جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "محدودیت ها" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
برخلاف پیش بینی فرضیه درآمد دائمی، مطالعات تجربی نشان می دهند تغییرات درآمد می توانند تغییرات مصرف را پیش بینی کنند. این پدیده را حساسیت اضافی مصرف می نامند. یکی از دلایل بروز این پدیده وجود محدودیت نقدینگی برای برخی از خانوارها است. با استفاده از داده خرد خانوارهای ایرانی این موضوع را بررسی کردیم و نشان دادیم که مصرف خانوارهای ایرانی نسبت به تغییرات درآمد حساس بوده (حساسیت اضافی مصرف) به طوری که تغییر 10 درصدی در درآمد انتظاری خانوار، موجب تغییر 2.66 درصدی مصرف بی دوام می شود. همچنین مشاهده می شود که بهبود دسترسی خانوارها به اعتبار، باعث بهبود توانایی هموارسازی مصرف می شود. با تعریف شاخص های توسعه مالی نشان دادیم که بهبود 10 درصدی در میانگین وزنی مبلغ وام دریافتی و نسبت وام به درآمد به ترتیب باعث کاهش 12.5 درصدی و 13 درصدی ضریب حساسیت اضافی مصرف می شود، همچنین بهبود 10 درصدی در میانگین تعداد وام های دریافتی خانوارها باعث کاهش 20.5 درصدی در ضریب حساسیت اضافی مصرف می شود
کلید واژگان: حساسیت اضافی مصرف, شمول مالی, محدودیت نقدینگی, هموارسازی مصرفThe Economic Reseach, Volume:24 Issue: 4, 2024, PP 105 -130Aim and introductionThe conventional notion of the permanent income hypothesis is that individuals aim to smooth their consumption over time, demonstrating resistance to fluctuations in income. This foundational concept assumes that individuals utilize savings or credit when faced with expected income changes or temporary income shocks, preserving their ultimate well-being. However, empirical evidence challenges this hypothesis, revealing that consumers often exhibit responsiveness to income changes, both expected and temporary. This phenomenon is called "excess sensitivity of consumption". Various factors underpin this apparent excess sensitivity of consumption, encompassing demographic dynamics, labor market decisions, reliance on aggregated data, superior information within households, income measurement inaccuracies, and liquidity constraints.
MethodologyThis study employs the Panel-IV method to estimate the coefficient of excess sensitivity of consumption. It utilizes two financial development indicators, namely access to financial services and financial depth, to evaluate their impact on this coefficient. The significance of this investigation lies in the Iranian economic history, which witnessed financial development in the late 1990s, followed by a financial downturn. The data are derived from household income and expenditure surveys conducted by the Iranian Statistical Center. The analysis encompasses the years 2004 to 2020. These surveys incorporate data on various aspects of household’s financial information, including the amount and number of loans received and essential details about their employment status.
Due to the cross-sectional nature of the data, it is imperative to use a pseudo-panel approach, providing several advantages. First, it eliminates the individual-specific measurement errors. Second, it mitigates the issues arising from the short time series data, which can lead to estimation errors. Previous research has estimated the coefficient of excess sensitivity of consumption. However, this study contributes by examining the effects of financial development on consumption smoothing in the Iranian economy. Notably, previous research in Iran focused solely on estimating the coefficient of excess sensitivity of consumption without investigating the influence of financial development.FindingsThe findings indicate the excess sensitivity of consumption coefficient is 0.266 for the Iranian households. In practical terms, a 10% expected increase in income results in a 2.66% increase in consumption. This finding indicates liquidity constraints faced by the Iranian households. Such constraints may manifest as limitations on borrowing amounts or high interest rates, leading individuals to opt for non-borrowing. The examination of financial development reveals a negative and significant relationship between improved financial access and depth and the coefficient of excess sensitivity of consumption. Specifically, a 10% improvement in the average loan amount and loan-to-income ratio (financial depth indicators) results in 12.5% and 13% reductions, respectively, in the coefficient of excess sensitivity of consumption. Additionally, a 10% enhancement in the average number of loans received by households (financial access indicator) leads to an impressive 20.5% reduction in the coefficient of excess sensitivity of consumption.
Discussion and ConclusionThis study challenges the traditional concept of permanent income hypothesis while emphasizing the importance of understanding excess sensitivity of consumption in economic research. Furthermore, it underscores the role of financial development, characterized by improved access to credit and financial services, in diminishing households' vulnerability to income fluctuations. These results hold substantial implications for policymakers and researchers alike, offering insights into addressing income volatility and its effects on household consumption in Iran and similar economies
Keywords: Excess Sensitivity Of Consumption, Financial Inclusion, Liquidity Constraints, Consumption Smoothing -
عنصر موثر بر تصمیمات سرمایه گذاران، فرصت های رشد شرکت است که عواملی مانند عملکرد پایداری زیست محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) با ایجاد اعتماد سهامداران فعلی و آتی، بر بهبود آن موثر هستند؛ اما با افزایش میزان عملکرد ESG میزان ریسک سهامداران کمتر شده و تاثیر معکوسی بر فرصت رشد خواهد داشت. همچنین، در شرایط مالی متفاوت، تصمیمات مدیران برای انجام عملکرد ESG متفاوت است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثرات غیرخطی عملکرد پایداری ESG بر فرصت های رشد با در نظر گرفتن محدودیت مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه ای آماری شامل 130 شرکت طی بازه زمانی 1393 - 1400 است. به منظور آزمون فرضیه ها از الگوی رگرسیون چند متغیره و نرم افزار ایویوز نسخه 14 استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد عملکرد پایداری یک رابطه یو شکل معکوس با فرصت های رشد شرکت دارد و بعد زیست محیطی و حاکمیت شرکتی تاثیر مهم تری نسبت به بعد اجتماعی دارند. همچنین، در شرکت های با محدودیت مالی، رابطه به شکل خطی مثبت تبدیل می شود؛ بنابراین با توجه به اینکه انتظار می رود در پی معضلات اجتماعی فعلی، اهمیت ESG افزایش یابد، پیشنهاد می شود که شیوه های پایداری ESG، در شرکت ها، طراحی و مدیریت شود. پس مدیران باید توجه بیشتری را نه تنها به ویژگی های استراتژیک مانند عملکرد ESG، بلکه به پتانسیلی که برای تقویت فرصت رشد آینده برای شرکت هایشان دارد، اختصاص دهند.
کلید واژگان: عملکرد پایداری زیست محیطی, اجتماعی و حاکمیتی, فرصت های رشد, محدودیت مالیThe factor affecting investors' decisions is the company's growth opportunities, which factors such as environmental, social and governance (ESG) sustainability performance are effective in improving it by creating the trust of current and future shareholders. By increasing the level of ESG performance, the risk level of the shareholders will decrease and will have a negative effect on the growth opportunity. Also, in different financial conditions, managers' decisions to perform ESG performance are different. The purpose of this research is to investigate the non-linear effects of ESG sustainability performance on growth opportunities by considering financial constraints in companies listed in the Tehran Stock Exchange. The sample consists of 130 companies in the period 2014-2021. For testing hypotheses, multivariable regression model and Eviews software version 14.have been used. Research findings show that sustainability performance has an inverted U-shaped relationship with the company's growth opportunities, and the environmental dimension and corporate governance have a more important impact than the social dimension. Also, in financially constrained companies, the relationship becomes positive linear. Therefore, considering that the importance of ESG is expected to increase following the current social problems, it is suggested to design and manage ESG sustainability practices in companies. Therefore, managers should pay more attention not only to strategic features such as ESG performance, but also to its potential to enhance future growth opportunities for their companies.
Keywords: ESG Sustainability Performance, Growth Opportunities, Financial Constraints -
نشریه تحقیقات مالی، پیاپی 75 (پاییز 1403)، صص 476 -508هدف
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط بین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد مالی با تاکید بر نقش ویژگی های شرکت، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. این مطالعه می کوشد تا ادبیات مدیریت سرمایه در گردش را بدین شرح پیش ببرد: یک) برخلاف اغلب مطالعات قبلی که رابطه بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد شرکت را بررسی کرده اند، این مطالعه تاثیر تامین مالی سرمایه در گردش بر عملکرد شرکت را با استفاده از یک تابع درجه دوم بررسی می کند. دو) این مطالعه به صورت تجربی تاثیر ویژگی های شرکت (اندازه شرکت، اهرم مالی و محدودیت مالی) را بر ارتباط بین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد شرکت آزمون می کند.
روشاین پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت هم بستگی از نوع علی است. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات مرتبط با مبانی نظری، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از داده های 1034 سال شرکت طی دوره زمانی 1390 تا 1400 استفاده شد. همچنین، برای برازش مدل های پژوهش، از روش گشتاور تعمیم یافته (GMM) دو مرحله ای آرلانو و بوند، برای اجتناب از مسائل درون زایی استفاده شد.
یافته هابین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد مالی، رابطه غیرخطی U شکل وجود دارد و اندازه شرکت، اهرم مالی و محدودیت مالی، بر ارتباط بین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد مالی تاثیر دارد. به عبارتی با تغییر اندازه شرکت، اهرم مالی و محدودیت مالی، سطح نقطه سربه سر تغییر پیدا می کند. همچنین، ارتباط بین تامین مالی سرمایه در گردش و عملکرد مالی در شرکت های بزرگ، اهرم بالا و محدودیت مالی بالا، به شکل U معکوس است؛ با این حال، این رابطه برای شرکت های کوچک، اهرم پایین و محدودیت مالی پایین به شکل U است.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که تامین مالی سرمایه در گردش، یکی از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد مالی شرکت هاست و مدیران شرکت ها در تصمیم تامین مالی سرمایه در گردش، الزاما از استراتژی مشابهی استفاده نمی کنند. مدیران شرکت های کوچکی که اهرم پایین و محدودیت مالی پایین دارند با پیروی از استراتژی تهاجمی در تامین مالی سرمایه در گردش و مدیران شرکت های بزرگی که اهرم بالا و محدودیت مالی بالایی دارند با پیروی از استراتژی تدافعی در تامین مالی سرمایه در گردش، می توانند عملکرد شرکت را افزایش دهند؛ به این معنا که وقتی شرکت ها بخش زیادی از نیازهای سرمایه در گردش خود را از طریق وام کوتاه مدت تامین می کنند، عملکرد شرکت بهبود پیدا می کند؛ اما وقتی که بخش کوچکی از نیازهای سرمایه در گردش از طریق وام کوتاه مدت تامین می شود، عملکرد شرکت کاهش می یابد. به عبارتی، استفاده از استراتژی تهاجمی سرمایه در گردش، می تواند عملکرد شرکت را افزایش دهد، بدون اینکه بر عملکرد شرکت تاثیر منفی بگذارد؛ اما استراتژی تدافعی ممکن است به طور مناسب عملکرد شرکت ها را افزایش ندهد.
کلید واژگان: اندازه, اهرم مالی, تامین مالی سرمایه در گردش, عملکرد مالی, محدودیت مالیFinancial Research, Volume:26 Issue: 75, 2024, PP 476 -508ObjectiveThe main purpose of this research is to examine the relationship between working capital financing and financial performance, emphasizing the role of company characteristics, in companies listed on the Tehran Stock Exchange. This study aims to contribute to the existing literature on working capital management in the following ways. First, unlike most previous studies that have examined the relationship between working capital management and firm performance, this study examines the effect of working capital financing on firm performance using a quadratic function. Secondly, it empirically examines the effect of company characteristics (company size, financial leverage, and financial constraints) on the relationship between working capital financing and company performance.
MethodsThis research is applied in purpose and adopts a causal-correlational approach. The library method was used to gather information on the theoretical foundations. To achieve the research objectives, data from 1,034 companies from 2012 to 2022 were utilized. Arellano and Bond's two-step Generalized Method of Moments (GMM) was applied to estimate the research models and mitigate potential endogeneity issues.
ResultsThere is a non-linear U-shaped relationship between working capital financing and financial performance. Additionally, company size, financial leverage, and financial constraints influence this relationship. In other words, changes in company size, financial leverage, and financial constraints alter the level of the break-even point. Also, the relationship between working capital financing and financial performance in large companies, high leverage and high financial constraint is inverted U-shaped. However, the relationship is U-shaped for small firms with low leverage and low financial constraints.
ConclusionThe research findings indicate that working capital financing is a key factor influencing the financial performance of companies. Moreover, company managers do not necessarily employ a uniform strategy when making decisions regarding working capital financing. Managers of small companies with low leverage and low financial constraints can enhance company performance by adopting an aggressive working capital financing strategy. In contrast, managers of large companies with high leverage and high financial constraints can improve performance by following a defensive working capital financing strategy. It means that when companies cover a large part of their working capital needs through short-term loans, the performance of the company improves, but when a small part of the working capital needs is covered through short-term loans, the company's performance decreases. In other words, using an aggressive working capital strategy can increase the company's performance without hurting the company's performance. However, the defensive strategy may not increase the performance of the companies appropriately. Also, the results show that company size, financial leverage, and financial constraints affect the relationship between working capital financing and financial performance.
Keywords: Financial Constraints, Financial Leverage, Financial Performance, Size, Working Capital Financing -
دختران معلول جسمی _حرکتی از آسیب پذیرترین گروههای جامعه اند که در زیستجهان خود با چالش های زیادی روبه رو هستند. بر همین مبنا، پژوهش حاضر با هدف واکاوی و تحلیل تجارب زیسته دختران دارای معلولیت جسمی-حرکتی در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی در شهر یزد انجام شده است. این تحقیق با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است. میدان تحقیق، شهر یزد و روش گزینش نمونه ، به صورت هدفمند و گلوله برفی با تعداد 18 نفر به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. مقوله های انگ هویتی، وازدگی، سربارگی، فوبیای تاهل، خانه نشینی اجباری، رنج تحصیل، نابرابری و محدودیت اجتماعی در مرحله کدگذاری استخراج شد. به روایت دختران، آنان جسم ناقص خود را در عین تحقیر، فرودستی و ناامیدی تجربه میکنند و معلولیت، تنها آنان را دچار مشکل نمی کند، بلکه خانواده، اطرافیان و جامعه در برساخت این چالش ها و تشدید آن، مشارکت بیشتری دارند که در یک پیوند نزدیک و نامناسب، چرخه معیوبی از محدودیتها و محرومیتها را برای آنان رقم می زند.
کلید واژگان: محرومیت, دختران, معلولیت, محدودیت اجتماعی, سربارگیIntroductionGirls with physical and motor disabilities represent one of the most vulnerable groups in contemporary society, possessing distinct needs and challenges compared to other segments of the population (Naghdi et al., 2023). Their disabilities are often subject to societal judgment, which can exacerbate their struggles (Blandul, 2024). This complex reality is further compounded by intersections with gender, class, poverty, and other social, cultural, political, and economic factors that shape their experiences (Amjad et al., 2023). Disability incurs significant social and health costs for these girls, leading to heightened stress and vulnerability (Schofield et al., 2024). As a result, disabled girls frequently become targets of stereotypes and discriminatory attitudes. This research aimed to explore the experiences and perspectives of disabled girls in Yazd City, addressing these questions: What experiences and mentalities does disability bring to these girls? How do they perceive, feel, and reinterpret disability within the contexts of family and society?
Materials & MethodsThis study utilized a qualitative approach grounded in interpretive phenomenology based on the method developed by Dikelman et al. (1989). The participants were girls with physical and motor disabilities from Yazd City with a total of 18 individuals selected through purposive and theoretical sampling techniques. Data were collected through in-depth, semi-structured interviews, which were recorded with the participants' consent. After conducting the interviews and transcribing the conversations, the data were analyzed using Dikelman's analytical method. The interview locations were chosen for the comfort of the participants. To ensure the quality and reliability of the data, the researchers collected multiple pieces of information and direct quotes. A key ethical consideration was obtaining informed consent from both the participants and their parents, with interviews conducted only as long as the participants were comfortable. The data collection process spanned 9 months.
Discussion of Results & ConclusionThis article examined the experiences and perspectives of disabled girls through a qualitative lens. During the coding process, themes, such as identity stigma, leadership, marriage anxiety, forced confinement at home, educational challenges, inequality, and social restrictions emerged. The participants expressed that their disability was not the sole source of their difficulties; rather, it was the attitudes of family, peers, and society that had contributed to and exacerbated these challenges, creating a vicious cycle of limitations and exclusion. The girls reported that their families influenced by traditional and stereotypical beliefs feared social judgment and were often resistant to their pursuit of education, employment, and marriage. They perceived disability as a debilitating factor, instilling in them a sense of futility regarding their efforts. The belief that their movement difficulties and gender would render their aspirations fruitless further compounded their challenges.Participants noted that their limited mobility had prevented them from engaging in social situations. The absence of accessible facilities, such as ramps and elevators, along with inadequate transportation options and high travel costs, had created significant barriers to attending schools, universities, and workplaces. They highlighted that the partial implementation of laws and the lack of medical, educational, and employment support in organizational policies had led to their social exclusion. Moreover, the difficulties in commuting coupled with the meaningful stares, labels, and judgments from others had contributed to feelings of loneliness, depression, and a sense of being trapped at home.
Keywords: Deprivation, Girls, Disability, Social Constraint, Burdensome -
هدف
ادبیات زیادی در خصوص حق الزحمه های غیرعادی حسابرسی وجود دارد؛ اما هنوز عوامل تعیین کننده آن در ادبیات حسابداری و حسابرسی معاصر، کمابیش ناشناخته باقی مانده است. حق الزحمه حسابرسی توجه زیادی از تدوین کنندگان استاندارد، سرمایه گذاران و محققان را به سمت خود جلب کرده است. با توجه به نتایج پژوهش های اخیر، این دیدگاه به وجود آمده است که امروزه، نقش حق الزحمه حسابرسی غیرعادی در کیفیت گزارش های حسابرسی چالش برانگیز شده است و وضعیت اعتباری به طور چشمگیری بر حق الزحمه های حسابرسی غیرعادی تاثیرگذار است. هدف از این پژوهش، بررسی واکنش های نامتقارن مولفه جهش حق الزحمه حسابرسی غیرعادی، به تغییرات وضعیت اعتباری است.
روشبر اساس چگونگی گردآوری داده ها، پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی است. پژوهش های توصیفی برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا به منظور یاری رساندن به فرایند تصمیم گیری اجرا می شوند. با توجه به دسته بندی های مختلف پژوهش های توصیفی، پژوهش حاضر از نوع هم بستگی است و در دوره زمانی 1394 تا 1401 اجرا شده است. داده های 120 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری و برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. در نهایت، به منظور بررسی و تحلیل فرضیه های مطرح شده مطابق با مبانی نظری، از رویکرد رگرسیون استفاده شده است.
یافته هاتجزیه وتحلیل نتایج آماری این پژوهش نشان می دهد که آزمون فرضیه اول پژوهش مبنی بر تاثیر مثبت و معنادار کاهش وضعیت اعتباری بر حق الزحمه های غیرعادی حسابرسی رد نشده است. فرضیه دوم این گونه مطرح شد که کاهش (افزایش) وضعیت اعتباری تاثیر مثبت (منفی) و معناداری بر بخش تغییرپذیر (کوتاه مدت) حق الزحمه غیرعادی حسابرسی دارد که بر اساس نتایج، این فرضیه رد نشده است. فرضیه سوم پژوهش مبنی بر تاثیر معنادار ریسک ورشکستگی بر ارتباط بین کاهش (افزایش) وضعیت اعتباری و بخش تغییرپذیر (کوتاه مدت) حق الزحمه غیرعادی حسابرسی، رد نشده است. در نهایت، بر اساس نتایج، ریسک تحریف با اهمیت تاثیر معناداری بر ارتباط بین کاهش (افزایش) وضعیت اعتباری و بخش تغییرپذیر (کوتاه مدت) حق الزحمه غیرعادی حسابرسی دارد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش می توان بیان کرد که با افزایش دست کاری سود توسط صاحب کاران، وضعیت اعتباری شرکت ها کاهش یافته است و حسابرسان برای صاحب کارانی که تحریف، احتمال تقلب بالا و کیفیت سود پایینی دارند، تلاش بیشتری انجام می دهند و در نتیجه، حق الزحمه های بیشتری دریافت می کنند. در همین راستا، کاهش وضعیت اعتباری می تواند نشان دهنده مشکلات، محدودیت مالی و ریسک ورشکستگی در آینده باشد. در نهایت، کیفیت سود بالاتر، باعث جلب نظر سرمایه گذاران به منظور تامین مالی بیشتر خواهد شد.
کلید واژگان: جهش حق الزحمه غیرعادی حسابرسی, وضعیت اعتباری, تحریف صورت های مالی, محدودیت مالیObjectiveAlthough extensive literature exists on abnormal audit fees, their determinants remain relatively underexplored in contemporary accounting and auditing research. Audit fees have attracted the attention of standard developers, investors, and researchers. Recent studies highlight a growing perspective that the role of abnormal audit fees in shaping audit report quality has become increasingly contentious. In addition, credit status significantly affects abnormal audit fees. This study aims to investigate the asymmetric reactions of the abnormal audit fees component to changes in credit status.
MethodsConsidering the data collection method, the current research is descriptive. Descriptive research is carried out to better understand the existing conditions or help the decision-making process. According to the different categories of descriptive research, the current research is of correlational type. To test the research hypotheses, data was gathered from 120 firms listed on the Tehran Stock Exchange from 2014 to 2022. Finally, to examine and analyze the proposed hypotheses according to the theoretical foundations, the regression approach was applied.
ResultsThe analysis of the first research hypothesis shows that the reduction of credit status has a positive and significant effect on abnormal audit fees. The second hypothesis of the research is that any decrease (increase) in the credit status has a positive (negative) and significant effect on the variable (short-term) part of the abnormal audit fee. The third research hypothesis, which claimed that bankruptcy risk significantly affects the relationship between the reduction (or increase) of credit status and the variable (short-term) component of the abnormal audit fee, was rejected. Finally, the results indicate that the risk of significant distortion has a significant effect on the relationship between the reduction (increase) of the credit status and the variable (short-term) part of the abnormal audit fee.
ConclusionBased on the results, it can be concluded that as profit manipulation by the owners increases, the credit status of the companies declines. Auditors exert greater effort when dealing with owners who engage in manipulation, have a high likelihood of fraud, and exhibit low-profit quality, leading them to demand higher fees. In this regard, any decrease in credit status can result in problems, financial limitations, and the risk of bankruptcy in the future. Finally, higher profit quality attracts investors, leading to increased opportunities for financing.
Keywords: Abnormal Audit Fees Jump, Credit Status, Distortion Of Financial Statements, Financial Limitation -
نشریه بورس اوراق بهادار، پیاپی 67 (پاییز 1403)، صص 201 -243هم زمانی قیمت سهام ابزاری برای سنجش حرکت قیمت سهام می باشد و همچنین درجه اطلاعات خاص شرکت را در سطح بازار منعکس می کند. بر اساس مبانی نظری، مدیران با توانایی بالاتر، اطلاعات خاص شرکتی بیشتری نسبت به همتایان خود منتشر می کنند. این امر موجب کاهش هم زمانی قیمت سهام می شود. در این پژوهش به بررسی تاثیر توانایی مدیریت بر هم زمانی قیمت سهام با نقش تعدیل کنندگی محدودیت مالی پرداخته شده است. با توجه به محدودیت های تحقیق، 83 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 1396 الی 1400 مورد بررسی قرار گرفته است. برای اندازه گیری متغیر توانایی از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) و جهت سنجش هم زمانی قیمت سهام از روش ضریب تعیین توسعه یافته بازار مورک و همکاران (2000) و همچنین برای متغیر محدودیت مالی از شاخص کاپلان و زینگالس (1977) که توسط تهرانی و حصارزاده (1388) بومی سازی شده استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که توانایی مدیریت تاثیری بر هم زمانی قیمت سهام ندارد. همچنین، محدودیت های مالی نیز نتوانستند رابطه بین توانایی مدیریت و هم زمانی قیمت ها را تحت الشعاع قرار دهند. این تحقیق تاکید می کند که توانایی مدیران به تنهایی قادر به توضیح تغییرات قیمت ها نیست و ضرورت توجه به عوامل پیچیده و متنوع در ارزیابی هم زمانی قیمت ها را آشکار می سازد.کلید واژگان: توانایی مدیر, محدودیت مالی, همزمانی قیمت سهامStock price synchronicity serves as a tool for measuring stock price movements and reflects the extent of firm-specific information available in the market. According to theoretical frameworks, more capable managers disseminate a greater amount of firm-specific information compared to their peers, which leads to a reduction in stock price synchronicity. In this research, the effect of management ability on the simultaneity of stock prices with the moderating role of financial constraints has been investigated. According to the limitations of the research, 83 companies admitted to the Tehran Stock Exchange during the period of 1396 to 1400 have been investigated. To measure the ability variable using the data envelopment analysis (DEA) method and to measure the simultaneity of stock prices using the market coefficient of determination method developed by Morek et al. Hesarzadeh (1388) has been localized. The results of the research show that management ability has no effect on stock price concurrency. Furthermore, financial constraints did not overshadow the relationship between managerial ability and stock price synchronicity. This study emphasizes that managerial ability alone cannot explain price changes and highlights the necessity of considering complex and diverse factors in evaluating stock price synchronicity.Keywords: Manager's Ability, Financial Constraints, Stock Price Synchronization
-
فعالیت بدنی دختران نوجوان، فواید و پیامدهای مهمی برای آنها دارد به طوری که برای افزایش سلامت جامعه نیز بسیار حیاتی است؛ هرچند با در نظر گرفتن دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی؛ شیوع فعالیتبدنی ناکافی در بین زنان ایرانی بسیار زیاد است. از همین رو؛ هدف این تحقیق مطالعه کیفی چگونگی فعالیت بدنی دختران نوجوان ایرانی از دیدگاه خودشان با بکارگیری الگوی پارادایمی بود. روش تحقیق گرندد تئوری، رویکرد نظامند بود. جامعه مورد بررسی دختران 15-18 ساله ایرانی بودند که فعالیت بدنی منظمی داشتند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری نظری بود و برای رسیدن به اشباع نظری؛ ضمن بررسی متون تخصصی؛ با 22 دختر نوجوان مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شد. روش تحلیل داده ها پرسش و مقایسه مستمر بود. یافته ها نشان داد: انگیزه های شخصی، والدین و مروجان عوامل سبب ساز یا علی هستند، امکانات ورزشی، شرایط جامعه، مربی و امنیت و ایمنی شرایط بسترساز یا زمینه ای هستند، فعالیت بدنی دختران نوجوان ایرانی مقوله محوری است، معضلات فرهنگی، سوء مدیریت، محدودیت ها، عدم ایمنی و عدم امنیت، مشکلات زنانه، کمبود امکانات، نداشتن مربی خوب و مشکلات مالی شرایط مداخله گر هستند، رشته های ورزشی رقابتی و تمرینات غیررقابتی رفتارهای روتین یا کنش/ واکنشها هستند و سلامتی، آشنایی با صنعت ورزش، بهبود اخلاق و رفتار و ارتباطات، پیشگیرنده و درمانگری، پاداش گرفتن، غنی سازی اوقات فراغت و زیبایی اندام، پیامدهای اصلی فعالیت بدنی دختران ایرانی در الگوی پارادایمی هستند.
کلید واژگان: انگیزه های شخصی, والدین, مشکلات زنانه, محدودیت ها, زیبایی اندامPhysical activity of adolescent girls has important benefits and consequences for them, so that it is also vital to increase the health of society; although following the guidelines of the World Health Organization; the prevalence of inadequate physical activity is very high among Iranian women. Therefore; the purpose of this study was to qualitatively study how Iranian adolescent girls' physical activity works from their own perspective using the paradigm pattern. The methodology of research was Grounded Theory, systematic approach. The study population was Iranian girls aged 18-15 years who had regular physical activity. Sampling method was theoretical sampling method and theoretical saturation was obtained after conduct 22 semi-structured interviews with Iranian adolescent girls and review literature. The data analysis methods were continuous questions and comparison. Findings showed: personal motivations, parents, and promoters are causal conditions; sports facilities, society conditions, trainer and security and safety are the context conditions; physical activity of Iranian adolescent girls is a axial category; cultural problems, mismanagement, limitations, insecurity and unsafe, femininity problems, lack of facilities, not having a good trainer and financial problems are interfering or moderating conditions; competitive sports and non-competitive exercises are routine behaviors or actions / reactions; and health, familiarity with the sports industry, improving ethics and behavior and communication, preventive and therapeutic, getting reward, enriching leisure time and body beauty are the main consequences of physical activity of Iranian adolescent girls in the paradigm pattern.
Keywords: Personal Motivations, Parents, Femininity Problems, Limitations, Body Beauty -
نشریه اقتصاد مالی، پیاپی 68 (پاییز 1403)، صص 217 -240
اهمیت بالای سرمایه گذاری در سطح خرد و اثرات تجمیع آن بر متغیرهای کلان اقتصادی و محدودیت های مالی در فرایند سرمایه گذاری در ایران، انگیزه ای جهت بررسی تاثیر شوک های ناشی از محدودیت مالی بر سرمایه گذاری شرکت های منتخب بورس اوراق بهادار تهران را ایجاد کرده است. بدین منظور از داده های نرخ رشد در میزان فروش شرکت ها، بازده دارایی ها، نرخ پوشش بهره، لگاریتم میزان دارایی شرکت ها، میزان اهرم مالی و همچنین شاخص محدودیت مالی برای 163 شرکت منتخب بورسی و در دوره زمانی 1390 الی 1399 با روش Panel VAR استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد شوک های نرخ رشد فروش شرکت ها و محدودیت های مالی، تاثیر قابل توجهی بر میزان سرمایه گذاری شرکت ها در کوتاه مدت و بلندمدت خواهد داشت. شوک های نرخ بازده دارایی ها، میزان دارایی ها و اهرم مالی، تاثیر کمی بر میزان سرمایه گذاری شرکت ها در کوتاه مدت دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که تاثیر شوک ناشی از نرخ پوشش بهره بر میزان سرمایه گذاری شرکت های منتخب مورد بررسی در کوتاه مدت و بلندمدت ناچیز است. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نیز نشان داد که متغیرهای نرخ رشد فروش شرکت ها و همچنین محدودیت های مالی بیشترین توضیح دهندگی را در ارتباط با توضیح رفتار سرمایه گذاری شرکت ها دارند.
کلید واژگان: سرمایه گذاری, محدودیت مالی, روش خود رگرسیون برداری تابلوییThe high importance of investment at the micro level and the effects of its aggregation on macroeconomic variables and financial constraints in the investment process in Iran have created an incentive to investigate the impact of shocks caused by financial constraints on the investment of selected companies of the Tehran Stock Exchange. is For this purpose, data on the growth rate of companies' sales, return on assets, interest coverage rate, logarithm of companies' assets, financial leverage and also the financial constraint index for 163 selected stock companies in the period from 1390 to 1399 have been used with the Panel VAR method. . The results of this research show that the shocks of companies' sales growth rate and financial constraints will have a significant impact on the amount of investment of companies in the short and long term. The shocks of the rate of return on assets, the amount of assets and financial leverage have little effect on the amount of investment of companies in the short term. Also, the results indicate that the effect of the shock caused by the interest coverage rate on the amount of investment of the selected companies under investigation is insignificant in the short and long term. The results of the analysis of variance also showed that the variables of companies' sales growth rate and financial limitations are the most explanatory in relation to explaining the investment behavior of companies.
Keywords: Investment, Financial Limitation, Panel Vector Autoregression Method -
افراد معمولا تلاش می کنند انتخاب هایشان را برای خود و دیگران توجیه کنند. آن ها این توجیه را نه تنها با انتخاب گزینه ها بلکه با انتخاب درست مجموعه ها نیز انجام می دهند. هدف این پژوهش، ارائه مدلی است که بتواند این ویژگی ذکرشده را در تصمیم گیری های فرد لحاظ کند. استدلال می کنیم تا زمانی که هدف صرفا استنباط ترجیحات است، مدل این پژوهش مزیت های بیشتری نسبت به مدل های موجود دارد. در نهایت، به منظور آزمون پذیر شدن مدل، اصل مشخص کننده آن را بیان می کنیم و نشان می دهیم که این اصل شرط لازم و کافی برای مدل مطرح شده است.
کلید واژگان: محدودیت توجیه, محدودیت شناختی, ترجیحات آشکارشده, انتخاب قابل توجیه, رفتار عقلایی, انتخاب دومرحله ایIndividuals often use justification and find reasons in order to justify their choices both for themselves and for others. They use justification not only by choosing the options in each set but also by choosing the right set. The aim of this paper is to present a model that incorporates the above feature in individual's decision making. We argue that if inferring the preference is the only purpose, our model has more advantages than exiting models. Finally, for the model to be testable, we present its characterizing axiom and show that it is the necessary and sufficient condition for the new model.
Keywords: Justification Constraint, Cognitive Constraint, Revealed Preferences, Rational Behavior, Justifiable Choice, Two Stages Choice -
هدف این مطالعه، بررسی موانع و چالش های پیش روی ورزش تربیتی در ایران بود. بر اساس هدف پژوهش بررسی هدفمند مقالات به صورت مروری در زمینه ورزش تربیتی انجام شد. برای شناسایی مشکلات و محدودیت ها در این زمینه و همچنین برجسته کردن کلیدواژه های مرتبط با ورزش تربیتی، ورزش آموزشی، چالش های ورزشی تربیتی و چالش های ورزشی آموزشی در مدارس و دانشگاه ها تمرکز گردید. سال جستجو از سال 2010 تا 2023 (از سال 1390 تا 1401) در کشور ایران بود. برای انجام این مطالعه، مقالات مرتبط با استفاده از کلمات کلیدی در پایگاه های تخصصی گوگل اسکولار، سمانتیک اسکولار، مگ ایران، نور مگز و مطالعات جهاد دانشگاهی جستجو شد. معیارهای مقالات منتخب برای ورود به مطالعه شامل ایرانی بودن، به زبان فارسی بودن یا به زبان لاتین بودن مقاله ای که در ایران انجام شده بود، مقالات و پایان نامه های چاپ شده در مجلات علمی پژوهشی معتبر داخلی و خارجی، مرتبط بودن با ورزش آموزشی و تربیتی، داشتن جنبه بررسی جالش ها، مشکلات، محدودیت و نقاط ضعف آن در مقالات بود. 22 مقاله انتخاب گردید که کاملا مرتبط و مطابق با هدف تحقیق بودند.یافته ها نشان داد چالش های ورزش تربیتی کشور می تواند در هفت بعد امکانات و تجهیزات ورزشی ناکافی، ضعف سیستم آموزشی، ضعف سیستم مدیریتی، محدودیت و غیر تخصصی بودن منابع انسانی، ضعف منابع مالی، عوامل زمینه ای یا فرهنگی و عوامل فردی باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که وضعیت ورزش تربیتی کشور دارای کمبودها و محدودیت هایی است که باید با برنامه ریزی ها و تدوین های جدید برطرف شود.
کلید واژگان: چالش های ورزش تربیتی, محدودیت ها, نقاط ضعف, ایرانThe objective of this study is to explore the obstacles and challenges faced by educational sports in Iran. Based on the research objective, a systematic review of articles in the field of educational sports was conducted. We focused on identifying problems and limitations in this field, as well as highlighting keywords related to educational sports, physical sports, school sports, educational sports challenges, limitations, weaknesses, health and physical education in schools or universities. The search was conducted from 2010 to 2023 in the country. To conduct this study, we searched for related articles using keywords in specialized databases such as Google Scholar, Semantic Scholar, Meg Iran, Noor Megs, and SID. The selected articles had to meet certain inclusion criteria: they needed to be in Persian or Iranian, published in prestigious domestic and foreign scientific research journals, and be related to educational sports and the examination of its harms and weaknesses in the country. Based on these inclusion criteria, we identified 109 articles in the field. After reviewing the articles that were not relevant to the main purpose of this study, we excluded them from the analysis. Finally, we selected 22 articles that were completely relevant and consistent with our research objective. These articles focused on educational sports and provided insights into their harms and limitations. The findings revealed that the country's educational sports face weaknesses and problems across seven dimensions: inadequate sports facilities and equipment, weaknesses in the educational system, deficiencies in the management system, limitations and non-specialist nature of human resources, financial constraints, environmental or cultural factors, and individual factors. The research findings indicate that the state of educational sports in the country has deficiencies and restrictions that need to be addressed through new plans and codification. Therefore, in order to promote educational sports, there is a need for comprehensive and effective planning. Encouraging children's interest in sports at school is crucial as it cultivates a positive attitude towards it in the future. Presently, the lack of physical activity is a major contributing factor to the rise of diseases and bodily abnormalities, emphasizing the urgent need to address this issue.
Keywords: Educational Sports Challenges, Limitations, Weaknesses, Iran -
یک معیار کلیدی برای ارزیابی درجه موفقیت صنایع و بنگاه ها در میدان های رقابتی، رقابت در بازار محصول می باشد. در یک محیط رقابتی، شرکت ها سعی می کنند جهت ایجاد مزیت رقابتی خود، وجه نقد بیشتری نگهداری نماید. از طرفی، افزایش رقابت شرکت ها را تحریک می کند تا مزیت های رقابتی در قیمت، هزینه یا تمایز محصول از طریق نوآوری ایجاد کنند. به علاوه، منابع بیشتر به سمت شرکت های موجود در صنایع متمرکز روانه می شود. لذا شرکت های با محدودیت مالی و نواوری بیشتر، وجه نقد بیشتری نگهداری می نماید تا موقعیت خود را در یک محیط رقابتی حفظ نمایند. با این حال، در غیاب شواهد علمی و تجربی کافی، تحقیق حاضر به بررسی اثر رقابت بازار بر تراز نقدی شرکت می پردازد: تحلیلی از نوآوری شرکت و محدودیت های مالی. در این راستا نمونه ای متشکل از 125 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در بازه زمانی 1401-1394 انتخاب و مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که رقابت بازار محصول منجر به افزایش میزان نگهداری وجه نقد شرکت می شود و محدودیت مالی منجر به تشدید رابطه بین رقابت بازار محصول و نگهداری وجه نقد شرکت می شود. با این حال، نوآوری قادر به تغییر رابطه بین رقابت بازار محصول و حفظ نقدینگی نیست.کلید واژگان: رقابت بازار محصول, محدودیت مالی, نگهداری وجه نقد شرکت, نوآوری شرکتA key criterion for evaluating the degree of success of industries and enterprises in competitive fields is competition in the product market. In a competitive environment, organization is trying to keep more cash in order to create its competitive advantage. On the other hand, increased competition stimulates companies to create competitive advantages in price, cost or product differentiation through innovation. In addition, more resources are directed towards companies in concentrated industries. Therefore, companies with financial constraints and more innovation keep more cash in order to maintain their position in a competitive environment. But in the absence of appropriate scientific and experimental evidence, the present research examines the effect of market competition on the company's cash retention: an analysis of the company's innovation and financial constraints. In this regard, a sample consisting of 125 companies admitted to the stock exchange during the period of 2015-2022 was selected and tested. The results show that the competition in the product market leads to an increase in the company's cash retention, and the financial constraint leads to the intensification of the relationship between the competition in the product market and the company's cash retention. However, innovation is not able to change the relationship between product market competition and cash retention.Keywords: Company's Cash Maintenance, Company's Innovation, Financial Limitation, : Product Market Structure
-
یکی از جنبه های کلیدی توسعه فعالیت های گردشگری در هر ناحیه و کشور نقش عوامل بازدارنده است. هدف این مطالعه شناسایی عوامل بازدارنده توسعه گردشگری در استان کربلای عراق و ارزیابی شدت و میزان تاثیرگذاری هر عامل است. تحقیق روشی توصیفی - تحلیلی داشته و داده های تحلیلی از نمونه ای آماری متشکل از 400 نفر از گردشگران از ملیت های گوناگون به طریق تصادفی با ابزار پرسش نامه گردآوری شده است. تعداد 39 عامل بازدارنده با مطالعه در منابع مکتوب و نظرسنجی از 4 فرد خبره شناسایی شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از نمودار مسیر در معاد لات ساختاری با استفاده از ابزار AMOS و همچنین آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که، به لحاظ شدت تاثیر در بازدارندگی، نقش 11 عامل زیرساختی و از آن جمله راه ها و حمل ونقل برجسته تر از عوامل دیگر است. همچنین، یافته های حاصل از نمودار مسیر نشان داد که عوامل خدماتی - رفاهی بیش از 34 درصد از بازدارندگی توسعه گردشگری استان کربلا را تبیین می کنند.
کلید واژگان: گردشگری, محدودیت مکانی, عوامل بازدارنده, استان کربلاOne of the key aspects of tourism development in every region and country is the role of restrictive factors. The purpose of this study is to identify the factors restricting the development of tourism in Iraq's Karbala province and to evaluate the intensity and effectiveness of each factor. The research has a descriptive-analytical method and the data was collected from a sample people including 400 tourists from different nationalities, randomly using a questionnaire tool. 39 restrictive factors were identified by studying documental sources and surveying 4 experts. For data analysis, the Path Diagram in Structural Equations Model using AMOS tool and the One-Sample T-Test we re used. Findings showed that the role of 11 infrastructure factors, including roads and transportation, is more prominent than other factors in terms of the severity of the impact on deterrence. Also, the service-welfare factors justify more than 34% of the restriction of tourism development in Karbala province.
Keywords: Tourism, Limitations Of Place, Restrictive Factors, Karbala Province -
امروزه مفهوم ریسک توجه سرمایه گذاران را به خود جلب کرده است. روش های گوناگون ارزیابی ریسک برای کمک به سرمایه گذاران ابداع شده و استانداردهای مدیریت ریسک توسط سازمان های حرفه ای برای گسترش سیستم های مدیریت ریسک تدوین گشته است. بحث ریسک محدودیت های مالی یکی از موضوعات اساسی و مهم پیش روی تمام شرکت ها می باشد. به عبارت دیگر، "پیش بینی ریسک محدودیت مالی" یک پدیده با اهمیت برای سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات مالی محسوب می شود. هدف کلی این پژوهش ارزیابی تاثیر انعطاف پذیری داوطلبانه کمیته های ریسک هیئت مدیره بر ریسک محدودیت های مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران می باشد و پژوهش حاضر از منظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی بوده که از نظر اجرا رویکردی توسعه ای دارد. داده های پژوهش با استفاده از مدل پانل دیتا مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج نشان داد حضور کمیته ریسک شرکت، اندازه کمیته ریسک شرکت، استقلال کمیته ریسک شرکت، تخصص مالی کمیته ریسک شرکت، حضور زنان در کمیته ریسک شرکت و میانگین سن کمیته ریسک شرکت بر ریسک محدودیت های مالی تاثیر منفی دارد.
کلید واژگان: ریسک, مدیریت ریسک, محدودیت مالی, کمیته های ریسکToday, the concept of risk has attracted the attention of investors. Various risk assessment methods have been devised to help investors and risk management standards have been developed by professional organizations to expand risk management systems. The discussion of the risk of financial limitations is one of the basic and important issues facing all companies. In other words, “predicting the risk of financial restriction” is an important phenomenon for investors, creditors and other users of financial information. The general purpose of this research is to evaluate the effect of the voluntary flexibility of the risk committees of the board of directors on the risk of financial restrictions in companies listed on the Tehran Stock Exchange. The research data was analyzed using the panel data model and the results showed that the presence of the company risk committee, the size of the company risk committee, the independence of the company risk committee, the financial expertise of the company risk committee, the presence of women in the company risk committee and the average age of the company risk committee has a negative effect on the risk of financial restrictions.
Keywords: Risk, Risk Management, Financial Restriction, Risk Committees -
یکی از روش های متنوع سازی و کاهش ریسک سبد سرمایه گذاری، افزودن طیف مختلفی از دارایی ها به آن است. تا به امروز، مدل های ریاضی بسیاری با هدف بیشینه سازی بازدهی و کمینه سازی ریسک ارائه شده اند که تنها مبتنی بر سرمایه گذاری روی سهام بازار سرمایه اند. در این مطالعه، سرمایه گذاری در پروژه ها نیز به عنوان یک نوع دارایی در کنار سهام بازار سرمایه مدنظر قرار گرفته و درباره آن مطالعه شده است. مسئله انتخاب ترکیبی پروژه و سهام از طریق تخصیص وزن بهینه به آنها، یکی از چالش های پیش روی سرمایه گذاران خواهد بود. در پژوهش حاضر، ابتدا تلاش شده است تا فضای تحلیل پروژه ها به تحلیل سهام نزدیک تر و سپس مدلی با رویکرد میانگین - نیم واریانس - نیم آنتروپی در فضای احتمالی توسعه داده شود که به منظور اعتبارسنجی آن، یک آزمایش عددی شامل 3 پروژه و 5 سهم از بازار سرمایه، به کمک سه الگوریتم فراابتکاری ژنتیک، رقابت استعماری و گرگ های خاکستری حل شده اند. دستاورد اصلی این پژوهش، ارائه مدلی برای توصیه به سرمایه گذاران درباره سبدهای سرمایه گذاری با سطوح ریسک مختلف است. نتایج حاصل از آزمایش عددی حاصل نشان می دهد که الگوریتم رقابت استعماری در مقایسه با دو الگوریتم های ژنتیک و گرگ های خاکستری، پاسخ های بهتری ارائه کرده است. روش پیشنهادی میتواند توسط طیف وسیعی از سرمایه گذاران و مدیران واحدهای مختلف سرمایه گذاری در موسسات مختلف، به کار رود.
کلید واژگان: بهینه سازی چندهدفه, سبد پروژه, سبد سهام, فراابتکاری, محدودیت کاردینالیتی, نیم آنتروپیPurposeDiversifying investment portfolios by incorporating a variety of assets is a well-established strategy for mitigating risk and enhancing returns. Traditionally, mathematical models for portfolio optimization have primarily focused on stock investments within the capital market. However, this study extends the scope of portfolio optimization to encompass both project and stock investments. This is a critical advancement as investors increasingly grapple with allocating budgets across these two asset types simultaneously. Therefore, this paper proposes a novel mixed portfolio optimization model that uses the Mean-SemiVariance-SemiEntropy approach. By incorporating project investments alongside traditional stocks, the proposed model offers more efficient portfolios that can lead to improved return/risk ratios for investors seeking to optimize their overall financial strategy.
Design/methodology/approach:
An attempt has been made to bridge the gap between the distinct spaces of projects and stocks to facilitate their joint analysis. Subsequently, a Mean-SemiVariance-SemiEntropy approach has been employed to develop a model within a probabilistic framework. For validating this model, a numerical experiment involving three projects and five stocks from the capital market has been tackled, considering the preferences of an investor. Finally, the optimization problem has been solved using three metaheuristic algorithms: Genetic Algorithm (GA), Imperialist Competitive Algorithm (ICA), and Gray Wolfs Optimization (GWO).
FindingsThe results obtained by solving the model using the above-mentioned metaheuristic algorithms demonstrated that despite the high speed of the GWO algorithm, the solutions provided by the GWO algorithm were not satisfactory compared to the GA and ICA algorithms. On the other hand, the acceptable speed with nondominated solutions was the advantage of the ICA algorithm over the GA algorithm. The evaluation of various performance metrics also revealed that the ICA algorithm outperformed the GA and GWO algorithms in this problem. Also, the inclusion of semi-entropy as a risk assessment metric led to an improvement in the return on the investment portfolios.
Research limitations/implications:
Incorporating investor constraints and preferences, such as cardinality and boundary constraints, into the model forms an NP-hard problem. Consequently, exact solution methods are replaced by non-exact methods, such as metaheuristic algorithms. Given the diversity of project contracts, this study concentrated solely on projects with cost-plus contracts, where the entire project or a portion can be selected for partnership. Similar to the Markowitz model, the projects' returns such as stocks' returns were assumed to be normally distributed.Practical implications: This study significantly enhanced diversification, increased potential returns, and reduced risk for investors by introducing a novel mixed project-and-stock portfolio optimization model. The proposed approach can be implemented by a wide range of investors and managers of investment units in various organizations, bringing a new perspective to investment management.
Social implications:
The far-reaching implications of this study extend beyond the realm of investment management, permeating social, economic, and political areas. The innovative mixed project-and-stock portfolio problem has the potential to positively transform society using fostering innovation, stimulating economic growth, and enhancing financial knowledge. This paper can foster economic growth and job creation by providing new investment opportunities and increasing investment in productive ventures. In summary, this study has taken a significant step towards improving social and economic well-being by introducing an innovative model for resolving investment challenges.
Originality/value:
The innovation and strength of this research lies in incorporating projects as a new asset class into the traditional portfolio model. This goes beyond simply adding a new asset to an investment portfolio, as the nature of the projects introduces new complexities to the portfolio management process. For this purpose, this study employs a probabilistic approach based on historical data. In addition, the simultaneous use of two risk measures, i.e., semi-variance and semi-entropy, significantly improves the performance of the model by focusing on different risk aspects. This provides a more comprehensive picture of the risks associated with the portfolio and helps investors make more informed and wise decisions.
Keywords: Multi-Objective Optimization, Project Portfolio, Stock Portfolio, Metaheuristic, Cardinality Constraints, Semi-Entropy -
اثر میانجی محدودیت مالی بر رابطه سنگربندی مدیریت و سررسید بدهی با نقش تعاملی شرکت های وابسته به دولت
موضوع و هدف مقاله:
سنگربندی (جبهه گیری) مدیران، منجر به فزونی قدرت و اولویت حفظ وضعیت شغلی آنها نسبت به منافع سهامداران می گردد. این شرایط هزینه های نمایندگی و ریسک سهامداران را افزایش داده و منجر به کاهش ارزش شرکت می گردد. مدیران جبهه گیر بر اساس اهداف خود از بدهی های با سررسیدهای مختلف بهره می برند. حضور دولت در شرکت ها می تواند بر رفتار مدیران جبهه گیر اثرگذار باشد و آنرا تعدیل نماید. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی تاثیر سنگربندی مدیریت بر سررسید بدهی با تاکید بر نقش میانجی محدودیت مالی در شرکتهای وابسته به دولت در مقایسه با شرکتهای غیروابسته به دولت است.
روش پژوهش:
به منظور دستیابی به هدف پژوهش، داده های 129 شرکت در یک دوره 8 ساله از سال 1394 تا سال 1401 مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از مدل رگرسیون خطی چندگانه و آزمون سوبل استفاده شده است.
یافته های پژوهش:
نتایج نشان می دهد که سنگربندی مدیریت تاثیر مثبت و معناداری بر سررسید بدهی دارد. همچنین محدودیت مالی در رابطه بین سنگربندی مدیریت و سررسید بدهی نقش میانجی جزئی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد وابستگی شرکت ها به دولت، هر دو رابطه سنگربندی مدیریت و محدودیت مالی و رابطه سنگربندی مدیریت و سررسید بدهی ها را تضعیف می نماید.
نتیجه گیری، اصالت و افزوذه آن به دانش:
بر اساس نتایج پژوهش می توان بیان نمود که سطوح فعلی سنگربندی مدیریتی در شرکت ها، مخصوصا شرکت های غیر وابسته به دولت، مشوق تصمیمات پرخطر تامین مالی است و می تواند منافع مدیران را بیشتر و تعارض بین مالکان و مدیران را تشدید نماید.
کلید واژگان: جبهه گیری مدیریت, سررسید بدهی, سنگربندی مدیریت, شرکت های وابسته به دولت, محدودیت مالیThe entrenchment of managers leads to an increase in power and the priority of maintaining their job status over the interests of shareholders. These conditions increase agency costs and shareholders' risk and decrease the company's value. Entrenched managers use debts with different maturities based on their goals. The presence of the government in the companies can affect the behavior of entrenched managers and adjust it. Based on this, this study aims to investigate the effect of management entrenchment on debt maturity, specifically focusing on the mediating role of financial constraints in government-affiliated companies compared to non-government-affiliated companies.
Research methodTo achieve the research goals, we studied the data from 129 companies over an 8-year period, from 2014 to 2021. We used a multiple linear regression model and a Sobel test to test the research hypotheses.The findings reveal that management entrenchment has a positive and significant impact on debt maturity. They also indicate that financial constraints partially mediate the relationship between management entrenchment and debt maturity. The research findings show that companies' dependence on the government weakens both the relationship between management entrenchment and financial limitation and the relationship between management entrenchment and debt maturity.This research brings a novel perspective to the field, shedding light on the impact of managerial entrenchment on debt maturity. The findings suggest that the current levels of managerial entrenchment in companies, particularly non-governmental companies, can lead to risky financing decisions and potentially increase managers' interests, thereby intensifying the conflict between owners and managers.
Keywords: Debt Maturity, Financial Constraint, Management Entrenchment, State-Affiliated Companies -
این موضوع زمینه را برای اقدام های فرصت طلبانه مدیران فراهم می کند تا در راستای منافع شخصی خود از افشای اخبار منفی خودداری کرده و آن ها را در داخل شرکت پنهان کنند. هنگامی که این توده اطلاعات منفی وارد بازار می شود به سقوط قیمت سهام می انجامد. بدین ترتیب، هدف این پژوهش مطالعه تاثیر اندازه حسابرس بر رابطه بین محدودیت مالی و خطر سقوط قیمت سهام است. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، روش نمونه گیری حذف سیستماتیک و نمونه مورد مطالعه، شامل 152 شرکت پذیرفته شده طی سال های 1397 تا 1401 است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و از نظر ارتباط بین متغیرها ترکیبی از علی-همبستگی است و از نظر هدف کاربردی است. برای پردازش و آزمون فرضیه ها از روش رگرسیونی و داده های تابلویی و مدل اثرات ثابت استفاده شده است. یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل فرضیه نشان داد که اندازه حسابرس بر رابطه بین محدودیت مالی و خطر سقوط قیمت سهام تاثیر منفی و معناداری دارد.کلید واژگان: خطر سقوط قیمت سهام, اندازه حسابرس, محدودیت مالیThis issue provides the basis for the opportunistic actions of managers to avoid disclosing negative news in line with their personal interests and hide them inside the company. When this mass of negative information enters the market, it causes the stock price to fall. Thus, the purpose of this research is to study the effect of auditor size on the relationship between financial constraints and risk of stock price fall. The statistical population of the research of companies admitted to the Tehran Stock Exchange, the systematic elimination sampling method and the studied sample, includes 152 admitted companies during the years 2017 to 2018. The descriptive-survey research method is a combination of causation-correlation in terms of the relationship between the variables, and it is practical in terms of purpose. To process and test hypotheses, regression method, panel data and fixed effects model were used. The findings of the hypothesis analysis showed that the size of the auditor has a negative and significant effect on the relationship between financial constraints and the risk of falling stock prices.Keywords: Stock Price Crash Risk, Auditor Size, Financial Constraint
-
پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین مقایسه پذیری صورت های مالی و فرصت های رشد شرکت با توجه به نقش میانجی محدودیت مالی و کیفیت گزارشگری مالی می پردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 129 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده در دوره ی زمانی 6 ساله بین سال های 1395 تا 1400 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بین مقایسه پذیری صورت های مالی و فرصت های رشد شرکت ارتباط مثبت وجود دارد. محدودیت مالی در ارتباط مثبت بین مقایسه پذیری صورت های مالی و فرصت های رشد شرکت نقش میانجی دارد. به عبارت دیگر، مقایسه پذیری صورت های مالی از طریق کمک به کاهش محدودیت مالی، موجب افزایش فرصت های رشد شرکت می شود. کیفیت گزارشگری مالی در ارتباط مثبت بین مقایسه پذیری صورت های مالی و فرصت های رشد شرکت نقش میانجی دارد. به عبارت دیگر، مقایسه پذیری صورت های مالی از طریق کمک به افزایش کیفیت گزارشگری مالی، موجب افزایش فرصت های رشد شرکت می شود.
کلید واژگان: مقایسه پذیری صورت های مالی, فرصت های رشد شرکت, محدودیت مالی, کیفیت گزارشگری مالی.This research is practical in terms of purpose, and from the point of view of correlation methodology, it is causal type (post-event). The statistical population of the research is the companies admitted to the Tehran Stock Exchange, and using the systematic elimination sampling method, 129 companies were selected as the research sample in the 6-year period between 2017 and 2022. The results of the research show that there is a positive relationship between the comparability of financial statements and the company's growth opportunities. Financial constraints play a mediating role in the positive relationship between comparability of financial statements and company growth opportunities. In other words, the comparability of financial statements increases the growth opportunities of the company by helping to reduce financial constraints. The quality of financial reporting plays a mediating role in the positive relationship between the comparability of financial statements and the company's growth opportunities. In other words, the comparability of financial statements increases the company's growth opportunities by helping to increase the quality of financial reporting.company's growth opportunities. In other words, the comparability of financial statements increases the company's growth opportunities by helping to reduce financial constraints. The quality of financial reporting plays a mediating role in the positive relationship between the comparability of financial statements and the company's growth opportunities. In other words, the comparability of financial statements increases the company's growth opportunities by helping to increase the quality of financial reporting.
Keywords: Financial Statements Comparability, Company Growth Opportunities, Financial Constraints, Financial Reporting Quality -
هدف
سیاست های نگهداری وجوه نقد، همواره یکی از سیاست های مالی بسیار مهم، در فرایند اداره شرکت ها بوده است. با توجه به اهمیت مدیریت وجوه نقد در شرکت ها و استانداردهای حسابداری، ارائه صورت جریان وجوه نقد، به عنوان یکی ازصورت های مالی اساسی، الزامی در نظر گرفته شده است. جریان های نقدی ناشی از فعالیت های عملیاتی، گویای این است که عملیات و فعالیت های اصلی و مستمر مولد درآمد عملیاتی واحد تجاری تا چه میزان به جریان های وجه نقد کافی، برای بازپرداخت وام ها، نگهداشت توان عملیاتی واحد تجاری و پرداخت سود سهام منجر شده است و انجام سرمایه گذاری های جدید را بدون توسل به منابع مالی خارج از واحد تجاری میسر کرده است. تحقیقات مختلفی در خصوص رابطه بین حساسیت نگهداری وجه نقد به جریان های نقدی انجام شده است. نتایج برخی از مطالعات نیز بر نامتقارن بودن جریان های وجوه نقدی متمرکز شده است؛ با این حال بررسی تاثیر سازوکارهای حاکمیت شرکتی، بر حساسیت نگهداری وجه نقد، آن هم تحت شرایط عدم تقارن جریان های نقدی، موضوعی است که بررسی نشده است. بر اساس آنچه بیان شد، هدف این پژوهش بررسی حساسیت نگهداشت وجوه نقد نسبت به جریان های نقدی عملیاتی نامتقارن با در نظر گرفتن محدودیت های مالی و نظارت بیرونی مالکان نهادی، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
روشجامعه آماری پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سال های 1393 تا1400 بود. در این پژوهش از نمونه گیری آماری هدفمند استفاده شد و شرکت های مورد بررسی، به روش حذفی و بر اساس معیارهایی انتخاب شدند. با اعمال معیارها، در نهایت، اطلاعات نمونه ای مشتمل بر 104 شرکت، بررسی و تحلیل شد. افزون بر این، برای بررسی ایستایی متغیرهای پژوهش، از آزمون ریشه واحد لوین، لین و چو و برای آزمون فرضیه های پژوهش، از روش رگرسیون داده های ترکیبی استفاده شد. در ارزیابی مدل های رگرسیونی، مواردی همچون مدل ترکیبی در مقابل مدل تلفیقی، انتخاب مدل با اثرهای تصادفی در مقابل مدل با اثرهای ثابت، معناداری مدل رگرسیونی، معناداری ضرایب متغیرهای توضیحی مدل رگرسیونی، خودهم بستگی بین پس ماندهای مدل رگرسیونی و توان تبیین مدل نیز بررسی شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که شرکت هایی با جریان های نقدی عملیاتی بالاتر، وجه نقد بیشتری را نگهداری می کنند و محدودیت مالی و مالکیت نهادی، روی حساسیت نگهداشت وجوه نقد نسبت به جریان های نقدی عملیاتی نامتقارن، تاثیر معناداری ندارند. بررسی نتایج متغیرهای کنترلی نیز حاکی از این است که نسبت کیوتوبین و اندازه شرکت، روی نگهداشت وجوه نقد تاثیری مثبت و معناداری دارند؛ ولی تاثیرگذاری مثبت اهرم مالی بر میزان نگهداشت وجوه نقد معنادار نیست.
نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که میزان حساسیت نگهداشت وجوه نقد نسبت به جریان های نقدی عملیاتی نامتقارن، در شرکت هایی با جریان های نقدی عملیاتی بالاتر، بیشتر است. این نتیجه می تواند به دلیل شکار فرصت های سودآور و پر بازده آتی یا کاهش ریسک نقدینگی در فضای کسب وکار تورمی و متغیر و پویای ایران باشد. نتیجه دیگر این است که محدودیت های مالی و نظارت بیرونی مالکان نهادی، برخلاف انتظار و ادبیات پژوهش، بر حساسیت نگهداشت وجوه نقد نسبت به جریان های نقدی عملیاتی نامتقارن تاثیر معناداری ندارند.
کلید واژگان: جریان نقدی عملیاتی نامتقارن, مالکان نهادی, محدودیت مالی, مدیریت وجه نقد, نگهداشت وجه نقدObjectiveCash management policies have always been one of the most important financial policies in the process of managing companies. Considering the importance of cash management in companies and accounting standards, the presentation of the cash flow statement is considered one of the basic financial statements. Cash flows from operating activities indicate that the main and continuous operations and activities that generate the operating income of the commercial unit have led to sufficient cash flows to repay loans, maintain the operating capacity of the commercial unit, pay dividends, and make new investments. Various research has been conducted regarding the relationship between the sensitivity of cash holdings to cash flows. The results of some studies are also focused on the asymmetry of cash flows. However, investigating the effects of corporate governance mechanisms on the sensitivity of cash holdings under the condition of cash flow asymmetry is an issue that has not been investigated. Therefore, the purpose of this research is to investigate the sensitivity of cash holdings to asymmetric operational cash flows, considering the financial constraints and external supervision of institutional owners in companies listed on the Tehran Stock Exchange.
MethodsThe statistical population consists of all the companies listed on the Tehran Stock Exchange during the Iranian calendar years 1393 to 1400 (2014 to 2022). The sample consists of 104 companies. To check the stationarity of the research variables, Levin, Lin, and Chu's unit root test was used, and to test the research hypotheses, the combined data regression method was utilized. Moreover, for the evaluation of the goodness of the proposed regression models, some necessary pretests were implemented.
ResultsThe findings show that companies with higher operating cash flows hold more cash. Financial constraints and institutional ownership do not have a significant effect on the sensitivity of cash holdings to asymmetric operating cash flows. Results from control variables also indicate that the Tobin ratio and the size of the company have a positive and significant effect on cash holdings. However, no evidence was found of a positive influence of the debt ratio on the amount of cash holdings.
ConclusionFindings indicate that the sensitivity of cash holdings to asymmetric operating cash flows is higher in companies with greater operating cash flows. This result may be due to the pursuit of future profitable opportunities or to reduce liquidity risk in the inflationary, unstable, and dynamic business environment of Iran. Other results show that financial restrictions and institutional ownership, contrary to expectations and existing literature, do not have a significant effect on the sensitivity of cash holdings to asymmetric operating cash flows. This lack of effect may be attributed to the presence of state ownership. The results underscore the need for further research in the future.
Keywords: Asymmetric Operating Cash Flows, Cash Management, Financial Constraints, Institutional Ownership, Cash Holdings -
رشد روز افزون تقاضا برای منابع محدود به ویژه منابع آب یکی از اساسی ترین مسائل بخش کشاورزی است به طوری که برداشت بی رویه از منابع آبی به ویژه منابع آب زیرزمینی سبب کاهش سطح منابع آب زیرزمینی شده است. در همین راستا، برنامه ریزی در راستای استفاده بهینه از این منابع محدود با در نظر گرفتن هدف های متضاد ضروری است؛ بنابراین باید توجه داشت که تصمیم گیری در چنین شرایطی با پیچیدگی های بسیاری همراه است. در پژوهش حاضر بهینه سازی تولید محصولات زراعی با در نظر گرفتن همزمان تولید آرمان های حداکثرسازی سود، افزایش عملکرد و کمینه سازی مصرف آب، کود و سموم شیمیایی با استفاده از روش برنامه ریزی آرمانی فازی در دشت صحنه برای 7 محصول گندم، چغندر قند، یونجه، گشنیز، آفتابگردان، ذرت دانه ای و برنج بررسی می شود. بهره برداران از چاه های عمیق و نیمه عمیق این دشت به عنوان جامعه آماری مطالعه شده انتخاب شد. مقایسه الگوی کشت موجود و سطح تولید بهینه شده، بهینه نبودن وضعیت موجود به ویژه در بعد زیست محیطی را نشان می دهد؛ به گونه ای که میزان مصرف آب در بالاترین حد از وضعیت موجود در دشت صحنه قرار دارد. این موضوع اقتصادی بودن سیستم کشت موجود را تایید می کند. نتایج نشان می دهد در مدل بهینه سناریوی نهایی بررسی شده علاوه بر آنکه سطح کشت در وضعیت مناسب و کمتر از وضعیت موجود قرار دارد، سود اقتصادی، هدف های زیست محیطی و افزایش عملکرد نیز تامین شده است؛ در نتیجه پیشنهاد می شود که برای حصول نتایج بهتر در جامعه مطالعه شده به تدریج به اصلاح وضعیت موجود اقدام و سپس برای اطمینان از بروز نتایج مورد انتظار با توجه به شرایط موجود، مدل بهینه به روز رسانی شود.
کلید واژگان: : برنامه ریزی, بهینه سازی, توسعه کشاورزی, تصمیم گیری چند معیاره, آرمانی فازی, محدودیت منابعThe increasing demand for limited resources, especially water resources, is one of the most fundamental problems of the agricultural sector. The excessive extraction of water resources, especially underground water resources, has caused the level of underground water resources to decrease. In this regard, planning for the optimal use of these limited resources, taking into account the conflicting goals of increasing profit, increasing performance, and environmental goals, including reducing the consumption of water, fertilizers, and chemical poisons seems necessary. It should be noted that decision-making in such conditions is associated with many complications. The present study aims at optimizing the production of agricultural products by simultaneously considering the goals of profit maximization, yield increase, and minimization of water, fertilizer, and chemical pesticide consumption by using the fuzzy goal programming in the Sanheh Plain for 7 products including wheat, sugar beet, alfalfa, coriander, sunflower, grain corn, and rice. Exploitation of deep and semi-deep wells of this plain was selected as the statistical population of the study. The results show that in the optimal model in the final scenario, in addition to the fact that the cultivated area is in a good condition and less than the existing condition, the economic benefit environmental goals and increased yield have also been provided. As a result, it is suggested that to obtain better results in the studied society, the current situation should be gradually improved and the model should be updated to ensure the expected results according to the existing conditions.
Keywords: Agricultural Development, Optimization, Multi-Criteria Decision Making, Fuzzy Goal, Resource Limitation, Programming -
شرکت های سهامی دارای تنوع مالکیت گسترده ای هستند. در این شرکت ها معمولا طیف گسترده ای از مالکان حقوقی و حقیقی وجود دارد. مالکان حقوقی نیز خود شامل مالکیت های نهادی، مالکیت شرکتی و مالکیت دولتی است. از طرفی، ریسک نقدینگی نیز یکی از معیارهای اصلی و موردمطالعه مدیریت مالی است. در این پژوهش، تاثیر نوع مالکیت نقدینگی و محدودیت مالی بر اعتبار تجاری شرکت ها به عنوان یک روش غیر رسمی تامین مالی، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش، پس رویدادی بوده و جامعه آماری آن شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 10 ساله از 1391 تا 1400 است. با توجه به محدودیت های پژوهش، تعداد 134 شرکت در دوره زمانی مربوط انتخاب شد. به منظور انجام آزمون فرضیات، از روش پنل دیتا به روش اثرات تصادفی و برای انجام روش های آماری از نرم افزار E-Views10 استفاده شده است. نتایج، نشان دهنده تاثیر مثبت نوع مالکیت و تاثیر منفی نقدینگی و محدودیت مالی بر اعتبار تجاری است.
کلید واژگان: نوع مالکیت, نقدینگی, محدودیت مالی, اعتبار تجاری
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.