به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « composition » در نشریات گروه « تاریخ »

تکرار جستجوی کلیدواژه «composition» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • الهه پنجه باشی*، زینب محمدجانی دیوکلائی
    نقاشی های مانوی زبان تصویری دین مانوی هستند، هر نگاره مانوی دارای مضامینی عرفانی است که توسط نقش های انسانی به تصویر در آمده اند. نقش های انسانی که در نزد مانویان با عناوین و جایگاه های مقامی مختلف دسته بندی شده اند. چیدمان و قرارگیری هر پیکره انسانی در صفحه نگاره ها براساس جایگاه و رتبه هایشان در مقیاس ها و حالت های مختلف نمایش داده شده است. بررسی و شناخت پیکره های انسانی موجود در نقاشی های مانوی می تواند به شناسایی ویژگی های ساختاری این هنر ارزشمند کمک کند زیرا ترکیب بندی، ریتم، تعادل، حرکت و هندسه که عناصر مهم ساختار بصری هستند، در نگاره های مانوی به پیکره های انسانی گره خورده است. هدف این پژوهش پی بردن به ویژگی های ساختاری نقاشی های مانوی است. سوال های این پژوهش به این شرح است: 1. ساختار نقاشی های مانوی مرهون چه عناصری است؟ 2. نقاشی های مانوی چه ویژگی هایی در ساختار و ترکیب بندی دارند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی نمونه های موجود از آثار نقاشی مانوی روی کاغذ، انجام شده است. شیوه تحلیل آثار براساس بررسی اصول و قواعد تجسمی به کار رفته در ویژگی های ظاهری نقاشی های مانوی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد عناصر انسانی نقش اصلی را در ساختار نقاشی مانوی ایفا می کنند و معمولا براساس جایگاه مقامی مقیاس و حالت نشستن پیکره ها تغییر می کند. اندازه و قرارگیری هر پیکره در بخش های هر صفحه نگاره براساس اصول و قواعد پرسپکتیوی نیست و تصاویر دارای عمق نیستند اما با این وجود نگاره ها دارای تعادل و هماهنگی خاصی هستند و وزن بصری مطلوبی را داراست.
    کلید واژگان: نقاشی مانوی, ساختار بصری, پیکره انسان, ترکیب بندی, مقیاس بدنی}
    Elaheh Panjehbashi *, Zeynab Mohammadjani Divkolaei
    Manichaean paintings are the visual language of the Manichaean religion, every Manichaean painting has mystical themes depicted by human figures. Human roles that are classified by the Manichaeans with different titles and positions. The arrangement and placement of each human body on the drawing page is displayed based on their position and rank in different scales and modes. Examining and recognizing human figures in Manichaean paintings can help identify the structural features of this valuable art because composition, rhythm balance, movement and geometry, which are important elements of visual structures, are tied to human figures in Manichaean paintings. The aim of this study is to find out the structural features of Manichaean paintings. The questions of this research are as follows: 1. What elements owe the structure of Manichaean paintings? 2. What are the features of Manichaean paintings in structural and composition? Research method in this descriptive_ analytical study, library resources have been studied and samples of Manichaean paintings on paper have been reviewed. The method of analyzing the works is based on the study of the visual principles and rules used in the appearance features of Manichaean painting. The results of this study show that human elements play a major role in the structure of Manichaean paintings and usually change based on the position of the scale and the sitting position of the figures. The size and placement of each body in the sections of each page of the drawing is not based on the principles and rules of perspective and images do not have depth, but nevertheless the drawings have a special balance and coordination and have a desirable visual weight.
    Keywords: Manichaean painting, Visual structure, human body, Composition, body scale}
  • بهاره تقوی نژاد*، احمد صالحی کاخکی
    بقعه باباافضل کاشانی که در روستای مرق، حدود 40 کیلومتری شمال غرب شهرستان کاشان واقع شده، ازجمله بناهایی است که یک محراب گچ بری منسوب به قرن هشتم هجری قمری را، در خود جای داده است. پژوهش حاضر، به بررسی و تحلیل ساختار (شکل کلی)، نقش مایه های گیاهی، هندسی، کتیبه ها و ترکیب بندی آن ها در محراب گچ بری مذکور، می پردازد و بر آن است تا با تبیین ویژگی های شاخص بصری، در نقوش و ترکیب بندی طرح های به کاررفته در این محراب و مقایسه آن با نمونه هایی از گچ بری های تاریخ دار یا منتسب به دوره ایلخانی، به تاریخ گذاری دقیق تری برای محراب مذکور دست یابد؛ لذا پرسش اصلی این پژوهش را می توان چنین تبیین نمود: تزیینات شاخص موجود در محراب گچ بری بقعه باباافضل کاشانی کدام است و ویژگی های شاخص تزیینات (گیاهی، هندسی و کتیبه) محراب را در کدام یک از محراب ها یا گچ بری های تاریخ دار یا منسوب به قرن هشتم هجری قمری می توان پی جویی نمود؟ روش یافته اندوزی بر پایه پژوهشی میدانی (عکاسی-آنالیز خطی تصاویر) و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته که به روش تاریخی-تطبیقی؛ به تحلیل داده های به دست آمده از نمونه های مطالعاتی می پردازد. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نقش مایه های گیاهی (اسلیمی و ختایی) و به ویژه تزیینات منحصربه فرد آن ها (استفاده از آژده کاری های هندسی، فرم اشک)، ترکیب بندی های چندسطحی، متراکم و فاقد زمینه، قرارگرفتن کتیبه ثلث حاشیه محراب در پس زمینه ای از نقوش گیاهی (ساقه ختایی با گل نیلوفر/ لوتوس)، نحوه ساخت وساز حروف کتیبه ثلث و استفاده از نقوش هندسی در محراب باباافضل، با دیگر محراب ها و گچ بری های تاریخ دار قرن هشتم هجری قمری (بالاخص در استان های اصفهان و تهران) مشابهت بسیار دارد. به لحاظ ساختاری نیز، فرم قوس (زاویه دار) در طاق نمای دوم محراب باباافضل، با محراب های گچ بری یا کاشی کاری زرین فام (قرون هفتم و هشتم هجری قمری) شباهت داشته که موارد فوق، می تواند بر ساخت محراب در بازه زمانی اوایل قرن هشتم هجری قمری، تاکید نماید.
    کلید واژگان: دوره ایلخانی, بقعه باباافضل کاشانی, محراب های گچ بری, نقوش, ترکیب بندی, کتیبه}
    Bahareh Taghavi Nejad *, Ahmad Salehi Kakhki
    Kashan is one of the regions that, due to its historical background, has benefited from the existence of these stucco mihrabs in the course of the historic period. The tomb of Baba Afzal Kashani, located in the village of Marq in Karkhan, is one of the buildings that has been adorned with a stuccoed mihrab of the eighth century AH. The present study deals with the analysis of the structure , plant and geometric designs, inscriptions and their composition in the aforementioned stucco mihrab and intends to emphasize its assignment to the eighth century AH by explaining the characteristics of the visual features of the designs and their composition used in this mihrab and comparing it with some samples of dated plaster works. So the main question of this research are as follows: What are the significant features of the decorations of the mihrab of Baba Afzal Tomb and to what extent are these characteristics similar to the mihrabs or the plaster works of eighth century AH? The data was collected through field research, i.e. photography- linear analysis of the images, and based on written resources which analyze the data obtained from the study samples through a comparative historical approach. The results show that plant motifs, i.e. arabesque and khataie, and especially their unique decorations, i.e. using geometric, tear-like ajdekari, multi-level, dense and unstructured compositions, thuluth inscription of the mihrab border in a background of plant motifs (khate stem with lilies), the method of creating the thuluth inscription letters and the way to use geometric motifs in the tomb of Baba Afzal are similar to other mihrabs and plaster works of eighth century, especially those located in Isfahan and Tehran. It is worth noting, however, that in structural terms, the arch shape (angular form) in the second blind arcade of the mihrab of Baba Afzal is similar to stucco mihrabs or the golden tiling (seventh and eighth centuries) of Kashan.
    Keywords: tomb of Baba Afzal, stucco mihrabs, motifs, composition, Inscription}
  • علی اصغر مشکینی

    مکتب هرات در زمان تیموریان دوران خاصی از شکوفایی هنری در ایران محسوب می‌شود. تیمور و جانشینانش، تلاش مداومی در حمایت از هنرمندان مختلف و جمع کردن آن در هرات داشتند که زمینه ساز ظهور مکتب هرات در عرصه‌ها‌ی مختلف هنری گردید. ظهور و بروز مکتبها‌ی هنری هرات در روزگار فرزند او شاهرخ و بعدها سلطان حسین بایقرا حاصل این تلاش‌ها و حمایت‌ها بود. در زمان شاهرخ(807-850 ق) اکثر هنرمندان که تیمور قبلا به ماوراءالنهر فرستاده بود، وارد هرات شدند و او هرات را مرکز علم و هنر و سیاست خود ساخت. او با تکیه بر اموال فراوانی که از تیمور بر جای مانده بود، در هرات دست به ایجاد مدارس، خانقاه ها، آرامگاه‌ها و مساجد و کافه‌ها و باغ‌ها زد . خصوصیت منحصر به فرد شاهرخ، حمایت آزادانه از علم را با اعتقاد سخت و روحیه‌ی اسلامی به هم آمیخته بود. از سوی دیگر، فرزندان او الغ بیگ، ابراهیم سلطان، بایسنقر و محمد جوکی، افزون براینکه هر کدام در هنری کارآمد و استاد بودند در هنرپروری و علم دوستی نیز شهرتی در خور داشتند . مجموع این شرایط ایران عصر تیموری بویژه شهرهای هرات و شیراز در زمان شاهرخ و فرزندانش را، مستعد بروز و ظهور یکی از درخشانترین دوران هنری خود کرده بود. مسلما ظهور شخصیتها‌ی هنرمندی چون کمال‌الدین بهزاد نتیجه شرایط اجتماعی مطلوب آن دوران و حمایتهای پادشاهان تیموری بوده است. بهزاد تحت حمایت شاهان هنردوست تیموری در نگارگری ایرانی ابداعاتی داشت که نه تنها در مکتب هرات، بلکه در تاریخ هنری ایران، نوآوری محسوب می‌شود. در این تحقیق سعی شده با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی دوران تیموری، آثار برجسته کمال‌الدین بهزاد مورد کاوش عمیق قرار گرفته و با معرفی ویژگی‌های خاص هر اثر، تاثیرات آن‌ها در رشد و تکامل نگارگری ایرانی مورد بررسی قرار گیرد. نتیجه سالها خلاقیت کمال‌الدین بهزاد الگویی مناسب در برابر نگارگران دورانهای بعد به ویژه صفویه قرار داد تا نگارگری ایرانی را به اوج تعالی برساند

    کلید واژگان: نگارگری, مکتب هرات, استاد کمال الدین بهزاد, ترکیب بندی}

    The Herat school of Timurid era is regarded as one special period of art flourishing in Iran. Timur and his successors in the spite of their wars in lands of Iran, they continually attempted to patron various artists and bring them together in Herat, which was caused to rise of the Herat school at different art areas.Certainly, emerging artistic figures such as Behzad Kamal- Al-Din had been coming due to suitable social conditions in that period and patronages of Timurids princes. Under patronage of art-loving princes, Behzad invented in Persian miniature which is not only considered as innovation and creativity in the Herat school but also in Iran’s art history. In the paper, it has tried to thoroughly explore the prominent works of Behzad Kamal-Al-Din in the Herat school of miniature painting according to social and political conditions of the Timurid period, and to study their effects on the growth and evolution of the Persian miniature through introducing the features specific to each work. Outcome of many years attempts and creativity of Behzad Kamal-Al-Din put a good model for miniature painters at next periods, specially Safavid era to bring the Persian miniature into the own eminence.

    Keywords: Miniature painting, The Herat School, Behzad Kamal-Al-Din, Composition}
  • سارا صادقی نیا*، الهام حصاری
    در پی امتناع ورزیدن دربار صفوی از حمایت هنرمندان، شاهد مهاجرت بسیاری از آنان به دیگر ممالک بوده ایم. حضور برخی از هنرمندان ایرانی در دربار عثمانی سبب انتقال بسیاری از دستاوردهای زیبایی شناختی مکتب تبریز در آن دولت شد. از این رو، در این پژوهش تلاش گردیده است بر مبنای روش تطبیقی _تحلیلی، میزان تاثیرپذیری مکتب عثمانی از مکتب تبریز و بررسی وجوه تشابه و افتراق آن دو بر اساس ابعاد گرافیکی موجود در نگاره های دو مکتب با تکیه بر آثار شاهنامه شاه طهماسب و سلیمان نامه مورد مطالعه موردی و تحلیل قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که در نیمه نخست قرن دهم هجری، فعالیت هنرمندان مهاجر ایرانی درکارگاه های توپقاپی، تاثیرات قابل ملاحظه ای را از دستاوردهای هنر ایران بر نگارگری عثمانی برجای گذاشته و هنرمندان این مکتب توانستند با اقتباس از هنر ارزنده پارسی و تلفیق آن با هنر بومی خود به شیوه ارزنده ای از سبک ملی دست یابند.
    کلید واژگان: ترکیب بندی, سلیمان نامه, شاهنامه شاه طهماسب, مکتب دوم تبریز, مکتب عثمانی, نگارگری}
    Sara Sadeghi Niya *, Elham Hesari
    Due to the lack of support from the Safavid court, we witnessed the migration of some of the artists to the Ottoman court. These conditions created a suitable basis for the development and growth of the Ottoman art based on the artistic achievements of Iranian schools in the newly established workshops in Istanbul. Implementing a comparative-analytical method, in this research, the extent of the influence of the Ottoman school from the Tabriz school and the similarities and differences of them based on the available graphic dimensions in the paintings of these two schools are investigated examining Shah Tahmasb’s Shahnameh and Soleymannameh. The results show that in the first half of the tenth century (AH), the activities of Iranian immigrant artists in Topkapi's workshops have had significant effects on the Ottoman paintings, and the artists of this school were able to adapt to the valuable Persian art and combine it with their native art to achieve a glamorous method of national style.
    Keywords: Composition, Soleimannameh, Shah Tahmasb's Shahnameh, Second Tabriz School, Ottoman School, Painting}
  • امین متولیان *
    مویدالدین طغرایی (متولد453ق) در دو باب از رساله منسوب به او، مفاتیح ‏الرحمه و میزان‏ الحکمه، مفاهیمی اساسی در کیمیا یعنی، «حل و عقد» را شرح کرده است. حل ‏و عقد و دو مفهوم وابسته به آنها یعنی «ترکیب و تفصیل»، اصلی‏ترین مفاهیم در کیمیای طغرایی‏اند. هر تبدیلی که خواص کیمیایی، فیزیکی و مکانیکی مواد و اجساد (فلزات) را دگرگون می‏کند، نیازمند حل یک یا چند ماده سپس عقد آنهاست و ممکن است که این عمل، بسته به ماهیت مواد و هدف فرآیندهای کیمیایی، چندین‏بار تکرار شود. این دو مفهوم را در متون کیمیایی قبل از طغرایی کمتر می‏توان دید و ازاین رو شرح طغرایی، آن هم به تفصیل و تشریح، ممتاز است. علاوه بر آن طغرایی می‏کوشد تا در متن رساله، مفاهیم و متغیرهایی را طرح و تعریف کند که از لحاظ تجربی، محسوس‏اند و لذا قابلیت اندازه گیری شدن دارند. این مقاله ضمن مرور مفاهیم پایه در کیمیای طغرایی، تعریف، شرح و تفاسیر طغرایی از دو مفهوم حل و عقد و هم‏چنین انواع آن را بر اساس رساله مفاتیح صورت‏بندی و بیان کرده و سپس، مفاهیم مرتبط با آنها را به همراه ذکر نوآوری‏های طغرایی در مفهوم‏سازی ارائه می‏کند.
    کلید واژگان: اجساد, حل و عقد, طغرایی, کیمیا, مفاتیح الرحمه و میزان الحکمه}
    AMIN MOTEVALLIAN*
    The alchemist Muʾyid al-Dīn Ṭughrāʾī (Born in 1061), in two chapters of a treatise to him, entitled Keys of Mercy and Secret of Wisdom (Mafātīḥ al-Raḥma wa Asrār al-Ḥikma) explains the concepts of “composition” and “de-composition”. These concepts, alongside two other concepts of “compounding” and “de-compounding”, are the principle concepts of Ṭughrāʾī’s alchemy. Any process which transforms alchemical, physical or mechanical properties of Materials (Metals), needs decomposition and composition. Ṭughrāī’s account of these two is unique and more detailed than those found in earlier alchemical texts. Moreover, Ṭughrāʾī defines some empirical concepts that can be quantified and measured. This paper contains a review of Ṭughrāʾī’s definition, explanations and division of these concepts based on the treatise Keys of mercy and Secret of Wisdom and tries to underline his innovations in conceptualization.
    Keywords: Alchemy, Composition, De-composition, Keys of mercy, Secret of Wisdom (Mafātīḥ al-Raḥma wa Asrār al-Ḥikma), Metals (Ajsād), Ṭughrāʾī}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال