جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "social identity of women" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
در جوامع امروزی عواملی مانند صنعتی شدن، توسعه تکنولوژی، گسترش اقتصاد، سرمایه گذاری و توسعه ارتباطات چارچوب نمادین زندگی افراد را دگرگون کرده اند. در چنین شرایطی افراد نیاز به هویت دارند، از طریق هویت می توان پیچیدگی و سرعت تغییرات اجتماعی را کاست و به انسان این توانایی را بخشید که نظمی نسبی در زندگی خود و اطرافیان به وجود آورد. در این پژوهش محقق درصدد این است که به طراحی مدلی متشکل از عوامل موثر بر دگردیسی هویت اجتماعی زنان با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری فراگیر بپردازد. پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی بوده، جامعه موردمطالعه تحقیق، خبرگان دانشگاهی هستند که 24 نفر از اعضای هییت علمی، فارغ التحصیلان دکترا و دانشجویان دکترا در رشته جامعه شناسی و روانشناسی به صورت هدفمند قضاوتی انتخاب شدند. مدل طراحی شده حاوی 11 عامل: آگاهی زنان از موقعیت خود در جامعه، هویت های متضاد، گرایش به برابری زن و مرد، گرایش به زندگی فردی، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، رواج باورهای کلیشه ای، دشواری هماهنگی نقش های سنتی با جدید، فضاهای دوستی، دگرگونی نسلی، بازاندیشی در هویت، مدرنیته، عدم انسجام هویت هستند. از میان عوامل موردبررسی، دشواری هماهنگی نقش های سنتی با جدید، بازاندیشی در هویت فرهنگی، رواج کلیشه ای جنسیتی، هویت های متعارض به عنوان عامل روبنایی شکل گیری دگردیسی هویت اجتماعی زنان قرار دارند که منجر به آگاهی زنان از موقعیت خود در جامعه، گرایش به برابری زن و مرد، دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، عدم انسجام هویت، مدرنیته، فضای دوستی می شوند. درنهایت دگرگونی نسلی پیامد نهایی آن خواهد بود.
کلید واژگان: مدل ساختاری - تفسیری فراگیر, هویت اجتماعی, زنان, مدرنیته, بازاندیشی در هویتIn contemporary societies, factors such as industrialization, technological development, economic expansion, investment, and communication development have transformed the symbolic framework of individuals' lives. In such circumstances, individuals need identity; through identity, complexity and the speed of social changes can be mitigated, enabling humans to create relative order in their lives and surroundings. In this research, the investigator aims to design a model consisting of factors influencing the restructuring of women's social identity using the comprehensive interpretive structural modeling method. The present research is descriptive-analytical, and the study population includes university experts, with 24 members selected purposefully from the faculty, doctoral graduates, and doctoral students in the fields of sociology and psychology. The designed model encompasses 11 factors: women's awareness of their position in society, conflicting identities, inclination toward gender equality, individual life orientation, universities and higher education centers, prevalence of stereotypical beliefs, challenges in coordinating traditional and new roles, social spaces, generational changes, reconsideration of identity, modernity, and identity inconsistency. Among the examined factors, challenges in coordinating traditional and new roles, reconsideration of cultural identity, prevalence of gender stereotypes, and conflicting identities are identified as pivotal factors in shaping the restructuring of women's social identity. These factors lead to women's awareness of their position in society, inclination toward gender equality, the role of universities and higher education centers, identity inconsistency, modernity, and social spaces. Ultimately, generational changes will be the outcome.
Keywords: Comprehensive interpretative-structural model, Social identity, Women, Modernity, Rethinking identity -
هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در هویت اجتماعی زنان در ایران و ارایه مدل ساختاری و تفسیری برای به منظور نگاهی جامع و الویت مند به مسیله است. پژوهش از نوع کاربردی است. در ابتدا با مرور نظام مند پژوهش های انجام شده در زمینه هویت اجتماعی زنان، عوامل موثر در هویت اجتماعی این قشر شناسایی شد. سپس با نمونه گیری هدفمند از نخبگان زن و استفاده از پرسش نامه، ماتریس خودتعاملی با روش مدل سازی ساختاری تفسیری به دست آمد. در ادامه با بررسی روابط عوامل موثر در هویت اجتماعی زنان، سطح بندی عوامل صورت گرفت. در مرحله نهایی، با استفاده از تحلیل میک مک (MICMAC) نوع متغیرها براساس قدرت نفوذ و میزان وابستگی تعیین گردید. براساس یافته های این پژوهش، گستره شبکه ارتباطی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، استفاده از فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی از متغیرهای مستقل کلیدی در هویت اجتماعی زنان است و مدیریت بدن، گرایش به نقش های سنتی (زن سنتی)، مشارکت ورزشی، گرایش به نقش های مدرن (زن مستقل و امروزی)، دین داری زنان، میزان عقلانیت، جهانی شدن، امنیت اجتماعی، ایجاد پیوند میان هویت های مختلف و اوقات فراغت نیز از متغیرهای پیوندی به شمار می آید. متغیر رضایت از زندگی متغیر وابسته است که به شدت تحت تاثیر تغییرات سایر متغیرها، در هویت اجتماعی زنان ایرانی تاثیر می گذارد.کلید واژگان: هویت اجتماعی, زنان, مدل سازی ساختاری تفسیری, تحلیل میک مکThe aim of current study is to identify the effective factors on the social identity of women in Iran and present a structural and interpretive model for the same case. The study is practical. Firstly, previous studies in terms of women’s social identity and the related effective factors were investigated. Then, through purposeful sampling from female elites, and administering questionnaire, a self-interactive matrix was extracted through interpretive structural modelling. By analyzing the factors affecting the women’s social identity, a prioritization was constructed. Finally, employing Mic Mac analysis, the type of variable considering their significance and dependency were sorted. Based on the findings, some of the key independent variables of women’s social identity were: interactional web, socio-economic status, novel IT technology, social capital, and cultural capital. The dependent variables were: body management, traditional roles, athletic contribution, modern roles (independent and updated woman), religious beliefs, reason, globalization, social security, the link between different identities and spare time. Life satisfaction is a dependent variable which is highly related to other variables in the social identity of Iranian womenKeywords: Social Identity, Women, Interpretive structural modeling, Mick Mac
-
این پژوهش در صدد ارایه تعریفی جامع از تعارضات و همسویی هایی است که در پی انگیزه های متفاوت حضور زنان در مجالس مذهبی زنانه رخ می دهد. در این راستا تلاش شد با بهره گیری از رویکرد پدیدارشناختی، تضادها و همسویی های شکل گرفته در مجالس مذهبی زنانه شهر تهران نشان داده شود. حجم نمونه در پژوهش حاضر 30 نفر از زنان تهرانی واجد شرایط لازم برای مشارکت در پژوهش بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و استخراج و تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از روش تحلیل تماتیک انجام شد. در نهایت بر اساس یافته های پژوهش دو مقوله ی اصلی هویت یابی جنسیتی و مقام یابی و تخصیص هویت اجتماعی استخراج شد. نتایج نشان داد که عنصر هویت یابی جنسیتی با تعارض بیشتر و همسویی کمتر و تخصیص هویت اجتماعی و منزلت اجتماعی با همسویی بیشتر و تعارض کمتر از طریق ایجاد نقاط اتفاق در سه ساحت جنسیت، حوزه عمومی و امر مذهبی در ساخت مجلس مذهبی زنانه به ایفای نقش می پردازند.
کلید واژگان: مجلس مذهبی, جنسیت, مقام یابی, هویت اجتماعی, زنانThis study seeks to provide a comprehensive definition of women's religious assemblies based on the conflicts and alignments that occur in these assemblies and based on the motives of women's presence.For this reason, it seeks to draw on the views of Erving Goffman and Giddens, on the one hand, and Schutz's phenomenological reflections, as well as thematic analysis, show the contradictions and alignments formed in these religious assemblies. The statistical sample provided is 30 women who met the selection criteria for a semi-structured interview; That is, they are over 18 years old, regularly and in attendance as a familiar experience in meetings, and not unfamiliar with interactions in meetings. First, 56 open codes were identified and finally two main themes were identified: gender identification and finally positioning and social identity assignment. The results show that both elements of gender identity with more conflict and less alignment, and the allocation of social identity and social status with more alignment and less conflict, on the other hand, by creating points of occurrence in three areas of gender, The public sphere and the religious sphere play a role in building the women's religious assembly.
Keywords: Religious Assembly, Gender, Positioning, Social Identity, Women -
هدف کلی این پژوهش شناسایی عوامل مرتبط با هویت اجتماعی زنان شهرستان پاسارگاد است. روش پژوهش پیمایش می باشد. شیوه نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای است. حجم نمونه شامل 377 نفر زن واقع در سن 18 تا 64 سال بخش مرکزی شهرستان پارساگاد بوده است. ابزار پژوهش در این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته است. با استفاده از نظریه های گیدنز و تاجفل 9 فرضیه مطرح شد و ارتباط متغیرهای: 1-سن ، 2- تحصیلات، 3- ساعات مطالعه، 4-داشتن مهارت های فردی، 5- رضایت از زندگی، 6- وضعیت اشتغال، 7-شرکت در مجالس مذهبی، 8-عضویت در گروه های ورزشی و 9-وضعیت تاهل، با هویت اجتماعی زنان مورد مطالعه قرار گرفت. اعتبار این پژوهش صوری و روایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ 85/0 محاسبه شد. نتایج بدست آمده از تحلیل دو متغیره داده ها نشان داد که ارتباط تمامی متغیرها به جز متغیر عضویت در گروه های ورزشی با متغیر هویت اجتماعی زنان معنا دار است. نتایج بدست آمده از تحلیل چند متغیره داده ها با استفاده از رگرسیون گام به گام نشان می دهد که 4 متغیر رضایت از زندگی، ساعات مطالعه، شرکت در مجالس مذهبی و داشتن مهارت های فردی؛ بترتیب وارد معادله رگرسیونی شده و بر متغیر هویت اجتماعی تاثیرگذار بودند. این چهار متغیر روی هم 33/0 از متغیر واریانس وابسته را تبیین کردند.کلید واژگان: هویت, هویت اجتماعی, زنانThe general goal of this research is to identify the factors associated with women's social identity in Pasargad city. The research method is survey. Multistep cluster sampling method was used. The sample consisted of 377 women aged 18 to 64 living in the central part of the city Parsagad. The questionnaire survey was completed in the autumn and winter 2015. Research instrument of the paper is a questionnaire made by the researcher. Using the theory of Giddens and Tajfel, 9 hypothesizes were written and the relationship between the 9 variables (1-age, 2-education, 3-hours of study, 4- individual skills, 5-life satisfaction, 6-employment, 7-participation in religious ceremonies, 8- membership in sport group 9, marital status) with social identity of women were studied. The validity of this research is face validity and its reliability was calculated as 0.85 by using Cronbach's alpha coefficient. Bivariate analysis shows the relationship between all variables except (membership in sport groups) is significant with women's Social Identities. The results of multivariate analysis using stepwise regression shows that four variables (life satisfaction, hours of study, participation in religious ceremonies and skills individual) entered the regression equation and explained 0.33 variance of the dependent variable (women's Social Identities).Keywords: Identity, Social Identity, Women
-
تاریخ جهانگشای علاوه بر اهمیت تاریخی و اجتماعی، از منظر تحلیل نظامهای گفتمانی نیز اثری درخور تامل است. در غلبه نظام گفتمانی مسلط بر اثر، یعنی «گفتمان جنگ»، یکی از رویکردهای گفتمانی متمایز آن را باید در شیوه حضور اجتماعی زنان بررسی کرد. تمرکز پژوهش حاضر بر رویکرد نقش گرایی هالیدی است؛ رویکردی که الگوهای تجربه را در قالب فرایندها و از طریق فرانقش اندیشگانی در زبان بازنمایی میکند. با تمرکز بر این فرانقش به همه بخشهایی که هریک از زنان ایرانی و مغولی حضور داشتند توجه شده و با جمع آوری همه جملات مربوط به این مشارکان، ویژگی های هریک از این دو گروه ارائه شده است. هدف این پژوهش ذکر وقایع تاریخی و بیان جایگاه اجتماعی زنان در دوره مغول نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد، نوع تاریخ نگاری، شیوه بیان نویسنده و رابطه آن با دیدگاه وی است؛ یعنی شیوه بازنمایی حضور زنان در فرایندها و نوع نام گذاری آن ها که از طریق آن دیدگاه ذهنی متن یا نویسنده و نوع نگرش وی به منزله شاخصترین نویسنده عهد مغول در ایران مشخص خواهد شد.کلید واژگان: تاریخ جهانگشای, شیوه بازنمایی زنان, گفتمان جنگ, هویت اجتماعیIn addition to the historical and social significance of Tarikh-e Jahangosha by Joveyni, the text is notable according to discourse analysis. In the discourse of war as the hegemonic discourse of the text, one of the distinctive discourses should be studied according to social presence of women. On the one hand, gender equality in Mongolian culture, and from the other hand the Iranian-Islamic identity of Iranian women have created a bipolar discourse which in Iranian women are ineffective slaves, while Mongolian women, as champions equal to men, are dominant and victorious.
Using Hallidays ideational metafunction, naming and processes, all parts of the text where Iranian and Mongolian women attended were studied; then by collecting all statements about them, characteristics of each were extracted.
Under the effect of religious beliefs, Iranian-Islamic identity of women is represented in the form of defeated participants of discourse of war, by introducing their social characteristics, indirectly expressing their names and their low-frequency presence. While the identity of Mongol women, as the dominant and triumphant participants, is expressed directly and a special way of naming is used by the author. In many cases, the Mongolian woman is wise, hero and politician; whereas the Iranian, except in few cases, is a nameless veiled who goes into captivity.Keywords: Tarikh-e Jahangosha, Discourse of War, Social Identity of Women, Iranian, Mongol women
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.