به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تسنن » در نشریات گروه « تاریخ »

تکرار جستجوی کلیدواژه «تسنن» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • پوران دخت رمضان جماعت، ناصر جدیدی*، مسعود محمدی

    توسعه فوق العاده تصوف و ازدیاد خانقاه ها از ویژگی های قرن نهم هجری در ایران است. از سوی دیگر آغاز این قرن ، یک مقطع حساس در تاریخ تشیع ایران به شمار می رود ؛ چرا که تصوف در این دوره حلقه پیوند تسنن و تشیع گردید و خود تشیع نیز در قالب تصوف تبلور یافت و همین موضوع در گسترش و نفوذ تشیع در بسیاری از سرزمین های اغلب سنی مذهب نقش مهمی ایفا کرد. بسیاری از فرقه های فکری با رویکرد تشیع نظیر حروفیه ، مشعشعیه ، نور بخشیه و نعمت الهیه نیز در انتقال رویکرد فکری ایرانیان از تسنن به تشیع در قرن نهم هجری در نهایت زمینه های ظهور حکومت شیعی مذهب صفویه را از هر نظر فراهم نمود. اینکه چگونه تصوف در تشیع اختلاط یافت از جمله مباحثی است که همیشه مورد سوال پژوهشگران قرار داشته است.این پژوهش درصدد است با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی نحوه نزدیکی و پیوند میان تصوف و تشیع در قرن نهم هجری پرداخته و پیامدهای آن را تجزیه و تحلیل نماید و نتیجه اینکه به پیروزی نهایی تشیع در ابتدای قرن دهم توسط حکومت صفوی را باید معلول تحولات مذهبی آن خصوصا در ارتباط بین تصوف و تشیع دوره قبل از خود دانست.

    کلید واژگان: تشیع, تصوف, تسنن, حروفیه, نوربخشیه}
    Pourndokht Ramazanjamaat, Nasser Jadidi *, Masoud Mohammadi

    The extraordinary development of Sufism and the proliferation of monasteries is a feature of the ninth century AH in Iran. On the other hand, the beginning of this century is a significant period in the history of Shiism in Iran; Because Sufism in this period became the link between Sunni and Shiite and Shiism itself was crystallized in the form of Sufism and this issue played an important role in the spread and influence of Shiism in many lands of most Sunni religions. Many sects of thought with the Shiite approach such as Harufiyeh, Moshasheieh, Noorbakhshieh and Nemat Elahieh in transferring the Iranian intellectual approach from Sunni to Shiite in the ninth century AH finally provided the grounds for the emergence of the Safavid Shiite government in every way. How Sufism was incorporated into Shi'ism is one of the topics that has always been questioned by scholars.This research seeks to study the proximity and connection between Sufism and Shiism in the ninth century AH with a descriptive and analytical method and analyze its consequences. It was especially religious in connection with Sufism and Shi'ism of the previous period.

    Keywords: Shiism, Sufism, Sunni, alphabet, enlightenment}
  • صفورا ترک لادانی*، فاطمه خسروی

    اختلافات مذهبی در دین اسلام میان شیعه و سنی مورد توجه سیاحان اروپایی در عهد صفویه قرار گرفته است، لذا سفرنامه های ایشان می تواند منبع مهمی در چگونگی معرفی این اختلافات باشد. از آن جا که تشیع توسط پادشاهان صفوی به عنوان مذهب رسمی در ایران شناخته شده بود فلذا بیشترین اطلاعات ارایه شده توسط این سیاحان در اعتقادات از منظر شیعی نگریسته می شد. سیطره ی حکومت صفوی در ایران بوده و مذهب تشیع از این کشور به طور رسمی اعلام شد و سپس به دیگر نقاط جهان اسلام گسترش یافت بنابراین  تمرکز نوشتار بر اسلام شیعی و سنی در ایران است.  در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است سعی می شود تا ضمن بیان اختلافات شیعه و سنی و سیاست مذهبی دولت صفوی ، ابتدا به بررسی علل حضور سیاحان و نوع نگاه سیاحان به اختلافات موجود میان تشیع و تسنن در ایران و آن گاه به نحوه ی برخورد ایشان با این اختلافات پرداخته شود. از آن جاکه مسیحیان پروتستان در قرن 17 میلادی تحت آزار اکثریت کاتولیک بودند، به هنگام ورود به ایران، نوعی حس همزاد پنداری با شیعیانی که در برابر سنیان به عنوان اقلیت شناخته می شدند را در وجود خود یافته که این نوع نگاه در مرحله اول تحت بررسی قرار می گیرد. در ادامه،  رویکرد گروهی دیگر به عنوان سیاحانی  کاتولیک  که جزو طبقه اکثریت  اروپای آن زمان بودند مورد تحلیل قرار می گیرد و در پایان، نتیجه این دو رویکرد نشان دهنده ی جهت گیری های سیاسی حکومت های آن زمان در برخورد با تفاوت های مذهبی در عصر صفوی بوده است.

    کلید واژگان: اختلافات مذهبی, تشیع, تسنن, سیاحان اروپائی, همزادپنداری, تقابل}
    Safoura Tork Ladani *, Fatemeh Khosravi

    Religious differences in Islamic religion between Shiite and Sunni, especially in Iran, have always attracted the attention of European travelers during the Safavid period, so their itineraries can be an important source of information on the way these differences have been introduced. Since Shi'a was known by the Safavid kings as the official state religion of Iran, the most information provided by these travelers about beliefs was viewed from the Shi'a perspective. The Safavid Empire ruled over Iran and Shi'a was introduced as the official religion and then traveled through other areas in the Islamic World. Thus, the focus of this study is on Shi'a and Sunni Islam in Iran. In this article, which is descriptive-analytical, while discussing the differences between Shi'a and Sunni and the religious politics of the Safavid government, it is attempted to explain the causes of the presence of tourists in Iran in the 17th century and to examine their views on the religious differences between Shi'a and Sunni, and how they deal with these differences. As Protestant Christians in the 17th century were persecuted by Catholics, they identified well with the Shiite minority in the Muslim world. this view is studied first. Then, the view of Catholic travelers who were the majority group in Europe is analyzed. Finally, the result of these two perspectives reflects the political orientations of the then-ruling governments in dealing with religious differences of the Safavid era.

    Keywords: Religious differences, Shiism, Sunnism, European tourists, identification, Confrontation}
  • انسیه سادات حسینی شریف

    تسنن مدت شش قرن، مذهب رسمی و اکثریت در خراسان بود. طی قرون پنجم تا اواسط قرن هفتم هجری، برخی عوامل باعث تضعیف این مذهب شده بود. شناسایی و تحلیل این عوامل، موضوع بررسی این مقاله است که با استفاده از منابع تاریخی، مذهبی، رجال و طبقات، کتابهای ادبی و جغرافیایی به آن پرداخته شده است. مهمترین چالش تسنن، رشد و گسترش تشیع بود که مقوله جداگانه و مستقلی برای بحث و پژوهش است و در این نوشتار به بقیه علل پرداخته می شود. برخی عوامل بیرونی و درونی در ایجاد چالش و تضعیف تسنن موثر بوده اند. این عوامل بیشتر در نیمه دوم قرن پنجم، قرن ششم و هفتم اتفاق افتاد. فرقه گرایی، درگیریهای تسنن با تشیع و مهاجرت علما، از عوامل درونی به شمار می روند و عوامل بیرونی همانند وابستگی به حکومتها، حمله غزان و حمله مغول بودند. البته حمله مغول عامل تسریع کننده افول تسنن در خراسان بود.

    کلید واژگان: تسنن, حنفی, شافعی, حنبلی, خراسان}
    Ensieh Sadat Hosseini Sharif

    Sunni was the official and majority religion in Khorasan for six centuries. From the fifth century to the middle of the seventh, some factors weakened this religion. Identification and analysis of these factors is the subject of this article, which has been dealt with using historical, religious, rijal and class sources, literary and geographical books. The most important challenge for the Sunnis was the growth and spread of Shiism, which is a separate and independent category for discussion and research, and they will be dealt with the other causes in this article. Some external and internal factors have been effective in challenging and weakening the Sunnis. These factors mostly occurred in the second half of the fifth, sixth and seventh centuries. Sectarianism, Sunni conflicts with Shiism, and the emigration of ulema are internal factors, and external factors such as dependence on governments, the Ghazan invasion, and the Mongol invasion. Of course, the Mongol invasion accelerated the decline of the Sunnis in Khorasan.

    Keywords: Sunnism, Hanafi, shafei, Hanbali, Khorasan}
  • سید مسعود شاهمرادی*

    یکی ازمسایل مهم دوران صفویه،سیاست مذهبی شاه اسماعیل دوم صفوی (984-985ق.) است.رویکرد اسماعیل دوم نسبت به مذهب تشیع سبب گردیده بسیاری او را سنی مذهب قلمداد نمایند.پژوهش حاضر ضمن نقد فرضیه ای که سیاست مذهبی اسماعیل دوم را ناشی از تعلق خاطر قلبی و باطنی او نسبت به مذهب تسنن می داند،فرضیاتی دیگر نظیر مشکلات روحی و روانی اسماعیل دوم بر اثر سالهای طولانی اسارت در قلعه قهقهه،تضعیف جایگاه عالمان شیعه و قزلباشان از سوی اسماعیل دوم و ملاحظات و سیاست های بین المللی اسماعیل دوم،را درباره علت سیاست مذهبی اسماعیل دوم و رویکرد او نسبت به تشیع مطرح می نماید که هریک به سهم خود سبب اتخاذ سیاست مذهبی ناهمگون با واقعیات حکومت و جامعه دوران صفوی ازسوی اسماعیل دوم گردیدند.مسئله این تحقیق بررسی رویکرد شاه اسماعیل دوم صفوی نسبت به مذهب تشیع است؛ هدف پژوهش نیز بیان زمینه ها و دلایل رویکرد اسماعیل دوم صفوی نسبت به تشیع و آشکار نمودن جنبه های کمتر دیده شده ازسیاست مذهبی او است.روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و استفاده ازمطالعات کتابخانه ای است.

    کلید واژگان: صفویه, اسماعیل دوم, تشیع, تسنن}
    Seyyed Masoud Shahmoradi *

    One of the important issues of the Safavid era is the religious policy of Shah Isma'il II(984-985).Ismail II's approach to the Shia religion has led to consider him Sunni by many scholars.The present study criticizes the hypothesis that based Ismail II's religious policy on his true belief in Sunni religion and Suggests another theories, Like the Psychological problems of Isma'il II due to long years of bondage, the weak position of the Shiite scholars and Qizilbashs by Ismail II,and Ismail II's international policies, about the cause of Ismail II's religious policy and his approach to Shiism.These factors,each with their own share, caused Ismail II to adopt a religious policy that was inconsistent with the realities of Safavid era government and society.The issue of this research is to study Shah Iamail II`s approach to Shia religion. The aim of this research is to state the bases and reasons of Ismail II`s approach to Shia and unveiling less seen aspects of his religious policy. The research method is descriptive-analytic and use of library studies.

    Keywords: Safavid, Ismail II, Shiism, Sunni religion}
  • عباس پناهی*

    با به قدرت رسیدن کیائیان در شرق گیلان و تاکید آنان بر ترویج و گسترش تشیع زیدی، عرصه فعالیت های فکری برای پیروان سایر نحله ها و مذاهب بسیار تنگ شد. کیائیان در قبال مخالفانی که بخشی از فرهنگ دینی گیلان بودند، رویه مماشات و تساهل در پیش نگرفتند؛ به گونه ای که طی دوران دویست ساله حکومتشان، پیروان آیین های اسلامی و غیرآن در گیلان، سرکوب یا از آن اخراج شدند. اصرار بر تشیع زیدی و انتخاب این مذهب به عنوان تنها مذهب مردم گیلان از سوی حاکمان بیه پیش و از سوی دیگر، تعصب حاکمان تالش و بیه پس بر تسنن، بسترساز جنگ های خونینی در تاریخ میانه گیلان تا پیش از صفویه شد. ماحصل این نبردها فرسودگی نظام اجتماعی و اقتصادی گیلان و تصرف آسان این سرزمین توسط شاه عباس صفوی در 1000ق بود. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که دغدغه های دینی و مذهبی حاکمان محلی گیلان تا چه میزان بر اختلاف های سیاسی و فرهنگی آنان تاثیرگذار بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ریشه بسیاری از مناقشات سرزمینی دودمان های محلی گیلان و تالش، اختلاف هایی مذهبی بوده است که بسترساز جنگ های مداوم در این سرزمین شده است. پژوهش حاضر با تکیه بر رویکرد تاریخی و به شیوه مطالعه توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است.

    کلید واژگان: اختلاف های سیاسی, گیلان, تالش, صفویان, تشیع, تسنن}
    Abbas Panahi*

    By the emergence of Karkiya dynasty in eastern Gilan and their emphasis on Zaydi Shiite religion, the intellectual activities of followers of other religions and sects became so restricted. Rulers of this dynasty did not take an appeasing and tolerating approach toward opponents who were parts of the religious culture of Gilan, so that followers of other religions and sects were fired from Gilan or left the land during 200-year rule of Karkiyas. Kiyais’ insistence on Zaydi Shia in the BiyahPish region and, on the other hand, the bigotry of Sunni rulers of BiyahPas caused bloody wars at the middle ages of Gilan until the Safavid period. The result of these battles was the burnout of the social and economic system of Gilan and the easy seizure of this land by Shah Abbas Safavi in 1000 AH. The findings of this research show that the root of most of the territorial conflicts of the local dynasties of Gilan and Talesh was the religious disputes. This study is based on a historical approach and a descriptive-analytic study method.

    Keywords: religious conflicts, Gilan, Talesh, Safavids, Shiites, Sunnis}
  • جهانبخش ثواقب*، سیاوش امرایی

    جامعه ایرانی همگام با جوامع معاصر خود تحت تاثیر نوآوری ها و ارتباطات متقابل سایر دول قرار گرفت. الگوها و ابعاد هنری سایر ملل را به شیوه مطلوبی به عاریه گرفت و به نحوی با هنر و فرهنگ ایرانی تلفیق نمود که سبکی کاملا ایرانی را به مخاطب معرفی نمود. سکه نیز از این مقوله مستثنی نیست. از زمانی که ایرانیان به تاسی از لیدی ها به ضرب سکه مبادرت نمودند، مسکوکات اولیه خود را با الهام از افکار و عقاید خویش ضرب نمودند. این موضوع در طول دوره باستان با نقر نقوش و شعایر ملی، تجلی دین و دولت سلسله های حاکم ایرانی بود. در دوره اسلامی نیز شعایر نقر شده بر روی مسکوکات متاثر از تعالیم و شعایر اسلامی بود. اگر چه در ادوار مختلف دارای فراز و نشیب خاص خود بوده اما روح کلی، شاکله اصلی و هویتی محسوس بر روی سکه های این دوره قابل مشاهده است. با پیدایش مغولان و تشکیل دولت ایلخانی شرایطی خاص ایجاد گردید. ایلخانان به خاطر چگونگی تسلط بر ایران، اعتقادات مذهبی و تسامح و تساهل دینی، ضمن ادامه روند به کارگیری شعایر شیعی و اهل تسنن؛ موجبات پیدایش شعایر غیراسلامی را بر روی مسکوکات فراهم نمودند. در این مقاله ضمن تشریح مسکوکات موجود براساس توالی سلطنت حاکمان ایلخانی، به روند دگرگونی شعایر مذهبی نقر شده بر روی این مسکوکات پرداخته شده است.

    کلید واژگان: ایلخانیان, مسکوکات, شعائر مذهبی, تشیع, تسنن}
  • اردشیر اسدبیگی، بشیر سراجی
    یکی از مسائلی که در تاریخ اسلام و تاریخ تشیع به وفور مورد بحث قرار گرفته و علمای اهل تسنن و تشیع پیرامون آن قلم زده اند، بحث از وجود یا عدم وجود محسن بن علی بن ابی طالب (ع) است؛ در کلام و روایات شیعی و در آثار و کلام اهل تسنن درباره وی سخن گفته شده و پیرامون تولد وی علمای دو فرقه ی تسنن و تشیع اخباری را عنوان نموده و اطلاعاتی را به دست ما رسانده اند. از جمله این اطلاعات اخبار حاکی از طریقه ی نام گذاری محسن بن علی (ع) توسط پیامبر اکرم (ص)، ذکر ماجرای سقط شدن محسن (ع) در کتب تاریخی و روایی دو فرقه می باشدکه صحت آن ها نیاز به بررسی دقیق دارد. البته اطلاعات روایی و تاریخی فراتر از این رفته و از طریقه ی شهادت محسن بن علی، مکان و روز شهادت، محل دفن ایشان و شاهدان ماجرا گزارش داده است. حال سوال مهم و اصلی این است با این همه اخبار و شواهدی که به مارسیده چگونه عده ای دست به انکار و تحریف تاریخ می زنند و رویداد حتمی تاریخ را با گزارشات غیرمستند مخدوش می کنند. اخباری وجود دارد که خبر سقط محسن بن علی را قبل از واقعه می دهند، از جمله: خبر نبی اکرم (ص) پیرامون کشته شدن محسن (ع). اخباری وجود دارد که بعد از حادثه به ما رسیده، از جمله خبر سقط در کلام حضرت زهرا (س) و ائمه معصومین، اعتراف های عاملان واقعه وخبر واقعه در کلام و کتب اهل تسنن و تشیع. لذا در این مقاله سعی بر این است تا با تکیه بر منابع معتبر و دسته اول دو فرقه، در حد توان اخبار تاریخی به طور دقیق تحلیل شوند و وجود محسن بن علی ع برهمگان اثبات گردد.
    کلید واژگان: شهادت محسن بن علی (ع), بررسی استنادی, متون تاریخی, تسنن, تشیع}
  • هادی دوست محمدی، داخل خضر رخیص*
    مسئله اختلاف شیعه و سنی یکی از محوری‍ترین مسائل در تاریخ اسلام و اندیشه اسلامی است. این مسئله ابعاد‍ گوناگون دینی، اجتماعی و سیاسی دارد و از همین رو، بسیاری از پژوهشگران با استفاده از ابزارها و شیوه های گوناگون، و از دیدگاه خود به بررسی آنها پرداخته اند. یکی از این پژوهشگران، دکتر علی الوردی (19131995م)، جامعه شناس و تاریخ‍نگار عراقی است که در این مقاله به بیان رویکرد و دیدگاه او در مورد این پدیده پرداخته ایم. الوردی مخاطبان بسیاری در عراق و کشورهای عربی و جهان داشته و این امر اهمیت آگاهی و بحث و مناقشه آثار وی را بیشتر روشن می‍سازد؛ زیرا نفوذ و عمق بسیاری در جامعه مخاطب خود دارد. در نگاه کلی، الوردی پدیده اختلاف میان سنی و شیعه را پیش از هر چیز نتیجه شکاف میان آرمان‍گرایی و واقع‍گرایی در بسترهای اجتماعی و تاریخی می‍داند. در این راه وی به بازتفسیر رخدادهای صدر اسلام هم دست می زند. در قالب این مقاله تلاش شده است دیدگاه او در این زمینه ها مورد بحث قرار گیرد.
    کلید واژگان: تشیع, تسنن, علی الوردی, آرمانگرایی, واقعگرایی}
    Hadi Doust Mohammadi, Dakhil Khudhur Rukhis *
    The subject of conflict between shia and sunni is one of the most pivotal subjects in Islamic history and Islamic thought. This subject includes various aspects of religious, social and political and thereby many researchers using different tools and methods have addressed them based on their perspectives. One of these researchers is Dr. Ali Alwardi (1913-1995) , an Iraqi sociologist and historian who in this article we have addressed to his perspective and attitude on this phenomenon. Alwardi is a writer who has many fans in Iraq and other Arabic countries and also around the world and this further shows and clarifies the importance of his texts, since he has a great and deep influence on his society. In general perspective of alwardi,the main conflict and difference between shia and sunni is mainly because of the gap between idealistic and realistic manners in social and historical streams. In this way he has interpreted the many events at the commencement of Islam.In this article it has been tried to discuss his perspectives in these areas.
    Keywords: Shia, Sunni, Ali Alwardi, idealistic, realistic}
  • مسعود شاهمرادی*

    رویکرد یعقوب لیث صفاری نسبت به تشیع و شیعیان در بسیاری از منابع با ابهام مواجه است. مطابق برخی از روایات، یعقوب تمایل و تعلق خاطری نسبت به تشیع داشته و بر اساس بعضی دیگر از روایات، او مواضعی ضد شیعی اتخاذ کرده است. پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از روش بررسی تاریخی، ضمن بررسی گزارش های حاکی از تمایل و یا تقابل یعقوب لیث با تشیع و شیعیان و همچنین ماهیت سیاسی و مذهبی حکومت او، رویکرد کلی یعقوب لیث را نسبت به تشیع و شیعیان بررسی نماید. بررسی ماهیت سیاسی و مذهبی حکومت یعقوب لیث نشان می دهد او با توجه به مصالح سیاسی حکومت خویش از طرفداران هرکدام از مذاهب تشیع و تسنن سود می جسته و اختلافات مذهبی بین تشیع و تسنن، تاثیر چندانی در جهت گیری ها و عملکردهای او نداشته است. می توان گفت رویکرد یعقوب لیث در مواجه با تشیع و شیعیان نیز از این اصل کلی متاثر بوده است. بنابراین نمی توان یعقوب لیث را حاکمی متمایل به شیعه و یا ضد آن تلقی نمود.

    کلید واژگان: یعقوب لیث, صفاریان, تشیع, خوارج, تسنن}
  • علیرضا اشتری تفرشی، مهری گودینی
    در سده ششم هجری، حکومت سنی مذهب زنگیان در بخشی از عراق و شام به قدرت رسید و در دوران حدودا یک صد و بیست ساله حیات خود، توانست زمینه ساز اقتدار سیاسی- اجتماعی بیشتر برای اهل تسنن در مناطق تحت حکومت خویش باشد؛ از جمله سیاست های راهبردی زنگیان در این راستا، برقراری روابط سازنده با نهاد آموزش و عالمان سنی و نیز واگذاری برخی مقام های سیاسی و اجتماعی به ایشان بود تا ضمن بهره بردن از توانمندی های این طبقه در انجام امور دیوانی، از نفوذ اجتماعی ایشان نیز در جهت پیشبرد اهداف سیاسی- مذهبی و تحکیم حاکمیت خویش استفاده نمایند. پیداست که از رهگذر چنین پیوند محکمی میان حاکمان زنگی و عالمان سنی، هر دو طیف سیاسی و مذهبی، اهل درگاه و اهل مدرسه بهره مند گردند و مقاصد سیاسی و مذهبی خویش را تحقق بخشند.
    کلید واژگان: زنگیان, ایوبیان, عالمان, روابط درگاه و مدرسه, تسنن}
    In 6th century AH, main lands of northern and northwestern Iraq and almost all Syria (except the parts under the control of Crusaders) were the territory of Sunni Zangi rulers who were in power for approximately a century and a quarter. In an overall look, the Zangids were succeeded to create a Sunni political and social authority. For obtaining this goal, they pursued a practical strategy that was a close correlation with the Sunni Ulama and helping them to be appointed in political, administrational and social positions. Consequently, the Zangids were benefited of Ulama`s administrational capabilities and also attaining more political legitimacy. It seems that this interaction was generally fruitful for both sides, Ulama and the Zangids, or for the people of the Court and the Madrasah.
    Keywords: Zangids, Ayyubids, Ulama, Court, Madrasah, Sunnism, Syria, Iraq}
  • حسین ابراهیمی، محمد کاظم رادمنش*
    حقیقت ماهیت مذهبی نارشاه افشار یکی از مسائلی است که در مورد آن پاسخ ها و نظرات گوناگونی از سوی منابع همزمان با حیات وی و برخی پژوهشگران متاخر ابراز شده است. برخی منابع عموما اروپایی وی را فردی لامذهب و معدودی از منابع داخلی وی را متهم به کفر و زندقه می نمایند. بعضی دیگر نیز وی را ماجراجویی که در اندیشه ی تاسیس مذهبی جدید بوده است معرفی نموده اند. گرایش نادرشاه به مذهب تسنن و یا تشیع نیز از دیگر نظرات مطرح در این عرصه می باشد. همچنان که مشاهده می شود اختلاف موجود در این نظرات، به گونه ای گسترده است که انجام پژوهشی مستقل را در این زمینه می طلبد. در این جستار تلاش خواهد شد پاسخی بسنده برای این پرسش به دست داده شود.
    کلید واژگان: نادرشاه, افشاریه, تشیع, تسنن, امامان شیعه}
    Hosein Ebrahimi, Mohammad Radmanesh*
    The truth of Nader Shah's religion is one other questions which has faced with so many different answers and ideas from the sources were written at the same time of Nader's life and also same sources-at most Europeans and few interiors-have accused him of an ungodly person. Some others have introduced him an adventures person who was going to create a new branch in Islam. His tendency to sunnism and shiitism has also mentioned in so many sources. As we see since there are so many different ideas about Nader Shah's religion, it is extremely essential to make a special separate research about this topic. In this research, we have tried to find out the truth of Nader Shah's religion.
    Keywords: Nader Shah, Afsharieh, Shia, Sunni, Shia Imams}
  • علی اکبر جعفری، طیبه پیشرو*
    جانشینی رسول خدا، محمدبنعبدالله (ص) به دلیل جنبه های تاریخی از جهت نتایج و پیامدها، توجه بسیاری از خاورشناسان را جلب کرده است؛ عدهای مانند مادلونگ(madelung)به صورت مستقل آن رابررسی کرده اند و گروهی دیگر مثل هالم(Halm)، شیمل((schemail، لالانی lalani)) و وات (watt) در خلال آثار تالیفی خود به بررسی این مساله پرداخته اند. این افراد در تحقیقاتشان اهداف یک سانی نداشتند و به تبع آن، نتایج هم سانی نیز نگرفتند. در میان آنان تعداد کمی قرآن را ملاک بررسی خود قراردادند اما همین افراد در فهم قرآن نیز دچار کج فهمی شدند و مفهوم واقعی آن را در نیافتند. برخی دیگر به احادیثی پرداختند که از نظر سلسله سند و راویان، دارای مشکل بودند و عده ای هم به منابعی مراجعه کردند که مغرضانه در مورد جانشینی پیامبر)ص)اظهارنظر کرده اند، این آثار در مجموع با نواقص و کاستی های بسیار، روبه رواست.در میان شرق شناسان عده ای جانشینی ابوبکر را پذیرفته و تعداد کمی نیز جانشینی ابوبکر را با شک و تردید قبول کرده اند، اما در میان شرق شناسان موردی یافت نمی شود که جانشینی علی (ع) را به صورت مطلق بپذیرفته باشند هرچند اکثر آنان به برتری امام علی(ع) از بسیاری جهات بر سایر خلفا اعتراف کرده اند. علت اساسی این اظهارات آن است که اکثریت آنان در بحث جانشینی پیامبر(ص)، نظریه اهل سنت را ترجیح می دهند. براین اساس، در این مقاله ضمن نقد و بررسی آرای تعدادی از شرق شناسان به این سئوال پاسخ داده خواهد شد که: خاورشناسان دیدگاه های خود در مورد جانشینی پیامبر را بر چه اساسی بیان کرده اند؟
    کلید واژگان: ییامبر(ص), شرق شناسان, خلافت, تشیع, تسنن, امام علی(ع), ابوبکر}
    Ali Akbar Ja', Fari, Tayyebeh Pishro*
    Succession of Prophet Muhammad has drawn attention of orientalists due to its historical aspects and in terms of the results and consequences. Researchers such as Madelung have discussed this subject independently, while others like Halm, Schemail, Lalani and Watt have discussed it partially in their respective works. They didn’t follow the same aims, so they didn’t achieve the same results. Some researchers considered the Holy Quran, as their reference, however they could not comprehend its true meaning. Some of them made reference to the Hadiths (traditions) which were not valid in terms of reporters and the chain of narrators; also some researchers made reference to sources with one-sided judgments on this subject. Generally, the works of orientalists suffer from deficiencies. Some of them admitted the succession of Abu-Bakr, only few of them admitted the succession of Ali ibn Abi Talib with uncertainties, while none of them entirely accepted the fact that Ali ibn Abi Talib was the true successor of Prophet Muhammad, although they admitted the superiority of him over the other caliphs. The main reason of such attitudes is that the majority of orientalists favor Sunni opinions. Therefore, in the present paper apart from the analysis and critique of some orientalists’ opinion on this subject, this question will be discussed: What are the bases of orientalists’ approaches on the succession of Prophet Muhammad?
    Keywords: The Prophet Muhammad, Orientalists, Caliphate, Shia, Sunni, Ali ibn Abi Talib, Abu, Bakr}
  • ساسان طهماسبی
    شاه اسماعیل پس از فتح خراسان، تشیع را در آنجا نیز مانند دیگر بخش های قلمرو خود مذهب رسمی اعلام و تلاش کرد مردم خراسان را شیعه کند، ولی تسنن ریشه دار مردم خراسان و حملات مکرر اوزبک ها، مشکلات زیادی برای او و جانشینانش ایجاد کردند.
    اوزبک ها نقش تاثیرگذاری در مختل کردن روند توسعه تشیع داشتند. آنها با کشتار شیعیان، مخصوصا مبلغان و فقهای شیعه، مانع گرایش اهل سنت به تشیع می شدند. این عامل در شرق خراسان به خصوص در شهر هرات از یک سو باعث می شد اهل سنت با حمایت اوزبک ها در مقابل تشیع مقاومت کنند و از سوی دیگر کسانی که به تشیع تمایل داشتند متوجه این واقعیت شدند که پذیرش تشیع ولو با حمایت دولت صفویه بسیار خطرناک می باشد، لذا از پذیرش تشیع خودداری می کردند. اما پس از رفع خطر اوزبک توسط شاه عباس اول، روند تشیع پذیری در خراسان با سهولت بیشتری انجام شد، هرچند باز هم بخشی از مردم آن ایالت به ویژه ساکنان مناطقی که در مجاورت قلمرو اوزبک ها بودند، تشیع را نپذیرفتند. این پژوهش بر آن است با استفاده از روش تاریخی و کتابخانه ای، روند و چگونگی گسترش تشیع در خراسان عصر صفوی، اقدامات دولت صفویه در این راستا و موانعی را که با آن مواجه بودند بررسی و تجزیه و تحلیل کند.
    کلید واژگان: تشیع, تسنن, خراسان, صفویه, اوزبک ها}
    S. Tahmasebi
    ShahIsmail after the conquest of Khorasan, announced Shia as the formal religion in that region, as in other parts of its territory and tried to make people of Khorassan to follow Shia. But the entrenched sunnism of the people of Khorasan and repeated attacks of the Uzbeks, established a lot of problems for him and his successors. Uzbeks had an influential role in disrupting the development of Shiism. Uzbeks by killing Shiites, especially Shiite preachers and scholars, had prevented Sunnis to become Shia. It was an important factor in the East of Khorasan, especially in the city of Herat that was caused the Sunnis to resist against the Shia by the support of Uzbeks on the one hand, and on the other hand the people who were likely to accept Shi’ism had understood that it was a dangerous act even by the support of the Safavid Government. So they refused to accept Shiism. But after removing the danger of Uzbeks by Shah Abbass I, the acceptance of Shi’ism had been easier. However,it is still in some parts of Khorasan Province,especially in areas adjacent toterritory of Uzbeks there are people who did not accept Shiism. In this article it has been tried to analyze the ways that they could develop Shi’ism in Khorasan province during the Safavid era and the obstacles they had faced, by using the historical and library method.
    Keywords: Shiism, Sunnism, Khorasan, the Safavid, Uzbeks}
  • مجتبی گراوند، صادق آیینه وند، سید هاشم آقاجری، سید محمدحسین منظورالاجداد
    در تاریخ اسلام، فتوت در عرصه سیاسی- اجتماعی و بنا بر مقتضیات زمان و مکان، مفهومی سیال و گفتمان هایی متعدد داشته است. این مسئله اختلاف نظر مورخان و پژوهشگران را در مورد اهداف و مقاصد فتیان در پی آورده است. از آنجا که فتوت بیشتر متکی بر مردم و متن جامعه بود، به تدریج از یک مفهوم فردی به یک مفهوم و گفتمان اجتماعی تغییر یافت. فتوت با گسترش در ساحت اجتماع و سرزمین های اسلامی، در سده چهارم هجری قمری وارد مرحله جدیدی شد که با انعطاف در برابر تحولات سیاسی- اجتماعی و گرایش به نحله های فکری و مذهبی همچون صوفیان، ملامتیان، اهل تشیع و تسنن، نمودهای تازه ای یافت. این گروه ها متناسب با اهداف و اعتقادات خود، از الگوهای اخلاقی فتوت بهره گرفته و به لحاظ ذهنی و عینی بر آن اثر گذاشته اند؛ این مسئله در جنبه نظری و عملی فتوت تاثیر گذار بود، تا جایی که در سده ششم به نهادی سیاسی تغییر یافت. علی رغم تحول سیاسی حاصل از سقوط خلافت عباسی، فتوت در عصر مغولان و ایلخانان همچنان تداوم و گسترش یافت و از نهاد و گفتمانی سیاسی به نهاد و گفتمانی اخلاقی- صنفی، ولی با صبغه ای صوفیانه، تبدیل و تغییر ماهیت داد؛ تا جایی که در این دوران گفتمان فتوت صوفیانه و اصنافی کارایی فراوانی از خود نشان داد. هر گروه و طریقتی با گرایش های مذهبی و وجوه اشتراک و تمایز، فتوت و گفتمان خاص خود را داشته که این امر تا حدی در منابع و فتوت نامه ها، بازتاب یافته است. از آنجا که گفتمان های فتوت تا سده هشتم ملازمت و تقارن داشته اند، آن ها را نمی توان دقیقا مشخص کرد. با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله در صدد است به طور کلی و مشخص و با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی گفتمان های فتوت در تاریخ اسلام از سده چهارم تا سدههشتم هجری قمری بپردازد.
    کلید واژگان: گفتمان فتوت, نهاد فتوت, تصوف, ملامتیه, تشیع, تسنن, اصناف}
    Mujtaba Geravand, Sadegh Ayinehvand, Seyyed Hashem Aghajari, Seyyed Muhammad Hosein Manzur Ul, Ajdad
    In the history of Islam, chivalry in the political – social arenas and based on time and place circumstances had a mobile sense and numerous discourses and this issue have caused different ideas of the historians and researchers on the aims and goals of chivalries. Since chivalry was most relied on people and texture of the society, it gradually changed from an individual sense to a social sense and discourse. Chivalry, by Spreading in the social arena and Islamic regions, entered to new stage in fourth century A.H. and through flexibility in front of social and political changes and with tendency to mental and religious sects such as the Sufis, Malamateh, Shiites and Sunnites found recent aspects. Each group and each path, with religious tendencies and common and different phases, had own special chivalry and discourse. This issue has reflected somewhat in the references and chivalry books. These groups, corresponding to their own aims and believes, have benefited from moral patterns of chivalry and have affected on subjective and objective perspectives. This issue was affective on theoretical and practical aspects of chivalry, so that it changed to a political institution in sixth century A.H. dispite the political change resulted from the fall of Abbasid caliphate, chiraly continued and developed in the age of the Mongols and the Ilkhanids and changed from a political institution and discourse to a Sufis moral – trade political institution and discourse and in this age the chivalry discourse appeared very useful. Since the discourses of chivalry were equivalent, they absolutely cannot be determined. This paper, Regarding the importance of the subject, the paper aims with a descriptive-analytic method to study the Sufi chivalry discourses in the history of Islam during 4th to 8th centuries A.H.
    Keywords: Chivalry Discourse, Chivalry Institution, Sufim (Mysticism), Malamateh, Shiism, Sunnite, Guilds}
  • هادی وکیلی*، انیسه حسینی شریف
    کرامیه از فرق کلامی تسنن، همزمان با اوج انشعابات و ظهور فرق مذاهب اسلامی، در قرن سوم هجری در خراسان شکل گرفت. به نظر می رسد خصوصیت بارز مذهب کرامیه، تزهد و صوفی نمایی موسس و پیروان آن تاثیر خاصی در روند رشد و گرایش به آن داشته است. تداخل و تزاحم این فرقه با دیگر فرق مذهبی در مسائل اعتقادی و اجتماعی، بویژه در جذب پیروان، باعث درگیری و تضاد با برخی گروه های مذهبی از جمله حنفیان، شافعیان، شیعیان و صوفیان شد. در مقاله پیش رو این برخوردها، همچنین زمینه ها و علل رشد و سپس افول کرامیه در برخی شهرهای خراسان، طی سد ه های چهارم تا هفتم هجری مورد بحث و تحلیل تاریخی قرار خواهد گرفت.
    کلید واژگان: کرامیه, تسنن, خراسان, نیشابور, هرات, غور}
    H. Vakili*, A. Hoseini Sharif
    Karramids, one of the theologic of Sunnat appeared in third century in Khorasan Simultaneous with the elevation of branching and appearance of Islamic religions and sects. It appeares ascetic-Looking if its founder and followers, the prominent characteristic of Karramid religion, had an especial influence on Karramidُ s development and attractivenss. Interference and inconvenience of this sect with other religious sects in the principles of belief and Social matters especially in attracting of followers, created and developed conflict with other religious sects Like Hanafite, Shafiite, Shiite and Sufis. In this article, the writer has discussed about these clashes and conflicts and too backgrounds and the reasoris of Karramidُ s development and declining through Fourth to Seventh A. H.
    Keywords: Karramid, Khorasan, Nisaboor, Herat, ghoor}
  • عطاءالله حسنی، امیر نعمتی لیمایی
    شمار ابهامات و ناشناخته های مرتبط با افکار و عملکرد امیر علیشیر نوایی، سیاستمدار و فرهنگمرد برجسته واپسین دهه های حکومت تیموریان، به نسبت افزون است. از جمله این موارد می توان به چنددستگی باورهای مورخان درباب عقاید مذهبی ویاشاره داشت. چنانکه شماری امیرعلیشیر را پیرو مذهب تشیع برشمرده ، گروهی وی را از جمله باورداران به مذهب تسنن پنداشته و دسته ای نیز او را یک صوفی صافی و یا فردی که در هیچ گروه مذهبی قرار نمی گرفت، شناخته اند. از این روی، نگارنده بهتر آن دید تا نگاهی نقادانه به مدارک موجود و گزارش های رویدادنگاران آن عهد افکند، شاید یارای آن بیابد چگونگی تفکر امیرعلیشیر را در این باره دریابد. برآیند بازنگری داده های در دسترس آن شد که او نه پیرو تشیع، نه پیرو تسنن و نه یک صوفی تمام عیار بود. او تنها فردی دیندار بود که سرشت اندیشه اش به دور از هرگونه عامی گری، آمیخته ای از تفکرات تشیع، تسنن و تصوف را همراه داشت.
    کلید واژگان: امیرعلیشیر نوایی, تشیع, تسنن, تصوف}
  • حمید حاجیان پور، علی کامرانی مقدم *

    این پژوهش در پی یافته هایی برای این پرسش هاست که اولا شورش محمدخان بلوچ، از نخبگان سیاسی و نظامی دوران پایانی صفویه، که از حمایت قومی بلوچ ها و مساعدت سنی مذهبان جنوب ایران برخوردار شد، از چه عواملی نشات می گرفت و اهداف آن چه بود؟ ثانیا این شورش چه سرنوشتی پیدا کرد و چرا؟ و ثالثا پیامدهای آن چه بود؟ این شورش که از سنخ کشمکشهای نخبگان سیاسی و مذهبی بر سر قدرت سیاسی و هویت طلبی مذهبی تسنن گرایانه بود، در فاصله سالهای 1042 ه. ق تا 1146 ه. ق در دوره بعد از سقوط اصفهان به دست افاغنه و در زمان کوششهای نادر(طهماسب قلی) برای اخراج افغانان، به وقوع پیوست. محمدخان بلوچ ابتدا به افغانان پیوست و از جانب آنان به سفارت عثمانی گسیل شد. پس بعد از بازگشت به ایران و سقوط افغان ها، از فرماندهان سپاه نادر (طهماسب قلی)، و اندکی بعد از جانب وی حکومت کهگیلویه و بهبهان یافت. شکست اولیه نادر در جنگ با عثمانی؛ و نارضایتی عمومی از فشار محصلان مالیاتی نادر؛ و همراهی مردم سنی مذهب جنوب ایران؛ و بویژه برخورداری از پشتوانه قومیتی بلوچ ها، زمینه را برای شورش قدرت طلبانه محمدخان بلوچ فراهم ساخت. نکته این است که دامنه این شورش ایالتهای کهگیلویه، فارس و مناطق بلوچ نشین را در بر گرفت و مشکلات مذهبی در مناطق سنی نشین، و پیامدهای قومیتی در بخش های بلوچ نشین را به دنبال داشت.
    این مقاله، شورش محمدخان بلوچ را در آستانه تغییر سلسله از صفویه به افشاریه، از بعد عوامل موثر در پیدایش این شورش و پیامدهای آن برای تحولات مذهبی و سیاسی دوران پایانی صفویه، تجزیه و تحلیل می کند.

    کلید واژگان: محمدخان بلوچ, کهگیلویه, صفویه, نادر, لار, تسنن, طهماسب قلی خان جلایر}
    Dr. Hamid Hajanpor, Ali Kamrani Mogadam

    This research endeavors to assess the following questions on the following topic. Mohammad Khan Balouch was one of the political and military elite at the end of Safavid dynasty. He was supported by the racial group called Balouchs and helped by Sunnite sects in southern parts of Iran. What were the main factors for his rise? What were the fate and the results of his movement?The rebellion happened during 1729-1733 after the invasion of Isfahan by the Afghans during Nadir's effort (Tahmasb Qoli) for deporting Afghans. He first joined the Afghans and was sent to the Ottoman embassy on their behalf. He was chosen as the Commander of Nader's army after his coming back to Iran and the Afghan fall, then found his way to Kohghiloye domain. The situation for his power-taking rebellion was provided by Nader's preliminary failure in war with the Ottomans, public dissatisfaction with his tax collection, the following of the Sunnite men in the south and especially the racial support of Balouchs. The point is that the conflicts extended to vast regions, like Kohghiloye, Fars and Balouch residential parts, consequently; it followed by other religious problems in the Sunnite residential parts and racial discriminations amongst the Balouch residencies. This essay includes Mohammad Khan's rebellion on the verge of the change of the Safavid dynasty to Afsharids. It analyzes the effective factors in rebellion and religious and political changes as well.

  • محمد کریم یوسف جمالی
    غازان خان پسر بزرگ ارغون در سحرگاه جمعه 29 ربیع الاخر سال 670 ه..ق در در مازندران به دنیا آمد. غازان پس از مرگ ارغون و «سلطان دوین» قصبه ی آبسکون در قتل گیخاتو و بایدو، در سال 694 ه..ق به کمک امیر نوروز- سردار مسلمان شده خود – بر تخت سلطنت جلوس کرد. جلوس غازان بر تخت سلطنت همراه بود با تاسی او از مذهب حنفی و قدرت گرفتن این مذهب و باطل شمردن تمام ادیان الهی موجود در کشور و خراب کردن قربانگاه ها، محرابها و تعطیل مراسم عشاء رب?انی و دعا و ثنای سایر مذاهب. هدف نویسنده مقاله در این مختصر اطلاعات داده شده برر?سی تاثیر و پیامد اسلام آوردن غازان و دلایل تساهل و یا سخت گیری او در موارد خاص بر سایر ادیان الهی و مذاهب و فرق موجود در ایران است که سعی شده حتی الامکان از منابع اصلی برداشت گردد.
    کلید واژگان: غازان خان, فرق و مذاهب, ادیان الهی, تسنن, مغولان, ایلخانان, تشیع}
    Mohammad Karim Yosef Jamali
    Ghazan Khan was the elder son of Arghun Khan, who was born in the Friday morning of 29th Rabi. All Akhar 670A.H.,in a village called "Abskun" in "Sultan Dawin) in Mazandaran. After the death of Arghun and murdering of Gikhatu and Baydu, in the year of 694A.H.,he throned Himself as Ilkhan in Tabriz with the effords of Amir Nuruz,the Muslem Amir of Arghun. Coming to power of Ghazan was coincided with his acceptance of Islam (Hanafi sect) and getting power of hanafi Olama in Tabriz and elsewhere. At this time the situation in Tabriz became intolerable for non-muslems and other sects. Especiually the idol-temples, destruction of synagogues and Nasrani churches as well as Jewish synagogue were emanated. The centers Of idols, belfry and cross were destructed in all over of Azarbayjan. Tabriz especially became empty of the presence of non-muslems. This paper considers and shows Ghazan,s efforts in widespreding Islam and its Sharia and the consequences of his submitting to Islam,his negligences and encountering intelligently with other religions as far as the main sources allow us.
    Keywords: The Mongols, Ilkhanids, Ghazan Khgan, Sunnism, Shiism, Monotheist Religions, Sects}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال