به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "undergraduate" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • محمد کهربائی کلخوران علیا*، زینب پندار
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی اشتغال به کار در فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی رشته مشاوره بود که 15 نفر با روش هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که با افزایش حجم نمونه، حجم داده ها به شکل چشمگیری افزوده نمی شد و در واقع داده ها به حد اشباع رسیدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. سوالات بازپاسخ مصاحبه، مبتنی بر مبانی نظری الگوی شغلی چندمحوری شفیع آبادی تدوین شده بود و بعد از کدگذاری اولیه، به تحلیل مضامین و دسته بندی مقوله ها پرداخته شد.

    یافته ها

    تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه منجر به استخراج 2 مضمون اصلی، 6 مضمون نیمه فرعی و 22 مضمون فرعی درباره چالش های اشتغال از 88 کد شده است. مضامین اصلی عبارتند از چالش های درون فردی و چالش های برون فردی؛ چالش های درون فردی شامل 2 مضمون نیمه فرعی مسائل شخصیتی و مسائل شناختی است و چالش های برون فردی شامل 4 مضمون نیمه فرعی تحت عنوان مسائل اقتصادی، مسائل آموزشی، مسائل فرهنگی-اجتماعی و مسائل حرفه ای بود.

    نتیجه گیری

    یافته های بدست آمده از مضامین فرعی مسائل شناختی و شخصیتی نشان می دهند که شناخت ابعاد مختلف رشته تحصیلی در زمان انتخاب آن و ویژگی های شخصیتی در انتخاب و یافتن شغل متناسب با رشته تحصیلی فارغ التحصیلان مشاوره حائز اهمیت است. همچنین نتایج بدست آمده از مضامین چالش های برون فردی نیز نشان می دهند، معضلات اقتصادی و معیشتی، آموزش کم کیفیت و غیرکاربردی در دوره کارشناسی دانشگاه ، عدم تنوع در شغل های مرتبط، دشواری حرفه مشاوره و زمان بر بودن، موانعی هستند که باعث می شوند دانشجویان این رشته پس از فراغت از تحصیل، نتوانند در شغل متناسب با رشته مشاوره مشغول به کار شوند.

    کلید واژگان: آسیب شناسی اشتغال, رشته مشاوره, مقطع کارشناسی, الگوی چندمحوری شفیع آبادی, پژوهش کیفی
    Mohammad Kahrobaei Kalkhoran Olia*, Zeynab Pendar
    Aim

    The present study was conducted with the aim of employment pathology in undergraduate counseling graduates.

    Methods

    The present study is qualitative and has been done by content analysis method. The study population was undergraduate counseling graduates in which 15 people were selected as a sample by targeted and snowball methods. Sampling continued until the data reached saturation. Semi-structured interviews were used to collect data. After the initial coding, the topics were analyzed and the categories were categorized.

    Findings

    The analysis of the findings of the semi-structured interview led to the extraction of 2 main themes, 6 sub-themes and 23 sub-themes on employment challenges from 88 codes. The main themes are intrapersonal challenges and extrapersonal challenges; Intrapersonal challenges include two sub-themes: personality issues and cognitive issues, and interpersonal challenges include four sub-themes: economic issues, educational issues, socio-cultural issues, and professional issues.

    Conclusion

    Findings obtained from the sub-themes of cognitive and personality issues show that it is important to know the different dimensions of the field of study at the time of choosing it and personality traits in choosing and finding a suitable job appropriate to their field of study. The results obtained from the sub-topics of external challenges also show that the unhealthy economic situation and livelihood problems on the failure to achieve a job commensurate with education, poor quality and non-practical education in the undergraduate course, lack of diversity in related jobs, the difficulty of the counseling profession and the time consumption are obstacles that make it difficult for graduates of this field at the undergraduate level to be employed in more suitable jobs.

    Keywords: : Employment Pathology, Counseling, Undergraduate, Shafiabadi Multi-Axis Model
  • احمد ابراهیمی، ابراهیم میرشاه جعفری*، علی ربانی خوراسگانی

    پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین پیش بایست های راهبرد یاددهی-یادگیری مساله‏محور، متناسب با ‏ویژگی های نسلی دانشجویان دوره ‏کارشناسی رشته های علوم تربیتی و علوم اجتماعی با رویکرد آمیخته ی اکتشافی (کیفی-کمی) ‏انجام شد. طرح پژوهش در بخش کیفی برمبنای نظریه ی زمینه ای و در قسمت کمی توصیفی-پیمایشی است. جامعه ی آماری در بخش کیفی، صاحب نظران در دو حوزه ی علوم تربیتی ‏و علوم اجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند و گلوله برفی تا حد اشباع اطلاعات، به تعداد 29 نفر ادامه یافت. ‏جامعه ی آماری بخش کمی نیز شامل اساتید و دانشجویان دوره ی کارشناسی از دانشکده های علوم تربیتی ‏و علوم اجتماعی دو دانشگاه تهران و اصفهان بود که نمونه از بین آنها بر اساس فرمول کوکران به تعداد 121 نفر از اساتید و 349 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری سهمیه ای متناسب با حجم (تخصیص بهینه) انتخاب شدند. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه ی نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از ابزار پرسشنامه ی ‏محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی سوالات پرسشنامه و مصاحبه طبق نظر 8 تن از متخصصان و پایایی ‏پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ با مقدار ‏90/0، مناسب برآورد شد. همچنین روایی پرسشنامه به لحاظ سازه از طریق تحلیل عاملی تاییدی توسط نرم افزار Amos 24 تایید شد. به منظور افزایش دقت و صحت داده های کیفی، چهار معیار باورپذیری، اطمینان پذیری، تاییدپذیری و انتقال پذیری ملاک عمل قرار گفت. تحلیل یافته ها در قسمت کیفی بر مبنای رویکرد تحلیل مضمون (ساختاری-تفسیری) و در قسمت کمی با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم افزار spss 25 انجام شد. بر اساس یافته ها، ‏مهمترین پیش بایست های مد نظر ‏عبارتند از: «تلفیق مفاهیم درسی با مسایل واقعی زندگی»، «شناسایی و تبیین مسایل اصلی هر ‏درس»، «ارایه و بازنمایی مفاهیم درسی در قالب مسیله»، «ارایه ی تکالیف مسیله محور»، «واکاوی ‏راه حل های مختلف پیشنهادی برای هر ‏مسیله»، «تبیین موقعیت موجود و مطلوب هر مسیله ی ‏درسی»، «اولویت تلاش فکورانه بر نتیجه گرایی» و «هدایت دانشجویان در فرضیه سازی علمی و ‏‏آزمون آن». در نتیجه انگیزه مندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان ‏امروز منوط به کاربست مولفه های مذکور است. از این رو پیشنهاد می شود به منظور تدریس اثربخش و استفاده بهینه از ‏فرصت های آموزشی، روش های بیان شده مورد استفاده مدرسان قرار گیرد.

    کلید واژگان: آموزش عالی, دوره کارشناسی, یاددهی-یادگیری مسئله محور, ویژگی های نسلی, نسل جدید
    Ahmad Ebrahimi, Seyed Ebrahim Mirshahjafari *, Ali Rabbani Khurasgani

    Aim:

     The aim of the present study was to identify and explain the prerequisites of a problem-based teaching-learning strategy tailored to the generational characteristics of undergraduate students of educational sciences and social sciences. The research design is exploratory mixed-methods. Grounded theory was used for the qualitative phase, and descriptive survey was used for the quantitative phase. The statistical population in the qualitative phase included experts in the two fields of educational and social sciences, and that of the quantitative phase consisted of professors and undergraduate students from the two faculties of educational sciences and social sciences at Tehran University and Isfahan University. Data was collected through semi-structured interviews in the qualitative phase, and through a researcher-made questionnaire in the quantitative phase. Based on the findings, “integrating lesson concepts with real-life issues” topped the eight major prerequisites identified. Hence, currently students’ academic motivation and scientific development depends on the application of these components. Therefore, it is suggested that professors use the said methods in order to make the best use of educational opportunities.

    Keywords: higher education, undergraduate, Problem-based teaching-learning, Generational characteristics, New generation
  • هاجر براتی، سید حمیدرضا عریضی سامانی*

    عواطف در رفتار خرید افراد دخیل هستند و انتخاب کالاها را تحت تاثیر قرار می دهند. مقایسه درصد انتخاب کالای حد وسط در دو گروه عاطفه مثبت و منفی و گشودگی بالا و پایین نسبت به احساسات در دانشجویان هدف این پژوهش بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل نامعادل و کاربندی معکوس بود. جامعه آماری همه دانشجویان رشته ی روانشناسی دانشگاه اصفهان در مقطع لیسانس و ارشد در کلیه گرایش ها بودند. یک نمونه 144 نفری از اعضای جامعه به صورت داوطلب انتخاب شدند و به مقیاس های عاطفه ی مثبت و منفی (Watson,Clark & Tellegen, 1988) فرم کوتاه و گشودگی نسبت به احساسات (Forgas & Ciarrochi,2001) پاسخ دادند. سپس به آنها خلق مثبت و  منفی القا شد. سپس این افراد از بین سه بسته کالا (دو بسته با خطر بالا و یک بسته کالای حد وسط) دست به انتخاب زدند. داده ها با استفاده از آزمونt  مستقل و تحلیل Logit تحلیل شد. پایایی آلفای کرونباخ ابزارها در حد مطلوب بود. یافته ها نشان داد که درصد انتخاب کالای حد وسط در بین افرادی که عاطفه مثبت دارند و افرادی که گشودگی بالا نسبت به احساسات دارند، بیشتر است. همچنین، تاثیر گشودگی به احساسات بر انتخاب کالا از سوی شرکت کنندگان توسط عاطفه مثبت و عاطفه منفی تعدیل می شود. براساس یافته ها فروشندگان می توانند با ایجاد عواطف مثبت (منفی) در خریداران، احتمال خرید کالای ایمن(با خطر بالا) را در آنان بالا برند و به اهداف فروش خود برسند.

    کلید واژگان: انتخاب کالا, عاطفه مثبت و منفی, گشودگی به احساسات, دانشجویان لیسانس و ارشد روانشناسی
    Hajar Barati, Seyed HamidReza Oreyzi Samani *

    Emotions are involved in people's shopping behavior and influence the choice of goods. This research aimed to the comparison of the percentage of medium product selection in the two groups of positive and negative affect and high and low openness to feelings in students.The research method was quasi-experimental with the reversed-treatment non-equivalent control group design. The statistical population was all undergraduate and graduate students of psychology at the University of Isfahan in all fields. A sample of 144 population members was selected as volunteers and responded to positive affect, negative affect scale (PANAS)(Watson,Clark & Tellegen, 1988), short-form, and openness to feeling scale(Forgas & Ciarrochi, 2001). Then they were induced with positive and negative moods. These subjects then chose from three goods packages (two packages with high risk and one package with medium risk). Data were analyzed by independent t-test and logit analysis. The Cronbach's alpha reliability of the tools was satisfactory. Findings indicated that the percent choice of medium goods is higher in subjects with positive affect and high openness to feel. Also, the effect of openness to feeling on the selection of goods by participants is moderate with positive and negative affect. According to findings, sellers can increase the probability of buying safety (high risk) goods in buyers by inducing positive (negative) effects and achieve their selling goals.

    Keywords: goods choice, positive affect & negative affect, openness to feeling, undergraduate, graduate students in psychology
  • احمد ابراهیمی، سید ابراهیم میرشاه جعفری*، علی ربانی خوراسگانی
    تناسب راهبردهای یاددهی-یادگیری با ویژگی های نسلی مخاطبان، یکی از مهم ترین مولفه ها در اثربخشی آنهاست. هدف از پژوهش حاضر، کشف و تبیین راهبردهای یاددهی-یادگیری متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی1400-1399 بود. این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش تحلیل محتوا از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحب نظران انجام شد. جامعه آماری شامل صاحب نظران علوم تربیتی و جامعه شناسی در آموزش عالی ایران بود و انتخاب نمونه به صورت هدفمند و گلوله برفی شامل 40 نفر از استادان صاحب نظر در موضوع تحقیق از دانشکده های علوم تربیتی و اجتماعی دانشگاه های اصفهان و تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. با تحلیل ساختاری و تفسیری داده ها و از طریق فرآیند سه مرحله ای استخراج واحد های معنایی، مضامین فرعی و اصلی، راهبردهای یاددهی-یادگیری متناسب با ویژگی های نسلی دانشجویان کارشناسی امروز شامل هفت راهبرد یاددهی-یادگیری الکترونیکی، خودراهبر، پروژه محور، مشارکتی، مبتنی بر دیالوگ، حل مسیله و بدیعه پردازی شناسایی شد. براساس این پژوهش نتیجه گرفته می شود، توفیق مدرسان در یاددهی-یادگیری اثربخش نسل امروز دانشجویان کارشناسی مستلزم کاربست این راهبردها به صورت ترکیبی و با توجه به موقعیت و شرایط است.
    کلید واژگان: راهبردهای یاددهی-یادگیری, آموزش عالی, دوره کارشناسی, ویژگی های نسلی, نسل جدید
    Ahmad Ebrahimi, Seyed Ebrahim Mirshah Jafari *, Ali Rabbani Khoorasgani
    Suitability of teaching-learning strategies with the generational characteristics of the audience is one of the most important components in their effectiveness. The purpose of this research was to explore and explain teaching-learning strategies proportioning to the generational characteristics of undergraduate students studying in the academic year of 2020-2021. This study was conducted with a qualitative approach, content analysis method and through semi-structured interviews with experts. The statistical population consisted of educational sciences and sociology experts in Iranian higher education and the sample selection was purposive and snowball with 40 experts in the field of research from educational sciences and social sciences colleges of Isfahan and Tehran universities in the academic year 2020-2021. By structural and interpretive analysis of data through the three-step process of extracting the semantic units, sub-themes and main themes, teaching-learning strategies proportioning to the generational characteristics of today's undergraduate students including seven e-learning, self-directed, project-based, collaborative, dialogue-based, problem-solving, and synectics strategies, was identified. Based on this study, it can be concluded, the success of lecturers in teaching-learning effectively of today's generation of undergraduate students requires the application of these strategies in combination and according to the situation and conditions.
    Keywords: Teaching - Learning Strategies, Higher education, undergraduate, generational characteristics, new generation
  • مهناز اسلامی، حسین طالب زاده*
    نظرات متناقضی در مورد جایگاه زبان اول و  کدگردانی (به عنوان یک پدیده رایج) در کلاسهای زبان وجود دارد. علیرغم انبوهی از مطالعات در زمینه کدگردانی در کلاس، در زمینه مقایسه شیوه های های زبان گردانی اساتید دانشگاه در محیط های مختلف به ویژه در کلاس های کارشناسی رشته آموزش زبان در ایران پژوهشهای اندکی وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه عملکردهای واقعی و دلایل و کارکردهای کدگردانی در کلاسهای مهارتهای زبانی و کلاسهای موضوعی در سطح دانشگاه بود. برای این کار، دو گروه از مدرسان درسهای محتوای اصلی و درسهای زبان انگلیسی مورد مشاهده قرار گرفته و کلاس های آنها ضبط شد، و از طریق روش یادآوری تحریک شده مصاحبه شدند. کارکردهای پیشنهادی آنها به صورت کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در سه کارکرد گسترده آموزشی (دسترسی به برنامه درسی ، مدیریت کلاس و روابط بین فردی و عملکردهای فرعی آنها) دسته بندی و سپس شمارش و مقایسه کمی شد. یافته ها نشان داد که کدگردانی به عنوان یک استراتژی هدفمند تلقی می شود که بطور قابل توجهی در کلاسهای محتوایی رواج بیشتری دارد. ما در پایان به بحث  در مورد پیامدهای نتایج برای مدرسان دانشگاه، معلمان زبان و سایر ذینفعان در پرتو عملکرد هدفمند و کدگردانی موجه به عنوان یک استراتژی ارتباطی، آموزشی می پردازیم که می تواند به معلمان در کاهش مشکلات شناختی و عاطفی دانش آموزان کمک کند و درک و یادگیری آنها را بهبود ببخشد.
    کلید واژگان: کدگردانی در کلاس, کلاسهای موضوعی, کلاسهای (مهارتهای) زبان, کارکردهای متصور, کارشناسی, مدرسان دانشگاه
    Mahnaz Eslami, Hossein Talebzadeh *
    There are contradicting views about the place of L1 and code-switching (as a common phenomenon) in language classrooms. Despite the plethora of studies investigating classroom code-switching, there is a lack of research comparing trans-languaging practices of university instructors across different contexts particularly in Iranian EFL undergraduate classrooms. The purpose of this study was to examine and compare the actual practices and perceived justifications and functions of code-switching in university level language and content classes. To do so, two groups of Iranian instructors (2 males and 4 females) teaching English major content classes (i.e., Principals of Translation, Translating Journalistic Texts, and Research Methodology) and language courses (i.e., Speaking and Listening, Reading Comprehension, and Writing) were observed, their classes were recorded, and they were interviewed through the stimulated recall technique. The switches’ professed functions were qualitatively analyzed and then were categorized into three broad pedagogical functions (curriculum access, classroom management, and interpersonal relations along with their sub-functions), and, ultimately, they were counted and compared quantitatively. The findings revealed that code-switching was perceived as a goal-directed strategy which was considerably more prevalent (especially intersentential type) in content classes. The findings in this study can make contributions to the work of university instructors, language teachers, and  other educational skateholders.The purposeful and fruitful practice of judicious code-switching as a communicative teaching strategy canhelp teachers reduce students’ cognitive and affective burden while improving their comprehension and learning.
    Keywords: classroom code-switching, content classes, language skills classes, perceived functions, undergraduate, university instructors
  • احمد ابراهیمی، سید ابراهیم میرشاه جعفری*، علی ربانی خوراسگانی

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین بایسته های راهبرد یاددهی-یادگیری بدیعه پردازی، متناسب با ‏ویژگی های نسلی دانشجویان دوره ‏کارشناسی در سال تحصیلی 1400-1399 انجام شد. طرح پژوهش آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی (کیفی-کمی) و روش پژوهش در قسمت کیفی بر مبنای نظریه داده بنیاد و در قسمت کمی توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری بخش کیفی صاحبنظران در دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بودند که نمونه از میان آنها به صورت هدفمند و گلوله برفی تا حد اشباع اطلاعات به تعداد 31 نفر ادامه یافت. جامعه آماری بخش کمی شامل استادان و دانشجویان دوره کارشناسی از دانشکده های علوم تربیتی و علوم اجتماعی دو دانشگاه تهران و اصفهان بود که نمونه از میان آنها به تعداد 121 نفر از استادان و 349 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری سهمیه ای متناسب با حجم از نوع تخصیص بهینه انتخاب شدند. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه و مصاحبه طبق نظر 8 تن از متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ با مقدار ‏90/0 مناسب برآورد شد. یافته ها در قسمت کیفی با رویکرد تحلیل مضمون (ساختاری و تفسیری) و در قسمت کمی با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. بر اساس یافته ها مهم ترین بایسته های راهبرد بدیعه پردازی متناظر با ویژگی های نسلی دانشجویان عبارت اند از: تدارک فعالیت های خلاقانه و ایده پرور، خودداری از مطلق انگاری، تشویق ایده های نوآورانه، فراهم ساختن زمینه های تفکر چندبعدی، استفاده از روش های قیاس، استعاره و تشبیه، بهره گیری از روش بارش مغزی، کاربست الگوهای زیباشناسانه و توجه به خیال پردازی در راستای نیل به استنتاج منطقی. درنتیجه، می توان گفت که کاربست مولفه های مذکور به انگیزه مندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان منجر می شود. از این رو، پیشنهاد می شود به منظور استفاده بهینه از فرصت های آموزشی و تدریس اثربخش، روش های بیان شده مورد استفاده مدرسان قرار گیرد.

    کلید واژگان: آموزش عالی, دوره کارشناسی, یاددهی-یادگیری, بدیعه پردازی, ویژگی های نسل جدید
    Ahmad Ebrahimi, Seyed Ebrahim Mirshahjafari*, Ali Rabbani

    The purpose of this research was to identify and explain the requirements of synectics teaching-learning strategy appropriate to the generational characteristics of undergraduate students in 2020-21. ‎ The research design was mixed and of sequential  exploratory type (qualitative-quantitative). The research method in the qualitative part was based on grounded theory and in the quantitative part was descriptive-survey. The statistical population in the qualitative section was the experts in the two fields of educational and social sciences, of which the sample of them continued to be 31 people in a purposeful and snowball manner until the saturation of information. The statistical population of the quantitative section included professors and undergraduate students from the Faculties of Educational Sciences and Social Sciences of Tehran and Isfahan Universities from which a sample of 121 faculty members and 349 students were selected by quota sampling method. In the qualitative part, the semi-structured interview tool and in the quantitative part, the researcher-made questionnaire was used.  The content validity of the questionnaire and interview was estimated according to the opinion of 8 experts and the reliability of the questionnaire was also estimated through Cronbach's alpha with a value of 0.90.  The findings were analyzed in the qualitative part with thematic analysis approach (structural and interpretive) and in the quantitative part by using descriptive and inferential statistics. Based on the findings, the most important requirements of the synectics strategy corresponding to the generational characteristics of the students were:‏‎ preparation of creative and idea-generating activities, abstain from absolutism, encourage innovative ideas, provide multidimensional thinking contexts, using analogy, metaphor and simile techniques, using brainstorming technique, application of artistic and aesthetic models and finally attention to imagination to achieve logical inference. As a result, one can say: the application of these elements leads to academic motivation and scientific growth of today's students. Therefore, it is suggested that the mentioned methods be used by professors in order to make the best use of educational opportunities and effective teaching.

    Keywords: Higher education, undergraduate, synectics teaching-learning strategy, new generation characteristics, Iran
  • شیرین آبادی خواه*، معصومه ولی پور

    هدف از انجام این پژوهش ارزیابی نیازهای زبانی و شناسایی اولویت کاربرد مهارت‏های زبانی (خواندن، شنیداری، نوشتن و صحبت کردن) در موقعیت‏های مختلف(خصوصی، دانشگاهی و حرفه ‏ای) است. روش پژوهش، توصیفی استنباطی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش‏نامه‏ای متشکل از 49 گزینه است. جامعه آماری متشکل از 199 دانشجو (73 مرد و 126 زن) در مقاطع کارشناسی (69 نفر)، کارشناسی ارشد (67 نفر) و دکتری (63 نفر) مشغول به تحصیل در دانشگاه مازندران بود. پاسخ های شرکت‏کنندگان با استفاده از نرم افزار آماری علوم اجتماعی کدگذاری و تجزیه و تحلیل شد. به طور کلی، نتایج حاصل از مقایسه میانگین‏ مهارت‏ها دلالت بر آن داشت که با افزایش سطح تحصیلات، نیازهای دانشجویان به کاربرد مهارت های زبانی  به خصوص در موقعیت‏های دانشگاهی به طور پیوسته افزایش می‏یابد. همچنین مهارت‏های دریافتی (خواندن و شنیدن) کاربرد بیشتری نسبت به مهارت های تولیدی (صحبت کردن و نوشتن) در هر سه گروه دارد. نتایج تحلیل داده ‏ها از طریق آزمون های غیرپارامتری نشان داد که تفاوت معنی‏داری در مهارت خواندن بین تمامی گروه ها، در مهارت نوشتن بین گروه دکتری با دو گروه  کارشناسی و ارشد و در مهارت صحبت کردن بین گروه دکتری و کارشناسی وجود داشت. از نظر موقعیت کاربرد زبانی، درحالی که نیازهای شرکت کنندگان در مقطع کارشناسی به موقعیت‏های زندگی خصوصی آن ها مرتبط بود، دانشجویان مقطع دکتری، اغلب نیازهای خود را در حوزه‏های آموزشی و دانشگاهی بیان کردند. در موقعیت حرفه ‏ای  و در مهارت شنیداری تفاوت معنی‏ داری بین مقاطع مختلف مشاهده نشد. این مطالعه، پیشنهاداتی برای  پژوهشگران، مدرسان و یادگیرندگان زبان انگلیسی دارد.

    کلید واژگان: تجزیه و تحلیل نیازها, دانشجویان مقاطع مختلف, مهارت های زبانی, موقعیت های کنونی, نیازهای زبانی
    Shirin Abadikhah*, Masoomeh Valipour

    The aim of this study was to evaluate language needs and identify the priority of using language skills (reading, listening, writing and speaking) in different situations (private, academic, and professional). The research method is descriptive-analytic and the data collection tool is a questionnaire consisting of 49 items. The statistical population consisted of 199 students (73 males and 126 females) at BA (n = 69), MA (n =67) and Ph.D (n =63) at the University of Mazandaran. The responses of the participants were analyzed using SPSS software. In general, the results of the comparison of mean scores of language skills reavealed that with increasing educational level, students' needs to use language skills especially in academic domains increased steadily. Also, receptive skills (reading and hearing) have more usage than productive skills (speaking and writing) in all three groups. The results of data analysis through non-parametric tests showed that there were significant differences in reading skill among all groups, in writing skill between the Ph.D group and the two groups, and in speaking skill between the Ph.D and BA groups. In terms of language usage, while the needs of participants in the undergraduate level were related to their private life situations, doctoral students often expressed their needs in academic situations. There was no significant difference between different sections in the professional situation and listening skill. This study has implications for researchers, instructors, and learners of English language.

    Introduction

    Many scholars have stressed that the content of English courses do not correspond to the learners’ needs in a particular learning context. Therefore, before designing and implementing any curriculum for English for Academic Purposes (EAP), it is necessary to conduct a needs analysis to assess the language needs of language learners. This study attempts to identify the most important needs of university students as well as their preferences for using language skills in different academic, private and professional situations.
    Research Questions:The present study sought to provide a general analysis of the target language needs of the students in three educational levels. Therefore, the study sought to answer the following questions:1. How do university students (undergraduate and postgraduate) compare in their needs for the use of language skills in different situations?
     2. Is there any significant difference in the needs to use language skills (reading, listening, writing and speaking) among BA, MA and PhD students?
    3. Is there any significant difference in the needs to use language in different situations (private, academic and professional) among BA, MA and PhD students?

    Literature Review 

    The principles underlying course design in most of the English language programs are not consistent with the language needs of the university students (Atai & Tahririan, 2003; Eslami, 2010). Jordan (1997) suggested that the academic curriculum of an EAP course, in which attempt is made to meet the needs of the students in advanced university level, must be academically-oriented and consider the learners’ literacy abilities. In this regard, the EAP curriculum is designed based on the students’ awareness towards a particular language of specialty and therefore particular methods of speaking, writing or reading academic texts are applied. Analysis of needs as a first step in the design of courses can confirm the validity of courses (Johns, 1991). Since teaching all aspects of language is not possible, all approaches should be focused as much as possible on that part of the language which is related to the future needs of students (Mackey,1995). According to Brown (1995), the needs are not absolute, and once identified, they must be continuously validated to ensure that they are real. Needs analysis not only reflects the needs of language learners, but also enables the process of prioritizing needs through highly effective and feasible advanced statistics (Čapková & Kroupová, 2017). Mohammadi Rakati et al. (2015) emphasize that the most important objective of the needs analysis is to collect information about learners' problems in language skills, familiarize themselves with the gap between current abilities and the needs of learners, and determine the success rate of programs and textbooks in meeting these needs.Conducting a need analysis not only facilitates the process of constructing course objectives, but also it will lead to learners’ assurance in achieving the expected learning outcome.

    Methodology

    Data were collected from 199 students (73 males and 126 females) studying in different fields of study, including basic sciences, humanities and social sciences. The age of the participants ranged from 19 to 42 years. The first language of all participants was Persian and none of the participants had the experience of living in a foreign country. In this descriptive inferential study, data were collected using a questionnaire adopted from Kormos et al. (2002), which used a combination of the existing questionnaires (Nunan, 1988; Richterch, 1980) and the framework presented by the Education Committee of the European Union (council of Europe, 2001). The questionnaire was piloted and validated by think-aloud interviews and its reliability was ensured (r > 0.7). It comprised 49 questions requiring the participants to answer on a five-point Likert scale ranging from “never” (value 1) to  “always” (value 5). For the purpose of analysis, the questions were divided into 3 major domains of language use situations: private (18 items), academic (14 items), and professional (17 items).  After administration of the questionnaire, the responses of the students were scored, tabulated and subjected to a series of statistical analyses.

    Results

    The study indicated that the students from different educational levels reported different levels of  using language skills and expressed different needs in private, academic and professional domains. The difference was particularly meaningful between PhD students with both BA and MA students. Findings related to the first research question indicated a significant difference between the linguistic needs of undergraduate and postgraduate students in the academic and professional domains. In order to determine the exact location of the differences, multiple comparisons from the three levels of study were performed. The results of the analysis indicated that there was a significant difference in academic domain of English language use between undergraduate and postgraduate groups of students (MA and PhD). Concerning the second research question, PhD and undergraduate students reported the highest and lowest application of language skills, respectively. Furthermore, the receptive skills (reading and listening) in general were more used than the productive skills of speaking and writing in all three groups. Considering the last question, there was a significant difference in academic domain of English language use between undergraduate students and the two other groups of students (MA and PhD). In addition, all three groups differred significantly from each other in the use of English in professional domain. 

    Discussion

    Findings of the study indicate that the students are in need of increasing their general language proficiency particularly the written mode (reading and writing). This result seems to be in line with the findings of the studies by Eslami Rasekh (2010) and Atai and Nazari (2010). Therefore, most of the attention should be drawn to the written mode of language skills in academic course design of the university, since this mode was shown to be more frequent in the situations in which students use the target language.Secondly, it was found that the situations for using English language in academic and also teaching and other professional domains were considerably different considering the level of education. But no significant difference in private domain was observed. This finding could be justifiable since the participants reside in a country that English is considered as a foreign language; therefore, they are not expected to use language on a daily basis. Findings of the current study have obvious implications for the curriculum development for English programs as well as Iranian EFL instructors and course designers. They can revise and restructure the present courses based on the students’ most frequent perceived needs.

    Keywords: Language skills, Language needs, Present situations, Needs analysis, Undergraduate, postgraduate students
  • مهدیه السادات طباطبایی مهریزی*، مریم کیان، احمد زندوانیان
    هدف

    ارزیابی کیفیت رشته های انتخابی دانشجویان دانشگاه از مسایل مورد توجه پژوهشگران علوم آموزش است. در این راستا، هدف از اجرای پژوهش حاضر، سنجش کیفیت برنامه درسی دوره کارشناسی رشته مهندسی نساجی دانشگاه یزد بر اساس مدل کانو بود.

    روش پژوهش

     از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه پژوهش شامل تمامی دانشجویان سال آخر دانشکده مهندسی نساجی دانشگاه یزد (75) در سال تحصیلی 98-1397بود و نمونه پژوهش به صورت تمام شماری انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل سه پرسشنامه انتظارات، ادراکات و مدل کانو در تعیین کیفیت رشته دانشگاهی بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها با دریافت نظرات 6 تن از استادان دانشگاه یزد تعیین شد. همچنین پایایی ابزار از طریق محاسبه آلفای کرونباخ عدد 7/0 تعیین شد که برای سازه های مختلف پژوهش، نشانگر پایایی مطلوب بود. داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی در قالب آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.

    یافته ها

     یافته ها نشان داد کیفیت رشته مهندسی نساجی از جنبه محتوا، ساختار و ویژگی های استادان در سطح نسبتا بالا و از جنبه امکانات آموزشی در سطح ضعیف قرار دارد. همچنین، مقایسه انتظارات دانشجویان و ادراک آنها از وضعیت موجود نشان داد که بین انتظارات و ادراکات آنها تفاوت معنی داری وجود دارد. به علاوه، نتایج تحلیل مدل کانو نیز مشخص کرد که بیشترین نیاز دانشجویان در رشته تحصیلی، «نیازهای تک بعدی» و پس از آن «نیازهای الزامی» است.

    نتیجه گیری

    براساس یافته ها در پژوهش حاضر لزوم توجه به ارتقای کیفیت برنامه درسی رشته مهندسی نساجی از طریق توسعه بهینه امکانات و همچنین تحقق نیازهای تک بعدی رشته ای دانشجویان پیشنهاد شده است.

    کلید واژگان: سنجش کیفیت, برنامه درسی, رشته مهندسی نساجی, مدل کانو, دوره کارشناسی, دانشگاه یزد
    Mahdiye Alsadat Tabatabaei Mehrizi *, Maryam Kian, Ahmad Zandavanian
    Objective

    Evaluating the quality of selected majors of university students is one of the issues of interest to educational researchers. In this regard, the purpose of this study was to assess the quality of the undergraduate curriculum in textile engineering in Yazd University, based on the Kano model.

    Methods

    A descriptive-survey method was used. The statistical population of the study included all seniors of the Faculty of Textile Engineering of Yazd University (75) in the academic year of 2018-2019 and the research sample was selected by using total population sampling. The research means included three questionnaires of expectations, perceptions and Kano model in determining the quality of the academic major. The formal and content validity of the questionnaires were determined by receiving the opinions of six professors from Yazd University. Also, the reliability of the instruments was determined by Cronbach’s alpha coefficient of 0/7, which is desirable for different structures of the questionnaires. Data were analyzed at both descriptive and inferential levels in the form of Friedman test in SPSS software

    Results

    The results showed that the quality of the textile engineering major in terms of content, structure and characteristics of the professors is at a relatively high level, and in terms of educational facilities is at a poor level. Also, comparing students' expectations and their perceptions of the current situation showed that there is a significant difference between their expectations and perceptions. In addition, the results of the analysis of the Kano model showed that the greatest need of students in academic major is 'one-dimensional needs' and then 'mandatory needs'.

    Conclusion

    Based on the research findings, the need to pay attention to improving the quality of the textile engineering curriculum through the optimal development of facilities and also to meet the one-dimensional needs of students is suggested.

    Keywords: Quality Assessment, Curriculum, Textile Engineering major, Undergraduate, Yazd University
  • Aeshah Mohd Ali, Mohd Farid Shamsudin *, Aina Mohd Ali, Mohd Fikri Ishak, Siti Aisyah Esa
    This study assessed the use of social media application significantly influence the students' decision-making to enrol at private higher education institutions (HEIs) within the Malaysian context. The underpinning theory applied in this study was the Theory of Reasoned Action (TRA). A quantitative method, stratified sampling technique and systematic sampling technique applied in this study to test the proposed hypotheses based on a sample of 500 first-year students in their first academic semester at 23 selected private HEIs in Kuala Lumpur and Selangor. Data analysis was carried out using smartPLS software. The analysis outcome of the focal study had expounded a significant positive relationship between the use of social media application and students' decision-making as a direct relationship. Thus, analysis of the structural model had further verified that hypotheses h1 of the focal study were accepted. The result shows a  significant positive relationship between social media application and students' decision-making indicated by a path coefficient of  0.630, t-value of 24.103, and p-value of 0.000.
    Keywords: Students' Decision Making, Social Media Application, Undergraduate, Private Higher Education Institution
  • مهرداد چشمه سهرابی*
    هدف

    تعیین وضعیت برنامه درسی جدید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی از منظر رویکرد تدوین، میزان تغییر محتوا، همخوانی بین عنوان رشته و محتوای برنامه درسی، و برجستگی ها و کاستی های آن.

    روش شناسی:

     از روش های تحلیل محتوا  و تحلیل اسنادی استفاده شد. محتوای برنامه درسی جدید کارشناسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی (مصوب 28 بهمن 1393) و برنامه های درسی قبلی تحلیل شد. همچنین 71 مقاله مربوط به موضوع آموزش و برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی با روش نمونه گیری هدفمند تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها:

     نتایج نشان داد محور اصلی برنامه درسی کارشناسی رشته، علم کتابخانه است که عمده دروس آن شامل 6 رکن است: 1) منبع شناسی، 2) مجموعه سازی، 3) سازماندهی، 4) خدمات رسانی، 5) طراحی و معماری، و 6) مدیریت. خروجی این برنامه یک متخصص علم اطلاعات یا دانش نیست، بلکه کتابداری است آشنا با فناوری های کاری. این برنامه، به دلیل تنوع و پراکندگی دروس، کل جنبه های اساسی هسته برنامه یعنی کتابخانه را نیز در بر نمی گیرد. با توجه به طیف گسترده موضوع کتابخانه که یک سر آن به کتابخانه سنتی و سر دیگر به کتابخانه هوشمند ختم می شود، لازم است در تدوین دروس تخصصی مانند مجموعه سازی و تولید محتوا، سازماندهی، طراحی، مدیریت، بازاریابی و خدمات رسانی، این طیف در تدوین سرفصل ها لحاظ شود. در کنار برجستگی های برنامه درسی جدید، خطاها، ضعف ها و کاستی های چشمگیری نیز به ویژه از نظر محتوا در آن مشاهده می شود. از نظر رویکرد، شواهد نشان می دهد که برنامه درسی جدید میل به سمت یک رویکرد ترکیبی یعنی رویکرد فناورانه-بازارپسندانه- عمل گرایانه با محوریت علم کتابخانه دارد. درباره میزان تغییر برنامه درسی به نسبت برنامه های قبلی، 80 واحد دوره کارشناسی دانشگاه تهران قبل از انقلاب در 45 واحد برنامه درسی مصوب 1393 تجمیع شده است. درباره تغییرات برنامه درسی جدید به نسبت برنامه درسی سال 1375، 27 درس برنامه جدید، قالب دروس برنامه سال 1375 را با خود دارند. یعنی 80 واحد دروس تخصصی برنامه درسی 1375 در 57 واحد درسی برنامه 1393 تجمیع شده است. همچنین نتایج نشان داد بین عنوان رشته (علم اطلاعات و دانش شناسی) و محتوای برنامه درسی تناقض آشکاری وجود دارد. اضافه بر این، لازم است سازوکارهای برای تضمین کیفیت برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در کشور ایجاد شود. پیشنهاد می شود، با توجه به سازوکارهای موجود در انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران، اعتبار برنامه های درسی توسط این انجمن سنجیده شود.

     نتیجه گیری:

    نتایج این مطالعه، ضرورت بازسازی برنامه درسی جدید را به روشنی نشان می دهد. در مجموع، اکوسیستم اطلاعاتی در حال دگرگونی است. از یک طرف محیط سنتی کتابخانه و نظام های برآمده از آن مانند فهرست نویسی و رده بندی با چالش های جدی مواجه اند؛ از سوی دیگر، وب، کتابخانه جدید است و وب شناس حرفه جدید این قلمرو. ما در حال گذار از کتابخانه سنتی به کتابخانه جدید هستیم. طبیعی است که این محیط جدید و این گستردگی فعالیت ها و خدمات، دانش و مهارت های جدید را می طلبد که خود به خود بازنگری سرفصل های رشته را اجتناب ناپذیر می کند.

    کلید واژگان: برنامه درسی, علم اطلاعات و دانش شناسی (رشته), علوم کتابداری و اطلاع رسانی (رشته), کارشناسی (مقطع), سرفصل های کارشناسی
    M. Cheshmehsohrabi *
    Purpose

    The purpose of this study is to reevaluate the new undergraduatecurriculum of Knowledge and Information Science (KIS) in Iran to determine the rate of content changes, consistency, and advantages and disadvantages.

    Method

    Content and documentary analysis methods are used. The content of the curriculum approved in 2015 and previous LIS curricula are compared. A purposeful selected sample of 71 articles related to the education and curriculum development for KIS are analyzed.

    Findings

    The structure of the new curriculum is based on library science. The required courses consist of the 6 groups: 1) bibliography, 2) collection development, 3) information organization, 4) service delivery, 5) library building design and architecture, and 6) management basics. Due to the dispersion of courses we noticed, the program does not cover various aspects of library science. The wide spectrum of topics needed in current library education should be added to the developing curriculum and syllabuses in the areas of collection development and content production, organization of information and knowledge, service delivery, management, access and dissemination, and marketing of products and services. The output of such a curriculum is will not be an information scientist, but a librarian who is familiar with information technologies. The content shows that the new curriculum has a hybrid approach orientation, that is, a technological - market friendly - pragmatic approach based on library science. As to the rate of change, the new curriculum compared to previous ones, contains 80 credits of the undergraduate curriculum which was taught at the University of Tehran in 1970s, merged into 45 credits in the 2015 program. Also, compared to the 1996 curriculum, 27 new courses follow the same format. The 80 credits of specialized courses of 1996 curriculum are grouped into 57 credits in the 2015 curriculum. This has caused discrepancy between the title of the discipline (Knowledge and Information Science) and the content of the curriculum.

    Conclusion

    Reconstruction of the new curriculum is necessary. It is necessary to create a mechanism to ensure the quality of the curriculum as information ecosystem is changing. On the one hand, traditional library environment and its practices, such as cataloging and classification, face serious challenges. On the other hand, the Web has become the new library. Webology is the new specialization. This new environment requires a range of activities and services that calls for new knowledge and skills. We suggest that Iranian Library and Information Science Association (ILISA) reviews the curriculum.

    Keywords: Knowledge, information science, Library, undergraduate, curriculum
  • حمیدرضا مهبودی *، ساناز حسین نژاد

    استفاده نامناسب از تلفن هوشمند معمولا باعث می شود دانشجویان به آن معتاد شوند و وقت کمتری را صرف خواندن یادداشت های کلاسی و کتاب های درسی کنند. هدف از این تحقیق تعیین میزان استفاده دانشجویان از تلفن های هوشمند و پرهیز آنها از مطالعه است. این تحقیق، داده ها را از طریق یک پرسشنامه ساختار یافته 20 سوالی متشکل از خصوصیات عمومی، تعداد و ساعت استفاده دانشجویان از تلفن هوشمند، استفاده روزانه از کتابهای درسی یا جزوه و از طریق نسخه کوتاه آنلاین مقیاس اعتیاد به تلفنهای هوشمند (کوان ، کیم و همکاران ، 2013) جمع آوری کرد. در این تحقیق 200 شرکت کننده از گروه علوم انسانی و علوم زیستی شرکت داشتند. نتایج SAS یا میزان اعتیاد به تلفن همراه آنلاین نشان داد که شرکت کنندگان میانگین نمره ای برابر با 02/47 با ا نحراف معیار4.235 دارند (SD = 4.235).بنا براین آنها به عنوان کاربر بیش از حد (معتاد) تلفن های هوشمند در نظر گرفته شدند. همچنین، نتایج پرسشنامه حاکی از آن است که اکثر شرکت کنندگان تمایل به صرف وقت زیاد بر روی تلفن های هوشمند خود دارند نه به یادداشت های کلاسی و کتاب های درسی. این نویسنده نتیجه می گیرد که دانشجویان این موسسه آموزش عالی به تلفن های هوشمند بسیار معتاد هستند و این رفتار اعتیاد آور باعث می شود که وقت کمتری را برای خواندن مطالب درسی و استفاده از کتابخانه دانشگاه بگذرانند. نتایج این مطالعه پیا مد های مفیدی برای سیاست گذاران، اساتید و ریاست دانشگاه دارد.

    کلید واژگان: دانشجویان زبان انگلیسی, کارشناسی, کتاب, اعتیاد به گوشی تلفن همراه, یادداشت کلاسی
    Hamid Reza Mahboudi *, Sanaz Hosseinnejad

    Immoderate smart phone usage usually makes the students addicted to it and spends less time reading lecture notes and textbooks. This study aims to determine university students' usage of smart phones and perceived rejection of paper books in an EFL context. The study collected data through a 20-item structured questionnaire consisting of the general characteristics, the number and hours of general smart phone usage, the daily usage of textbooks or paper books, and via the online short version of Smart phone Addiction Scale (Kwon, Kim, et al., 2013) administered to200 Iranian EFL participants aged ≥ 18 years and recruited from the Department of Humanities and Biological Sciences in Rabe Rashid Higher Education Institute (RRHEI), Tabriz, Iran. Results of the online SAS showed that the participants had a mean SAS-SV score of 47.02 (SD = 4.235), so theywereregardedasexcessivesmartphoneusers.Also,resultsofquestionnaireindicatedthatthe majority of participants were more inclined to spend an alarming amount of time on their smart phones rather than on their lecture notes and textbooks. The author concludes that students inRRHEIarestronglyaddictedtosmartphonesandthisaddictivebehaviormakesthemspendless time reading textbooks and using university library. The author ultimately gives some useful tips onhowtomitigatethenegativeeffectsofsmartphones.Theresultsofthisstudypromisepractical implications for policy-makers, parents, and academics and their students.

    Keywords: Context, Undergraduate, Paper book, Smartphone addiction, Lecture notes
  • زهرا بابادی عکاشه، احمدرضا نصر*، محمدرضا نیلی، سید محمدصادق طباطبایی

    هدف تحقیق بررسی شیوه‎های مطلوب ارزشیابی کارورزی رشته‎های حقوق و روانشناسی در مقطع کارشناسی است. پژوهش حاضر ترکیبی اکتشافی و تبیینی است. در بخش کیفی با 53 نفر از متخصصان، اعضای هیات علمی، شاغلین و دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته حقوق و روانشناسی دانشگاه اصفهان که به شیوه تصادفی هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه شد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان ترم 5 و 7 و دانش‎آموختگان سال‎های 1396-1393 رشته‎های حقوق و روانشناسی در دانشگاه اصفهان که در مجموع 618 نفر بودند، به روش تصادفی طبقه‎ای انتساب متناسب 264 نفر انتخاب شدند. داده‎های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق‎ساخته جمع‎آوری شد. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوایی استفاده شد و پایایی پرسشنامه با روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 85% گزارش شد. در این پژوهش از روش مقوله‎بندی برای تحلیل کیفی و آزمون‎های آمار استنباطی؛ کولموگراف - اسمیرینف، t تک ‎نمونه‎ای، t دو نمونه‎ مستقل، فریدمن و تحلیل واریانس چند عاملی برای تحلیل کمی استفاده شده است. نتایج پژوهش در بخش کمی نشان داد برای ارزشیابی کارورزی در رشته حقوق، بیشترین اولویت مربوط به بررسی عملکرد دانشجو در موقعیت‎های شبیه‎سازی شده و در رشته روانشناسی، بررسی توان عملی و تشخیصی دانشجو نسبت به مشکلات مراجعین می‎باشد. شرکت‏کنندگان در مصاحبه نیز بر ارزشیابی توسط استاد از طریق بررسی عملکرد دانشجویان رشته حقوق؛ بررسی نمونه کار در موقعیت‎های عینی و ارایه گزارش مکتوب توسط دانشجویان رشته روانشناسی تاکید داشتند.

    کلید واژگان: ارزشیابی, حقوق, روانشناسی, کارورزی, کارشناسی
    Zahra Babadi Akashe, Ahmadreza Nasr *, Mohammad Reza Nili, Seyed Mohammad Sadegh Tabatabaei

    The purpose of this study is to investigate the desirable methods of evaluation of undergraduate law & psychology internship. This study adopted a mixed approach. In the qualitative section, interviews were conducted with 53 experts, faculty members from the University of Isfahan, lawyers, psychologists and graduate students who were selected using a purposive random sampling method. The statistical population of the quantitative section of this study was a small number of 5th-7th grade students and graduates of 2014-2017 in law and psychology, 264 of them were selected by stratified random sampling method. The data were collected through semi-structured interviews and researcher-made questionnaires. Content validity was used to determine the validity of the interview and the questionnaire. Reliability of the questionnaire was calculated by Cronbach's alpha coefficient and 85% were reported. In this research, the categorization method for qualitative analysis and inferential statistics tests; Kolmogorov-Smirnov, single sample t, t two independent samples, Friedman and multivariate analysis of variance for quantitative analysis are used. The results of the study showed to assess internship in the field of law, examine student performance in simulated situations and in the field of psychology examining the students' practical and diagnostic ability to address the clients' problems should be highly focused. The participants in the interview also emphasized the assessment by the professor based on the portfolio in real situations of law students and reviewing sample work in objective situations and providing written reports by students of the field of psychology.

    Keywords: evaluation, Law, psychology, internship, Undergraduate
  • عرفانه قاسم پور، رضوان حکیم زاده، احمد ملکی پور*، احترام قاسم پور
    در دنیای کنونی که بیش از پیش نیاز به دانش آموختگان دارای اطلاعات و مهارت های عمومی، توانمند در دسترسی به اطلاعات، برقراری ارتباطات موثر، تجزیه و تحلیل مسائل و ارائه ی راه حل ها، تفکر خلاق و شناسایی محیط ملی و بین المللی احساس می شود. علاوه بر برنامه درسی تخصصی، دانشجویان کارشناسی ملزم به شرکت در تعداد معینی از دروس با موضوعات متعددی است که به طور معمول در طی سال های اول و دوم دانشگاه گذرانده می شود. این دوره که به عنوان برنامه درسی آموزش عمومی اشاره شده است، بخشی از برنامه درسی است که برای تمام دانشجویان مشترک است. در پژوهش حاضر برنامه های آموزش عمومی دانشگاه ها مورد مطالعه قرار گرفت. روش پژوهش، مطالعه تطبیقی می باشد که دانشگاه های میسوری، یوسی داویس، بیروت و تهران به عنوان نمونه انتخاب شده اند. محور های اصلی در این پژوهش، بررسی چگونگی ارزیابی و تغییرات در برنامه ها، مقررات آموزشی، موضوعات، دوره ها و واحد های درسی آموزش عمومی است. طی مطالعه دانشگاه های نمونه نکات مثبت و قابل تامل از این مطالعه حاصل شده است که می توان برای بهبود برنامه دروس عمومی در دانشگاه های ایران پیشنهاد نمود.
    کلید واژگان: دروس عمومی, برنامه درسی, مطالعه تطبیقی, دانشگاه, کارشناسی
    Erfane Ghasempuor, Rezvan Hakimzade, Ahmad Malekipuor *, Ehteram Ghasempuor
    Current world more than ever is needed to graduates with knowledge and general Skills, capable in access to information, communicate effectively, analyze problems and offer solutions, creative thinking and identify national and international environment. In addition to the professional curriculum, undergraduate students are required to attend a certain number of courses with several issues that would normally be spent during the first and second year university. This course is referred as a general education curriculum that is part of the common curriculum for all students. The present study was investigated general education programs. Research method is a comparative study that the Universities of Missouri, U C Davis, Beirut and Tehran were selected as a sample. The main focus of this study is investigated how these programs assess and changes, educational requirements, topics, courses and general education credits. The study was considered the positive points of these sample universities that can be used to improve general education programs at universities in Iran.
    Keywords: General Education, curriculum, Comparative Study, University, Undergraduate
  • مهدی ارجمند*، عباس سلیمی
    باتوجه به جایگاه آموزشهای دانشگاهی در توسعه علمی و صنعتی کشور و نیز نقش آن در پیشرفت فناوری، در این مقاله به تجربیات و شیوه آموزش رشته نانوفناوری در برخی از کشورهای توسعه یافته به ویژه در مقطع کارشناسی پرداخته شده است که نشان دهنده لزوم توجه به رشته هایی از قبیل نانوفناوری در مقاطع پایین تر از تحصیلات تکمیلی است. در مقاله حاضر با هدف ارائه و مقایسه ویژگی های دوره های آموزش نانوفناوری در کشورهای توسعه یافته مانند آمریکا، دانمارک، انگلستان و استرالیا به بررسی مواد آموزشی و عناوین دروس ارائه شده در مقطع کارشناسی نیز پرداخته شده است. همچنین کشور کره جنوبی به عنوان یک مدل موفق معرفی و مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به ماهیتبین رشته ای این موضوع ایجاد رشته هایی در این زمینه نیاز به همکاری دقیق و نزدیک بین دانشکده های مختلف دارد. با توجه به اهمیت راه اندازی این رشته و گسترش آن در مقطع کارشناسی، برای حفظ و ارتقای جایگاه کشور در توسعه علم و فناوری نانو ایجاد زیرساختارهای نرم افزاری و سخت افزاری مناسب در تصویب رشته های مرتبط و نیز گسترش آن به عنوان یک ضرورت مورد بحث قرار گرفته است.
    کلید واژگان: فناوری نانو, آموزش, کارشناسی
    M. Arjomand*, A. Salimi
    Considering the role of the academic education in the national scientific and industrial developments, as well as technological advancements, the developed countries experiences and educational systems in nanotechnology disciplines, especially, in the undergraduate level are discussed. The details of nanotechnology educational systems in the model countries such as United States, Denmark, England and Australia are presented and compared, and the course syllabus of the related disciplines in the undergraduate level are given in the present study. Nanotechnology education in South Korea, as a successful educational model, is presented and discussed. The collaboration between different science and engineering faculties as well as nanotechnology research centers is needed for the development of nanotechnology education due to its interdisciplinary nature. The significance of establishing nanotechnology education at undergraduate level to maintain and enhance the position of our country in the world ranking of nano-science and technology development, demands for the construction of hardware and software infrastructures in approving the related disciplines and its development are explaind.
    Keywords: Nanotechnology, education, undergraduate
  • غلامرضا حیدری، عبدالحسین فرج پهلو، فریده عصاره، احسان گرایی
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی شایستگی های کانونی دانشجویان کتابداری و علم اطلاعات در سطح عمومی و سنجش میزان برخورداری دانشجویان کارشناسی کتابداری و علم اطلاعات دانشگاه فردوسی مشهد از شایستگی های کانونی مورد نظر انجام شده است.
    روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نظری- کاربردی، و روش پژوهش سندی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی کتابداری و علم اطلاعات دانشگاه فردوسی مشهد است که در سال 89-1390 مشغول تحصیل بودند.
    یافته ها
    الگوی شایستگی کانونی بررسی شده در این پژوهش شامل دوازده شایستگی کانونی بود. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که در تمامی موارد دانشجویان نیم سال هشتم نسبت به دانشجویان نیم سال دوم وضعیت بهتری دارند و اختلاف بین آنها معنادار است.
    نتیجه گیری
    آموزش بر ارتقاء سطح شایستگی های کانونی طی نیم سال های مختلف تحصیلی اثرگذار بوده است. در پایان طراحی برنامه درسی براساس مدل مارپیچ مضاعف و با درنظرگرفتن شایستگی ها در دو سطح عمومی و تخصصی، به عنوان مبنایی برای برنامه ریزی درسی در دوره کارشناسی کتابداری و علم اطلاعات پیشنهاد شد.
    کلید واژگان: شایستگی های کانونی, آموزش کتابداری و علم اطلاعات, دوره کارشناسی, دانشگاه فردوسی مشهد
    Gholamreza Heidari, Abdolhossein Farajpahlou, Farideh Osareh, Ehsan Geraei
    Purpose
    The aim of this research is to develop a model for core competencies of students of library and information science at a general level and to evaluate the extent to which undergraduate students of library and information science at Ferdowsi University of Mashhad have the intended core competencies. Methodology/Approach: The current research is theoretical-applied and the research methodology is record-based، analytical and survey-based. The research population includes all undergraduate students of Library and Information science at Ferdowsi University of Mashhad who studied at this university during 2010-2011.
    Findings
    The core competency model studied in this research consisted of twelve core competencies. The findings of the research showed that in all cases، 8th semester students had a better condition in comparison with 2nd semester students and the difference between them is significant.
    Conclusion
    Training had been effective in improving the level of core competencies through different semesters. Finally، it was proposed to design a syllabus based on the double helix model and to take into consideration the competencies in two levels، i. e. general and specialized، as a basis for educational planning in undergraduate level of library and information science.
    Keywords: core competencies, teaching library, information science, undergraduate, Ferdowsi University of Mashhad
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال