به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "runaway girls" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • سمیه صباغی رنانی *

    دوره نوجوانی از حساس ترین و سرنوشت سازترین مراحل زندگی فرد و دوره ی گذر از کودکی به بلوغ وبزرگسالی است. نوجوانی دوره ای سرشار از تغییرات و چالش ها است، که با آگاهی افراد در این دوره می توان زمینه پیشرفت را ایجاد کرد و چالش ها را به فرصت بهینه برای پیشرفت تبدیل کرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش احساس تنهایی و درماندگی روان شناختی در پیش بینی رفتارهای آسیب به خود در دختران نوجوان فراری بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود.جامعه آماری پژوهش دختران مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر اصفهان در نیمه نخست سال 1402بودندو تعداد95نفر به روش نمونه گیری هدفمندانتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه آسیب به خود (سانسون، و یدرمن و سانسو، 1998)، پرسشنامه احساس تنهایی اجتماعی عاطفی بزرگسالان (دیتوماسو، برانن و بست ،2004)که شامل 3زیر مقیاس (تنهایی خانوادگی،تنهایی رمانتیک ،تنهایی اجتماعی)،پرسشنامه درماندگی روانشناختی(لاویباند و لاویباند، 1995) که شامل 3زیر مقیاس (اضطراب ،افسردگی ،استرس) بود.

    یافته ها

    به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. در این مطالعه میانگین سن شرکت کنند گان 95/15 و انحراف معیار 4/1 بود .یافته ها نشان دادکه احساس تنهایی و درماندگی روانشناختی با رفتارهای آسیب به خود رابطه مثبت و معنادار دارد(.(P<0/05 نتایج نشان داد که اختلالاتی روانی از جمله اضطراب ،افسردگی و استرس که در حال حاضر بسیار شایع شده است در نوجوان باعث رفتارهای خودجرحی و آسیب به خود شود از طرفی احساس تنهایی و مخصوصا تنهایی خانوادگی و اجتماعی می تواند باعث اقدام به رفتارهای خود آسیب رسان در نوجوانان باشد به طوری که نوجوانان پس از خودجرحی احساس آرامش می کنند .

    کلید واژگان: رفتارهای آسیب به خود, فرار, درماندگی روان شناختی, احساس تنهایی
    Somayeh Sabaghi Renani

    The purpose of this study was to investigate the role of loneliness and psychological distress in predicting self-harm behaviors in adolescent girls with a history of running away from home. This research was a descriptive and correlational type of research. The statistical population of the current research was girls who referred to the social emergency of Isfahan city in the first half of 2023, and 92 people were selected by purposive sampling. The research tools include the self-harm questionnaire (Sanson, Yederman and Sanso, 1998), the emotional social loneliness questionnaire for adults (DiTomaso, Brannen and Best, 2004) which includes 3 subscales (family loneliness, romantic loneliness, social loneliness), psychological distress questionnaire. Psychological (Laviband and Laviband, 1995) which included 3 subscales (anxiety, depression, stress). In order to analyze the data, Pearson's correlation test and simultaneous regression were used. In this study, the average age of the participants was 15.95 and the standard deviation was 1.4. The findings showed that the feeling of loneliness and psychological distress has a positive and significant relationship with self-harm behaviors (P<0.05). The results showed that Mental disorders such as anxiety, depression, and stress, which are now very common, cause self-harm and self-harm behaviors in teenagers, and on the other hand, feelings of loneliness, especially family and social loneliness, can lead to self-harming behaviors in teenagers. So that teenagers feel calm after self-injury.

    Keywords: Psychological Distress, Runaway Girls, Self-Harm Behaviors, Loneliness
  • Azadeh Mahdavi, Abolghasem Yaghoobi*, Khosro Rashid, Rasoul Kordnoghabi

    Although girls' running away from home may seem to be an individual phenomenon at first glance, it is the source of many deviant and anti-social behaviors due to the detrimental consequences it has on social order. The purpose of this study was to compare the effect of training compassion-based techniques and schema therapy cognitive and emotional techniques in reducing loneliness and emotional dysregulation in runaway adolescent girls. In this study, a single subject design was used. The statistical population of the study includes all runaway adolescent girls (age range 12-19) of Hamedan city in 1398 that referred to the Social Emergency Center of Hamedan. The sampling method is purposive sampling. Four girls were selected as the sample based on the study entry and exit criteria and filled out questionnaires of UCLA loneliness scale and difficulties in emotion regulation scale before and after the educational intervention and the data were analyzed using visual charts. The data showed that compassion-based training had a better effect than schema therapy cognitive and emotional techniques in reducing loneliness and emotion dysregulation in runaway girls. Also, the effect of both training methods was also confirmed on reducing loneliness and emotional dysregulation of runaway girls. It is recommended to use these training methods in order to reduce the problems of this group and also to prevent the occurrence of this phenomenon in other adolescent groups.

    Keywords: Compassion, schema, loneliness, emotion regulation difficulties, runaway girls
  • سلمان قادری، مهری سادات موسوی، نعمت الله ناروقه

    مقاله حاضر به بررسی درک دختران فرار از خانه، حضور در خیابان و در مراکز شبانه روزی پرداخته است. ما در این تحقیق به بررسی تجارب زیسته ی این دختران از حضور در خانه، خیابان و مراکز پرداخته ایم تا نگرش آنها را نسبت به این سه موضوع استخراج نماییم. این مطالعه به روش پدیدار شناختی و با استفاده از روش کلایزی انجام گرفته است. گروه مورد مطالعه 11 نفر از دختران سنین 15 تا 22 ساله بودند که بین یک ماه الی بیست و چهار ماه از فرارشان گذشته بود.یافته های این پژوهش حاکی از درک خانه به عنوان محلی نا امن برای حضور و محل انواع خشونت بوده است. از نظر آنها خانه محل درگیری و تنش محسوب شده که با تحقیر، نادیده گرفته شدن و طرد همراه بوده است. تصور آنها از خیابان مبهم و در عین حال بسیار پیچیده است. آنها از حضور در خیابان به عنوان پلی برای رهایی از درد ناشی از حضور در خانه ی پرتنش می نگریستند. اما این تصور ذهنی آنها با شرایط عینی منطبق نبود. زیرا در خیابان نیز با بی اعتنایی، گرسنگی، نگرش های تحقیرآمیز مردم و گاهی تجاوز مواجه می شدند. شرایط آنها در مراکز شبانه روزی نیز با تصورات ذهنی آنها چندان همخوانی نداشت و عمدتا تصور آنها از این مراکز عمدتا مکانی شبیه زندان بود که چشم اندازی برای روزها و ماه های آتی خود متصور نبودند. آنها این مراکز همانند خانه جایی می دانستند که به زودی از آن خارج شوند و به دنبال اهداف و آرزوهای خود حرکت کنند. به این ترتیب تصور این دختران از خانه، خیابان و مراکز شبانه روزی مکانی موقت بود که قصد فرار از آن را داشته و  در بیرون از این چرخه به دنبال مامنی آرام برای زندگی بودند.

    کلید واژگان: دختران فراری, خانواده, مراکزی شبانه روزی, خیابان, پدیدار شناسی

    In this present paper we have studied girls' escape from home, being out onthe streets, and boarding house. The experiences of these girls from being at home, on the streets, and in these centers have been studied in order to extract their attitudes toward these three issues.This study was carried out by the phenomenological and Colaizzi methods. The studied group included 11 girls aged 15 to 22, who had escaped between one month and twenty four months. The findings of this study indicate that the home is as an insecure place for the presence as well as full of violence.In their view, the home is a place of conflict and tension which causes to be humiliated, ignored and rejected. Their imagination is vague and, at the same time, very complicated. They found being on the street as an opportunity to be released from a full of tension home but this subjective view was not adapted with objective conditions because they ,on the street, have faced indifference, hunger and humiliating attitudes of people and sometimes raped. There were no consistency between their conditions and subjective imaginations and what they imagined was a prison-like place with no outlook of coming days and months. They saw these centers as a place where to leave them soon and follow their goals and desires. Thus what these girls imagined about the house, street and the boarding house was temporary places where they intended to escape from, and outside of this cycle they were looking for a safe place for life

    Keywords: Runaway Girls, Family, Boarding House, Street, Phenomenology
  • سحر میرقباد خدارحمی، اصغر آقایی جشوقانی، محسن گل پرور
    میزان رو به افزایش فرار دختران از خانه، نشان دهنده لزوم مطالعه بیشتر این پدیده و بررسی علمی با رویکرد مداخله ای برای درمان آن است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های روانی-اجتماعی بر افزایش صمیمیت اجتماعی و کاهش احساس تنهایی در دختران فراری ارجاع شده به مراکز ارشاد سازمان بهزیستی استان اصفهان بوده است.این مطالعه یک پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بوده است.  نمونه و روش نمونه گیری شامل 40 نفر از دختران فراری  14 تا 20 سال ساکن در مراکز ارشاد وابسته به سازمان بهزیستی استان اصفهان است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش بسته آموزشی مهارت های روانی - اجتماعی ویژه دختران  فراری و پرسشنامه صمیمیت اجتماعی)آقا محمدی و همکاران،1390)  و مقیاس احساس تنهایی)راسل ، رپلو و فرگوسن، 1978 (بوده است. این بسته آموزشی که با تکیه  بر روش کیفی(تحلیل موضوعی) تدوین شده است برای اولین بار در ایران اجرا شد. نتایج کمی تحلیل کواریانس نشان داد آموزش مهارت های روانی -اجتماعی در 7 بعد و 13 جلسه آموزشی تاثیر معناداری بر افزایش صمیمیت اجتماعی وکاهش احساس تنهایی دختران فراری در گروه آزمایش داشته است (001/0>p).
    کلید واژگان: مهارت های روانی- اجتماعی, صمیمیت اجتماعی, احساس تنهایی, دختران فراری
    Sahar Mirghobad Khodarahmi, Asghar Aghaei Jeshvaghani Aghaei Jeshvaghani, Mohsen Golparvar
    Increase of runaway incidence among girls needs to scientific investigation with regards to an interventional approach for etiology and treatment of this phenomenon in the country. This study is purposed to examine the efficacy of psychosocial skills training on improvement of social intimacy and decline of loneliness among refereed runaway girls to guidance centers of welfare organization in Isfahan province. This is a quasi-experimental design with two experimental and control groups and pre and post test assessment. Sample included 40 runway girls with a purposive sampling method which recruited in experimental and control groups randomly. The Psychological Rehabilitation Training Package, the Social Intimacy Inventory (SSI; Aghamohammadi, et al., 2011) and the Loneliness Questionnaire (UCLQ; Russell, Peplau & Ferguson, 1978) were used in the present study. The results of covariate analysis showed that training of psychosocial skills significantly improved social intimacy and decline of loneliness among of runaway girls during pre test of in comparison to their performance on post test. Findings showed that psychosocial skills training with seven dimensions during thirteen sessions have significant effect on improvement of social intimacy and decline of loneliness among runaway girls in the experimental group. Teaching of psycho-social training special for runaway girls can improve social intimacy and decrease loneliness in them (p<0/001).
    Keywords: Psychosocial skills, Social Intimacy, Loneliness, Runaway Girls
  • سلمان قادری، نعمت الله ناروقه، الهام محمدی

    طی دو دهه اخیر به دلیل تغییرهایی که در ساخت و کارکرد خانواده صورت گرفته به بروز آسیبهایی متعدد منجر شده که درنتیجه کودکان، زنان و دختران را در معرض خطرهای عمده قرار داده است.یکی از پیامدهای این تغییر، دختران فرار میباشند. هدف از این مطالعه بررسی عاملهای موثر وشناسایی مهمترین مشکل هایی است که دختران در حین فرار و حضور در خیابان با آن مواجه هستند.روش این پژوهش پیمایش است. روش نمونه گیری به صورت تمام شماری میباشد. فن جمع آوری داده ها به صورت گفت وگو و پرسشنامه معکوس بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بودهاست که روایی و پایایی آن محاسبه گردید. تعداد نمونه های پژوهش 160 مورد بوده است و در سال 1395 در مرکزهای اسکان دختران تهران تکمیل گردید.بر اساس یافته های این پژوهش، مهمترین عامل ترک منزل، خشونت های خانگی  7 / 62 درصد میباشد. از مهمترین مشکل هایی که این دختران هنگام حضور در خیابان تجربه مینمایند میتوان به خشونت های جنسی، آزار و اذیت، گرسنگی، خودزنی، افسردگی و برچسبزنی اشاره کرد.یکی از مهمترین چالشها، ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی است که به بازتولیدخشونتهای خانوادگی و اجتماعی منجر گردیده و درنتیجه توانبخشی دختران را با دشواریهایی متعدد همراه نموده است. خدمات ارائه شده نیز تناسبی با وضعیت درمان و باز توانی این دختران نداردو درنهایت ساختارهای ناکارآمد به افزایش فرار این دختران از منزل منجر میگردد.

    کلید واژگان: دختران فرار, خانه, بازتوانی, خشونتهای خانگی

    families which have caused a lot of problems and damages that in result children, women and girls have become vulnerable. One of the results of these changes would be Run-away or home escaping girls. The purpose of this study is to discuss the effective factors in this matter and recognize the problems the girls (will be/would be) facing during the escape and after that by eventually ending up on the streets.The method applying in this research is survey and the sample is the total society. The data gathering tool applied here was in a conversation way and also reverse questionnaire. The research method was a researcher-made questionnaire whose validity and reliability were calculated. The number of research samples was 160 cases and has been completed in Tehran’s Girls Settlements centers in year 1395.According to the results of this research data, the main reason of leaving home is domestic violence (%62.7). Among the most important issues which these girls are facing on the streets are sexual abuse/violence, harassments, starve, and self-harm, depression and being labeled by other people.One of the most important challenges is social, economic, cultural and managerial structures that reproduce or cause family domestic and social violence’s which in result makes young girls life problematic in terms of being more vulnerable and facing them different challenges. The provided rehab services are not good enough or suitable compared to the level of problems the girls are challenging and eventually because of inefficient structures more girls are escaping from their family and home to streets.

    Keywords: Runaway Girls, Home, Rehab, Domestic Violence
  • علی هاشمیان فر، مهری سادات موسوی*
    این مقاله به بررسی مفهوم خانه نزد دختران فراری پرداخته و با مطالعه تجربه زیسته این گروه تلاش شده تا به درکی مناسب از «خانه» نائل گردد و در گسترش دانش پایه موجود در خصوص پدیده دختران فراری نقشی درخور ایفا نماید. مطالعه حاضر به روش پدیدارشناختی و با استفاده از روش کلایزی انجام پذیرفته است. داده ها از طریق مصاحبه با 10 دختر در سن 15 تا 20 سال که مدت زمان زیادی از فرارشان نمی گذشت، جمع آوری گردیده است. یافته ها حاکی از درک پیچیده ای از خانه توسط شرکت کنندگان بود. در اصل، معانی خانه برای آن ها با «نبود» آن مرتبط بوده و هم زمان خانه ایده آل، واقعی، بی خانمانی و خانه جایگزین در ذهن این دختران لانه گزیده و در رفتارهایشان تجلی آن دیده می شود. بودن یا نبودن در این چارچوب، خود منشاء قضاوت هایی در خصوص آنان و شخصیت شان می باشد. در واقع درک معنای خانه به عنوان ساختی ذهنی، بخشی از شخصیت دختران را تشکیل داده و متاثر از هنجارها و ساختارهای غالب اجتماعی است. دخترانی که خارج از «خانه» باقی می مانند به عنوان منحرفان، ناقضان نظم اجتماعی و روسپی برچسب زده می شوند که از تصاویر اجتماعی «زن»، «دختر خوب» و «طبیعی» خارج شده و جامعه آن ها را به عنوان ساختار غیرزنانه و غیرخانگی برساخت می کند. خارج از خانه بودن، خود جواز چنین برچسبی را به تنهایی فراهم می آورد و منشاء مشکلات روانی، جسمانی و اجتماعی دختران فراری خواهد بود.
    کلید واژگان: دختران فراری, پدیدارشناسی, خانه ایده آل, خانه واقعی, بی خانمانی, خانه جایگزین
    A. Hashemianfar Mousavi*
    This paper analyzes the concept of "home" among runaways and based on the lived experience of this group, we try to achieve a better understanding of "home" to expand the existing base of knowledge about the phenomenon of runaways. Phenomenolo-gical study was undertaken using Colaizzi method. Data were collected through inter-views with 10 girls aged 15 to 20 years shortly after escaping home. Results indic-ated a complex picture of "Home" as reported by participants. In principle, meaning of "home" for them was associated and connected to "absence” of it and at the same time the ideal home, real home, homelessness and alternative home are in their mind and can be seen in their behavior. "Being" or "not being" in this context, is the origin of judgments about girls character. Indeed, understanding the meaning of "home" as a mental construct, forms the character of runaway girls and influenced by prevailing social norms and structures.
    Keywords: Runaway Girls, Phenomenology, Ideal home, Real home, Homelessness, Alternative home
  • سهراب امیری*، علی عیسی زادگان، محمد حافظ نیا
    هدف
    هدف پژوهش حاضر تعیین و مقایسه سبک های فرزندپروری و آسیب های روانی در دختران فراری و عادی بود.
    روش
    روش پژوهش پس رویدادی و جامعه آماری شامل 968 دختر فراری در سازمان بهزیستی و امنیت اخلاقی ناجا شهر تهران در سال 1393 بود. به روش نمونه گیری هدف مند 50 نفر از آن ها با کسب رضایت آگاهانه انتخاب و با 50 نفر از دختران مدارس متوسطه که با استفاده از نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شده بودند همتا سازی شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش، فهرست بازبینی علائم مرضی 90 سوالی تجدید نظر شده دراگویتس، لیپمن و کووی (1973) و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1972) بین شرکت کننندگان توزیع و داده ها به روش شاخص های توصیفی و تحلیل واریانس تک متغیره تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که آسیب روانی و شیوه های فرزندپروری دختران فراری از منزل و عادی متفاوت است. دختران فراری نسبت به دختران عادی سطح بالایی از آسیب های روانی را داشتند و بیشتر شیوه های استبدادی و سهل گیرانه را تجربه کرده بودند.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد آسیب روانی و سبک های فرزندپروری نامناسب می تواند زمینه ساز فرار دختران از منزل را فراهم و خود فرار زمینه آسیب های بیشتر را ایجاد کند، لذا نیازمند است که در جهت کاهش آسیب های روانی و آموزش سبک های فرزندپروری مطلوب مداخلات لازم صورت گیرد.
    کلید واژگان: آسیب روانی, سبک های فرزندپروری, دختران فراری
    Aim: The purpose of the present study was to evaluate and compare parenting Styles and Psychopathological Dimensions in the runaway and normal girls.
    Method
    the present study was to based on causal-comparative (EX Post Facto) method. In order to the implementation of Study, From the runaway girls community in Tehran city who were placed in different Welfare centers, 50 people who were placed In the Welfare Organisation and moral security police, After obtaining informed consent, and selected by purposive sampling, were homogenisation with 50 other girls in high schools throughout the city. In the final step, In order to collect research data, Questionnaires SCL 90-R (1972) and parenting style questionnaire Bamrynd (1972) was distributed between the Participants and their data were collected.
    Results
    The results showed that the dimensions of Psychopathological and parental style In the girls running away was different from the normal girls (P
    Conclusion
    It seems that the psychological damage and poor parenting style can Provides the predisposing girls running away from home And run away more susceptible them to psychological damage, Therefore requires that In the order to reduce the risk of Dimensions of psychological damage and education appropriate Parenting styles, Psychological interventions taken seriously.
    Keywords: psychopathology, parenting style, runaway girls
  • صدرا میرزاجانی*
    هدف
    هدف پژوهش تعیین رابطه عزت نفس و سلامت عمومی با رفتار پرخاشگرانه دختران فراری بود.
    روش
    روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه دختران ساکن در مرکز نگه داری بهزیستی مربوط به دختران فراری شهر کرج به تعداد 500 نفر در سال 1389 بود که 120 نفر از آن ها به روش تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسش نامه های عزت نفس کوپر اسمیت 1967، پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر 1972 و پرسش نامه کنترل خشم آنتونی استور 1988 بود.
    یافته ها
    نتایج حاکی از همبستگی منفی بین متغیرهای عزت نفس و سلامت عمومی با ابراز خشم در دختران فراری و برازش خوب داده ها با الگوی ارائه شده بود. ضرائب مسیر نشان داد متغیرهای عزت نفس اجتماعی، تحصیلی، همسالان و متغیرهای علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب و ناکارامدی اجتماعی می توانند ابراز خشم را در دختران فراری پیش بینی کنند.
    نتیجه گیری
    از آن جا که عزت نفس و سلامت عمومی دختران فراری ممکن است به دلیل مشکلات خانوادگی آسیب ببیند و زمینه بروز رفتارهای پرخاشگرانه را در آن ها فراهم آورد، لذا می توان با آموزش مهارت های کنترل خشم، مدیریت استرس و روش های درست حل مساله، زمینه ارتقاء عزت نفس و سلامت عمومی دختران را فراهم و از رفتار پرخاشگرانه فرار آن ها جلوگیری کرد.
    کلید واژگان: دختران فراری, رفتار پرخاشگرانه, سلامت عمومی, عزت نفس, الگوی ساختاری
    S. Mirzajani*
    Aim: This study aimed to investigate the relationship between self-esteem and mental health with aggressive behavior in runaway girls in Karaj (Iran).
    Methods
    This study was a descriptive correlational research. Data were collected from 120 runaway girls living under supervision of the state welfare organization of the city of Karaj (N=500) by random. Coopersmith selfesteem inventory 1967, Goldberg's general health questionnaire 1972 and aggression scale of Anthony Storr 1988 were utilized to assess the variables.
    Results
    There was a significant negative correlation between self-esteem and anger expression in runaway girls and mental health variable was significantly correlated with anger expression. Furthermore, results of the analysis indicated that the data fitted well with the presented model. The path coefficients showed that the variables of social and educational self-esteem, peers, and variables of somatic symptoms, anxiety, insomnia, social inefficiency can predict anger expression in runaway girls.
    Conclusion
    The results suggest that runaway girls suffer from low self-esteem and mental health due to various factors such as family problems which could lead to aggressive behavior in them. Therefore, skills trainings such as anger management, stress management, and efficient problem solving skills can help them to elevate their self-esteem and mental health.
    Keywords: aggressive behavior, mental health, runaway girls, self, esteem, structural model
  • علی پاکیزه*
    نوجوانان گاهی به دلیل مشکلات و تعارضات خانوادگی، به امید رهایی از وضع غیر قابل تحمل موجود خود و غافل از پیامدهای فرار از خانه، دست به این اقدام می زنند. فرار دختران از خانه یکی از آسیب های اجتماعی جامعه ما محسوب می شود. علاوه بر نقش بعضی از عوامل محیطی از جمله آشفتگی خانوادگی، سهم عوامل روانشناختی و شخصیتی افراد در انتخاب فرار از خانه به عنوان راه حل مشکلات را نیز نباید از نظر دور داشت. تمرکز تحقیق حاضر بر بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی و منبع کنترل دختران فراری و دختران عادی می باشد. به همین منظور، تعداد 101 نفر از دختران فراری و 174 نفر از دختران عادی بوشهری انتخاب شده به عنوان نمونه، پرسشنامه های منبع کنترل لونسون و پنج عامل بزرگ شخصیت را تکمیل نمودند. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که دختران فراری در مقایسه با دختران عادی، از ویژگی شخصیتی تجربه پذیری بیشتر ولی از ویژگی های توافق پذیری و برونگرایی کمتری برخوردارند. همچنین، دختران فراری در مقایسه با همتایان عادی خود به شانس اعتقاد بیشتری داشته ولی در خصوص منبع کنترل درونی و افراد قدرتمند، تفاوت معناداری را با همتایان عادی خود نشان ندادند. آموزش سبک های فرزند پروری مناسب که منجر به شکل گیری ویژگی های شخصیتی مناسب و نگرشها و باورهای منطقی میشود، و نیز شناسایی نوجوانان در معرض ریسک فرار بر اساس ویژگی های شخصیتی آنها، می تواند منجر به کاهش این معضل اجتماعی گردد.
    کلید واژگان: شخصیت, منبع کنترل, دختران فراری, دختران عادی
    A. Pakizeh*
    Some of youth, with family conflicts and problems, escape from their house to get rid of their problematic situations. Girls runaway is one of the most important social problems of our society. In addition to the social factors such as family conflicts which are responsible for this problem, we shouldn’t forget the role of individual factors such as personality traits and mental status. The core aim of this study was a comparative investigation of personality traits and locus of control in the runaway girls and normal girls. Participants in the research, were 101 runaway girls and 174 normal girls from Boushehr. They completed The Locus of Control Questionnaire and The Big Five Personality Factor Questionnaire. The results indicated that runaway girls, in compare with the normal girls, showed more openness to experience trait, but less extraversion and agreeableness traits. The findings, also, indicated that runaway girls, in compare with the normal girls, showed more belief in chance as the locus of control, but there was no significant differences between the two groups in belief in internal control and authorities as the sources of control. Teaching parents the proper parenting styles which lead in logical beliefs and mentally healthy children, and helping them identifying the youth who are at risk of running away, could lead in decreasing this social problem.
    Keywords: personality, locus of control, runaway girls, normal girls
  • جعفر حسنی، مهناز شاهقلیان
    فرایندهای کنترل و ابراز هیجان نقش اساسی در سلامت روانشناختی افراد ایفا می کنند و یکی از عوامل زمینه ساز آسیب شناسی روانی و بیماری های جسمانی مطرح می باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی کنترل هیجانی، ابرازگری هیجانی و دوسوگرایی در ابراز هیجان در دختران فراری و بهنجار بود.بر اساس ملاک های ورود و شیوه نمونه برداری در دسترس 50 نفر از دختران فراری انتخاب و پس از همتاسازی با 50 نفر از دختران بهنجار توسط پرسش نامه های کنترل هیجانی (ECQ)، ابرازگری هیجانی (EEQ) و دوسوگرایی در ابراز هیجان (AEQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چند متغیری نشان داد که در مولفه های بازداری هیجانی، کنترل پرخاشگری و نشخوار از سبک کنترل هیجانی، میانگین نمرات دختران بهنجار بیشتر از دختران فراری است؛ درحالی که در مولفه کنترل خوش خیم این سبک تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد. در هر سه مولفه ابراز هیجان مثبت، ابراز صمیمیت و ابراز هیجان منفی سبک ابرازگری هیجانی، دختران بهنجار در مقایسه با دختران فراری نمرات بالاتری کسب نمودند. همچنین در هر دو مولفه دوسوگرایی در ابراز هیجان مثبت و دوسوگرایی در ابراز استحقاق سبک دوسوگرایی در ابراز هیجان، گروه دختران فراری نمرات بالاتری در مقایسه با دختران بهنجار کسب نمودند. همبسته های رفتاری سبک های کنترل و ابراز هیجان یکی از عوامل مهم خطرساز بزهکاری و بروز پدیده فرار است و تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه مداخلات پیشگیرانه و درمان رفتارهای بزهکارانه دارد.
    کلید واژگان: بزهکاری, دختران فراری, کنترل هیجانی, ابرازگری هیجانی, دوسوگرایی در ابراز هیجان
    The processes that control and express emotions play a fundamental role in mental health. They are discussed the factors underlying psychopathology and physical illness. The present study aim examined emotional control, emotional expressiveness, and ambivalence over emotional expressiveness in runaway and Normal girls. Based on the entry criteria and available sampling, 50 runaway and 50 normal girls selected and then were evaluated by questionnaire including emotional control (ECQ), emotional expressiveness (EEQ) and ambivalence over emotional expressiveness (AEQ).Data analysis using MANOVAshowed that normal girls were higher than runaway girls in the components of emotional inhibition, aggression control, rumination of emotional control style, While groups did not differ in benign control component. Normal girls are higher than runaway girls in positive emotion express, negative emotion express and intimacy of emotional expressiveness. Also runaway girls are higher than normal girls in ambivalence over positive emotions expression and ambivalence over entitlement expressiveness of ambivalence over emotional expressiveness. Behavioral correlates of expression and control styles of emotion are risk factors of delinquency and runaway phenomena, and they have many applications in the field of preventive and therapeutic interventions of delinquency behaviors.
    Keywords: Delinquency, Runaway Girls, Emotional control, Emotional expressiveness, Ambivalence over emotional expressiveness
  • فریده سادات حسبنی، بهنام جمشیدی
    این پژوهش که با هدف بررسی تفاوت دختران فراری با دختران عادی در استفاده از راهبردهای مقابله ای انجام شد، از نوع پس رویدادی است. برای انجام این پژوهش 37 نفر از دختران فراری را که سازمان های مرتبط در مدت اجرای پژوهش دستگیر کرده و نگهداری می کردند، از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. با توجه به میانگین سنی دختران فراری، 37 دختر مجرد ساکن یکی از محلات شهر شیراز که از نظر وضعیت اجتماعی/اقتصادی جزء مناطق متوسط رو به پایین محسوب می شدند، به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (کارور و همکاران، 1989)، پرسشنامه منزلت شغلی همراه با سوالات جمعیت شناختی بر روی آزمودنی ها اجرا گردید. داده ها با استفاده از روش آماری کوواریانس تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که بین دختران فراری و دختران عادی در استفاده از راهبردهای مقابله ای مساله محور و هیجان محور تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0 P<). به این معنا که دختران فراری نسبت به دختران عادی در رویارویی با تنش، کمتر از راهبردهای مساله محور و هیجان محور استفاده می کردند.
    کلید واژگان: دختران فراری, دختران عادی, راهبردهای مقابله ای
    Faride Sadat Hoseini, Behnam Jamshidi
    The present research was carried out to study the diligence of non-runaway girls in the usage of coping strategies. The type of the research is post hoc. 37 runaway girls, who were incarcerated and kept by relevant organizations, were selected via convenience sampling. Considering the mean age of the runaway girls, 37 single females residing in middle to low socioeconomic neighborhoods in Shiraz, were selected as the control group. The Coping Strategies Questionnaire (Kaver et al., 1989), Occupational Prestige Scale along with a number demographic questions was administered on the participants. The data were analyzed by applying Covariance statistical method. Results showed that there were significant differences between runaway and non - runaway girls in problem- and emotion- oriented coping strategies (P<0.0001). It means that the runaway girls compared with the non-runaway girls, were using less problem- and emotion- oriented coping strategies in facing with stress.
    Keywords: runaway girls, non, runaway girls, coping strategies
  • صغری ابراهیمی قوام*، متین خطیب زاده
    زمینه و هدف
    در صورت ایجاد تنش، دگرگونی و سردی روابط بین اعضاء خانواده و ارضاءنشدن نیازهای نوجوانان، ممکن است آنها به رفتارهای نابهنجار از آن جمله فرار دست زنند. فرار نوجوانان یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی تلقی میگردد. هدف این مطالعه بررسی وضعیت خانوادگی دختران فراری با تاکید بر سوءاستفاده بوده است.
    روش
    این پژوهش، از نوع پیمایشی است. نمونه مورد مطالعه از 33 نفر از دختران فراری 15-20 سال تشکیل شده است که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته میباشد که بر حسب وقوع، نوع، شدت و فراوانی هر یک از انواع سوءاستفاده طبقه بندی گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره های توصیفی و آمار استنباطی (آماره t تکن مونه ای) استفاده گردید.
    یافته ها
    سوءاستفاده های جنسی، جسمی و هیجانی در بین دختران فراری مشاهده میشود.
    نتیجه گیری
    عدم توجه و بیاحترامی، آزار و اذیت و انواع سوءاستفاده از آنان، محدودیت و محرومیت شدید، سردی روابط و کم محبتی، تبعیض قائل شدن و آشفتگی خانواده از عوامل فرار دختران ذکر شده است.
    کلید واژگان: وضعیت خانوادگی, فراردختران, سوءاستفاده جنسی, سوءاستفاده جسمی, سوءاستفاده هیجانی
    Soghra Ebrahimi, Qavam*, Matin Khatibzadeh
    Background And Aim
    In case of a conflict, change and the cool relationships between family members and not satisfying the needs of adolescents, they may resort to abnormal behaviors including running away. Adolescent runaway is considered one of the most important social damage. The aim of this study was to evaluate the family status of run-away girls with emphasis on their abuse.
    Method
    This study is a survey. The sample consisted of 33 cases of runaway girls aged between 15-20 who were selected through convenience sampling. Data were collected via self-made questionnaire, which was classified based on the incidence, type, severity and frequency of each type of abuse. For data analysis, descriptive statistics and inferential statistics (one-sample t-test) were used.
    Findings
    The severity of abuse within the family was effective on the girls` running away from home.
    Conclusion
    Main reasons of girls running away were inattention and disrespect, mistreat and their abuse, restriction and deprivation, extreme cold and low relationships, discrimination and disruption of families.
    Keywords: Family status, Runaway girls, Sexual abuse, Physical abuse, Emotional abuse
  • زینب کاظمی، حمید طاهر نشاط دوست، محمد باقر کجباف، احمد عابدی، سمیه آقامحمدی، سعید صادقی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش صمیمیت اجتماعی دختران فراری انجام شد. در این پژوهش از طرح خط پایه چندگانه با ورود پلکانی به درمان استفاده شد. به منظور اندازه گیری میزان صمیمیت اجتماعی، آزمون صمیمیت اجتماعی میلر به کار برده شد.آزمودنی های پژوهش، 3 دختر فراری مرکز ارشاد شهر اصفهان بودند که به تصادف از میان کسانی انتخاب شدند که نمره صمیمیت اجتماعی پایینی داشتند. تحلیل داده ها با استفاده از ترسیم نمودار روند و تعیین اندازه اثر با استفاده از تحلیل درون موقعیتی، بین موقعیتی و موقعیت های مشابه انجام شد. نتایج تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی نمودار داده ها حاکی از تفاوت معنادار بین موقعیت مداخله و خط پایه هر سه آزمودنی بود (با PND 100% برای آزمودنی 3 و 75% برای آزمودنی 1و2). همچنین در موقعیت پیگیری عملکرد هر 3 آزمودنی حفظ شده بود. بنابراین، آموزش تحلیل رفتار متقابل می تواند با بهبود مهارت های ارتباطی، صمیمیت اجتماعی را افزایش دهد.
    کلید واژگان: صمیمیت اجتماعی, آموزش تحلیل رفتار متقابل, دختر فراری, پژوهش مورد, منفرد
    Zeynab Kazemi, M.A. Hamid Taher Neshatdoost, Mohammad Bagher Kajbaf, Ahmad Abedi, Somayeh Aghamohammadi Saeed Sadeghi
    Studies indicate that runaway girls are in a lower status of interpersonal relationship and emotional intelligence than the ordinary ones. This research is designed to assess the effect of transactional analysis training on runaway girl's increase of social intimacy in Isfahan. The study was carried out based on a multiple baseline with a staggered initiation of treatment. Miller social intimacy test was used to measure the degree of social intimacy. The subjects are comprised of three runaway girls from Isfahan's Ershad (Guidance) Center, who were randomly selected from runaway girls gaining low scores in social intimacy. Data analysis was done through drawing trend charts and the effect size was determined by analysis within condition, analysis between adjacent conditions and analysis between similar conditions. The results of the analysis within condition, analysis between adjacent conditions of the data chart revealed a significant difference between the intervention and baseline situations for the three individuals (75% of PND for the first and second examinee, 100% for the third examinee). Also, in follow-up condition, performance of each 3 of the subjects remained stable. Thus, Transactional Analysis Training can increase social intimacy.
    Keywords: Social intimacy, Transactional Analysis Training, runaway girls, Single, Subject Design Research
  • سمیه آقامحمدی، محمدباقر کجباف، حمید طاهر نشاط دوست، احمد عابدی، زینب کاظمی
    پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودکارآمدی برکیفیت زندگی در دختران فراری شهر اصفهان است. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح خط پایه ی چندگانه با شرکت کنندگان استفاده شده است. آزمودنی های این پژوهش سه دختر فراری ساکن در مرکز ارشاد بهزیستی شهر اصفهان هستند، که پس از موقعیت خط پایه، به صورت پلکانی وارد طرح پژوهشی شدند و طی 12 جلسه ی مداخله ی انفرادی، آموزش خودکارآمدی را دریافت کردند و یک ماه پس از پایان مداخله به مدت 2 هفته ی پی در پی تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. ابزار سنجش پژوهش حاضر پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. یافته های این پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد مداخله ی مورد نظر در مورد هر سه آزمودنی اثر بخش بوده است(با PND 100% برای دو آزمودنی و 91% برای یک آزمودنی). نتایج پژوهش حاضر همسو با پژوهش های قبلی نشان می دهد که با افزایش خودکارآمدی، کیفیت زندگی افراد بهبود پیدا می کند. بنابراین آموزش خودکارآمدی در این پژوهش موجب افزایش کیفیت زندگی در دختران فراری شده است.
    کلید واژگان: خودکارآمدی, کیفیت زندگی, دختران فراری, پژوهش مورد منفرد
    Miss Somayeh AghaMohammadi, Dr Mohammad Bagher Kajbaf, Dr Hamid Taher Neshatdoost, Dr Ahmad Abedi, Miss Zeynab Kazemi
    objectiv: The present study aims to investigate the effect of self-efficiency training on runaway girls life quality in Isfahan city.
    Method
    The study has a single-subject method with multiple baseline across participants. The participants was three Isfahan Behzisti center runaway girls which came into the experiment in a stepwise fashion and received 12 individual sessions of self-efficiency training. Afterwards, they were given follow up tests after 2 successive weeks of training. A life quality questionnaire of world healthcare organization was used as data collection method. The results of the data chart analysis based on descriptive statistic's and visual analysis.
    Results
    Results indices revealed that the intervention has been effective on the three individuals (100% of PND for two individuals and 91% for the other one individual).
    Conclusion
    The results of the present study were compatible with those of previously conducted ones indicating that the life quality of individuals increases along with the increase in self-efficiency. As a result, self-efficiency training in this study increased the life quality of runaway girls under study.
    Keywords: self, efficiency, quality of life, runaway girls, single, subject research
  • Fariba Seyedan
    The running away from home by the young adults and teens, particularly young girls is a very important and complicated phenomenon which is accompanied by various types of social injuries such as poverty, discrimination, violence and annoyance, rejection and negligence of the family and tiny and limited access to the valuable social resources. According to a report by World Health Organization (WHO) more than one million teenagers between 12 to 19 years of age run away from home every year. The number of these young adults has a rising trend in Iran to the extent it has raised by as much as 20 times over the recent years. The present research surveys the pathological effects of the family on the flight of teenager girls from home. The case-witness study method based on the population has been used for collection of information. To this end samples have been taken from 10 centers of the welfare organization and prisons. The results of the research show that weak and unequal access to the valuable social resources, being parentless or having bad parents, divorce, inefficiency of social support network, abuse and harassment, rejection and negligence of family and weakness in social adjustment and dependence are among the factors involved in running away of girls from home.
    Keywords: Runaway girls, social pathology, women studies, family pathology, teenager studies
  • عباسعلی الهیاری، سید کاظم رسول زاده

    پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اختلالات شخصیت در دو گروه دختران فراری و غیر فراری شهر تهران به اجرا در آمد. بدین منظور از بین جامعه آماری دختران فراری مستقر در مراکز نگهداری بهزیستی شهر تهران تعداد 35 نفر دختر فراری به روش نمونه گیری تصادفی و تعداد 35 نفر دختر غیر فراری که از نظر متغیرهای جمعیت شناختی (سن، تحصیلات، محل سکونت و...) با گروه اول (دختران فراری) همتا شده بودند از مدارس شبانه روزی شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه اختلالات شخصیت میلون 3 (MCMI- III) بود که ضریب آلفای مقیاس های آن از دامنه 85/ 0 تا 0/97 بدست آمده است. برای آزمون فرضیه از آزمون با مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد اختلال های شخصیت در دختران فراری بیشتر از دختران غیر فراری، است همچنین اختلالات شخصیت مرزی و ضداجتماعی در دختران فراری بیشتر از دختران غیر فراری است. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده مبنی بر اهمیت اختلالات شخصیت و نقش آن در پدیده فرار دختران از منزل با شناسایی هر چه بهتر این اختلالات می توان در کنترل فرار که یک معضل بزرگ جامعه امروز ماست اقدامات پیشگیرانه به عمل آورد.

    کلید واژگان: دختران فراری, اختلالات شخصیت, دختران غیرفراری
    Abasali Alahyari, Seyedkazem Rasulzadeh

    The aim of this research was to compare personality disorder in two groups of runaway and un-runaway girls. For this aim, we selected 35 runaway girls from Behzisty center of Tehran with random sampling that they were equal in four demographic characters: (age, education, occupation and marital status) with 35 un-runaway girls that they were chosen of Tehran's schools. The research instrument was Millon's Personality Disorder Questionnaire. version 3 (MCMI-III) that the coefficient's alpha of scales is between 0/85-0/97. We used T test to analyze data. The result showed that, personality disorder is more than un-runaway girls. Also, psychosocial and borderline personality disorder is more than un-runaway girls. Therefore, the importance of personality disorder and its role in runaway, it can be useful control and preventive interventions.

    Keywords: Runaway girls, Personality disorders
  • منصور فتحی*
    طرح مساله: در این پژوهش، عمده ترین عوامل موثر بر فرار دختران از خانه، شناسایی و سپس بر آن مبنا، با چشم اندازی پیش گیرانه، راهکارهای علمی و کاربردی ارائه می گردند.
    روش
    پژوهش حاضر، از نوع مورد شاهدی است. جامعه آماری را دو گروه دختران فراری (گروه مورد) و غیرفراری (گروه شاهد) تشکیل می دهد. برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه منظم استفاده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون X2 (کااسکور) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    دختران فراری به مراتب بیش تر از گروه همگن خود از سوی سرپرست یا اعضای خانواده مورد آزارهای جسمی، روانی و حتی جنسی قرار گرفته اند. هم چنین گسیختگی های خانوادگی نظیر طلاق والدین، اعتیاد، سابقه زندان، اختلاف، مشاجره و درگیری بین اعضای خانواده دختران فراری بیش تر از گروه همگن بوده است.
    نتایج
    خشونت علیه دختران و از هم گسیختگی های خانوادگی از عوامل موثر بر فرار دختران از خانه است و پیش گیری از این آسیب اجتماعی، نیازمند ارتقای آگاهی والدین در خصوص شیوه برخورد مناسب با فرزندان نوجوان، شناسایی و حمایت از خانواده های در معرض آسیب است.
    کلید واژگان: خشونت خانوادگی, دختران فراری, کودک آزاری
    M. Fathi
    Objectives
    The running away of girls from home is a complex phenomena and one of the most serious social pathology that resulted from multiple factors in familial, psychological and social domain. in fact running away is an important signal that something is seriously wrong in adolescent life. In this research the effective family factors on the running away of girls are identified. Then on this basis with a preventive outlook, scientific and applied tactics are presented. Through different psychological and sociological theories which everyone tells the theorical frame, it was chosen in the case of integrating.
    Method
    The research method of this study is a case control kind. The statistical society is comprised of two groups: The runaway girls (case group) and non- runaway girls (control group). For identifying the effective independent variables, a control group with considering the same socio-economic and family status of runaway girls has been selected. The runaway girl’s sample were selected in using of the available sample of the girls that were inhabited in intervention crisis centers in welfare organization, the girls’ of control group were selected in using of multistage cluster sampling from 19, 16, 20 district of Tehran. After making a list and confirming the validity of questions by professors of social work and sociology, its reliability was confirmed through cronbach alpha coefficient. This information is gathered by systematic interviews. For data analysis and testing the hypothesis chi square (X2) and Cramer’s V was used for describing the study population and from descriptive statistics. Spss software type 11 was used for data’s reductions.
    Findings
    According to statistical analysis of the data, the main result was obtained: About half of runaway girls had run away history and 12 percentages of them had the experience sexual abuse in family. Runaway girls used drugs and alcohol much more than non runaway girls. Also 28% of runaway girls expressed that their family had the history of drug abuse, around 40% divorce and 22 percentages prison experience. Runaway girls were bothered physically and emotionally more than their match group by their family interruption or family members. Disturbing the family conflict and argument between the runaway girls’ family and they were more than the match group.
    Results
    Based on the comparative study and results chi - square (X2) showed there is statistically significant difference between runaway girls and non- runaway girls on rates of parent physical, emotional and sexual Violence toward their girls and parental issues such as, divorce, addiction, prison experience, conflict and arguments. in fact they are the effective main factors for the running away of girls from home. To prevent this social pathology, we need to raise the awareness of parents regarding the appropriate ways to contract with their teenagers. We also need to identify and protect the vulnerable families.
    Keywords: Child Abuse, Family Violence, Runaway Girls
  • شهربانو کامرانی فکور
    طرح مساله: تجربه خشونت خانوادگی از عوامل عمده فرار دختران و کودکان خیابانی از منزل به شمار می رود. پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای میزان شیوع و نوع خشونت های خانوادگی در میان دختران و پسران فراری و غیرفراری پرداخته است.
    روش
    در این پژوهش آزمودنی ها از دو گروه دختران فراری و کودکان خیابانی پذیرش شده در مراکز بهزیستی به عنوان گروه ملاک، و پسران محصل مقطع ابتدایی و راهنمایی و دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان و پایان راهنمایی به عنوان گروه مقایسه انتخاب شده، آزمودنی های دو گروه ملاک و مقایسه از حیث عامل سن و جنسیت کنترل شدند. به منظور سنجش میزان و نوع خشونت تجربه شده، مقیاس CTS توسط آزمودنی ها تکمیل گردید.
    یافته ها
    تحلیل داده حاکی از معنی دار بودن تفاوت تجربه خشونت خانوادگی میان دختران فراری با غیرفراری ها و کودکان خیابانی با کودکان عادی می باشد.
    نتایج
    با توجه به فراوانی بسیار بالای تجربه خشونت جسمی و روانی از جانب والدین در فراریان، ممکن است تجربه تنبی هات جسمانی و تحقیر و سرزنش های روانی یکی از عوامل مهم فرار کودکان از منزل باشد. همچنین، تجربه زیاد شاهد خشونت بین والدین بودن در کودکان فراری نشان دهنده متشنج و استرس زا بودن محیط خانوادگی آنان می باشد که این مساله در فرار کودکان بسیار موثر می باشد.
    کلید واژگان: خشونت خانوادگی, دختران فراری, فرار از منزل, کودک آزاری, کودکان خیابانی
    Shahrbanoo Kamrany Fakour*
    Objective
    Family violence has enormous consequences and runaway is one of it's major results. Present study compares rates and types of family violence (parents or sibling violence on children, witnessing interparental violence) between runaway and non runaway children.
    Method
    samples includes of: 1) 12-18 years old runaway girls and 8-12 years old boys (street children) that were living in welfare organization centers and 2) 15 boys who were in elementary or guidance school and, 15 student girls who studied in guidance or high school. Two groups were controlled in age and gender factors. CTS scales were completed by participants.
    Findings
    T test results indicated that there is statistically significant difference among runaway and no runaway children in parent's physical and Psychological violence experience. In addition, results revealed that runaway children witnessed more interparental violence. There wasn’t significant difference among runaway and no runaway children in sibling abuse item.
    Result
    High rates of parent's physical and psychological violence toward their children may be one of the most important causes of children's runaway. In addition, high prevalence of witnessing interparental violence revealed that runaway children's home was very stressful.
    Keywords: Child Abuse, Family Violence, Runaway Girls, Street Children
  • مریم طهرانی زاده *، کاظم رسول زاده طباطبایی، پرویز آزاد فلاح
    طرح بحث: هدف این پژوهش بررسی نگرش های ناکارآمد دختران فراری می باشد.
    روش تحقیق: طرح مورد استفاده در این پژوهش، روش علی – مقایسه ای است. آزمودنی ها نیز مشتمل بر 60 دختر فراری ساکن در مراکز بهزیستی استان تهران، و 60 دختر عادی هستند که به لحاظ سن، وضعیت تحصیلی و اقتصادی با دختران فراری هم تراز شده اند. هر دو گروه به صورت تصادفی انتخاب شده و به سوالات آزمون نگرش های ناکارآمد و ایزمن وبک پاسخ گفته اند.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که نگرش های ناکارآمد می تواند به عنوان یک عامل آسیب پذیر، احتمال خطر فرار را افزایش دهد. همچنین با در نظر گرفتن شکل گیری طرح واره های شناختی منفی در دوران کودکی (نظریه بک) رده سنی دختران فراری، تاثیری در میزان خطاهای شناختی آنان ندارد؛ ارتباط بین وضعیت اقتصادی و نگرش های ناکارآمد فقط در گروه دختران عادی، متاثر از وضعیت اقتصادی ضعیف می باشد و یافته ها بر ارتباط فرار با سطح سواد صحه می گذرند.
    کلید واژگان: دختران فراری, فرار, نگرش های ناکارآمد
    M. Tehranizadeh*, K. Rasoulzadeh Tabatabaie, P. Azad Fallah
    Objective
    Considering the importance of Coping with stressor changes in life and the effect of Dysfunctional attitudes in using avoidance mechanism and passive coping (runaway) and forming schema in traumatic family situation and expressing them on critical period of adolescence, the purpose of this research is to study the effect of dysfunctional attitudes on runaway girls.
    Method
    The design used in this research was the ex post facto. The subjects consisted of 60 runaway girls organized in shelters and 60 normal girls at Tehran night schools that in three domains (age, educational and economical status) were similar to them. Both groups were selected through stratified random sampling and responded to weissman and beck Dysfunctional Attitudes Scale (DAS).
    Findings
    The results showed that the DAS score and scores of runaway girls in different lower scales were significantly higher than norma1. The results, also, showed that there was not a significant relationship between DAS score with age and economical status, but we found significant relationship between DAS and educational situation.
    Result
    The results showed that, Dysfunctional Attitudes may serve as vulnerability factors that placed individuals at greater risk for runaway. Also considering the formatting cognitive schema in child period (beck theory) we can say that the age of runaway girls have no effect on their cognitive distortion. Also, the results showed relationship between running away and education level.
    Keywords: Dysfunctional Attitudes, Runaway, Runaway Girls
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال