به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « واژه شناسی » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • رضا مطهر، سید عبدالهادی دانشپور*
    پیشینه و هدف

    زبان از مهم ترین ابداعات بشر در برقراری ارتباط است که از طریق آن افکار و احساس ها منتقل می گردد. زبان حاصل هم زیستی طولانی مدت بشر و نقش با اهمیتی در فرآیند تکامل آن ها ایفا کرده است. هر معرفت از پارادایمی برخاسته و با واژگان مختص خود تعریف می گردد؛ چراکه واژگان امکان انتقال دانش را فراهم ساخته و مبین دیدگاه معرفتی خود هستند. لذا به نظر می رسد کاربست غیردقیق آن ها به ویژه در فعالیت های پژوهشی، می تواند منجر به انحراف در تشخیص پارادایم فکری پژوهشگر شود و متعاقبا طرح پرسش و اهداف، راهکارهای نظری و عملیاتی، یافته ها و به ویژه نتایج پژوهش ها را مورد تردید قرار دهد. از این رو پژوهش حاضر سعی در تعریف صحیح واژه «چالش» و تبیین چارچوبی از معیارهای آن در حوزه پژوهش های شهری به ویژه گردشگری پایدار و سپس تحلیل محتوا مقاله های داخلی و خارجی گردشگری پایدار و در نهایت مقایسه تطبیقی شیوه نگرش آن ها با این واژه می باشد.

    مواد و روش ها

    در این بخش به منظور کالبد شکافی پژوهش و تحلیل عناصر بنیادین ساختار روش شناسی آن ، از مدل اقتباسی پیازپژوهش، اثر ساندرز استفاده شده است. بر این اساس، پارادایم این پژوهش تفسیری انتقادی و منطق آن استفهام است؛ پژوهش از نوع کیفی و راهبرد گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است؛ روش پژوهش تحلیل محتوای سیستماتیک است که با هدف دستیابی به تعریفی جامع از واژه «چالش» در پژوهش های شهرسازان در حوزه موضوعی گردشگری پایدار، اطلاعات مورد نیاز خود را با مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه جمع آوری کرده و از روش تحلیل محتوای سیستاماتیک بهره برده است. به منظور تکمیل پرسشنامه ها، تعداد ده نفر خبره با روش نمونه گیری غیراحتمالی گلوله برفی انتخاب شده اند. در واقع این پژوهش ابتدا با تلفیق اشتراک تعاریف پژوهش های داخلی و خارجی از واژه چالش، سعی داشته است تا به تعریفی جامع از این واژه دست یابد و معیارهای آن را استخراج نماید؛ سپس روایی آن ها را به تایید خبرگان برساند. در مرحله بعد بر اساس معیارهای مستخرج و با استفاده از روش تحلیل محتوای سیستماتیک به بررسی و تفسیر نظام مند و جامع محتوای پژوهش های گردشگری پایدار و تحلیل نگرش پژوهشگران در خصوص واژه «چالش» پرداخته است. لذا پژوهش حاضر مبتنی بر پنج مرحله شامل تعیین هدف مطالعه، جمع آوری داده های پژوهش، کدگذاری واحدهای تحلیل، طبقه بندی و ارزیابی تفسیری از مقوله های انجام شده است.

    یافته ها و بحث:

    براساس نتایج این پژوهش تعریف مورد نظر واژه چالش در پژوهش های حوزه گردشگری عبارت است از: «چالش شرایط و موقعیت جدیدی است که مسایل و مشکلاتی را در حوزه های متعدد و ابعاد مختلف، از بیرون بر نظام شهری وارد می کند و مسیر آینده آن را تحت تاثیر قرار می دهد؛ چنان که با توجه به مقیاس آن، نظام شهری نیازمند به کارگیری مسیولانه و فعالانه کلیه توان های بالقوه و بالفعل خود به منظور ارایه راهکار های نویدبخش برای غلبه بر شرایط حاکم و رسیدن به اهداف مدنظر می باشد». درنهایت با توجه به واکاوی و مقایسه تطبیقی چهل مقاله داخلی و خارجی، براساس تعریف معیار، اینگونه به نظر می رسد که در حال حاضر، برای برخی از پژوهشگران داخلی فهم روشن و دقیقی از واژه چالش وجود ندارد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد یکی از دلایل اصلی تفاوت نگرش به واژه چالش در پژوهش های داخلی و خارجی، ترجمه لغوی این واژه در زبان فارسی می باشد؛ که بایستی در پژوهش های آتی کلیه جوانب کاربرد مفهوم این واژه و معیارهای آن را در نظر بگیرند.

    کلید واژگان: واژه شناسی, گردشگری شهری پایدار, تحلیل محتوا, سیستماتیک, چالش}
    Reza Motahar, Seyed Abdolhadi Daneshpour *
    Background and purpose

    Language is one of the most important human inventions in communicating. It seems that every knowledge arises from a paradigm and is defined with its own words; Because words make it possible to transfer knowledge and show their epistemological point of view. Also, specialized terms and their definitions have a basic role in transferring concepts and expanding science. Therefore, it seems that their imprecise application, especially in research activities, can lead to a deviation in the recognition of the researcher's intellectual paradigm and subsequently question the question and objectives, theoretical and operational solutions, findings and especially the research results. Therefore, the present study tries to define the word "challenge" correctly and explain a framework of its criteria in the field of urban research, especially sustainable tourism, and then analyze the content of domestic and foreign articles on sustainable tourism and finally compare their attitude with this term.

    Methodology

    In this section, in order to dissect the research and analyze the fundamental elements of its methodological structure, the adapted model of onion research by Saunders has been used. Based on this, the paradigm of this interpretative-critical research and its logic is questioning; The research is qualitative and the information gathering strategy is a library; The research method is systematic content analysis, which with the aim of achieving a comprehensive definition of the word "challenge" in the researches of urban planners in the subject area of sustainable tourism, collected the necessary information through library studies and questionnaires and used the systematic content analysis method. In order to complete the questionnaires, ten experts were selected by non-probability snowball sampling method. In fact, this research has tried to achieve a comprehensive definition of the word challenge by combining the common definitions of domestic and foreign researches and extracting its criteria; Then confirm their authenticity by experts. In the next step, based on the extracted criteria and using the method of systematic content analysis, the systematic and comprehensive review and interpretation of the content of sustainable tourism research and the analysis of researchers' attitude regarding the word "challenge" have been done. Therefore, the current research is based on five stages, including determining the purpose of the study, collecting research data, coding the units of analysis, classification and interpretive evaluation of the conducted categories.

    Findings and discussion

    Based on the results of this research, the desired definition of the word "challenge" in tourism research is: "A challenge is a new condition and situation that introduces issues and problems into various areas and dimensions, from outside the urban system, and influences its future trajectory; depending on its scale, the urban system requires the responsible and active deployment of all its potential and actual capabilities in order to provide promising solutions to overcome prevailing conditions and achieve desired goals." Ultimately, based on a comparative analysis of forty domestic and foreign articles, it seems that currently, some domestic researchers do not have a clear and accurate understanding of the term "challenge" according to the defined criteria.

    Conclusion

    It appears that one of the main reasons for the difference in attitude towards the term "challenge" in domestic and foreign research is the literal translation of this term into Persian; which should be considered in future research to take into account all aspects of the concept and its criteria.

    Keywords: content analysis, Challenge, Systematic, Sustainable Urban Tourism, terminology}
  • ناهید جلیلی مرند، فریبا قطره

    این پژوهش، وام واژه های فرانسوی در زبان فارسی را مطالعه می کند. تعداد این وام واژه ها شایان توجه است و ورود آنها به زبان فارسی به طور تقریبی به دو قرن پیش برمی گردد؛ ولی به مرور زمان با وجود پیشرفت هایی در تمام عرصه های بین المللی و همچنین روابط سیاسی - اجتماعی و فرهنگی بین دو کشور، وام گیری کلمات همچنان ادامه دارد. در پژوهش حاضر، هدف مشاهده سیر تحول این وام واژه ها ازنظر آوایی، معنایی و اجتماعی در زبان فارسی است تا چگونگی و چرایی تغییرات احتمالی بررسی شود. پژوهش مبتنی بر روش تجربی گیدر با اصل فرضیه - نتیجه گیری است. در چارچوب نظری مقاله، به سخنان و نظریه های زبان شناسانی مانند بلانک (1995)، لوآری و همکاران (2014) و غیره استناد شده است. برای تهیه پیکره پژوهش، ابتدا به دانش خود در این زمینه توسل جسته شد؛ سپس داده ها جمع آوری و برای راستی آزمایی این تجارب شخصی به فرهنگ لغات فرانسوی مراجعه شد. بنابر نتایج پژوهش، تعدادی از وام واژه ها دچار تغییرات آوایی شده اند و معنای تعدادی دیگر تغییر اندک یا محسوسی یافته است. ازنظر اجتماعی نیز، اقشار مختلف در مکالمات روزمره خود از آنها استفاده می کنند و تعدادی از آنها هم مختص مشاغل گوناگون است. فرهنگستان زبان فارسی سعی دارد معادل هایی برای آنها بیابد و حتی در این زمینه به نوواژسازی روی می آورد؛ ولی تعدادی از آنها به همان شکل در زبان ما باقی مانده است و گویش وران از آنها استفاده می کنند.

    کلید واژگان: وام واژه, واژه شناسی, تغییر آوایی, تغییر معنایی, تغییر اجتماعی}
    ‎‏ ‏Nahid ‎ Djalili Marand, Fariba ‎ Ghatreh

    Cette recherche a fait un tour d’horizon sur les emprunts français dans la langue persane dont le nombre est considérable. Leur insertion dans notre langue remonte à quelque deux siècles, mais avec le temps, grâce aux progrès de tout ordre à l’échelle internationale et aux relations socio-politiques et culturelles entre les deux pays, ils ne cessaient d’y entrer. Notre ambition dans cet article est de constater leur évolution sur les trois plans phonétique, sémantique et social afin de voir s’ils ont subi des changements dans ces domaines ou non. Cette étude est basée sur la méthode d’expérimentation présentée par Guidère dont l’approche générale est hypothético-déductive, et appuyée par des points de vue des linguistes tels Blank, Lev-Ari, etc. Le corpus est collecté, tout d’abord, en nous référant à nos connaissances empiriques dans le domaine lexicologique, puis nous avons consulté des dictionnaires comme Le Petit Robert et Le Robert Méthodique pour pouvoir vérifier la fiabilité de nos collectes. Selon les résultats de la recherche, nous avons remarqué le changement phonétique pour certains emprunts, la mutation sémantique pour certains d’autres et leur emploi général et spécialisé pour des couches variées de la société. L’Académie de la Langue Persane s’efforce de trouver des équivalents pour certains d’entre eux en recourant au néologisme, mais parfois malgré la richesse de cette langue, ils y restent tels quels.

    Keywords: emprunt, Lexicologique, Mutation, Phonétique, Sémantique, social}
  • سید محمود طیب حسینی*

    بررسی شبهات مطرح شده علیه قرآن نشان می دهد که منشا و محور بسیاری از مباحث ادبی به ویژه نوع واژه شناسی کلمات قرآن است، از این رو مقاله حاضر در صدد است با بررسی چند شبهه ای که محور آنها واژه شناسی است، با روش توصیف و تحلیل بر ضرورت تحقیق در مباحث زبانی و واژه-شناسی قرآنی و بهره گیری از قواعد صحیح و متقن واژه شناسی برای تفسیر قرآن و پاسخ به شبهات تاکید کند. در این تحقیق به دست آمد که منشا شبهه سه روز بودن روزه ماه رمضان، ناسازگاری آفرینش انسان از ترکیب آب جهنده صلب مرد و میان سینه زن، با کشفیات علمی و شبهه ناسازگری سخن گفتن عیسی (ع) در گهواره با منابع مسیحی ریشه در عدم شناخت صحیح معنای واژگان: «یطیقونه» و «ایاما معدودات» در آیه 184 بقره، «ترائب» در آیه 7 طارق و «صبی» در آیه 24 مریم بوده است و می توان با تکیه به منابع لغوی معتبر، بهره گرفتن از خود قرآن و گزینش معنای موافق با حقایق علمی و تاریخی این واژگان از میان معانی متعدد و مختلفشان به شبهات یاد شده پاسخ داد.

    کلید واژگان: شبهات قرآنی, واژه شناسی, قواعد واژه شناسی قرآنی, روش نقد شبهات}
    Seyed Mahmoud Tayeb Nasab*

    An examination of the doubts raised against the Qur'an shows that the source and axis of many literary debates is the lexical type of the words of the Qur'an; Therefore, the present article intends by examining some doubts that are centered on lexicology, by the method of description and analysis, emphasizing the need for research in linguistic and Quranic terminology and using the correct and sound rules of lexicology for interpretation of the Qur'an and to answer to doubts. In this study, it was found that the source of the doubts of the three-day fast of Ramadan, the incompatibility of human creation with scientific discoveries about the combination of jumping water from the bones of the man's back and the middle of the woman's breasts, and the doubt of incompatibility of Jesus' speech in the cradle based on the Christian sources, rooted in Lack of correct knowledge of the meaning of the words "Yutiqunah" and "Ayyaman Ma'ududat" in verse 184  of Baqarah, "Tara’ib" in verse 7  of Tariq and "Sabiyy" in verse 29  of Surah Maryam, and can be relied on by using lexical sources. The Qur'an itself and the choice of meaning according to the scientific and historical facts of these words from among their various meanings, answered the mentioned doubts.

    Keywords: Method Of Criticism Of Doubts, Quranic Doubts, Rules Of Quranic Terminology}
  • زهرا عباسی*

    نبود خوانش نظام مندآثار معماری در جامعه، باعث شده تا شاهد نقدهایی که منجر به ارتقای کیفی طراحی شوند، نباشید. پژوهش حاضر با تکیه بر واژه بازار، متون قرون (3 تا 8) هجری، روابط و تاثیر آن ها در شکل گیری معنای کلی اثر معماری را، مورد تحلیل قرار می دهد. ساختار ادراک، شناخت و زبانی که با آن تکلم می شود، ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند، با نگاهی کلی به محاورات امروزی می توان متوجه شد، واژه های مورد استفاده مردم بسیار نادر و بعضا وارداتی هستند. این ها برخلاف واژه های موجود در زبان فارسی بیشتر به جنبه های کمی می پردازد و جنبه کیفی ندارد. بررسی مفهوم بازاردر متون علاوه بر آنکه به جنبه های کیفی فرهنگ کشور می پردازد، ما را با اندوخته ها، تجربیات و نوع نگاه گذشتگان آشنا می سازد؛ تا بتوان بر پایه آنها به خلق مفاهیم جدید، به بنیان های استوار دست یافت. شناخت مفهوم بازار در شعر فارسی، با روش پژوهش کیفی و مبتنی بر بررسی موردی با استفاده از رویکرد تلخیصی محتوا می باشد. شاعرانی که از تاثیر بیشتری در ساخت زبان فارسی برخوردار بوده اند، در فاصله زمانی مورد نظر پژوهش انتخاب شدند و با شناسایی واژه یا ترکیبات آن، مفهوم بازار ضمن حفظ معانی به کارگرفته شده، شناسایی و طبقه بندی شد. مطالعه متون نشانگر آن است که شناخت بازار و تاثیرات فرهنگی آن، همه جا و همه وقت وجود داشته و رابطه معناداری میان مفاهیم و فضاهای متصور برای آن وجود دارد. بازار، واژه ای پرکاربرد در شعر قرون 3-8 هجری می باشد و با ظاهری مشابه در معانی مختلفی به کار رفته است. واژه بازار در بعد اول جنبه های توصیفی و روایت صورت، داشته است و در بعد دیگر تمثیلی از صفات اخلاقی و مقدمه ای بر ادراک جنبه معنایی است

    کلید واژگان: ادبیات فارسی, بازار ایرانی, شعر سده 3تا8 هجری, واژه شناسی}
    Zahra Abbasi *

    The lack of systematic reading of architectural works in society has led to a failure in improving design quality, as exemplified by the use of the term "bazaar" in ancient texts. This research investigates the relationships and influence of the word "bazaar" on shaping the overall meaning of architectural works from the 3rd to the 8th Hijri centuries. The structure of perception and cognition is closely intertwined. Certain words and terms employed by people are now rarely used and are sometimes unfamiliar. The Persian language tends to emphasize quantitative aspects rather than qualitative ones. Delving into the concept of the bazaar in textual sources not only addresses the qualitative dimensions of our cultural heritage but also acquaints us with the wisdom, experiences, and viewpoints of our predecessors, paving the way for novel conceptualizations grounded in their achievements. To comprehend the concept of the bazaar in Persian poetry, this study adopts a qualitative research methodology employing a case study with a summarization approach. Poets who have significantly contributed to shaping the Persian language have been selected. Through the retention of meanings employed within the research timeframe and the identification of the word "bazaar" and its various combinations, the concept has been delineated and categorized. A review of the literature underscores that knowledge of the bazaar and its cultural impacts has transcended geographical and temporal boundaries. A meaningful correlation exists between concepts and spatial arrangements. The term "bazaar" stands as one of the most frequently used words in poetry, taking on diverse meanings while maintaining a consistent appearance. It serves both descriptive and narrative roles, simultaneously embodying moral attributes and providing a gateway to comprehending its semantic essence.

    Keywords: Persian bazaar, Persian literature, Poetry of 3rd to 8th Hijri, Terminology}
  • جواد بشری*
    مصحف شماره 17394 کتابخانه مرعشی، کتابت شده به دست اسماعیل بن مبارک در سال 665ق، متضمن یک دوره ترجمه- تفسیر قرآن به زبان فارسی است که به بخشی از قلمرو زبانی پهناور ماوراءالنهر تعلق دارد. با مقایسه برگردان حاضر با بخش ترجمه قرآن از تفاسیر موجود فارسی پیش از سده هفتم هجری و نیز سایر ترجمه های موجود از قرآن کریم که تاکنون به صورت کامل یا موردی منتشر یا معرفی شده، مشخص می گردد که این برگردان یا متنی که اسماعیل بن مبارک از روی آن رونویسی کرده، وامدار هیچ یک از منابع پیشین نیست. کاتب یک جا در انتهای دستنویس از یکی از مآخذ خود نیز که کتاب «الموضح» اثر حدادی (دانشور و مفسر بزرگ قرن چهارم و پنجم هجری) است یاد می کند که نشان می دهد این متن مفقود در موضوع علوم قرآنی را در اختیار داشته است. بررسی ارزش های زبانی و تفسیری چنین اثری جایگاه آن را در میان ترجمه های موجود قرآن به زبان فارسی بیش از پیش روشن خواهد کرد. بخشی از این نوشتار پیرامون اصل دستنویس و سرگذشت آن از ماوراءالنهر تا ایران است. در بخش دیگر مشخصات ظاهری و ارزش های هنری دستنویس بیان گردیده است. یک جا نیز به ماهیت و ساختار این ترجمه و اینکه در بسیاری بخش ها یک «ترجمه- تفسیر» یا «ترجمه تفسیری» است پرداخته شده است. در نهایت نیز شماری از ویژگی های زبانی اثر در چند بخش توصیف گردیده تا جایگاه آن را در مطالعات زبان فارسی نشان دهد.
    کلید واژگان: قرآن کریم, ترجمه تفسیری, فارسی, ماوراءالنهر, واژه شناسی}
    Javad Bashary *
    Mushaf No. 17394 of the Mar’ashi Library, written by Ismail b. Mubarak in 665 AH, contains a commentary translation of the Qur'an into Persian, which belongs to a part of the vast linguistic realm of Transoxiana. Comparing the present translation with the translation of the Qur'an from the existing Persian interpretations before the seventh century AH and other existing translations of the Holy Qur'an that have been published or introduced in full or in part, it is determined that this translation or the text that was copied by Ismail b. Mubarak, owes nothing to any of the previous sources. At the end of the manuscript, the scribe mentions one of his sources, which is the book "Al-Moudih" by Haddadi (the great scholar and commentator of the fourth and fifth centuries AH), which shows that he had this missing text on the subject of Quranic sciences. Examining the linguistic and interpretive values of such a work will clarify its place among the existing translations of the Qur'an into Persian. Part of this article is about the origin of the manuscript and its history from Transoxiana to Iran. In the other section, the physical characteristics and artistic values of the manuscript are stated. The nature and structure of this translation and that in many parts it becomes an " commentary translation" is also mentioned. Finally, a number of linguistic features of the work are described in several sections to show its place in Persian language studies.
    Keywords: Holy Quran, commentary translation, Persian, Transoxiana, lexicography}
  • احد داوری چلقائی*

    تبیین معانی واژه های قرآن برای فهم مراد جدی خدا در آیات قرآن، از صدر اسلام در سیره مسلمانان رواج داشته است، به گونه ای که می توان حلاجی واژگان را بخش جدایی ناپذیر تفسیر بیشتر مفسران دانست. شهید مطهری نیز در شمار افرادی است که در بخش هایی از آثار قلمی و گفتاری خود به تناسب رویکرد و نیازی که برای مخاطب احساس کرده است، برخی مفردات قرآن را مورد مداقه قرار داده و به عنوان مقدمه مباحث تفسیری سامان داده است. نوشتار حاضر درصدد است با بررسی و تحلیل واژه های ذکر شده در مجموعه آثار شهید مطهری، به بررسی روش های ایشان در تبیین مفردات قرآن بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد توجه به ریشه و اشتقاق واژه، ملاحظه قواعد ادبیات عرب، بررسی برخی عبارات جاهلی، نگاه به واژه های مترادف، در نظر گرفتن آیات، استفاده از روایات و تحلیل تطور معنای واژه به معانی اصطلاحی امروزی از مهم ترین روش های تبیین مفردات قرآن در آثار شهید مطهری است. استاد مطهری ضمن استفاده از منابع متعدد و مختلف، روش یکسانی برای تبیین معنای واژه ها در پیش نگرفته است و در هر واژه ای، به تناسب یک یا چند روش را انتخاب کرده و در مواردی نیز نظر علما را به چالش کشیده است.

    کلید واژگان: مفردات, واژه شناسی, روش شناسی, شهید مطهری, قرآن کریم}
    Ahad Davari Chelaghaee *

    Explaining the meanings of the words of Quran to understand the serious purpose of God in the verses of Quran, is common among Muslims in a way that vocabulary analysis can be considered an integral part of the Quranic interpretations. Martyr Motahhari is among those who in parts of his oral and written works in accordance with his audience, has studied some of the words of Quran and has organized them as an introduction to interpretative topics. The present article tries to study the ways of explaining the Quranic words in the collection of Martyr Motahhari's works to analyze his methods in explaining the words. The findings show that among the most important methods of explaining the words of the Quran in the works of martyr Motahhari include: paying attention to the root and derivation of the word, considering the rules of Arabic literature, examining some expressions of pre-Islamic Arabic, looking at synonyms, considering verses, using narratives and analyzing the evolution of the meaning of the word in modern idiomatic meanings. Using various sources, Professor Motahhari has not used a same method to explain the meaning of words, and in each word, he has chosen one or more methods, and in some cases has challenged the opinions of scholars.

    Keywords: Single Words, Terminology, Methodology, Martyr Motahhari, the Holy Quran}
  • امید بهبهانی

    مقاله حاضر با رویکردی واژه شناختی به بررسی واژه های «ماده» و «ماده» می پردازد که از دیدگاه ساختواژی [1] تقریبا همانند، اما ازنظر معنایی، و در عرصه واژگانی [2] کاملا متفاوت اند: « ماده دربرابر نر» و «ماده، به معنی اصل هرچیز، مایه؛ در فلسفه: ماده دربرابر صورت». نخستین را همه واژه ای با اصل فارسی می دانند، و دومین را عربی می پندارند. با بررسی دقیق این دو واژه از دیدگاه زبان شناسی تاریخی، و با ارایه نمونه هایی قانع کننده از متون موجود زبان های ایرانی کهن و ایرانی میانه، و نیز فارسی، نگارنده ابتدا به اثبات می رساند که هردو واژه از ریشه ایرانی آغازین اند، و سپس حدس نزدیک به یقین خود را درمورد معرب شدن «ماده= «مادۃ» با خوانندگان در میان می گذارد که: گزارندگان متون فلسفی یونانی به زبان عربی، نخست در برخورد با اصطلاح یونانی“hyle”، آن را به صورت «هیولی» بر گردانده، سپس با استفاده از ترجمه های عربی از متون پارسی میانه، واژه m’tk’[mādag] (=ماده، مایه، اصل) را که در فارسی نو (زبان گفتاری معاصرشان) به صورت «ماده» (با های غیرملفوظ) تلفظ می شده است، با افزودن تشدید، جامه عربی پوشانده و حتی معرب نیز نشمرده اند؛ بی آنکه غیرقرآنی [3] بودن (افنان، 1964: 15) و نبود پیشینه ای از آن در زبان عربی پیش از اسلام را درنظر گیرند. این واژه معرب با ظرایف معناشناختی متفاوت، و با جمع عربی «مواد» به زبان فارسی بازگشته و به غنای پیکره زبان و ادبیات فارسی افزوده است.

    کلید واژگان: واژه ‏شناسی, تفسیر متن, متون کهن ایرانی و فارسی نو, تعریب}
    Omid Behbahani

    This essay focuses on two words used in New Persian with almost the same morphology, but quite different meanings:"ماده" māde(h)(=female), and "ماده" mādde(h) (=matter, substance, essence). The former is considered to be of the Persian origin while the latter of the Arabic. By studying these words from the historical linguistic aspect and quoting evidence from the accessible texts in Old and the Middle Iranian (including texts from the holy book of Avesta, Manichaean Middle Persian, and Sogdian texts) , as well as instances in the New Persian, from early stages of the forming of the Persian language, and earliest translation of the holy Qoran) the author first proves that the words are both originally Persian, and then suggests that Mādde(h) (=matter, substance, essence; producer), as an equivalent of the philosophical Greek term: “Hyle”, has been borrowed and Arabicized, presumably by the translators of the Middle Persian philosophical texts, during the translation movement started from mid-eight Century CE. This movement, as a result of the need for exploiting the priceless cultural spoils of the subjugated countries, motivated the Arab caliphs to support it, and many books were translated mainly from the Hellenistic scholars into Arabic. Subsequently these Arabic translations were studied by Persian scholars and writers, and rendered into Persian. Thus, the Arabicized: "مادۃ" and its plural form "مواد", had a return to the Persian with different semantic nuances and enriched the corpus of Persian language and literature.

    Keywords: philology, Arabicized word, ancient Iranian religious texts, interpretation}
  • زهره شوندی*، مجید معارف

    از عوامل موثر بر تفسیر قرآن با توجه به تلاشهای مفسران، پی جویی از معانی مفردات قرآنی است که البته در مواردی به دلایلی چون عدم توجه به معنای دقیق ریشه، وجود اشتراک لفظی در برخی واژه ها، خلط معنای حقیقی از مجازی و عدم تفکیک معنای اصلی از ثانویه اختلافاتی هم بین مفسران بوجود آمده است. مقاله حاضر در صدد تبیین نقش واژه شناسی در تفسیر قرآن کریم است که با رویکرد تکامدپژوهی صورت گرفته و هدف آن بیان دستاوردهای واژه شناسی در عرصه تفسیر است که پس از بررسی ریشه ای واژگان مختلف به ویژه تکامدها، با روش استنباطی و استدلالی صورت گرفته است. قابل ذکر است که به جهت محدودیتهای مطالعاتی تکامدها، بررسی اشتقاقهای واژه در زبان عربی و معادل یابی آن در زبانهای خواهر، در کشف معنای واژه اثرات قابل توجهی داشته است. از دستاوردهای واژه شناسی می توان به کاهش احتمالات تفسیری، نقد علمی تفاسیر و اصلاح ترجمه ها، شکل گیری نظریات جدید تفسیری، رهیابی به مطالعات میان رشته ای و امکان تفسیر آیات با بهره مندی از ظرفیتهای معنایی واژه در زبانهای دیگر اشاره کرد.

    کلید واژگان: واژه شناسی, اتیمولوژی, تکامدپژوهی, تفسیر قرآن, اختلافات تفسیری}
    Zohreh Shavandi *, Majid MaAref

    One of the factors influencing the interpretation of the Qur'an according to the efforts of commentators is the search for the meanings of Qur'anic words, which in some cases for reasons such as lack of attention to the exact meaning of the root, the existence of verbal commonality in some words, confusion of true meaning from virtual There are also secondary differences between the commentators. The present article seeks to explain the role of lexicography in the interpretation of the Holy Quran, which has been done with the approach of hapax research and its purpose is to express the achievements of lexicography in the field of interpretation, which has been done by inferential and reasoning methods. It is noteworthy that due to the limitations of the study of evolution, the study of word derivations in Arabic and its equivalence in sister languages, has had significant effects on the discovery of the meaning of the word. The achievements of lexicography include reducing the possibilities of interpretation, scientific critique of interpretations and correction of translations, formation of new interpretive theories, navigating interdisciplinary studies and the possibility of interpreting verses using the semantic capacities of words in other languages.

    Keywords: Terminology, Etymology, Hapax Research, Quranic Interpretation, Interpretive Differences}
  • کیوان احسانی، ایوب امرائی، خدیجه فریادرس*

    یکی از واژگان پرکاربرد قرآنی که از سوی لغویان و مفسران مورد توجه قرار گرفته، ماده «فکه» به همراه مشتقات آن است. به موازات همین اختلاف معنایی، مترجمان قرآن نیز در بیان معنای واژه فکه گوناگون عمل کرده اند. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با هدف دستیابی و یافتن دیدگاه صحیح در خصوص معنای ماده «فکه»، به گردآوری، تحلیل و ارزیابی دیدگاه های لغویان و مفسران پرداخته و سپس بر اساس خروجی نهایی، ترجمه های آیتی، الهی قمشه ای، خرمشاهی، رضایی، صفوی، فولادوند، مشکینی، و مکارم شیرازی را از جهت توفیق یا عدم توفیق در معادل یابی این ریشه ارزیابی نموده است. برآیند پژوهش حاضر این شد که اصل معنایی و مفهوم لغوی این واژه به ترتیب «گشودن میان یک چیز با پر کردن چیزی لطیف» و «شادی زیاد به همراه غرور» بوده که در مصادیق مختلفی مانند «میوه» و «شوخ طبعی» به عنوان اسبابی برای ایجاد آن معنا به کار می روند. عملکرد ترجمه های یادشده، برای مشتقات مختلف ماده «ف ک ه» نیز متفاوت است؛ در برخی موارد، مانند انتخاب معنای «میوه» برای «فاکهه»، عملکرد آن ها موفقیت آمیز است؛ لیکن در برخی دیگر، مانند معنای «فاکه»، عملکرد مترجمان ضعیف ارزیابی می گردد.

    کلید واژگان: واژه شناسی, ماده «فکه», فاکهه, ترجمه قرآن}
    Kayvan Ehsani, Ayob Amraee, Khadijeh Faryadres*

    One of the most widely used words in the Quran that has been considered by lexicographers and commentators is the root "Fakeha" along with its derivatives. Because of this semantic difference, the translators of the Quran have also acted in expressing the meaning of the word "Fakeha". The present study is performed in the descriptive-analytical method, and in order to obtaining and finding the correct view on the meaning of the root  "Fakeha", has collected, analyzed and evaluated the views of lexicographers and commentators And then, based on the final results, has evaluated the translations of Ayati, Elahi Ghomshei, Khorramshahi, Rezaei, Safavid, Fooladvand, Meshkini, and Makarem Shirazi in terms of success or failure in finding the equivalent of this root. The result of the present study was that the semantic principle and lexical meaning of this word were "opening between something with the filling of something delicate" and "great joy with pride", respectively, which has been used in various cases such as "fruit" and "humor". The ability of the mentioned translations is also different for  various derivatives of the root "Fakeha"; In some cases, such as choosing the meaning of "fruit" for "Fakeha", their performance is successful; But in others, such as the meaning of "Fakeha", the performance of translators is poorly evaluated.

    Keywords: lexicology, root Fakeha, Fakehe, translation of the Quran}
  • پیشنهاد راهکاری برای رفع چندمعنایی واژگان در ترجمه قرآن / مطالعه موردی سه واژه «الطامه» ، «ساهره» و «دحا» در ترجمه های روسی کراچکوفسکی و زینالف
    شهرام همت زاده، زهرا حیدری آبروان
    Hemmatzadeh Shahram, Heydari Abravan Zahra

    The ability of a word to have several meanings is called polysemy. So polysemy is the ability of one word to serve to designate different objects and phenomena of reality. There are words, phrases and expressions that can drive even native speakers, not to mention foreigners, into confusion, due to the fact that some words can change their meaning depending on the context. This question is of particular importance when translating the Qur'an, because the translator chooses one equivalent that fits that word in the context of the Qur'an, which actualizes the Qur'anic meaning. This article explores the issue of polysemy. Three words "Altamma", "Sahere" and "Daha" from the Surah "An-Naziat" were selected as the subject, the analysis of which is carried out in the context of functioning in the Koran. The result of the analysis shows that if we simultaneously use the lexical meaning of the word and take into account the context of the Quran, then we can identify a reasoned equivalent in the translation of the Quran. This aspect of the study is based on two Russian translations of the Koran by Krachkovsky and Zeynalov.

    Keywords: Polysemy, Linguistics, Translation of the Qur'an, Russian Translations of theQur'an, Lexicology}
  • علیرضا فاضلی*، محمدعلی عباسی، سید مصطفی موسوی اعظم

    یکی از مسایل اختلافی میان عالمان سنت اسلامی در حوزه تفسیر قرآن، که از دیرباز تاکنون همواره محل نزاع بوده، اختلاف در ریشه واژه «نبی» است. برخی این واژه را برآمده از «نبا» به معنای خبر می دانند و برخی از «نبو» به معنی بلندی و رفعت. ابن عربی هر دو ریشه را در ماده نبی پذیرفته است و طبق نظریه او «نبی مهموز» فرع و متولد از «نبی واوی» است. به عبارتی «نبا» مشتق از «نبو» است. از شروط تحقق اشتقاق اکبر مناسبت معنایی است که ابن عربی در راستای دفاع از دیدگاه خود تبیینی ارایه نکرده است. با وجود این به باور نگارندگان بر اساس مبانی وجودشناسی ابن عربی می توان مناسبت معنایی میان دو ریشه واژه «نبی» یافت. «نبی واوی» اشاره به نبوت در معنای باطنی آن دارد که همان حقیقت محمدیه به مثابه صادر نخستین است، که دارای شریف ترین و عالی ترین شان و رفعت در عالم آفرینش است. اما «نبی مهموز» بازگشت به جنبه ظاهری نبوت دارد که از آن تعبیر به نبوت تشریعی می‎ شود که قوام آن به ابلاغ خبر است. بدین معنا «نبی مهموز» (نبی به معنای خبر) فرع بر «نبی واوی» (نبی به معنای رفعت) است که پس از شهود باطن نبوت از سوی نبی، او بار دیگر به سوی خلق باز می گردد و از اسمی که خود مظهر آن است خبر می دهد. از این رو از حیث وجودشناسانه اطلاق هر دو معنا بر واژه نبی توجیه پذیر و صادق است.

    کلید واژگان: ابن عربی, واژه شناسی, معناشناسی, نبوت ظاهری, نبوت باطنی, نبی, ولایت مطلقه}
    Alireza Fazeli *, MohamadAli Abbasi, Seyyed Mostafa Mousamvi Aza
  • جویا جهانبخش

    نویسنده در نوشتار پیش رو، به معرفی کتاب «داستان واژه ها (کاوشی در دویست و سی واژه و اصطلاح)» اثر بهروز صفرزاده که در سال 1398 توسط انتشارات کتاب بهار به زیور طبع آراسته شده، همت گمارده است. وی پس از آشنایی اجمالی خواننده با محتوای کتاب، به نقد و بررسی پاره ای از توضیحات مندرج در کتاب از قبیل توضیحات مطرح در مدخل بز اخفش، واژه های پاچه خار، تفنگ، روضه خوانی و مداد، اقدام کرده است.

    کلید واژگان: تاب داستان واژه ها (کاوشی در دویستو سی واژه و اصطاح), بهروز صفرزاده, واژه شناسی, لغات, اصطاحات, ریشه شناسی, واژه کاوی, واژه, واژ گان, ساختار واژه, معرفی کتاب}
    Juyā Jahānbakhsh

    In the forthcoming article, the author is going to introduce the book the Story of the Words (Analyzing two hundred and thirty words and terms), by Behruz Safarzāde, which was published in 1398 by Bahār publication. After briefly acquainting the reader with the contents of the book, he has begun to criticize some of the explanations contained in the book such as the ones presented in the entries of Boz-e Akhfash (Akhfash›s goat), Vajeha-ye pāchekhār (flattering words), tofang (gun), Rowze khāni va medād (Rowze khāni and pencil).

    Keywords: The Story of the WordsAnalyzing two hundred, thirtywords, terms, Behruz Safarzāde, lexicology, words, etymology, word analyzing, word, book report}
  • آزاده احسانی چمبلی*

    نوشتار حاضر در حوزه گرایش نسبتا نوین مطالعات ایرانی- تلمودی قرار می گیرد،و با بررسی یک روایت از تلمود بابلی (رساله قیدوشین 70 الف) که شامل چند واژه غیر آرامی/غیر عبری می باشد، تلاش دارد تا به یاری مطالعات واژه شناسانه، کلمه های مورد اشاره را بررسی و تحلیل نموده و به واسطه تحلیل واژگان تا حد ممکن به شناخت زبان یا زبانها و گویشهای مورد استفاده در منطقه میان رودان دوران ساسانی بپردازد. در میان واژگان مورد اشاره چند واژه پهلوی نیز وجود دارد و در مواردی تلفظ های گوناگونی از یک واژه پهلوی (تلفظ کهن و نو) نیز دیده می شود. بر پایه این پژوهش احتمال این که زبانی همانند زبان فارسی امروز (شامل وام واژگانی از زبانهای سامی، یونانی و...) زبان میانجی در منطقه میان رودان دوران ساسانی بوده باشد بررسی می گردد.

    کلید واژگان: تلمود بابلی, واژه شناسی, زبان فارسی, کاسه های جادویی, دوران ساسانی}
    Azadeh Ehsani Chombeli *

    The present work that fits in the recently flourished field of Irano-Talmudica, examines a Talmudic narrative (Qiddushin 70a) that includes a number of foreign words (non-Aramaic/non-Hebrew). This work aims to investigate the aforementioned words and analyze them philologically in order to identify the language or languages that were common in Sasanian Mesopotamia. There are a number of Pahlavi (Middle Persian) words in the narrative as well, and it worth mentioning that in some cases various pronunciations of certain Pahlavi words are attested. In conclusion, the presence of a common language like present-day Farsi that contains words borrowed from Semitic languages, Greek, etc. is being suggested.

    Keywords: Babylonian Talmud, Philology, Persian language, magic bowls, Sasanian Era}
  • معصومه کمال الدینی*
    زمینه و هدف

    یکی از چالش های اساسی در موضوعات میان رشته ای از جمله مفاهیم مرتبط با مدیریت بحرانهای طبیعی، استفاده از لغات مشترک و هم معنی می باشد که در ظاهر شبیه یکدیگر می باشد اما در معانی اجتماعی و تاثیرات بکارگیری آن با یکدیگر تفاوت های معنایی و کاربردی دارند. یکی از این واژه ها  Natural Disaster  است. هدف اصلی این پژوهش تشریح و توصیف دقیق این واژه تخصصی و مشترک برای شفافیت مسیر علمی و ایجاد زبان مشترک در بین متخصصان حوزه مدیریت بحران است. همچنین، در کنار آن به زمینه و ریشه شناسی اجتماعی این واژه می پردازیم . 

    روش

    این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع بنیادی_نظری است، و در این نوع تحقیقات برای گردآوری داده ها و اطلاعات از روش های اسنادی و کتابخانه ای استفاده می گردد. با توجه به ماهیت و هدف تحقیق، استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای به توصیف و تحلیل مفهومی داده های به دست آمده پرداخته ایم .

    یافته ها و نتیجه گیری

    در این مقاله دسته بندی مشخص و مدونی مبتنی بر دیدگاه جامعه شناسی فاجعه و در نهایت یک تعریفی از آن ارایه خواهد شد ، مبنی بر این که، فاجعه وضعیتی است که به دلیل کاهش تاب آوری اجتماعی و ظرفیت مقابله ای جامعه در برابر مخاطرات طبیعی ایجاد می گردد و به همراه خود آسیب پذیری اجتماعی و روانی به دنبال خواهد داشت. ترجمه فارسی این لغت به واژگانی مانند حادثه ، سانحه و بلا، نقش در معنای اجتماعی آن به همراه خواهد داشت .

    کلید واژگان: واژه شناسی, فجایع طبیعی, خطر, مخاطره طبیعی, آسیب پذیری اجتماعی}
    Masoumeh Kamaleddini*
    Background and Aim

    Using common terms and synonyms, such as concepts related to natural crisis managements, is one of the major challenges in interdisciplinary topics; which are apparently similar but have different meanings and practical implications. “Natural disaster” is one of these terms. The main purpose of this study is to describe the common and professional term in science and creating common language for crisis managements experts.

    Methodology

    This is a theoretical study based on library documents, and then the collected data were analyzed and described.

    Findings and Conclusion

    A systemize classification based on the disaster’s sociological aspect; finally a definition of disaster will present to the effect that disaster is a condition which create due to reduction of social resilience and confronting capacity of society against natural hazards that will cause social and spiritual vulnerability. The Farsi translation of the term consists accident, incident and role in its social concept.

    Keywords: Terminology, Natural Disaster, Risk, Natural Hazard, Social Vulnerability}
  • محمد ناصحی*، لیلا سادات مروجی
    پیوندهای خویشاوندی و روابط خانوادگی، گستره وسیعی از آیات قرآن را به خود اختصاص داده و در زمینه های مختلفی فقهی، تاریخی و اجتماعی مطرح شده و محمول احکام بسیاری درخصوص محرمیت، ارث، احسان و انفاق، ازدواج و طلاق و غیره قرار گرفته است. پژوهش حاضر عهده دار شناخت واژگان حوزه خویشاوندی در قرآن و تبیین دلالت آن واژگان بر انواع روابط و پیوندهای خویشاوندی از خلال مطالعه آیات قرآن و با تکیه بر اقوال لغویون و نظرات مفسران قرآن کریم است. واژگان به کار گرفته شده در قرآن کریم جهت توصیف روابط خویشاوندی از حیث کمیت، وسعت و دوری و نزدیکی عبارت اند از: «اهل، آل، عشیره، رهط، فصیله، قبیله، شعب و قوم» و نیز واژه های «قربی و ارحام.» در میان واژگان مذکور، واژه «اهل» کوچک ترین واحد خویشاوندی و واژه «شعب» بزرگ ترین واحد خویشاوندی را نشان می دهد. بدین معنا که واژه «اهل» ظهور در معنای خانواده فرد داشته و به ترتیب واژه های «آل، عشیره، رهط و فصیله» گستره وسیع تری از خویشاوندان را در برمی گیرند. واژگان «قبیله و شعب» اشاره به حوزه وسیع خویشاوندی در طبقات انساب عربی داشته و بیانگر روابط نسبی دور، پیچیده و البته ادعایی ایشان است. دلالت واژه «قوم» بر معنای خویشاوندی دلالتی تضمنی است و در قرآن کریم در معنای خویشاوندی نیز استعمال شده است. همه واژگان مذکور توصیفگر روابط نسبی در ابعاد مختلف بوده و درخصوص «عشیره، رهط و فصیله» به «اقارب نزدیک پدری فرد» اطلاق می شوند.
    کلید واژگان: خویشاوندی, واژه شناسی, قرآن}
    Mohammad Nasehi *, Leylasadat Moraveji
    Kinship relations are expressed in many Quranic verses which has been raised in various jurisprudential, historical and social fields, and is the subject of many sentences regarding confidentiality, inheritance, charity, marriage and divorce, etc. The present study is responsible for identifying the vocabulary of the kinship domain in the Quran and explaining the implications of that vocabulary on the types of kinship relations and through the study of Quranic verses based on the words of the Quran commentators and Opinions of terminologists.The vocabulary used in the Holy Quran to describe kinship relationships in terms of quantity, extent, distance and proximity are: (ahl,aal,ashira,raht,fasila,qabila,shaab, qawm, qurba and arhaam). The word "Ahl" shows the smallest kinship unit and the word "shaab" of the largest kinship unit. The word "Ahl" has the appearance in the meaning of the family of the individual and, respectively, the terms "aal, ashira, raht and fasila" contain a broader range of relatives.The words "qabila and shaab" refer to the vast range of kinship in Arabic ancestry. The meaning of the word "qawm" on the meaning of kinship is an Implicit implication, and is also used in the Holy Quran in the kinship sense.All of the above words describe the relative relationship in various aspects, and refer to "Close fatherly relatives".
    Keywords: Kinship, terminology, Quran}
  • مهدی مردانی (گلستانی)*

    شناخت معنای واژگان، از مهمترین مراحل فهم متون دینی است. این مهم، زمانی تحقق می‏یابد که مبتنی بر روشی علمی ‏باشد و از یک سیر منطقی پیروی کند. خصوصا درباره متون مقدسی چون نهج‏البلاغه که از ادبیاتی فاخر برخوردار است و واژه‏های آن به جهت چندی پر شمار و به جهت چگونگی متنوع اند. مقاله حاضر کوشیده است تا با تکیه بر کتاب نهج‏البلاغه به طرح روشی بپردازد که نهج پژوهان برای دست یابی به معنای واژه‏ها بدان نیاز دارند. روشی که بر شش مرحله کاربردی استوار است و در یک فرایند گام به گام، مخاطب را به معنای واژه‏های نهج‏البلاغه رهنمود می‏سازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‏دهد که شناخت هیئت و ماده کلمه، تشخیص بن‏معنایی، انتخاب معنای استعمالی، تشخیص معنای حقیقی از مجازی، بررسی ویژگی‏های زبانی و تحلیل معنا شناختی شش مرحله مهم و کارگشا در فهم واژه‏های نهج‏البلاغه است که در ترجمه های نهج‏البلاغه نیز انعکاس داشته است.

    کلید واژگان: متدولوژی, واژه شناسی, مفردات نهج البلاغه}
  • مهدی مردانی (گلستانی) *
    دست‏یابی به فهم دقیق یک حدیث، نیازمند فهم صحیح مفردات آن است که این مهم، فراتر از بررسی واژگانی، نیازمند تحلیل معنای کلمه بر پایه متون روایی، تاریخی و دیگر قراین موثر است. یکی از واژگانی که معنای آن با چالش همراه بوده و نیازمند تحلیل و تبیین است، واژه «نفس» در خطبه 197 نهج‏‏‏ البلاغه است که به قرینه لحظه ارتحال پیامبر 9 به معنای روح دانسته شده است. لکن به دلیل برخی عبارات نا همسو و بعضی ملاحظات متن شناختی، این معنا با تردیدی جدی مواجه شده است. پژوهش حاضر کوشیده است تا به روش تحلیلی - انتقادی آرای شارحان، مترجمان و محققان نهج‏‏‏البلاغه را ارزیابی و بر پایه منطق فهم حدیث، دوگانگی ظاهری در کلام امیرالمومنین 7 را رفع نماید. نتیجه حاصل از این تحقیق که با تکیه بر مستندات روایی، تاریخی و لغوی به دست آمده است، نشان می‏‏‏دهد که واژه نفس در کلام امیرالمومنین 7 در معنایی غیر روح به کار رفته است.
    کلید واژگان: فهم حدیث, واژه ‏شناسی, تحلیل متن, فهم نهج البلاغه, خطبه 197 نهج البلاغه}
  • سید مهدی نوری کیذقانی*، حسین میرزایی نیا، فرشته ناصری فر
    مفهوم جامعه (به معنای گروهی از انسان ها) در قرآن کریم و به ویژه سوره اعراف، با واژگان متفاوتی بیان شده است که ازجمله آن ها می توان به امت، قریه و قوم اشاره کرد؛ این در حالی است که این واژگان متفاوت هرکدام تاکید بر روی جنبه ای خاص از زندگی گروهی از انسان ها دارند؛ از همین روی ضرورت شناسایی دقیق معنا و دلالت این واژگان متفاوت در جهت فهم عمیق تر مضامین قرآنی، آشکار می گردد.
    این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی معادل های واژگانی مفهوم «جامعه» در سوره اعراف پرداخته است و درصدد است از منظر زبانی و معنایی ابتدا هر یک از این واژگان متفاوت را به طور کامل تعریف کرده و در گام بعدی این موضوع را ریشه یابی و سپس اثبات نماید که در کلمات اجتماعی سوره اعراف با توجه به معنای کلمه و بافت آیه، فقط همان کلمه می تواند در آیه جای گیر شود و چنانچه کلمه خاص جای خود را به مفاهیم متناظر دیگر بدهد معنای آیه دچار نقص و نارسایی می شود. شایان ذکر است که انتخاب سوره اعراف بدان جهت بوده که در این سوره نسبت به دیگر سوره واژگان دربردارنده مفهوم جامعه، بیشتر ذکرشده است.
    کلید واژگان: امت, قریه, قوم, سوره اعراف, واژه شناسی}
    HOSEYN MIEZAYII NIYA, FERESHTEH NASERYFAR, SeyedMehdi NooriKazighani *
    The concept of Society (means a group of people) expressed in holy Quran by different and distinct words. Each of these different words emphasized the specific aspects of Group life people.Therefore, It is essential that we Know Rhetorical differences of this words to better understand Quran concepts.
    This paper is seeking to study Words express the sense of society in Alaraf Sure In terms of language and rhetoric and demonstrate that Social words in this Sura Have been used precisely and if change these words with other synonyms Its meaning is wrong and imprecise. Given the explanation we provided about the society at the beginning of the article we have divided into three sections:.Small and large groups, Rituals and ideas and Temporal and spatial context.
    Keywords: concept of Society, The Holy Quran, Alaraf sura, Terminology}
  • سید حمید موسوی*، مهدی مردانی
    قطب الدین راوندی از شارحانمتقدم نهج البلاغه است که در تبیین کلمات امیرالمومنین(ع) توجه ویژه ای به واژگان غریب نهج البلاغه داشتهو شرح خود را با رویکردی ادبی تالیف کرده است.مقاله حاضر کوشیده است تا به روش توصیفی- تحلیلی، روش لغوی قطب الدین راوندی در کتاب منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه را بررسی و نقش واژگان در فهم حدیث را تبیین نماید و چگونگی بهره گیری وی از ویژگی های این دست از متون نهج البلاغه را نشان دهد. قطب الدین راوندی در بیان معانی مفردات گاه بااستناد به کتب لغت و گاه بدون استناد به دیدگاه لغویون و عمدتا به صورت تقلیدی اقدام کرده و به مولفه هایی چون: گوهر معنایی، فروق اللغه، ترادف معنایی، معانی و واژگان اضداد، مشترک لفظی، ابدال در کلمات، ادغام و اعلال واژگان، توجه نشان داده و به تبیین معنای واژگان نهج البلاغه پرداخته است.
    کلید واژگان: شرح منهاج البراعه, قطب الدین راوندی, واژه شناسی, مفردات نهج البلاغه, غریب الحدیث}
  • سید حیدر فرع شیرازی *
    از میان نام های مختلف دریا در قرآن کریم یعنی «بحر، لجه و یم»، نام «لجه» با وزنی سنگین تر، کم ترین بسامد را دارد. این واژه در دو مورد، آن هم در نقش وصفی و مفعولی، به عنوان اسم و اسم منسوب درباره قصر سلیمان و تشبیه اعمال کفار به کاررفته است. لجه در اصطلاح علمی به «Pelagic zone» شهرت یافته است و از چندین لایه به نام های برلجه، میان لجه، ژرف لجه، مغاک و زیرمغاک تشکیل شده است. عمق و میانه بودن، دو مولفه اصلی مفهوم «لجه» در علم لغت و دریاشناسی است. طبقه بندی علمی «لجه» و بیان تفاوت آوائی آن با «لجی»، برخی شبهات موجود در اختلافات تفسیری و ترجمه ای را برطرف می نماید.
    ترکیب های مختلف این واژه همچون ترکیب اضافی، وصفی و نسبی، پیوند مناسب و مستحکمی در امتداد و گستردگی لایه های مختلف تاریکی در سطوح مختلف دریا و لایه های زیرین، تا پهنه وسیعی از افق آسمان ایجاد کرده که در شکل چند نمودار به نمایش گذاشته شده است. تصویرپردازی قرآن بر اساس نمادهای طبیعت ازجمله «لجه دریا» جلوه ای زیبا از ترس، تاریکی و اضطراب و ناامیدی کفار و همچنین اعجاب و شگفتی ملکه سبا را برای مخاطبین به نمایش می گذارد. نظام آوائی «لجه» دلالت بر موضع میانی دهان و دلالت بر عمق و شدت دارد و ناهمگونی نغمه آوائی را با احساسی نگران کننده و نفس گیر به مخاطب القاء می کند.
    کلید واژگان: واژه شناسی, لجه, قرآن, دریا, بحر, علم, عمق}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال