به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "based" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • سعید روحانی*، رامین زندوکیلی، منوچهر انصاری
    هدف اصلی این تحقیق، طراحی و پیاده سازی سامانه توصیه گر فروشگاه های آنلاین برچسب محور برای یک فروشگاه فیلم های سینمایی، جهت بالا بردن فروش اینترنتی است. روش تحقیق انتخاب شده، روش تحقیق علم طراحی و آزمایشی است که در آن، در مرحله ارزیابی روش تحقیق علم طراحی، از طراحی آزمایش استفاده شده است. برای بهبود عملکرد سامانه توصیه گر، از برچسب های گذاشته شده توسط کاربران و الگوریتم شبکه های عصبی عمیق برای توصیه فیلم های سینمایی به آن ها استفاده شده است. آزمایشی طراحی و انجام شده است که در آن، سامانه توصیه گر بر چسب محور (که برای توصیه فیلم های سینمایی طراحی و ایجاد شده است) با سامانه توصیه گر پالایش گروهی (که از سامانه های توصیه گر جاافتاده و معیار است) در معیارهای ارزیابی دقت، به یادآوری و f1 مقایسه می شود. براساس نتایج، سامانه توصیه گر برچسب محور بر مبنای شبکه های عصبی عمیق در تمام این معیارهای ارزیابی از سامانه پالایش گروهی بهتر عمل می کند.
    کلید واژگان: سامانه توصیه گر, برچسب محور, شبکه های عصبی عمیق, فروشگاه اینترنتی
    The main purposes of this research are to design and develop a tag-oriented deep artificial neural network as recommender system for online shops in order to increase online sale. The chosen research method is design science and experimental in which in the evaluation measurement step design of experiment has been used. In order to improve the performance of the recommender system user tags have been used and deep neural networks algorithm has been used to recommend movies to users. An experiment has been designed and implemented in which the designed and developed recommender system has been compared to collaborative filtering method, which is one of the established methods of recommendation, in the evaluation metrics of precision, recall and f1 for the recommendation of movies. The result proves that the developed recommender system with utilizing the tag-oriented deep artificial neural network outperforms the collaborative filtering in all of these metrics
    Keywords: Recommender systems, Deep Neural networks, Tag, based, online shops
  • زهرا طالبی، نادر اسدی، هانیه دواتگری
    هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای تاثیر روش های تدریس مبتنی بر رویکرد نتیجه گرا، فرآیندگرا و فن بیان در مهارت نگارشی زبان آموزان سطح متوسط است. روش تحقیق پژوهش حاضر ازنوع نیمه تجربی با سه گروه آزمایش است. بدین منظور، 60 زبان آموز ازبین جامعه آماری به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی نتیجه گرا، فرآیندگرا و فن بیان جای گرفتند. همچنین، گروه های آزمایش در 12 جلسه آموزش دیدند. ابزار پژوهش ازنوع فعالیت نوشتارمحور روایی بود که درمورد سه گروه، در مراحل پیش آزمون، پس آزمون اجرا شد. داده های جمع آوری شده نوشتاری ازنظردرستی، روانی و پیچیدگی به صورت کمی درآمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش از روش تحلیل آماری کوواریانس (آنکوای یکراهه) استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد سه گروه آزمایش (محصول گرا، فرآیندگرا و فن بیان) ازنظر دقت و روانی وجود داشت؛ به طوری که رویکرد فن بیان (ژانر) بیشترین تاثیر را بر دقت و روانی نوشتاری فراگیران داشت. نتایج پژوهش تفاوت معناداری ازنظر پیچیدگی را نشان نداد. درنهایت، این مطالعه چشم انداز بسیار روشنی را به منظور برنامه ریزی دوره های آموزشی مهارت های نگارش برای توجه بیشتر به آموزش روش های تدریس نگارش و اجرای تکالیف مبتنی بر فن بیان در کلاس های آموزش زبان انگلیسی خواهد داشت
    کلید واژگان: رویکرد نتیجه گرا, فرآیندگرا, فن بیان, مهارت نگارشی
    Zahra Talebi, Nader Asadi, Hanieh Davatgari
    One of the most controversial issues in applied linguistics since the past two decades concerns the role of genre-based writing instruction and its applications in the area of second language (L2) teaching and learning (Correa & Echeverri, 2017; Derewianka, 2015; Lin, 2016; Tardy, 2005, 2006, 2009, 2011; Truscott, 2012; Thompson, 2014). Genre has been variously defined by different scholars in the field of second language acquisition. Swales (1990) introduced genre as a class of “communicative events” characterized by a sequence of segments with each move accomplishing some part of the overall communicative purpose of the text, in order to produce distinctive structural patterns.The main theoretical background of the study lies on Halliday’s (1994) Systemic Functional Linguistics (SFL), which offers the most theoretically sophisticated and pedagogically developed approach of the three, underpinned by a highly evolved and insightful theory of language and motivated by a commitment to language and literacy education (Hyland, 2004; Paltridge, 2001). Paltridge (2002) concluded that writing genre-based tasks, help learners achieve some genre knowledge and develop their awareness to reflect on the acquisition of the genres they need. Although previous studies have contributed to different aspects of language pedagogy in L2 writing, much remains to be investigated regarding the impact of genre-based approach on EFL learners’ written production. Bearing the gap in the literature in mind, specifically, investigation of genre-based instruction could contribute to SLA literature theoretically and practically
    This study aims at addressing the following research questions
    RQ1: Are product, process, and genre-based approaches differentially effective in the improvement of accuracy in writing among intermediate EFL learners?
    RQ2: Are product, process, and genre-based approaches differentially effective in the improvement of fluency in writing among intermediate EFL learners?
    RQ3: Are product, process, and genre-based approaches differentially effective in the improvement of complexity in writing among intermediate EFL learners?
    One-way ANOVA was employed as the statistical means of analysis for comparing the means of accuracy of product, process, and genre groups in written task.
    Discussion
    The main purpose of the present study was to investigate the effect of three modes of developments (product, process, and genre-based) on written task performance across linguistic domain of accuracy, fluency, and complexity in EFL context. The results of the study are in line with the findings of Swales (1986), Martin (2009), Martin & Rose (2008), Johns (2003), Hyland (2007), and Kuhi (2014) who supported the effectiveness and merits of genre-based approach on learners’ written performance. Similarly, in line with the findings of the study the results of the study conducted by Paltridge (2001) revealed that learners outperformed and produced coherent writing in the genres taught, relying on the model texts provided. Also, Yayli (2011) observed a group of EFL learners. He proposed that the students displayed awareness of generic features and applied such knowledge to the practice of genres. Similar findings were reported by Huang (2014), he found that the student developed knowledge of the research article genre through assimilating explicit genre instruction. Yayli (2011) and Huang (2014) both confirmed that genre-based pedagogy could effectively foster students’ genre awareness. In line with this arguments, Yasuda (2011) focused on a task-based syllabus design and investigated its effect in a genre-focused writing. Yasuda’s (2011) study demonstrated the effectiveness of a task-based instructional framework in genre learning. Also, Cheng (2008a) revealed that, a key finding was that the concept of genre functioned as an explicit and supportive learning tool in the student’s growing awareness.
    However, the findings ran against Freedman & Richardson (1997) that centered on the disjuncture between the claim that meaning is encapsulated in textual objects, genres as autonomous systems, and the avowal of a social constructionist functional model of language. Also, Dovey (2010) conducted a design-based research and the results obtained revealed that students who learned with the process-based curriculum design had better performance in writing than their counterparts in genre group. According to Byram (2004) genre underestimates the skills required to produce content, and learners’ self-sufficiency. Similarly, Bawarshi (2000), and Badger & White (2000), adopted an approach as a synthesis of the three approaches which could lead to important development in the writing classroom. As Badger and White argue, effective communication involves knowledge about language, knowledge of the context in which the writing happens and especially the purpose for the writing (as in genre approaches), and skills in using language (as in process approaches) (2000, pp. 157-158)
    Keywords: Result –based, Process, based, Genre, based, Writing Skill.
  • سیدحبیب الله میرغفوری *، علی مروتی شریف آبادی، امیراحسان زاهدی
    زمینه
    یکی از ویژگی های مهم سازمان های امروزی در کوران تغییرات محیطی، جهانی شدن و تغییر عمیق رجحان های مصرف کنندگان و خواسته های مشتریان، به عنوان عامل موفقیت کسب و کارها و همچنین راهی برای ورود به بازارهای جهانی، نوآوری است و تجاری سازی و انتقال یافته های تحقیقاتی به عرصه صنعت و بازاریابی، بی اغراق یکی از پیچیده ترین مراحل فرایند نوآوری است. تجربیات کشورهای مختلف نشان می دهد که شرکت های کوچک و متوسط در توسعه فناوری، رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال مولد نقش اساسی دارند و به گفته اکثر صاحب نظران، زی بنای اقتصاد دانش بنیان به شمار می روند. موضوع نوآوری و تجاری سازی در شرکت های دانش بنیان به مراتب بیشتر و ضروری تر احساس می شود.
    هدف
    هدف این پژوهش ،تدوین مدلی یکپارچه برای توسعه سطح نوآوری و تجاری سازی شرکت های دانش بنیان ایران است.
    روش
    این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده است.جامعه آماری، شامل افراد متخصص و صاحب نظر در حیطه فعالیت شرکت های دانش بنیان استکه با استفاده از رویکردنمونه گیری هدفمند در مجموع تعداد 13 نفر از متولیان شرکت های دانش بنیان استان تهران به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند.داده ها به روش مصاحبه با هدایت کلیات و به صورت نیمه ساختار یافته گردآوری شد. برای به دستآوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده درپژوهش استفاده شد.
    یافته ها
    بر اساس فرآیند نظریه داده بنیاد، طی مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 259 مفهوم ساخته شده در 57 مقوله دسته بندی شدند سپس ضمن شناسایی مقوله محوری، مقوله ها در درون مولفه های اساسی شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند و مدل نهایی شکل گرفت.
    نتیجه گیری
    بر اساس تحلیل داده ها «راهیابی به بازار» مقوله محوری در توسعه سطح نوآوری و تجاری سازی شرکت های دانش بنیان است که بررس یراه ها یمختلف برای فتح و ورود به بازار همچنین نحوه تعامل با بازیگران فعلی بازار حیاتی است و راهبردهایی برای این منظور تدوین شده است.
    کلید واژگان: نوآوری, تجاری سازی, دانش بنیان, نظریه داده بنیاد
    Seyed Habibollah Mirghafoori *, Ali Morovati Sharifabadi, Amir Ehsan Zahedi
    Innovation is one of the important features of today's organizations in the field of environmental changes,globalization and the profound change of consumer preferences and customer demands as a factor of business successes, and a way of entering the global markets. Also commercialization and transmission of research findings to the industry and marketing are undoubtedly one of the most complex stages of innovation process. Experiences of different countries show that small and medium-sized enterprises (SMEs) play a key role in technology development, economic prosperity and employment. According to the most of the scholars, they are the foundation of knowledge-based economy. As a result, the present study intends to shed some light on innovation and commercialization in knowledge-based companies which is an essential issue. The aim of this study is to develop an integrated model for developing the innovation and commercialization level of knowledge-based companies in Iran. This research is a kind of qualitative research that is conducted using grounded theory approach. The statistical population consisted of experts in the field of knowledge-based companies which were selected through theoritical sampling.Finally 13 managers of knowledge-based companies in Tehran province were selected as participants in the research. A semi-structured interview was used for data gathering with general guidance. to obtain reliability and validity of the data, two methods of reviewing participants and non-participants’ experts in the research were used. Based on data analysis, "Entering the market" is an axial phenomenon in developing the innovation and commercialization level of knowledge-based companies, and based on causal conditions, intervening conditions and context conditions, strategies are developed and the final model is presented.
    Keywords: Innovation, Commercialization, Knowledge, based, Grounded Theory Approach
  • Nour Mohammad Yaghoubi *, Mosayeb Pahlavani, Farzad Parsaei
    The purpose of this Study study is to identify and rank the development drivers of knowledge-based, technology-driven businesses. This work is conducted as a case study in Fars Province Science and Technology Park. It is a descriptive survey in terms of purpose since a part of its data is collected through questionnaires and is of surveying type because it describes the existing conditions. The population of the study includes all the knowledge-based, technology-driven companies located in the mentioned Science and Technology Park. At the stage of identifying the drivers, 201 employees were randomly assigned by stratified sampling. For the prioritization of these drivers, 30 of the senior managers of those companies were deliberately consulted and the collected data were analyzed using exploratory and confirmatory factor analysis as well as fuzzy hierarchy process analysis. The findings showed 37 drivers in five economic and legal, marketing and foreign relations, technological, cultural and human relationships and, ultimately, structural and informational dimensions. Drivers of communication with the world market, the world web as a factor for enhancing the world knowledge and a means for knowledge-driven development; ease of access to the technology and technical consulting; ease of access to the suppliers and providing public subsidies to knowledge-based companies while taking note of regional policy were considered as the most important drivers in the development of knowledge-based, technology-driven companies. Also, the dimensions of marketing and foreign relations, technological, economic and legal dimensions were identified as the most important dimensions respectively.
    Keywords: Knowledge, based, technology, driven businesses, science, technology parks, explorative, confirmatory factor analysis, fuzzy hierarchical analysis process
  • احمد نظری، محمد فاکر میبدی یزدی
    در این مقاله تبیین شده است که: قرآن کریم از یک سو انجیل را تصدیق و نبوت، موحد بودن، مخلوق بودن و توحیدی بودن دعوت حضرت مسیح را تایید و آموزه های توحیدی آن حضرت در انجیل را با قرآن مطابق می داند.
    و از سوی دیگر قول به «تثلیث» و تحریف در توحید که به مرور زمان از سوی مسیحیان شکل گرفته را نفی، و در آیاتی به ویژه از جنبه کلامی ضمن خداشناسی توحیدی و مسیح شناسی، الهیات تثلیثی و اعتقاد به فرزند داشتن خدا، الوهیت، پسر و زاییده خدا بودن مسیح و این همانی الله و مسیح را با صراحت و با نگرش انتقادی با ده دلیل عقلی و نقلی ابطال نموده و اثبات کرده که چنین اعتقادی کفر و شرک است.
    مفهوم شناسی، دلیل کاربرد اندک تثلیث در کتب لغت و تفسیر، تصدیق مسیح و انجیل در قرآن، تثلیث در قرآن،ریشه های شرک در قرآن، تبیین اعتقاد مسیحیان به تثلیث، ده دلیل عقلی و نقلی برای تضاد تثلیث با توحید، پاسخ یک شبهه، عمومیت نداشتن اعتقاد به تثلیث نزد مسیحیان و نتیجه گیری، مطالب محتوایی مقاله را تشکیل می دهند.
    کلید واژگان: برهان, کلام, قرآن, تثلیث, توحید, تضاد
    Ahmad Nazari, Mohammad Faker Meybudi Yazdi
    This paper clarifies that: on the one hand ,the holg book Quran confirms Gospel and it also ratifies the Jesus Christ,s phrophesy , his divine invitation and his being created.The divine teachings of the Christ in the Gospel carrespond with Qoran.
    On the other hand,it negates the matter of Trinity and the distortion of monotheism (believing in One God) done by Christians during the process of time .
    From the discourse point of riew ,in some verses as they deal with mono theism and christranity ( Knowing of Hi jesus Christ) ,it explicitly and critically falsifies believing in Trinity and God,s bringing children and that the jesus Christ is the son of God with presenting ten rational and traditional reasons . Quran also proves that this belicf is nothing but blasphemy and various Gods.
    Keywords: Discourse, Quran, Based, Reasons, Polarity, Trinity, Monotheism
  • محمد زینالی، علی اصغر جعفرزاده، فرزین شهبازی، شاهین اوستان، خلیل ولی زاده کامران
    شوری خاک و شور شدن اراضی به عنوان یکی از مشکلات فراروی کشاورزی، از اهمیت بالایی برخوردار بوده که بایستی با شناخت صحیح از پیشروی آن جلوگیری شود. اولین گام در این راه شناسایی مناطق شور و تهیه نقشه شوری این خاک ها می باشد. این تحقیق با هدف مقایسه نقشه های شوری تهیه شده با انواع الگوریتم های طبقه بندی (حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین و متوازی السطوح) تصویر توسط داده های ماهواره لندست5 با سنجنده TM در بخشی از اراضی شرق شهرستان خوی صورت گرفته است. لذا تعداد 269نمونه خاک با مختصات جغرافیایی مشخص تجزیه و نتایج حاصله بر روی تصویرTM پیاده گردید. برای شناسایی اولیه از نقشه توپوگرافی و نرم افزار4.8 ENVI جهت پردازش تصاویر ماهواره ای استفاده شده و تصحیحات ژئومتریک با نقاط مشخص و با استفاده از GPS انجام گرفت. نمونه های آموزشی و آزمایشی با پراکنش مناسب بر روی تصویر مورد نظر پیاده شده و کلاس های شوری از یک تا نه تهیه تعیین شدند. نمونه های مربوط به هر کلاس شوری با دقت کامل و به اندازه تک پیکسل، به علت اینکه دارای مختصات بودند، در هر تصویر بر روی پیکسل مربوطه قرار گرفته و با فرمت ROI ذخیره گردیدند. نتایج حاکی از وجود همبستگی بین باندهای 1، 4و 5 تصویرTM با داده های شوری بوده و از میان الگوریتم های طبقه بندی در روش پیکسل مبنا، بالاترین میزان دقت نقشه مربوط به حداکثر احتمال می باشد. به منظور ارزیابی صحت، شاخص هایی مانند ماتریس خطا، صحت تولیدکننده، صحت کاربر، صحت کلی و شاخص کاپا استخراج گردید. همچنین مطابقت طبقات مختلف شوری خاک این نقشه با مشاهدات صحرایی و میزان شوری اندازه گیری شده بیانگر دقت بالای این الگوریتم در تهیه نقشه شوری خاک سطحی است. هدفتحقیق حاضر مقایسه نقشه های شوری تهیه شده با این روش ها در منطقه مورد نظر با نتایج سایر محققین می باشد.
    کلید واژگان: الگوریتم طبقه بندی, پیکسل مبنا, سنجنده TM, شوری, لندست5, خوی
    Mohammad Zeinali, Ali Asghar Jaafarzadeh, Farzin Shahbazi, Shahin Oustan, Khalil Valizadeh Kamran
    Soil salinity and salinization of lands, as one of the main problems of agriculture, has paramount importance and can be avoided with proper understanding of its progress. This is the first step in identifying areas of salt and salt mapping in these soils. With the development of remote sensing technology and efficient use of satellite imaging, this study compared the salinity maps produced by a variety of classification image algorithms (Maximum likelihood, Minimum distance and Parallelepiped) by Landsat5 TM satellite data in the East of Khoy. In this study, 269 soil samples were analyzed and the results obtained were implemented on TM image. For initial identification, topography maps, ENVI 4.8 software and satellite image processing were used and geometric correction was performed with specific locations using GPS. Selected train samples with good distribution in the image and salinity classes were prepared from 1 to 9 determined. Examples of each class of salinity were placed carefully with single pixel size in each image on the corresponding pixel and stored with ROI format, because they had the coordinates. The results indicate the existence of a correlation between bands 1, 4 and 5 TMimage with salinity data and classification algorithms using the Pixel-based method, the highest accuracy of the map is the maximum lkelihood. For this purpose, indicators such as error matrix, Producer’s Accuracy, User’s Accuracy, overall accuracy and kappa Coefficient were extracted. This map is also consistent with field observations of different classes of soil salinity measurement and shows high accuracy of the algorithm among soil salinity maps. The aim of this study was to compare salinity maps prepared by these methods in the area with results of other researchers.
    Keywords: Pixel, based, Classification Algorithm, LANDSAT5, Salinity, TM Sensor, Khoy127
  • علی طاهری هشی *
    با توجه به تهدیدات موجود علیه منافع جمهوری اسلامی ایران، اقدام انفعالی و عدم برنامه ریزی برای آینده و آینده پژوهی در این حوزه بسیار خطرناک و غیرمنطقی می باشد و این شیوه تفکر باعث بروز مشکلاتی همچون ایجاد موانع جدی در مسیر ساخت فرهنگ سازمانی منعطف و منطبق با آینده، پرداختن صرف به مطلوب ها، عدم شناسایی نیازهای آینده و عقب ماندن از دشمنان و رقبا می گردد. بنابراین نیازمند الگوی تهدیدات صحنه نبردهای آینده می باشد. در این تحقیق که رویکرد کیفی و کمی دارد. بر اساس تئوری داده بنیاد، جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک مرتبط و نظریه پردازی بر اساس رویکرد نظام مند در سه گام اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شده و جامعه آن در بخش مصاحبه با 12 نفر از خبرگان صورت گرفت و از نتایج آن ها به همراه داده های جمع آوری شده در تحلیل محتوا اسنادی استفاده گردید. یافته های حاصل در قالب بعد یا مقوله و 6 مضمون یا قضیه سازمان دهی شده و جایگاه و روابط هر یک از این مضامین در قالب مدل پارادایم مشخص و شش قضیه مرتبط استخراج شده اند. سپس به منظور ارزیابی اعتبار و تایید مدل، پیمایش با استفاده از ابزار پرسشنامه، تعداد 84 پرسشنامه برای خبرگان و متخصصان در دسترس حوزه های مرتبط ارسال شده که از این تعداد، 43 پرسشنامه تکمیل و تحویل شد که از این تعداد، 37 پرسشنامه قابل استفاده بودند. مضامین 6 گانه شامل عوامل روانی به تهدیدات-عوامل اجتماعی و فرهنگی به تهدیدات -عوامل اقتصادی به تهدیدات -عوامل نظامی به تهدیدات - شرایط علی، رژیم آمریکا به عنوان بزرگ ترین تهدید منطقه رژیم های استکباری به عنوان بزرگ ترین تهدید جهان-تروریسم دولتی با محوریت رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی- بستر و زمینه ساز؛ که در این تحقیق استراتژی های تعامل و کنش صورت پذیرفت که درنهایت به پیامد منجر شود. بر این اساس، الگوی تهدیدات تحقیق کیفی بر اساس روش داده بنیاد و مدل پارادایمی ارائه شده است.
    کلید واژگان: جنگ آینده, آینده پژوهی, جنگ, راهبرد, تهدیدات, داده بنیاد, پارادایمی
    Ali Taheri Hashi *
    Regarding the current threats against the interests of I.R. of Iran, passive action and lack of planning for future and future studies in this area is very dangerous and illogical; thus, this kind of thought causes problems such as creating serious obstacles in the course of building organizational culture consistent with future, focusing merely on desirables, not identifying the needs of future and finally lagging behind from the enemies and rivals. Therefore, there is need for a pattern of threats in future battlefields. This study has qualitative and quantitative approach. In qualitative approach, according to data-based theory, data collection has been conducted through interviews, relevant document examination and theorizing on systematic approach in three main steps of open coding, axis coding and selective coding. the interview was done with 12 experts; and the results and the collected data were used in document content analysis. The obtained results were organized in form of dimension (category) and six themes (propositions) and position and relation of each of the themes were determined in the form of paradigm models and six relevant propositions were derived. Then, to assess the validity of the model and to approve it, the survey was conducted using 84 questionnaires which were sent to the experts and specialists; however, only 43 of the questionnaires were completed and received from which 37 were finally used. Six categories consist of psychological factors to threats, social and cultural factors to threats, economic factors to threats, military factors to threats- causative conditions: the US government as the biggest regional threat, arrogant regimes as the biggest world threats, state terrorism with centrality of Zionist and Saudi Arabia’s governments-background and context; which were considered as transaction and action strategies in this study and finally resulted in consequence. Therefore, the pattern of threats of qualitative research has been presented on data-based technique and paradigm model.
    Keywords: future war, future study, strategy, threats, data, based, paradigm model
  • Sousan Sattar, Reza Biria, Sara Mansouri
    One of the main concerns in educational settings has been the degree of the learners’ involvement in learning and the extent to which they actively participate in classroom talks and interactions. The present study is an emic-based ethnographic study aimed at providing insights about patterns of talk and different degrees of interaction in EFL university classes with a specific focus on teacher’s role. To this end, three different classes were observed for twelve consecutive sessions. Students were both male and female senior EFL students at Najafabad Azad University. The age of the participants ranged between 22 and 28. These classes were taught by the same instructor so that the researcher was directly involved in observing participants’ interactions in the targeted classrooms and in the data collection procedures. The participants’ oral behavior was carefully observed and recorded. To guarantee higher validity, some participants were also interviewed. The results of data analysis revealed that male and female students showed different degrees of contribution to classroom interactions. However, the students’ degree of involvement in the classroom discussions were linked to the related schemata, type of activity, and learners’ interest in the conversation topic rather than interactants’ gender. In addition, most of the involvements were teacher-initiated and directed. Notably, the findings can be of considerable value to teachers’ professional development and can highlight the importance and the value of using specific strategies that can be introduced and employed by the teacher to increase the degree of the students’ involvement in classroom interactions as well as motivate them to take responsibility of their own learning.
    Keywords: Classroom interactions, Emic, based, Ethnographic approach, Learner involvement, Oral interactions
  • مریم آقاموسی طهرانی*، احمد سرداری، عبدالحسین کرمپور
    توسعه صادرات کالاهای فنآورمحور و فرآورده هایی که سهم فناوری پیشرفته در ساخت آنها بالاست، یکی از اهداف مهم استراتژی بلندمدت توسعه صادرات کشور است. در این پژوهش با درنظر گرفتن رویکرد مبتنی بر منابع، سازه های اصلی اثرگذار بر موفقیت های صادراتی از طریق منابع ناملموس (بازارمحوری و کارآفرینی محوری) و همچنین نقش پویایی بازار هدف صادراتی بررسی می شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی پیمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شرکت های صادرکننده کالاهای فنآور محور در پارک فناوری پردیس می باشد و با توجه به تعداد آنها که 15 شرکت هستند، کل جامعه به عنوان نمونه آماری برای مطالعه در نظر گرفته می شود. لذا، عوامل مربوط به سازه های کارآفرینی و بازارمحوری با استفاده از ادبیات موجود شناسایی شده و سپس از طریق انجام مصاحبه با مدیران، نقش عوامل فوق در موفقیت های صادراتی کالاهای فناورمحور تایید گردیده و به منظور شناسایی روابط و تعیین مدل، در دو روش مدلسازی ساختاری تفسیری و روش دیمتل، پیاده سازی شده و از نرم افزارهایEXCEL وsuper decision استفاده گردیده است. لذا، روابط علی و معلولی عوامل و همچنین مدل سطح بندی شده ساختاری تفسیری آنها استخراج شده و در نهایت نقش موثر رویکرد هوشمندی بازارمحوری از طریق ایجاد و انتشار اطلاعات و همچنین نقش موثر نوآوری از سازه کارآفرینی محوری بر بهبود عملکرد صادراتی شرکت های فناورمحور تایید گردیده است.
    کلید واژگان: کارآفرینی محوری صادراتی, بازارمحوری صادراتی, مدلسازی ساختاری تفسیری, فنآورمحور
    Maryam Aghamousa Tehrani *, Ahmad Sardari
    Extending the export of high technology-based products is one of the most important goals of long term strategy of the country’s export development. In the present study, the main structures influencing the success of exportation through intangible resources (market orientation and entrepreneurial orientation) and the role of dynamism of export target market are investigated by considering the resource-based approach. The research objective was applicable and the research type was analytical survey. The research population included all 15 technology-based firms exporting goods in Pardis Technology Park. In this study, dimensions of the factors contributing to the entrepreneurship orientation and market orientation structures of exportation were identified based on literature, then the role of these factors in the success of technology-based products exportation were validated through interviews with managers. In order to identify relationships and model making, interpretive structural modeling method and Dematel techniques were used and relations between the factors and their interpretive structural modelling was extracted. Finally the efficient role of intelligent market orientation approach and the efficient role of innovation from the entrepreneurship orientation structure on improving the export performance of technology-based companies were elicited
    Keywords: Entrepreneurial, Oriented Export, Market, Oriented Export, Interpretive Structural Modeling, Technology, Based
  • راحله منتظر *، وجه الله قربانی زاده، میرعلی سیدنقوی، داوود حسین پور
    سرمایه انسانی، از حیاتی ترین منابع شرکت های دانش بنیان است که سبب موفقیت و یا شکست در عملکرد نوآورانه می شود. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش پاسخ به این سوال است که آیا توزیع ویژگی های سرمایه انسانی در شرکت های دانش بنیان ایران بر مبنای سبک های مختلف نوآوری تفاوت معنادار دارد؟ این مقاله با نظرجویی از 132 مدیر ارشد در شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک های علم و فناوری دانشگاه تهران و پردیس به تعیین سبک های نوآوری پرداخته، سپس به سنجش ویژگی های سرمایه انسانی در شرکت های دانش بنیان در چهار سبک نوآوری با طبقه بندی علم محور، فناوری اطلاعات محور، بازار محور و هزینه محور می پردازد. نتایج نشان می دهد که ویژگی های سرمایه انسانی در سبک های مختلف نوآوری، تفاوت معناداری ندارند و شرکت های دانش بنیان در جامعه موردمطالعه، از سرمایه انسانی متناسب با سبک نوآوری خود، بهره مند نیستند یا سرمایه انسانی ما اساسا برای تطابق با سبک های نوآوری متداول پرورش نیافته اند. همچنین نتایج به دست آمده با نتایج مطالعات، پیرامون سرمایه انسانی و نوآوری در کشورهای اروپایی مقایسه شد. در میان سبک های نوآوری به لحاظ توصیفی سبک نوآوری بازار محور، بالاترین میانگین ویژگی یکتایی و ارزش استراتژیک را نشان می دهد که نشانگر تمرکز شرکت های دانش بنیان بازار محور بر جذب نیروهای یکتا و ارزش آفرین است.
    کلید واژگان: نوآوری, علم محور, فناوری اطلاعات محور, بازار محور, هزینه محور, سرمایه انسانی
    Raheleh Montazar*, Vajhollah Ghorbani Zadeh, Mir Ali Seyyed Naghavi, Davood Hosein Poor
    In this study we examine the relation between modes of innovation and human resource characteristics in knowledge- based firms that are located at Tehran University and Pardis Parks of Technology. We first surveyed the characteristics of human capital in the knowledge-based firms and found that there are four modes of innovation; Science-based, IT-oriented, Market- oriented, and Cost-oriented process innovations. The purpose of this study was to answer the question: Given that different modes of innovation in these firms require different human capital characteristics, do these firms employ human capital that correspond to their modes of innovations? The results of study show that human capital characteristic of the firms do not match significantly to their modes of innovation. We compared our results with studies conducted in European countries and found out there are consistency between human resource characteristics and modes of innovation in some of these countries. In addition, our results show that firms with market-based mode of innovation, have the highest rate of consistency in their human resource and mode of innovation strategies.
    Keywords: Innovation, science, based, IT, oriented, market, oriented, cost, oriented process, human capital
  • منصور داداش نژاد، محمدکاظم علیجانی
    «مثالب نویسی» گونه ای از نگارش تاریخی - جدلی است که بر نقاط ضعف، کاستی ها و عیب ها تاکید دارد و مطاعن افراد یا گروه های مخالف و رقیب را در نگارش، به صورت برجسته و یکجا مطرح می کند. ادبیات مثالب نگاری، که از قرن دوم با اوج گیری نزاع های ملی و مذهبی آغاز شد، روند رو به رشدی را پیمود و تا قرن ششم، بیش از 40 کتاب با عنوان «مثالب» پدید آمد. دو نمونه از این کتاب ها، که در قرن ششم نگارش یافتند، بعض «مثالب النواصب» اثر عبدالجلیل رازی (م 585 ق) و «مثالب النواصب» اثر ابن شهرآشوب (م 588ق) است. این نوشته با بررسی تطبیقی این دو کتاب، درصدد یافتن تشابه ها و تفاوت های آنهاست. دیدگاه و رویکرد عبدالجلیل رازی دیدگاه تقریبی، اصولی و کلامی است و تلاش کرده با مشی تقریبی میان اهل سنت و شیعه، به گونه ای تفاهم برقرار سازد، بر خلاف دیدگاه و رویکرد ابن شهر آشوب که رویکرد اخباری، حدیثی و به دور از رویه تقریب است. با توجه به این دیدگاه ها، هریک از این نویسندگان روش و شیوه خاص خود را برای تدوین مطالب برگزیده است. روش عبدالجلیل مبتنی بر اقناع، تحلیل، دفاع و همراه با ادبیات محترمانه است، اما روش ابن شهرآشوب بر پایه اسکات، استناد، هجوم و همراه با ادبیات تحریک کننده است.
    کلید واژگان: مثالب نویسی, عبدالجلیل قزوینی, ابن شهرآشوب, رویکردها, اخباری, اصولی
    Mansoor Dadashnejad, Mohammad Kazem Alijani
    Writing on vices is a kind of historical- polemic writing which puts emphasis on disadvantages, faults and defects, and discusses the invectives of rival and opposing individuals and groups profoundly and wholly. The literature of writing on vices, which started from the 2nd century due to the escalation of national and religious conflicts, increasingly developed and more than forty books entitled "MathÁlib (vices)" were written until the 6th century. The two books on vices written in the 6th century are "Baz MathÁlib Al- NavÁÒib (Some vices of Anti-Shi‘as" by Abd al-Jalil RÁzi (d. circa 585 'AH'), and "MathÁlib al- NavÁÒib" (Vices of Anti-Shi‘as) By Ibn Shahr Ashoob (d. 588 'AH'). The present paper compares these two books to find their poins of similarities and differences. ‘Abd al-Jalil has adopted an approach based on the proximity among denominations, the Principles and theology and tried to create a kind of entente between Shi‘as and Sunnis through his proximity policy. By contrast, Ibn Shahr Ashoob has adopted a traditionalist and narrative approach, far from proximity policy. Given these views, each of these authors has chosen his own particular method to write his book. Abd al-Jalil's method is based on persuasion, apology, and analysis, with a respectful literature. Ibn Shahr Ashoob's method, however, is based on silencing, offence, and citation, with a provocative literature.
    Keywords: writing on vices, Abdul Jalil Qazvini, Ibn Shahr Ashoob, approaches, traditionalist, principles, based
  • حسنعلی فرجی سبکبار
    هدف
    تحقیق حاضر به دنبال ارایه الگویی دانش بنیان برای اندازه گیری و ارزیابی کیفیت محیطی در مناطق روستایی است و مناطق روستایی شهرستان های قوچان- فاروج به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است.
    روش
    در این تحقیق نواحی روستایی شهرستان های قوچان- فاروج مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای ارزیابی از 15 شاخص، در قالب 4 مولفه استفاده شده است. برای ارزیابی کیفیت محیطی از سیستم دانش بنیان بر اساس سیستم استنباط فازی به کارگرفته شده است.
    یافته ها
    زندگی انسان به شدت وابسته به محیط و خدماتی است که از سوی محیط ارایه می شود. کیفیت محیطی، با مجموعه ای از خصوصیات و صفات مشخص می شود که به کمک آن ها می توان به ارزیابی شرایط محیط پرداخت. مناطقی که دارای شرایط محیطی بهتری هستند بستر و زمینه مناسبت تری برای زندگی و فعالیت های بشر فراهم می آورند. یافته های تحقیق دو بخش می باشد: یک بخش پایگاه دانش است که به کمک آن امکان ارزیابی کیفیت محیطی وجود دارد و همچنین، قوانین و شرایط حاکم برای ارزیابی کیفیت محیطی مشخص می شود و دیگر، پهنه بندی منطقه است. بسط این مدل می تواند در تحقیقات بعدی با تلفیق آن روش های کشف دانش و شبکه های عصبی مصنوعی باشد.
    راهکارهای عملی: در مطالعات و برنامه ریزی نواحی روستایی، کیفیت محیطی برتصمیم گیری ها اثر مستقیم داشته و می تواند موفقیت برنامه ها را تضمین کند. ارزیابی کیفیت محیط، یکی از ابزارهای مهم در زمینه برنامه ریزی فضایی و برنامه ریزی محیطی است و مدل ارایه شده در این جا می تواند راهکاری عملی در زمینه سنجش و ارزیابی کیفیت محیطی محسوب شود.
    کلید واژگان: ارزیابی, کیفیت محیطی, سیستم استنباط فازی, پایگاه دانش, سیستم اطلاعات جغرافیایی, برنامه ریزی روستایی
    Hasanali Faraji Sabokbar
    Introduction
    uman life is highly dependent on the environment and the services that are provided by the environment. Environmental quality is a set of properties and characteristics of the environment, either generalized or local, as they may also impinge on human beings and other organisms. It is a measure of the condition of an environment relative to the requirements of one or more species and or to any human need or purpose. Environmental quality is a general term which can refer to varied characteristics that relate to the natural environment as well as the built environment, such as air and water purity or pollution, noise and the potential effects which such characteristics may have on physical and mental health caused by human activities.
    THEORETICAL FRAMEWORK: Areas with better environmental conditions are more suitable contexts for life and human activities. Environmental quality is dependent on understanding the interaction between man and nature as well as the concept that forms the cornerstone of sustainable development. In general, environmental quality depends on the relationship between humans and the environment as well as the dominance of man over nature. The divergence of the human and environment results in the worsening of environmental conditions, resource depletion, and pollution of all kinds as well as social and spiritual problems.
    2.1. Eco centrism vs. Anthropocentrism
    The relationship between two motives underlying environmental attitudes was examined. These two environmental attitudes are eco centrism, which means valuing nature for its own sake, and anthropocentrism, which refers to valuing nature because of material or physical benefits it can provide for humans. From a philosophical viewpoint, anthropocentrism is based on this fact that human beings are the central or most significant entities in the world. Anthropocentrism regards humans as separate from and superior to nature and holds that human life has intrinsic value while other entities including animals, plants, mineral resources, and so on are resources that may justifiably be exploited for the benefit of humankind.
    2.2. Economic Growth and Environmental Quality
    The environmental Kuznets curve is a hypothesized relationship between various indicators of environmental degradation and income per capita. In the early stages of economic growth, degradation and pollution increase, but beyond some level of income per capita, which will vary for different indicators, the trend reverses meaning that at high-income levels economic growth leads to environmental improvement. This implies that the environmental impact indicator is an inverted U-shaped function of income per capita.
    2.3. Ecosystem Services and Environmental Quality
    Humankind benefits in a multitude of ways from ecosystems. Collectively, these benefits are known as ecosystem services. Ecosystem services are regularly involved in the provisioning of clean drinking water and the decomposition of wastes. Ecosystem services can be grouped into four broad categories including provisioning services (e.g., the production of food and water), regulating services (e.g., the control of climate and disease), supporting services (e.g., nutrient cycles and crop pollination), and cultural services (e.g., spiritual and recreational benefits).
    Methodology
    The data for the present study were collected from rural areas of Ghochan in Khorasan Razavi and Faruj in North Khorasan province, Iran.
    In order to address environmental quality in the study area, the evaluation criteria considered are as follows: 5 main components (soil and water resources, climate, physiography, environmental risk) and 15 criteria (climate, temperature, comfort, elevation, slop, landform, earthquake, flood, erosion, fault, soil, protected zones, water, vegetation cover). To assess the environmental quality, knowledge based systems, which are based on fuzzy inference system, were used. Fuzzy inference is the process of formulating the mapping from a given input to an output using fuzzy logic. The mapping then provides a basis from which decisions can be made, or patterns be discerned. The process of fuzzy inference involves all of the pieces that were described in the previous sections including membership functions, fuzzy logic operators, and if-then rules. There are two types of fuzzy inference systems that can be used, namely, Mamdani-type and Sugeno-type. These two types of inference systems vary somewhat in the way outputs are determined. In the present study, the Mamdani type was used.
    3.1. Procedure
    The data base was created for geographic information. Having used ArcGIS10.2, base maps were produced, modeled, and then, the data were analysis. The basic unit of study is based on square regular network which is same as raster data, but it is vector. A unique code was assigned to each spatial unit. Afterwards, the data were transferred to the base unit. The table of shape files were changed to text format, and then imported into excel and prepared for linking to Matlab. With function 'xlsread' in Matlab, were imported data into Matlab. The functional operations in fuzzy expert system pass through the following steps: fuzzification, fuzzy Inference (apply knowledge base), aggregation of all outputs, and defuzzification.
    The data for the study were collected from the counties Ghochan and Faruj in Razavi and Northern Khorasan. This area is suitable for agriculture. Good rainfall and fertile plains provide a good environmental quality for living.
    Discussions
    The results of survey have two output: 1) The knowledge base which to help the assessment of environmental quality. 2) Environmental quality map of Ghochan-Faruj. Components that are made of four input criteria such as water and soil resources, climate, and environmental risk create 81 rules ( ), and components that are made of three input criteria create 27 rules ( ). The advantage of decomposing of model is reduction of complexity of model. Before decomposing, with 15 criteria have to create 1438907 rule. The rule base help to predict status of environmental quality. Based on the knowledge base to assess the environmental quality in the study area have dealt. As a result of the evaluation, determined the suitability of location quality based on each of the components that encoded in the range of 0 to 1. Finally, with the help of gamma phase 4 layer overlayed with Γ = 0.6. Given the alpha cut equal to 0.7, about 65.53 % area, characterized of very good quality and less than 9% in terms of environmental quality are poor.
    Keywords: Assessment, Environmental Quality, Fuzzy Inference System, GIS, Knowledge, Based, Rural Planning
  • مریم آقاموسی طهرانی، احمد سرداری *، عبدالحسین کرم پور
    براساس سند ملی توسعه صادرات غیرنفتی که در راستای سند چشم انداز بیست ساله کشور تدوین شده است، سهم محصولات و خدمات فناوری پیشرفته از کل صادرات کشور در پایان برنامه هفتم توسعه و افق چشم انداز 1404، باید به 50 درصد از کل صادرات کشور برسد. این محصولات ارزش افزوده بالاتری را نسبت به سایر محصولات ایجاد می نمایند و با توجه به سهم دانش در تولید این محصولات، کپی برداری و ایجاد رقیب برای آنها در بازار دشوارتر بوده و لذا می توان با اطمینان بیشتری در خصوص حضور طولانی مدت و یا مستمر آنها در یک بازار سخن گفت. لذا، در این تحقیق شرکت های فنآورمحور صادرکننده پارک فناوری پردیس که زیرمجموعه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری می باشد مورد مطالعه قرار گرفته اند. در این تحقیق با استفاده از روش آمیخته اکتشافی، عوامل محدودکننده موثر بر صادرات کالاهای فنآورمحور با استفاده از پژوهشی کیفی از طریق روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار در چهار مقوله (سیاسی، مالی، دولتی و شرکتی) شامل 21 عامل، شناسایی شده و سپس به منظور تعیین روابط بین عوامل در دو روش مدلسازی ساختاری تفسیری و روش دیمتل که از رویکردهای مدلسازی نرم می باشند، پیاده سازی گردیده است که روابط علی و معلولی عوامل و همچنین مدل سطح بندی شده ساختاری تفسیری آنها استخراج شده و در نهایت با مطابقت نتایج بدست آمده از هر دو روش، عوامل مربوط به خوشه مالی و سیاسی به عنوان مهم ترین موانع توسعه صادرات کالاهای فناورمحور شناخته شده است.
    کلید واژگان: فنآورمحور, عوامل محدودکننده صادراتی, مدلسازی ساختاری تفسیری
    M. Agamousa Tehrani, A. Sardari *, A. Karampour
    Based on the national document, the development of non-oil exports, which have been developed in line with the visions twenty years, the share of total exports of goods and advanced technology services at the end of the seventh development plan and the prospect of 1404, should reach 50 percent of total exports of the country. These products may be created higher added value compared to other products and with respect to share knowledge in the production, duplication and create competition in the market has been more difficult for them and thus can be more confident about the long-term presence in a market they spoke or continuous. Therefore, in this study, technology-oriented companies which are the exporter of Pardis Technology Park that is a subsidiary of Vice President for Science and Technology has been studied. In this research, using exploratory mixed, limiting factors affecting exports of technology-based goods using qualitative research through qualitative content analysis arrow in four categories (political, financial, corporate and government) consists of 21 elements have been identified, and then to determine the relationships between factors in two interpretive structural modeling and Dymtel way that is from software modeling approaches is implemented ,so the causal relationship and model their graded interpretation structural factors extracted,too, and finally by matching obtained results from both methods, financial and political factors cluster known as the most important obstacles to the development of the export of technology-based goods.
    Keywords: Technology, Based, Limiting Factors for Export, Interpretive Structural Modeling
  • علی اصغر عباسی اسفجیر
    جهت شفاف سازی مفاهیم نسبتا کلی و مبهم مدارس پژوهش محوربه عنوان متغیر ملاک، ابتدا سعی شده است بر مبنای تعاریف ساختاری و کنشی از مدارس پژوهش محور ، چارچوبی از یک نقشه مفهومی فراهم شده و سپس یک مفهوم چند بعدی انتخاب شود. این مفهوم، برای اندازه گیری این متغیر ملاک سه سطح فردی و بین فردی و ساختاری قایل است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی بود. جامعه آماری آنرا کلیه معلم های استان مازندران تشکیل می داده که برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و بنابراین 360 آزمودنی در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه پژوهشگر ساخته بر اساس یافته های مطالعه کیفی و مرور متون بوده است. برای تعیین اعتبار ابزار یادشده از شیوه های اعتبار محتوایی، و صوری استفاده گردید. بر این اساس میزان اعتبار محتوایی کلی آن بر اساس شاخص اعتبار محتوایی لاش (1999) ، 73/0 بوده است. همچنین برای تعیین میزان پایایی آن از آزمون آلفای کرونباخ استفاده گردید. بر این اساس میزان پایایی محاسبه شده برای ابزار مذکور در سازه های ساختار درونی مدرسه و ساختار بیرونی مدرسه به ترتیب: 92/0 و 90/0 بود. تقلیل متغیر ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و روش آماری مورد استفاده مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی بود. یافته های تحقیق حاکی از آن است که براساس رابطه بین متغیرهااعم از آشکار و پنهان ومیزان تاثیرگذاری هر یک از متغیرها بر مدارس پژوهش محورو ضرایب بار عاملی و T-Value مربوط به روابط بین متغیرها ، به ترتیب حل مساله، کنجکاوی، تفکر انتقادی، تشریک مساعی، سواد اطلاعاتی، مهارت های شناختی و خود باوری دارای اولویت می باشد. نتایج برآوردهای نیکویی برازش مقیاس مدرسه پژوهش محور نشان دهنده برازش خوب داده های تحقیق حاضر بودو در نتیجه دارای اعتبار سازه می باشد.
    کلید واژگان: پژوهش محور, حل مساله, کنجکاوی, تفکر انتقادی, تشریک مساعی, سواد اطلاعاتی, مهارت های شناختی و خود باوری
    To clarify the rather general and indefinite concept of research-based schools as the criterion variable, an attempt was made based on structural and functional definitions of research-based schools to provide a framework of a conceptual map, so that a multi-dimensional concept could be selected. It considered personal, interpersonal, and structural dimensions for measuring the variable. The research method was descriptive utilizing a survey. The sampling population covered all teachers in Mazandaran province. A convenience sampling was employed to collect data from 360 testee using a researcher-made questionnaire, which was based on qualitative studies and literature reviews. To determine the validity of the technique, its content and face validities were measured. Accordingly, the content validity was 0.73 based on the Lash content validity index (1999). The Cronbach's alpha test was used to measure the reliability of the test. The reliability levels calculated for the internal and external structure of the school were 0.92 and 0.90 respectively. Reducing variables was applied utilizing the exploratory factor analysis and statistical method for modeling structural equations by partial least squares. Based on the relationships among observed variables and unobserved variables, the influence of each variable on research-based schools, and the factor loadings and T-Value between the variables, the results indicated that problem-solving, curiosity, critical thinking, collaboration, information literacy, cognitive skills and self-esteem were prioritized respectively. The results for the goodness of fit estimation regarding the scale of research-based school represented that the study enjoyed a construct validity.
    Keywords: research, based, problem, solving, curiosity, critical thinking, collaboration, information literacy, cognitive skills, self, esteem
  • Ghasem Fooladi*, Gholamhossein Rahimi
    This research looks for U.S strategic behavior model against the Islamic Republic of Iran based on effects-based approach through America defense and national security strategy documents reviews and analysis their contents. Study of the documents show that “environment shaping” is main concept in U.S strategic behavior model and its goal is to isolate Iran. Enforcing the other countries and organizations, influencing the third groups whether Iran’s adherents or opponents, using regional partners against Iran are among the means of shaping. It seems Iran interior collapsing under the internal and external pressures, is U.S scenario in its strategic behavior model. According of effects-based approach, “the leadership” and “the common people” are the most critical pillars of Iran. The close relationship between “the Revolutionary Guard (R.G)” and “the leadership” has caused the R.G is always the center of attention of America. It is, therefore, other critical pillar of Iran. In U.S scenario, the leadership & the R.G – the common people relations must be broken off. Doing this, the interior network of Iran becomes unstable and will change its behavior against U.S; the people must feel there is no way unless Iran comes to terms with U.S. It seems Iran must adopting “the comprehensive defense strategy” as only solution to this behavior model.
    Keywords: Soft War, Environment Shaping, Behavior Model, Effects, Based, Comprehensive Defense
  • Mohammad Nabi Karimi, Ali Jahani
    This study aims to compare the effects of four types of FFI on second language vocabulary learning. To do so, the study adopted a quasi-experimental pretest-posttest design, including five groups, each receiving a distinct treatment. The participants were 80 fourth-grade male students ranging in age from 17 to 19. Before the treatment phase, the participants took a researcher-made test of vocabulary as a pretest which was meant to measure the participants’ prior knowledge about the target words. After the treatment phase, the participants took a researcher-made test of vocabulary as posttest to measure the student's achievement of the target words. Independent samples t-test and one-way ANOVA were run to analyze the scores from the pretest and the posttest. The results indicated that there was no statistically significant difference between proactive and reactive FonF in the comprehension mode in terms of promoting vocabulary learning. There was also no statistically significant difference between these two forms of FonF in the production mode in terms of promoting vocabulary learning. However, there was a statistically significant difference between the comprehension-based and production-based FonF in enhancing vocabulary learning. These results extend the positive effect of FFI to L2 vocabulary teaching/learning.
    Keywords: Focus on Form, Reactive, Proactive, Vocabulary, Comprehension, Based vs. Production, Based
  • Roya Hejazinia
    While the number of entrepreneurship education programs is growing, the use of new technologies like IT and web based platforms can be the drivers and promoters of the efficiency of the entrepreneurship programs. This study aims to investigate the impact of IT-based entrepreneurship education on entrepreneurial intention. For this reason, after the literature review of the topic, a quasi-experimental, ex-ante/ex-post, control group, longitudinal, repeated measures research design was implemented with total of 124 matched pairs among university students who are participated in IT-based entrepreneurship education program. The theory of planned behavior was utilized as the underlying theoretical model. The findings show an insignificant impact of IT-based education on entrepreneurial intention. This insignificant impact was not moderated by the length of IT-based entrepreneurship education. However, those who were self-employed at the beginning, at the end of the entrepreneurship program had showed significantly higher entrepreneurial intention compared to those who are not self-employed. IT-based Entrepreneurship Education is one the major sources of inspirational triggers that positively impact on entrepreneurial intention. Using new approaches like web based or IT-based approaches for entrepreneurship education can enhance and increase the efficiency and innovativeness of these types of programs.
    Keywords: Entrepreneurship Education, IT, based, Entrepreneurial intention
  • غلامعلی رشید، غلامرضا محرابی، فتح الله کلانتری، شهرام شجاعی، داود زنجانی
    جامعه آماری این پژوهش، بر اساس برآورد خبرگان 230 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 69 نفر تعیین شده است. نتایج به دست آمده حکایت از آن دارد که الگوی جنگ هشت ساله بر مبنای جنگ سنتی ترکیبی و متعارف از سوی ج.ا.ایران و جنگ سنتی نامتعارف از سوی رژیم بعث عراق اجرا شد و از نظر عده و عده، یک جنگ نابرابر به سود عراق بود. به دلیل وجود اختلاف فناوری، الگوی جنگ ناهمطراز وارد ادبیات نظامی جهان شد، بنابراین جنگ های رخداده در 25 سال گذشته بر اساس ویژگی-ها و الگو های نسل سوم و نسل چهارم جنگ (ترکیبی) بوده است. یافته کلی مقاله آن است که جنگ آینده، نوعی الگوی جنگی تاثیرمحور است که به صورت مردم پایه در محیط سیال جغرافیایی با محوریت گروه های ملی، فراملی و فروملی انجام می شود.
    کلید واژگان: الگو, جنگ آینده, جنگ ناهمطراز, تاثیرمحور, دفاع مقدس
    Gh. Rashid, Gh. Mehrabi, F. Kalantari, Sh. Shojaei, D. Zanjani
    Statistical population of this study is according to estimate of 230 people of experts that determined with using Cochran formula for a sample size of 69 people, The results show that the model of holly defence executed based on a combination of traditional and conventional war by I.R.Iran and based on traditional and unconventional warfare by the Iraqi Baathist regime. This war was an unjust war in Iraqi profit. Due to differences in technology entered the pattern of asymmetric warfare, in world military literature. Therefore, recent wars in past 25 years, was based on the characteristics and patterns on the third and fourth generation (combined). Overall finding of this research shows that, future war will be a pattern of effects-based warfare that it done as the base fluid in geographically based groups, national, super national and sub-national studies.
    Keywords: Pattern, Future War, Asymmetric Warfare, Effect, based, Holly Defence
  • مهدی محبتی*
    تاویل و معنا و قلمروهای مرتبط با آن در مقالات شمس تبریزی از جمله موضوع هایی است که با همه اهمیت و کارکردی که در حیطه پژوهش های عرفانی و به ویژه مولوی شناسی و نیز شناخت احوال و افعال شمس تبریزی دارد، هنوز چنان که باید مورد تدفیق و تحقیق قرار نگرفته است. شمس از آنجا که ذاتا شخص و شخصیتی درون بین و رمزگرا دارد، به مساله تاویل توجه بسیار نشان داده است و تقریبا در سراسر مقالات، تاویل را در تمام ساحت ها پیش چشم داشته است و از آن در جهت بسط و تحکیم افکار خویش سود برده است. این قلمرو تاویلی گرچه از ریزترین نکته های لغوی و اشیاء ملموس و مادی تا مهم ترین مباحث معرفتی و مسایل کلامی و اجتماعی را در بر می گیرد، اما هدف اصلی و اولی در این مقاله با نگاهی به شیوه های رویکرد هرمنوتیک معاصر طبقه بندی و تحلیل نگره های تاویلی شمس تبریزی در باب آیات و روایات است و بازکرد نوع نگاه ویژه ای که او غالبا برخلاف جمهورعرفا و مفسران از این دو مقوله به عمل می آورد و بعضا نکته هایی بسیار بدیع و ممتاز و دیگرگون وعمدتا انسان گرایانه و مردم محور از بطن آنها استخراج می نماید که در جای خود نیازمند نگاهی جدی و جدید و تبیین ژرف و همه جانبه است.
    کلید واژگان: تاوبل, متن محوری, مولف محوری, مقالات, انسان گرایی
    Mahdi Mohabbati*
    Hermeneutics–and related concepts of textual significance– in the writings of Shams-e Tabrizi remains a topic largely unexamined by scholars despite its importance and promise for scholarship on mysticism and on Rumi especially، and even more so for understanding the inner life and deeds of Shams-e Tabrizi himself. As a thinker and as an individual، Shams had an essentially intuitive nature fond of coded meanings and devoted much attention to problems of interpretation throughout almost all his writings، where hermeneutics is encountered in a wide range of forms and serves to widen and deepen the author’s philosophy. Shams-e Tabrizi’s conception of interpretation ranges from fine lexical nuances to tangible material objects to intellectual discussions of important theological and social issues. The focus of this article، however، is to employ modern hermeneutical methodology for classifying and analyzing the ways in which Shams-e Tabrizi interpreted Koranic passages (ayat) and retellings of the hadiths (rewayat) and to explore the uniqueness of his understanding of these two categories of religious texts– an understanding not only contradictory to that of the majority of mystics and commentators، but innovative، diverse and overwhelmingly humanistic. This is a task requiring fresh، dedicated and objective scholarly investigation.
    Keywords: Hermeneutics, Text, based, Authorial, based, Writings, Humanism
  • محمدرضا دلوی، مژگان کدخدایی
    هدف این پژوهش، بررسی تاثیر ابعاد شش گانه ی الگوی معماری منابع انسانی بر ویژگی های ذهنی، مهارتی و رفتاری کارکنان و مدیران شرکت شاهسوند در شهرهای اصفهان و مشهد می باشد. چارچوب نظری این پژوهش با اقتباس از مدل بومی تهیه شده است. در این تحقیق، با استفاده از پرسش نامه ی 73 سوالی به بررسی یک نمونه ی 270 تایی از کارکنان و مدیران پرداخته شده است. ایده ی اصلی این مقاله بر آن است که آیا ابعاد شش گانه ی الگوی معماری منابع انسانی بر ویژگی های ذهنی، مهارتی و رفتاری کارکنان و مدیران تاثیر دارد؟ روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی پیمایشی از شاخه ی میدانی است. با استفاده از نرم افزار لیزرل و SPSS مدل یادشده مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که رابطه ی مثبت و مستقیمی بین ابعاد شش گانه ی الگوی معماری منابع انسانی با ویژگی های ذهنی، مهارتی و رفتاری کارکنان و مدیران وجود دارد. در نهایت، می توان نتیجه گیری کرد که ابعاد الگوی معماری منابع انسانی تاثیر به سزایی بر ارتقای ویژگی های ذهنی، مهارتی و رفتاری کارکنان و مدیران این شرکت داشته است.
    کلید واژگان: معماری منابع انسانی, معماری, ویژگی های ذهنی, مهارتی و رفتاری
    Mohammad Reza Dalvi, Mozhgan Kadkhodayi
    This research is intended to identify the effect of six aspects of human resource management model on mental، skill-based and behavioral characteristics of the managers at Shahsavand Company in Isfahan and Mashhad. The theoretical framework of this research is derived from local model. A sample group of 73 subjects is selected to study 270 employees and managers. The main question of the research is whether six aspects of human resource architecture model affect mental، skill-based، and behavioral characteristics of employees and managers. This applied research follows a descriptive-survey (field study) method. The model is tested by LISREL and SPSS software. The results indicate that there are direct positive relationship between six aspects of the model and the mental، skill-based، and behavioral characteristics of the employees and managers of the company.
    Keywords: Human Resource Architecture, Mental, Skill, Based, Behavioral Characteristics
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال