به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کسایی" در نشریات گروه "علوم انسانی"

جستجوی کسایی در مقالات مجلات علمی
  • بتول مهدوی *، محمد بهنام فر، مصطفی شمس الدینی
    شهرآشوب در لغت به معنی کسی است که به لحاظ زیبایی شهر را بیاشوبد و به عبارتی ترکیب وصفی است برای توصیف زیبارویان فتنه انگیز و در اصطلاح ادبی به اشعاری اطلاق می شود که شاعر در آن، شهر، اهل شهر یا درباریان را مدح یا ذم کرده یا به توصیف پیشه وران یک شهر و تعریف حرفه و صنعت آنان پرداخته باشد. این نوع شعر که به دو دسته صنفی و شهری تقسیم می شود، از دید جامعه شناختی، اشتمال بر لغات و اصطلاحات فنی حرفه ها و اطلاعات تاریخی، سیاسی و اقتصادی متضمن فواید بسیاری است. از سال1342 تاکنون محققان کهن ترین سراینده شهرآشوب شهری را فرخی سیستانی و قدیمی ترین شهرآشوب سرای صنفی را مسعود سعد سلمان دانسته اند. با توجه به منابع موجود، فرخی همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است، اما در زمینه شهرآشوب صنفی با یافتن شواهدی از آثار کسایی، رودکی و فرالاوی، بر پیشینه شهرآشوب سرایی شاعران فارسی زبان بیش از دو سده افزوده می شود و مسعود سعد بدون آنکه تقدم فضل خود را از دست دهد، فضل تقدم خود را از دست می دهد. هرچند کثرت دفعی و ناگهانی این نوع شعر در آثار مسعودسعد بعید به نظر می آمد، نظر به شواهد موجود در آثار شاعران نام برده احتمال وجود مصداق های دیگر را در آثار ازمیان رفته پیشاهنگان شعر فارسی به ذهن متبادر می کند و ما را نسبت به سابقه کهن تر شهرآشوب صنفی در این مرز و بوم راسخ تر می سازد.
    کلید واژگان: کهن ترین شهرآشوب, فرخی, مسعودسعدسلمان, کسایی, رودکی و فرالاوی
    Batul Mahdavi *, Muhammad Behnamfar, Mostafa Shamsoddini
    One type of Persian poetry, which was used as an amusement and rather unknown, is “Shahrashub”. Lexically, “Shahrashub” means a person who excites the people by his/ her beauty and, but in literary terms, it refers to the poems in which the poet praises or criticizes the city, people, and courtiers, or describes the artisans, their jobs and crafts. This kind of poetry divided into two categories, i.e. vocational and urban, has much benefit sociologically, due to including technical words and terms, as well as historically, politically, economically, and socially. Also, the vocational ones have educational features. Those written for describing jobs are stanza and quatrain, and those praising or criticizing a city are often in the form of elegy or couplet.
    “Shahrashub” can be found in Urdu, Arabic, and Turkish as well as Persian. However, in answering from what nation it is originated, it should be noted that professor Gibb, in his book “Turkish History of Literature” named this type of poetry as one of the Osmanians’ inventions, but Edward Brown, unlike unaware of Masud Sa’d’s Shahrashubs in the 5th century, doubted about Gibb’s assumption. Regarding the Urdu poets, the author of “Khorasani Style in Persian Poem” affected by “Arguments” by Seyed Abdollah attributes the first Shahrashub to the Lahuri poet in India; however, providing some earlier documents and reasons, the author of “Shahrashub in Persian Poem” rejected Mahjub’s claim and knows it undoubtedly as one of the Iranians’ inventions.
    The literature shows the first Shahrashubs by Masud Sa’d in Persian; Muhammad Ja’far Mahjub published an article titled “Shahrashub” in the book “Week”, in 1963, and attributed the oldest Shahrashub to Masud Sa’d. After that, Golchin Ma’ani in his book “Shahrashub in Persian” (1966) introduced Masud Sa’d as the inventor of this style. After them, other researchers and writers studying the works by Mahjub and Golchin named Masud Sa’d as the oldest poets composing Shahrashub; some of them are mentioned here based on the chronology: (Dehkhoda: Shahrashub), (Masaheb: Shahrashub), “Silent Mountain” (Nourian, 1985: 6), “Literary Genres” (Shamisa, 1990: 229), the article “A Review on Shahrashub by Lesani Shirazi” (Shahrestani, 1997: 5), “Persian Poem Types” (Rastgarfasaee, 2001: 227), the article “The Value and Significance of Shahrashub” (Keshavarz Ghasemi, 2007: 37), the article “Shahrashub” (Nosrati Siahmezgi, 2007: 28), “Literary Fun in Persian Poem” (Daneshpajuh, 2001: 317), the article “Six Shahrashub Recovered from the 10th Century” (Fazeli, Jahad: 2009: 120), and in the last article seen by the writers, there can be found no change in the previous assumptions (Dadabayov, 2012: 80).
    Studying the Shahrashubs by Masud Sa’d, the writers of this article proved that there existed a background on composing Shahrashub by other poets; in other words, composing 92 stanzas in the form of a novel genre was not …… and we could not know Masud Sa’d as the inventor of this genre since several years before him, some like Ksaee Maruzi wrote some stanza describing professions: florist, launderer, drawer, and poets (Riyahi, 1996: 79, 87, and 88). Even Rudaki, prior to Kasaee wrote a quatrain describing the businesspeople (Nafisi, 2003: 516). Also, there is a quatrain by Abu Abdollah Muhammad Ibne Musa Faralavi, a contemporary poet to Rudaki, whose one verse is available (Lazar, 1982: 45). Moreover, many research resources studying Shahrashub forms, or Mahasti Ganjei’s poems mentioned him as the first quatrain-writer in this field, which is rejected in this article due to mentioned evidence.
  • غلامرضا رفیعی، کاظم دزفولیان
    جستار حاضر می کوشد تا ضمن آشناساختن پژوهشگران با قصص الانبیای محمدبن عبدالله کسایی، به معرفی تفصیلی نسخ خطی ترجمه های فارسی آن بپردازد. بررسی نظام درون متنی این ترجمه ها به منظور دستیابی به ساختار سبکی (زبانی و ادبی) نیز یکی از اهداف راهبردی این پژوهش است. با عنایت به نبود اطلاعات کافی درباره زندگی مولف و هویت مترجمان فارسی این اثر، نقد نظرات فهرست نویسان و کتابشناسان در این باره نیز در این مقاله مطمح نظر بوده است. مهم ترین دلایل رویکرد نویسنده به طرح این موضوع را می توان شیوه روایی اثر کسایی؛ اشتهار آن در میان قصه پردازان جوامع اسلامی؛ وجود نسخ خطی متعدد از آن در کتابخانه های معتبر جهان و نیز ناشناخته بودن نسخه های خطی ترجمه های فارسی قصص الانبیای کسایی در ایران و جهان دانست.
    کلید واژگان: قرآن, قصص الانبیاء, نسخه خطی, کسایی, دیدوزمی, نفایس العرایس
    Gholamreza Rafieei *, Kazem Dezfooliyan
    This research aims to familiarize the researchers with “Qisas Al-anbiya” written by "Mohammad Ibn Abdollah Kisai", to introduce detailed Persian translations of this book manuscript. Study within the text of the translations in order to achieve the structure of style (language and literature) is also one of the strategic objectives of this research. Considering the lack of information on the author's life and identity of the Persian translators work, cataloging and bibliographers critical comments about it in this article are intended. The main reasons for the author's approach to this issue can be the narrative style and the popularity of Kisai's work of fiction among Muslim communities and numerous manuscripts in the libraries of the world, as well as translations of Persian manuscripts unknown in Iran and the world considered
    Keywords: the Quran, Qisas Al anbiya, manuscripts, Kisa\'i, Diduzami, Nafayes Al arayes
  • ابوالقاسم امیراحمدی، سعید روزبهانی
    سابقه ادبیات تعلیمی و پرداختن به شعر و نثر اخلاقی و حکمی، به ایران دوره باستان و آثاری نظیر تعلیمات اخلاقی آیین زدتشت و اوستا برمی گردد. در عهد ساسانی، اندرزنامه هایی برای تبلیغ آموزه های اخلاقی نگاشته شد. در دوره اسلامی هم از سوی دانشمندان و ادیبانی نظیر ابن مقفع و مولف دینکرد، مباحثی از تعلیمات اخلاقی بیان گردیده است. همچنین در سروده های شاعران قرن سوم؛ یعنی پیشگامان شعر فارسی نیز کم و بیش نشانه های از ادب تعلیمی دیده می شود. با آغاز واقعی شکل گیری شعر فارسی (قرن چهارم)، تعلیمات اخلاقی و توجه به آموزه های حکمی و زهدی و نصایح در شعر شاعران و گویندگان مشهور این دوره همچون رودکی، شهید بلخی، ابوشکور بلخی، فردوسی و کسایی راه یافت. در این میان سهم کسایی به عنوان نخستین شاعر شعر زهدی، از همه بیشتر است. او همواره از آموزه ها و تجربه های اخلاقی و زهدی خود برای ارشاد و هدایت خلق سخن گفته است. محور اصلی تفکر همه شاعران ادب اخلاقی، ترک دلبستگی به دنیاست. دلبستگی که منشا همه آفات و زشتی های اخلاقی به شمار می رود. گفتنی است که در میان مباحث اخلاقی و زهدی در ادوار یاد شده به خصوص تا قرن چهارم، اخلاقیات در مرتبه اول و زهدیات در مرتبه دوم قرار دارد و این نشان از آن دارد که تا قرن چهارم هنوز نگرش زاهدانه صرف و دنیاگریزی محض و رهبانیت، نظیر آنچه در سروده های زاهدان صدر اسلام و ناصرخسرو می بینیم، وجود ندارد. البته این به منزله نبود اخلاقیات اسلامی نیست. از قرن چهارم به بعد، به تدریج تعلیمات دینی و زهدی شروع می شود و شاعران کم و بیش در سروده هایشان به آموزه های اخلاقی با رنگ دینی اشاره می کنند که نمونه واضح آن سروده های کسایی است.
    در این مقاله سعی شده تا ضمن آوردن نمونه هایی از آثار اخلاقی هر دوره، نوع تعلیمات اخلاقی صرف و اسلامی و میزان بسامد فضایل و رذایل اخلاقی ابتدا در ادبیات دوره باستان و عهد ساسانی، سپس سه قرن اول هجری و در نهایت در شعر شاعران قرن چهارم به خصوص ابوشکور بلخی و کسایی بیان شود.
    کلید واژگان: زهد, اخلاقیات, شعر قرن چهارم, کسایی
    The history of didactic literature with its focus on jurisprudence and piety states of affairs in poetry and prose is rooted long into Iran''s ancient times at Zoroastrianism and Avesta. Then، in The Sassanid era some the advice of letters for provoking ethical teachings appeared. This was also followed by some Islamic scientists like Ibn- Moghafai، the author of Dinkerd. Within the third era، similar routes were delectable among some pioneers of Iranian poets at the time. At the glorious time of Persian poetry which dates back to the fourth century، such educational themes were concurrent with famous Iranian poets including Kassaie، Balkhi، Ferdowsi and Roudaki with Kasaie maintaining more excellency in epic themes. In fact، he has always referred his readers to Godly teachings and humane mannerism. The main themes and focus in his poems are abandoning worldly matters and gaining God''s consent. Within earlier times until the fourth century، the major lines of thinking were piety and devoutness with ethicality issues getting a second prominence. This signifies among other things that mere epic tendencies is rather less in those earlier scholars beforeNasirKhosrowGhobadiani though this doesn''t imply the absence of such lines of Islamic، ethical thinking at that time. From the fourth century onwards، the appearance of pious thinking in poetry with a religious focus is more brought into being with Kasaiemaintaining morerigor. In this article، an attempt was made to describe such Islamic themes within ancient Iranian era beginning with Sasanians، then the first three periods and finally the fourth century with Kasaie and Abu-ShakourBalkhi respectively.
    Keywords: Piety, ethics, the poetry of fourth century, Kasaie
  • سیدمهدی طباطبایی
    تحقیق درباره شاعری که از زندگی او اطلاع درستی در دست نیست، کار آسانی به نظر نمی رسد به ویژه آنکه در میان اندک شمار پژوهشهایی که انجام گرفته، تفاوت و گاه تناقضهایی در آراء پژوهشگران یافت می شود که دامنه زندگی او را از سامانیان تا غزنویان و تمایلات دینی او را از مدح خلفای عباسی تا ائمه معصومین گسترانیده اند. ظاهرا پژوهشگرانی چون براون، اته، ریپکا، میرزایف، نفیسی، اقبال آشتیانی، صفا، ریاحی، درخشان و دیگران که درباره کسایی به تحقیق پرداخته اند، همگی تحت تاثیر عوفی در لباب الالباب و خوانش نادرست بیت اول قصیده لامیه بوده و همزمانی او و رودکی را نپذیرفته اند اما اگر زندگی کسایی را با تلقی جدید از این بیت تفسیر کنیم، بسیاری از تضادهای زندگی او رنگ می بازد. همزمانی رودکی و کسایی، مدح عتبی توسط کسایی، سروده شدن قصیده منقبت بعد از پنجاه سالگی شاعر، عدم ملاقات کسایی و محمود غزنوی، رنگ باختن مراسله شعری ناصرخسرو و کسایی، و شاید انتساب قصیده ای به کسایی که به اقتفای قصیده معروف رودکی سروده شده؛ از جمله دستاوردهایی است که این قرائت از شعر کسایی به دست می دهد. جایگاه کسایی مروزی و پیشگامی او در ادبیات پارسی و ابهامات و تناقضاتی که در زندگی او دیده می شود، اهمیت و ضرورت این تحقیق را مشخص می کند که نویسنده در پی آن است تا با برجسته کردن ابهاماتی درباره زندگی و شعر کسایی و با استناد به برخی شخصیت های تاریخی و اشعار او و معاصرانش، نتایج تازه ای در این باره به دست دهد.
    کلید واژگان: کسایی, قصیده لامیه, سامانیان, غزنویان, رودکی
    Seyed Mehdi Tabatabaei
    To research a poet about whose life there is little information does not seem to be easy، especially since in the few researches already done، there are differences and sometimes contradictions between the opinions of the researchers who have expanded the range of Kasaei’s lifetime from the Ghaznavids to the Samanids and his religious affiliations between eulogy of Abbasids to the Shiite Imams. Apparently، researchers like Brown، Ethe، Rypka، Mirzayef، Nafisi، Derakhshan، and others–who have researched Kasaei–were affected by Ufi and his book Lobabol-Albab، and an inaccurate reading of the first distich of the Lamiyye Ode. This resulted in their missing the fact of Kasaei’s contemporaneity with Rudaki.. While if we interpret the life of Kasaei with a new understanding of this distich، many of contradictions of his life will disappear. Contemporaneity of Rudaki and Kasaei، Kasaei’s eulogy for Otba، writing Manqebat Ode after his fiftieth year، the fact that Kasaei and Mahmud Ghaznavi never met، disappearance of poetic epistle between Kasaei and Naser Khosrow، and perhaps attributing an ode to Kasaei which might have been written in consequence of Rudaki’s famous ode، are some of the results of this new understanding of Kasaei’s ode. The position of Kasaei Marvazi and his role as a pioneer in Persian literature and the ambiguities and contradictions of his life، define the importance and necessity of this research. The author wants to highlight some ambiguities about the life and poetry of Kasaei and، to acquire some new results by examining the connections between Kasaei and historical figures and poetry of his time.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال