به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "exile" در نشریات گروه "تاریخ"

تکرار جستجوی کلیدواژه «exile» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مرضیه سعادتمند، حسن الهیاری*

    جزیره خارک در عصر حکومت محمدرضا پهلوی میزبان تبعیدیانی از حزب توده ایران بود. جریانی که به نوعی منسجم ترین تشکل سیاسی کشور به شمار می رفت. عمده آنها زندگی در یک محیط جزیره ای با حداقل امکانات و شرایط طبیعی طاقت فرسا را تاکنون تجربه نکرده بودند. بدین ترتیب زندگی آنها با سابقه ای از فعالیت سیاسی ضد رژیم حاکم، با چالش هایی مواجه بود. این پژوهش درپی آن است تا ضمن بررسی چالش های تبعیدیان حزب توده در چارچوب شرایط طبیعی - امنیتی جزیره خارک در فاصله سال های 1327 تا 1337 ه.ش. اقداماتشان برای غلبه بر آن چالش ها را تبیین نماید. بنابراین پرسش این پژوهش این است که: زندگی تبعیدیان حزب توده ایران در جزیره خارک بین سال های 1327 تا 1337 ه.ش. تحت تاثیر چه عواملی بوده و آنها چه اقداماتی برای غلبه بر چالش های خود انجام دادند؟ این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای، اسناد آرشیوی، نشریات و داده های مبتنی بر تاریخ شفاهی انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد زندگی تبعیدیان وابسته به حزب توده در جزیره خارک در زمان مذکور آمیزه ای از تمامی محرومیت های جغرافیایی جزیره و محدودیت های تامینی و تادیبی بود. اما آنها توانسته بودند با بهره گیری از تنوع قابلیت های تخصصی خود، کادرسازی و تقسیم مسیولیت ها و تعامل با جامعه کوچک بومیان خارک، بر مشکلات خود فایق آیند و تا حدودی از محدودیت های خود در یک تبعیدگاه امنیتی بکاهند و محیط جزیره را برای ادامه حیات خود مناسب تر کنند.

    کلید واژگان: حزب توده ایران, تبعید, جزیره خارک, دوره پهلوی دوم, حیات اجتماعی
    Marziyeh Saadatmand, Hasan Allahyari *

    Khark Island hosted exiles from the Tudeh Party of Iran during the reign of Mohammad Reza Pahlavi. It was the most cohesive political organization in the country. Most of these exiles had never lived on an island in the Persian Gulf. Thus, their life on the island faced challenges. This research seeks to measure the social life of Tudeh Party exiles within an island environment between 1327 and 1337 A.H. To explain. This article is a descriptive-analytical method based on library resources, archival documents, publications, and data based on oral history.The results of this study show that the life of the exiles affiliated with the Tudeh Party on Khark Island at that time was a mixture of all the geographical deprivations of the island and the disciplinary and security restrictions of deportation. But they were able to overcome their problems by taking advantage of the diversity of their professional skills, staffing, and division of responsibilities - based on their ideology - and interacting with the small Kharkiv indigenous community. Their religion was able to alleviate some of the living problems in an island exile and make the island's environment more conducive to survival. Fear, however, was the most pervasive component of this social group's life in an island exile.

    Keywords: Second Pahlavi Period, Tudeh Party Of Iran, Exile, Khark Island, Social Life
  • محمدرضا تمری*، سجاد آبیاری

    در دوره پهلوی دوم برای دور کردن مخالفان از حکومت، با توجه به فعالیت های آنان هییت حاکمه در برابر اعمال و رفتار آنها واکنش نشان می داد و به همین دلیل اداره کل سوم ساواک از راه های مختلف همچون تحت کنترل قرار دادن، ممنوع المنبر کردن، دستگیری و بازداشت و تبعید مخالفان اقدام می کرد. پرویز ثابتی مدیرکل اداره سوم ساواک، که یکی از ادارات مهم سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دوره پهلوی دوم با وظیفه اصلی حفظ و تامین امنیت داخلی بود، از تبعید به عنوان شیوه مجازات برای برخورد با مخالفان استفاده می کرد. هدف مقاله حاضر، توصیف و تحلیل تبعید مخالفان در دوره پهلوی دوم است. مقاله به دنبال پاسخ دادن به سوال از چیستی هدف تبعید در دوره پهلوی دوم است. یافته های پژوهش نشان می دهد کنترل تبعیدی ها، دوری از مرکز، مناطق مختلف تبعید، تبعید گروهی و فشارهای اقتصادی از شاخص های تبعید در این دوره است. روش گردآوری منابع در این تحقیق استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی و منابع کتابخانه ای است.

    کلید واژگان: تبعید, اداره کل سوم ساواک, پرویز ثابتی, روحانیت, رژیم پهلوی
    Mohammad Reza Tamri *, Sajad Abiari

    In the second Pahlavi period, in order to keep the opposition away due to their activities, the ruling body reacted against their actions and behavior, and for this reason, the Third General Directarate of Savak used various means such as putting them under control, banning the pulpit, arresting and detaining and deporting the opposition. Parviz Sabeti, director general of the third department of SAVAK, which was one of the important departments of the country's intelligence and security organization during the second Pahlavi period, and its main task was to maintain and ensure internal security. He used exile as a method of punishment to deal with opponents. The purpose of the article is to describe and analyze the exile of opponents in the second Pahlavi period. The article seeks to answer the question of what was the purpose of exile in the second Pahlavi period. The findings of the research show that the control of exiles, distance from the center, different exile areas, group exile and economic pressures are indicators of exile in this period. This research uses the archival documents and library resources.

    Keywords: Exile, Third General Administration of Savak, Parviz Shabeti, clergy, Pahlavi regime
  • شمس الله غلامی، نصرالله پور محمدی املشی*، علی ذاکری
    حکومت زندیه اگرچه ار نظر عمر سلطنت دوام چندانی نداشت و دولت مستعجل بود اما به سبب وجود کریم خان زند و آرامش نسبی ای که توانست بعد از زوال کار افشاریان؛ به ایران ببخشد، حایز اهمیت و شایان بررسیهای همه جانبه است. یکی از اتفاقات مهم در تاریخ زندیه به تبعید و یا مهاجرت اقوام محلی از نقاط مختلف ایران به شهرهای مهم مانند شیراز و مازندران و قزوین محسوب می-شود. این تبعیدها و مهاجرتها، دلایل مختلفی دارند که در طول این مقاله به آنها پرداخته خواهد شد. اما بحث اصلی این تحقیق، متوجه نحوه اثرگذاری اقدامات این اقوام بر سیاست داخلی و خارجی حکومت زندیان است. موضوعی که تا به حال موردتوجه قرارنگرفته است به سبب انسجام مطالب در این مختصر، مطالعه موردی بر شهر قزوین و اقوام مهاجر و تبعیدی آن در دوره زندیه نهاده شد و نتایج حاکی از آن است که در دوره زندیه حدود 6 قوم از نقاط مختلف ایران به قزوین تبعید یا کوچانده شدند که در این میان اقوامی مانند لرهای کوهپایه خرم آباد و قوم مافی کرماشناه، نقش مهمی نه تنها در سیاست حاکمان قزوین که در سیاست کلی حکومت زندیه بازی کرده اند.
    کلید واژگان: زندیه, مهاجرت, تبعید, قزوین, مافی
    Shamsolaah Gholami, Nasrollah Poormohammadi Amlashi *, Ali Zakeri
    zandie governcy is one of the shortest governments and monarchies in the history of iran. one of the most important events and affairs in the history of this dynasty is to exile and immagrate of many nations throughout iran. one of the places that these immagrations were doing was Qazvin. the point is here that these nations not only have had some effects on the internal affairs of the city that entered there but also on the whole they have had alot of effect on the economic, political and social trends of zandie dynasty. this essay is deivided into three main sections meaning the economic, political and social effects. the results show that the exiled and immagrated nations have played main roles in the internal affairs of Qazvin and wholly speaking on some trends and policies of zandie dynasty.the point is here that these nations not only have had some effects on the internal affairs of the city that entered there but also on the whole they have had alot of effect on the economic.
    Keywords: Zandie, immagration, Exile, Qazvin, māfi nation
  • سید محمود سادات بیدگلی

    حکومت پهلوی دوم برای کنترل مخالفان خود از مجازات تبعید استفاده کرد تا آنها را سربه‌راه کند و یا از حیز انتفاع بیاندازد؛ لذا انتخاب تبعیدگاه مناسب به حکومت در رسیدن به مقصودش کمک می‌کرد. سیاست رسمی حکومت تعیین تبعیدگاه‌ها در مناطق بدآب‌وهوا و دورافتاده بود؛ اما مخالفت مردم تبعیدگاه‌ها چالشی در این زمینه بود و لذا آنچه عمل می‌شد با آنچه مصوب شده بود، متفاوت بود. این پژوهش به دنبال آن است که با روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که آیا اقلیم بد و دورافتاده بودن ملاک‌های انتخاب و تغییر تبعیدگاه‌های دوره پهلوی بود و حکومت در این انتخاب با چه چالش‌هایی مواجه بود؟ یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که تناقضی در بخشنامه‌های تعیین تبعیدگاه از یک طرف و رویکرد کلی حکومت از طرف دیگر وجود داشت. حکومت شهرهایی را به‌عنوان تبعیدگاه تعیین می‌کرد که بد آب‌وهوا و دور از مرکز نبودند اما تاکید می‌کرد که تبعیدگاه حتما باید در نقاط بدآب‌وهوا و دورافتاده باشد. علت اصلی این تناقض در قانون و عمل، ناشی از نارضایتی مردم و مقامات محلی تبعیدگاه‌ها از تبعیدگاه بودن شهرشان بود. هرکدام از تبعیدگاه‌ها به دنبال علتی بودند تا شهرشان را از فهرست تبعیدگاه‌ها خارج کنند. سیاست حکومت در تبعید روحانیون در حوزه عمل و نظر تا حدودی به هم نزدیک است و مراعات می‌شد، اما بررسی اسنادی در خصوص سایر تبعیدیان رویه یکسانی را در این دوره نشان نمی‌دهد و بارها خلاف این سیاست کلی عمل شده است.

    کلید واژگان: تبعید, تبعیدگاه, حکومت پهلوی, مخالفان حکومت, فعالیت سیاسی
    Mahmoud Sadat

    The second Pahlavi government used the punishment of deportation to control its opponents and to drive them out of power;Therefore,choosing the right exile helped the government achieve its goal.The official policy of the government was to designate exiles in faraway and bad climate areas;But the opposition of the people in exile was a challenge,so what was done was different from what had been enacted.Using a descriptive-analytical method this study seeks to answer the question that whether the bad climate and remoteness were the criteria to select and change the exiles of the Pahlavi period and what challenges did the government face in this choice? The findings of this study show that there was a contradiction in the circulars to determine exiles on one hand and the general approach of the government on the other hand.The government designated cities as exiles which were not of bad weather or far from the center, but insisted that the exile must be in remote and bad climate areas.The main reason for this discrepancy in law and practice was the dissatisfaction of the people and local authorities with their cities being used as the exile. Each exile was looking for a reason to exclude it's city from the list of exiles.The government's policy of deporting clerics is somewhat similar in terms of practice and opinion, but the examination of documents regarding other deportees does not show the same procedure in this period, and frequently this general policy has been acted on the contrary.

    Keywords: Exile, Pahlavi government, opponents of the government, political activity
  • سید محمود سادات بیدگلی*، محمدجواد مرادی نیا

    بروز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، دو کشور بریتانیا و شوروی را در ایران فعال مایشاء کرد. متفقین برای کنترل مخالفان خود به دستگیری و تبعید آنان روی آوردند. تبعید در این مقطع، مولفه های خاص خود مانند ماهیت، علت، گروه های اجتماعی تبعیدیان و تبعیدگاه ها را دارد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع اصلی به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که بازداشت و تبعید افراد توسط متفقین در ایران چه روندی را طی کرده است و مولفه های تبعید این افراد شامل ماهیت، علت تبعید، تبعیدیان و تبعیدگاه چه ویژگی هایی را نشان می دهد؟ تبعید ایرانیان در طول جنگ جهانی دوم شامل دستگیری و نگهداری آنان، مدت طولانی نگهداری و عدم تشکیل پرونده و جمع آوری ادله برای اثبات جرم، اختلاف بین محل وقوع جرم و محل نگهداری آنان (تبعیدگاه) و نوع نگهداری آنان بازداشت نیست بلکه «حبس در تبعید» است. زادگاه و تبعیدگاه تبعیدیان در مرکز و شمال کشور بود. معترضان به تبعید هم در این مناطق ساکن بودند. سیاست دو دولت شوروی و بریتانیا در باب تبعید اتباع ایرانی رویه یکسانی دارد. به علت تبعید نیروهای موثر، خلایی به وجود آمد که باعث لطمه به کشور و از عوامل زمینه ساز واگرایی آذربایجان و کردستان شد.

    کلید واژگان: تبعید, جنگ جهانی دوم, بریتانیا, شوروی, بازداشتگاه اراک, رشت
    Sayyed Mahmoud Sadatbidgoli *, Mohammad Javad Moradinia

    The outbreak of World War II and the occupation of Iran by Britain and the Soviet Union gave them the chance to do whatever they wanted. The Axis countries embarked on arresting and deporting their opponents in order to control them. This descriptive-analytical study seeks to explore the trend of the detention and deportation of individuals by the Axis powers in Iran as well as the features exposed through the elements of their exile at this time in history consisting of the nature, causes of deportation, expatriates's social classes, and places of exile. The deportation of Iranians during World War II does not include their arrest and detention, their long detention and refusing to file and gather evidence to prove their guilt, the difference between the crime scenes and their places of detention (exile), as well as the type of their detention, but refers to "imprisonment in exile". The birthplace and places of exile of the expatriates was the center and north of the country. Anit-exile protesters also lived in the same areas. The policy of the Soviet and British governments regarding the deportation of Iranian citizens was the same. The deportation of effective figures brought up a gap, which caused damage to the country and was one of the factors behind the divergence of Azerbaijan and Kurdistan.

    Keywords: Exile, World War II, Britain, Soviet Union, Arak Detention Center, Rasht
  • سید محمود سادات بیدگلی*

    حکومت رضاشاه با هدف کنترل ایلات و عشایر، تعدادی از ایلات متمرد را از مناطق خود به جاهای دیگر تبعید کرد تا آن ها در تبعیدگاه ، شیوه زندگی و معیشت خود را از کوچ روی به کشاورزی و شهری تغییر دهند و جذب زندگی جدید گردند. این سیاست به علل گوناگون با شکست مواجه شد. این پژوهش به دنبال واکاوی این علل است. پرسش اصلی این است که آیا تضاد اقلیم زادگاه و تبعیدگاه تبعیدیان ایلات و عشایر، تفاوت فرهنگی بین ایلات و عشایر و مردم تبعیدگاه و تضاد نوع زندگی کوچ روی با کشاورزی خرده مالکی مناطق کویری از عوامل شکست سیاست تبعید ایلات و عشایر در دوره رضاشاه بود؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با کمک فراوان از اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی تهیه شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تفاوت اقلیم مناطق کوهستانی و سرد غرب و شمال غرب با مناطق گرم و کویری شرق، جنوب و جنوب شرق کشور و نیز تفاوت های فرهنگی ناشی از تفاوت مذهب، آداب ورسوم و نیز مشکل زبان و برقراری ارتباط بین تبعیدیان ایلات و عشایر و مردم تبعیدگاه و نیز تفاوت تامین معیشت به شیوه زندگی کوچ روی با کشاورزی خرده مالکی مناطق کویری از علت های شکست سیاست تبعید ایلات و عشایر در دوره رضاشاه بود. تبعیدگاه ها، توان جذب نیروی کار جدید در قالب تبعیدی را نداشتند. تعویض املاک تبعیدیان نیز نتوانست مانع از ازجاکندگی آنان از مناطق خود شود. حوادث بعد از شهریور 1320 نشان از شکست این سیاست دارد. ایلات املاکشان را در تبعیدگاه فروختند، احشامشان را بخشیدند حتی در تل خسرو تاسیساتی را که برای رفاه آن ها ساخته شده بود ویران کردند و رو به سوی مناطق خود و زندگی کوچ روی آوردند.

    کلید واژگان: ایلات و عشایر, تبعید, قشقایی, گلباغی, دوره رضاشاه
    Mahmood Sadat *

    Reza Shah's government, with the aim of controlling the tribes, exiled a number of savage elites from their regions to other places in order to change their livelihoods in their exile, from livelihoods to agriculture and urbanism, and to attract new life. This policy failed for many reasons. This study seeks to analyze these causes. The main question is whether the conflict between the hometown and exile of the exiles of the tribes and nomads, the cultural difference between the tribes and nomads and the exiled people, and the contradiction in the lifestyle of the migrant with the small-scale agriculture of the desert areas, are among the factors behind the failure of the policy of the exile of the tribes in the Reza Shah Was? This research has been prepared by descriptive-analytical method and with the help of numerous archival documents and main sources. The findings of this research show that the difference between the climate of the mountainous and cold regions of the West and Northwest with warm and desert regions of the East, South and South-east of the country as well as cultural differences caused by the difference in religion, adiburssum and also the problem of language and communication between the exiles of tribes And the exile people, as well as the difference in livelihoods in the lifestyle of migrant farmers with small-scale farming in the desert areas, were due to the failure of the policy of the exile of the tribes in the Reza Shah era. Exiles did not have the capacity to recruit new emigrants in exile. Exchanging real estate also failed to prevent them from plundering their territories. The events after September 1941 indicate the failure of this policy.

    Keywords: tribes, Exile, Qashqai, Golbaghi, Rezashah Period
  • سیدمحمود سادات بیدگلی*
    استفاده از مجازات تبعید در دوره قاجار برای دور کردن فرد متنفذ از مرکز مورد استفاده قرار می گرفت. شاهزادگان و دیوانیان از این دسته از تبعیدیان بودند. در این میان تبعید دوران مشروطه یک استثناست. زیرا در هر دو سوی مشروطه خواه و مخالف مشروطه به دنبال تغییر در ساخت سیاسی بودند لذا هدف از تبعید آنان تنبیه بود و نه صرفا دور کردن از تهران. در این میان تبعید دوران گذار از قاجار به پهلوی که شامل تبعیدیان جنگ جهانی، مخالفان قرارداد1919و مخالفان کودتا1299 است. هدف مقاله بررسی موضوع تبعید در دوره گذار از قاجار به پهلوی و نیز مقایسه وضعیت تبعید در این دوره با دوره اول قاجار است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش تحلیل تاریخی است و ابزار مورد استفاده اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی است. یافته این پژوهش نشان می دهد که تبعید در دوره گذار از قاجار به پهلوی متفاوت با دوره اول قاجار است. اقلیم تبعیدگاه، دوری از مرکز، کنترل تبعیدیان، دسته جمعی بودن تبعید و تنوع گروه های اجتماعی تبعیدیان، و نیز تبعید پیشگیرانه، مولفه هایی خاص از تبعید در این دوره هستند که در دوره قبل دیده نمی شود. تبعید به خارج از کشور و نیز دخالت دولتهای روسیه و بریتانیا در تبعید اتباع ایران هم در این دوره آغاز می شود.
    کلید واژگان: تبعید, قرارداد1919, مخالفان کودتای 1299, روسیه, انگلستان
    Mahmood Sadat *
    The use of the ban on exile during the Qajar period was used to dispose of the influential person from the center. The princes and dwinnians were from this group of exiles. Meanwhile, the exile of the constitutional era is an exception. Because on both sides of the constitutional and oppositional constitutional movements they were seeking change in political construction, therefore, the purpose of their exile was to punish them, and not just to escape from Tehran. Meanwhile, the exile of the transition from the Qajar to Pahlavi, which included the exiles of the World War, the 1919 opposition and the 1299 coup opponents. The aim of the article is to examine the issue of exile during the transition from Qajar to Pahlavi and also to compare the state of exile in this period with the first period of Qajar. The method used in this research is the historical analysis method and the tools used are archival documents and main sources. The findings of this study indicate that exile is during the transition from the Qajar to the other side of the Qajar era. The exile climate, remoteness from the center, the control of the exiles, the exodus of the exile group and the diversity of the social groups of the exiles, as well as preventive exile, are specific elements of exile in this period that are not seen in the previous period. Deportation abroad as well as the interference of Russian and British governments in the exile of Iranian nationals will begin in this period.
    Keywords: Exile, 1919 Contract, opponents of the coup 1299, Russia, the United Kingdom
  • سیدمحمود سادات بیدگلی*
    در دوره رضاشاه مبلغان اندیشه های اشتراکی و بعد کمونیستی دستگیر و تبعید می شدند. سیاست حکومت در تبعید این افراد با رویکرد آن در تبعید سایر مخالفان متفاوت بود. اینکه انتخاب این سیاست بر چه اساسی بوده و بر اساس چه مولفه هایی اتخاذ گردیده است هدف اصلی این پژوهش است. فرضیه این پژوهش نشان می دهد که درهم تنیدگی فعالیت های تبلیغی و جاسوسی اشتراکیون و کمونیست ها در دوره پهلوی اول بر نوع برخورد حکومت با آنان تاثیر داشته است که این تاثیر را می توان در انتخاب تبعیدگاه، تامین شغل و معیشت آنها و مدت تبعیدشان مشاهده کرد.این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی تنظیم شده است. در هر جایی که امکان کمی شدن وجود داشته از اعداد و ارقام برای تحلیل بهره برده شده است.یافته های این پژوهش نشان می دهند که درهم تنیدگی فعالیت های تبلیغی و جاسوسی شوروی در دوره رضاشاه، واکنش حکومت را در انتخاب تبعیدگاه برای تبعیدیان اشتراکی و کمونیستی برانگیخت و تبعیدگاه هایی با اقلیم نامناسب برای آنان در نظر گرفته می شد. فعالان کمونیست از مناطق عمدتا سردسیر به شهرهای مذهبی، گرم و خشک و کم جمعیت داخلی تبعید می شدند. همچنین به علت اختلاط فعالیت های تبلیغی و جاسوسی این تبعیدیان و با وجود اینکه آنان از نیروهای متخصصی بودند که می شد از وجودشان در نوسازی دوره رضاشاهی استفاده کرد، اما به دلیل انتخاب رویکرد امنیتی، در برخورد با آنان سختگیری صورت می گرفت و از ظرفیتشان استفاده نمی شد. حکومت رضاشاه تبعیدیان کمونیستی را برخلاف سایر تبعیدیان مدت بیشتری در تبعید نگه می داشت؛ تبعیدیان معترض به اصلاحات سه گانه معمولا از چند ماه تا یک سال در تبعید به سر می بردند اما پایان مدت تبعید تبعیدیان فعالیت های اشتراکی مشخص نبود و اجازه آزادی به آنان داده نمی شد. مجازات تبعید در آن دوره، کیفری محل محور بود؛ برخلاف حبس که زمان محور بود و فرد مدت مشخصی را در زندان سپری می کرد. اما در باب تبعید در آن دوره و در خصوص تبعیدیان اشتراکی و کمونیستی، زمان اصلا مدنظر نبود، بلکه مکان تبعید اهمیت داشت و زمانی برای پایان تبعید تعیین نشده بود و بدین خاطر است که زمان پایان تبعید تبعیدیان و آزادی آنان شهریور 1320 ش/اوت 1941 م است.
    کلید واژگان: تبعید, کمونیسم, ایران, دوره رضاشاه, خوزستان
    Seyyed Mahmood Sadat Bidgoli*
    During Reza Shah reign, propagandists of communist ideas were arrested and sent to exile. The policy of government in exile was different from that of other dissidents. The main purpose of this research is to determine which policy has been chosen and based on what elements. The hypothesis of this study shows that the enthusiasm of propaganda and spying activities of communists in the first half of the year influenced the kind of government’s encounter with them, which can be seen in the choice of exile, the provision of their jobs and their livelihood, and the duration of their exile. This research is based on descriptive analytical method and with the help of archival documents and archival sources. Wherever possible, there are numbers used for analysis. The findings of this research show that the entanglement of Soviet propaganda and spy activities during Reza Shah reign caused the government’s action to send communist to exile, and deportees with an inappropriate climate for them were considered. Communist activists were sent to exile from mostly frozen regions to religious, warm, dry, and domestic communities. Also due to the mixing of the propaganda and spying activities of these exiles and despite the fact that they were specialized forces that could be used to revitalize the era of Reza Shahi, they were strictly used to approach the security approach and were not using their capacity. Contrary to other exiles, Reza Shah’s regime maintained their approach to send communists on exile than exiled nationals. Exiles who opposed the three year reform were usually exiled for several months to one year, but the end of the exile period for exile activities was unclear and was not allowed to be freed. The punishment for exile in this period is a criminal offense, unlike time based imprisonment, and a person has spent a certain period in prison; however, in relation to exile during this period and in relation to communist and exiled exiles, time is not at all considered and the place of exile is important and there is no time for the end of the exile, and the time has come for the exiles to be released on September 13, 1941.
    Keywords: exile, communism, Iran, Reza Shah Era, Khuzestan
  • سیدمحمود سادات بیدگلی*
    دوره پهلوی اول در مقایسه با دوره های قبل از خود ازنظر تعداد جمعیت تبعیدی ها شاخص است و عمده این افراد هم مخالفان سیاست های اصلاحی رضاشاه بودند. برای افراد در گوشه گوشه کشور تبعیدگاه هایی در نظر گرفته می شد. هدف این مقاله بررسی ملاک های انتخاب تبعیدگاه برای تبعیدیان در دوره پهلوی اول است. روش مورداستفاده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و از اسناد آرشیوی و منابع اصلی بهره گرفته شده است. سوال این پژوهش این است که آیا ارتباط معناداری بین اقلیم و دسترسی به تبعیدگاه و شغل، عقاید و نوع فعالیت سیاسی و اجتماعی تبعیدی وجود داشت. یافته های پژوهش نشان می دهد که تبعیدگاه ها ازنظر اقلیم و نوع بافت اجتماعی و فکری، نقطه مقابل اقلیم زندگی و فعالیت سیاسی- اجتماعی تبعیدی است. بدین لحاظ است که یک روحانی شیعه اهل یک منطقه گرمسیر و مخالف اتحاد البسه به یک منطقه سردسیر و سنی نشین تبعیدشده است. این امر قاعده ای در دوره رضاشاه بود که مراعات می گردید و یافته های این مقاله هم آن ها را تائید می کند.
    کلید واژگان: تبعید, تبعیدگاه, رضاشاه, مخالفان سیاسی, حقوق جزا
    Seyyed Mahmoud Sadat Bidgoli*
    One of the main characteristics of Pahlavi era was the large number of the exiles who mainly opposed Reza Shah’s reforms. Thus, some of places of exile were defined by the regime. The article aims to study the Criteria of choosing places of exile in Reza Shah Period. Using a descriptive-analytic method based on original texts, the article tries to answer there is any significant relation between the climate and the availability of places of exile and job, opinion and type of social and political activism of the exiles. The results of the research show the fact that, the climatically and intellectually, places of exile were in the opposed point of the birthplace and political activities of the exiles. For example, a Shite clergy from a hot region who opposed the policy of unification of cloth was banished to a cold Sunni-dominated region.
    Keywords: exile, place of exile, Reza Shah, Political opposition
  • سجاد راعی گلوجه*
    متفقین (انگلستان و شوروی)، پس از تمهیدات لازم و با دستاویز حضور و فعالیت آلمانی های مقیم ایران بر ضد متفقین، در 3 شهریور 1320 ایران را اشغال و رضاشاه را وادار به استعفا و تبعید از ایران کردند و در مرحله بعد، اقدام به ایجاد دولت دست نشانده و تحمیل پیمان اتحاد سه گانه کردند. آن دو کشور اندکی پس از اشغال ایران اقدام به بازداشت ایرانیان از اقشار گوناگون و ایجاد بازداشتگاه در درون قلمرو حاکمیت دولت ایران در شهرهای اراک، تهران و رشت کردند. بخشی از ایرانیان را نیز از اوطان خود به شهرهای دیگر تبعید کردند. هر دو اقدام در تناقض آشکار با پیمان اتحاد ایران با متفقین و ناقض حق حاکمیت ایران بود. علت ظاهری بازداشت ها و تبعیدها همکاری و تمایل افراد مذکور به آلمانی ها با عنوان ستون پنجم بود که گرچه در مورد عده کمی صدق می کرد، ولی علل اصلی آن جلوگیری از انتخاب رجال مخالف انگلیس و شوروی و مخالفان اشغال به نمایندگی دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، تهدید و جلوگیری از اقدامات مخالفت آمیز اصحاب مطبوعات، ملیون و نظامیان و برخورد با مخالفان قدیم و جدید سیاست های انگلیس و شوروی در ایران بود. همچنین بخشی از پرسنل وزارت راه و راه آهن را که به برخی اطلاعات جنگ جهانی دوم مثل میزان و نوع محمولات نظامی و تدارکاتی متفقین، مسیرها و گذرگاه های سوق الجیشی دسترسی داشتند، بازداشت کردند. این مقاله درصدد است تا با بهره گیری از اسناد تاریخی و خاطرات افراد بازداشت و تبعیدشده به بازنمایی چگونگی بازداشت و محیط بازداشت گاه ها و علل ظاهری و واقعی بازداشت ها و تبعیدها بپردازد..
    کلید واژگان: بازداشت, تبعید, ایرانیان, متفقین, انگلیس, شوروی, جنگ جهانی دوم, 1945, 1939, اشغال, مداخله
    Sajjad Raee Gollojeh*
    Britain and Soviet Union during the Second World War, jointly invaded and occupied Iran, Then coerced Reza shah to abdicate and live in exile. They as Allies soon formed a Puppet government in Iran and imposed the tripartite pact, intervening in domestic affaires with breach of sovereignty and amity.
    Under these circumstances, they set up diverse lockups to detain Iranians from various strata, presumably in charge of supporting Germany but, in fact, it was a pretext to prevent the anti-Britain and soviet personalities to attain parliamentary position. They also attempted to suppress the anti Britain and anti- soviet media and the various new and old opponents from Press, the Army, and Road administration and keep them in isolation. The also detained some groups from the Railways for their access to the Allie's secret and strategic information regarding the military vehicles, arms volume and vital straits and passages.
    Keywords: Exile, detainees, Iranians, Allies, Britain, Soviet Union, Second World War: 1939, 45, occupation, Intervention
  • حجت فلاح توتکار*، محسن پرویش
    یکی از بزرگ ترین تحولات ایران در اوایل سالهای 1301 تا 1302 شمسی، مهاجرت علمای عراق به ایران بود که شخصیت ها و علمای مشهوری در آن گرد هم جمع شدند و نقش برجسته ای در حوادث ایران ایفا کردند.
    این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی مهاجرت علما به ایران و بازتاب و پیامدهای آن را مورد توجه قرار داده است، مهاجرتی که در دو زمان انجام گرفت، نخست در اواسط 1301شمسی، همزمان با حکومت ملک فیصل که شیخ محمد خالصی زاده و سیدمحمد صدر به همراه عده ای از فعالان سیاسی عراق به ایران تبعید شدند. موج دوم مهاجرت، که بازتاب هایی نیز بدنبال داشت در اواخر بهار 1302 شروع شد و طی آن مراجع و علمای طراز اول عتبات به ایران تبعید شدند. مهاجرت علما به ایران، بازتاب آن در جامعه، برخورد علمای داخل ایران با علمای مهاجر و نتایج و پیامدهای این رویداد از سرفصل های مهم این مقاله به شمار می آید.
    کلید واژگان: علما, تبعید, رضاخان, امنیت, آثار و پیامدها
    Hojjat Fallah Toutkar*, Mohsen Parvish
    The immigration of the Ulama of Iraq to Iran was one of the most important events of Iran, which has been occurred in the beginning of years 1301 and 1302 hijri shamsi. The result of that immigration was the accomplishment of gathering of a group of famous Ulama and figures that played a prominent role in the Iranian issues. This research has studied the immigration of Ulama to Iran and its reflections and consequences by applying the descriptive – analytical method. This immigration was conducted in two period, the first occurred in middle of 1301 shamsi, contemporary with Malik Feisal reign, which Sheikh Mohammad Khalesizadeh and Sayyid Muhammad Sadr along with some of Iraqi political activists have been exiled from Iraq to Iran on that period. The second wave of immigration which was followed by reflections has been started in the late spring 1302, whereby some of maraji and leading authorities of “Atabat” were exiled to Iran. Immigration of Ulama to Iran and its reflection in the society, the dealing of Ulama of Iran with immigrant Ulama and the results and consequences of this event are the main topics of this paper.
    Keywords: Ulama, Exile, Reza Khan, Security, Effects, Consequences
  • مکاتبات منتشر نشده سیدحسن مدرس با فرزندش سیدعبدالباقی، از تبعیدگاه خواف
    نصرالله صالحی
    Unpublished Letters of Sayyed Hasan Modarres to his Son, Sayyed Abdul-Baqi (sent from Khwaf exile)
    Nasrollah Salehi
    Shahid (martyr) Sayyed Hasan Modarres was one of the most prominent representatives of the National Consultative Assembly (parliament) in the course of different years and assemblies after the Constitutional Revolution, and his name is intertwined with the concept of Assembly during the said period. While he was a nominee of the seventh parliamentary elections, he was not allowed to enter the Assembly; he was even expelled to Khwaf following an attack on October 8, 1928 to his home and his night detention. Hence, the fourth stage of his life, i.e. years of exile and prison, started, which lasted for nine years and a month and 24 days, until he was finally killed on November 1, 1937. There had been no reliable documents and therefore no reliable information on his days of exile, until a series of his instructions and notes named “The Treasury of Khwaf” was found and later published. This Treasury could partly shed light on the first two years and seven months of the life of Modarres in exile, yet the remaining two-third part of his exile was still unknown. Once some letters communicated between Modarres and his two sons, Sayyed Esma’il and Sayyed Abdul-Baqi were found, another significant part of his life was discovered. The present article seeks to shed light on a further aspect of Modarres’ life during exile and prison in Khwaf, based on the letters discovered.
    Keywords: Sayyed Hasan Modarres, Sayyed Abdul, Baqi, exile, letters, Khwaf, The Treasury of Khwaf
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال