual world (Instagram, Telegram, Facebook and so on) and real world (street, malls, parks and other public spaces) especially in women everyday lives. This article studies women in Tehran and some experts in this field. The qualitative method of grounded theory and the technique of deep interview are used to interpret their lived experiences. The finding shows that with the weakening of the elements of civil society in Iran (associations, clubs, cooperative networks, syndicates, movements and public sphere) and the prevalence of consumer culture, the body has become the only reliable capital, the unique source of pleasure and the only medium of communication. Poor self-image, weak economic capital and belief in limited good among women, accompanied with some other cultural context of related to patriarchal society have caused women not to be able to develop feminine autonomous self.

    Keywords: Body-Representation, Emancipative, Repressive, Consumer Society, Self-Image}
  • فواد محمدی، سیف الله سیف اللهی*، سید محمد سید میرزایی

    هدف از تحقیق حاضر بررسی و مطالعه جامعه شناختی ساختار توزیع فرصت ها و امکانات (مورد مطالعه استان کردستان)  بود ، برای جمع آوری داده ها از روش های اسنادی و پیمایشی و دلفی استفاده شده است. جامعه ی آماری شهروندان زن و مرد استان کردستان بودند. که در این تحقیق دو جامعه آماری اعم از شهروندان 20-60 سال که تعداد آنها با توجه به سرشماری 1395 برابر با 735000  بود، روش تحقیق نمونه گیری خوشه ای بوده است. خوشه ها شهرهای استان بودند، با استفاده از فرمول کوکران 383 نفر به عنوان نمونه ی آماری انتخاب شدند، ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن صوری و پایایی  با استفاده از آلفای کرونباخ 83/0 به دست آمده است،  تحلیل داده ها نشان داد ساختار توزیع فرصت ها و امکانات در استان کردستان متفاوت است، بین عامل انسداد اجتماعی و دسترسی نا برابر به قدرت و ساختار توزیع فرصت ها و امکانات در استان کردستان رابطه وجود دارد، متغیر انسداد اجتماعی تاثیر مستقیم (268/0) و غیر مستقیم (257/0) بر ساختار توزیع فرصت و امکانات داشته است. متغیر دسترسی به قدرت نیز به صورت مستقیم با ضریب مسیر 400/0 بر ساختار توزیع فرصت و امکانات در استان کردستان تاثیر داشته است.

    کلید واژگان: عوامل اجتماعی, انسداد اجتماعی, قدرت, فرصت ها و امکانات}
  • فواد محمدی، سیف الله سیف اللهی*، سید محمد سید میرزایی

    هدف از تحقیق حاضر مقایسه نکته نظرات اندیشمندان و صاحب نظران اجتماعی و سیاسی و مردم استان کردستان در مورد توزیع عادلانه فرصت ها و امکانات در سال 96 -97 بود. روش این تحقیق اسنادی، پیمایشی و دلفی بود، در تحقیق حاضر دو جامعه آماری داریم. یکی تمامی شهروندان زن و مرد 20 الی 60 سال استان کردستان. جامعه ی دیگر افراد مطلع و منتقد و اساتید استان کردستان. در این تحقیق از دو روش نمونه گیری متفاوت استفاده شده است. در روش دلفی از روش نمونه گیری هدفمند و در بخش پیمایش نیز به دلیل وسعت و ناهمگونی جامعه آماری از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است. یافته های دلفی نشان داد که بیشتر پست های کلان مدیریتی در ایران انحصاری هستند و در اختیار گروهی خاص می باشند. سرمایه گذاری در استان کردستان کم بوده است و دولت اقدامات لازم را در این زمینه انجام نداده است. همچنین فرصت ها و موقعیت های ممتاز در ایران در اختیار عده ای خاص می باشند. یافته های کمی نشان داد که متغیرهای  عدم دسترسی نخبگان استان به قدرت، عدم سرمایه گذاری در استان، انسداد اجتماعی و فرصت های نابرابر در دستیابی به مشاغل دولتی تاثیر معنی داری  بر توزیع عادلانه فرصت ها و امکانات در استان کردستان داشته اند. و این متغیرها با همدیگر 28 درصد یعنی نزدیک به نیمی از تغییرات ناعادلانه بودن فرصت ها و امکانات در استان کردستان را تبیین کرده اند.

    کلید واژگان: عوامل اجتماعی, انسداد اجتماعی, توزیع نا عادلانه فرصت ها و امکانات, کردستان}
    Foad Mohmmadi, Saifollah Saifollahi *, Sayed mohammad Sayed mirzaii

    The purpose of this study is comparison of the viewpoints of social and political scholars and intellectuals and population of Kurdistan on fair distribution of opportunities and amenities during 2017-2018. The method used in this research was documentary, surveying, and Delphi. In this study there are two statistical populations. The first was all the male and female citizens of Kurdistan province aged 20 through 60 years of age. The second population was the informed, critics, and university professors of Kurdistan. This research utilized two different sampling methods. In Delphi, the targeted sampling, and in surveying, due to the extension and incongruent statistical population the cluster samplings were used. The results of the Delphi method showed that most of the major managerial positions in Iran are monopolistic and are dedicated to certain groups. The investment is Kurdistan is low the government has done nothing in this regard. In addition, the top opportunities and situations are dedicated to certain individuals. The qualitative results showed that the elites' variables of inaccessibility of power, lack of investments in the province, social blockage and unfair opportunities for governmental positions has had a meaningful impact on the fair distribution of opportunities and amenities in the province. These variables altogether have explained 28% of the changes, i.e. nearly half of the inequality of opportunities and amenities in Kurdistan province.

    Keywords: Social Factors, social blockage, unfair distribution of opportunities, amenities, Kurdistan}
  • نادر رازقی، محمدامین علی زاده، کریم علی نژاد*
    این پژوهش سعی دارد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که جایگاه و نقش زنان در موسیقی مردم پسند چگونه بازتاب پیدا کرده است. روش پژوهش از نوع روش های کیفی و استراتژی مورد مطالعه نظریه ی زمینه ای است، ابزار گردآوری داده در این پژوهش مصاحبه ی عمیق بوده و همچنین مشاهده ی مشارکتی و مطالعه ی اسناد نیز بر غنای تجربی افزوده است. با توجه به ماهیت موضوع و استراتژی تحقیق حاضر، پژوهشگر با 21 نفر از جوانان شهرستان پیرانشهر مصاحبه ی عمیق و باز انجام داد که پس از انجام این تعداد مصاحبه دریافت به اشباع نظری رسیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد موسیقی برای زنان رسانه ای است که ضمن آنکه می تواند مسایل و مشکلات زنان را منعکس کند بلکه بالاتر از آن زنان می تواند با ورود به میدان تولید موسیقی و با قرار دادن پیام های انسانی و برابری خواهانه در درون آثارشان هم عامل آگاهی بخش جامعه باشد و هم از طریق تغییر در جهان بینی مردمحورانه ، انسان ها را به سوی جهانی برابرتر سوق دهد. موسیقی برای زنان تنها بازتاب وضعیت موجود نبوده، بلکه در خلق جهانی تازه، فارغ از انسدادهای اجتماعی تاریخی، یاری رسان  آنها بوده است. این موسیقی است که صدای نابرابرستیزانه و آزادی خواهانه ی زنان را در جهان مردسالار فریاد می زند و از تصاحب جایگاه اجتماعی شایسته تری سخن می گوید. در چنین ساختار اجتماعی ای موسیقی یکی از رسانه های همه جایی و یکی از مجراهای اساسی انتقال پیام زنان و از محورهای مقاومت خرده فرهنگی آنان است.
    کلید واژگان: انسداد اجتماعی, زنان, مردسالاری, مقاومت, موسیقی مردم پسند}
    Nader Razeghi, Mohammad Amin Alizadeh, Karim Alinezhad *
    This research aims to answer this main Question that “the status and role of women how reflected in popular music? Qualitative research method and grounded theory strategy used to this issue. The data collection tool in this research has been deep interview as well Participant Observation and documents study are added in order to theoretical richness. Due to the nature of the present research subject and strategy, Authors did deep and open Interview with 21 residents of Piranshahr that according to an acceptable interview Characteristics, theoretical saturation achieved. Research findings show that music is a media for women while it reflects their issues and problems, more than this, by entering the field of music production and placing humanistic and egalitarian messages within their work, women can be both an awareness-raising agent in society and, by changing the patriarchal worldview, lead people to a more equal world. Music for women has not been a reflection of the status quo, but has helped women to create a new world, free from historical social blockage. It is music that shouts the unequal and liberating voice of women in a patriarchal world and speaks of a more appropriate social status. In such a social structure, music is one of the ubiquitous media and one of the main channels for conveying the message of women and one of the axes of their subcultural resistance.
    Keywords: popular music, women, Resistance, Social blockage, Patriarchy}
  • غلامرضا لطیفی، مژده باباگلی*

    در پژوهش حاضر روند نابرابری های فضایی در تهران موردبررسی قرار می گیرد. برای بررسی فضاهای نابرابر شهری در تهران، توزیع شاخص های اقتصادی، اجتماعی و مطلوبیت فضا و رابطه آن ها مورد بررسی قرار می گیرد. این شاخص ها از تحلیل ثانویه نتایج تفصیلی سرشماری های نفوس و مسکن و طرح های جمع آوری اطلاعات قیمت و اجاره مسکن در سال های 1375، 1385 و 1390 بر اساس مدل سطح بندی موریس محاسبه می شوند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که توزیع مطلوبیت فضا با توزیع شاخص های اجتماعی و اقتصادی رابطه معناداری دارد، به طوری که این رابطه در هر سه دوره سرشماری تایید می شود. گرچه توزیع شاخص های اقتصادی و اجتماعی در طی 15 سال موردبررسی متوازن تر می شود، ولیکن در توزیع شاخص مطلوبیت فضا تغییر محسوسی رخ نمی دهد. همچنین در سا ل های 1385 و 1390 برخلاف سال 1375 رابطه همبستگی میان شاخص های اجتماعی و مطلوبیت فضا بیش از رابطه همبستگی میان شاخص های اقتصادی و مطلوبیت فضا محاسبه می شود که نشان از افزایش تاثیرپذیری شاخص مطلوبیت فضا از شاخص اجتماعی دارد. آزمون رگرسیون و محاسبه ضریب تعیین تعدیل شده نیز نتایج مشابهی را نشان می دهد؛ بطوری که در سال 1375 شاخص اقتصادی 72 درصد از واریانس تغییرات شاخص مطلوبیت فضا را تبیین می کند. در سال های 1385 و 1390 شاخص اقتصادی از معادله رگرسیون خطی خارج و شاخص اجتماعی بدان وارد می شود. در این سال ها شاخص اجتماعی به ترتیب توان تبیین 59 درصد و 68 درصد از واریانس تغییرات شاخص مطلوبیت فضا را می یابد.

    کلید واژگان: نابرابری فضایی, نابرابری اجتماعی, انسداد اجتماعی, فضاهای نابرابر}
  • شهلا باقری
    مفهوم «قدرت» یکی از مفاهیم اساسی در جامعه شناسی سیاسی و علوم سیاسی است. یکی از انواع چهره شناسی های قدرت، الگویی مشهور به «مدل سه بعدی قدرت» است که در جای خود، چهره متفاوتی از قدرت می نماید. معرفی این الگو و تمایز آن از زیرالگوها و ارتباط آن با مفهوم «انسداد اجتماعی»، چارچوب مفهومی این مقاله است. از این بحث در ادامه مقاله، برای فهم جامعه شناختی عصر پس از وفات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) استفاده گردیده است. در این دوران، برای درک چهره غالب قدرت در جریان انحراف امامت الهی و قضیه کودتای سقیفه، از کلام حضرت فاطمه زهرا(علی ها السلام) استفاده شده است. در این زمینه، با عنایت به ساز و کارهای انسداد اجتماعی و تحریم و غصب، به ارتباط میان پیش بینی تاریخی حضرت فاطمه(علی ها السلام)برای آینده جامعه اسلامی (پس از این انحراف) با مفهوم «انسداد اجتماعی» و چهره شناسی قدرت پرداخته شده است.
    کلید واژگان: قدرت, انسداد اجتماعی, چهره شناسی قدرت, تحریم و انحصار, غصب}
    Shahla Bagheri
    The concept of power is one of the primary concepts in political sociology and political studies. One specific sort of power typology is the well-known “Three Dimensional Power Model”. The presentation of this model, its distinction between itself and sub-models of its kind and its relationship with the concept of “Social Closure” form the conceptual framework of this paper. This paper seeks to benefit from the aforementioned issues in sociologically understanding the era after the passing away of the holy Prophet (p.b.u.h). We have used the sayings of Hadrat Fatima (p.b.u.h) in order to better understand the prevailing power of the deviation from the course of divine Imamate and the incident of the Saqifah plot. Accordingly, in regards to the mechanisms of social closure, sanctions and usurpation, we have discussed on one hand the relation between the historical foretelling of Hadrat Fatima (p.b.u.h) about the occurrences that will fall upon the Islamic society (after the deviation) and the concept of “Social Closure” and typology of power on the other.The disorganization of the social affairs of the Muslims, social inequality and the development of the autocracy and the injust atmosphere were the results of monopolizing the opportunities and resources under the rule of the third power holder among the claimants of Caliphate in the era predicted by Hadrat Fatima (p.b.u.h).
  • تقی آزاد ارمکی، غلامرضا غفاری
    در این مقاله نگرش نسلی به موضوع جنسیت در قالب سه نسل جوان، میانسال و سالخورده مورد بررسی قرار گرفته و هدف پاسخگویی به سه پرسش زیر است: 1. آیا نسل های مختلف نگاه و نگرش متفاوتی نسبت به زن دارند؟ 2. آیا این تفاوت در جامعه شهری و روستایی به صورت یکسان وجود دارد؟ 3. آیا نگرش نسلی میان دو جنس زن و مرد تفاوت دارد؟ نتایج آزمون آماری برروی داده های پژوهش که به روش پیمایشی وباتکنیک مصاحبه حضوری در شهر تهران و کاشان جمع آوری شده است دلالت بر وجود روابط و تفاوت معنادار بین نگرش به زن، میان سه نسل جوان، میانسال وسالخورده و نیز در جامعه شهری و روستایی ودرجامعه زنان ومردان دارد.
    کلید واژگان: انسداد اجتماعی, دیدگاه فمینیستی رادیکالی, نسل, نگرش}
    In this article generational attitudes towards gender issue in three generation young, middle age, and elders have been studied and the objective is to answer following questions: 1. Are there differences in attitudes towards women between generations? 2. Are the attitudes’ differences between rural and urban communities similar? 3. Do men and women have different attitudes toward women? Analysis of data from a survey research with interview technique in the capital city of Tehran and Kashan shows statistically meaningful differences regarding attitudes towards women between generations, urban and rural resident, and men women.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال