جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مرگ خدا" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
فلسفه ی اگزیستانسیالیسم را فلسفه ی اصالت وجود گفته اند؛ فلسفه ی که از اگزیستانس و اصالت بشر سخن می گوید. مفهوم مرکزی این فلسفه «انسان» است؛ زیرا وجود انسان، نقطه ی عزیمت همه ی کنش های انسان است. اگزیستانسیالیست ها به رغم اختلاف منظر در اتخاذ رویکرد دینی و الحادی، اما از یک وجه مشترک برخوردارند که عبارت است از اصل محوری اگزیستانسیالیستی «تقدم وجود بر ماهیت». معنای تقدم وجود بر ماهیت این است که فلسفه را باید از «درون گرایی» آغاز کرد و این مسئله در اگزیستانسیالیسم سارتر نمود بیشتری دارد. سارتر اصول خود را در شعار سه کلمه ی «تقدم وجود بر ماهیت» قرار داد و همین امر، اگزیستانسیالیسم او را تعریف می کند. دوبووار که در پارادایم اگزیستانسیالیسم سارتری می اندیشد، فمینیسم اگزیستانسیالیستی را تئوریزه کرد. نیچه، از «مرگ خدا»، «نیهیلیسم» و «نظریه ی قدرت» (اراده معطوف به قدرت) سخن گفت و از روحیه ی سکولاریستی و خدامردگی حاکم بر جهان مسیحیت خبر داد و بدین سان، فضای سکولاریسم و لائیسیسم حاکم بر غرب مدرن را پیش بینی کرد. مسئله ی اصلی و مفهوم مرکزی هایدگر «دازاین» است و هایدگر از این واژه ی آلمانی به معنای «هستی» یا «وجود» چونان اصطلاحی فلسفی برای دلالت بر «انسان» استفاده کرد. دازاین بیانگر نحوه ی وجود انسان است و اگر انسان به عنوان واقعیتی خارجی لحاظ شود، آنگاه دازاین خواهد بود. فهم ابراهیم در مقام پدر و نماینده ی ایمان و شهسوار تسلیم مطلق، مسئله ی کیرکگور بود و فهم این مسئله، پارادایم «ایمان گرایی»، جهش ایمان و رابطه ی عقل و ایمان را به میان آورد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی، به هدف بررسی این مسائل بنیادین اگزیستانسیالیستی تدوین شده است.
کلید واژگان: اگزیستانس, ایمان گرایی, الحادگرایی, نیهیلیسم, دازاین, جهش ایمان, مرگ خدا -
نظریه «مرگ خدا» مشهورترین نظریه نیچه است. در این مقاله می کوشیم کارکردهای ایده مرگ خدا نزد نیچه را در سه سطح تحلیل کنیم. سطح نخست (سطح باورمندی)، سطح ابتدایی بحث های هستی شناختی و اعتقادی درباره وجود یا عدم وجود خدا؛ سطح دوم (مواجهه ای اومانیستی با مرگ خدا)، شادمانی الحادی از فقدان خدا؛ و سطح سوم (مواجهه ای انتقادی با جهان پس از خدا)، میراث قاتلان. در پایان نیز به این پرسش می پردازیم که آیا نیچه از مرگ خدا سرخوش است یا بر آن سوگواری می کند؟ با توجه به این که نیچه در آثار مختلفش رویکردهای مختلفی به مسئله «مرگ خدا» اتخاذ کرده است، تلاش خواهد شد تا، بدون توجه به تقدم و تاخر این آثار، تفسیری از موضع نیچه در مقام «یک کل» ارایه شود که در آثار مختلف، به فراخور بحث، لایه های مختلفی از این ایده را مطرح کرده است. در این میان سه قطعه بسیار کلیدی از سه کتاب راه برنده تفسیر ما هستند: نخست انسانی زیاده انسانی، دوم چنین گفت زرتشت، و سوم علم شادمانه. در نهایت، از منظری انتقادی نشان داده می شود که نظریه ی «مرگ خدا»ی نیچه نه رویکردی هستی شناختی یا باوری اعتقادی بلکه بیانگر وضعیتی فرهنگی است.
کلید واژگان: مرگ خدا, نیچه, نیست انگاری, علم شادمانهThe theory of 'Death of God' is Nietzsche's most famous theory. In this article, we will attempt to analyze Nietzsche's idea of the functions of ‘Death of God’ at three levels. The first level (the level of belief) is the primary level of ontological and ideological discussion about the existence or non-existence of God; the second level (humanistic encounter with the death of God) is the atheistic happiness of the absence of God, and the third level (the critical encounter with the world after God) is about the legacy of the Killers. Finally, we will discuss the question that whether Nietzsche is happy or sad about the death of God. Given that Nietzsche has adopted different approaches to the issue of "death of God" in his various works, it will be attempted to provide an interpretation of Nietzsche's position as "a whole" without regard to the temporal primacy of these works. Meantime, there are three key passages from the three books that guide our interpretation: first, Human All Too Human, second, Thus Spoke Zarathustra, and third, The Gay Science. From a critical perspective, it will be shown that 'Death of God' in Nitsche's philosophy should not be regarded as an ontological or creedal theory, but it depicts a cultural situation.
Keywords: Death of God, Nietzsche, nihilism, Gay Science -
پرسش اصلی در مقاله پیش رو، معطوف به نحوه تعالی خون انسان کامل و خدایی شدن آن خون (ثار الله ) است تا معلوم گردد که آیا ثار الله و انتساب خون به خدا، تعبیری مجازی است یا عبارتی حقیقی است، و اگر انتساب خون به خدا، امری حقیقی و نه از سر مجاز می باشد، آنگاه مفهوم و معنای آن در عرفان اسلامی چه می تواند باشد و چگونه می توان امری مادی و محدود مانند خون را به حقیقتی مطلق و فرامادی (خدا) نسبت داد؟ در مقاله حاضر، نخست، تفسیر مفهوم ثار الله با تاکید بر بحث قرب فرائض و قرب نوافل در عرفان مطرح شده تا با استفاده از قرب فرائض، انتساب خون به خدا به صورت حقیقی بیان شود و این نحوه از انتساب موجب نقص و محدودیت در ناحیه خداوند نباشد. پس از بیان اینکه تعبیر ثار الله متضمن نوعی ارتباط حقیقی (فنا به مثابه شدن) میان انسان کامل و خداوند است، به دو عنصر نهفته دیگر در تعبیر ثار الله اشاره شده و ارتباط حماسه و رثاء با خون مورد بحث قرار می گیرد. نویسنده در خاتمه تلاش می کند به ابعاد عملی و کارکردهای معاصر چنین موضوعی به ظاهر انتزاعی پرداخته و تضاد نظریه خون خدا را با تئوری سکولار مرگ خدا در دنیای امروز گوشزد نماید.کلید واژگان: خون, خون خدا, نظریه خون خدا, عرفان اسلامی, ثار الله, قرب فرائض, قرب نوافل, بعد معنوی, بعد وجودی, بعد اجتماعی, بعد حماسی, بعد رثاء, بعد عزاء, مرگ خدا, تئوری سکولار, فنا, فناشدن, حماسه, خداوندThe main question in the following article is about the perfection of human blood and the change of that blood into Good blood (thārallah) to determine whether thārallah and the attribution of blood to God is a virtual interpretation or a literal phrase. Besides, if the attribution of blood to God is true and not a metaphor, then what can it mean in Islamic mysticism and how can one attribute a material and limited matter, such as blood, to an absolute and transcendental truth (God)? In the present article, first of all, the interpretation of the concept of thārallah is presented with an emphasis on Qorb-e Farāez and Qorb-e Nawafel in mysticism; therefore, the attribution of blood to God is expressed in real terms, and this attribution does not indicate any defects in the domain of God. After expressing that the interpretation of thārallah implies a certain real relationshipbetween the perfect man and God, the article refers to two latent elements in the interpretation of thārallah. Finally, the author tries to deal with the practical aspects and contemporary functions of this seemingly abstract issue, and points out the contradiction of the theory of God›s blood to the secular theory of the death of God in today›s world.Keywords: Blood, God›s blood, the theory of God›s blood, Islamic mysticism, th?rallah, Qorb-e Far?ez, Qorb-e Nawafel, spiritual aspect, Existential aspect, Social dimension, Epic dimension, mourning aspect, Death of God, Secular theory, Death, Epic, God
-
آیا در الهیات جدید مسیحی می توان از پدیده ای به نام «بازگشت دین» سخن گفت؟ به نظر می رسد در طی تحولات اخیر این الهیات که در بستری پسامتافیزیکی نشو و نما یافته است، «مرگ خدای متافیزیکی» جایگزین ایده «مرگ خدا» شده است و متفکرانی چون واتیمو و کاپوتو که به خدایی پسامتافیزیکی باور دارند، در پی «دین بدون دین» و «ایمان بدون معرفت قطعی» هستند و این دقیقا همان چیزی است که از آن به عنوان «باور بدون تعلق» و «تعلق بدون باور» یاد می شود. در این وضعیت جدید، نه فلسفه های جزم اندیش و عینیت گرا، بلکه اندیشه «کم بنیه» است که به کار می آید. در همین راستا، امروزه جامعه شناسان دین، همانند برگر و کازانوا نیز از «پساسکولاریسم» سخن می گویند. در چنین وضعیتی، دین عرصه های عمومی و خصوصی را درمی نوردد و از این طریق مرزهای پیشین میان حوزه های عمومی و خصوصی در هم آمیخته می شود. نتایج پژوهش پیش رو نشان می دهد که با پدیدار شدن نشانه هایی نظیر «مرگ مرگ خدا» در عرصه فلسفه و «سکولاریزاسیون زدایی از جهان» در عرصه مطالعات جامعه شناختی، می توان از «بازگشت دین» سخن گفت؛ دینی که البته ماهیت و بنیان های متفاوتی با پیشینیان خود دارد.
کلید واژگان: بازگشت دین, پساسکولاریسم, تفکر کم بنیه, سکولاریزاسیون زدایی, مرگ خداThe main question in this article is whether there is something called the return of religion? In The new Christian theology which flourishes in the context of Post-metaphysical, the death of metaphysical God has been replaced by the death of God and the divine. Thinkers such as Vattimo and caputo which to believe in Post-metaphysical God seeking to religion without religion and faith without the certain knowledge and this is what it called as "believing without belonging" and "belonging without believing". In this new situation, not dogmatic and objective philosophies, but the "weak" thought comes. On the other hand, sociologists of religion, as Berger and Casanova, talk to the de-secularization of the world and post-secularism. In This situation, religion moved from the public sphere to the private sphere and through the return of religion, public and private former boundaries are mixed.
Keywords: Return of religion, post-secularism, weak thought, the de-secularization, death of God -
«نیست انگاری» از اساسی ترین کلیدواژه های تفکر نیچه است که به سبب ارتباط وثیقی که با دیگر آموزه های او دارد، از موضوعیتی اساسی در فلسفه ورزی او برخوردار است. نیست انگاری در واقع معیار نیچه است برای ارزیابی هر آنچه در سرنوشت انسان و جامعه انسانی مدخلیت دارد؛ از سویی بنیادی ترین نظام های فکری و اعتقادی سامان یافته در قالب دین و فلسفه و علم و اخلاق را متهم به نوعی از نیست انگاری (منفعل) می کند که در نظر او بسی مغضوب و مطرود می نماید، و از این رو همه آن ها را به این سبب مستحق انهدام می داند، و از سویی برای جای گزینی آنچه ویران کرده، ما را به نوع دیگری از نیست انگاری (فعال) فرا می خواند؛ با استعانت از منجی ای به نام «ابرانسان». مقصود ما از این جستار، بازنمایی ادله نیچه در انتقادش به این نظام ها و نیز تشریح مبسوط گونه های نیست انگاری مدنظر اوست.کلید واژگان: نیست انگاری, بازارزش گذاری ارزش ها, مرگ خدا, ابرانسان, معنای زندگیMetaphysic, Volume:7 Issue: 2, 2016, PP 93 -110Nihilism is one of the basic keywords in Nietzsches thinking, and because of its strong connection with his other teachings, it is considered to be a principle subject in his philosophizing. In fact, nihilism is Nietzsches criterion to evaluate whatever is relevant to the fate of human and human society. On one hand, he accused the most fundamental organized systems of thought and belief in religion, philosophy, and science of a kind of nihilism (passive) which in his view is somehow despicable and rejected; and therefore deserves to be destroyed. On the other hand, he, asking for the help of a Savior called Super human, invites us to another kind of nihilism in order to replace what has been destroyed. This paper intends to presents Nietzsches argues in his critique of these systems and also to provide a detailed description of the types of his nihilism.Keywords: Nihilism, trasvaluation of values, death of God, super human, meaning of life
-
مسئله معنای زندگی پرسشی اساسی است که پیش تر انسان معاصر غربی آن را در چارچوب مسیحیت پی می گرفت، اما به نظر نیچه، انسان اکنون در دورانی به سر می برد که چارچوب عقیدتی و ارزشی مسیحیت فرو ریخته است. در این دوران، انسان معاصر گرفتار نیست انگاری فراگیر شده است. از این رو، نیچه می کوشد معطوف به زندگی زمینی و در راستای اراده معطوف به قدرت، معنایی برای زندگی انسان معاصر طراحی کند که نتیجه اش آری گویی به زندگی زمینی و غلبه بر نیست انگاری فراگیر است. در این مقاله، پس از تبیین و نقد دیدگاه نیچه، نشان داده می شود که طرح نیچه راهی به رهایی از نیست انگاری ندارد.
کلید واژگان: نیچه, معنای زندگی, نیست انگاری, مرگ خدا, اراده معطوف به قدرت, انسان معاصر غربیThe problem of the meaning of life is an essential question previouslyapproached by contemporary western human beings in terms of Christianity, but according to Nietzsche, human beings are now in an age when the belief-value framework of Christianity has collapsed. In this age, the contemporary human being is suffering aglobal nihilism. Thus Nietzsche tries to provide a meaning for the life of contemporary human beings in terms of their mundane, Earthly lives and the will to power, whose upshot is to welcomethe mundane life and defeat global nihilism. In this paper, after explicating and criticizing Nietzsche's view, we will show that his proposal provides us with no way out of nihilism.Keywords: Nietzsche, Meaning of Life, Death of God, Will to Power, Contemporary Western Human Being -
در این مقاله در نخست به نظر نیچه در مورد مرگ خدا و ابعاد مختلف آن اشاره می کنیم، سپس به بررسی دیدگاه کلی در مورد خدا در دین مسیحیت می پردازیم و خواهیم دید که نیچه معتقد است که انسان معاصر به دلایلی از جمله مرگ خدا نیست انگار شده است؛ مراد نیچه از «مرگ خدا»، در واقع افول و نهایتا مرگ دیدگاه مسیحی و اخلاق مسیحی نسبت به زندگی و جهان است؛ او معتقد است که این جنایت عظیم (یعنی کشتن خدا) به دست آدمیان صورت گرفته، ولی خبرش هنوز به آنان نرسیده است.
در این پژوهش به بررسی این پدیده و عکس العمل انسان های مختلف در مقابل آن، و نیز نیست انگاری این انسان ها می-پردازیم. هم چنین سعی شده است دیدگاه های نیچه در باب اخلاق، مبنای نقد او بر اخلاق، همین طور جنبه هایی از اخلاق که از نظر او باید ویران گردد و جنبه هایی که باید ساخته شود نیز بررسی و تحلیل گردد. افزون بر این، انواع انسان ها و هریک از مصداق های آن ها را که در چنین گفت زرتشت نام برده شده است، (از جمله شاهان، زالو، جادوگر و...) مورد پژوهش قرار می دهیم.کلید واژگان: مرگ خدا, انسانی بسیار انسانی, انسان واپسین, انسان برتر, ابرانسانIn this article we will first discuss Nietzsche’s theory on the ‘Death of God’ and its different dimensions, followed by the analysis of the general view on God in Christianity. After that, we will discuss Nietzsche’s belief that in the contemporary world, people are in a state of denial regarding the idea of the death of God. The meaning of Nietzsche’s ‘Death of God’, is actually the waning and at the end, the death of the overall Christian view and Christian morality in human lives and in the world. He believes that this immense crime –the killing of God by the people-has already taken place, but that people have not yet become aware of it; in this research we will analyze different people’s reaction toward this phenomenon, and also discuss the negation of these people. Furthermore, Nietzsche’s view on morality, his basic explanation of morality and the dimensions of the morality that have to be devastated and the dimensions that have to be built are analyzed. In addition, the types of people who are mentioned and distinguished in Zarathustra, (such as: kings, leech, magician, and …) will be the subject of discussion in this research.
Keywords: Death of God, the Overman, Ubermensch, the Last People, The Last human being
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.