جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عرفان" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
ماهی اسطوره ای است کهن که به دلیل انتساب به عنصر مینوی آب، همواره به پاکی و قداست ستوده شده و به سبب همین ظرفیت های ذاتی، در اغلب ادوار تاریخی از مفاهیم و معانی اساطیری سرشار بوده است که در هر دوره ای با توجه به نظام اندیشگانی غالب آن روزگار، عهده دار بیان مضامین نیک و اهورایی است. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، سیر حضور اسطوره ماهی از مهرپرستی تا عرفان بررسی شد و نتایج پژوهش نشان داد که اسطوره ماهی از آغاز تولد مهر در روایت های کهن این آیین مرموز حضور داشته است و به علت تعلق حیاتش به آب، با آناهیتا نیز در پیوند است. ماهی در اوستا در قالب «کرماهی»، حضوری اساطیری- آیینی دارد که در متون پهلوی نگهبان هوم سپید بوده، از این طریق زندگی بخش زرتشتیان در آخرالزمان است. در متون حماسی و پهلوانی، حضور این اسطوره کمرنگ می شود تا آن که در نهایت در عرفان، در کنار مضامین رازآلود دریای توحید، رمزی می شود از وجود سالکان واصل که در این دریا مستغرق وجود ذات حقند. ماهیت پاک و آیینی این اسطوره در باورها و متون ادوار مختلف، تغییر چندانی نکرده و در هر ساحتی، کارکردهای اساطیری خویش را حفظ کرده است.
کلید واژگان: اسطوره, ماهی, مهرپرستی, اوستا, متون پهلوی, حماسه, عرفانFish is an ancient myth that has had a significant presence among the myths of ancient nations for a long time and has enjoyed a special place in paintings, drawings, stories, various texts, poems, etc., due to Attribution to the mineral element of water has always been praised for its purity and sanctity, which, due to these inherent capacities, has never been depleted of mythological concepts and meanings, and in any period, according to the dominant thought system of that time, It has been used to express good and Ahurai themes. In this research, using the content analysis method, we investigated the presence of the fish myth from love worship to mysticism, which the results of the research showed The myth of the fish has been present in the ancient narratives of this mysterious ritual since the birth of Mehr, which is also linked to Anahita due to its connection to water. Fish has a mythological-ritual presence in Avesta in the form of "Kermahi", which is the white guardian of Home in the Pahlavi texts, thus it is the life-giver of Zoroastrians in the end times. In epic and heroic texts, the presence of this myth fades until finally, in mysticism, along with the mysterious themes of the sea of monotheism, it becomes a symbol of the existence of the seekers who are immersed in this sea of true existence. The pure and ritualistic nature of this myth has not changed much in the beliefs and texts of different periods, and it has preserved its mythological characteristics in every field.
Keywords: Mythology, Fish, Love, Avesta, Pahlavi Texts, Epics, Mysticism -
بررسی انطباق پذیری و افتراق پذیری نظرگاه ناتان سودبلوم در باب هسته مرکزی دین با نظریات روانشناختی
پژوهش حاضر با هدف پاسخ به این پرسش که ناتان سودبلوم، مورخ و پدیدارشناس برجسته دین چه تفسیری از هسته مرکزی دین ارائه داده و تا چه حد دیدگاههای وی با دیدگاه های روانشناسان همسویی دارد، نگاشته شده است. تاکنون پژوهش هایی در غرب با موضوع نگرش ناتان سودبلوم صورت گرفته است لیکن وجه تمایز این پژوهش با پژوهشهای دیگر، جامعیت و نظرگاه متفاوت تحلیلگران این پژوهش است. آنچه در پژوهش حاضر محور بحث قرار گرفته است، انطباق و افتراق نظام اندیشه گانی وی در باب مکاشفه با دیدگاه های روانشناسان است. نگارنده گان این پژوهش با بهکارگیری روش توصیفی-تحلیلی به این نتیجه نائل شده اند که در روانشناسی علیرغم رویکردهای مادیگرا و لاادری، نظراتی وجود دارد که تاییدکنندهی برخی از ابعاد تئوری سودبلوم است. وجوه انطباق و افتراق نگرش سودبلوم با روانشناسان در مباحثی نظیر نبوغ، خاستگاه مکاشفه، ارتباط زیبایی شناسی با نبوغ، و اهمیت دعا و عبادت قابلیت توضیح و تحلیل دارد.
کلید واژگان: مکاشفه, عرفان, نبوغ, تجربه امر قدسیIn the opinion of many theologians, the basis of religion is the revelation that humans communicate with the Holy by being present in it. Nathan Söderblom, who calls revelation mysticism, introduces it as the central core of religion. The distinguishing feature of his interpretation from the interpretation of the commentators of revelation is that this concept is considered in terms of meaning as genius that goes beyond ordinary talents and potentially exists in all human beings. According to Söderblom, there is revelation not only in great religions, but also in primitive religions. Hence, the task of the scientific study of religion is to examine this key element, without which a religion cannot be properly understood. On the other hand, Söderblom assumes that the history of religions manifests itself in two levels of consciousness: the level of common people, which is related to religiousness, and the level of ucommon people, which is related to religious genius. The topics discussed in this research are the central core of religion, the origin of revelation, genius, its connection with aesthetics and consecration of life, and prayer and worship.
Keywords: Revelation, Mysticism, Genius, Experience Of The Sacred -
این جستار با هدف پی جویی جلوه های افکار حلاج در کلام عراقی، به روش توصیفی - تحلیلی و استشهادی، بررسی می شود. محور افقی زندگی منصور حلاج، نمایشگر سیر زمان و محور عمودی آن، نمودار حوادث زندگی وی است. اندیشه های حلاج در بسیاری از آثار ازجمله آثار عراقی جلوه گری می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عراقی با انسجام و استواری کلام، ژرفای اندیشه های عرفانی حلاج را با پیوند این دو محور در اشعارش به شکل متقارب و همگرا به تصویر می کشد. نفوذ تعالیم حلاج و صورت معانی و حقایق در کلام عراقی به گونه ای ا ست که دو راس سخن عرفانی یعنی؛ «وحدت وجود» و «سیر نزول و صعود اسرار» با بی باکی و ابراز آن در کسوت عاشق و معشوق نمایان می شود. عراقی جهان را نوعی دایره هستی تلقی می کند و با آمدن و رفتن انسان (قوس نزول و صعود)، مقام فنا (نقطه وحدت) را برای انسان ترسیم می کند؛ اما در این وادی با الگوبرداری از اندیشه حلاج و دیگر عارفان (توجه به عشق عرفانی و گریز از من شخصی) و قالب رمزی و مبتنی بر عرفان عاشقانه، وحدت وجود را به عنوان یکی از آموزه های اصلی عرفان نشان می دهد.کلید واژگان: عرفان, عشق, منصورحلاج, کلام فخرالدین عراقیThe horizontal axis of Mansour Hallaj's life represents the passage of time, while the vertical axis illustrates the key events of his life. Hallaj's ideas are reflected in numerous works, including those of Fakhr al-Din Iraqi. This research demonstrated that Iraqi, through the coherence and strength of his words, captured the depth of Hallaj's mystical thought by intertwining these two axes in a convergent manner within his poetry. The influence of Hallaj's teachings on the Iraqi lexicon was profound, revealing two central themes of mystical discourse: "the unity of existence" and "the descent and ascent of secrets". These themes were expressed boldly and evocatively, embodying the dynamic relationship between the lover and the beloved.Keywords: Mysticism, Unity Of Existence, Arc Of Descent, Ascent, Mansour Hallaj, Fakhr Al-Din Iraqi
-
این مقاله به امکان تعامل میان دو دانش عقلی فلسفه و عرفان می پردازد و به تعاون این دو با یکدیگر می رسد. فلسفه ملاصدرا پیوند و ترکیب این دو دانش را نمایان ساخته است و استدلال را در کنار مشاهده نشانده است. این ترکیب جز به طرد عوامل ناسازگار یا ناسازگارنما ممکن نمی شود. همانطور که طرد جدل از دانش استدلالی کلام، آن را با دانش استدلالی فلسفه همجوار ساخت، سیطره قواعد و پایه های مشترک یا سازگار میان توانایی استدلال و توانایی شهود در نیروی عقل، دو دانش عرفان و فلسفه را به یکدیگر نزدیک ساخت. عقل در مقام استدلال، هرچند به طور تاسیسی نتواند به بخشی از واقع گذر کند، اما عبور شهود به بخش اکتشاف شده را معقول و فهم پذیر می کند و آن را با قیاس برهانی در دسترس همگانی قرار می دهد. بدین ترتیب، علم آلی منطق در خدمت تنظیم یافته های شهود به کار گرفته شد و دو دانش عرفان و فلسفه با دو دسته از مفاهیم و قوانین در ترکیبی کنار یکدیگر قرار گرفتند.کلید واژگان: فلسفه, عرفان, شهود, استدلال, خداشناسیThis paper deals with the possibility of interaction between the two rational knowledges, namely philosophy and mysticism, and reaches the cooperation of the two with each other. Mulla Sadra's philosophy has revealed the joining and combining of these two knowledges and has placed reasoning next to observation. This combination cannot be realized unless inconsistent or seemingly inconsistent factors are rejected. Just as the rejection of polemic method from the argumentative knowledge of theology has placed it beside the argumentative knowledge of philosophy, the predominance of common or consistent rules and foundations between the ability to argue and the ability of intuition in the power of reason has brought the two knowledges, namely, mysticism and philosophy, closer to each other. The reason, in the position of argumentation, although fundamentally unable to pass into a section of reality, it makes the passage of intuition into the revealed part rationable and understandable and places it available to all by demonstrative syllogism. In this way, the knowledge of logic was employed to regulate the finding of intuitions, and the two knowledges of mysticism and philosophy, came together with two sets of concepts and rules in a combined form.Keywords: Philosophy, Mysticism, Intuition, Argumentation, Theology
-
اهمیت دادن به نور و جایگاه آن با حکمت خسروانی و فهلوی ایران باستان و فلسفه یونانی قدیم آغاز شده است که شهاب الدین یحیی سهروردی به عنوان فیلسوف مسلمان ایرانی نظام فلسفی خویش را بر این مبنا یعنی نور و حکمت اشراق بنیان نهاد. نور در فلسفه سهروردی از لحاظ وجودشناختی و معرفت شناختی قابل بررسی است. از نظرگاه وجودشناختی، سهروردی هستی را به نور و ظلمت تقسیم می کند و به رابطه تشکیکی با حقیقت نور قائل است و از لحاظ معرفت شناختی، سهروردی ارتباط نور و معرفت اشراقی را بیان می کند و بر این باور است که معرفت موجودات به انوار بالاتر خود به حالت شهود و معرفت انوار بالاتر به موجودات پایین تر به صورت اشراق است. در این نوشتار بر این بوده ایم تا به صورت توصیفی و تحلیلی، کاربرد واژه نور در آثار سهروردی و اشعار مولانا از دریچه نور- ظلمت و اشراق- شهود، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. بررسی ها حاکی از این است که مولانا در اشعار خویش همچون سهروردی به بحث مراتب تشکیکی نور در مسیر حضور و خودآگاهی می پردازد و تمام جنبه های هستی را چه در بود و چه نمود، به نور نسبت می دهد.
کلید واژگان: نور, حکمت اشراق, سهروردی, شعر مولانا, عرفانThe importance of light and its place in philosophy started with Khosravani and Fahlavi philosophical schools of ancient Iran and ancient Greek philosophy. As an Iranian Muslim philosopher, Shahabuddin Yahya Sohravardi based his philosophical system on the concepts of light and wisdom of illumination. Light in Suhrvardi's philosophy can be analyzed from ontological and epistemological points of view. From an ontological point of view, Suhrawardi divides existence into light and darkness and has a skeptical relationship with the truth of light, and from an epistemological point of view, Suhrawardi expresses the connection between light and luminous knowledge and believes that the knowledge of beings belong to the higher lights, it is the state of intuition and knowledge of the higher lights to the lower beings in the form of illumination. In this article, we have analyzed the use of the word light in Suhrawardi's works and Rumi's poems through the lens of the dichotomies of light-darkness and illumination-intuition and based on a descriptive and analytical method. Studies show that in his poems, like Suhravardi, Rumi has depicted the stages of light's existence in the path of presence and self-awareness, and has attributed all aspects of existence to light, whether in the being or in the material phenomenon.
Keywords: The Light, Illumination Wisdom, Suhravardi, Rumi's Poetry, Mysticism -
«با عین القضات و آیین فرافرقه ای» تازه ترین اثری است که درباره عین القضات همدانی و دیدگاه های او منتشر شده است. نویسنده در قالب سه گفتار، به یکی از اندیشه های بدیع عین القضات درباره مذاهب و فلسفه آنها پرداخته و با بررسی «تمهیدات» و «نامه ها»، نظرات عین القضات را در این باره تبیین کرده است. در این اثر صرفا به بیان اندیشه های قاضی درباره فلسفه مذاهب و منشا آنها بسنده نشده، بلکه در گفتار دوم به همدلان آیین فرافرقه ای و عارفانی که همچون عین القضات، دیدگاه های مشابهی درباره مذهب داشته اند، پرداخته شده است. این کتاب که از معدود آثاری است که به بررسی یکی از اندیشه های بدیع عین القضات پرداخته، در این جستار به اختصار معرفی، نقد و بررسی شده است.
کلید واژگان: عرفان, تصوف, عین القضات همدانی, آیین فرافرقه ای, عین القضات پژوهی -
هدف ادبیات تطبیقی همواره آن بوده است تا با نگاهی فراگیر به آثار هنری فرهنگ های گوناگون، راهی برای درک ژرف تر همگونی های آثار ادبی بیابد. آنچه در این مقاله ارائه می شود، تلاشی در اثبات این باور است که گنجینه ی فرهنگ و ادب شرقی- ایرانی نقش بسزایی در الهام بخشی و آفرینش شاهکارهای متعدد در ادبیات جهان داشته است و گابریل گارسیا مارکز از کسانی است که تحت تاثیر این میراث غنی، به خلق یکی از آثار منحصربه فرد خود دست یافته است. مقاله ی حاضر به شیوه ی توصیفی- تحلیلی پس از ارائه تعاریف و ویژگی هایی از رئالیسم جادوئی، به بررسی رد پای اندیشه های عرفانی مشرق زمین به خصوص عرفان ایرانی- اسلامی در رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز می پردازد و با گزینش لایه های صوفیانه و فرا واقعی این رمان و سنجش آن با موارد مشابه صوفیانه های شرقی - ایرانی، تاثیر پذیری مارکز از مشترکات درون نگری و هستی شناسانه بعضی از آثار عرفانی بزرگان ایرانی- اسلامی را نشان داده و به بیان باورهای درون پژوهانه ی این نویسنده در رمان مذکور می پردازد. دستاورد علمی این پژوهش نشان می دهد که مارکز در رمان صد سال تنهایی، تحت تاثیردرون مایه های عرفان شرقی - ایرانی بوده است. ومهمترین نقطه ی پیوند مشترک رمان مذکور با عرفان شرقی- ایرانی، شکستن مرز میان واقعیت و فرا واقعیت و اتحاد این دو، رفتارهای شگفت و خارق العاده شخصیت های حاضر در داستان و شناخت حقیقت از راه تخیل است.کلید واژگان: مارکز, صد, سال, تنهایی, عرفانThe purpose of comparative literature studies has arguably been to pave the way for a deeper understanding of the homogeneity of all literary works by taking a comprehensive look at artworks in different cultures. What is presented in this article is an attempt to prove that the treasure of Eastern-Iranian culture and literature has played a fundamental role in inspiring and creating many masterpieces in world literature. Gabriel García Márquez is one of those authors who created a unique example of his works under the influence of this rich heritage. The present paper first provides the definitions and features of magic realism. Then following a descriptive analytical method, it investigates the traces of the Eastern-world and in particular Iranian-Islamic mysticism in Gabriel García Márquez’s One Hundred Years of Solitude (1967). Finally, by comparing the Sufi and surreal layers of the novel with their counterparts in Eastern-Iranian Sufi works, this paper reveals how Márquez was influenced by the introspection and ontology of great Iranian-Islamic writers’ mystical works. The scientific result of this research shows that Márquez was influenced by the elements of Eastern-Iranian mysticism in One Hundred Years of Solitude. The most significant and common links between this novel and Eastern-Iranian mysticism are the disappearance of the borderline between reality and surreality and the union of the two, the characters’ wonderful and extraordinary behavior in the story, and the achievement of truth through imagination.Keywords: Marquez, One, Hundred, Years, Of, Solitude
-
ابوسعید ابوالخیر از بزرگ ترین عرفای ایران زمین است. انسان دوستی و عشق به آن ها را می توان از بارزترین ویژگی های شخصیتی دانست که این در پیوند با عشق به همه موجودات و در یک کلام کل کائنات و جهان هستی است. ابوسعید نظام معانی قراردادی و مصطلح را ویران می کند و به معنایی جدید و تعریف تازه ای می رسد که محصول مشرب فکری او و مکتب خراسان است. مکتب خراسان به واسطه لاقیدیشان نسبت به ظواهر شریعت، سکر، شطحیات و ملامت گری بسیار، به نوعی تسامح و تساهل در باب دین و امور دینی مشهور شده اند. ابوسعید به عنوان نماینده تمام عیار مکتب خراسان جایگاه ویژه ای دارد و تاثیر مکتب خراسان در افکار و اندیشه های وی مشهود است. پرسش اصلی تحقیق آن است که نقش تاویلات (اعم از تاویل آیات، اشعار و پدیده های هستی) در ایجاد روحیه تسامح و تساهل در مشرب فکری ابوسعید و مکتب خراسان به چه صورت است و چه ابعادی دارد. در این پژوهش سعی شده است نگرش ابوسعید به انسان، نحوه بیان و برخورد وی با اقشار مختلف جامعه، پیروان آیین ها و فرق مختلف و از سوی دیگر نگرش تاویلی او به جهان مورد بررسی قرار گیرد. نتایج به دست آمده از این بررسی حاکی از آن است که ابوسعید در اسرارالتوحید پدیده های عالم هستی، نصوص دینی و اصطلاحات صوفیانه را مورد تاویل قرار داده است و با توجه به مشرب و مکتب فکری او یعنی عرفان خراسان که بر شادی و شاد کردن دیگران و سکر تاکید دارد، مهرورزی و شفقت نسبت به انسان، موجودات و هستی است.
کلید واژگان: ابوسعید ابوالخیر, اسرارالتوحید, عرفان, مکتب خراسان, تساهل و تسامحAbuSaeed AbulKhair is the greatest mystics of Iran. Philanthropy and love for them can be considered as one of the most obvious personality traits,which is connected with love for all beings and in a word, the whole universe.AbuSaid destroys the system of conventional and idiomatic meanings and reaches a new meaning and a new definition, which is the product of his intellectual influence and the Khorasan school.The school of Khorasan has become famous for a kind of tolerance regarding religion and religious matters due to their lack of respect for the appearances of Sharia,Sekar,Shathiyat and blaming.AbuSaid has a special place as a full-fledged representative of the Khorasan school and the influence of the Khorasan school is evident in his thoughts. The main question of the research is what is the role of interpretations in creating the spirit of tolerance in the intellectual school of AbuSa'id and the school of Khorasan and what are its dimensions. In this research, AbuSaeed's attitude towards man,his way of expressing and dealing with different sections of society, followers of different religions and differences, and on the other hand, his interpretive attitude towards the world, have been investigated. The results obtained from this study indicate that Abu Saeed has interpreted the phenomena of the universe, religious texts and Sufi terms in Asrar al-Tawheed, and according to Mashrab and his school of thought, Khorasan mysticism, which focuses on making others happy and drunkenness. It is emphasized that it is kindness and compassion towards humans, creatures and existence.
Keywords: Abu Saeed Abul Khair, Asrar Al-Tawheed, Mysticism, Khorasan School, Tolerance -
پژوهشنامه متین، پیاپی 104 (پاییز 1403)، صص 59 -79غالب شاعران عارف، نظیر عطار و جامی در آثار خود از تمثیل برای بیان و تاثیرگذاری بیشتر مفاهیم پیچیده عرفانی بهره می بردند، این مفاهیم عرفانی در آثار شاعران اعصار بعد، آشکارا و بدون نیاز به زبان تمثیل بیان شد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مضمون «وحدت» در اشعار جامی و عطار را با دو مکتب عرفانی متفاوت مورد بررسی قرار داده و سپس به مضمون «وحدت» در اشعار و اندیشه های عرفانی امام خمینی پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داد که هر دو شاعر، ضمن وحدت رویه، برای ارائه مفاهیم عرفانی و دستیابی به مضمون «وحدت» نوعی وحدت را تبیین می کنند که در نتیجه رسیدن به غایت سیره عرفانی، یعنی «فناء فی الله» حاصل می شود و مرحله رسیدن به آن، «فناء بالله» است. همین نوع نگاه در خصوص «وحدت وجود» در آثار و اندیشه های امام خمینی بازتاب آشکاری یافته است و ایشان نظریه وحدت وجود را در مرکز عرفان نظری و نظریه وحدت شهود را در قلب عرفان عملی قرار داده اند.کلید واژگان: امام خمینی, جامی, سیمرغ, عرفان, عطار, ماهیان, وحدتMatin, Volume:26 Issue: 104, 2024, PP 59 -79The majority of mystical poets like Attar and Jami have employed allegory to better influence and express complicated mystical themes in their works. These mystical themes were reflected in the works of later poets clearly without any use of allegory. This article, developed based on a descriptive and analytical method as well as review of library sources, studies the theme of “unity” in Jami and Attar’s poetry with two distinctive schools of mysticism, followed by an analysis of “unity” in Imam Khomeini’s mystical poems and thoughts. The findings indicate that both poets, while maintaining uniform practice, in their attempts for arguing mystical themes and clarification of the theme of “unity,” introduce a form of unity that is attained after gaining the ultimate goal of mystical journey, i.e. fana fi Allah or “complete and absolute surrender of self to the Divine will” as well as the stages to reach fana fi Allah. Such an approach is found in Imam Khomeini’s works and thoughts where he argues “unity of being” as the core theme of theoretical mysticism and places the theory of unity of intuition at the heart of practical mysticism.Keywords: Imam Khomeini, Mysticism, Unity, Jami, Attar, Mahian, Simorgh
-
عرفا برای بیان مباحث عرفانی ، اموزش به مخاطبین و بیان اوصاف و احوالات خود نوعی از زبان را به کار میگیرند که اصطلاحا زبان عرفانی خوانده شده است و به طبع فهم مفاهیم عرفانی و مباحث مرتبط با ان نیازمند شناخت ابعاد مختلف بیان عرفانی است . بین این سبک بیان عارفانه که در مرصاد العباد نجم الدین رازی به شکلی گسترده مورد استفاده قرار گرفته است و انچه که اشتراوس تحت عنوان هنر نگارش در کتاب تعقیب و ازار و هنر نگارش اورده است مشابهت های جالب توجهی به چشم میخورد به گونه ای که میتوان از بیان و هنر نگارش در میان عرفا انگونه که اشتراوس در باره فلاسفه سخن گفته است نیز صحبت به میان اورد . در پژوهش حاضر با استفاده از شیوه ی تطبیقی ، هنر نگارش مورد اشاره اشتراوس پیرامون فلاسفه و هنر نگارش و بیان مورد استفاده نجم الدین رازی در مرصاد العباد سعی در نشان دادن کاربرد هنر نگارش و بیان برای مصون ماندن از تعقیب و ازار در میان عرفا شده است و اورده های این پژوهش برای الگوی پیشرفت ایرانی و اسلامی تحت عنوان گذار از پارادایم سیاست سکولار به سیاست متعالیه مورد بحث قرار گرفته است .
کلید واژگان: لویی اشتراوس, نجم الدین رازی, پنهان نگاری و عرفان نگاری, عرفان, سیاستJournal of the Socio - Political Thought of Islam, Volume:4 Issue: 1, Summer and Autumn 2023, PP 47 -62Mystics employ a specific type of language, commonly referred to as mystical language, to express mystical discussions, educate their audience, and describe their own states and experiences. Consequently, understanding mystical concepts and related discussions requires familiarity with the various dimensions of mystical expression. There are remarkable similarities between this style of mystical expression, extensively used by Najm al-Din Razi in Mirsad al-Ibad, and what Strauss refers to as the art of writing in his book Persecution and the Art of Writing. These similarities are so significant that one could speak of the expression and art of writing among mystics in a manner akin to Strauss's discourse on philosophers. In this study, using a comparative method, Strauss's referenced art of writing regarding philosophers and the art of writing and expression employed by Najm al-Din Razi in Mirsad al-Ibad are examined to demonstrate the use of the art of writing and expression to safeguard against persecution among mystics.
Keywords: Leo Strauss, Najm Al-Din Razi, Cryptography, Mystical Writing, Mysticism, Politics -
از جمله مبانی ملاصدرا حرکت جوهری است. به اعتقاد وی آدمی در پرتو حرکت جوهری یک سیر تکاملی پیش رو دارد و تمام مراتب لازم را طی می کند تا به حقیقت نهایی دست یابد. از نگاه صدرا هر کس که قادر باشد قوه نظری و عملی خود را به کمال نهایی برساند، همچون نبی غرق در شهود جمال حق شده است؛ به طوری که هیچ چیزی او را از اشتغال به نور الهی باز نمی دارد. صدرا شهود را به اقسامی تقسیم می کند و آخرین آن را به شهود روحی اختصاص داده است که شخص در این مرحله، روح حقایق را به حسب استعداد روحی و بدون واسطه دریافت می کند. بحث وحی در فلسفه ملاصدرا با رویکرد متفاوت فلسفی، کلامی و عرفانی مطرح است. در رویکرد عرفانی کشف و شهود را به میان آورده است و آن را به حقیقت محمدیه مرتبط می کند؛ ازاین رو نسبت وحی رسالی و شهود عرفانی در نظر ملاصدرا ابتدائا مبتنی بر منشاء آن است؛ زیرا وحی رسالی در همه مراتب از بالا به پایین رخ می دهد و شهود عرفانی از پایین به بالا پدید می آید.
کلید واژگان: حقیقت, وحی, شهود, عرفانThe Nature of Apostolic Revelation and Its Relation with Mystical Intuition According to Mullā ṢadrāA key principle in Mullā Ṣadrā's philosophy is substantial motion (al-ḥarakat al-jawhariyya). He argues that through this motion, humans evolve and progress through necessary stages to reach the ultimate truth. For Ṣadrā, those who perfect their theoretical and practical faculties can experience the intuition of God’s beauty, akin to the Prophet, and thus engage directly with divine light. Ṣadrā categorizes intuition into various types, with the highest being spiritual intuition, where an individual receives the essence of truths in accordance with their spiritual disposition. In Ṣadrā’s framework, revelation is examined through philosophical, theological, and mystical lenses. Mystically, he connects intuitions to the Muhammadan truth. Consequently, for Mullā Ṣadrā, the relationship between apostolic revelation and mystical intuition is primarily defined by their origins: apostolic revelation is received top-down, while mystical intuition arises bottom-up.
Keywords: Truth, Revelation, Intuition, Mysticism -
تجرید به معنای ترک کلیه تعلقات مادی و معنوی برای رسیدن به حق و حقیقت، به عنوان یکی از مهمترین عوامل تشکیل دهنده تصوف، از مباحث اصلی و مورد توجه عرفاست که در متون عرفانی از آن سخن به میان آمده است. این جستار به روش توصیفی تحلیلی به مقایسه دیدگاه های مولانا جلال الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی در خصوص تجرید پرداخته است. هدف پژوهش، یافتن همسانی ها وناهمسانی ها در نظام فکری و اندیشگانی این دو عارف بزرگ مشرق زمین است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که این دو عارف در مسائل بسیاری همچون: اعتقاد همزمان به تجرید مادی و معنوی، تجرید از کشور یا سرزمین، تجرید از عقل، دانش و دانستگی، تجرید از خود یا نفس، تجرید و عشق، تجرید و خودشناسی و... با هم اشتراک اندیشگانی و در مسائلی همچون: تجرید از مرشد و معلم و تجرید از دین و ایدئولوژی با یکدیگر اختلاف و ناهمسانی دارند، اما به طور کلی نقاط اشتراک این دو بیش از نقاط افتراق است و این امر یکسان بودن آبشخور معرفتی و مشارب تجربی این دو عارف که همان عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان است را نشان می دهد.
کلید واژگان: مولانا, مثنوی, جیدو کریشنامورتی, تجرید, عرفانtion involves relinquishing all material and spiritual attachments to uncover the ultimate truth. It is a fundamental aspect of Sufism and a central theme in mysticism, as highlighted in various mystical texts. This essay undertakes a descriptive and analytical comparison of the perspectives on abstraction by Jalāl-al Din Rumi and Jiddu Krishnamurti. The research aims to identify similarities and differences in the intellectual frameworks of these two prominent Eastern mystics. The findings reveal that Rumi and Krishnamurti share commonalities in various aspects such as simultaneous recognition of material and spiritual abstraction, disassociation from nationality or territorial constraints, transcendence beyond reason and knowledge, self-negation, abstraction intertwined with love, and abstraction leading to self-discovery. However, distinctions emerge in their approaches towards reliance on mentors and teachers, as well as their relationship with established religions and ideologies. Overall, the shared beliefs between these two mystics outweigh their points of divergence, underscoring the similarity in their epistemological and experiential foundations. This mutual ground reflects the essence of true mysticism.
Keywords: Rumi, Masnavi, Jiddu Krishnamurti, Abstraction, Mysticism -
در بررسی عرفان های نوظهور و اندیشه های مطرح آنها در دنیای اسلام، رابطه سلبی میان عرفان و سیاست همواره یکی از مباحث چالش برانگیز به شمار می آید؛ درحالی که برخی از دولت ها و جنبش ها در تاریخ اسلام، ساختار و ماهیتی عرفانی دارند و برخی دیگر نیز نظری متفاوت همانند جواد طباطبایی و عبدالکریم سروش را ارائه می کنند. از جمله این ارتباط ایجابی می توان به اسلام ترکیه (اسلام اجتماعی) اشاره کرد که امروزه نیز این نظریه در قالب دولت در ترکیه حکم فرمایی می کند. این جنبش به شدت تحت تاثیر عرفان نقشبندیه و نورسیه است. این جریان سیاسی - اجتماعی با تاکید بر مولفه هایی همچون توجه بر اتحاد جهان اسلام و الگوی تمدنی اسلام، رویکرد مثبت به دستاوردهای تمدن غرب، نقش پررنگ ابعاد اجتماعی اسلام، توجه به خدمت و رساندن منفعت به مردم، قرائت میانه روانه و متساهلانه از اسلام، تاکید بر اسلام فرهنگی، مبارزه با جهل و تفرقه با تاکید بر آموزش و تساهل به اقلیت های مذهبی، به شدت متاثر از دیدگاه های عرفانی است. نقطه اتصال دیدگاه عرفانی با دیدگاه اسلامی، اندیشه های آقای گولن است؛ ایشان با رویکردی عمل گرایانه می کوشد با استفاده از ابزارهای قدرت (سخت افزار و نرم افزار)، برداشتی ملایم از آموزه های اسلام به دست دهد. در این پژوهش کوشیده شده است با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی، تاثیر عرفان نورسی بر اسلام گرایی ترکیه در قالب فرقه گرایی جدید معنوی بررسی و تحلیل شود.
کلید واژگان: عرفان, نقشبندیه, طریقت نورسیه, اسلام اجتماعی, فتح الله گولن, اسلام گراییIn examining newly emerged mysticisms and mystical thoughts in the Islamic world, a challenging issue is the negative relationship often perceived between mysticism and politics. However, some states and movements throughout Islamic history have had a mystical structure and nature. Scholars like Javad Tabatabai and Abdolkarim Soroush offer differing theories on this relationship. An example of a positive relationship between mysticism and politics is found in the social Islam of Turkey, where this theory influences the Turkish government. This movement is significantly impacted by Naqshbandi and Nursi mysticism. This political-social movement, influenced by mystical perspectives, emphasizes elements such as the unity of the Islamic world, the civilizational model of Islam, a positive approach to the achievements of Western civilization, the prominent role of the social aspects of Islam, the provision of services and utilities to people, a moderate interpretation of Islam, cultural Islam, fighting ignorance and division through education, and tolerance towards religious minorities. The connecting point between the mystical view and the Islamic perspective is the ideas of Fethullah Gülen. By adopting a pragmatic approach, Gülen endeavors to utilize both hard and soft power tools to offer a moderate interpretation of Islam. This research employs an analytic-descriptive method to examine and analyze the influence of Nursi mysticism on Islam in Turkey in terms of modern spiritual sectarianism.
Keywords: Mysticism, Naqshbandi, Nursi Order, Social Islam, Fethullah Gülen, Islamism -
ایران دارای پیشینه ای پر بار از لحاظ فرهنگی و تاریخی است و بسیاری از خلق و خوی های فرهنگی و نوع رفتار انسان امروزی از گذشته های دور به جا مانده است. «مرگ» به عنوان موضوعی مهم در تمامی ادوار ذهن و افکار انسان را به خود مشغول کرده است. در آثار به جا مانده اساطیری و فرهنگ کهن ایرانی بسیار به مرگ توجه شده است. از آنجایی که فرهنگ و افکار یک ملت به آسانی فراموش نمی شود و پایدار می ماند، پس باید شباهت هایی نیز بین این دو بخش از آثار ایرانی، یعنی اساطیری و عرفانی وجود داشته باشد و اساطیر و ادیان اساطیری به شعر و عرفان عمق بیشتری داده و به غنای آن کمک کرده است. در این مقاله به چگونگی و انواع مرگ یعنی: مرگ اضطراری و مرگ اختیاری در بخش اساطیری و باستانی و هم چنین عرفانی پرداخته شده است. با توجه به این که قرآن و احادیث از عرفان جدا نبوده است، نگاهی اجمالی نیز به آن منابع شده است.
کلید واژگان: مرگ, اضطراری, اختیاری, اساطیر, عرفانIran has a rich cultural and historical background, and many of today's cultural moods and human behavior are from the distant past. "Death" as an important subject has occupied the human mind and thoughts in all eras. Death has received a lot of attention in the remnants of ancient Iranian myths and culture. Since the culture and believes of a nation could not be easily forgotten and remained permanent, so there should be similarities between these two parts of Iranian literary works, mythology and mysticism. My thology and religious myths have given mystical poetry more depth and has contributed to its richness. This article deals with the types and types of death, namely: emergency death and optional death in the myths and ancient section, as well as mysticism. Given that the Qur'an and hadiths have not been separated from mysticism, a brief look is taken at it.
Keywords: Death, Emergency, Voluntary, Myths, Mysticism -
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 80 (تابستان 1403)، صص 297 -314
این مقاله به بررسی مقامات عرفانی (زهد، ذکر، شکر، خوف و رجا) از منظر فیض کاشانی و امام خمینی می پردازد. پژوهش حاضر با رویکرد مقایسه ای به مقامات عرفانی این دو عارف برجسته پرداخته است که می شود با تبیین آن ها در جامعه شیوه جدیدی از معنویت را در زندگی طبیعی مردم جایگزین کرد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، کتابخانه ای و روش پردازش آن توصیفی تحلیلی بوده است. یافته های پژوهش حاضر مبین آن است که با توجه به این مهم که ملامحسن فیض کاشانی از شاگردان برجسته ملاصدرا و امام خمینی (ص) از مدرسان مکتب صدرا بودند، این دو عالم بزرگ هردو به تبیین مقامات عرفانی مذکور پرداخته اند هرچند که در برخی موارد و در جزئیات با تفاوت های همراه است. بعد از بررسی آرا و دیدگاه های عرفانی فیض کاشانی و امام خمینی روشن می شود که آرای این دو عالم درخصوص مقامات عرفانی مورد مقایسه به هم نزدیک بوده و امام از آثار فیض تاثیر پذیرفته است؛ هرچند که به علت دوره زمانی حیات حضرت امام خمینی و به دلیل استمرار و توسعه رویکردهای عرفانی توسط عرفای دیگر و بهره مندی امام خمینی از آنان، توانسته است دیدگاه های جامع تری را نسبت به عرفای قبل از خود نسبت به این مقامات عرفانی ارائه دهد.
کلید واژگان: امام خمینی, فیض کاشانی, عرفان, مقامات عرفانی, مراتب نفسMystical stages have been one of the most important movements of human perfection towards the essence of creation and the theology of the followers of this path. One of the most important issues in this study is the study of the mystical approach of Fayz Kashani and Imam Khomeini in relation to mystical stages, especially asceticism, remembrance, thanksgiving, fear and hope. The findings of the present study indicate that due to the fact that Mullah Mohsen Fayz Kashani was one of the prominent students of Mulla Sadrā. Kashani and Imam Khomeini (PBUH) both were teachers of Sadrā’s School. These two great theologist, with a philosophical, moral and mystical nature and also a Quranic approach and narration have explained the mystical stages, although in some cases and in detail with differences. The method of collecting information in this study is descriptive analysisl. The mysticism of Fayz Kashani and Imam Khomeini clearly shows that the views of them on the mystical stages are very close together. The development of mystical approaches by other mystics and the benefit of Imam Khomeini from them has been able to provide more comprehensive views of mystics about these mystical stages.
Keywords: Mysticism, Fayz Kashani, Imam Khomeini, Mystical Stages, Levels Of The Soul -
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 80 (تابستان 1403)، صص 281 -295
استفاده از نقش مثبت و منفی شخصیت زن در ادبیات و آثار زبان فارسی همواره مورد توجه اهل ادب بوده است. زن در آثار نظم، گاه با چهره رمزآلود و عرفانی به تصویر کشیده شده است و گاه تنها خصلت های زمینی را آشکارمی کند. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی جلوه های ادبیات عرفانی در آثار جامی با تکیه بر نقش زن در سه مثنوی «لیلی و مجنون، سلامان و ابسال و یوسف و زلیخا» بپردازد. تحقیق پیرامون سیمای زن در این مثنوی ها بیانگر آن است که جامی با ارائه تصاویر زن ستیزانه و زن ستایانه در هر سه داستان، از شخصیت زن برای تبیین مضامین عرفانی بهره برده است و زنان در این مثنوی ها رمز و نمادی عرفانی محسوب می شوند؛ چنانچه زلیخا، نماد و رمز سالکی است که از پل عشق مجازی به عشق حقیقی می رسد؛ لیلی، سمبل عشق الهی، و ابسال، مظهر تن شهوت پرستی است که میل به تعالی از راه کمالات عقلی را دارد.
کلید واژگان: زن, جامی, لیلی و مجنون, سلامان و ابسال, یوسف و زلیخا, عرفانThe use of the positive and negative roles of female characters in the Persian literature and works has always been at the center of attention of literary scholars. In poetry, a women is sometimes portrayed by her mysterious and mystical face, and at times she only reveals earthly traits. This research aims to explore the manifestations of mystical literature in Jami's works by a descriptive-analytical method, relying on the role of women in “Leyli &Majnun”, “Salāmān & Absāl”, “Yusuf & Zulaikha”. Research on the image of women in the above masnavis shows that Jami has taken advantage of female characters to account mystical themes by presenting anti-feminist and pro-feminist images in all three stories, and woman in these masnavis is considered a mystical code and symbol; the same as Zulaikha is the symbol and code of a disciple who crosses the bridge of virtual love to true love; Leyli is the symbol of divine love, and Absāl is the embodiment of sensuality, whose desire for excellence is met through intellectual perfection.
Keywords: Woman, Jami, “Leyli &Majnun”, “Salāmān & Absāl”, “Yusuf & Zulaikha”, Mysticism -
نشریه عرفان اسلامی، پیاپی 80 (تابستان 1403)، صص 229 -241
عرفا چنین اراده می کنند که برای شناخت معبود خویش در نتیجه سیر و سلوک و طی طریق و نه از راه استدلال و برهان بلکه از طریق مکاشفه و اشراق به ژرف ترین مراتب روحانی دست یابند. لذا عارفان عالم و بزرگان طریق، سعی دارند سیر و سلوک را برای سایرین نیز در حد معرفت خود آنان بنمایانند تا به فلاح و رستگاری دست یابند. چنان که خواجه نصیرالدین طوسی از علما و حکما و عرفای قرن هفتم درکتاب عرفانی خود، اوصاف الاشراف، موجز، گویا، با انشایی بلیغ و شیوا و درعین حال پرمغز و پرمعنی در شش باب و هر باب (به استثنای باب ششم) در شش فصل، مراتب سیر و سلوک را تبیین می کند. وی باب اول را با ایمان آغاز و در باب ششم با فنا به پایان می برد. در مورد کتاب اوصاف الاشراف می توان گفت این اثر مهم عرفانی نه تنها از نظر شناخت و تاویلات مصطلحات سیر و سلوک عرفا وصوفیه معتبر است، بلکه برای شناخت خواجه نیز ارزشمند است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای تدوین شده است.
کلید واژگان: عرفان, خواجه نصیرالدین طوسی, سیر و سلوک سالک, مکاشفه, معرفت, سبکThe mystics want to know their god as a result of their behavior and not through arguments and arguments, but through revelation and en-lightenment to the deepest spiritual levels. Therefore, the sages of the world and the elders of the way are trying to show the way for others to the extent of their own knowledge in order to achieve prosperity and salvation. As Khajeh Nasir al-Din Tusi, one of the scholars, sages and mystics of the 7th century, in his mystical book, Osāf al-Ashrāf, in a concise and expressive manner and with an eloquent and eloquent composition, at the same time full of brains and full of meaning in six chapters and in each chapter (to except for the sixth chapter) in six chapters, it explains the stages of conduct. He begins the first chapter with faith and ends with faith in the sixth chapter. Regarding the book Osāf al-Ashrāf, it can be said that this important mystical work is not only valid in terms of the knowledge and interpretations of the terms of mystics and Sufis, but also valuable for the knowledge of Khajeh nasir. This article is compiled in a descriptive, analytical and library method
Keywords: Mysticism, Khajeh Nasir Al-Din Tusi, Seeker, Journey, Revelation, Knowledge, Style -
وجد از جمله واردات غیبی است که با احداث صفاتی چون سرور، حزن، فرح و ترح موجب انقطاع سالک از استشعار به خود می شود. وجد در متون عرفانی با تعاریف متعددی نظیر غلبه حال، اصابت الم، آتشی افروخته و مانند این ها به کار رفته است. نظر به گستردگی تعاریف و مفاهیم وجد، در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و نیز اسناد کتابخانه ای به بررسی و طبقه بندی آن در امهات متون منثور عرفانی قرون (4-6) هجری قمری پرداخته شده است. نتایج بررسی نشان می دهد: وجد موهبتی الهی است که بی تکلف به دل آید و اکتسابی نیست. سیر بررسی مفهوم وجد بیانگر آن است که اسبابی زمینه دریافت این وارد غیبی را فراهم می کند و نیز شامل اقسام و مراتبی است که تعیین کننده درجه وجد واجدان و تقسیم آنان به مبتدی، متوسط و منتهی است. نمود و آثار وجد با توجه به قوت و ظرفیت واجدان متفاوت بوده با خود پیامدهای معرفتی به همراه دارد.
کلید واژگان: عرفان, وجد, مبتدی, متوسط, منتهیMystic terminology of "Ecstasy" is among spiritual states and intimations from the Unseen World which leads to the wayfarer's detachment from his self- consciousness by creating attributes such as happiness,sadness, delight, and grief. Ecstasy in the Mystic texts has been used in different definitions, including fit of ecstasy, hit of pain, illuminated fire, and so on (Esābatalam). Regarding the extensiveness of the definitions and concepts of ecstasy, in the present research, we have tried to study, analyze, and classify it in the Mystic prose texts dated back to 4-6 (A.H.), using the descriptive analytical method, and library documents. The results of the study shows that ecstasy is a Divine gift coming simply to the heart, and it is not acquisitive. The process of studying the concept of ecstasy shows that secondary causes provide the background of acceptance of this intimation from the Unseen World, and that it includes types and hierarchy that determine the degrees of ecstasy of the men of ecstasy and devide them into Beginners, The Mediocre, and The Transcendent (montahā). Appearance and influences of ecstasy differ concerning the strength and containership of the men of ecstasy and have got Mystic consequences.
Keywords: Mysticism, Ecstasy, Beginners, The Mediocre, The Transcendent -
مراحل هفتگانه عرفانی یکی از موضوعات مهم و قابل تامل در سیروسلوک عرفانی به حساب می آیند. بررسی و فهمیدن معنی و مفهوم آن ها، سالک و رهرو راه حق را کمک می کند تا که این راه را با آگاهی بیشتری طی نماید. در این پژوهش سعی شده است با بررسی هفت مرحله عرفانی در آثارعطار و مولوی آشنایی مخاطبان را با مقامات عرفانی و طرز تلقی عرفا و صوفیان فراهم آورد. همچنین روشن کردن مفاهیم هر یک از این مقامات با توجه به نظر عطار و مولوی و بیان چگونگی کاربرد این مفاهیم در داستان های عرفانی و اخلاقی آن دو از دیگر اهداف این پژوهش است. نشان داد که در برخی موارد آراء عطار و مولوی متفاوت است . همچنین صوفیه و عرفا هر کدام نظرات مخالفی در خصوص سیر الی الله و لقاء الله دارند. آنچه در ابتدای پیدایش رسمی تصوف متاثر از غرب در ایران و حوزه تاثیر آیینی و زبانی آن به وجود آمد تا به مولوی و عطار رسید هرچند ظاهری زیبا و دگرگون بود و دائم با شریعت مداران در تضاد بود و ملغمه ای از انواع تفکرات از نوع نگرش فلاسفه یونانی و التقاطی از سایر افکار بود، جریان هایی به موازات هم و گاهی در تباین باهم را شکل داد.که در ادامه مسیر تصوف نقش بسزایی را ایفا نمود.
کلید واژگان: تحلیل تطبیقی, هفت مرحله, عرفان, عطار نیشابوری, مولویEthical Research, Volume:15 Issue: 1, 2024, PP 125 -144The seven stages of mysticism are among the most important and thought-provoking topics in mystical cirrhosis. Examining and understanding their meaning and concept, the seeker and the path of the truth helps to follow this path with more awareness. Provide mystics and Sufis. Also, clarifying the concepts of each of these officials according to the views of Attar and Rumi and expressing how these concepts are used in mystical and moral stories are two other goals of this research. Showed that in some cases the views of Attar and Rumi are different. Sufis and mystics each have opposing views on the journey to God and meeting God. What arose at the beginning of the official emergence of Western-influenced Sufism in Iran and its sphere of ritual and linguistic influence until it reached Rumi and Attar, although beautiful in appearance and constantly in conflict with the Shari'a, is an amalgam of philosophical views. Greek and eclectic were other ideas, forming parallel and sometimes contradictory currents, which played a significant role in the continuation of Sufism..
Keywords: Comparative Analysis, Seven Stages, Mysticism, Attar, Rumi -
انسان به واسطه خصلت حقیقت خواهی اش و برای اقناع معرفتی خود تلاش عظیمی انجام داده که ماحصل این چهار معرفت علم، هنر، فلسفه و عرفان می باشد. در بین این معارف، عرفان یکی از رهاوردهای پرطرفدار بشمار می رود. دستاوردی که عده ای آن را راهی برای نیل به حقیقت وعده ای دیگر دستاویزی برای رسیدن به مطامع خود قرار داده اند. هدف در این نوشتار بررسی نقش معارف بشری با عنوان معنویت های نوپدید در ایجاد چالش های موقتی و معنوی در جامعه است. این تحقیق که به روش تحلیلی توصیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده به دنبال معرفی اجمالی، بیان اهداف و مقاصد معنویت های نوپدید و تبیین خطر این گونه شبه عرفان ها برای طالبان عرفان حقیقی می باشد. عرفان هایی که مولفه های قدرت حقیقی جامعه را هدف قرار داده اند. همچنین این مقاله در حد وسع به معرفی عرفان حقیقی و جایگاه انسان توجه نموده است. باید گفت ارائه فهم صحیح از معرفت حقیقی مانع از آن می شود که عرفان واره ها و عارف نمایان نتوانند با پرچم سفید خدعه عرفانی به خیمه معرفت الهی و طالبان آن یورش برده و ناعرفان خود را به جای عرفان در دل وجان طالبان ناآشنا قرار دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد در پشت پرده جنبش های نوپدید دینی در جامعه ایران مقاصد نامبارکی نهفته است، مروجان این معنویت ها انسان های ناموجه و شیادی هستند، تخریب اعتقادات، ترویج مفاسد به جای عرفان، روا انگاری فساد و بی بندوباری به جای معنویت ازجمله اعمالی است که حامیان این نحله ها در بین مریدان و جامعه دنبال می کنند.
کلید واژگان: فرقه, عرفان, مولفه های قدرت, هویت ملی و مذهبی.Due to his truth-seeking nature, man has made a huge effort to convince himself of knowledge, which is the result of these four knowledges: science, art, philosophy and mysticism. Among these teachings, mysticism is considered one of the most popular teachings. An achievement that some people have considered as a way to achieve the truth of a promise, another as an excuse to achieve their goals. The purpose of this article is to examine the role of human knowledge under the title of emerging spiritualities in creating temporary and spiritual challenges in society. This research, which was carried out by descriptive analytical method and using library resources, seeks to briefly introduce, express the goals and objectives of emerging spiritualities and explain the danger of such pseudo-mystics for the Taliban of true mysticism. mysticisms that have targeted the real power components of society. Also, this article has paid attention to the introduction of true mysticism and the place of man. It must be said that presenting the correct understanding of true knowledge prevents the mystics and apparent mystics from being able to attack the tent of divine knowledge and its Taliban with the white flag of mystical deception, and place their non-mystics instead of mystics in the hearts and minds of the unacquainted Taliban. The results of the research show that behind the curtain of newly emerging religious movements in Iranian society, there are unlucky intentions, the promoters of these spiritualities are unwarranted and deceitful people, destroying beliefs, promoting corruption instead of mysticism, legitimizing corruption and disobedience instead of spirituality are among the actions that the supporters of these movements in They follow between disciples and society.
Keywords: Sect, Mysticism, Components Of Power, National, Religious Identity
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.